لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظر شخصی:
به نظر من اسلام دین کاملیه!
من بقیه دینها رو هم بررسی کردم و به این نتیجه رسیده ام که اسلام دین کاملیه! شما هم اگر قرآن رو بخونید خودتون متوجه میشید که چقدر دین کاملیه!
متاسفانه ما خیلی از مفاهیم را بدون اینکه روی آنها فکر بکنیم و یا تحقیقی بکنیم به عنوان یک سری اصول و پیش فرضها قبول میکنیم و هیچ چیز به اندازه پیش فرضهای غلط خط فکر انسان را به سوی منجلاب جهل امتداد نمیدهد. یکی از مفاهیمی که هر روزه شنیده ایم و قبول کرده ایم این است که اسلام دین کاملی است. آیا هرگز به این فکر کرده ایم که این کمال اسلام به چیست؟! چرا اسلام کامل است؟ آیا دین ناقصی وجود دارد؟
در اکثر موارد افراد مذهبی مفاهیمی که به آنها توسط سوداگران مذهب تلقین و تزریق شده است میمون وار تکرار میکنند، خود این افراد از ریشه و پشت پرده این مفاهیم مذهبی اطلاعی ندارند، کمال دین اسلام یکی از همین مفاهیم است. مسیحیان و یهودیان در تمام شاخه هایشان دین و علم را دو پدیده جدا میداند و از دین انتظاراتی دارند که از علم ندارند! از دین انتظار ندارند به دنیای فیزیکی آنها بپردازد و روش های زندگی زمینی را به آن ها بیاموزد و این دست آورد سالها تلاش و مبارزه انواع و اقسام دانشمندان و مبارزان و آزادیخواهان این مردم است، تکلیف و جایگاه دین در میان ملل پیشرفته جهان بسیار روشن و ثابت است. کلیسای مسیح هرگز خود را در مقابل مجامع علمی دنیا قرار نمیدهد، بعنوان مثال واتیکان در مقابل ادعاهایی که در مورد پدیده تکامل میشد، اظهار میکند که داستانهای انجیل و آموزه های دینی تنها میتوانند دانسته های اخلاقی و آموزشی باشند، و به عنوان مثال داستان آدم و حوا را یک داستان سمبلیک میدانند، و اعتقاد ندارند که این ماجرا ها واقعا در دنیا و زمان فیزیکی اتفاق افتاده باشد.
اما در جوامع اسلامی چون همواره اندیشه کشی و تکفیر اشخاص و مردتد خواندن وجود داشته و عده کثیری از دانشمندان این جوامع مثل راضی، الکندی، پور سینا، فارابی، حافظ و سایر این متفکران همگی در زمان خود تکفیر شده اند و از طرف مذهبیون تندرو زمان خود همواره مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند پیشرفت چندانی در فلسفه و طرز فکر این جوامع پیش نیامده است. مسلمانان امروزی مثل مسلمانان 600 سال پیش فکر میکنند و هنوز تکلیف و جایگاه علم و مذهب در بین این افراد هنوز مشخص نیست! حال اگر پیشرفتهایی در این جوامع دیده میشود، مثلا اگر در ایران زنان آنقدر که زنان در عربستان از طرف مردان به رعایت حجاب مجبور نمیشوند، این ریشه در تک روی های افرادی دارد که خواسته اند این مردم را به زور پیشرفت دهند، و الا اندیشمند و نخبه و دانشمند و دگر اندیش در میان این مردم جایگاهی نداشته اند که بخواهند پیشرفتی حاصل کنند!
به همین دلایل مسلمانان هنوز ننشسته اند فکر بکنند و تصمیم بگیرند که آیا نوح و یونس و موسی و خضر، آدم و حوا و یوسف و ذوالقرنین شخصیت های اسطوره ای ملل سامی هستند که به کتب و افکار آنها اضافه شده اند یا شخصیت های تاریخی و واقعی ای که روزی روی این زمین راه میرفته اند؟! هنوز نمیدانند که آیا 7 آسمان وجود دارد یا این تنها یک معنای استعاره ای دارد؟! از دل همین آشوب زدگی تفکر مذهبیست که مفاهیمی همچون کمال دین اسلام بر می آید و کسی نمیداند که این ناگهان از کجا آمده است. حقیقت این امر این است که کامل بودن دین اسلام در اصل در مقابل ناقص بودن علم و خرد بشری مطرح میشود.
