لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
{وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ} [البقرة : 213]وخداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست رهنمود مینامید.
در ابتدا بگویم چیزی که من الآن به آن رسیده ام بر گرفته از یک حالت اهمال وبی مبالاتی است. داستان زندگی من از زمانی شروع می شود که هنوز به دنیا نیامده بودم ،پدر ومادرم هر دو در یکی از کشور های اروپایی دانشجو بودند . نقطه اشتراک آنها فقط در عربی بودن آنها بود ، به خاطر همین وقتی که در دوران تحصیل پدر مسلمانم از مادر مسیحیم خواستگاری می کند ،یکی از شروط او ترک دین سابق خویش وروی آوردن به اسلام بعد از ازدواج آنها در اروپا سر می گیرد. هنوز شش ماه از ازدواج نمی گذرد که مشکلات تازه شروع می شود .
مادرم اسلام را به عنوان دین جدید نمی پذیرد وپدرم تصمیم می گیرد او را طلاق دهد ،چون یکی از شروط او از اول اسلام آوردن مادرم بوده است . در این ایام که پدر ومادر از هم جدا شدند ،مادرم حامله بود ومجبور می شود به کشورش باز گردد. وقتی بدنیا آمدم پدرم خیلی اصرار می کند که حضانت مرا به عهده بگیرد ،اما عاطفه واحساس مادر رانه، مانع می شود که مرا به پدرم بسپارد وبعد از اصرار فروان،پدرم نیز موافقت می کند ومرا نزد مادر مسیحیم می گذارد. ارتباط من وپدرم در حد پولهایی که هر ماه برایم می فرستاد ویا تماسهایی که به خاطر مناسبتهای مختلف با من بر قرار می کرد،خلاصه می شود واحیاناً هر دو سال یکبار نیز موفق به دیدنش می شدم . البته اسم اسلامی وحامل شناسنامه ای از کشور متبوع پدرم بودم ،اما هیچوقت نفهمیدم که وطن پدرم کجا واقع شده ویا اسلام چگونه دین است وخیلی سؤالهای دیگر که سعی می کردم در کتابهای تاریخ یا جغرافیا جوابی برای سؤالهایم بیابم. نزد مادرم که بودم در یک مدرسه فرقه کاتولیک درس می خواندم وبهمراه مادرم به کلیسا می رفتم. (18) سال به این صورت گذشت، اسماً مسلمان بودم اما عبادتم بر اساس مبادی دین مسیحیت بود. درست است که در انجام فرائض درینیم اهمال به خرچ میدادم واصلا دوست نداشتم به کلیسا بروم،ولی همیشه خودم را بخاطر این سستی ملامت می کردم. راستش را بخواهید زندگی خسته کنند های داشتم . اکثر اوقات بیرون از خانه بودم ،اکثر اوقات در تفر یحات شبانه شرکت داشتم واز هر دو جنس دختر وپسر دارای دوستان متعدد بودم ، البته برای مادرم زیاد مهم نبود ،فقط بعضی مواقع نصیحتم می کرد،بعد از انتهای دوره دبیرستان با رتبه ممتاز تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم،اما در دانشگاه شهری که من ومادرم زندگی می کردیم ،رشته مورد نظرم را نیافتم. بخاطر این موضوع تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به کشور پدرم بروم . وقتی موضوع ادامه تحصیل را پدرم در میان گذاشتم او زیاد اهمیت نداد،واز من خواست که فکری برای اسکان خودم بکنم. آنجا بود که فهمیدم نمی خواهد با خودش زندگی کنم . بنا برین به پدرم پیشناهد کردم که مادرم هم با من سفر کند تا او به همرا برادر ناتنی ام که بعد از مرگ ناپدریم تنها شده اند،با من زندگی کنند . پدرم با پیشنهاد من موافقت کرد وچون از نظر مادی هیچ مشکلی نداشت،تصمیم گرفت هزینه اسکان وخوراک وحتی خدمتکاری که بر ایمان استخدام کرده بود را به عهده بگیرد وحتی پول تو جیبی مرا نیزافزایش داد. سفر من به آنجا نقطه تحولی در زندگیم بود.
