لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیش گفتار
پروین اعتصامی از معدود شاعران زن تاریخ ادبیات ایران است که با توجه به غنای بالای اشعار او همچنان مهجور مانده است.
پروین اعتصامی ، شاعر درد و رنج
پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 شمسی در تبریز از مادری آذربایجانی و پدری در اصل آشتیانی به دنیا آمد . به سال 1291 پدرش اعتصام الملک دل از تبریز بر کند و خانواده را به طرف تهران حرکت داد . بدین ترتیب از پنج سالگی در تهران اقامت گزید و از آنجا فقط برای چند مسافرت کوتاه در داخل و خارج کشور ایران در خدمت پدر خارج شد . تسهیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران انجام داد . دستور زبان فارسی و قوائد ادب عرب را نزد پدر آموخت . از سن شش سالگی در مخفل ادبی پدرش که با حضور دانشمندی چون تقوی ، بهار ، افسر و بسیاری از کبار دیگر تشکیل می یافت ، حاضر بود استعداد شگرف شاعرانه اش از همان دوران کودکی خود نمائی و بروز کرد . در سن هشت سالگی شعری به سبک انوری سرود از آن با اعجاب در شرحی بر دیوان پروین سخن رانده است در شانزده فروردین 1320 با مرض حصبه – که در معالجه اش خطا رخ داد- چشم از زندگی فرو بست و در صحن جدید شهر قم در کنار پدری که در حد ستایش سجودش می برد به خاک رفت . او قبل از مرگ خود گفت این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده ام :
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز طلخی از ایام ندید
هرچه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان ده که ز وی یاد کنند
دل بی دوست ، دلی غمگین است
خاک در دیده ، بسیجان فرساست
سنگ بر سینه ، بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را شم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا پرسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون به این نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است
زندگی پروین
کودکی است بالغ و جوان ، جوانه زنی است خردمند و جاودان .گفته اند از روزی که به زندگی چشم گشود دنیا را شناخت ، طفلی یک شبه رهی صد ساله پیمود .
در جرگه اطفال کمتر دیده شده است با بزرگسالان هم حرفی زیاد در محاورات باطن نیافته است . اسباب بازی اش معمولا کتاب بوده و در یازده سالگی فردوسی ، نظامی ، مولانا جلال الدین ، ناصر خسرو ، منوچهری ، انوری و فرخی را می شناخته است و درباره آنها اظهار عقیده می کرده و گاهی نظریاتی صائب می داده است .
تصحیلات متوسه طه اس را در مدرسه دخترانه ی آمریکایی تهران پایان داده است . زبان و ادبیات اگلیسی را دقیق و عمیق یاد گرفته و دو سال در مدرسه ای که درس خوانده است ، ادبیات فارسی انگلیسی . در تیر ماه 1313 با پسر عموی پدر خود ازدواج کرد . پس از دو ماه به خانه پدری نزد مادر و پدر بازگشت و قبای عروسی را از بالای خود بر گرفت و از ماجرای این جدایی با کسی حرف نزد . دنباله کار ادبی خود را گرفت و دیوانش را که پدر تا آن تاریخ اجازه طبع و نشر نداده بود در سال 1314 برای اولین بار به طبع رسانید . پروین هم عصر بهار ، ایرج میرزا ، شهریار ادیب فراهانی ، و رشید یاسمی است و و از این گروه هم عصر از همه جوانتر .
زدگی کوتاه پروین هیجان و طوفانی است که از عوامل موجود عصرش ساخته شده است . زمان پروین زمان دلهره و بهت است ، عصریست که خود کامگی ، دروغزنی ، هوچیگری و جهل جای همه چیز را در ایران گرفته است . پروین نگران مردمی هیچ ندان و بدون پشتیبان است . چشمان دور بینش ورطه ها و مغاک های هولناک زندگی را می پاید ، به فکر فرو می رود و راهی بر این گمگشتگان وادی درد و غم می جوید . پروین آرزوها و درد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیش گفتار
پروین اعتصامی از معدود شاعران زن تاریخ ادبیات ایران است که با توجه به غنای بالای اشعار او همچنان مهجور مانده است.
پروین اعتصامی ، شاعر درد و رنج
پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 شمسی در تبریز از مادری آذربایجانی و پدری در اصل آشتیانی به دنیا آمد . به سال 1291 پدرش اعتصام الملک دل از تبریز بر کند و خانواده را به طرف تهران حرکت داد . بدین ترتیب از پنج سالگی در تهران اقامت گزید و از آنجا فقط برای چند مسافرت کوتاه در داخل و خارج کشور ایران در خدمت پدر خارج شد . تسهیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران انجام داد . دستور زبان فارسی و قوائد ادب عرب را نزد پدر آموخت . از سن شش سالگی در مخفل ادبی پدرش که با حضور دانشمندی چون تقوی ، بهار ، افسر و بسیاری از کبار دیگر تشکیل می یافت ، حاضر بود استعداد شگرف شاعرانه اش از همان دوران کودکی خود نمائی و بروز کرد . در سن هشت سالگی شعری به سبک انوری سرود از آن با اعجاب در شرحی بر دیوان پروین سخن رانده است در شانزده فروردین 1320 با مرض حصبه – که در معالجه اش خطا رخ داد- چشم از زندگی فرو بست و در صحن جدید شهر قم در کنار پدری که در حد ستایش سجودش می برد به خاک رفت . او قبل از مرگ خود گفت این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده ام :
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز طلخی از ایام ندید
هرچه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان ده که ز وی یاد کنند
دل بی دوست ، دلی غمگین است
خاک در دیده ، بسیجان فرساست
سنگ بر سینه ، بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را شم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا پرسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون به این نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است
زندگی پروین
کودکی است بالغ و جوان ، جوانه زنی است خردمند و جاودان .گفته اند از روزی که به زندگی چشم گشود دنیا را شناخت ، طفلی یک شبه رهی صد ساله پیمود .