یعنی اسلام کامل است چون علم ناقص است! و به همین دلیل بهترین برنامه برای زندگی و جهانبینی همانا اسلام است و نه علم و عقل!
مسلمانان و سایر مذهبیون بر روی این مسئله پافشاری دارند که عقل بشر ناقص است و این نقص شایستگی خرد و عقل را برای راهنما و ریشه تفکرات بودن نفی میکند. در مورد این موضوع در شرح سفسطه ای با عنوان "عقل بشر ناقص است! علم ناقص است!" توضیحات کامل داده شده است.
البته شایان ذکر است که بسیاری از مسلمانان دلیل کامل بودن اسلام را این میدانند که در اسلام از طریقه شکار ملخ و آداب شستشوی مدخل و استبراء گرفته تا طریقه نزدیکی حرف به میان آورده شده است و علمای اسلام جدول لگاریتمی دقیقی در مورد شکیات نماز بوجود آورده اند. اما این افراد باید بدانند که در ادیان دیگر نیز اشخاصی مثل مجلسی ها یافت شده اند که این مزخرفات را در دینشان گسترش دهند. بعنوان مثال یهودیان نیز آداب و سنن کاملی برای مراسم دستشوئی رفتند دارند که کمتر به آن توجه میکنند و تشابه میان آن قوانین مضحک یهودی و قوانین اسلامی که در رساله های علما(!) ی دینی یافت میشود مثال زدنیست!. مثلاً در میان یهودیان ارتودکس لمس آلت تناسلی برای پاکیزه کردن بعد از تخلی جایز نیست، چون ممکن است موجب تحریک جنسی شود. بنابر این اگر کمال اسلام به این مزخرفات است که ادیان دیگری پارا بسیار فراتر نهاده اند. چگونه است که اسلام کامل است و بقیه ادیان ناقص هستند؟ بازهم همان داستانی که ادیان مکمل یکدیگر هستند و مسیحیت یهودیت را کامل میکند و اسلام مسیحیت را و این ها در امتداد یکدیگرند؟ در سفسطه "ادیان همه یک چیز میگویند" به این مسئله اشاره خواهیم کرد.
گروهی نیز بر این باورند که کمال اسلام از آن جهت است که اسلام تمامی قوانین و مفاهیم لازم را برای زندگی بشر در تمام جنبه های زندگی وی در خود دارد؛ و بنابر این نیازی به هیچ مفهوم غیر اسلامی ای برای زندگی وجود ندارد. بسیار جالب است که بدانیم کتابخانه های ایران و سایر بلاد دیگر نیز با استناد به مفاهیم مشابهی توسط عمر خلیفه دوم مسلمین به آتش کشیده شد. عمر معتقد بود هر آنچه ما بدان نیاز داریم در قرآن وجود دارد. بنابر این در بقیه کتابها اگر چیزهای خوبی نوشته شده است، حتما آن چیزها در قرآن هم وجود دارد، و اگر هم چیز خوبی نوشته نشده است، پس ما نیازی بدان کتابها نداریم. همانطور که در بخش دموکراسی چیست؟ شرح داده شد، دلیل اصلی تضاد اسلام با دموکراسی همین جزم اندیشی و مطلق اندیشی و جهالتی است که در اسلام نهفته است.اما نکته این است که اگر معنی کامل را بدین تفسیر و مفهوم دریافت کنیم، دیگر عبارت "اسلام کاملترین دین است!" معنی نخواهد داد و از لحاظ منطقی غلط است. زیرا کامل تر و کاملترین با توجه به این معنی غلط میباشند. کامل در این حالت یک صفت عینی (Objective) و یک مفهوم مطلق است، و پسوند تر را نمیتوان بدان چسباند. و البته لازم به توضیح نیست که این ادعای مسلمانان مبنی بر اینکه اسلام بدین مفهوم نیز کافی است، تا چه حد بی اساس و بی پایه است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحقیق درباره غدیر و فلسفه سیاسى اسلام
فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات: 26 صفحه
تحقیق درباره
کلمه کلیدی: تحقیق درباره غدیر و فلسفه سیاسى اسلام , درباره غدیر و فلسفه سیاسى اسلام , فلسفه سیاسى اسلام , تحقیق درباره غدیر ,
توضیح کوتاه: این تحقیق درباره غدیر و فلسفه سیاسى اسلام می باشد
قیمت : 3400
فارغ از هر دو جهانم به گل روى على(ع) از خم دوست جوانم به خم موى على طى کنم عرصه ملک و ملکوتاز پى دوست یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع) (1)
پیشگفتار
با نگاه به پیشینه حیات بشرى، «خانواده» و «قبیله» نخستین گروههاى اجتماعى است که در آن نوعى «ریاست»، «قانون» و «حکومت» دیده مىشود و سپس از دولتها و نظام حکومتى مىتوان یاد کرد که در سرزمینهاى گسترده، براى جمعیتى معین، با نظامهاى ادارى و سازمانهاى سیاسى به حکومت پرداخته و نظام اقتصادى جامعه را تحت پوشش خویش قرار داده، و اعمال حاکمیت نمودهاند.
