لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه نساجی درصدر اسلام
• درقرون اولیه اسلامی کارگاه های پارچه بافی ساسانی در شوش ، ری و مرو به کار خود ادامه دادند و با همان کیفیت به تولید پارچه پرداختند ، زیرا مراکز نساجی بر مبنای عوامل متعددی پا گرفته بودند ؛ از جمله نزدیک بودن به جاده های تجاری و دسترسی به آب کافی . در این میان پارچه بافی شوشتر به خاطر تولید ابریشمینه های «رومی » از شهرت خاص برخورداربود. « خفتان » که برای دوخت نوعی جوشن به این نام معروف شده بود ،در میان منسوجات صدر اسلام از مرکز ماوراء النهر به نقاط جنوبی و غربی اشاعه یافت . در فسا پارچة پرده ای از ابریشم و پم با حاشیه های ویژه به صورت اختصاصی برای امرای وقت یافته می شد . یکی از این نمونه ها که بسیار آشیب دیده و امروز در موزه منسوجات واشنگتن نگه داری می شود ، مربوط به سال های 127 تا 132 هـ . ق است .
• از مراکز دیگر پارچه بافی شهر «طراز » بود که در جنوب ترکستان شرقی و شمال افغانستان کنونی قرار داست و «دیبای » آن رواج جهانی یافت . در این پارچه ها کتیبه نویسی تزیینی و سوزن دوزی در حاشیة پارچه متداول شد که مشخصه اصلی بسیاری از منسوجات خلافت امویان است . این پارچه دو نوع داشت ؛ طراز شاهانه که برای پادشاه و امیر و نزدیکانشان بافته می شد و حتی گاهی اوقات کارگاه های آن در کاخ شاهی دایر می شد و تحت نظارت خاندان شاهی کار می کرد . نوع دوم ، طراز عامه که برای دولتمندان تولید می شد . مهمترین و با ارزش ترین مورد مصرف این پارچه های کتیبه دار برای پوشش « کعبه » خانة خدا بود .
در این دوره مراکز پرورش کرم ابریشم بیشتر در ایالات شمالی ایران ، یعنی آذربایجان ، طبرستان و خراسان متمرکز بود . در خراسان هشتاد کارگاه تولید پارچه وجود داشت که برای بازارهای فروش خود در شوش و اهواز ،پارچه های پنبه ای مخصوص عمامه و ابریشمینه هایی برای انواع لباس ، چادر و روسری تولید می کرد .
کازرون در فارس ابریشمینه های محلی ، پیراهن و روسری پنبه ای ، پارچه های کتانی و کرکی از موی بز و نیز قالی و گلیم به اطراف صادر می کرد .
صنایع پارچه بافی به ویژه در شمال شرقی ایران رونق داشت و خراسان ، نیشابور و مرو بهترین پنبه و پارچه با تارهای نخی را تولید م کردند . در مرو به ویژه تهیه پارچه ای سیاه که مورد مصرف عباسیان بود و ابریشمینه های کتیبه دار برای عمامه با شهرت فراوان تولید می شد .
در دورة سامانی ، بخارا به بازار جهانی برای تجارت پارچه ابریشمی بدل شد و پارچه نخی نازکی به نام « چیت موصلی » ونوعی پارچه پنبه ای ضخیم معروف به زندینجی » را به سراسر جهان می فروخت . نظام پارچه بافی طراز تا آغاز تهاجمات مغولان در سدة هفتم پابرجا بود اما با حمله مغول همه چیز به نابودی کشیده شد . در دوره بعد تیموریان و صفویان کارگاه های پارچه بافی را از نو احیا کردند و به تولید پارچه پرداختند
• ابریشم های اسلامی که در کلیساهای اروپایی به جا مانده است . نشان دهندة تجارت پر رونق و سامان یافته آن دوره است . علاوه بر این برخی از این پارچه ها هدایای شاهانه ای است که از سوی کارگاه های بافندگی ایران به کشورهای اروپایی ارسال می شد . استقبال قابل توجه اروپاییان از این تولیدات سرانجام موجب راه اندازی صنعت ابریشم بافی در قرن چهاردهم میلادی ( هشتن هـ . ق ) در کشورهای مغرب زمین شد . یکی از بهترین نمونه های ابریشمینه های اسلامی در کلیساهای اروپا ، کفن « قدیسی یوسی » باقی مانده در دیر موقوفی آن قدیس است . این پارچه که پس از اولین جنگ صلیبی به فرانسه آورده شده بود ، از جنس ابریشم و با بافت جناغی ضخیم است که شیوة طراحی ایرانی آن چشمگیر و به شیوه قالی های ایرانی است . روی این پارچه دو ردیف فیل که نماد قدرت بود ، خروس که از نشانه های هنر ساسانی است و شترهایی که از سر به دم دیگری متصل هستند ، مشاهده می شود .
