لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 78 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
چون گاز سوختی است مطمئن و تمیز و به آسانی قابل انتقال می باشد . صنعت گاز و دستگاههای گاز سوز هر دو با هم به سرعت توسعه یافته اند . به طوری که امروزه یکی از بخش های مهم اقتصادی کشور را تشکیل می دهند .
نقش گاز در تأمین انرژی جهان از نظر اقتصاد صنعتی و اجتماعی هر روز بیش از روز پیش آشکار می گردد و اهمیت آن در بازده صنعتی و اقتصادی روشن تر می شود .
استفاده از گاز طبیعی در جهان به شرح ذیل می توان به شرح ذیل خلاصه نمود :
کشف منابع بسیار غنی و سرشار گاز طبیعی در برخی کشورهای جهان
قابلیت جایگزین شدن گاز به جای انواع سوخت های دیگر
راحتی کاربرد گاز و نداشتن دود و خاکستر
تهیۀ منظم و دائمی گاز درصورت اجرای پروژه های گاز رسانی و عدم احتیاج به تهیهء مخازن و انبارهای ذخیره در نقاط مصرف برای گازهای طبیعی
سهولت انتقال به نقاط مصرف
امکان توسعه استفاده های صنعتی به مقیاس بسیار وسیع تر از دیگر مواد مولد انرژی از گاز همچنین گاز می تواند بنیان اقتصادی صنایع کشاورزی ، شیرین کردن آب دریا ، استفاده از آب های زیر زمینی ، پیشگیری از سرمازدگی محصولات کشاورزی و مرغوبیت فراورده های نفتی را دگرگون و تأمین نماید ، بی آنکه کمبودی از نظر انرژی احساس گردد .
تاریخچه گاز در ایران
از نوشته های تاریخ نویسان بسیار کهن چنین بر می آید که ایرانیان در استفاده از گاز و دیگر مشتقات نفتی بردیگر اقوام جهان پیشی داشته اند ، به عنوان مثال باید گفت که آتشکدهء آذرگشسب را بر روی زمینی ساخته بودند که در آنجا نفت و گاز وجود داشته است . ایرانیان باستان بنا به اقتضای محیط مذهبی خود آتش را گرامی می داشتند و در تلاش پایدار بودن آن می کوشیدند . در فلات مرکزی و جنوبی ایران در مناطقی که جنگل های انبوه وجود نداشت برای جاودان سازی آتش مقدس زرتشتیان از امکانات دیگری به جز چوب های جنگلی استفاده می بردند . طبیعت این مناطق با ذخایر فراوان زیرزمینی این تلاش را آسان می نمود مناطق غرب ، جنوب و جنوب غربی ایران ، آن چنانکه اکنون می دانیم روی دریایی از مشتقات نفتی قرار داشتند و دارند . بسیاری از مناطق در گذشته عمق بسیار ناچیزی داشتند که یک فرسایش خاک یا ایجاد گسل بر اثر عوامل طبیعی سبب می گردید که قطرات بسیار ناچیزی از این دریای متلاطم زیر زمینی به بیرون تراوش کند و انسان متفکر را به بهره گیری و استفاده از آن وا دارد و در ایران باستان چنین شد .
تقویم صنعت نفت ایران در گذشته حکایت دارد که در سال 1295 خورشیدی برابر با 1916 میلادی قراردادی دربارهء استخراج نفت و گاز طبیعی در حوزهء گیلان و مازندران و استرآباد ( گرگان ) برای مدت هفتاد سال بین وزیر امور خارجه وقت ایران از یک طرف و مسیو مد دیج خوشتا یار تبعه روسیه تزاری از یک طرف دیگر بسته شد . ولی چون این قرارداد به تصویب مجلس شورای ملی وقت نرسید ، اجرا نگردید . این شاید نخستین قرارداد بهره برداری از گاز طبیعی باشد که در تاریخ صنعت گاز ایران به صورت اقتصادی صورت گرفت . این قرارداد گرچه به دلایل فراوان زمان خود عمل نگردید ولی سرآغاز اهمیت دادن به نقش گاز در صنعت و تجارت آن روزی است که گام های فراتری تا به امروز به دنبال داشته است .