«رئیس»، «رهبر» و «حاکم» با نظام ادارى خاص به تشکیل حکومت موفق مىگردد. و عاملى که در پذیرش و انتخاب رئیس و حاکم مؤثر است چیزى جز فرهنگ و بینش آن جامعه نیست.
اگر جامعهاى بینش مادى را بپذیرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مبانى عقیدتى و ایدئولوژیکى از فلسفه لذت و اصالت نفع پیروى کند، حکومتى سرمایهدارى شخصى یا دولتى خواهد داشت و اگر از مبانى الهى و قرآنى پیروى نماید، به «حکومت اسلامى» و «مدینه فاضله غدیر» دست مىیابد.
ما در این گفتار به بررسى اجمالى عنصر اصیل در تشکیل حکومتخواهیم پرداخت و با مبانى قرآنى فلسفه سیاسى اسلام آشنا خواهیم شد.
فلسفه سیاسى اسلام
وقتى از «فلسفه سیاسى اسلام» سخن به میان مىآید، بحث از فلسفه و نوع بینش اسلامى است. و در حقیقت فلسفه سیاسى اسلام، جزئى از نظام فلسفى و جهانبینى اسلامى محسوب مىگردد.
دانشمندان اسلامى در علومى چند مبانى نظرى و عملى نظام فلسفى اسلام را تبیین کردهاند که مىتوان «فلسفه»، «کلام»، «عرفان»، «اخلاق» و «فقه» را در این ردیف قرار داد.
فلسفه، کلام و عرفان نظرى، مبانى عقلى و تئوریهاى اسلامى را ارائه مىدهند، تئوریهایى که خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شدهاند و اگر این دو را از آن حذف کنیم نامیدن عنوان اسلامى بر آن شایسته نیست.
همچنین عرفان عملى، حکمت عملى - سیاست مدن - و فقه اسلامى نیز مبانى عملى فلسفه سیاسى اسلام را تشریح مىکنند.