• کتیبه ای به زبان فارسی نیز بر این پارچه ابریشمی نقش بسته است . این پارچه در موزه لوور نگه داری می شود .
از این مهم می توان دریافتکه منسوجات ایرانی نه تنها هویت خود را در طول تاریخ حفظ کرد ، بلکه در صنایع پارچه بافی دیگر ملت های اسلامی و دنیا تأثر گذاشت . آل بویه ( حدود 320تا 447 هـ ق ) سازمان « طراز شاهانه » را از تصاحب خلافت عباسی بیرون آورده و در تصرف خود گرفتند . از همان زمان نواحی زیر حکومت دیلیمان مراکز مهم پارچه باقی شد و سراسر خاک طبرستان به مرکز پرورش کرم ابریشم تبدیل شد . در این دوره ری نیز صاحب پارچه بافی مهمی بود . خز ابریشمی از شوش ، ردا و جامه بلند زنانه از فارس ، عبا و روپوش از اصفهان ، پارچه حفّی از نیشابور ، پارچه نخی از رو ، ابریشمینه زرد وزی شده از بغداد ، زربفت ها از روم شرقی و… همه به دست بازرگانان شهر ری داد و ستد می شد .
• منسوجات سلجوقی به دشواری از منسوجات دیلمیان قابل تفکیک است و در بسیاری موارد نقش غالب در تمامی این پارچه ها ، نقش عقاب و شاهین با کاکل شاخ مانند است . زیرا سلجوقیانی که بر ایران تسلط یافتند، تمامی کارگاه های پارچه بافی آل بویه را به تصاحب خود در آوردند و انواع نقش و نگارهای آنان را به کار بستند .
• به مرو تزیینت مرغی با عناصر ریز نقش و ظرافت بسیار ، همراه نگارههای هندسی ، شاخه های پیچیده و برگ های نخل در منسوجات راه یافت و نقش عقاب خود درفش سلجوقیان شد . نقش ابوالهول و تصاویر افسانه ای با سر و گردن زن و بال و دم و چنگال کرمس بر روی ابریشمینههای سلجوقیان ایران و سلجوقیان آسیای صغیر ، سوریه مصر و اسپانیای اسلامی به کار رفت . منسوجات دوره تیموری بسیار کم به دست آمده است و اطلاعات موجود درباره آنها بیشتر از نوشته هاغی جهانگردانی چون مارکوپولو با تصاویر مینیاتور که انواع جامه را به تصویر کشیده و نقوش و رنگ های به کار رفته در آنها را به دقت ترسیم کرده ، قابل درک است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظافت و پاکیزگى در اسلام
کتاب: اسلام و مسایل زندگى، ص 162
نویسنده: محمدجعفر امامى شیرازى
از این نظر که مسلمان دوست مىدارد با مردم معاشرت کند و با آنان آمیزش داشته باشد، به نظافت بدن و لباسش مىرسد زیرا لباس نظیف غم و اندوه را از بین مىبرد، طهارت براى نماز نیز هست، لباس پاکیزه موجب خوارى و ذلت دشمن مىگردد، مسلمان براى برادر مسلمانش لباسهاى خوبش را مىپوشد، همانگونه که دوست دارد افراد بیگانه او را در قیافهاىنیک مشاهده کنند.مسلمان از قذارت و کثافت به دور است زیرا بنده چرک و کثیف بد بندهاى است، بلکه در نظافت و پاکیزگى مىکوشد که این خود از ایمان محسوب مىگردد و خداوند پاکیزگان را دوست مىدارد.
مسلمان بدنش را از چرک پاک مىکند، به هنگامى که داخل حمام مىشود لنگ مىبندد، عورتش را حفظ مىکند، به عورت دیگران نگاه نمىکند، با لنگ صورتش را خشک نمىکند که طراوت صورت را از بین مىبرد، هنگامى به حمام مىرود که شکمش پر از غذا نباشد زیرا موجب ضعف بدن مىگردد، در حمام به پشت نمىخوابد که موجب آب شدن پیه کلیهها است، در حمام آب سرد نمىنوشد که موجب فساد معده است.