در جرگه اطفال کمتر دیده شده است با بزرگسالان هم حرفی زیاد در محاورات باطن نیافته است . اسباب بازی اش معمولا کتاب بوده و در یازده سالگی فردوسی ، نظامی ، مولانا جلال الدین ، ناصر خسرو ، منوچهری ، انوری و فرخی را می شناخته است و درباره آنها اظهار عقیده می کرده و گاهی نظریاتی صائب می داده است .
تصحیلات متوسه طه اس را در مدرسه دخترانه ی آمریکایی تهران پایان داده است . زبان و ادبیات اگلیسی را دقیق و عمیق یاد گرفته و دو سال در مدرسه ای که درس خوانده است ، ادبیات فارسی انگلیسی . در تیر ماه 1313 با پسر عموی پدر خود ازدواج کرد . پس از دو ماه به خانه پدری نزد مادر و پدر بازگشت و قبای عروسی را از بالای خود بر گرفت و از ماجرای این جدایی با کسی حرف نزد . دنباله کار ادبی خود را گرفت و دیوانش را که پدر تا آن تاریخ اجازه طبع و نشر نداده بود در سال 1314 برای اولین بار به طبع رسانید . پروین هم عصر بهار ، ایرج میرزا ، شهریار ادیب فراهانی ، و رشید یاسمی است و و از این گروه هم عصر از همه جوانتر .
زدگی کوتاه پروین هیجان و طوفانی است که از عوامل موجود عصرش ساخته شده است . زمان پروین زمان دلهره و بهت است ، عصریست که خود کامگی ، دروغزنی ، هوچیگری و جهل جای همه چیز را در ایران گرفته است . پروین نگران مردمی هیچ ندان و بدون پشتیبان است . چشمان دور بینش ورطه ها و مغاک های هولناک زندگی را می پاید ، به فکر فرو می رود و راهی بر این گمگشتگان وادی درد و غم می جوید . پروین آرزوها و درد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخارادردوران رودکی
بخارا پایتخت امرای سامانی بود رودکی بیشتر زمان خودرا درآن شهر رادر آن شهرگذرانده است وسمرقند شهری است که ابوعبدالله جعفربن محمد رودکی
دراطراف آن تولد یافته ودر آن زندگی کرده است
.در قرن سوم امرای آن سامان ابتدا در سمرقند جنبش بزرگی (جنبش بزرگ ملی ایرانیان را آغاز کردند و همینکه نیرو گرفتند از سمرقند به بخارا رفتند ودر آنجا وتا زمانی که بودند دو شهر بزرگ در اختیار آنان بود رودکی نیز مانند امرای آن سامان در سمرقند متولد شد وچون بزرگ شد به بخارا رفت شهر بخارا در جلگه ای بزرگ بناشده است واز یک طرف به صحرای ریگستان واز یک سو به رود جیحون محدود است واز طرف شمال به سمرقند واز طرف مغرب به دشت خوارزم که در شرق کوهستان پامی است واز زمان ها قدیم این جلگه را مرکز زراعت می دانستند .
زندگی ابو عبدالله رودکی بیشتر همزمان با حکومت نصربن احمد سامانی است که این هر دو امیر از ایرانیان متعصب واز رادمردان ایرانیند که به علت همین وابستگی به خاک وزبان ایرانی سعی وافری در پروراندن سخنوران ودانشمندان ایرانی می نمودند م برای زنده نگه داشتن آئین و تمدن زبان ایرانی ،شاعران و سخنوران را می نواختند وبر آنها ارج می نهادند .
تولد و تخلص مولوی :
در اواسط قرن سوم هجری قمری در آن وقت که مبارزه دویست ساله سیاست ،آزادی خواهی مردم تاجیک ودیگر مردمان ماوراء نهر خراسان یعنی قسمت شرقی ایران و قسمت های شمالی افغانستان تا حدی به ثمر رسیده بود وآن مردم آزادی خواه اولین شهر های خود را بنا می نهادند و به زندگی شهری آن زمان خو می گرفتند.