«آراء اهل المدینة الفاضلة»، «السیاسة المدینة»، «التنبیه على سبل السعادة» از فارابى و «سیاسیات شفا» از ابنسینا در فلسفه، «الشافى فى الامامة» از سید مرتضى، و «تجرید الاعتقاد» از خواجه نصیر الدین طوسى و شروح آن در علم کلام و «فصوص الحکم» فارابى و محیى الدین عربى و «مصباح الانس» شمس الدین محمد، ابن فنارى از جمله کتبى هستند که مبانى نظرى فلسفه سیاسى اسلام را بیان داشتهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
کتاب ارزشمند و عظیم ((الغدیر))، اثر محقق بزرگوار و عاشق اهل بیت و مدافع بزرگ حریم ولایت و امامت ، علامه عبدالحسین امینى (1320 - 1390 ق ) از ذخائر گرانقدر شیعه است که بر اساس قرآن و حدیث و منابع تاریخى به دفاع از حق و رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته و از چنان تتبع و کاوشى عمیق برخوردار است که براى بعضى باور این نکته که این کار بزرگ و سترک از عهده یک نفر برآید، دشوار است . مباحث سودمند و ابتکارى که در الغدیر آمده ، سزاوار آگاهى عموم است . اصل کتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است . اما شاید بسیارى از علاقه مندان ولایت ، حوصله یا مجال مطالعه مجموعه عظیم و چند جلدى الغدیر را نداشته باشند.از این رو این موسسه بر آن شد که برخى از موضوعات بحث شده در ((الغدیر)) را، بصورت گزینشى و خلاصه ، تدوین و در اختیار عموم قرار دهد، تا ازاین چشمه فیض ، بهره مند شوند. در این کار، علاوه بر ترجمه ، نوعى تلخیص و چکیده نویسى به کار رفته است ، تا مباحث مبسوط و فنى و نقلهاى فراوان یک مساله از منابع بیشمار، براى خواننده فارسى زبان خسته کننده نباشد.امید است که این سلسله جزوات ، پیروان اهل بیت (ع ) را با معارف شیعى و دیدگاه ها و تحقیقات علامه امینى در اثر ماندگارش ((الغدیر)) آشناتر سازد و گامى در تقدیر از خدمات و زحمات این بزرگ مدافع ولایت علوى محسوب گردد و عنایات خاصه مولى الموحدین ، امیرالمؤ منین على بن ابیطالب (ع ) را فراهم آورد. ان شاء الله .معاونت پژوهشهاى فارسى
پیشگفتار مترجم
در اینکه ((امامت ))، تداوم خط نورانى ((رسالت )) و ضامن اجراى احکام خدا در جامعه است ، شکى نیست و بدون این پشتوانه ، دین الهى از حالت قانون به صورت اجرا در نمى آید.پیش بینى مکتب وحى براى این منظور، همان ((وصایت )) است که در مورد پیامبران گذشته نیز تحقق داشته و انبیاء الهى براى ادامه دین خداپس از خودشان ((وصى )) معرفى مى کردند تا هادى مردم و مبین شریعت باشد.در اسلام ، آن چه که در روز هیجدهم ذى حجه سال دهم هجرى در ((غدیر خم )) پیش آمد و حضرت رسالت ، به فرمان الهى امیرالمؤ منین على (ع ) را به امامت و وصایت و خلافت تعیین نمود، یکى از حلقه هاى همین سلسله نورانى و رشته مستمر ((وصایت )) بود. دراهمیت آن نیز، همین بس که خداوند به پیامبرش فرمان اکید داد که آن را به مردم ((ابلاغ )) کند و گرنه رسالت خدا را ابلاغ نکرده است . پس از انجام آن مراسم نیز، آیه ((اکملت لکم دینکم ...)) نازل شد که نشان دهنده جایگاه والاى ولایت و رهبرى در اکمال دین و اتمام نعمت است .غدیر، کاشتن بذر ولایت درجانها بود و نشان دادن خورشید، به گرفتاران ظلمتها. پیامبر خدا (ص ) در غدیر خم ، براى مسلمانانى که ((طاعت خدا)) را در ((اطاعت از رسول )) به اثبات رسانده بودند، رهنمود داد که ((اطاعت از اولى الامر)) را هم در این قائمه قرار دهند، که آن هم اطاعت از خداست .از این رو، غدیر خم ، عید ولایت و رهبرى ، عید عدالت و حق گسترى و عید بشریت و روز ((انسان )) است ، روز پیمان و میثاق با ((ولى خدا)) و ((دین خدا)) و ((رسول خدا)).