موهاى زیربغل و پشت عورت را با نوره از بین مىبرد که موجب پاکیزگى بدن، طرد میکربهاى مضر، امنیت از بیماریها و از بین رفتن فقر است.و ازاله این موها را بیش از چهل روز تأخیر نمىاندازد زیرا این سنت است.سر را با سدر مىشوید که موجب جلب روزى و از بین بردن وسوسههاى شیطان است.
کسوت خداوند
موى سپید نور است و خضاب و رنگ، سنت پیامبر (ص)، خضاب با رنگ مشکى موجب محبت همسران و ترس در قلوب دشمنان مىباشد.محاسن را با شانه، شانه مىکند که موجب از بین رفتن ضعف بدن و استحکام دندانها است، بلندى موى سر وباء را از بین مىبرد، روزى را زیاد مىکند و بر قدرت آمیزش جنسى مىافزاید، گرچه تراشیدن آن موجب ازدیاد زیبائى، جلاى چشم و استراحت بدن مىشود.مسلمان اگرموى گذاشت باید در شستشو و شانه آن بکوشد و آن را تمیز نگهدارد که موى خوب از کسوت و پوشش خداوند است.
مسواک
چون سزاوار است مسلمان متخلق به اخلاق پیامبران باشد، لذا از جمله کارهائى که انجام مىدهد مسواک و استعمال عطر است که هر دو از سنتهاى پیامبران مىباشد.
مسواک فوائدى دارد که پاکیزگى دهان، جلاى چشم، رضایت و خشنودى پروردگار، ازدیاد قوه حافظه، سفیدى دندانها، استحکام لثهها، جلوگیرى از خرابى آنها، اشتها در خوراک و از بین رفتن بلغم را مىتوان از آن جمله به شمار آورد.
اوقات مسواک کردن: سحر، آخر شب و یا اول صبح است، و در چگونگى مسواک باید توجه داشت مسواک در عرض لثهها و طول دندانها باید باشد.
بوى خوش
و همینطور در بوى خوش فوائدى است که قوت قلب و ازدیاد قدرت آمیزش جنسى از آن جمله است .نماز با عطر، برتر از هفتاد نماز بدون عطر است.پیامبر اسلام (ص) هزینهاى که براى تهیه عطر داشت از هزینه غذا و طعام بیشتر بود.انفاق و خرج براى به دست آوردن و تهیه عطر از اسراف به شمار نمىآید.
از این نظر که هدیه عطر کرامت است مسلمان آن را مىپذیرد، هدیهعطر، حلوا و بالش و پشتى را رد نمىکند زیرا از قبول کرامت، موجودى جز الاغ امتناع نمىنماید.
آداب دیگر
مسلمان با اثمد (سنگ سورمه) سرمه مىکشد که موجب جلاى چشم و تیزبینى مىشود، مژهها را مىرویاند و از ریزش آب چشم جلوگیرى مىکند.سرمه در شب براى چشم بهره دارد و در روز زینت و موجب زیبائى است.
و از این نظر که روز جمعه روز دید و بازدید و اجتماع و نشست و برخاست دوستان با یکدیگر است، بر مسلمان لازم است که در نظافتش بکوشد، ناخنهایش را مىگیرد، شاربش و موهاى داخل بینى را کوتاه مىکند، عطر و بوى خوش را استعمال مىنماید.
گرفتن ناخن در روز جمعه موجب نزول روزى، ازدیاد حافظه و امنیت از بیمارى است اما در عین حال باید توجه داشت که لازم نیست حتما این کار در روز جمعه انجام شود بلکه هر موقع ناخنها بلند شد باید آنها را کوتاه کرد.کوتاه کردن شارب باعث از بین رفتن میکربها و امنیت از جذام است، و گرفتن موهاى بینى بر زیبائى صورت مىافزاید.