آنجا بود که با اسلام واقعی وبه طور عملی آشنا شدم وقتی دختران کوچکتر از خودم را می دیدم که حجاب پوشیده بودند از خودم خجالت می کشیدم. احساس می کردم که آنها مانند قطعه ای جواهر یا الماس هستند. اما من که تقریباً نیمه عریان بودم خودم را مانند آگهی تبلیغاتی روز نامه ها می دیدم که فقط لحظه اول جزاب هستند ولی بعد یا در آشپز خانه مورد استفاده قرار می گیرند یا از سطل زباله سر در می آورد. من به مادرم خیلی علاقه داشتم یادم می آید سال اول دانشگاه که بودم از او در مورد اسلام سؤالاتی کردم، جوابهایی که او به من داد هیچگاه فراموش نمی کنم . او به من گفت: من قبل از تو وقبل از اینکه با پدرت ازدواج کنم به دین اسلام علاقه پیدا کرده بودم در حالی که با پدرت ازدواج کردم که به این دین اعتقاد داشتم ،ولی بعد از اینکه بیشتر با آن آشنا شدم برایم مؤکد شد که اسلام دین الهی نیست بلکه خرافاتی است که از جانب یک مرد عرب امی که نه می خواند ونه می نوشت ابداع شده است. آیا عاقلانه به نظر می رسد که یک فرد امی بیاید وبا عقل آدم عاقل وتحصیل کرده ای مثل تو بازی کند وبخواهد که زندگی تو را تنظیم کند؟ سپس ساکت شد. ( او با این سخنان سعی می کرد مرا از دین اسلام منحرف کند ) من هم ظاهراً سخنانش را قبول می کردم و ... راستش را بخواهید زیاد خودم را با صحبتها مشغول نمی کردم چون همینکه می دیدم از هر قید و بندی آزادی هستم برایم کافی بود. سه سال گذشت واین افکار همواره ذهن مرا به خود مشغول می کرد . نا گفته نماند که من عاشق انتر نت هستم وهمیشه به اطاقهای گفتگوی همگانی یا پالتاک( Pal talk)وارد می شوم وتقریبا یک سال کامل کارم همین بود ولی یکبار اشتباهاً اتاقی را انتخاب کردم که از مبادی دین مسیحی انتقاد می کردند. نام آن اطاق را اظهار دین حق گذاشته بودند. البته بعد ها فهمیدم که اتاقهای دیگری وجود دارد که از دین اسلام انتقاد می کردند. من واقعاً کیچ شده بودم ، با اینکه اسماً مسلمان بودم وپدرم نیز مسلمان بود ،اما مادرم مسیحی وبر اساس دین مسیحیت تربیت شده بودم واز آنجائیکه خودم را متعلق به هر دو دین میدانستم ،تصمیم گرفتم خود را هم را مشخص کنم . به مدت دو ماه کارم شده بود تردد در اتاقهای اسلامی ومسیحی وبرای هر کدام مدت دو ساعت را تعین کرده بودم وفقط به عنوان شنونده وارد می شدم وبعد از اینکه از هر دو دین اطلاع کامل پیدا کردم سؤالهایی برایم ایجاد شده بود که سعی می کردم جواب خودم را از آنها بگیرم . تقریباً یک ماهی کارم شدم بود سؤال کردن. نکته ای که برایم جالب بود اینکه مسلمانان بیشتر از مسیحی ها مرا تحویل می گرفتند . وهر وقت که سؤالهایم را از مسیحی ها می پرسیدم یا جوابی نمی شنیدم یا شروع میکردند به انتقاد از مسلمانان ویا آنها را متهم به دروغگویی می کردند یا می گفتند که این مسائل همگی مربوط به عهد قدیم؟ چگونه کتاب مقدسم آسمانی است در حالیکه مدت استفاده معینی دارد وبعد از آن،آنرا بیرون می اندازند وکتاب جدیدی که یک مخلوق عادی نوشته است را می آورند ومی گویند این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
{وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ} [البقرة : 213]وخداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست رهنمود مینامید.
