حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره.. موسیقی از نظر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

موسیقی از نظر اسلام

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

 

● گفتاری از شهید بهشتی (ره)

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

آنچه در زیر می‌آید گفتاری از آیت الله شهید دکتر بهشتی (ره) درباره حرمت موسیقی است که در سالیان حضور ایشان در آلمان (۱۳۴۹ـ ۱۳۴۳) به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ و در پاسخ به پرسشی که از ایشان در این باره شده ایراد گردیده است ذکر خدمات آن شهید فرزانه در آن دیار فرصتی مبسوط می‌طلبد اما نکته شایان توجه این است که یکی از برنامه‌هایی که توسط ایشان انجام می‌شد پاسخ به پرسشهای مسلمانان مقیم اروپا، اعم از ایرانی یا غیر ایرانی، به صورت حضوری ، مکاتبه‌ای و یا ارسال نوار صوتی بوده است که گفتار زیر از این قسم آخر است که با امید اینکه در شناخت دیدگاههای فقهی ایشان مؤثر افتد تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. موسیقی از نظر اسلام نامه شما رسید در این نامه درباره چند مطلب سؤال کرده بودید و لازم دانستم به این سؤالات طی نوار پاسخ مفصل‌تری بدهم، خواهش می‌کنم که نوار را گوش کنید تا اگر باز نکته‌ای به نظرتان رسید بپرسید تا پاسخ بدهم یکی از سؤالات شما این است که نظر اسلام دربارهء موسیقی چیست ؟ از چه منبعی در کار دین این جواب را می‌دهید؟ اگز از قرآن است خواهشمندم آیه‌ آن را نشان دهید.

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم "غنا" در اسلام از یک طرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند، در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده می‌شود. کلمه لهو در قرآن کریم در چند جا آمده است.

در سوره جمعه حتماً‌ آیه را شنیده‌اید: و اذا رأوا تجارهٔ أو لهواً انفضوا الیها و ترکوک ۱ از روش گروهی از مسلمانهای سست ایمان که به هنگام نماز جمعهو در موقعی که پیغمبر (ص) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نواز در بیرون مسجد بلند می‌شد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود به گوششان می‌رسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای معامله با کاروان قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجارتی برسند از پای خطبه پیغمبر(ص) که در نمازجمعه ایراد می‌کرد پا می‌شدند می‌رفتند، در این آیه انتقاد شده: « قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره والله خیر الرازقین» شما نباید به عنوان تجارت، کارهای تجارتی یا بعنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید بروید چون سودی خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسید نصیبتان می‌شود بیشتر است. غالباً در اینجا اینطور گفته‌اند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و این قبیل چیزهایی بوده که کاروان‌های تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر می‌شدند می‌زدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و بیایند با قافله معامله کنند عداه‌ای از مردم که برای تماشا و سرگرمی می‌رفتند این خود این سازها؟ و علاوه بر این اصلاً دیدن و تماشای قافله سرگرمی بود.

عده‌ای هم برای تجارت و معامله می‌رفتند. این همان چیزی است که حتی امروز هم هست می‌دانید که هنوز هم در جاهای کوچک چیزهای کهنه بخرند زنگ می‌زنند که نشان بدهد که اینها برای خرید آمده‌اند .

اما از این آیه نمی‌شود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی می‌شود گفت که آیه در صدد اینست که بگوید چرا اینان نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همینطور که با استفاده از این آیه نمی‌شود گفت که تجارت حرام است. در چند آیه دیگر از قرآن کلمه "اللغو" آمده و بعضی از فقها "لغو" را هم بهمان "لهو" معنی کردند و در آن آیات هم از لغو نکوهش ده اما باز حرام بودن لهو استفاده نمی‌شود. در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مؤمنان گفته می شود:« والذین هم عن اللغو معرضون» آنهاییکه از لغو یعنی از لهو اعراض می‌کنند « لغو یعنی بیهوده، لهو یعنی سرگرمی» در آیه ۷۲ از سوره فرقان باز در صفات بندگان پاک گفته می‌شود « والذین لا یشهدون الزور و اذا مرؤا باللغو مروا کراماً»( ۲) آنها که به باطل شهادت نمی‌دهند و یا درمجالس باطل شرکت نمی‌کنند و وقتی که از کنار لغو می‌گذرند با بزرگواری از کنار آن می‌گذرند. «و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه» وقتی که لغو به گوش آنها می‌خورد اعراض می‌کنند و روی می‌گردانند این آیات هم خواه لغو به معنی



خرید و دانلود مقاله درباره.. موسیقی از نظر اسلام


مقاله درباره.. معاد در دین اسلام 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

معاد واژه‌ایست عربی به معنای رستاخیز یعنی دوباره برخاستن (پس از مرگ).

