لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه معاد :
معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .
1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام می گذارند.
2- نام شخصیتهای مرده را بر روی خیابانها ، موسسات ، مدارس و دانشگاهها می گذارند.
3- گاه ی مردگان خود را مومیایی کرده تا فاسد نشوند یکی از احساسات درونی انسان احساس غربت است دنیا برای او تنگ است با همسر و باغ و مسافرت هم موقتا خود را سرگرم می سازد ولی پس از چندی ابز از درون احساس کمبود می کرد همۀ وسائل رفاه هم او را سیر نمی کند گاهی به فکر خود کشی می افتد گاهی می پرسد هدف آفرینش چیست؟ چرا من هستم تمام این قلقلک های درونی نشان می دهد که انسان احساس غربت می کندو این جهان با تمام گستردگیش برای او تنگ است و جسم برای او قفس و دنیا برای او زندان است که این احساس فیزیکی از زمینه های ایمان به روزی است که در آنجا انسان سیر می شود به تمام آرزوها و اهدافش می رسد زیرا پاسخ هر نیاز و احساس و قلقلک درونی در بیورن موجود است مثلا احساس تشنگی با آب و احساس شهوت با همسر و احساس غربت هم با معاد پاسخ داده می شود در طول تاریخ هیچ کس دلیل علمی برای نبودن معاد نیاورده و چیزی که مخالفان معاد زمزمه می کنند آن است که مگر می شود انسان مرده ای که ذراتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ پاسخ عقل و قرآن آن است که می شود و این کار نشدنی نیست هم در فکر قابل تصور است و هم دائما در شبانه روز نمونه هائی از زنده شدن مردگان را با چشم خود می بینیم امام جواد (ع) می فرماید: خوابیدن و بیدار شدن بهترین نمونه ای است که مردن و زنده شدن را برای ما قابل درک می کند آری مرگ یک خواب طولانی و شدیدی بیش نیست بهار و پاییز درختان نمونه دیگری از زنده شدن و مردن گیاهان است در سورۀ فاطر می خوانیم : خداست که با دها فرستد تا ابر را انگیزد و آن را به شهرها و مناطق مرده روانه می کند و پس از باریدن آن شهر مرده را زنده می کند سپس می فرماید «کذلک النشور» یعنی زنده شدن مردگان هم مانند زنده شدن درختان و گیاهان است در جای دیگر می فرماید: «احیینا به بلده میتا کذلک الخروج» ما به واسطه باران شهر مرده را زنده کردیم همچنین است خروج شما در قیامت .
بنابراین نمونه هائی از زنده شدن در آفرینش هر روز و شب و هر سال و فصل پیش چشم ما می درخشد و مساله زنده شدن مرده را برای ما ساده و ممکن جلوه می دهد.
داستانی دیگر
روزی حضرت ابراهیم از کنار دریایی می گذشت که لاشه حیوانی را دید که حیوانات و پرندگان و جانوران دریایی بر روی آن ریخته اند و هر کدام قسمتی از بدن او را خورده اند وقتی حضرت ابراهیم این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه حیوانات را زنده می کنی خداوند از حضرت ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت : چرا اما تا با چشمان خودم نبینم آرامش پیدا نمی کنم خداوند به ابراهیم گفت که چهار پرنده را بگیر و بکش و گوشتشان را درهم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار وپس یک به یک آنها را صدا بزن ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا و در کنار هم و پرنده اولی ساخته می شود حضرت ابراهیم هم همین کار را کرد و مشاهده کرد که وقتی پرندگان را صدا می کند چگونه قطعات هر پرنده از سر هر قله به هم می پیوندد و همان پرنده ی قبلی را می سازند.
«دلیل اول معاد»
برای معاد چند دلیل محکم می توان آورد که هم عقل و هم قرآن آن را بیان فرموده است از جمله اینکه چون خداوند عادل است باید معاد باشد و اگر قیامت نباشد به عدالت خداوند ضرر می زند از سوی دیگر دردنیا هم که یا جز اینست و یا به ندرت گوشمالی هائی جزئی بیشتر به چشم نمی خورد و دیر یا زود خوبان و بدان از دنیا می روند و اگر حساب و جزایی در جایی دیگری مثل قیامت در کار نباشد و با مردن همه نابود شوند پس عدالت خدا چه می شود؟ آری چون خداوند عادل است و در دنیا هم جزائی نیست پس باید در سرای دیگر جزاء باشد.