در ابتدا بگویم چیزی که من الآن به آن رسیده ام بر گرفته از یک حالت اهمال وبی مبالاتی است. داستان زندگی من از زمانی شروع می شود که هنوز به دنیا نیامده بودم ،پدر ومادرم هر دو در یکی از کشور های اروپایی دانشجو بودند . نقطه اشتراک آنها فقط در عربی بودن آنها بود ، به خاطر همین وقتی که در دوران تحصیل پدر مسلمانم از مادر مسیحیم خواستگاری می کند ،یکی از شروط او ترک دین سابق خویش وروی آوردن به اسلام بعد از ازدواج آنها در اروپا سر می گیرد. هنوز شش ماه از ازدواج نمی گذرد که مشکلات تازه شروع می شود .
مادرم اسلام را به عنوان دین جدید نمی پذیرد وپدرم تصمیم می گیرد او را طلاق دهد ،چون یکی از شروط او از اول اسلام آوردن مادرم بوده است . در این ایام که پدر ومادر از هم جدا شدند ،مادرم حامله بود ومجبور می شود به کشورش باز گردد. وقتی بدنیا آمدم پدرم خیلی اصرار می کند که حضانت مرا به عهده بگیرد ،اما عاطفه واحساس مادر رانه، مانع می شود که مرا به پدرم بسپارد وبعد از اصرار فروان،پدرم نیز موافقت می کند ومرا نزد مادر مسیحیم می گذارد. ارتباط من وپدرم در حد پولهایی که هر ماه برایم می فرستاد ویا تماسهایی که به خاطر مناسبتهای مختلف با من بر قرار می کرد،خلاصه می شود واحیاناً هر دو سال یکبار نیز موفق به دیدنش می شدم . البته اسم اسلامی وحامل شناسنامه ای از کشور متبوع پدرم بودم ،اما هیچوقت نفهمیدم که وطن پدرم کجا واقع شده ویا اسلام چگونه دین است وخیلی سؤالهای دیگر که سعی می کردم در کتابهای تاریخ یا جغرافیا جوابی برای سؤالهایم بیابم. نزد مادرم که بودم در یک مدرسه فرقه کاتولیک درس می خواندم وبهمراه مادرم به کلیسا می رفتم. (18) سال به این صورت گذشت، اسماً مسلمان بودم اما عبادتم بر اساس مبادی دین مسیحیت بود. درست است که در انجام فرائض درینیم اهمال به خرچ میدادم واصلا دوست نداشتم به کلیسا بروم،ولی همیشه خودم را بخاطر این سستی ملامت می کردم. راستش را بخواهید زندگی خسته کنند های داشتم . اکثر اوقات بیرون از خانه بودم ،اکثر اوقات در تفر یحات شبانه شرکت داشتم واز هر دو جنس دختر وپسر دارای دوستان متعدد بودم ، البته برای مادرم زیاد مهم نبود ،فقط بعضی مواقع نصیحتم می کرد،بعد از انتهای دوره دبیرستان با رتبه ممتاز تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم،اما در دانشگاه شهری که من ومادرم زندگی می کردیم ،رشته مورد نظرم را نیافتم. بخاطر این موضوع تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به کشور پدرم بروم . وقتی موضوع ادامه تحصیل را پدرم در میان گذاشتم او زیاد اهمیت نداد،واز من خواست که فکری برای اسکان خودم بکنم. آنجا بود که فهمیدم نمی خواهد با خودش زندگی کنم . بنا برین به پدرم پیشناهد کردم که مادرم هم با من سفر کند تا او به همرا برادر ناتنی ام که بعد از مرگ ناپدریم تنها شده اند،با من زندگی کنند . پدرم با پیشنهاد من موافقت کرد وچون از نظر مادی هیچ مشکلی نداشت،تصمیم گرفت هزینه اسکان وخوراک وحتی خدمتکاری که بر ایمان استخدام کرده بود را به عهده بگیرد وحتی پول تو جیبی مرا نیزافزایش داد. سفر من به آنجا نقطه تحولی در زندگیم بود.