معاد در دین اسلام :

باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. معاد هم روحانی وهم جسمانی است. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهم‌ترین آن‌هاست . زیرا نوشته شده است: "امّا در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است. زیرا چنانکه مرگ بوسیلهء یک انسان(آدم) آمد، همانطور قیامت از مردگان نیز بوسیلهء یک انسان دیگر(مسیح) فرا رسید. (ماخذ از انجیل )

معاد در دین بهائی :

معاد یا جهان پس از مرگ یکی از عقاید اصلی بهائیان می باشد. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح می‌دانند. بر طبق تعالیم بهائی روح انسانی مستقل از جسم بوده و پس از مرگ و فنای جسم، باقی و برقرار می‌ماند و در عوالم روحانی و الهی داخل گشته و به حیات و تکامل خود ادامه می دهد.

معاد از دیدگاه قرآن :

از دیدگاه قرآن باطن هر کس در این دنیا، عین ظاهر اوست در آخرت- یوم تبلی السرائر؛ روزی که درون ها آشکار می شود؛ سوره طارق آیه 10

مطابق آیات قرآن در روز قیامت نفس را مؤاخذه می کنند نه قوای نفس را. به همین خاطر نفس به قوای خود می گوید: وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا - چرا بر علیه من شهادت می دهید. اعضای بدن می گویند: قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ - خدایی که هر چیزی را به سخن در آورده است ما را به نطق واداشته است.(سوره فصلت- آیه 22)

نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد. خدا در قرآن می فرماید: لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ- هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست،و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمى‏رسد)- سورةُ ق‏ آیه35

فلسفه معاد از نظر اسلام :

معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشته است، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام می کند. در قیامت نوشته های نفس به اسم شریف "الحی" حیات می یابند.

هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی می‌آورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / کای نور چشم من بجز از کشته ندروی – سعدی-

جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شده است و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او می گردند.

جایگاه معادمعاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه مى‏شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا مى‏رسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.در پاسخ به این سؤال‏ها دو جواب داریم:الف: تمام ادیان الهى با استدلالى که در آینده بیان خواهیم کرد، آینده جهان و انسان و نتیجه کارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار کننده و روح بخش مى‏دانند، قرآن مى‏گوید : «و أنّ اِلى ربّک المنتَهى‏» (1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مى‏باشد.ب: مکتب‏هاى مادّى، آینده جهان و انسان را بن‏بست، تاریک، فانى و نیستى مى‏دانند و این دید بسیار خطرناک و یأس‏آور است، علاوه بر این چنین مکتب‏هایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.قرآن دراین باره مى‏فرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى‏ و ما یُهلکُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلکَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون» (2) کسانى که ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست که ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مى‏کند.ولى این انکار و گفته‏ها روى علم و دلیل نیست، بلکه تنها یک سرى وَهم و خیالى باطلى است که آنها دارند.ریشه‏ها و زمینه‏هاى فطرىگرچه افرادى به زبان معاد را نمى‏پذیرند، ولى ناخودآگاه در عمق جان خود احساس ابدیّت براى انسان دارند و گاه وبیگاه از خود علامت‏هایى نشان مى‏دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم، حاضر نیستند انسانیّت و شخصیّت واقعى او را نابود و نیست شده بدانند. ما نمونه‏هایى از این علامت‏ها را در اینجا بیان مى‏کنیم:1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام مى‏گذارند.2- نام شخصیّت‏هاى مرده را بر روى خیابان‏ها و مؤسسات و مدارس و دانشگاه‏ها و... مى‏گذارند.



خرید و دانلود مقاله درباره.. معاد در دین اسلام 16 ص


مقاله درباره.. مشارکت زنان صدر اسلام در جنگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

نقش زنان مسلمان در جبهه

الف ـ مشارکت زنان صدر اسلام در جنگ

زنانی که در جبهه شرکت کرده اند فراوانند و تاریخ نام چند نفر از آنان را به این عنوان ثبت کرده است . اینک به چند مورد از آنان اشاره می شود .