در سال 1305 خورشیدی برابر با 1926 میلادی نخستین چاه پا زنان در جنوب شرقی آغاجاری حفر گردید و به جای نفت به گاز طبیعی برخورد نمود .
در سال های ( 1316- 1310 ) چاههای دوم و سوم و چهارم پا زنان نیز به گاز طبیعی رسید ، در حالی که همهء این چاه ها برای دستیابی به ذخایر نفتی حفر شده بودند ولی جز گاز طبیعی چیزی عاید کمپانی های نفتی نشد .
منابع گاز طبیعی در ایران
ابعاد ذخایر گاز طبیعی در ایران را از زبان آمار رسمی می توان به شرح زیر خلاصه کرد :
منابع گاز جدید در میدان کنگان بوشهر
گاز خلیج فارس
منبع گاز قشم
منبع گاز طبیعی سرخس
گاز میدان سراجه قم
منابع گاز در ناحیهء کرمانشاه
خواص گاز
گازهای مورد بحث این مجموعه : شامل چند رشته زنجیری یا حلقوی از هیدروکربورهای اشباع شده مشهور مانند متان ، اتان ، بوتان و غیره هستند . این گازها را صنعتی می نامند و در صنعت برای مصرف سوخت و تولید نیروی محرکه ، در خانه ها برای تولید حرارت و پختن غذا از آن به میزان وسیعی استفاده می کنند و نمودار این بهره گیری هر روز قوس صعودی را می پیماید .
در شیمی متان یعنی CH4 سه دسته هیدروکربورهای اشباع شده است . در صنعت نیز چنین است یعنی در صنعت برای سوخت و تولید انرژی زاینده ، دو نوع گاز شناخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته است که خود این دوگاز از ترکیب چند نوع گاز دیگر بوجود آمده اند و متان در هر حال پیش قراول و سردسته آنها شناخته شده است زیرا که ساده ترین و سبکترین هیدروکربور در میان مشتقات نفتی است .
پس در این گزارش وقتی که از گاز سخن گفته می شود منظور دونوع گاز است .
گاز طبیعی یا L.N.G ( liquefied Natural Cas )
گاز مایع یا L.P.G که به آن L.P نیز می گویند . ( Liquified petroleum Cas )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
با استعانت از خدای متعال و با درود به روح بلند ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره)
همانگونه که مستحضرید بنده کارآموزی خود را در شهرداری دزفول گذرانده ام و در آنجا با خدمات و عملکردهای شهرداری و نحوه ارتباط شهرداری با شهروندان آشنا شدم. بجاست که از همکاری و محبّتهای بی دریغ مسؤلین شهرداری با کارآموزان تشکر و قدر دانی نموده و برای آنها از خداوند سبحان توفیق روزافزون را خواستاریم.
«حجّت ا... حاذقی»
تشکر و قدر دانی
از شما سرکار خانم مهندس بابائی مراد مدیر گروه محترم دانشکده معماری و استاد بنده که ازبدو ورود به دانشگاه مرا با راهنماییهای مفیدتان یاری نموده اید تشکر و قدر دانی می نمایم و از حضرت باری تعالی برای شما توفیق روز افزون را خواستارم و امیدوارم در تمامی کارهایتان موفق و کامروا باشید.
شاگردتان: حسین زلقی
تاریخچه سازمان:
شهرداری دزفول از قدیمی ترین شهرداری های کشور و اولین شهرداری که در استان خوزستان تأسیس گردیده است.بر اساس مدارک موجود سال تأسیس آن1299 می باشد.
درجه این شهرداری10و تعداد پرسنل آن جدای از سازمانهای وابسته بیش از 1000نفر می باشد.
شهرداری دزفول در حال حاضر شامل دو منطقه و سه سازمان وابسته به نامهای عمران ،اتوبوسرانی و فضای سبز و بودجه سالانه آن برای سال 82حدود 8/5میلیارد ریال تنظیم گردیده است.
