لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وقتی به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبی کشورمان بنگریم،میبینیم که شوق تأدب و تخلق به آداب قرآنی در ادبیات فارسی مشاهده میشود.
در شعر شاعر حماسه سرای فارسی زبان، ابو القاسم فردوسی، با زیباترین زبان و رساترین بیان، برخی از ایات و احادیث به کار رفته است.
فردوسی، حدیث شریف «انا مدینة العلم و علی بابها»را این گونه بیان میکند:
که من شهر علمم، علیم درست درست این سخن گفت،پیغمبرست
تو گویی دو گوشم به آوای اوست گواهی دهم کاین سخن رای اوست
این بیتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت میباشد که پس از گذشت چند قرن،این گونه حکیمانه و عاشقانه شهادت می دهد که این کلام گهربار از پیامبر اکرم(ص) است.
مولانا:مجموعه اندیشهها، مضامین، باورها و الهامهای خود را به ایات مرتبط می سازد و میگوید:
گر چه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید:«حق نگفت» او کافر است
مولوی معتقد است که قرآن کریم،کامل ترین سخن حق بر زبان بنده است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نیست و بیت یاد شده،اشاره دارد به ایات:
«الله نزل احسن الحدیث…؛خداوند بهترین و نیکوترین سخن را نازل کرد…»
و ایه:… بل هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک…؛اما این سخن حق است از سوی پروردگارت،تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهای برای آنان نیامده است…(سوره سجده،ایه 3)
به نمونههای دیگر شعرهای مولوی که الهام گرفته از ایات قرآن و احادیث است،به طور مختصر اشاره میشود:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـویـش جفت
این بیت اشاره دارد به حدیث نبوی«استعینوا علی قضاء الحوائج بالکتمان فان کل ذی نعمة محسود؛نیازها و حاجت های نیازمندان را در پنهانی بر طرف کنید؛زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسادت قرار می گیرد».
نیکوان را، هست میراث از خوشاب آن چه میراث است اورثنا الکتاب
اشاره به ایهثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزیده خود را وارث علم قرآن قرار دادیم.(سوره فاطر،ایه 32)
گوش من لا یلدغ المؤمن شنید قول پیغمبر به جان و دل گزید
اشاره به حدیث شریف نبوی «لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین؛مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
عاشق رنج است نادان تا ابد خیز ولا اقسم بخوان تا فی کبد
این بیت به 4 ایه اول سوره بلد اشاره دارد:
استاد سخن، سعدی شیرازی، شاعر گرانمایه و دلبسته به اخلاق نبوی و عبرت آموزی از ایات الهی، آنچه را از قرآن و حدیث آموخته،در آثار خود به صورت «استشهاد»، «اقتباس»، «اشاره» و «تلمیح» آورده است.گواه این مطلب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاد واژهایست عربی به معنای رستاخیز یعنی دوباره برخاستن (پس از مرگ).
معاد در دین اسلام :
باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. معاد هم روحانی وهم جسمانی است. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهمترین آنهاست . زیرا نوشته شده است: "امّا در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است. زیرا چنانکه مرگ بوسیلهء یک انسان(آدم) آمد، همانطور قیامت از مردگان نیز بوسیلهء یک انسان دیگر(مسیح) فرا رسید. (ماخذ از انجیل )
معاد در دین بهائی :
معاد یا جهان پس از مرگ یکی از عقاید اصلی بهائیان می باشد. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح میدانند. بر طبق تعالیم بهائی روح انسانی مستقل از جسم بوده و پس از مرگ و فنای جسم، باقی و برقرار میماند و در عوالم روحانی و الهی داخل گشته و به حیات و تکامل خود ادامه می دهد.
معاد از دیدگاه قرآن :
از دیدگاه قرآن باطن هر کس در این دنیا، عین ظاهر اوست در آخرت- یوم تبلی السرائر؛ روزی که درون ها آشکار می شود؛ سوره طارق آیه 10
مطابق آیات قرآن در روز قیامت نفس را مؤاخذه می کنند نه قوای نفس را. به همین خاطر نفس به قوای خود می گوید: وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا - چرا بر علیه من شهادت می دهید. اعضای بدن می گویند: قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ - خدایی که هر چیزی را به سخن در آورده است ما را به نطق واداشته است.(سوره فصلت- آیه 22)
نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد. خدا در قرآن می فرماید: لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ- هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست،و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمىرسد)- سورةُ ق آیه35
فلسفه معاد از نظر اسلام :
معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشته است، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام می کند. در قیامت نوشته های نفس به اسم شریف "الحی" حیات می یابند.
هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی میآورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / کای نور چشم من بجز از کشته ندروی – سعدی-
جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شده است و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او می گردند.
جایگاه معادمعاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه مىشود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا مىرسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.در پاسخ به این سؤالها دو جواب داریم:الف: تمام ادیان الهى با استدلالى که در آینده بیان خواهیم کرد، آینده جهان و انسان و نتیجه کارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار کننده و روح بخش مىدانند، قرآن مىگوید : «و أنّ اِلى ربّک المنتَهى» (1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مىباشد.ب: مکتبهاى مادّى، آینده جهان و انسان را بنبست، تاریک، فانى و نیستى مىدانند و این دید بسیار خطرناک و یأسآور است، علاوه بر این چنین مکتبهایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.قرآن دراین باره مىفرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى و ما یُهلکُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلکَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون» (2) کسانى که ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست که ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مىکند.ولى این انکار و گفتهها روى علم و دلیل نیست، بلکه تنها یک سرى وَهم و خیالى باطلى است که آنها دارند.ریشهها و زمینههاى فطرىگرچه افرادى به زبان معاد را نمىپذیرند، ولى ناخودآگاه در عمق جان خود احساس ابدیّت براى انسان دارند و گاه وبیگاه از خود علامتهایى نشان مىدهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم، حاضر نیستند انسانیّت و شخصیّت واقعى او را نابود و نیست شده بدانند. ما نمونههایى از این علامتها را در اینجا بیان مىکنیم:1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام مىگذارند.2- نام شخصیّتهاى مرده را بر روى خیابانها و مؤسسات و مدارس و دانشگاهها و... مىگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاد واژهایست عربی به معنای رستاخیز یعنی دوباره برخاستن (پس از مرگ).
معاد در دین اسلام :
باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. معاد هم روحانی وهم جسمانی است. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهمترین آنهاست . زیرا نوشته شده است: "امّا در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است. زیرا چنانکه مرگ بوسیلهء یک انسان(آدم) آمد، همانطور قیامت از مردگان نیز بوسیلهء یک انسان دیگر(مسیح) فرا رسید. (ماخذ از انجیل )
معاد در دین بهائی :
معاد یا جهان پس از مرگ یکی از عقاید اصلی بهائیان می باشد. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح میدانند. بر طبق تعالیم بهائی روح انسانی مستقل از جسم بوده و پس از مرگ و فنای جسم، باقی و برقرار میماند و در عوالم روحانی و الهی داخل گشته و به حیات و تکامل خود ادامه می دهد.
معاد از دیدگاه قرآن :
از دیدگاه قرآن باطن هر کس در این دنیا، عین ظاهر اوست در آخرت- یوم تبلی السرائر؛ روزی که درون ها آشکار می شود؛ سوره طارق آیه 10
مطابق آیات قرآن در روز قیامت نفس را مؤاخذه می کنند نه قوای نفس را. به همین خاطر نفس به قوای خود می گوید: وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا - چرا بر علیه من شهادت می دهید. اعضای بدن می گویند: قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ - خدایی که هر چیزی را به سخن در آورده است ما را به نطق واداشته است.(سوره فصلت- آیه 22)
نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد. خدا در قرآن می فرماید: لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ- هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست،و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمىرسد)- سورةُ ق آیه35
فلسفه معاد از نظر اسلام :
معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشته است، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام می کند. در قیامت نوشته های نفس به اسم شریف "الحی" حیات می یابند.
هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی میآورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / کای نور چشم من بجز از کشته ندروی – سعدی-
جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شده است و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او می گردند.