امّ عطیّه :

وی از زنان انصار بود و علاقة شدیدی به شرکت در جنگ و حضور در جبهه ابراز می کرد . امّ عطیّه در هفت غزوه شرکت کرد و مداوای مجروحان از جمله خدمات وی در جبهه به شمار می آید .

نسیبه دختر کعب ، مشهور به امّ عماره :

وی از زنان فداکار و شجاعی است که رشادتهای وی در غزوة احد معرف شخصیت او می باشد . فداکاری نسیبه ، به اندازه ای حساس و ضروری بود که پیامبر اکرم (ص) به فرزند او عماره فرمود : «امروز مقام مادر تو از مردان جنگی ـ نام دوتن از مردان دلیر را می برد ـ والاتر است» زیرا آن دو از ترس جنگ و کشته شدن ، پیامبر خدا را تنها گذاشته ، فرار کردند ؛ ولی نسیبه با احساس خطر نسبت به پیامبر (ص) وظیفة عادی خویش را رها کرد و همگام با سایر رزمندگان ، از وجود گرامی پیامبر (ص) به دفاع پرداخت .

عماره فرزند نسیبه گوید : « در جنگ احد ، بازوی چپم زخمی شد. مردی به تنومندی درخت خرما ضربتی به بازویم زد و بی توجه به راه خود ادامه داد . خون همچنان سرازیر بود و باز نمی ایستاد . پیامبر اکرم (ص) فرمود زخم را ببند . آنگاه مادرم آمد و با پارچه هایی که آماده کرده بود آن را بست . پیامبر می نگریست . پس از بستن زخمها ، مادرم گفت :« پسرم ! بپا خیز و جنگ کن»

امّ ابیه

وی ، یکی از شش نفری بود که عده ای زیر نظر وی به معالجة مجروحین جنگی در جبهه ها اشتغال داشتند. امّ ابیه با همراهانش راهی خیبر شدند . پیامبر اسلام (ص) با اطلاع از آمدن ایشان ، فردی را فرستاد و با احضار آنان فرمود : «به دستور چه کسی به اینجا آمده اید ؟» امّ ابیه گوید : «چون آثار غضب را برچهرة آن حضرت مشاهده کردیم ، گفتیم : یا رسول الله ! ما با مقداری دارو به منظور مداوای مجروحین آمده ایم . آنگاه حضرت با ماندن ما موافقت فرمود . شغل ما در این جنگ مداوای مجروحان و پختن غذا و طعام بود .

امّ ایمن

یکی دیگر از زنانی که نامش زینت بخش تاریخ جنگهای اسلام شده ، امّ ایمن است . وی زنی بسیار شریف و مؤمن بود . همواره در کنار زنان مجاهد در راه خدا ، در جبهة جنگ به مداوای مجروحان می پرداخت .

حمنه دختر جحش

حمنة از زنان بسیار صبور و مقاومی بود که در جنگها افتخار حضور داشت با اینکه دایی و برادر و شوهرش در جنگ احد شرکت کدند به فوز عظیم شهادت نایل آمدند ، خود نیز با کمال رشادت وشهامت ، همگام با سایر رزمندگان به مداوای مجروحان می پرداخت و به آنان آب می رساند .

ربیع دختر معوذ

وی از زنان انصار و بسیار محترمه و از صحابة پیامبر اکرم (ص) به شمار می رفت ، همراه حضرت (ص) در جنگها شرکت داشت و مجروحان را درمان می کرد .

امّ زیاد

وی از خاندان اشجع و از جمله شش نفری بود که به سرپرستی عده ای از زنان به خیبر رفته بودند.

امیه دختر قیس

امیه از جمله زنانی بود که پس از هجرت به مدینه مسلمان شد و با پیامبر (ص) بیعت نمود و در جنگ خیبر شرکت کرد .

امیه گوید : « با عده ای از زنان بنی غفار به حضور پیامبر اسلام (ص) رسیده ، عرض کردیم : یا رسول الله مایل هستیم در خدمت شما برای معالجة مجروحان و کمک به رزمندگان ، به سوی خیبر حرکت کنیم پیامبر (ص) به نشانة رضایت و موافقت فرمود: با عنایات الهی حرکت کن .»