دریغ است که بشر، سرچشمه ساز زلال ((ولایت على )) سیراب نشود.بدون ولایت على ، کشتى مسلمانان به ساحل نجات و امنیت نمى رسد. در دنیاى طوفان زده ما، نوح ، على (ع ) است که رهشناس است و موج آشنا و قاطع و هادى . امت بى امام ، رمه اى بى چوپان است و گله اى بى شبان و کشتى بى ناخدا و راه بى علامت و شب بى چراغ ! براى پیمودن این راه ، چه کسى رهشناس تر از ((مولود کعبه ))؟و قاطع تر از ((ابوتراب )) و پسندیده تر از ((مرتضى )) و والاتر از ((على ))؟این بودکه رسول اکرم (ص ) از سوى پروردگار فرمان یافت تا ((حق مجسم )) را آشکارا در بازگشت از ((حجة الوداع ))، به مردم معرفى کند و ((على بن ابى طالب )) (ع ) را به امامت و خلافت نصب نماید تا پس از وى ، مردم در حیرت و ضلالت نمانند. پس ، چه روزى شایسته تر از ((غدیر)) براى عید گرفتن و بزرگ داشتن و شادمانى کردن ؟آن چه مى خوانید، فشرده بحثى است که مرحوم ((علامه امینى )) در جلد اول کتاب ارزشمند ((الغدیر))، تحت عنوان ((عید الغدیر فى الاسلام )) (1) آورده و با استفاده از منابع فراوان اهل سنت و با تکیه بر روایات و نقلهاى راویان و بزرگان آن فرقه ، هم به عید بودن غدیر اشاره کرد، هم ریشه تاریخى موضوع را از زمان پیامبر اکرم (ص ) بررسى نموده است و این که این مساله ، از روزگار حضرت رسول و از زبان و زمان او مطرح بوده است ، نه آن که از اختراعات شیعه در قرون بعد و به دست معزالدوله باشد. تبریک و تهنیت گویى مسلمانان ، بخصوص ابوبکر و عمر را به على بن ابى طالب (ع ) در همان روز غدیر به صورت مستند آورده و بحثى محققانه هم درباره سلسله سند این نقلها وروایات و معتبر بودن راویان و ناقلان حدیث غدیر و حدیث تهنیت ، از دیدگاه خود اهل سنت انجام داده است .بخش ((عنایت خدا و رسول به غدیر)) از صفحه 12 همین جلد گرفته شده است .در مواردى که نقلهاى متعدد از منابع مختلف ، پیرامون یک موضوع آمده ، جهت پرهیز از طولانى شدن نوشته ، به ترجمه بعضى از آن نقلها اکتفا شده و به مضمون و محتواى بقیه موارد اشاره شده است .امید است که این نوشته ، خوانندگان گرامى را با گوشه اى از معارف والاى گنجینه پرگوهر ((الغدیر)) آشنا سازد و گامى کوچک در ارج نهادن به کار عظیم حضرت علامه امینى ((ره )) به شمار آید.قم - جواد محدثىدى 1375
عنایت خدا و رسول به ((غدیر))
خداى سبحان عنایتى فراوان داشت که حدیث و ماجراى ((غدیر خم )) علنى و آشکار باشد، تا زبانها و نقلهاى راویان پیوسته بر مدار آن بچرخد، تا آن که حجت و دلیلى آشکار براى حمایتگر بزرگوار دینش حضرت امام على (ع ) گردد.از این رو، ابلاغ این ماموریت را هنگامى به پیامبرش داد، که همراه جمعیت انبوهى از حج اکبر بازمى گشت . پیامبر خدا (ص ) نیز در حالى این دعوت را ابلاغ کرد که توده هاى وسیعى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
بسم الله الرحمن الرحیم
نام تحقیق:
نقش ثروت در پیشرفت اسلام
جذبه اخلاق خوب
یکی از دانشمندان مذهبی می گفت تاجری را دیدم که دوست و دشمن او را تعریف و ستایش می کردند. از این کار تعجب کردم سبب آن را پرسیدم گفتند: ستایش که از او می کنند بخاطر اخلاق پاک و خوب اوست. گفتم: یکی از سرگذشتهای خوب او را برای من تعریف کنید. گفتم: این مرد در اول جوانی اش ازدواج کرد و بعد به مشهد مقدس مشرف شد. از آنجا برای همسر جوان خود انگشتر فیروزه ای به مبلغ سه هزار تومان خریداری نمود. همینکه به تهران رسید نزدیک اذان بود برای ادای نماز به مسجد رفت و