جایگاه معادمعاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه مىشود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا مىرسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.در پاسخ به این سؤالها دو جواب داریم:الف: تمام ادیان الهى با استدلالى که در آینده بیان خواهیم کرد، آینده جهان و انسان و نتیجه کارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار کننده و روح بخش مىدانند، قرآن مىگوید : «و أنّ اِلى ربّک المنتَهى» (1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مىباشد.ب: مکتبهاى مادّى، آینده جهان و انسان را بنبست، تاریک، فانى و نیستى مىدانند و این دید بسیار خطرناک و یأسآور است، علاوه بر این چنین مکتبهایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.قرآن دراین باره مىفرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى و ما یُهلکُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلکَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون» (2) کسانى که ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست که ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مىکند.ولى این انکار و گفتهها روى علم و دلیل نیست، بلکه تنها یک سرى وَهم و خیالى باطلى است که آنها دارند.ریشهها و زمینههاى فطرىگرچه افرادى به زبان معاد را نمىپذیرند، ولى ناخودآگاه در عمق جان خود احساس ابدیّت براى انسان دارند و گاه وبیگاه از خود علامتهایى نشان مىدهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم، حاضر نیستند انسانیّت و شخصیّت واقعى او را نابود و نیست شده بدانند. ما نمونههایى از این علامتها را در اینجا بیان مىکنیم:1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام مىگذارند.2- نام شخصیّتهاى مرده را بر روى خیابانها و مؤسسات و مدارس و دانشگاهها و... مىگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاد واژهایست عربی به معنای رستاخیز یعنی دوباره برخاستن (پس از مرگ).
معاد در دین اسلام :
باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. معاد هم روحانی وهم جسمانی است. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهمترین آنهاست . زیرا نوشته شده است: "امّا در حقیقت مسیح پس از مرگ زنده شد و اولین کسی است که از میان مردگان برخاسته است. زیرا چنانکه مرگ بوسیلهء یک انسان(آدم) آمد، همانطور قیامت از مردگان نیز بوسیلهء یک انسان دیگر(مسیح) فرا رسید. (ماخذ از انجیل )
معاد در دین بهائی :
معاد یا جهان پس از مرگ یکی از عقاید اصلی بهائیان می باشد. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح میدانند. بر طبق تعالیم بهائی روح انسانی مستقل از جسم بوده و پس از مرگ و فنای جسم، باقی و برقرار میماند و در عوالم روحانی و الهی داخل گشته و به حیات و تکامل خود ادامه می دهد.
معاد از دیدگاه قرآن :
از دیدگاه قرآن باطن هر کس در این دنیا، عین ظاهر اوست در آخرت- یوم تبلی السرائر؛ روزی که درون ها آشکار می شود؛ سوره طارق آیه 10
مطابق آیات قرآن در روز قیامت نفس را مؤاخذه می کنند نه قوای نفس را. به همین خاطر نفس به قوای خود می گوید: وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا - چرا بر علیه من شهادت می دهید. اعضای بدن می گویند: قالُوا أَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ - خدایی که هر چیزی را به سخن در آورده است ما را به نطق واداشته است.(سوره فصلت- آیه 22)
نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد. خدا در قرآن می فرماید: لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ- هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست،و نزد ما نعمتهاى بیشترى است (که به فکر هیچ کس نمىرسد)- سورةُ ق آیه35
فلسفه معاد از نظر اسلام :
معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشته است، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام می کند. در قیامت نوشته های نفس به اسم شریف "الحی" حیات می یابند.
هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی میآورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشته است.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر / کای نور چشم من بجز از کشته ندروی – سعدی-
جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شده است و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او می گردند.