آنجا بود که با اسلام واقعی وبه طور عملی آشنا شدم وقتی دختران کوچکتر از خودم را می دیدم که حجاب پوشیده بودند از خودم خجالت می کشیدم. احساس می کردم که آنها مانند قطعه ای جواهر یا الماس هستند. اما من که تقریباً نیمه عریان بودم خودم را مانند آگهی تبلیغاتی روز نامه ها می دیدم که فقط لحظه اول جزاب هستند ولی بعد یا در آشپز خانه مورد استفاده قرار می گیرند یا از سطل زباله سر در می آورد. من به مادرم خیلی علاقه داشتم یادم می آید سال اول دانشگاه که بودم از او در مورد اسلام سؤالاتی کردم، جوابهایی که او به من داد هیچگاه فراموش نمی کنم . او به من گفت: من قبل از تو وقبل از اینکه با پدرت ازدواج کنم به دین اسلام علاقه پیدا کرده بودم در حالی که با پدرت ازدواج کردم که به این دین اعتقاد داشتم ،ولی بعد از اینکه بیشتر با آن آشنا شدم برایم مؤکد شد که اسلام دین الهی نیست بلکه خرافاتی است که از جانب یک مرد عرب امی که نه می خواند ونه می نوشت ابداع شده است. آیا عاقلانه به نظر می رسد که یک فرد امی بیاید وبا عقل آدم عاقل وتحصیل کرده ای مثل تو بازی کند وبخواهد که زندگی تو را تنظیم کند؟ سپس ساکت شد. ( او با این سخنان سعی می کرد مرا از دین اسلام منحرف کند ) من هم ظاهراً سخنانش را قبول می کردم و ... راستش را بخواهید زیاد خودم را با صحبتها مشغول نمی کردم چون همینکه می دیدم از هر قید و بندی آزادی هستم برایم کافی بود. سه سال گذشت واین افکار همواره ذهن مرا به خود مشغول می کرد . نا گفته نماند که من عاشق انتر نت هستم وهمیشه به اطاقهای گفتگوی همگانی یا پالتاک( Pal talk)وارد می شوم وتقریبا یک سال کامل کارم همین بود ولی یکبار اشتباهاً اتاقی را انتخاب کردم که از مبادی دین مسیحی انتقاد می کردند. نام آن اطاق را اظهار دین حق گذاشته بودند. البته بعد ها فهمیدم که اتاقهای دیگری وجود دارد که از دین اسلام انتقاد می کردند. من واقعاً کیچ شده بودم ، با اینکه اسماً مسلمان بودم وپدرم نیز مسلمان بود ،اما مادرم مسیحی وبر اساس دین مسیحیت تربیت شده بودم واز آنجائیکه خودم را متعلق به هر دو دین میدانستم ،تصمیم گرفتم خود را هم را مشخص کنم . به مدت دو ماه کارم شده بود تردد در اتاقهای اسلامی ومسیحی وبرای هر کدام مدت دو ساعت را تعین کرده بودم وفقط به عنوان شنونده وارد می شدم وبعد از اینکه از هر دو دین اطلاع کامل پیدا کردم سؤالهایی برایم ایجاد شده بود که سعی می کردم جواب خودم را از آنها بگیرم . تقریباً یک ماهی کارم شدم بود سؤال کردن. نکته ای که برایم جالب بود اینکه مسلمانان بیشتر از مسیحی ها مرا تحویل می گرفتند . وهر وقت که سؤالهایم را از مسیحی ها می پرسیدم یا جوابی نمی شنیدم یا شروع میکردند به انتقاد از مسلمانان ویا آنها را متهم به دروغگویی می کردند یا می گفتند که این مسائل همگی مربوط به عهد قدیم؟ چگونه کتاب مقدسم آسمانی است در حالیکه مدت استفاده معینی دارد وبعد از آن،آنرا بیرون می اندازند وکتاب جدیدی که یک مخلوق عادی نوشته است را می آورند ومی گویند این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
(آذرخور)