لیلای غفاریه

وی شیر زنی بود که در خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در جنگها شرکت می کرد و به پرستاری و یاری مجروحان می پرداخت . عبدالله بن عمر ، از لیلای غفاریه نقل کرده است که می گفت :«من زنی بودم که با پیامبر (ص) برای مداوای مجروحین به جنگ می رفتم.»

امّ سلیم

وی در جنگ اخد شرکت داشت و به تشنگان آب می داد و مجروحین را درمان می کرد . در جنگ حنین با اینکه حامله بود از شرکت در جنگ خودداری نکرد.

معاذه غفاریه

به تعبیر اعلام النساء ، وی از زنان دانشمند عصر خویش به شمار می رفت و با محضر پیامبر (ص) انس داشت در جنگها شرکت می کرد وبیماران را پرستاری و مجروحین را معالجه می کرد .

ام سنان اسلمیه

وی زنی با محبت ، دوستدار اهل بیت عصمت و در جهاد با کفار ، صاحب همت و شجاعت بود ، هنگامی که رسول خدا (ص) عازم خیبر بود ، به حضور پیامبر (ص) آمد و عرض کرد : « یا رسول الله دوست دارم با شما حرکت کنم و در میدان جنگ به معالجة مجروحین و مداوای بیماران و یاری مجاهدان پرداخته ، از وسایل ایشان محافظت نمایم و تشنگان را سیراب کنم .» حضرت فرمود : رواست ؛ با زوجة من امّ سلمه حرکت کن .

ب ـ پرستاری بیماران

دومین مسئولیتی که زنان عهده دار آن بودند ، وظیفة پرستاری از بیمارن جبهه است . پیامبر اکرم (ص) همة نیروهای کار آمد را در جبهه به کار می گرفت و زنانی چون : ام عطیه ، معاذه غفاریه ، لیلای غفاریه ، و ام سنان را به جبهه می برد تا علاوه بر مسئولیت معالجة مجروحین ، وظیفة پرستاری بیماران را نیز عهده دار باشند .

ج ـ تدارکات و پشتیبانی جبهه

یکی از مسایل حساس جبهه ، وجود سازمان قوی و منظمی است که تأمین کننده نیازهای تدارکاتی جبهه باشد هنگامی که مردان مشغول رزمند ؛ زنان می توانند بدین مهم اقدام کنند ؛ همچنان که در جنگهای صدر اسلام با تمام تلاش خویش و به خوبی انجام وظیفه کردند. اینک مواردی از مشارکت زنان در تأمین نیازهای تدارکاتی و پشتیبانی جنگهای معصومین علیهم السلام را می آوریم .

1ـ انتقال و حمل آب و غذا به جبهه

در جنگ احد ، بسیاری از نیروهای مسلمانان فرار کرده بودند . و پیامبر اسلام با تنی چند از یاران نزدیک خود ، در برابر هجوم دشمن مقاومت می کرد . وضعیت سختی پیش آمده بود که چهارده تن از زنان مسلمان برای یاری رزمندگان روانه جبهه احد شدند .

واقدی می نویسد : «محمد بن مسلمه ، همراه زنان به جستجوی آب پرداختند . اینان چهارده نفر بودند که فاطمه(س) دختر پیامبر اکرم (ص) نیز با ایشان بود. زنان آب و غذا را بر شت خویش می بردند وبه درمان مجروحان می پرداختند و به آنان آب می دادند.

عمربن الخطالب دربارة ام سلیط گوید : که وی در جنگ احد مشکهای آب را برای ما حمل می کرد .



خرید و دانلود مقاله درباره.. مشارکت زنان صدر اسلام در جنگ


مقاله درباره.. مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام

در جهان اسلام راه حل‌های بسیار متفاوتی نسبت به مسئلة ارتباط علم و دین مطرح شده است. این مقاله، برخی از دیدگاه‌های مطرح در میان متفکران مسلمان را بیان کرده و به ارزیابی آنها پرداخته است. برخی از این راه حل‌ها عبارت‌اند از: استخراج‌پذیری علوم از نصوص دینی، تفکیک بُعد ازلی و بُعد روحی، تقدم یقینی بر ظنّی، تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی، ابزارانگاری. نگارنده به ارزیابی این راه‌حل‌ها پرداخته است و اعتقاد دارد که برای حل این مسئله هم باید نظریة پرتوانی درباب فهم نصوص دینی و هم علم‌شناسی و معرفت‌شناسی علم منقح در دست داشت. از این گذشته، نگارنده معتقد است که نظریه‌های علمی را نباید توصیف تحت‌اللفظی عالم واقع دانست.