بازگو کردن نعمتها
مسلمان در هر حال امتثال اوامر قرآن مىکند و نعمتهائى را که خداوند به او داده بازگو مىنماید زیرا خداوند مىفرماید: «و اما بنعمة ربک فحدث»«نعمتهاى خداوند را بازگو نما» ! لذا هر گاه خداوند نعمتى به او عنایتکرد آن را آشکار مىسازد، بازگو کردن نعمتهاى الهى تنها با زبان نیست بلکه با عمل نیز هست، یعنى نعمتهائى که خداوند داده است باید در زندگى انسان مشهود بندگان خدا باشد، زیرا خداوند دوست دارد اثر نعمت خویش را بر بندگانش ببیند.
مسلمان خود را با نعمتهاى خداوند مىآراید و حبیب و دوست خداوند محسوب مىگردد، که خداوند جمیل و زیبا است، جمال و خودآرائى را دوست مىدارد.اگر نعمت خداوند را بازگو نکند و آن را در زندگى خود آشکار نسازد تکذیب کننده نعمتها به شمار مىآید.
بنابراین از میان لباسهایش بهترین و پاکیزهترین آنها را مىپوشد و به نیکوترین رسمى که در بین قوم خویش است جلوه مىکند، در صورتى که دارا و ثروتمند باشد از توسعهاى که خداوند به او داده است در این راه خرج مىکند که اسراف به شمار نمىآید، و در صورتى که از حلال تهیه شده باشد مورد حساب خداوند نیز قرار نخواهد گرفت.
اینکه مىگوئیم: باید از این نعمتها استفاده کند به خاطر این است که خداوند استفاده از زینتهائى را که براى بندگانش آفریده، روزیهاى پاکیزهاى را که برایشان مهیا ساخته، تحریم نساخته است.
اما از پوشیدن «لباس شهرت» لباسى که انسان را مورد استهزاء، مسخره و عیبجوئى مردم قرار مىدهد، احتراز مىجوید زیرا خداوند چنین لباسى را مبغوض مىدارد، بنابراین بهترین لباس هر زمان لباسى است که اکثریت مردم مىپوشند.انگشتر
مسلمان انگشتر را به دست مىکند زیرا از سنتهاى پیامبر (ص) است، و هرگز انگشتر طلا را نمىپوشد زیرا این زینت ویژه آخرت است، بلکه انگشتر عقیق مىپوشد که مبارک و با میمنت است و در مسافرت نیز مفید خواهد بود و نیز از انگشترى یاقوت و فیروزه مىتواند استفاده نماید و همچنین انگشتر زمرد، اینها هر کدام فوائدى دارند که جاى بحث آن در اینجا نیست، و از نشانههاى ایمان در دست کردن انگشتر مىباشد (1) .
منزل وسیع
مسلمان اگر مىتواند خانه وسیعى را تهیه مىکند، که از سعادت انسان وسعت منزل و دوستان زیاد است و خادمى نیز استخدام مىکند، زیرا این نیز از فضل و برترى است (2) ، هرگز در خانهاش سگ نگهدارى نمىکندزیرا در خانهاى که سگ است فرشتگان وارد نمىشوند (3) ؛ خانهاش را از آلودگیها پاک مىسازد، و چراغ را پیش از غروب در آن روشن مىکند که این کارها فقر و نیازمندى را مىزدایند، در خانه در غیر صورت ناچارى تنها نمىخوابد و اگر بناچار خواست تنها بماند زیاد ذکر و یاد خدا مىگوید، تنها مسافرت نمىکند، و تنها غذا نمىخورد زیرا شیطان به هنگامى که شخص تنها است تلاش سختى در اغواى وى مىنماید.
خواب و استراحت
مسلمان مراعات آداب خواب را مىکند یعنى وضو مىگیرد و به بستر مىرود و مکرر خداوند را یاد مىکند تا اینکه خداوند او را از کسانى که این شب به عبادت مشغول مىشوند به شمار آورد، همچون پیامبران مىخوابد یعنى به پشت مىخوابد، و یا همچون مؤمنان یعنى بر روى دست راست، و هرگز به رو نمىخوابد زیرا این طرز خواب شیطانى است (4) ؛ بین سپیدهصبح تا طلوع آفتاب نمىخوابد چون چنین خوابى شوم است، روزى را از بین مىبرد و رنگ را زرد مىکند (5) .