این نهاد در طول عمر پر تلاش خود خدمات ارزشمندی را به مردم خوب دزفول عرضه داشته و در زیبایی و سرسبزی شهر گامهای بلندی برداشته است.اوج فعالّیت و فداکاری پرسنل شهرداری دزفول همان سالهای سرنوشت ساز جنگ تحمیلی بوده که پا به پای مردم حضور فعال خود را حفظ نموده تا آنجا که برای کمک به آسیب دیدگان ناشی ازموشکباران دشمن نیروهای آتش نشانی و خدماتی خود را اضافه بر دزفول و شهرهای اطراف به شهرهای دورتر در استان لرستان و ایلام نیز اعزام نموده است.شاهدمحکم این فداکاریها تقدیم10شهید و دهها مجروح و جانباز و آزاده به پیشگاه انقلاب اسلامی و ولایت فقیه است.شهر دزفول در طول جنگ آسیبهای فراوانی دید آنچنانکه بیش از نیمی از واحدهای ساختمانی شهر از 20% تا100% تخریب و بسیاری از تأسیسات شهری دچار آسیب کلّی شد.همچنان بدلیل آنکه کلیه نیروها و ماشین آلات شهرداری در خدمت جبهه و جنگ قرار داشت آسیبهای فراوانی به این امکانات وارد آمد.
عمده ترین مشکلات شهرداری دزفول در حال حاضر مشکل مالی است که حرکت مطلوب برای انجام خدمات اساسی را محدود نموده است..
شرح مختصری از فرآیند خدمات شهرداری:
همانگونه که می دانید شهرداری خدمات متعدد و متنوعی در زمینه های مختلف انجام داده است که اهم آنها عبارتند از:
نظافت شهروپاکیزگی آن،نظارت بر شهرسازی و جلوگیری از ساخت و ساز بی رویه، حمل و نقل شهری (سازمان اتوبوسرانی)،کشتارگاه،آتش نشانی و خدمات ایمنی،زیباسازی شهر،ایجاد و حفظ فضای سبز،آسفالت،لکه گیری،تدفین اموات مانع سر معبر و موارد دیگرکه هر کدام در نوع خود دارای تنوع می باشد.شهرداری در جهت خدمات رسانی بودجه ای از دوست دریافت نمی دارد و تأمین درصد زیادی از هزینه های شهرداری بر دوش مردم است.بجاست که از چگونگی درآمد شهرداری آگاه باشیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد دزفول
موضوع :
« مباحثی پیرامون ولایت فقیه»
استاد:
جناب آقای عالمی
محقق :
سید پیمان افضلی 81209793
نام درس : انقلاب اسلامی
مشخصه 1722
دی ماه 84
فهرست
حاکمیت ولایت فقیه در اسلام 3
ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینى (ره) 5
حدود اختیارات ولى فقیه 9
پىنوشتها 14
منابع 15
حاکمیت ولایت فقیه در اسلام
علیرغم مجاهدت و تلاشهایى که مردانى چون سید جمال الدین اسدآبادى، نائینى، نورى، مدرس، کاشانى، و فداییان اسلام به رهبرى نواب صفوى انجام دادهاند و اگر چه در تحقق بسیارى از اهداف ملى نقش اساسى داشتند، موفق نشدند اسلام را به عنوان ایدئولوژى انقلاب در باور تودههاى وسیع و على الخصوص انقلابیون جوان جاى دهند.تا اینکه از سال 1341 امام خمینى رهبر انقلاب اسلامى با شناخت دقیق مشکلات مذکور قدم به قدم در جهت از میان بردن موانع مزبور گام برداشته و موفق شدند با توهمات موجود در اذهان مردم و طرح اسلام با شیوه جدید آن را به عنوان مطلوبترین ایدئولوژى انقلاب در جامعه مطرح نمایند. ابتدا به عنوان مرجع تقلید شیعیان، تقیه را حرام کرده و اظهار حقایق را واجب دانستند (و لو بلغ ما بلغ) . (1)
بدین وسیله و از طریق صدور فتواى تاریخى مزبور این مشکل را برطرف کردند.امام همچنین با عنوان مرجع بزرگ و تامه تقلید و محور اصلى حوزه علمیه قم، با به دست گرفتن پرچم مبارزه و حمله به سیستم سیاسى حاکم، موضوع انفکاک دین از سیاست را عملا به عنوان امرى باطل و نادرستبه اثبات رساندند.