دانشمندان اسلام و مفسران بزرگ قرآن راه‌های متفاوتی در حل تعارض علم و دین طی کرده‌اند، امّا مبانی معرفت‌شناختی آن را هنوز منقح نکرده‌اند. این نکته همواره در ذهن آنان در جولان بوده که علم (حقیقی) هیچ‌گاه با دین تعارض نخواهد داشت. ولی هیچ‌گاه دقیقاً روشن نساخته‌اند که در موارد بروز تعارض چه راهی را باید دقیقاً طی کرد. رشید رضا در تفسیر المنار این نکته را مطرح می‌کند که برخی از دشمنان اسلام گمان کرده‌اند که علوم و فنون عصری ـ از قبیل علوم طبیعی، فلکی، تاریخی ـ موضوع برخی از آیات را نقض کرده است و در پاسخ آنها می‌گوید:

اننا قد اطلعنا علی اقوالهم فی ذلک فألفینا ان بعضها جاء من سوء فهمهم او فهم بعضی المفسرین، و من جمود الفقهاء المقلدین، و بعضها من التحریف و التضلیل و قد رددنا نحن و غیرنا ما وقفنا علیه منها. (رشید رضا، بی‌تا: 9 ـ 208)

رشید رضا گرچه این قبیل موارد را ناشی از سوءفهم یا جمود فکری مقلّدین و یا تحریف می‌داند، ولی مکانیسم معرفت‌شناختی و یا مبانی فکری برای حلّ تعارض‌های مطرح شده را بیان نمی‌دارد. همچنین، نامبرده مانند بسیاری از مفسران یکی از وجوه اعجاز قرآن را در این حقیقت می‌داند که این کتاب آسمانی بسیاری از حقایق علمی را پیش از کشف آنها بیان کرده است. مثلاً آیة شریفة "و ارسلنا الریاح لواقح" به این حقیقت علمی اشاره دارد که برخی از ابرها باردارند و در آن باردار بودن ابرها به تلقیح حیوانات تشبیه شده است. این حقیقت را دانشمندان قرن‌ها بعد کشف کرده‌اند.

بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کرده‌اند میان علم حقیقی و دین تعارضی در کار نیست. این سخن گرچه راست است، ولی در مسئله تعارض علم و دین سودی نمی‌بخشد؛ چرا که این پرسش مطرح می‌شود که علم حقیقی چیست؟ آیا جز این است که قوانین حقیقی عالم که از خطا مصون‌اند علم حقیقی شمرده می‌شوند. سخن در مسئله مورد نظر هیچ‌گاه از علم حقیقی نیست، بلکه سخن از این است که پاره‌ای از نظریه‌های موفق در تاریخ علم ظهور کرده‌‌اند که به ظاهر با نصوص دینی ناسازگارند. این نظریه‌ها مشکلات علمی مختلفی را حل کرده‌اند و قدرت پیش‌بینی و حلّ مسئله دارند. اکنون دربارة این نظریه‌ها و ناسازگاری آنها با پاره‌ای از موارد چه باید گفت؟ آیا نصوص دینی را باید به‌ نحوی دیگر فهمید یا باید آن نظریه‌ها را نادرست دانست؟ یا نه، راه حل دیگری در کلمه است؟ بنابراین، همین علمی که بشر بدان دست یافته و توفیقاتی را که به کمک آن به‌دست آورده مورد بحث است. آیا این علم واقع‌نما نیست؟ اگر واقع‌نما است و درنتیجه علم حقیقی است، پس چگونه با نصوص دینی ناسازگار می‌افتد؟ و اگر واقع‌نما نیست چگونه توفیقاتی را نصیب بشر ساخته و توانسته مسایلی را حل کند و پیش‌بینی‌هایی را امکان‌پذیر سازد؟ خلاصه آنکه، رفتن به سراغ علم حقیقی در برابر علم فعلی مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل اصلی به علم نوین و رایج و تعیین نسبت آن با دین مربوط می‌شود. این راه حل، درحقیقت، به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می‌کند.