سئوال
چرا در دنیا خداوند جزا نمی دهد آیا بهتر نبود معامله نقدی می شد و هر نیکوکار یا گناهکاری در همین دنیا حسابش تصفیه می شد تا دیگر نیازی به قیامت نداشته باشیم ؟ این سئوال پاسخ های متعددی می تواند داشته باشد که ما به بعضی از آنها به طور فشرده اشاره می کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه معاد :
معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .
1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام می گذارند.
2- نام شخصیتهای مرده را بر روی خیابانها ، موسسات ، مدارس و دانشگاهها می گذارند.
3- گاه ی مردگان خود را مومیایی کرده تا فاسد نشوند یکی از احساسات درونی انسان احساس غربت است دنیا برای او تنگ است با همسر و باغ و مسافرت هم موقتا خود را سرگرم می سازد ولی پس از چندی ابز از درون احساس کمبود می کرد همۀ وسائل رفاه هم او را سیر نمی کند گاهی به فکر خود کشی می افتد گاهی می پرسد هدف آفرینش چیست؟ چرا من هستم تمام این قلقلک های درونی نشان می دهد که انسان احساس غربت می کندو این جهان با تمام گستردگیش برای او تنگ است و جسم برای او قفس و دنیا برای او زندان است که این احساس فیزیکی از زمینه های ایمان به روزی است که در آنجا انسان سیر می شود به تمام آرزوها و اهدافش می رسد زیرا پاسخ هر نیاز و احساس و قلقلک درونی در بیورن موجود است مثلا احساس تشنگی با آب و احساس شهوت با همسر و احساس غربت هم با معاد پاسخ داده می شود در طول تاریخ هیچ کس دلیل علمی برای نبودن معاد نیاورده و چیزی که مخالفان معاد زمزمه می کنند آن است که مگر می شود انسان مرده ای که ذراتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ پاسخ عقل و قرآن آن است که می شود و این کار نشدنی نیست هم در فکر قابل تصور است و هم دائما در شبانه روز نمونه هائی از زنده شدن مردگان را با چشم خود می بینیم امام جواد (ع) می فرماید: خوابیدن و بیدار شدن بهترین نمونه ای است که مردن و زنده شدن را برای ما قابل درک می کند آری مرگ یک خواب طولانی و شدیدی بیش نیست بهار و پاییز درختان نمونه دیگری از زنده شدن و مردن گیاهان است در سورۀ فاطر می خوانیم : خداست که با دها فرستد تا ابر را انگیزد و آن را به شهرها و مناطق مرده روانه می کند و پس از باریدن آن شهر مرده را زنده می کند سپس می فرماید «کذلک النشور» یعنی زنده شدن مردگان هم مانند زنده شدن درختان و گیاهان است در جای دیگر می فرماید: «احیینا به بلده میتا کذلک الخروج» ما به واسطه باران شهر مرده را زنده کردیم همچنین است خروج شما در قیامت .
بنابراین نمونه هائی از زنده شدن در آفرینش هر روز و شب و هر سال و فصل پیش چشم ما می درخشد و مساله زنده شدن مرده را برای ما ساده و ممکن جلوه می دهد.
داستانی دیگر
روزی حضرت ابراهیم از کنار دریایی می گذشت که لاشه حیوانی را دید که حیوانات و پرندگان و جانوران دریایی بر روی آن ریخته اند و هر کدام قسمتی از بدن او را خورده اند وقتی حضرت ابراهیم این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه حیوانات را زنده می کنی خداوند از حضرت ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت : چرا اما تا با چشمان خودم نبینم آرامش پیدا نمی کنم خداوند به ابراهیم گفت که چهار پرنده را بگیر و بکش و گوشتشان را درهم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار وپس یک به یک آنها را صدا بزن ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا و در کنار هم و پرنده اولی ساخته می شود حضرت ابراهیم هم همین کار را کرد و مشاهده کرد که وقتی پرندگان را صدا می کند چگونه قطعات هر پرنده از سر هر قله به هم می پیوندد و همان پرنده ی قبلی را می سازند.