ابوالحسن آذرخوربن استاد جشنش- مهندسریاضیدان ایرانی(نیمه دوم سده چهارم- ثلث اول سده پنجم) ریاضیدانی بوده است معاصر بیرونی – زیرا بیرونی در بعضی از مواضع کتاب آثار الباقیه مطالبی را که از او شنیده است نقل کرده است0 نام او در آثارالباقیه در سه موضع به صورتهای(ابوالحسن آذر خورای یزدانخسیس) و (ابوالحسن آذرخور-المهندسن) و (آذر خور المهندس) و در استخراج الاوتار چاپ حیدر آباد در دو موضع به صورت (آذرخورابن استاد جشنش ثبت شده است0
اثر ریاضی موجود وی:
بیرونی در کتاب استخراج الاوتار حل دو مسئله هندسی را ز وی نقل کرده است0(قربانی:
تحریر اتخراج الاوتار)
(ابراهیم بن سنان)
ابواسحاق ابراهیم بن سنان ثابت بن قره ریاضیدان و منجم و پزشک مسلمان(296-335) پسر سنان بن ثابت و نوه ثابت بن قره0در سال 296 در خانواده ای از اهل دانش به دنیا آمد0 بغایت هوشمند و فهیم بود0در انواع علوم دست داشت0 در ریاضیات متخصص بود0 اگر چه در سن 38 سالگی (سال335)در گذشت و عمر فعالیت علمی او کوتاه بود ولی آثار ارزنده ای در رشته های مختلف از وی در دست استکه از روی آن ها می توان دانست که وی در ریاضیات زبر دست و صاحبنظر بوده است0 طریقه وی برای تربیع سهمی بسیار ساده تر از طریق شمیدس و در واقع ساده تزین طزیق حل این مسئله پیش از اختراع حساب انتگرال بوده است0 این اثر ابراهیم بن سناننمونه بارزی است که از روی آن می توان دانست که چگونه ریاضیدانان دوره اسلامی معلوماتی را که از یونانیان به ارث برده بودند دنبال کرده و با فکر مستقل در پیشرفت آن کوشیده اند0
آثار ریاضی موجود وی:
1-رساله فی مساحه القطع ال مکافی
2- مقاله فی طریق التحلیل و الترکیب فی المسائل الهندسیه
3- مقله فی رسم القطوع الثلاثه
4-فی وصف المعانی (التی استخر جها فی)الهندسه و النجوم
5- کتاب فی آلات الاظلال
6- کتاب فی الدوائر المتماسه
(ابن بدر)
از اهل بلنسیه در مشرق اندلس بود و پیش از سال 687 در گذشت0 نسبت او را سوتر و روکلمان و سارتان (اشبیلی) نوشته اند اما رنو نشان داده است که نسبت صحیح وی لنسی است0
اثر ریاضی موجود وی :
اختصارالجبر:
این کتاب در دو بخش است0 موضوع بخش اول آن حل معادلات درجه اول و درجه دوم و مقادیر اصم و ضرب چند جمله ایها و توری نسبتها و معادلات خطی دیو فانتی و بخش دوم آن مجموعی ای از مثال های عددی و مسا ل است در این کتاب از شخص مو سوم به ابو کامل نام برده شده که ممکن است همان ابو کامل شجاع بن اسلم مصری باشد متن عربی کتاب اختصار الجبر با ترجمه و برسی آن به زبان اسپانیایی در سال 191 در مادرید منتشر شد تبصره سو تر نوشته است که در سال 711ه/1311م محمد بن قاسم غرناطی قطعه ای در شرح کتاب اختصار الجبر ساخته است و همین مطلب را بروکلمان و سارتن تکرار کرده اند0 اما رنو پس از تحقیق اظهار نظر کرده استکه قطعه شعر مزبور ربطی به کتاب اختصارالجبر ندارد0
(ابن بغدادی)
از زندگانی وی هیچ اطلاعاتی در دست نیست0
اثر ریاضی موجود وی:
رساله فی المقادیر المشترکه و المتباینه
این رساله را مولف در جواب کسی که از او راجع بع مقادیر متباین و فرق بین مقادیر منطق و اسم سوال کرده بود نوشته است و در واقع یکی از رساله های متعددیاست که درباره مطلب مقاله دهم کتاب اصول اقلیدس نوشته شده است0 این رساله در سال 1947 م در حیدر آباد دکن (در108صفحه)به طبع رسیده و در سال 1967 م به زبان روسی ترجمه شده است0
ابن خوام(عمادالدین بغدادی)