گاهی هم برخی این ادعا را مطرح کرده‌اند که تمام علوم جدید را می‌توان از آیات قرآن و روایات استخراج کرد. بنابراین، علوم جدید کاملاً با اسلام توافق دارند. طرفداران این نظر می‌کوشند هر یافتة جدید علمی را از آیات استنباط کنند. برخی از آنها گفته‌اند که در قرآن 61 آیه در علم ریاضی و 64 آیه در علم فیزیک و 5 آیه در فیزیک هسته‌ای و 63 آیه دربارة نظریه نسبیت و 20 آیه در علم زمین‌شناسی و غیره آمده است. (صادق العظم، 1997: 35) بدون تردید، ممکن است ما در پاره‌ای موارد موّیدات و سازگاری‌هایی میان برخی از آیات و یافته‌های علمی جدید بیابیم، امّا نظریه استخراج علوم جدید از قرآن و سنت با مشکلاتی روبرو می‌شد. اوّلاً، تنها سخنی که در این‌باره می‌توان گفت، این است که ما فقط در پاره‌ای موارد تناسب و یا تأییدی میان دستاوردها و نظریه‌های علمی جدید و نصوص دینی را می‌یابیم، امّا هیچ‌گاه چنین توانایی را نداریم که همة حقایق علمی را از نصوص دینی بیرون بکشیم. بر فرض هم چنین چیزی ممکن باشد، ما آدمیان غیرمعصوم چنین توانایی نداریم. ثانیاً، سخن بر سر این است که برخی نظریه‌های علمی با ظاهر نصوص متعارض‌اند در این موارد چه باید گفت؟ این موارد نه‌تنها از نصوص دینی به دست نمی‌آید بلکه با آنها ناسازگارند.

راه‌حل دیگری را هم برخی از روشنفکران عرب مطرح کرده‌اند. آنها میان بُعد زمانی دین و بُعد ازلی و یا روحی آن فرق گذشته‌اند و گفته‌اند، که هرچه در نصوص دینی دربارة طبیعت و تاریخ و غیره آمده است در ذیل بُعد زمانی دین می‌گنجد و می‌توان همة آنها را به علم سپرد، امّا بُعد ازلی یا روحی دین ربطی به علم ندارد. بُعد ازلی مجال و قلمرو حقایق ازلی و امور غیبی و ایمان و تجربة عرفانی است. طرفداران این نظر می‌گویند که روش علمی و نیز معرفت علمی از محدودة طبیعت تجاوز نمی‌کنند و از این‌رو، ممکن نیست در دین که با ایمان مربوط است نه علم، از آنها بحث شود. به عبارت دیگر، آنها قایل‌اند که معرفت دینی با معرفت علمی از لحاظ نوع اختلاف دارند و درنتیجه، هرگاه می‌خواهیم معرفت علمی را بر دین تطبیق کنیم با تعارض‌هایی روبه‌رو می‌شویم. معرفت دینی از تجربه عرفانی ناشی می‌شود و با معرفت علمی که از تجربه و مشاهده علمی به دست می‌آید متفاوت است. معرفت علمی دو نوع معرفت‌اند که از مجاری متفاوتی به‌دست می‌آیند. گفته‌اند: این دیدگاه را نخستین بار علی عبدالرزاق در کتاب "الاسلام و اصول الحکم" مطرح کرده است. (همان: 47)

تفکیک بعد زمانی دین از بُعد ازلی و روحی آن نیز راه حلّ قانع‌کننده‌ای نیست. در نصوص دینی می‌بینیم که دربارة عالم طبیعت و تاریخ نیز مطالبی آمده است. آیا این مطالب نادرست‌اند؟ اگر نادرست‌اند چگونه در سخنان خدا یا پیامبر(ص) مثلاً راه یافته‌اند؟ تفکیک مذکور به این ادعا می‌انجامد که گزاره‌هایی از دین راجع به امور مذکور را باید نادرست دانست و مسئله را صرفاً به علوم تجربی و غیره احاله داد. درحقیقت، راه‌حل مذکور وجود تعارض را می‌پذیرد و عملاً گزاره‌های مورد نظر از دین را حذف می‌کنند. از این گذشته، گوهر دین را نمی‌توان تجربه عرفانی دانست؛ دین را نمی‌توان صرفاً در حالات و تجارب عرفانی خاصی خلاصه کرد. به‌نظر می‌رسد که طرفداران این نظر نه تصویر درستی از علم و معرفت علمی دارند و نه دقیقاً به سرشت دین و معرفت دینی پی برده‌اند.