در یکی از دهات خوش آب وهوا وخوش منظره کوهستانی رودک پنج رود در یک روز بهاری که همه جا پر از گل ونسیم بهاری شکو فه های عط آگینه را نوازش می کرد کودکی به نام عبدالله جعف بن محمد رودکی از مادر متولد یافت این روز یکی از روز های سال 260 هجری قمری بود راجع به پدر ومادر او و اینکه از کدام طبقه اجتماعی بوده اند در هیچ کتاب و هیچ اسنادی به آن اشاره نشده است واما از اشعار خود او نیز چنین درک میشود که پدر ومادرش از طبقه پایین جامعه آن روز خود بوده اند و خود او دوران سختی را سپری کرده است .
در باره محل تولر رودکی مولفان ومحققان همه متفق القولند که او از اهالی رودک می باشد اما این رودک در کدام ناحیه واقع است هر یک عقیده ای جدا از دیگری دارند به طوری که مولفان کتا بهای لباب الا باب شرح تاریخی یمنی هفت اقلیم ،قریه رودک را یکی از نواحی سمرقند دانسته اند اما دولت شاه سمرقند و مولفان دیگر رودکی را یکی از روستا های نزدیک بخارا قلمداد نمو ده اند .
نظامی عروفی سمرقندی در مقاله اول کتاب چهار مقاله نام و نسب شاعر را ابو عبدالله جعف بن محمد الرودکی بیان می دارد . دولت شاه سمرقندی در تذکره الشعرای خود او را به عنوان استاد ابوا لحسن رودکی یاد آوری می نماید . وبعد از این تاریخ در کتاب ها نام او با عنوان عبدالله و گاهی عبدا لحسن وزمانی ابو جعفر آورده می شود مثلا مولف آتشکده اورا استاد ابوا لحسن رودکی می نامند .
ممد و حسین رودکی :
رودکی غیر از اشعاری که در طبیعت وپند و حکمت دارد اشعاری نیز در مدح وتمجید برخی نامداران سروده است اولین کسی که رودکی او را مدح گفته است عدنافی است ودومین ممدوحان رودکی امیر نصربن سامانی است که بزرگترین ومعروفترین مداح او می باشد سومین کسی که مدح او در اشعار رودکی آمده است امیر ابو جعفر احمد بن محمد است . که در سیستان حکمرانی می کرده است
حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده راجع به امیرابوجعفر چنین می گوید روزی امیر نصر در هرات جوانی زیبا رو را دید که مشغول کار بود شکوه و بزرگی را در چهره ی او دید از او نامش را پرسید جوان پاسخ داد نامم احمد است واجدادم بنی لیث هستند امیر نصر دلش به رحم آمد جوان را نوازش کرد و اموال زیادی به او داد واز اقربای خویش همسری داد واو را حکمران سیستان کرد . چهارمین کسی که رودکی مدح اورا در اشعارش آورده است .
ابو طیب معصبی است وی وزیر امیر نصر بن احمد سامانی است ودر علم وبخشش زبان زد روزگار خود بوده است ودارای ارج ومقامی بلند پایه بود وپنجمین ممدح رودکی ابوالفضل بلعمی وزیر ومشاور امیر نصر سامانی بوده است ابوالفضل بلعمی مردی فرزانه وبسیار بزرگوار بود که در رادمردی وکرامت همتا نداشت خانواده بلعمیان در قرن چهارم یکی از معروفترین خاندان های علم دوست وادب پرور خراسان بوده اند که نامشان نمایان گر فضل وخرد ودانش پروری ایشان بوده است .
معاصدین رودکی :
قرن رودکی قرن چهارم هجری است قرنی که بسیار از ما دور است ودر این فاصله دور بسیاری از سندهای تاریخی وکتب با ارزش فارسی و عربی ازبین رفته اند شعرای معاصر رودکی که به پانزده تن میرسد . رودکی سر آمد همه ی آنها بوده است به نحوی که به دربار راه یافت وبهترین مداح امیر نصربود ودر تاریخ ایران هم از او به عنوان استاد شاعران یا پدر شعر پارسی نام برده میشود زمان سامانیان یا به عبارتی عصررودکی شاعران زیادی به خود دید که در اینجا نام 15 تن آنها آورده میشود که عبارتند از :
1-شهید بلغی : شیخ ابوالحسن شهید بن حسین بلغی در جهو ذالک که قریه ای ازدهکده های بلغ بود به دنیا آمد . اواز علماوحکمای عصر خویش به شمار می رفت ودر حکمت بیش از شعر معروف بوده است پدروی مردی ادیب و شاعر متکلم بوده است آن قدر که نام او یعنی ابوزیاد الکعبی بین عالمان معروف به علم کلام بوده است .2-فرالادی: ابو عبدالله محمد بن موسی فرالادی از مشاهیر شعرای زمان خویش بوده است وازبزرگان قرن چهارم ایران بوده است که اشعار بسیاری به زبان فارسی سروده وبه علل مختلف این اشعار از صفحات روزگار محو شده است واز بین رفته وتنها ابیاتی پراکنده درفرهنگها از اوباقی مانده است وازاحوال وی نیز اطلاع زیادی موجود نیست .
3-مرادی: ابوالحسین محمدبن محمد مرادی اهل بخارا بوده است وازبزرگان آنزمان بوده است وی شاعری بخارایی بوده است .