به دنبال آن در فرصتى که در دوران تبعید در نجف اشرف حاصل گردید با طرح حکومت اسلامى و اصل ولایت فقیه، تحولى اساسى، در نگرش به اسلام به عنوان یک ایدئولوژى پویا و قابل پیاده شدن در عصر حاضر، به وجود آوردند.در ارائه ایدئولوژى انقلاب ابتدا مىبایستحاکمیت موجود را نفى و طرد نمود، ارزشهاى مسلط بر نظام را به زیر سؤال کشید و این کارى بود که ابتدا رهبر انقلاب به عنوان ایدئولوگ انجام داد، در شرایطى که سالهاى متمادى تبلیغ شده بود که سلطان سایه خدا و اطاعت از سلطان اطاعت از خداست و یا اینکه سلطنت ودیعه و موهبتى الهى است.رهبر انقلاب با نفى همه این ارزشها چنین مىگوید:
«این مواد قانون اساسى و متمم آنکه مربوط به سلطنت و ولایتعهدى و امثال آن است کجا از اسلام است؟ اینها همه ضد اسلامى است، ناقض طرز حکومت و احکام اسلام است.سلطنت و ولایتعهدى همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشید و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقى و مصر و یمن برانداخته است.رسول اکرم (ص) در مکاتیب مبارکش که به امپراطورى روم شرقى (هراکلیوس اول) و شاهنشاه ایران نوشته آنها را دعوت کرده که از طرز حکومتشاهنشاهى و امپراطورى دستبردارند، از اینکه بندگان خدا را وادار به پرستش و اطاعت مطلقه خود کنند، و بگذارند مردم خداى یگانه و بىشریک را که سلطان حقیقى است، بپرستند.سلطنت و ولایتعهدى همان طرز حکومتشوم و باطلى است که حضرت سیدالشهداء (ع) براى جلوگیرى از برقرارى آن قیام فرمود و شهید شد. (2)
با طرح این موضوع براى اولین بار رهبر انقلاب ارزشى را، که نه تنها سالیان دراز تبلیغ و به مردم تلقین شده بود بلکه جزء اصلى قانون اساسى (3) شناخته شده بود، باطل و ضد ارزش اعلام مىنماید.
وظیفه بعدى ایدئولوگ انقلاب این است که جامعه کمال مطلوب را نه تنها ترسیم نماید بلکه شیوه عملى رسیدن به آن را هم نشان دهد.براى معتقدین به اسلام که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل مىدادند. این امر پذیرفته شده بود که حکومت اسلامى به طریقى که زمان رسول اکرم (ص) پیاده و اجرا شده بود مىتواند به عنوان حکومت کمال مطلوب تلقى شود و الگو و نمونه حکومت آینده قرار گیرد.اما نکته مهم این بود که بعد از چهارده قرن و با توجه به پیچیدگیهاى جامعه امروزى چگونه و توسط چه اشخاصى مىتوان چنین جامعهاى را تشکیل داد.از طرف دیگر عده زیادى با اعتقاد به این امر که دنیا باید پر از فساد و ظلم و جور شود تا مهدى موعود (ع) ظهور نموده و دنیا را پر از عدل و داد کرده و حکومت اسلامى را تشکیل دهد، مطلقا امکان تشکیل چنین حکومتى را در زمان غیبت منتفى دانسته و تلاش براى چنین حرکتى را ضد ارزش مىدانستند.
در چنین شرایطى رهبر انقلاب با ارائه اصل ولایت فقیه و به زبانى ساده و در عین حال مستند به آیات قرآنى، اخبار، و احادیث ثابت مىنمایند که احکام خدا تعطیل بردار نیست و در هیچ شرایطى حتى در عصر غیبت کبرى نمىتوان از اجراى احکام الهى سر باز زد و این مسئولیتبر دوش فقها مىباشد.
امام خطاب به طلاب و در این رابطه اظهار مىدارند که «شما در صورتى خلفاى اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید و نگویید بگذار تا امام زمان (ع) بیاید.شما نماز را هیچ وقت مىگذارید تا وقتى امام زمان (ع) آمد، بخوانید که حفظ اسلام واجبتر از نماز است.منطق حاکم خمین را نداشته باشید که مىگفت: باید معاصى را رواج داد تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاد جسمانیو شبهاتیپیرامونآن
طیبهکرمیـ ورودی75
معارفاسلامی(گرایشفلسفه)
معاد یکیاز ضروریاتدیناسلاماستو کسیمنکر آننیستجز طایفهدهریهو ملحدان. دهریه، غیر از دهر،محییو ممیتیرا قایلنیستند و صانعرا دهر میدانند و برایهمینبعثواعادهرا انکار میکنند. معاد یعنی:"برگشتناز حیاتبهسویمماتدردنیا و از مماتبهسویحیاتابدی".