برخی دیگر در حل تعارض گفته‌اند که در مواردی از قبیل تعارض مسئله خلقت با داروینیسم و غیره، امری قطعی با نظریه‌ای ظنی تعارض دارد. آیاتی که در این‌باره مثلاً‌ آمده‌اند قطعی‌اند و جای چون و چرا کردن در آنها و یا تأویل آنها وجود ندارد امّا نظریه‌های علمی از قبیل نظریه داروین ظنی‌اند؛ قطعی و یقینی نیستند و در جایی‌ که قطعی و ظنی در تعارض باشند، قطعی و یقینی بر ظنی مقدم می‌شود. این راه‌حل را که می‌توان راه‌حل "تقدم قطعی بر ظنی" نامید هم ناتمام است. این سخن درست است که در پاره‌ای از موارد ما با آیاتی سروکار داریم که



خرید و دانلود مقاله درباره.. مسئلة ارتباط علم و دین در جهان اسلام


مقاله. اسلام شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 176

 

اسلام ، یکی از ادیان توحیدی که از حدود 610 م به وسیلة حضرت محمد (ص) ، در مکه تبلیغ گردید و با گسترش سریع و چشمگیر ، در فاصله ای کمتر از نیم قرن ، دین غالب بر بخش وسیعی از آسیا و افریقا گشت . پیروان این دین مسلم یا مسلمان خوانده می‌شوند .

اسلام در لغت به معنای انقیاد و گردن نهادن به حکم است و در کاربرد دینی آن ، اشاره به تسلیم در برابر فرمان و حکم الهی است .

بنابر آیات قرآنی که اصیل‌ترین منبع شناخت دین اسلام است ، این دین به هیچ روی میان پیامبران الهی جدایی قائل نیست ( بقره /2/ 136) ،‌بلکه در بیان قرآن ، همة پیامبران مبلغ دینی واحد با صورتهای گوناگون بوده اند که همان دین اسلام بوده ، و تعلیم مشترک آن تسلیم در برابر فرمان خداوند یکتاست . بر این پایه ، گاه در قرآن کریم ، از اسلام همان دین مشترک توحیدی یا به تعبیری دیگر « دین الله » اراده شده است که همة انبیاء مبلغ آنند و دینی جز آن نزد خداوند پذیرفته نیست ( نک :‌آل عمران / 3/ 19 ، 83 ، 85 : مائده / 5/ 44) و والاترین نمونة آن دینی است تکمیل کنندة ادیان پیشین الهی که حضرت محمد‌(ص) به تبلیغ آن مبعوث شده ، و در طول 23 سال به ادای این رسالت اهتمام نموده است ( نک : مائده / 5/ 3 ) .

رابطة انسان با دین الهی در واژگان قرآنی با تعابیری مختلف بیان شده است ، اما از اشاره‌ای قرآنی ( حجرات /49/ 14) چنین بر می‌آید که اسلام آوردن ، مرحله‌ای آغازین در پذیرش دین الهی است و لزوماً با ایمانی راسخ در قلب همراه نیست . همین نکته موجب شده است تا در دیدگاه برخی صاحب نظران ، ایمان به عنوان مرتبه‌ای افضل از اسلام شناخته شود و بحثی تحت عنوان ایمان و اسلام در علم کلام اسلامی پدیدار گردد.

در این مقاله ، اسلام و جلوه های فرهنگی و مدنی آن از دیدگاههای گوناگون بررسی شده که فهرست موضوعات آن بدین قرار است :