پیامبر (ص) فرمود: «سحرخیزى و بیدار بودن صبحگاهان براى امت من مبارک و با میمنت قرار داده شده است» (6) ؛ زیاد نمىخوابد زیرا خواب زیاد دین و دنیا را از بین مىبرد (7) ؛ خواب «قیلوله» مىکند یعنى پیش از زوال کمى مىخوابد، که براى حافظه و ذهن مفید و به بیدارى شب کمک مىکند (8) ؛ و در شهرى که خانواده دارد در خارج از خانه خود نمىخوابد (9) .
پىنوشتها:
1 ـ بعید نیست مسأله شمارش انگشتر از علامتهاى ایمان جنبه موقتى داشته است، یعنى در عصرى که تعداد مسلمانان کم بوده براى اینکه یکدیگر را بشناسند اسلام آن را جزو نشانههاى ایمان قرار داده است.
همانطور که در صدر اسلام وظیفه داشتند محاسن سفید خود را رنگ ببندند که بعدها وقتى از امیر مؤمنان (ع) در این مورد پرسیدند مىفرماید: این حکم موقتى بود که مسلمانان شبیه یهودیان نباشند و ممتاز باشند، اما الآن که دین توسعه یافته، مسلمانان آزادند: «سئل علیه السلام عن قول الرسول (ص) «غیروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود» فقال (ع) : «انما قال (ص) و الدین قل فأما الآن و قد اتسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤ و ما اختار» (نهج البلاغة، حکمت 17) .
2 ـ امام صادق (ع) مىفرماید: «من السعادة سعة المنزل» . امام أبو الحسن (ع) مىفرمود : «العیش السعة فی المنازل و الفضل فی الخدم» .
و از آن حضرت سؤال شد که برترى زندگى دنیا در چیست؟ قال: «سعة المنزل و کثرة المحبین» .
و پیامبر (ص) مىفرماید: «من سعادة المرء المسلم المسکن الواسع» (کافى جلد 6 باب «سعة المنزل» ص 525) .
3 ـ پیامبر (ص) مىفرماید: «جبرئیل به من خبر داد که: انا لا ندخل بیتا فیه کلب و لا تمثال جسد و لا اناء یبال فیه» . (کافى جلد 6 باب «تزویق البیوت» ص 527) .
4 ـ «احمد بن اسحاق» از امام علیه السلام پرسید که از پدرانت این روایت به ما رسیده که طرز خواب اینگونه است و امام تصدیق مىکند.و اکنون عین سؤال:
«روی لنا عن آبائک ان نوم الأنبیاء على اقفیتهم و نوم المؤمنین على أیمانهم و نوم المنافقین على شمائلهم و نوم الشیاطین على وجوههم.فقال: کذلک هو» (سفینة البحار ـ نوم) .
5 ـ قال الصادق (ع) : «نومة الغداة مشومة تطرد الرزق و تصفر اللون و تغیره و تقبحه هو نوم کل مشوم...» (سفینة البحار ـ نوم) .
6 ـ قال رسول الله (ص) : «بورک لامتی فی بکورها» .
7 ـ امام صادق (ع) مىفرماید: «کثرة النوم مذهبة للدین و الدنیا» (سفینه ـ نوم) .
8 ـ قال الصادق (ع) : «النوم من اول النهار خرق و القائلة نعمة و النوم بعد العصر حمق و بین العشائین یحرم الرزق» (سفینه ـ نوم) .
9 ـ امام باقر (ع) به شخصى به نام میمون مىفرماید: «لا تنم وحدک فان اجرأ ما یکون الشیطان على الانسان اذا کان وحده» .
و امام صادق (ع) مىفرماید: «ان الشیطان أشد ما یهم بالانسان اذا کان وحده فلا تبیتن وحدک و لا تسافرن وحدک» (کافى جلد 6 باب «کراهة أن یبیت الانسان وحده» ص 533) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظافت و پاکیزگى در اسلام
کتاب: اسلام و مسایل زندگى، ص 162
نویسنده: محمدجعفر امامى شیرازى
از این نظر که مسلمان دوست مىدارد با مردم معاشرت کند و با آنان آمیزش داشته باشد، به نظافت بدن و لباسش مىرسد زیرا لباس نظیف غم و اندوه را از بین مىبرد، طهارت براى نماز نیز هست، لباس پاکیزه موجب خوارى و ذلت دشمن مىگردد، مسلمان براى برادر مسلمانش لباسهاى خوبش را مىپوشد، همانگونه که دوست دارد افراد بیگانه او را در قیافهاىنیک مشاهده کنند.مسلمان از قذارت و کثافت به دور است زیرا بنده چرک و کثیف بد بندهاى است، بلکه در نظافت و پاکیزگى مىکوشد که این خود از ایمان محسوب مىگردد و خداوند پاکیزگان را دوست مىدارد.