سؤالمهمیکهدر امر معادپرسیدهمیشود ایناستکهآیا آنچهضروریاستاصلاعتقاد بهمعاداستاعماز اینکهجسمانیباشد یاروحانییا اینکهبهقید جسمانیبودناز جملهضروریاتبهشمار میآید؟اکثر متکلمانو عامهفقها و اهلحدیثمعاد را جسمانیمیدانند بهاعتبار اینکهبهنظر آنانروحدر بدنساریاستهمانند سریانآتشدرزغالو آبدر گل. اکثر فلاسفهوپیروانمشاییانمعاد را روحانیمیدانند زیرا بدنبا صور و اعراضشمنعدممیشود ولینفسکهجوهرمجرد است، فنا ناپذیراست. بسیاریاز حکما و مشایخعرفا و جمعیازمتکلمانبزرگمثلغزالی، کعبی،حلیمی، راغباصفهانیو بسیاریازعلمایامامیهو شیوخدوازدهامامیمثلشیخمفید، ابوجعفر، سید مرتضیو محققطوسیبهمعاد جسمانیوروحانیهر دو قایلند و گفتهاند نفسمجردهبهبدنبرمیگردد. معتقدانبهتناسخهم، چنینقولیدارند با اینتفاوتکهمسلماناننفسرا حادثمیدانند و عود آنرا بهبدندر عالمآخرتمیدانند نهدر اینعالم ولیتناسخیهنفسرا قدیمو برگشتآنرابهبدندر اینعالممیدانند و آخرتوبهشتو جهنمرا منکرند. حکیمزنوزیاز بزرگترینمروّجانفلسفةملاصدرا در قرنسیزدهمبر اینعقیدهاستکهمعاد جسمانیاز جملهضروریاتاستو اینگونهبیانمیکندکه: منتاکنونندیدهامحتیکوچکترینحکمایالهیدر مقامانکارمعاد برآمدهباشند چهرسد بهبزرگانو کاملاناینطایفهو با اطمینانکاملدر اینباببهاظهار نظر پرداختهوتقاضا کردهاستکهاگر کسانیحکیمیرا میشناسند کهمنکر معادجسمانیاست، او را بهوینیز معرفیکنند تا بیخبر نماندهباشد و در اینجاستکهدر مقابلخردهگیرانبربوعلیسینا بهدفاعاز اینفیلسوفبزرگپرداختهو او را در زمرةمعتقدانبهمعاد جسمانیدانستهاست. ویمیگوید: "ابنسینا اگرچهاز اقامهبرهانبر اثباتمعاد جسمانیاظهارعجز و ناتوانیکردهاستولیاینناتوانیبههیچوجهمنافیاعتقاد وایمان ویبهایناصلاساسیاز رویتعبّد نمیباشد".
مهمترینشبههایکهدر امر معادمطرحمیشود، شبههآکلو مأکولاست؛ بدینتفسیر کهاگر شخصیرابکشند و دیگریاینشخصرا بخوردو اجزایاینتنکشتهشده، اجزایتنشخصدومشود و اینشخصدر اینحالتبمیرد از دو حالخارجنیستیاایناجزا را بهشخصاولمیدهند یابهشخصدوم. اگر بهشخصاولدهند، دومیمحرومماند و اگر بهدومیدهند، شخصاولمحرومماندو اینهر دو باطلاست. همچنینلازممیآید کهاجزایمعینهممنعمو هممعاقبباشند؛ اگر کافریمؤمنیرابخورد!