عنوان

I. ظهور اسلام

II . تعالیم و نهادهای اساسی اسلام

اصول اعتقادی

عبادات و آداب دینی

مناسبات و روابط اجتماعی در اسلام

III . سیر اندیشه های کلامی در تاریخ اسلام

اندیشه های کلامی در سدة نخست هجری

اندیشه های کلامی در سده‌های 2 و 3 ق

اندیشه های کلامی در سده‌های 4ـ6 ق

اندیشه کلامی در عصر پس از مغول

IV . سیر اندیشه های فقهی در تاریخ اسلام

اندیشه های فقهی در سده‌های 2 و 3 ق

اندیشه های فقهی در سده‌های 4ـ6 ق

اندیشه های فقهی در سده‌های متاخر

V . تحول فلسفه و علوم در تمدن اسلامی

نگاهی به سیر فلسفه در جهان اسلام

علوم در جهان اسلام

VI . نفوذ فرهنگ اسلامی در اروپا

VII . تصوف و عرفان

VIII . تاثیر اسلام در ادبیات ملل مسلمان

تاثیر اسلام در ادبیات عرب

اسلام و ادبیات فارسی

تاثیر اسلام در ادبیات ترکی

IX . گسترش تاریخی اسلام

اسلام در شبه جزیرة عربستان

اسلام در ایران

اسلام در ماوراء النهر و ترکستان

اسلام در بین‌النهرین

اسلام در مصر و شام

اسلام در شمال افریقا ، اندلس،سیسیل‌و کرت

اسلام در شرق افریقا و افریقای مرکزی

اسلام در آسیای صغیر و شبه جزیرة بالکان

اسلام در منطقة قفقاز

اسلام در منطقة ولگا وشمال دریای سیاه

اسلام در چین و آسیای جنوب شرقی

اسلام در شبه قارة هند

اسلام در غرب ( اروپای غربی و آمریکا )

 

I . ظهور اسلام

زندگی پیامبر اسلام ( ص) : زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اینهمه ، روایات بی‌شمار موجود در بیشتر جزئیات همداستان نیستند و به ویژه آگاهیهای ما در باب زندگی آن بزرگوار ، پیش از بعثت ، به تفصیل شرح سیرة ایشان پس از بعثت نیست . به هر حال ، آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش می‌بندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار ، بی‌هیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه ، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آمادة گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد نهد که اینک یکی از مهم‌ترین ادیان جهان به شمار می‌رود .

تولد تا بعثت : تولد حضرت محمد ( ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عام‌الفیل ( 570 م ) ، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد . پدر پیامبر‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیلة بزرگ قریش بودند ؛ قبیله‌ای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند . عبدالله ، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت . بنابر رسمی که در مکه رایج بود ، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد . وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب ( مدینه ) رفت‌، اما آمنه نیز در بازگشت ، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء ـ نزدیک مدینه ـ به خاک سپردند. محمد ( ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت ، اما او نیز در 8سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد ( ص) بر عهدة عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد . در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر ، راهبی بَحیرا نام ، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت. از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر ( ص ) ، شرکت در پیمانی به نام « حلف الفضول » است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند « از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند » . پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را می‌ستود و می‌فرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند ، به آن می‌پیوندد.

شهرت محمد (ص) به راستگویی و رستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که « امین » لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایة خویش برای تجارت به شام فرستاد ؛ سپس چنان شیفتة درستکاری « محمد امین‌» شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد ، در حالی که بنابر مشهور ، دست‌کم 15 سالی از او بزرگ‌تر بود . خدیجه برای محمد ( ص ) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت ، پیامبر همسر دیگری برنگزید . او برای پیامبر ( ص ) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی در گذشتند و در میان دختران ، از همه نامدارتر ، حضرت فاطمه‌( ع) است . از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست ؛ جز آنکه می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده ، و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود . از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر می‌تافت . محمد (ص) اندکی پیش از بعثت ، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر می‌برد و زمان را به خاموشی و اندیشه می‌گذرانید.

از بعثت تا هجرت : گفته‌اند نخستین نشانه‌های بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او ، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته ، شبی در ماه رمضان ، یا ماه رجب است که فرشتة وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سورة علق را برخواند . بنابر روایات ، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفه‌ای ایجاد شد و همین امر پیامبر‌(ص ) را غمناک ساخته بود ، ولی اندکی بعد فرشتة وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانة خدا از بتان ، و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد .

پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانوادة خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد ، همسرش خدیجه ، و از مردان ، پسر عمویش علی بن ابی طالب ( ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. در منابع فرق گوناگون اسلامی‌، از برخی دیگر همچون ابوبکر و زیدبن حارثه ، به عنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده اند، اما باید در نظر داشت که این موضوع برای مسلمانان در گرایشهای مذهبی گوناگون پیوسته افتخاری بود و بعدها به زمینه ای برای منازعات کلامی میان آنان تبدیل شد . هر چند دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به



خرید و دانلود مقاله. اسلام شناسی