از شاگردان نصیرالدین طوسی و استاد کمال الدین فارسی بود0 در احوال او نوشته اند : ر علوم عقلی و نقلی استاد و در حساب و طب سرآمد اقران خویش و دارای اخلاق نیک و فس فاضله و سیرت عادله بود0 در بلاغت و انشا نیز دستی داشت و در ایراد خطابه بسیارفصیح و بلیغ بود0در بغداد فقه شافعی تدریس می کرد0 مدتی هم در اصفهان اقامت گزید0 درآن وقت بهاالدینمحمد پسر شمس الدین جوینی حکومت اصفهان داشت و ابن خوام در سال 675کتاب فوائد بهائیهرا در حساب به نام او نوشت و بعدابه بغداد برگشت0 در اواخرعمر جمعی به کفر او شهادت دادند و به قتل او فتوا نوشتند ولی او توانست بادادن مقداری زر به حاکم خود را از این خطر برهاند0
آثار ریاضی موجود وی:
الفوائد البهائیه فی القوائد الحسابیه:
این کتاب دارای مقدمه و پنج مقاله و خاتمه است و چنان که گفته شد این خوام آن را در سال 675در اصفهان به نام بهاالدین محمد جوینی نوشته است0
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
(آذرخور)
ابوالحسن آذرخوربن استاد جشنش- مهندسریاضیدان ایرانی(نیمه دوم سده چهارم- ثلث اول سده پنجم) ریاضیدانی بوده است معاصر بیرونی – زیرا بیرونی در بعضی از مواضع کتاب آثار الباقیه مطالبی را که از او شنیده است نقل کرده است0 نام او در آثارالباقیه در سه موضع به صورتهای(ابوالحسن آذر خورای یزدانخسیس) و (ابوالحسن آذرخور-المهندسن) و (آذر خور المهندس) و در استخراج الاوتار چاپ حیدر آباد در دو موضع به صورت (آذرخورابن استاد جشنش ثبت شده است0
اثر ریاضی موجود وی:
بیرونی در کتاب استخراج الاوتار حل دو مسئله هندسی را ز وی نقل کرده است0(قربانی:
تحریر اتخراج الاوتار)
(ابراهیم بن سنان)
ابواسحاق ابراهیم بن سنان ثابت بن قره ریاضیدان و منجم و پزشک مسلمان(296-335) پسر سنان بن ثابت و نوه ثابت بن قره0در سال 296 در خانواده ای از اهل دانش به دنیا آمد0 بغایت هوشمند و فهیم بود0در انواع علوم دست داشت0 در ریاضیات متخصص بود0 اگر چه در سن 38 سالگی (سال335)در گذشت و عمر فعالیت علمی او کوتاه بود ولی آثار ارزنده ای در رشته های مختلف از وی در دست استکه از روی آن ها می توان دانست که وی در ریاضیات زبر دست و صاحبنظر بوده است0 طریقه وی برای تربیع سهمی بسیار ساده تر از طریق شمیدس و در واقع ساده تزین طزیق حل این مسئله پیش از اختراع حساب انتگرال بوده است0 این اثر ابراهیم بن سناننمونه بارزی است که از روی آن می توان دانست که چگونه ریاضیدانان دوره اسلامی معلوماتی را که از یونانیان به ارث برده بودند دنبال کرده و با فکر مستقل در پیشرفت آن کوشیده اند0
آثار ریاضی موجود وی:
1-رساله فی مساحه القطع ال مکافی
2- مقاله فی طریق التحلیل و الترکیب فی المسائل الهندسیه
3- مقله فی رسم القطوع الثلاثه
4-فی وصف المعانی (التی استخر جها فی)الهندسه و النجوم
5- کتاب فی آلات الاظلال
6- کتاب فی الدوائر المتماسه
(ابن بدر)
از اهل بلنسیه در مشرق اندلس بود و پیش از سال 687 در گذشت0 نسبت او را سوتر و روکلمان و سارتان (اشبیلی) نوشته اند اما رنو نشان داده است که نسبت صحیح وی لنسی است0
اثر ریاضی موجود وی :
اختصارالجبر:
این کتاب در دو بخش است0 موضوع بخش اول آن حل معادلات درجه اول و درجه دوم و مقادیر اصم و ضرب چند جمله ایها و توری نسبتها و معادلات خطی دیو فانتی و بخش دوم آن مجموعی ای از مثال های عددی و مسا ل است در این کتاب از شخص مو سوم به ابو کامل نام برده شده که ممکن است همان ابو کامل شجاع بن اسلم مصری باشد متن عربی کتاب اختصار الجبر با ترجمه و برسی آن به زبان اسپانیایی در سال 191 در مادرید منتشر شد تبصره سو تر نوشته است که در سال 711ه/1311م محمد بن قاسم غرناطی قطعه ای در شرح کتاب اختصار الجبر ساخته است و همین مطلب را بروکلمان و سارتن تکرار کرده اند0 اما رنو پس از تحقیق اظهار نظر کرده استکه قطعه شعر مزبور ربطی به کتاب اختصارالجبر ندارد0
(ابن بغدادی)
از زندگانی وی هیچ اطلاعاتی در دست نیست0
اثر ریاضی موجود وی:
رساله فی المقادیر المشترکه و المتباینه
این رساله را مولف در جواب کسی که از او راجع بع مقادیر متباین و فرق بین مقادیر منطق و اسم سوال کرده بود نوشته است و در واقع یکی از رساله های متعددیاست که درباره مطلب مقاله دهم کتاب اصول اقلیدس نوشته شده است0 این رساله در سال 1947 م در حیدر آباد دکن (در108صفحه)به طبع رسیده و در سال 1967 م به زبان روسی ترجمه شده است0
ابن خوام(عمادالدین بغدادی)
از شاگردان نصیرالدین طوسی و استاد کمال الدین فارسی بود0 در احوال او نوشته اند : ر علوم عقلی و نقلی استاد و در حساب و طب سرآمد اقران خویش و دارای اخلاق نیک و فس فاضله و سیرت عادله بود0 در بلاغت و انشا نیز دستی داشت و در ایراد خطابه بسیارفصیح و بلیغ بود0در بغداد فقه شافعی تدریس می کرد0 مدتی هم در اصفهان اقامت گزید0 درآن وقت بهاالدینمحمد پسر شمس الدین جوینی حکومت اصفهان داشت و ابن خوام در سال 675کتاب فوائد بهائیهرا در حساب به نام او نوشت و بعدابه بغداد برگشت0 در اواخرعمر جمعی به کفر او شهادت دادند و به قتل او فتوا نوشتند ولی او توانست بادادن مقداری زر به حاکم خود را از این خطر برهاند0
آثار ریاضی موجود وی:
الفوائد البهائیه فی القوائد الحسابیه:
این کتاب دارای مقدمه و پنج مقاله و خاتمه است و چنان که گفته شد این خوام آن را در سال 675در اصفهان به نام بهاالدین محمد جوینی نوشته است0
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
(آذرخور)
ابوالحسن آذرخوربن استاد جشنش- مهندسریاضیدان ایرانی(نیمه دوم سده چهارم- ثلث اول سده پنجم) ریاضیدانی بوده است معاصر بیرونی – زیرا بیرونی در بعضی از مواضع کتاب آثار الباقیه مطالبی را که از او شنیده است نقل کرده است0 نام او در آثارالباقیه در سه موضع به صورتهای(ابوالحسن آذر خورای یزدانخسیس) و (ابوالحسن آذرخور-المهندسن) و (آذر خور المهندس) و در استخراج الاوتار چاپ حیدر آباد در دو موضع به صورت (آذرخورابن استاد جشنش ثبت شده است0
اثر ریاضی موجود وی:
بیرونی در کتاب استخراج الاوتار حل دو مسئله هندسی را ز وی نقل کرده است0(قربانی:
تحریر اتخراج الاوتار)
(ابراهیم بن سنان)