4-ابوالعباس ربنجی : ابوالعباس فضل بن عباس ربنجی ازمردم ربنجی بوده است که یکی از توابع سمرقند بود .
5-ابوالمثل بخارایی: در مورد شرح حال زندگی وی هیچ سندی وجود ندارد تنها در تذکره ها می نویسند که وی با ابوالوید بلخی وسپهری بخارایی شعرای قرن چهارم که از مداحین آل سامان بودند معاشرت داشته است .
6-ابواسحق جویباری : ابواسحق محمد بن ابراهیم بن محمد جویباری بخارایی از مردم جویبار که محلی است در بخارابوده است از این شاعر شرح حال کامل در دست نیست.
7-ابوالحسن اغجی : امیر ابوالحسن علی بن الیاس بخارایی معروف به اغجی اصل بخارا بود وی از امرای دربار سامانیان بود وبا نوح بن منصور معاصر بوده است وپیداست که در زمان پیری رودکی او جوان بوده است .
8-ابوالحسن کسایی مروزی : حکیم ابوالحسن مجدالدین کسایی مروزی از شاعران توانای فارسی گوی در نیمه قرن چهارم بوده است.
9- دقیقی: ابومنصور محمد بن احمد دقیقی از شعرای عهد سامانی واولین کسی است که اقدام به منظوم کردن شاهنامه کرد.
10 –ابوذراعه گرگانی: ازعصرزندگی وشرح حال ابوذر ذراعه گرگانی اطلاعی در دست نیست ولی ابیاتی از او هست که در مورد رودکی سروده است.
اگر به دولت رودکی نمی مانم
عجب مکن سخن ازرودکی نه کم دانم
اگربه کوری چشم ادبیات گیتی را
زبهر گیتی من کوربود نتوانم
هزاریک ز یک آن کویافت از عکای ملوک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
زندگینامه شهید محمد علی مؤمن :
با نام و یاد و خدا و سلام و صلوات بر پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام و با درود به ارواح مطهر شهدای والا مقام و کلیه مدافعان اسلام راستین و با استعانت از خدای منان گزیده ای از زندگینامه انسانی وارسته و به خدا پیوسته را که فرش تا عرش را در آنی پیمود را به رشته تحریر درآورده ، امید است که بتوانیم با زبان قاصر و قلم ناتوان خویش رشحه ای از رشحات یکی از بی نظیرترین مردان خدا را ترسیم نمائیم .
شهید مجاهد محمد علی مؤمن در سال 1336 در محله مسجد جامع دزفول و در همسایگی اتاق سادات آقامیر در خانواده ای متدین و مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود .
از همان اوایل دوران نوجوانی مجبور بود علاوه بر فراگیری علم و دانش برای تأمین مایحتاج زندگی خانواده خویش که از لحاظ مالی تا حدودی در مضیقه بودند کار کند و کمک خرج آنها باشد . اما این همه رنج و مشقت هرگز نتوانست خللی در عزم راسخ او بوجود آورد بلکه این سختی ها را امتحان الهی می دانست وبواسطه همین اعتقاد راسخ از اوائل دوران نوجوانی با مسجد و بچه های آن مأنوس شد و اکثر وقت ها نماز های یومیه را بجماعت می خواند و در حوزه مسائل دینی مقلّد حضرت آیت الله نبوی و سپس حضرت امام خمینی بود .
ورود شهید محمد علی مؤمن به عرصه انقلاب :
دوران دبیرستان محمد علی مصادف با یکسری حرکت ها و جریانات سیاسی و انقلابی برای براندازی حکومت ستم شاهی و شکل گیری انقلاب اسلامی بود از این رو شهید بزرگوار در بغرنج ترین شرایط یعنی درست در برهه ای که زور و تزویر تنها منطق سردمداران حکومت بود و رعب و وحشت شکنجه های طاقت فرسای سازمان مخوف ساواک هرگونه ندای آزادی خواهی را در نطفه خفه می کرد و سایه شوم بر سراسر مملکت حاکم بود همچون خورشیدی درخشید و به همراه عده ای از مردترین مردان خدا طلسم سیاه شب را شکستند تا صبح آزادی را برای مملکت به ارمغان آورند .
انگیزه شهید مؤمن و همرزمانش :
محمد علی مؤمن به همراه همرزمانش و با تأسی از علمای اعلام و با نصب العین قرار دادن فرامین قرآن با مقتدای زمان خویش دست بیعت دادند . برخاستند تا به آیه ( اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم و یُثَبّت اقدامکم ) تجسمی عینی بخشند و حکومت عدل علوی را پس از ورای قرن ها به همت آحاد ملت و روحانیت معظم و با یاری گروه های رهایی بخش احیا نماید .
از اینرو شهید محمد علی مؤمن و همرزمانش اعتقاد داشتند که تنها راه رهایی ملت بزرگ ایران مبارزه بنیادی علیه ظلم و ستم تا نیل به تحقق آرمان ها و ارزش های الهی تحت لوای رهبری حضرت امام می باشد و برای وصال به این اهداف از هیچ کوششی دریغ نورزیدند .