به عنوان اعتیاد انگشتر فیروزه ای را از دست بیرون آورد و جلوی خود گذاشت و در حال نماز همراهش نباشد. در کنار او مرد دیگری مشغول نماز بود و در حال نماز چشم خود را به انگشتر دوخته بود تا اینکه آهسته دست خود را روی انگشتر گذاشت و آن را برداشته و در جیب خود نهاد. وقتی هم نمازش تمام شد حرکت کرد برود اما تاجر مشت او را گرفت و گفت از صورت تو پیداست که دزد نیستی بلکه تنگدستی به تو فشار آورده من هم چون می دانستم وقتی که می خواستی این انگشتر را بفروشی از تو شاهد می خواهند که آیا از خودت هست یا نه؟ و شاهدی هم نداری و نیز قیمت آنرا نمی دانی آنوقت تو را متهم به دزدی می کنند و مال و آبرویت می رود از این جهت خواستم قیمت آن را به تو بگویم و اگر هم از تو شاهد خواستند من حاضرم شهادت بدهم وقتی سخنان تاجر به اینجا رسید صورت مرد از خجالت خیس عرق شد و گفت آری این اولین مرتبه ای است که دستم را به دزدی آلوده شده است و علت آن این است که من کاسب بودم و شکست خوردم و به خاطر خجالت در برابر عیال و فرزندان ناچار دست به دزدی زدم. تاجر گفت ناراحت نباش الان با هم به بازار می رویم بعد به بازار رفتند و انگشتر را به قیمت فوق العاده ای فروختند و با قسمتی از قیمت آن برای مرد خانه ای خرید که دو قسمت بود یک قسمت آنرا برای منفعت مرد اجاره داد و در قسمت دیگر مرد را سکونت داد. بدین نحو او را از اجاره نشینی خلاص نمود و به وسیله بقیه پول هم برای او مغازه ای خرید تا در ان کسب کند و زندگی خود را تأمین نماید. آیا کسی در دنیا هست که این عمل را ستایش نکند و چنانچه این مرد مورد مدح و ستایش همگان است. ثروتمندان باید از او عبرت بگیرند و برای نجات فقرا و تهی دستان مخصوصاً افراد نیازمندی که در چنگال مشکلات زندگی اسیر و گرفتارند اقدام کنند تا با این عمل خود هم ثواب و پاداش دنیا و هم اجر و ثواب کاملتر آخرت را خدای بزرگ به آنها مرحمت نماید.
« محبوبترین اعمال در پیشگاه »
« خداوند خوشحال کردن »
« مؤمن و سیر کردن شکم او است »
( امام صادق (ع) )
نظم اقتصاد در زندگی
اکنون اوضای جهان غالباً تحت رعایت برنامه و نظم درآمده و با وسیله اقتصاد پیشرفت می کند و باید گفت هر جمعیت یا ملت با هر گروهی یکی از این دو وسیله ر از دست بدهند به همان نسبت از کاروان ترقی عقب می افتد و بلکه به عمیق ترین دره ها سقوط می کنند!
با کمال تأسف مسلمانان امروز غیر از عده ای معدود. این دو حربه پیشرفت را از دست داده اند و به همین جهت هر روز عقب ماندگی آنها را در قسمتهای مختلف زندگی کاملاً مشاهده می کنیم . با وجود اینکه جبهه هایی که در طرف مقابل قرار دارند هر روز در شئون مختلف زندگی پیشرفت می نمایند. فرض می کنیم پیشرفتهای غربی ها را نادیده گرفتیم اما چطور می توانیم پیشرفتهای صنعتی را که ژاپن در دنیا نموده با وجود اینکه صد سال پیش یک دولت عقب مانده بوده نادیده بگیریم آیا غیر از این است که این سرزمین بوسیله برنامه و نظام و اقتصاد ترقی کرد و به همین جهت آنقدر پیشرفت نمود که اکنون دنیای صنعتی مغرب زمین را تهدید می کند در صورتی که اسلام اولین دینی است که رعایت این دو جنبه را یعنی نظام زندگی و اقتصاد را اعلام کرد و مسلمانان را بدان موظف نمود.
امیرالمؤمنین (ع) در اخرین لحظات زندگی به فرزندانش بلکه به تمام مسلمانان پیام دامنه دار و آموزنده ای می دهد که از جمله رعایت نظم و برنامه زندگی است. امیرالمؤمنین می فرماید: ای فرزندان من وای کسانیکه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نظام خانواده در اسلام ...