مسلمان بدنش را از چرک پاک مىکند، به هنگامى که داخل حمام مىشود لنگ مىبندد، عورتش را حفظ مىکند، به عورت دیگران نگاه نمىکند، با لنگ صورتش را خشک نمىکند که طراوت صورت را از بین مىبرد، هنگامى به حمام مىرود که شکمش پر از غذا نباشد زیرا موجب ضعف بدن مىگردد، در حمام به پشت نمىخوابد که موجب آب شدن پیه کلیهها است، در حمام آب سرد نمىنوشد که موجب فساد معده است.
موهاى زیربغل و پشت عورت را با نوره از بین مىبرد که موجب پاکیزگى بدن، طرد میکربهاى مضر، امنیت از بیماریها و از بین رفتن فقر است.و ازاله این موها را بیش از چهل روز تأخیر نمىاندازد زیرا این سنت است.سر را با سدر مىشوید که موجب جلب روزى و از بین بردن وسوسههاى شیطان است.
کسوت خداوند
موى سپید نور است و خضاب و رنگ، سنت پیامبر (ص)، خضاب با رنگ مشکى موجب محبت همسران و ترس در قلوب دشمنان مىباشد.محاسن را با شانه، شانه مىکند که موجب از بین رفتن ضعف بدن و استحکام دندانها است، بلندى موى سر وباء را از بین مىبرد، روزى را زیاد مىکند و بر قدرت آمیزش جنسى مىافزاید، گرچه تراشیدن آن موجب ازدیاد زیبائى، جلاى چشم و استراحت بدن مىشود.مسلمان اگرموى گذاشت باید در شستشو و شانه آن بکوشد و آن را تمیز نگهدارد که موى خوب از کسوت و پوشش خداوند است.
مسواک
چون سزاوار است مسلمان متخلق به اخلاق پیامبران باشد، لذا از جمله کارهائى که انجام مىدهد مسواک و استعمال عطر است که هر دو از سنتهاى پیامبران مىباشد.
مسواک فوائدى دارد که پاکیزگى دهان، جلاى چشم، رضایت و خشنودى پروردگار، ازدیاد قوه حافظه، سفیدى دندانها، استحکام لثهها، جلوگیرى از خرابى آنها، اشتها در خوراک و از بین رفتن بلغم را مىتوان از آن جمله به شمار آورد.
اوقات مسواک کردن: سحر، آخر شب و یا اول صبح است، و در چگونگى مسواک باید توجه داشت مسواک در عرض لثهها و طول دندانها باید باشد.
بوى خوش
و همینطور در بوى خوش فوائدى است که قوت قلب و ازدیاد قدرت آمیزش جنسى از آن جمله است .نماز با عطر، برتر از هفتاد نماز بدون عطر است.پیامبر اسلام (ص) هزینهاى که براى تهیه عطر داشت از هزینه غذا و طعام بیشتر بود.انفاق و خرج براى به دست آوردن و تهیه عطر از اسراف به شمار نمىآید.
از این نظر که هدیه عطر کرامت است مسلمان آن را مىپذیرد، هدیهعطر، حلوا و بالش و پشتى را رد نمىکند زیرا از قبول کرامت، موجودى جز الاغ امتناع نمىنماید.
آداب دیگر
مسلمان با اثمد (سنگ سورمه) سرمه مىکشد که موجب جلاى چشم و تیزبینى مىشود، مژهها را مىرویاند و از ریزش آب چشم جلوگیرى مىکند.سرمه در شب براى چشم بهره دارد و در روز زینت و موجب زیبائى است.
و از این نظر که روز جمعه روز دید و بازدید و اجتماع و نشست و برخاست دوستان با یکدیگر است، بر مسلمان لازم است که در نظافتش بکوشد، ناخنهایش را مىگیرد، شاربش و موهاى داخل بینى را کوتاه مىکند، عطر و بوى خوش را استعمال مىنماید.