محمد علی به اسلام عشق می ورزید و امام را آیینه تمام نمای اسلام و امت اسلامی می دانست .
آشنایی محمد علی مؤمن با اندیشه های امام :
شهید مؤمن به لحاظ هوش و فراست بالا از اوائل دوره دبیرستان به مطالعه کتاب های اسلامی و اعتقادی می پرداخت و کتاب را بهترین انیس و رفیق خود می دانست . محمد علی علاوه بر اینکه در اوایل انقلاب به عنوان یک مبارز شناخته می شد و عملاً الگویی بارز برای جوانان بود در زمینه ی اعتقادی و سیاسی نیز زبان زد بود بطوری که ایشان در جلسات و مباحث اعتقادی که بطور مخفیانه در گوشه و کنار شهرستان برگزار می شد شرکت می نمود و گاهاً برای آشنایی بیشتر با اندیشه های حضرت امام و مشتاقانه برای یافتن نوارهای شخصیت های انقلابی خصوصاً دکتر شریعتی تلاش می نمود و موفق شد قبل از انقلاب تعداد زیادی از نوار های مزبور را مخفیانه بدست آورد و بنا به گفته خانواده اش او نوار ها را در منزل مخفی کرده بود و هر نوار را چندین مرتبه گوش می داد و همین امر سبب شد تا شعور و بینش عمیقی نسبت به مسائل فکری و سیاسی انقلاب در وی بوجود آید .
پیوستن محمد علی به گروه های رهایی بخش :
قبل از بوقوع پیوستن انقلاب اسلامی محمد علی به خاطر ارتباط گسترده با اعضای این گروه ها عملاً به عضویت یکی از گروه های انقلابی که در بر اندازی رژیم نقش ارزنده ای داشت در آمد و به صف اول مبارزین پیوست . از این رو ایشان به همراه عده ای از عوامل مؤثر این گروه اعلامیه های خصوصی حضرت امام را توزیع می کردند پخش اطلاعیه های امام در آن برهه به قدری خطرناک بود که عده ای سعی داشتند به خاطر مصون ماندن محمد علی از خطرات احتمالی او را از این کار نهی کنند اما او به این صحبت ها اعتنایی نمی کرد و مسئولیت مهم ترین مأموریت های گروه را به عهده می گرفت به طوری که محمد علی در راه اندازی اکثر تجمعات و تظاهرات نقشی کلیدی ایفا می نمود و تا لحظه ی شهادت به طور مستمر با اعضای گروه در ارتباط بود البته محمد علی به دلیل بینش عمیقی که داشت با انگیزه بسیاری از جناح های سیاسی آشنایی داشت و فقط گروه هایی که صد در صد انقلابی و در خط امام بودند را حمایت می کرد .
آغاز مبارزات علنی ملت ایران و نقش محمد علی :
سرانجام پس از سال ها مبارزه محرمانه عناصر فعال مذهبی ، مبارزة همه جانبه ملت ایران و به رغم آن مردم دزفول بر علیه حکومت ستم شاهی به صورت علنی آغاز شد و اولین تظاهرات در دزفول در بیست آذر ماه 1356 بعد از سخنرانی آقای آل اسحاق یکی از روحانیان برجسته اعزامی از قم در مسجد حضرت زینب (س) و افشا گری های او بوقوع پیوست و محمد علی جزو اولین پیشگامان رهایی نقش بسزایی در راه اندازی آن داشت و از همان روز محمد علی به عنوان سمبل رشادت و شجاعت در سطح شهرستان دزفول مطرح شد و آوازه ی شجاعت وی در مقابله با مزدوران گارد شاهنشاهی در شهر پیچید و از آن پس نیز شهید مؤمن در اکثر تجمعات و تظاهرات بر فراز شانه های جوانان تنومند با صدایی کوبنده و رسا شعار های انقلابی را سر می داد و بدین وسیله عملاً سکان هدایت مردم را عهده دار شد . مجاهد شهید محمد علی مؤمن در ساخت بمب های دست ساز مانند سراهی و کوتل مولوتف و سایر مواد آتش زا مهارت خاصی داشت از این رو در انهدام مراکز حساس سـاواک که به مقری بـرای ضربه زدن به انقلابیـون فعالیـت مـی نمودند نقش اول را ایفا می نمود اما صداقت و متانت آن شهید بزرگوار باعث می شد که هیچ گاه از شجاعت و رشادت خود زبان به ستایش و تعریف و تمجید نگشاید بطوری که بسیاری از نا گفتنی های مبارزاتی او پس از شهادتش از زبان همرزمانش بیان گردید .