«دلیل اول معاد»
برای معاد چند دلیل محکم می توان آورد که هم عقل و هم قرآن آن را بیان فرموده است از جمله اینکه چون خداوند عادل است باید معاد باشد و اگر قیامت نباشد به عدالت خداوند ضرر می زند از سوی دیگر دردنیا هم که یا جز اینست و یا به ندرت گوشمالی هائی جزئی بیشتر به چشم نمی خورد و دیر یا زود خوبان و بدان از دنیا می روند و اگر حساب و جزایی در جایی دیگری مثل قیامت در کار نباشد و با مردن همه نابود شوند پس عدالت خدا چه می شود؟ آری چون خداوند عادل است و در دنیا هم جزائی نیست پس باید در سرای دیگر جزاء باشد.
سئوال
چرا در دنیا خداوند جزا نمی دهد آیا بهتر نبود معامله نقدی می شد و هر نیکوکار یا گناهکاری در همین دنیا حسابش تصفیه می شد تا دیگر نیازی به قیامت نداشته باشیم ؟ این سئوال پاسخ های متعددی می تواند داشته باشد که ما به بعضی از آنها به طور فشرده اشاره می کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه معاد :
معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .
1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام می گذارند.
2- نام شخصیتهای مرده را بر روی خیابانها ، موسسات ، مدارس و دانشگاهها می گذارند.
3- گاه ی مردگان خود را مومیایی کرده تا فاسد نشوند یکی از احساسات درونی انسان احساس غربت است دنیا برای او تنگ است با همسر و باغ و مسافرت هم موقتا خود را سرگرم می سازد ولی پس از چندی ابز از درون احساس کمبود می کرد همۀ وسائل رفاه هم او را سیر نمی کند گاهی به فکر خود کشی می افتد گاهی می پرسد هدف آفرینش چیست؟ چرا من هستم تمام این قلقلک های درونی نشان می دهد که انسان احساس غربت می کندو این جهان با تمام گستردگیش برای او تنگ است و جسم برای او قفس و دنیا برای او زندان است که این احساس فیزیکی از زمینه های ایمان به روزی است که در آنجا انسان سیر می شود به تمام آرزوها و اهدافش می رسد زیرا پاسخ هر نیاز و احساس و قلقلک درونی در بیورن موجود است مثلا احساس تشنگی با آب و احساس شهوت با همسر و احساس غربت هم با معاد پاسخ داده می شود در طول تاریخ هیچ کس دلیل علمی برای نبودن معاد نیاورده و چیزی که مخالفان معاد زمزمه می کنند آن است که مگر می شود انسان مرده ای که ذراتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ پاسخ عقل و قرآن آن است که می شود و این کار نشدنی نیست هم در فکر قابل تصور است و هم دائما در شبانه روز نمونه هائی از زنده شدن مردگان را با چشم خود می بینیم امام جواد (ع) می فرماید: خوابیدن و بیدار شدن بهترین نمونه ای است که مردن و زنده شدن را برای ما قابل درک می کند آری مرگ یک خواب طولانی و شدیدی بیش نیست بهار و پاییز درختان نمونه دیگری از زنده شدن و مردن گیاهان است در سورۀ فاطر می خوانیم : خداست که با دها فرستد تا ابر را انگیزد و آن را به شهرها و مناطق مرده روانه می کند و پس از باریدن آن شهر مرده را زنده می کند سپس می فرماید «کذلک النشور» یعنی زنده شدن مردگان هم مانند زنده شدن درختان و گیاهان است در جای دیگر می فرماید: «احیینا به بلده میتا کذلک الخروج» ما به واسطه باران شهر مرده را زنده کردیم همچنین است خروج شما در قیامت .
بنابراین نمونه هائی از زنده شدن در آفرینش هر روز و شب و هر سال و فصل پیش چشم ما می درخشد و مساله زنده شدن مرده را برای ما ساده و ممکن جلوه می دهد.
داستانی دیگر
روزی حضرت ابراهیم از کنار دریایی می گذشت که لاشه حیوانی را دید که حیوانات و پرندگان و جانوران دریایی بر روی آن ریخته اند و هر کدام قسمتی از بدن او را خورده اند وقتی حضرت ابراهیم این منظره را دید از خدا پرسید که روز قیامت چگونه حیوانات را زنده می کنی خداوند از حضرت ابراهیم پرسید آیا ایمان به معاد و قدرت من نداری؟ گفت : چرا اما تا با چشمان خودم نبینم آرامش پیدا نمی کنم خداوند به ابراهیم گفت که چهار پرنده را بگیر و بکش و گوشتشان را درهم مخلوط کن و بر سر چند کوه بگذار وپس یک به یک آنها را صدا بزن ببین چگونه ذرات مخلوط از هم جدا و در کنار هم و پرنده اولی ساخته می شود حضرت ابراهیم هم همین کار را کرد و مشاهده کرد که وقتی پرندگان را صدا می کند چگونه قطعات هر پرنده از سر هر قله به هم می پیوندد و همان پرنده ی قبلی را می سازند.