متکلمانبرایپاسخبهاینشبههبهمنعاستحالهاعادهمعدومیا بهمنعتوقفمعاد بر اعادهمعدومقایلشدهاند و در مورد دوماینگونهبیانمیکنند کهآنچهبرمیگردد هماناجزایاصلیاستکهابتدایخلقتباآنها بودهاستو خداوند آنها را حفظمیکند و نمیگذارد جزء بدندیگریشود. اما صدرالمتألهیناینگونهپاسخمیدهد کهاعتبار در تشخصهرانسانینفساوستو تشخصبدنبهواسطةنفساستو تشخصآنازآنحیثکهبدناست، نهحقیقیونهذاتیاستتا برایآنتعینیوتوحدیباشد؛ مثلاً در محشور شدنبدنزیدکهمأکولدرندهیا انسانیشدهاینشرطنیستکهبهاعتبار اینکهبدناوجسممعینبوده، در قیامت، همانگوشتو استخوانو اعصابمحشورشوند بلکهاجزایزید با هر جسمیکهباشد محشور میشود و در ضمنشخصیتشمحفوظمیماند بهاینکهاینبدنزید استاگر چهتماماجزایشذاتاً متبدلشدهباشد ولیعیناً اجزایبدنزیدند و اعتقاد درحشر بدنها همایناستکهبدنها ازقبرها منبعثمیشوند بصورتیکههرکسآنها را ببیند میگوید اینفلانکساستبعینهو نباید آنبدنها، امثالو اشباحاشخاصباشند چونآنچهدرروایاتنیز رسیدهاینرا بیانمیکندکهافراد ناقصالخلقهو کر و کور وبیدستو پا و یا پیر بههمانصورتمبعوثنمیشوند، پسبرگشتنشکلو هیأتو مقدار، بهعینشیا مثلشلازمنیست؛ بلکهلازمیکشکلیویکهیأتیو یکمقداریاستباانحفاظتشخص.
ویهمچنیندر ابطالعقیدةمتکلمانمبنیبر حفظاجزایمتفرقهترابیهبهواسطهحقتعالیمیفرماید:"اینعقیدهمبنیبر ارادهایخرافیاستکهآنگروهدر مورد فاعلمختارثابتمیکنند و گویا شغلدیگریفاعلمختار ندارد مگر حفظاجزایمتفرقهترابیهتا آنکهمادهغذاییانساندیگر نشود".
اما شبهةدیگر ایناستکهجرمزمینمقداریاستمحصور و معدودو عدد نفوسغیر متناهیاستپسمقدار زمینکافینیستکهابدانغیرمتناهیهاز آنحاصلشوند.
ملاصدرا اینشبههرا اینگونهپاسخمیدهد: هیولایزمینقوةقابلةمحضاستو مقداریبهحسبنفسخود ندارد بلکهمقادیر از خارجبر آنعارضمیشود. و زمینفینفسهقابلانقساماتو حصولمقادیر غیرمتناهیاستو شرط نیست که صورتش همان صورتارضیهباشدبلکهمیتواند از صورتارضیهبهصورتاجسامدیگر منقلبگردد کهقابلتخللو تعدد باشند و علاوهبراینکهقبلاً گفتیمکهانساناخرویجسمیتشبهحسبنفساو و صفاتآنحاصلمیشود نهبرعکس؛همچنینازدحام، برخورد وتنگیعرصهاز خواصاجسامدنیاییاستو اینصفتآخرتنیست؛ زیرابرایهر یکاز اهلسعادت، بهشتیاستکهعرضشبهقدر عرضآسمانها و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« معاد جسمانیو شبهاتیپیرامونآن »
معاد یکی از ضروریات دین اسلام است و کسی منکر آن نیست .
معاد یعنی : برگشتن از حیات بهسوی مماتدردنیا و از ممات بهسویحیاتابدی.