شناسایی افراد مؤثر در انقلاب توسط ساواک :
سازمان مخوف ساواک یا مهره های ریز نقش خود و با حساسیت تمام مراقب اوضاع مملکت بود و در هر نقطه افرادی که کوچک ترین ارتباطی با انقلابیون داشتند را دستگیر می کردند از این رو با توجه به اینکه محمد علی معمولاً در اکثر تجمعات حاضر بوند و با صدای رسا بر علیه سران حکومت شعار می دادند این احتمال وجود داشت که وی شناسایی شود لذا به اصرار دوستان برای حضور در برخی از شورش های اول انقـلاب نقاب به چهره کشیـد اما از آنجـایی که او بعنـوان الگـویـی بی نظیر برای جوانان شهر تبدیل شده بود ترجیح داد نقاب را از چهره بردارد و آشکارا در محافل و مجامع و خصوصاً در تظاهرات ها همراه با آحاد مردم و گاهاًً در عملیات های متهورانه همدوش همرزمانش شرکت نماید و در پاسخ عده ای از دوستان و فادار که به وی اعتراض می کردند که با این رویه ممکن است جانت در خطر باشد می گفت ماهی را از آب نترسانید .
برخورد شهید مؤمن با دوست و دشمن :
شهید بزرگوار محمد علی مؤمن به مصداق آیه شریفه ( اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) با مأمورین دولتی و مهره های ساواک و سایر عناصر سر سپرده با شـدت وحـدت برخورد می نمود که دفتر مبارزاتی او در برخورد با مزدوران پهلوی سندی روشن بر این مدعاست . اما در مقابل دوستان انقلاب بسیار متواضع و فروتن بود درواقع یکی از بارز ترین خصایص اخلاقی ایشان خاکی بودن وافتادگی و متانت بود و به سبب همین خضوع در دل عده ی کثیری نفوذ کردند .
نحوه ی شهادت شهید مؤمن :
مجاهد نستوه و خستگی ناپذیر محمد علی مؤمن به دفعات مکرر در عملیات های انتهاری بر علیه عوامل مزدور حکومت طاغوت شرکت نمود و در یکی از همین مأموریت ها به همراه همرزمانش در حمله ای متهورانه به مقر پلیس یکی از مأمورین ساواک به نام احمد بهینه را به شدت مجروح نمودند و همین امر سبب شد که سازمان جهنمی ساواک برای شناسایی عوامل این عملیات به جستجوی خانه به خانه بپردازند و در همین اثناء محمد علی چندین مرتبه شناسایی شد که با تیز بینی و چالاکی خاصی از معرکه متواری شد اما سرانجام پس از ماه ها مبارزه در شامگاه روز دوم در دی ماه سال 57 پس از ادای نماز مغرب و عشاء و به هنگام خروج از مسجد بازار به اتفاق پنج تن از همرزمانش بطور اتفاقی به دو نفر از کثیف ترین مهره های ساواک به نام سروان جمالی و برادر خانمش برخورد نمودند از این رو سریعاً خود را از دید آنها مخفی کرده و پس از دقایقی هم اندیشی نقشه قتل آنها را طراحی کردند اما متأسفانه در حین شروع درگیری دو نفر از دوستان شهید مؤمن از تصمیم خود منصرف شدند اما سه نفر باقی مانده در یک چشم بهم زدن خود را به سروان جمالی رسانده و او را با ضربه خنجر به شدت مجروح نمودند . در همین حین برادر زن جمالی با استفاده از اصل غافل گیری پس از خروج از محل اختفای خود ضربه ای سهمگین بر بازوی یکی از همرزمان مؤمن وارد نمود از این رو محمد علی به همراه سایر دوستان فرار را بر قرار ترجیح دادند اما مأمورین گشتی ساواک به محض رؤیت جنازه نیمه جان سروان جمالی به تعقیب محمد علی پرداختند جست و گریز کوچه به کوچه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
زندگینامه شهید محمد علی مؤمن :
با نام و یاد و خدا و سلام و صلوات بر پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام و با درود به ارواح مطهر شهدای والا مقام و کلیه مدافعان اسلام راستین و با استعانت از خدای منان گزیده ای از زندگینامه انسانی وارسته و به خدا پیوسته را که فرش تا عرش را در آنی پیمود را به رشته تحریر درآورده ، امید است که بتوانیم با زبان قاصر و قلم ناتوان خویش رشحه ای از رشحات یکی از بی نظیرترین مردان خدا را ترسیم نمائیم .
شهید مجاهد محمد علی مؤمن در سال 1336 در محله مسجد جامع دزفول و در همسایگی اتاق سادات آقامیر در خانواده ای متدین و مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود .
از همان اوایل دوران نوجوانی مجبور بود علاوه بر فراگیری علم و دانش برای تأمین مایحتاج زندگی خانواده خویش که از لحاظ مالی تا حدودی در مضیقه بودند کار کند و کمک خرج آنها باشد . اما این همه رنج و مشقت هرگز نتوانست خللی در عزم راسخ او بوجود آورد بلکه این سختی ها را امتحان الهی می دانست وبواسطه همین اعتقاد راسخ از اوائل دوران نوجوانی با مسجد و بچه های آن مأنوس شد و اکثر وقت ها نماز های یومیه را بجماعت می خواند و در حوزه مسائل دینی مقلّد حضرت آیت الله نبوی و سپس حضرت امام خمینی بود .