15جلوه هاى فضیلت در خانواده
خلوص نیت
کلام حکیمانه و مهمى از رسول حق روایت شده که هر کس براى خدا و محض صله رحم ازدواج کند، خداوند فرقش را به تاج ملائکه آراسته مى کند.
ازدواج نتایج و محصولات مثبت و فراوانى دارد : انس زن و شوهر به یکدیگر، نجات از تنهائى، زیاد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دین، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصه گاه زندگى، پیدا کردن پشتوانه و . . .
اگر انسان نیت خود را در ازدواج براى خدا خالص کند، علاوه بر این همه بهره و منفعت، به خاطر نیّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظیم زده، که ارزش او را تا حدّ فرشته و ملک بالا مى برد، و تاجى همچون تاج ملکوتیان زیبنده فرقش مى گردد.
چرا کارى نکنیم، که نور قبول حق آن را منور کند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد ؟
بیائیم از ابتداى کار، بناى ازدواج، و ساختمان تشکیل زندگى را بر پایه اخلاص بنا کنیم.
زن و مرد ما بیایند با تمام وجود به این معنا توجه کنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنایت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.
در کتاب مواعظ العددیه از على (علیه السلام) روایت شده، که هیچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.
اوج خلوص نیت
در این زمینه به داستانى بسیار شگفت آور از موسى بن عمران توجه کنید : زمانى که به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى که براى آب دادن به گوسپندان او کشیده بود، وارد خانه آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول کن.
موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى برم!
شعیب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مى ترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم که چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمى کنیم!!
شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم که لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى کنار سفره نشست و غذا خورد.
جلوه هاى فضیلت در خانواده
جداً عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابان گردى مى کرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده مى کرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینکه سخت گرسنه بود، از ترس این که مبادا به آن عمل که محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى کرد، اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، که شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش للّه و نیّتش خالص است بر سر سفره نشست!
خلوص شعیب باعث شد که اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى کند، و خلوص موسى باعث شد، که شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!
خلوصى شگفت آور
یکى از علماى بااخلاص و عاشق اهل بیت، که سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل کرد، زمانى که از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیت اللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود.
پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، که در ذکر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذکر مصائب اهل بیت شوم.
کم کم به این معنا شناخته شدم و افتخار مى کردم که در صف ذاکران حضرت حسین (علیه السلام) هستم.
روز پنج شنبه اى مرا به منزل یکى از علماى بزرگ که در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهج البلاغه درباره مرگ صحبت کردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مى کرد، از من دعوت شد پنج شنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهل تر و عادى تر سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفته پیش مى افتد به شدّت گریه مى کند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند که بهت آور بود.
مجرّد زندگى مى کرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى که ازدواج نکرده بود به او پیشنهاد شد، یک بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوه اى سیاه چهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج کرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باکره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه کردم نیت خود را در این ازدواج خالص کنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهر مرده بود، نان آور نداشت، سه یتیم براى او مانده بود، کسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینه خلوص نیت یافتم، للّه ازدواج کردم، بهره واقعى آن در قیامت نصیبم مى شود!!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
طُوبى لِمَن اَخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ اَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ، وَ کَلامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ.
خوشابه حال کسى که عمل و علم و محبت و کینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت، و حرکت و گفتارش را براى خدا خالص کند.
و نیز فرمود :
اَلاِْخْلاصُ اَشْرَفُ نِهایَة.
اخلاص شریفترین فرجام است.
و فرمود :
فِى الاِْخْلاصِ یَکُونُ الْخَلاصُ.
رهائى در اخلاص است.
و فرمود :
اَلاِْخْلاصُ مِلاکُ الْعِبادَةِ.
اخلاص ملاک و قوام عبادت است.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
طُوبى لِلْمُخْلِصینَ أُولئِکَ مَصابیحُ الْهُدى، تَنْجَلى عَنْهُمْ کُلُّ فِتْنَة ظَلْماءَ.