گرفتن ناخن در روز جمعه موجب نزول روزى، ازدیاد حافظه و امنیت از بیمارى است اما در عین حال باید توجه داشت که لازم نیست حتما این کار در روز جمعه انجام شود بلکه هر موقع ناخنها بلند شد باید آنها را کوتاه کرد.کوتاه کردن شارب باعث از بین رفتن میکربها و امنیت از جذام است، و گرفتن موهاى بینى بر زیبائى صورت مىافزاید.
بازگو کردن نعمتها
مسلمان در هر حال امتثال اوامر قرآن مىکند و نعمتهائى را که خداوند به او داده بازگو مىنماید زیرا خداوند مىفرماید: «و اما بنعمة ربک فحدث»«نعمتهاى خداوند را بازگو نما» ! لذا هر گاه خداوند نعمتى به او عنایتکرد آن را آشکار مىسازد، بازگو کردن نعمتهاى الهى تنها با زبان نیست بلکه با عمل نیز هست، یعنى نعمتهائى که خداوند داده است باید در زندگى انسان مشهود بندگان خدا باشد، زیرا خداوند دوست دارد اثر نعمت خویش را بر بندگانش ببیند.
مسلمان خود را با نعمتهاى خداوند مىآراید و حبیب و دوست خداوند محسوب مىگردد، که خداوند جمیل و زیبا است، جمال و خودآرائى را دوست مىدارد.اگر نعمت خداوند را بازگو نکند و آن را در زندگى خود آشکار نسازد تکذیب کننده نعمتها به شمار مىآید.
بنابراین از میان لباسهایش بهترین و پاکیزهترین آنها را مىپوشد و به نیکوترین رسمى که در بین قوم خویش است جلوه مىکند، در صورتى که دارا و ثروتمند باشد از توسعهاى که خداوند به او داده است در این راه خرج مىکند که اسراف به شمار نمىآید، و در صورتى که از حلال تهیه شده باشد مورد حساب خداوند نیز قرار نخواهد گرفت.
اینکه مىگوئیم: باید از این نعمتها استفاده کند به خاطر این است که خداوند استفاده از زینتهائى را که براى بندگانش آفریده، روزیهاى پاکیزهاى را که برایشان مهیا ساخته، تحریم نساخته است.
اما از پوشیدن «لباس شهرت» لباسى که انسان را مورد استهزاء، مسخره و عیبجوئى مردم قرار مىدهد، احتراز مىجوید زیرا خداوند چنین لباسى را مبغوض مىدارد، بنابراین بهترین لباس هر زمان لباسى است که اکثریت مردم مىپوشند.انگشتر
مسلمان انگشتر را به دست مىکند زیرا از سنتهاى پیامبر (ص) است، و هرگز انگشتر طلا را نمىپوشد زیرا این زینت ویژه آخرت است، بلکه انگشتر عقیق مىپوشد که مبارک و با میمنت است و در مسافرت نیز مفید خواهد بود و نیز از انگشترى یاقوت و فیروزه مىتواند استفاده نماید و همچنین انگشتر زمرد، اینها هر کدام فوائدى دارند که جاى بحث آن در اینجا نیست، و از نشانههاى ایمان در دست کردن انگشتر مىباشد (1) .
منزل وسیع
مسلمان اگر مىتواند خانه وسیعى را تهیه مىکند، که از سعادت انسان وسعت منزل و دوستان زیاد است و خادمى نیز استخدام مىکند، زیرا این نیز از فضل و برترى است (2) ، هرگز در خانهاش سگ نگهدارى نمىکندزیرا در خانهاى که سگ است فرشتگان وارد نمىشوند (3) ؛ خانهاش را از آلودگیها پاک مىسازد، و چراغ را پیش از غروب در آن روشن مىکند که این کارها فقر و نیازمندى را مىزدایند، در خانه در غیر صورت ناچارى تنها نمىخوابد و اگر بناچار خواست تنها بماند زیاد ذکر و یاد خدا مىگوید، تنها مسافرت نمىکند، و تنها غذا نمىخورد زیرا شیطان به هنگامى که شخص تنها است تلاش سختى در اغواى وى مىنماید.
خواب و استراحت
مسلمان مراعات آداب خواب را مىکند یعنى وضو مىگیرد و به بستر مىرود و مکرر خداوند را یاد مىکند تا اینکه خداوند او را از کسانى که این شب به عبادت مشغول مىشوند به شمار آورد، همچون پیامبران مىخوابد یعنى به پشت مىخوابد، و یا همچون مؤمنان یعنى بر روى دست راست، و هرگز به رو نمىخوابد زیرا این طرز خواب شیطانى است (4) ؛ بین سپیدهصبح تا طلوع آفتاب نمىخوابد چون چنین خوابى شوم است، روزى را از بین مىبرد و رنگ را زرد مىکند (5) .