ورود شهید محمد علی مؤمن به عرصه انقلاب :
دوران دبیرستان محمد علی مصادف با یکسری حرکت ها و جریانات سیاسی و انقلابی برای براندازی حکومت ستم شاهی و شکل گیری انقلاب اسلامی بود از این رو شهید بزرگوار در بغرنج ترین شرایط یعنی درست در برهه ای که زور و تزویر تنها منطق سردمداران حکومت بود و رعب و وحشت شکنجه های طاقت فرسای سازمان مخوف ساواک هرگونه ندای آزادی خواهی را در نطفه خفه می کرد و سایه شوم بر سراسر مملکت حاکم بود همچون خورشیدی درخشید و به همراه عده ای از مردترین مردان خدا طلسم سیاه شب را شکستند تا صبح آزادی را برای مملکت به ارمغان آورند .
انگیزه شهید مؤمن و همرزمانش :
محمد علی مؤمن به همراه همرزمانش و با تأسی از علمای اعلام و با نصب العین قرار دادن فرامین قرآن با مقتدای زمان خویش دست بیعت دادند . برخاستند تا به آیه ( اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم و یُثَبّت اقدامکم ) تجسمی عینی بخشند و حکومت عدل علوی را پس از ورای قرن ها به همت آحاد ملت و روحانیت معظم و با یاری گروه های رهایی بخش احیا نماید .
از اینرو شهید محمد علی مؤمن و همرزمانش اعتقاد داشتند که تنها راه رهایی ملت بزرگ ایران مبارزه بنیادی علیه ظلم و ستم تا نیل به تحقق آرمان ها و ارزش های الهی تحت لوای رهبری حضرت امام می باشد و برای وصال به این اهداف از هیچ کوششی دریغ نورزیدند .
محمد علی به اسلام عشق می ورزید و امام را آیینه تمام نمای اسلام و امت اسلامی می دانست .
آشنایی محمد علی مؤمن با اندیشه های امام :
شهید مؤمن به لحاظ هوش و فراست بالا از اوائل دوره دبیرستان به مطالعه کتاب های اسلامی و اعتقادی می پرداخت و کتاب را بهترین انیس و رفیق خود می دانست . محمد علی علاوه بر اینکه در اوایل انقلاب به عنوان یک مبارز شناخته می شد و عملاً الگویی بارز برای جوانان بود در زمینه ی اعتقادی و سیاسی نیز زبان زد بود بطوری که ایشان در جلسات و مباحث اعتقادی که بطور مخفیانه در گوشه و کنار شهرستان برگزار می شد شرکت می نمود و گاهاً برای آشنایی بیشتر با اندیشه های حضرت امام و مشتاقانه برای یافتن نوارهای شخصیت های انقلابی خصوصاً دکتر شریعتی تلاش می نمود و موفق شد قبل از انقلاب تعداد زیادی از نوار های مزبور را مخفیانه بدست آورد و بنا به گفته خانواده اش او نوار ها را در منزل مخفی کرده بود و هر نوار را چندین مرتبه گوش می داد و همین امر سبب شد تا شعور و بینش عمیقی نسبت به مسائل فکری و سیاسی انقلاب در وی بوجود آید .
پیوستن محمد علی به گروه های رهایی بخش :
قبل از بوقوع پیوستن انقلاب اسلامی محمد علی به خاطر ارتباط گسترده با اعضای این گروه ها عملاً به عضویت یکی از گروه های انقلابی که در بر اندازی رژیم نقش ارزنده ای داشت در آمد و به صف اول مبارزین پیوست . از این رو ایشان به همراه عده ای از عوامل مؤثر این گروه اعلامیه های خصوصی حضرت امام را توزیع می کردند پخش اطلاعیه های امام در آن برهه به قدری خطرناک بود که عده ای سعی داشتند به خاطر مصون ماندن محمد علی از خطرات احتمالی او را از این کار نهی کنند اما او به این صحبت ها اعتنایی نمی کرد و مسئولیت مهم ترین مأموریت های گروه را به عهده می گرفت به طوری که محمد علی در راه اندازی اکثر تجمعات و تظاهرات نقشی کلیدی ایفا می نمود و تا لحظه ی شهادت به طور مستمر با اعضای گروه در ارتباط بود البته محمد علی به دلیل بینش عمیقی که داشت با انگیزه بسیاری از جناح های سیاسی آشنایی داشت و فقط گروه هایی که صد در صد انقلابی و در خط امام بودند را حمایت می کرد .