«دلیل اول معاد»
برای معاد چند دلیل محکم می توان آورد که هم عقل و هم قرآن آن را بیان فرموده است از جمله اینکه چون خداوند عادل است باید معاد باشد و اگر قیامت نباشد به عدالت خداوند ضرر می زند از سوی دیگر دردنیا هم که یا جز اینست و یا به ندرت گوشمالی هائی جزئی بیشتر به چشم نمی خورد و دیر یا زود خوبان و بدان از دنیا می روند و اگر حساب و جزایی در جایی دیگری مثل قیامت در کار نباشد و با مردن همه نابود شوند پس عدالت خدا چه می شود؟ آری چون خداوند عادل است و در دنیا هم جزائی نیست پس باید در سرای دیگر جزاء باشد.
سئوال
چرا در دنیا خداوند جزا نمی دهد آیا بهتر نبود معامله نقدی می شد و هر نیکوکار یا گناهکاری در همین دنیا حسابش تصفیه می شد تا دیگر نیازی به قیامت نداشته باشیم ؟ این سئوال پاسخ های متعددی می تواند داشته باشد که ما به بعضی از آنها به طور فشرده اشاره می کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبدا و معادخدا و هدایت انسانلزوم بعثت پیامبران :انسان در زندگی شخصی خویش ، به خوراک ، پوشاک ، مسکن ، بهداشت ، آموزش و استراحت نیاز مند است . او برای بر آوردن این نیازها از اندیشه خود و دیگران بهره می گیرد . اما آیا او از همه مصالح و مفاسد نیازمندیهای جسم و جان خود آگاه است تا مبادا از چیزی بهره برد که برای بدن یا روحش زیانبار است ؟! همچنین ، انسان در زندگی اجتماعی نیاز به همسر ، دوست ، همکار و رابطه با دیگران دارد و در این موارد نیزاز راهنمایی عقل بهره می گیرد . اما انسانها همه مصالح و مفاسد امور اجتماعی خویش را می شناسند و انگیزه لازم برای پی جویی مصالح و دوری از مفاسد اجتماعی در آنان وجود دارد ؟!
نا رسایی عقل و دانش بشری :با توجه به ابعاد مختلف انسان و مسائل پیچیده ای که در زمینه های گوناگون برای او پیش می آید ، می توان دریافت که عقل ، توانیی پرداختن به تمامی آنها را ندارد و ضرورت وجود وسیله ای کارساز تر و قوانینی کامل که انسان بدین وسیله راه درست را باز شناسد ، ضروری است . انسان نمی تواند چنین قوانینی را پی ریزد ؛ زیرا میزان کارآیی و مشکل گشایی عقل و دانش بشری در برابر انبوه مسائلی که در زندگانی مادی و معنوی اش خود می نماید ، بسیار نا چیز است . علم و دانش انسان ، محدود و نسبی است و در برابر مجهولاتش ، اندک : // و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا // (اسرا:85) و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است .وقتی بزرگترین مجهول انسان ، خود او باشد ، آیا شناخت کامل جامعه انسانی و سعادت اجتماعی برایش ممکن است ؟! پیش از این ، دنیا از نظر اقتصادی و اجتماعی به دو بخش سرمایه داری و سوسیالیستی تقسیم شده بود . در میان هر یک از این دو ، دانشمندانی بودند که ادعا می کردند چشم نواز سعادت انسان و جامعه بشری را بخوبی ترسیم کرده اند . مکتبهای فکری و اقتصادی بسیاری دیگر نیز هستند که هر یک راه و روشی دیگر در پیش گرفته اند . این همه اختلاف نظر ، بیانگر این است که دانش نسبی و عقل محدود آدمی ، از طرح قوانینی همه جانبه و کامل ، حتی برای امور دنیوی خود نیز ناتوان است . تکمیل ، اصلاح و تغییر قوانین وضع شده از سوی بشر ، بهترین دلیل بر ناتوانی آدمی در تشخیص شایسته و بایسته مفاسد و مصالح جامعه بشری است .