پیامبر (ص) فرمود: «سحرخیزى و بیدار بودن صبحگاهان براى امت من مبارک و با میمنت قرار داده شده است» (6) ؛ زیاد نمىخوابد زیرا خواب زیاد دین و دنیا را از بین مىبرد (7) ؛ خواب «قیلوله» مىکند یعنى پیش از زوال کمى مىخوابد، که براى حافظه و ذهن مفید و به بیدارى شب کمک مىکند (8) ؛ و در شهرى که خانواده دارد در خارج از خانه خود نمىخوابد (9) .
پىنوشتها:
1 ـ بعید نیست مسأله شمارش انگشتر از علامتهاى ایمان جنبه موقتى داشته است، یعنى در عصرى که تعداد مسلمانان کم بوده براى اینکه یکدیگر را بشناسند اسلام آن را جزو نشانههاى ایمان قرار داده است.
همانطور که در صدر اسلام وظیفه داشتند محاسن سفید خود را رنگ ببندند که بعدها وقتى از امیر مؤمنان (ع) در این مورد پرسیدند مىفرماید: این حکم موقتى بود که مسلمانان شبیه یهودیان نباشند و ممتاز باشند، اما الآن که دین توسعه یافته، مسلمانان آزادند: «سئل علیه السلام عن قول الرسول (ص) «غیروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود» فقال (ع) : «انما قال (ص) و الدین قل فأما الآن و قد اتسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤ و ما اختار» (نهج البلاغة، حکمت 17) .
2 ـ امام صادق (ع) مىفرماید: «من السعادة سعة المنزل» . امام أبو الحسن (ع) مىفرمود : «العیش السعة فی المنازل و الفضل فی الخدم» .
و از آن حضرت سؤال شد که برترى زندگى دنیا در چیست؟ قال: «سعة المنزل و کثرة المحبین» .
و پیامبر (ص) مىفرماید: «من سعادة المرء المسلم المسکن الواسع» (کافى جلد 6 باب «سعة المنزل» ص 525) .
3 ـ پیامبر (ص) مىفرماید: «جبرئیل به من خبر داد که: انا لا ندخل بیتا فیه کلب و لا تمثال جسد و لا اناء یبال فیه» . (کافى جلد 6 باب «تزویق البیوت» ص 527) .
4 ـ «احمد بن اسحاق» از امام علیه السلام پرسید که از پدرانت این روایت به ما رسیده که طرز خواب اینگونه است و امام تصدیق مىکند.و اکنون عین سؤال:
«روی لنا عن آبائک ان نوم الأنبیاء على اقفیتهم و نوم المؤمنین على أیمانهم و نوم المنافقین على شمائلهم و نوم الشیاطین على وجوههم.فقال: کذلک هو» (سفینة البحار ـ نوم) .
5 ـ قال الصادق (ع) : «نومة الغداة مشومة تطرد الرزق و تصفر اللون و تغیره و تقبحه هو نوم کل مشوم...» (سفینة البحار ـ نوم) .
6 ـ قال رسول الله (ص) : «بورک لامتی فی بکورها» .
7 ـ امام صادق (ع) مىفرماید: «کثرة النوم مذهبة للدین و الدنیا» (سفینه ـ نوم) .
8 ـ قال الصادق (ع) : «النوم من اول النهار خرق و القائلة نعمة و النوم بعد العصر حمق و بین العشائین یحرم الرزق» (سفینه ـ نوم) .
9 ـ امام باقر (ع) به شخصى به نام میمون مىفرماید: «لا تنم وحدک فان اجرأ ما یکون الشیطان على الانسان اذا کان وحده» .
و امام صادق (ع) مىفرماید: «ان الشیطان أشد ما یهم بالانسان اذا کان وحده فلا تبیتن وحدک و لا تسافرن وحدک» (کافى جلد 6 باب «کراهة أن یبیت الانسان وحده» ص 533) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .pptx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 21 اسلاید
قسمتی از متن .pptx :
ارائهای از :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .pptx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 21 اسلاید
قسمتی از متن .pptx :
ارائهای از :