آغاز مبارزات علنی ملت ایران و نقش محمد علی :
سرانجام پس از سال ها مبارزه محرمانه عناصر فعال مذهبی ، مبارزة همه جانبه ملت ایران و به رغم آن مردم دزفول بر علیه حکومت ستم شاهی به صورت علنی آغاز شد و اولین تظاهرات در دزفول در بیست آذر ماه 1356 بعد از سخنرانی آقای آل اسحاق یکی از روحانیان برجسته اعزامی از قم در مسجد حضرت زینب (س) و افشا گری های او بوقوع پیوست و محمد علی جزو اولین پیشگامان رهایی نقش بسزایی در راه اندازی آن داشت و از همان روز محمد علی به عنوان سمبل رشادت و شجاعت در سطح شهرستان دزفول مطرح شد و آوازه ی شجاعت وی در مقابله با مزدوران گارد شاهنشاهی در شهر پیچید و از آن پس نیز شهید مؤمن در اکثر تجمعات و تظاهرات بر فراز شانه های جوانان تنومند با صدایی کوبنده و رسا شعار های انقلابی را سر می داد و بدین وسیله عملاً سکان هدایت مردم را عهده دار شد . مجاهد شهید محمد علی مؤمن در ساخت بمب های دست ساز مانند سراهی و کوتل مولوتف و سایر مواد آتش زا مهارت خاصی داشت از این رو در انهدام مراکز حساس سـاواک که به مقری بـرای ضربه زدن به انقلابیـون فعالیـت مـی نمودند نقش اول را ایفا می نمود اما صداقت و متانت آن شهید بزرگوار باعث می شد که هیچ گاه از شجاعت و رشادت خود زبان به ستایش و تعریف و تمجید نگشاید بطوری که بسیاری از نا گفتنی های مبارزاتی او پس از شهادتش از زبان همرزمانش بیان گردید .
شناسایی افراد مؤثر در انقلاب توسط ساواک :
سازمان مخوف ساواک یا مهره های ریز نقش خود و با حساسیت تمام مراقب اوضاع مملکت بود و در هر نقطه افرادی که کوچک ترین ارتباطی با انقلابیون داشتند را دستگیر می کردند از این رو با توجه به اینکه محمد علی معمولاً در اکثر تجمعات حاضر بوند و با صدای رسا بر علیه سران حکومت شعار می دادند این احتمال وجود داشت که وی شناسایی شود لذا به اصرار دوستان برای حضور در برخی از شورش های اول انقـلاب نقاب به چهره کشیـد اما از آنجـایی که او بعنـوان الگـویـی بی نظیر برای جوانان شهر تبدیل شده بود ترجیح داد نقاب را از چهره بردارد و آشکارا در محافل و مجامع و خصوصاً در تظاهرات ها همراه با آحاد مردم و گاهاًً در عملیات های متهورانه همدوش همرزمانش شرکت نماید و در پاسخ عده ای از دوستان و فادار که به وی اعتراض می کردند که با این رویه ممکن است جانت در خطر باشد می گفت ماهی را از آب نترسانید .
برخورد شهید مؤمن با دوست و دشمن :
شهید بزرگوار محمد علی مؤمن به مصداق آیه شریفه ( اشداء علی الکفار رحماء بینهم ) با مأمورین دولتی و مهره های ساواک و سایر عناصر سر سپرده با شـدت وحـدت برخورد می نمود که دفتر مبارزاتی او در برخورد با مزدوران پهلوی سندی روشن بر این مدعاست . اما در مقابل دوستان انقلاب بسیار متواضع و فروتن بود درواقع یکی از بارز ترین خصایص اخلاقی ایشان خاکی بودن وافتادگی و متانت بود و به سبب همین خضوع در دل عده ی کثیری نفوذ کردند .
نحوه ی شهادت شهید مؤمن :
مجاهد نستوه و خستگی ناپذیر محمد علی مؤمن به دفعات مکرر در عملیات های انتهاری بر علیه عوامل مزدور حکومت طاغوت شرکت نمود و در یکی از همین مأموریت ها به همراه همرزمانش در حمله ای متهورانه به مقر پلیس یکی از مأمورین ساواک به نام احمد بهینه را به شدت مجروح نمودند و همین امر سبب شد که سازمان جهنمی ساواک برای شناسایی عوامل این عملیات به جستجوی خانه به خانه بپردازند و در همین اثناء محمد علی چندین مرتبه شناسایی شد که با تیز بینی و چالاکی خاصی از معرکه متواری شد اما سرانجام پس از ماه ها مبارزه در شامگاه روز دوم در دی ماه سال 57 پس از ادای نماز مغرب و عشاء و به هنگام خروج از مسجد بازار به اتفاق پنج تن از همرزمانش بطور اتفاقی به دو نفر از کثیف ترین مهره های ساواک به نام سروان جمالی و برادر خانمش برخورد نمودند از این رو سریعاً خود را از دید آنها مخفی کرده و پس از دقایقی هم اندیشی نقشه قتل آنها را طراحی کردند اما متأسفانه در حین شروع درگیری دو نفر از دوستان شهید مؤمن از تصمیم خود منصرف شدند اما سه نفر باقی مانده در یک چشم بهم زدن خود را به سروان جمالی رسانده و او را با ضربه خنجر به شدت مجروح نمودند . در همین حین برادر زن جمالی با استفاده از اصل غافل گیری پس از خروج از محل اختفای خود ضربه ای سهمگین بر بازوی یکی از همرزمان مؤمن وارد نمود از این رو محمد علی به همراه سایر دوستان فرار را بر قرار ترجیح دادند اما مأمورین گشتی ساواک به محض رؤیت جنازه نیمه جان سروان جمالی به تعقیب محمد علی پرداختند جست و گریز کوچه به کوچه