آسیب پذیری هدایت عقل :هدایت عقل آدمی ، همواره در معرض تند بادهای هوا و هوس است . بخشی از وجود انسان در حیطه فرمانروایی // غرایز // است ؛ از این رو می گویند اگر آتش غرایز انسان فرو نکشد ، صدای عقل هرگز به گوش او نمی رسد . یکی از مهمترین مشکلهای انسان این است که نیروی عقل و دانش او به تنهایی نمی تواند راه تکامل و اسرار آن را بشناسد . مشکل دیگر این است که حتی اگر بتواند به برخی از اسرار تکامل خویش دست یابد ، انگیزه لازم برای پی جویی مصالح و دوری از مفاسد را ، بویژه در امور اجتماعی و معنوی ندارد . کشش هایی در وجود انسان نهفته است که پیوسته او را از راه سعادت ، به بیراهه های شقاوت می کشاند .هدایتگری عقل برای انسان ، مانند هدایت پدری است که کودکش را نصیحت می کند که دانش بجوید و به مدرسه رود تا آینده ای درخشان یابد . او پند پدر را می شنود و به سوی مدرسه حرکت می کند ، اما در میان راه کودکان را سر گرم بازی می بیند ، کیف و کتاب را به کناری افکنده ، به بازی سرگرم می شود و سخنان پدر را بکلی فراموش می کند .آیا خیانتکاران ، دروغگویان ، مفسدان و آدمکشان ، بدی و زشتی کارشان را نمی دانند ، یا می دانند و از هوا و هوس و غرایز سرکش خود پیروی می کنند ؟!پاسخ به یک نیاز مهم :انسان باید در مسیر تکامل خود ، آزادانه ، گام بگذارد و با انتخاب و نیروی اراده به سوی هدفش حرکت کند ، ولی عقل و دانش محدود بشر ، از توان باز شناختن تمامی فراز و نشیبهای این راه بی بهره است . اینجاست که به نیرویی برتر از عقل ، نیاز می افتد که نخست عقل را از توان جولان در همه مسائل زندگی شخصی ، اجتماعی و اخروی بهره مند سازد و سپس آن را در برابر نیروهای سرکش غرایز ، آسیب نا پذیر کند .در جهان بینی الهی ، نظام هستی ، نظام اکمل و احسن است . بنابراین ، پروردگار جهانیان ، این نیاز مهم را بی پاسخ نگذاشته و در افق وحی ، طرح جامع و کامل جنبه های مختلف زندگی بشر را نمایانده و پیامبران را برای بارور و شکوفا ساختن و آسیب ناپذیر کردن عقل آدمی بر انگیخته است .پیامبران می آیند تا نیروی عقل را بارور و پر توش را پرنور سازند و راه درست تعدیل غرایز را به بشر بیاموزند تا عقل او مغلوب هوا و هوس نشود و بدین گونه فروغ تقویت شده عقل را در حفاظی از تقوا می نهند و نیروهای سرکش غرایز را مهار زده ، در اختیار عقل می گذارند تا انسان را در حرکت بسوی هدف بزرگش یاری کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مبدا و معادخدا و هدایت انسانلزوم بعثت پیامبران :انسان در زندگی شخصی خویش ، به خوراک ، پوشاک ، مسکن ، بهداشت ، آموزش و استراحت نیاز مند است . او برای بر آوردن این نیازها از اندیشه خود و دیگران بهره می گیرد . اما آیا او از همه مصالح و مفاسد نیازمندیهای جسم و جان خود آگاه است تا مبادا از چیزی بهره برد که برای بدن یا روحش زیانبار است ؟! همچنین ، انسان در زندگی اجتماعی نیاز به همسر ، دوست ، همکار و رابطه با دیگران دارد و در این موارد نیزاز راهنمایی عقل بهره می گیرد . اما انسانها همه مصالح و مفاسد امور اجتماعی خویش را می شناسند و انگیزه لازم برای پی جویی مصالح و دوری از مفاسد اجتماعی در آنان وجود دارد ؟!