ابواسحاق ابراهیم بن سنان ثابت بن قره ریاضیدان و منجم و پزشک مسلمان(296-335) پسر سنان بن ثابت و نوه ثابت بن قره0در سال 296 در خانواده ای از اهل دانش به دنیا آمد0 بغایت هوشمند و فهیم بود0در انواع علوم دست داشت0 در ریاضیات متخصص بود0 اگر چه در سن 38 سالگی (سال335)در گذشت و عمر فعالیت علمی او کوتاه بود ولی آثار ارزنده ای در رشته های مختلف از وی در دست استکه از روی آن ها می توان دانست که وی در ریاضیات زبر دست و صاحبنظر بوده است0 طریقه وی برای تربیع سهمی بسیار ساده تر از طریق شمیدس و در واقع ساده تزین طزیق حل این مسئله پیش از اختراع حساب انتگرال بوده است0 این اثر ابراهیم بن سناننمونه بارزی است که از روی آن می توان دانست که چگونه ریاضیدانان دوره اسلامی معلوماتی را که از یونانیان به ارث برده بودند دنبال کرده و با فکر مستقل در پیشرفت آن کوشیده اند0
آثار ریاضی موجود وی:
1-رساله فی مساحه القطع ال مکافی
2- مقاله فی طریق التحلیل و الترکیب فی المسائل الهندسیه
3- مقله فی رسم القطوع الثلاثه
4-فی وصف المعانی (التی استخر جها فی)الهندسه و النجوم
5- کتاب فی آلات الاظلال
6- کتاب فی الدوائر المتماسه
(ابن بدر)
از اهل بلنسیه در مشرق اندلس بود و پیش از سال 687 در گذشت0 نسبت او را سوتر و روکلمان و سارتان (اشبیلی) نوشته اند اما رنو نشان داده است که نسبت صحیح وی لنسی است0
اثر ریاضی موجود وی :
اختصارالجبر:
این کتاب در دو بخش است0 موضوع بخش اول آن حل معادلات درجه اول و درجه دوم و مقادیر اصم و ضرب چند جمله ایها و توری نسبتها و معادلات خطی دیو فانتی و بخش دوم آن مجموعی ای از مثال های عددی و مسا ل است در این کتاب از شخص مو سوم به ابو کامل نام برده شده که ممکن است همان ابو کامل شجاع بن اسلم مصری باشد متن عربی کتاب اختصار الجبر با ترجمه و برسی آن به زبان اسپانیایی در سال 191 در مادرید منتشر شد تبصره سو تر نوشته است که در سال 711ه/1311م محمد بن قاسم غرناطی قطعه ای در شرح کتاب اختصار الجبر ساخته است و همین مطلب را بروکلمان و سارتن تکرار کرده اند0 اما رنو پس از تحقیق اظهار نظر کرده استکه قطعه شعر مزبور ربطی به کتاب اختصارالجبر ندارد0
(ابن بغدادی)
از زندگانی وی هیچ اطلاعاتی در دست نیست0
اثر ریاضی موجود وی:
رساله فی المقادیر المشترکه و المتباینه
این رساله را مولف در جواب کسی که از او راجع بع مقادیر متباین و فرق بین مقادیر منطق و اسم سوال کرده بود نوشته است و در واقع یکی از رساله های متعددیاست که درباره مطلب مقاله دهم کتاب اصول اقلیدس نوشته شده است0 این رساله در سال 1947 م در حیدر آباد دکن (در108صفحه)به طبع رسیده و در سال 1967 م به زبان روسی ترجمه شده است0
ابن خوام(عمادالدین بغدادی)
از شاگردان نصیرالدین طوسی و استاد کمال الدین فارسی بود0 در احوال او نوشته اند : ر علوم عقلی و نقلی استاد و در حساب و طب سرآمد اقران خویش و دارای اخلاق نیک و فس فاضله و سیرت عادله بود0 در بلاغت و انشا نیز دستی داشت و در ایراد خطابه بسیارفصیح و بلیغ بود0در بغداد فقه شافعی تدریس می کرد0 مدتی هم در اصفهان اقامت گزید0 درآن وقت بهاالدینمحمد پسر شمس الدین جوینی حکومت اصفهان داشت و ابن خوام در سال 675کتاب فوائد بهائیهرا در حساب به نام او نوشت و بعدابه بغداد برگشت0 در اواخرعمر جمعی به کفر او شهادت دادند و به قتل او فتوا نوشتند ولی او توانست بادادن مقداری زر به حاکم خود را از این خطر برهاند0
آثار ریاضی موجود وی:
الفوائد البهائیه فی القوائد الحسابیه:
این کتاب دارای مقدمه و پنج مقاله و خاتمه است و چنان که گفته شد این خوام آن را در سال 675در اصفهان به نام بهاالدین محمد جوینی نوشته است0