سؤال مهمیکهدر امر معاد پرسیده میشود ایناستکهآیا آنچهضروریاستاصلاعتقاد به معاد است اعم از اینکه جسمانی باشد یاروحانی یا اینکه به قید جسمانی بودن از جمله ضروریات به شمار میآید ؟
اکثر متکلمانو عامه فقها و اهلحدیث ، معاد را جسمانیمیدانند به اعتبار اینکه به نظر آنان روح در بدنساریاست همانند سریانآتشدر زغال وآبدرگل. اکثر فلاسفه و پیروان مشاییان معاد را روحانیمیدانند زیرا بدن با صور و اعراضش منعدم میشود ولینفسکهجوهرمجرد است، فنا ناپذیراست. بسیاریاز حکما و مشایخ عرفا و جمعی از متکلمان بزرگ مثلغزالی، کعبی،حلیمی، راغباصفهانی و بسیاری ازعلمای امامیه و شیوخ دوازده امامی مثلشیخ مفید، ابوجعفر، سید مرتضی و محقق طوسی به معاد جسمانی وروحانی هر دو قایلند و گفتهاند نفسمجرده به بدن برمیگردد. معتقدانبه تناسخ هم، چنینقولیدارند با این تفاوتکه مسلمانان نفس را حادث میدانند و عود آن را به بدن در عالمآخرتمیدانند نه در اینعالم ولیتناسخیه نفس را قدیم و برگشتآنرا به بدن در اینعالم میدانند و آخرت و بهشت و جهنم را منکرند. حکیم زنوزی از بزرگترین مروّجان فلسفة ملاصدرا در قرنسیزدهم بر اینعقیده است که معاد جسمانیاز جمله ضروریات است و اینگونه بیان میکند که: منتاکنون ندیدهام حتی کوچکترین حکمای الهی در مقام انکار معاد برآمده باشند چه رسد بهبزرگان و کاملان اینطایفه و با اطمینان کاملدر این باب به اظهار نظر پرداخته و تقاضا کردهاست که اگر کسانی حکیمی را میشناسند که منکر معاد جسمانی است ، او را به وی نیز معرفیکنند تا بیخبر نمانده باشد و در این جاست که در مقابل خرده گیران بر بوعلی سینا به دفاع از اینفیلسوف بزرگ پرداخته و او را در زمرة معتقدان به معاد جسمانیدانستهاست. وی میگوید : "ابنسینا اگرچه از اقامه برهان بر اثبات معاد جسمانی اظهار عجز و ناتوانی کرده است ولی این ناتوانی به هیچ وجه منافیاعتقاد و ایمان وی بهاین اصل اساسی از رویتعبّد نمیباشد".
مهمترین شبههایکهدر امر معاد مطرح میشود ، شبهه آکل و مأکول است ؛ بدینتفسیر کهاگر شخصی را بکشند و دیگری این شخص را بخورد و اجزای این تن کشته شده ، اجزای تن شخص دوم شود و این شخص در این حالت بمیرد از دو حالخارج نیست یا این اجزا را به شخص اولمیدهند یا به شخص دوم . اگر به شخص اول دهند ، دومی محروم ماند و اگر به دومی دهند ، شخص اول محروم ماند و اینهر دو باطلاست. همچنین لازم میآید که اجزای معین هم منعم و هم معاقب باشند ؛ اگر کافری مؤمنی را بخورد !
متکلمان برای پاسخ به این شبهه به منع استحاله اعاده معدوم یا به منع توقف معاد بر اعاده معدوم قایل شدهاند و در مورد دوم اینگونه بیان میکنند که آنچه بر میگردد همان اجزای اصلیاست که ابتدای خلقت با آنها بوده است و خداوند آنها را حفظ میکند و نمیگذارد جزء بدندیگریشود . اما صدرالمتألهین اینگونه پاسخ میدهد که اعتبار در تشخص هرانسانی نفس اوست و تشخص بدن به واسطة نفس است و تشخص آن ازآن حیث که بدن است ، نه حقیقی و نه ذاتی است تا برای آن تعینی وتوحدی باشد ؛ مثلاً در محشور شدن بدن زید که مأکول درنده یا انسانی شده این شرطنیست که به اعتبار اینکه بدن اوجسم معین بوده ، در قیامت ، همانگوشت و استخوان و اعصاب محشور شوند بلکه اجزای زید با هر جسمیکه باشد محشور میشود و در ضمن شخصیتش محفوظ میماند به اینکه اینبدن زید است اگر چه تمام اجزایش ذاتاً متبدل شده باشد ولیعیناً اجزای بدن زیدند و اعتقاد درحشر بدنها هم این استکه بدنها ا زقبرها منبعث می شوند بصورتیکه هرکسآنها را ببیند میگوید این فلانکس است بعینه و نباید آن بدنها ، امثال و اشباح اشخاص باشند چونآنچه د رروایات نیز رسیده این را بیان میکندکه افراد ناقصالخلقه و کر و کور و بیدست و پا و یا پیر به همان صورت مبعوث نمیشوند ، پس برگشتن شکل و هیأت و مقدار، بهعینش یا مثلش لازم نیست ؛ بلکه لازم یک شکلی