نا رسایی عقل و دانش بشری :با توجه به ابعاد مختلف انسان و مسائل پیچیده ای که در زمینه های گوناگون برای او پیش می آید ، می توان دریافت که عقل ، توانیی پرداختن به تمامی آنها را ندارد و ضرورت وجود وسیله ای کارساز تر و قوانینی کامل که انسان بدین وسیله راه درست را باز شناسد ، ضروری است . انسان نمی تواند چنین قوانینی را پی ریزد ؛ زیرا میزان کارآیی و مشکل گشایی عقل و دانش بشری در برابر انبوه مسائلی که در زندگانی مادی و معنوی اش خود می نماید ، بسیار نا چیز است . علم و دانش انسان ، محدود و نسبی است و در برابر مجهولاتش ، اندک : // و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا // (اسرا:85) و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است .وقتی بزرگترین مجهول انسان ، خود او باشد ، آیا شناخت کامل جامعه انسانی و سعادت اجتماعی برایش ممکن است ؟! پیش از این ، دنیا از نظر اقتصادی و اجتماعی به دو بخش سرمایه داری و سوسیالیستی تقسیم شده بود . در میان هر یک از این دو ، دانشمندانی بودند که ادعا می کردند چشم نواز سعادت انسان و جامعه بشری را بخوبی ترسیم کرده اند . مکتبهای فکری و اقتصادی بسیاری دیگر نیز هستند که هر یک راه و روشی دیگر در پیش گرفته اند . این همه اختلاف نظر ، بیانگر این است که دانش نسبی و عقل محدود آدمی ، از طرح قوانینی همه جانبه و کامل ، حتی برای امور دنیوی خود نیز ناتوان است . تکمیل ، اصلاح و تغییر قوانین وضع شده از سوی بشر ، بهترین دلیل بر ناتوانی آدمی در تشخیص شایسته و بایسته مفاسد و مصالح جامعه بشری است .آسیب پذیری هدایت عقل :هدایت عقل آدمی ، همواره در معرض تند بادهای هوا و هوس است . بخشی از وجود انسان در حیطه فرمانروایی // غرایز // است ؛ از این رو می گویند اگر آتش غرایز انسان فرو نکشد ، صدای عقل هرگز به گوش او نمی رسد . یکی از مهمترین مشکلهای انسان این است که نیروی عقل و دانش او به تنهایی نمی تواند راه تکامل و اسرار آن را بشناسد . مشکل دیگر این است که حتی اگر بتواند به برخی از اسرار تکامل خویش دست یابد ، انگیزه لازم برای پی جویی مصالح و دوری از مفاسد را ، بویژه در امور اجتماعی و معنوی ندارد . کشش هایی در وجود انسان نهفته است که پیوسته او را از راه سعادت ، به بیراهه های شقاوت می کشاند .هدایتگری عقل برای انسان ، مانند هدایت پدری است که کودکش را نصیحت می کند که دانش بجوید و به مدرسه رود تا آینده ای درخشان یابد . او پند پدر را می شنود و به سوی مدرسه حرکت می کند ، اما در میان راه کودکان را سر گرم بازی می بیند ، کیف و کتاب را به کناری افکنده ، به بازی سرگرم می شود و سخنان پدر را بکلی فراموش می کند .آیا خیانتکاران ، دروغگویان ، مفسدان و آدمکشان ، بدی و زشتی کارشان را نمی دانند ، یا می دانند و از هوا و هوس و غرایز سرکش خود پیروی می کنند ؟!پاسخ به یک نیاز مهم :انسان باید در مسیر تکامل خود ، آزادانه ، گام بگذارد و با انتخاب و نیروی اراده به سوی هدفش حرکت کند ، ولی عقل و دانش محدود بشر ، از توان باز شناختن تمامی فراز و نشیبهای این راه بی بهره است . اینجاست که به نیرویی برتر از عقل ، نیاز می افتد که نخست عقل را از توان جولان در همه مسائل زندگی شخصی ، اجتماعی و اخروی بهره مند سازد و سپس آن را در برابر نیروهای سرکش غرایز ، آسیب نا پذیر کند .در جهان بینی الهی ، نظام هستی ، نظام اکمل و احسن است . بنابراین ، پروردگار جهانیان ، این نیاز مهم را بی پاسخ نگذاشته و در افق وحی ، طرح جامع و کامل جنبه های مختلف زندگی بشر را نمایانده و پیامبران را برای بارور و شکوفا ساختن و آسیب ناپذیر کردن عقل آدمی بر انگیخته است .پیامبران می آیند تا نیروی عقل را بارور و پر توش را پرنور سازند و راه درست تعدیل غرایز را به بشر بیاموزند تا عقل او مغلوب هوا و هوس نشود و بدین گونه فروغ تقویت شده عقل را در حفاظی از تقوا می نهند و نیروهای سرکش غرایز را مهار زده ، در اختیار عقل می گذارند تا انسان را در حرکت بسوی هدف بزرگش یاری کند .