جایگاه معادمعاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه مىشود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا مىرسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.در پاسخ به این سؤالها دو جواب داریم:الف: تمام ادیان الهى با استدلالى که در آینده بیان خواهیم کرد، آینده جهان و انسان و نتیجه کارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار کننده و روح بخش مىدانند، قرآن مىگوید : «و أنّ اِلى ربّک المنتَهى» (1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مىباشد.ب: مکتبهاى مادّى، آینده جهان و انسان را بنبست، تاریک، فانى و نیستى مىدانند و این دید بسیار خطرناک و یأسآور است، علاوه بر این چنین مکتبهایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.قرآن دراین باره مىفرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى و ما یُهلکُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلکَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون» (2) کسانى که ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست که ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مىکند.ولى این انکار و گفتهها روى علم و دلیل نیست، بلکه تنها یک سرى وَهم و خیالى باطلى است که آنها دارند.ریشهها و زمینههاى فطرىگرچه افرادى به زبان معاد را نمىپذیرند، ولى ناخودآگاه در عمق جان خود احساس ابدیّت براى انسان دارند و گاه وبیگاه از خود علامتهایى نشان مىدهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم، حاضر نیستند انسانیّت و شخصیّت واقعى او را نابود و نیست شده بدانند. ما نمونههایى از این علامتها را در اینجا بیان مىکنیم:1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام مىگذارند.2- نام شخصیّتهاى مرده را بر روى خیابانها و مؤسسات و مدارس و دانشگاهها و... مىگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه نساجی درصدر اسلام
• درقرون اولیه اسلامی کارگاه های پارچه بافی ساسانی در شوش ، ری و مرو به کار خود ادامه دادند و با همان کیفیت به تولید پارچه پرداختند ، زیرا مراکز نساجی بر مبنای عوامل متعددی پا گرفته بودند ؛ از جمله نزدیک بودن به جاده های تجاری و دسترسی به آب کافی . در این میان پارچه بافی شوشتر به خاطر تولید ابریشمینه های «رومی » از شهرت خاص برخورداربود. « خفتان » که برای دوخت نوعی جوشن به این نام معروف شده بود ،در میان منسوجات صدر اسلام از مرکز ماوراء النهر به نقاط جنوبی و غربی اشاعه یافت . در فسا پارچة پرده ای از ابریشم و پم با حاشیه های ویژه به صورت اختصاصی برای امرای وقت یافته می شد . یکی از این نمونه ها که بسیار آشیب دیده و امروز در موزه منسوجات واشنگتن نگه داری می شود ، مربوط به سال های 127 تا 132 هـ . ق است .
• از مراکز دیگر پارچه بافی شهر «طراز » بود که در جنوب ترکستان شرقی و شمال افغانستان کنونی قرار داست و «دیبای » آن رواج جهانی یافت . در این پارچه ها کتیبه نویسی تزیینی و سوزن دوزی در حاشیة پارچه متداول شد که مشخصه اصلی بسیاری از منسوجات خلافت امویان است . این پارچه دو نوع داشت ؛ طراز شاهانه که برای پادشاه و امیر و نزدیکانشان بافته می شد و حتی گاهی اوقات کارگاه های آن در کاخ شاهی دایر می شد و تحت نظارت خاندان شاهی کار می کرد . نوع دوم ، طراز عامه که برای دولتمندان تولید می شد . مهمترین و با ارزش ترین مورد مصرف این پارچه های کتیبه دار برای پوشش « کعبه » خانة خدا بود .
در این دوره مراکز پرورش کرم ابریشم بیشتر در ایالات شمالی ایران ، یعنی آذربایجان ، طبرستان و خراسان متمرکز بود . در خراسان هشتاد کارگاه تولید پارچه وجود داشت که برای بازارهای فروش خود در شوش و اهواز ،پارچه های پنبه ای مخصوص عمامه و ابریشمینه هایی برای انواع لباس ، چادر و روسری تولید می کرد .
کازرون در فارس ابریشمینه های محلی ، پیراهن و روسری پنبه ای ، پارچه های کتانی و کرکی از موی بز و نیز قالی و گلیم به اطراف صادر می کرد .
صنایع پارچه بافی به ویژه در شمال شرقی ایران رونق داشت و خراسان ، نیشابور و مرو بهترین پنبه و پارچه با تارهای نخی را تولید م کردند . در مرو به ویژه تهیه پارچه ای سیاه که مورد مصرف عباسیان بود و ابریشمینه های کتیبه دار برای عمامه با شهرت فراوان تولید می شد .
در دورة سامانی ، بخارا به بازار جهانی برای تجارت پارچه ابریشمی بدل شد و پارچه نخی نازکی به نام « چیت موصلی » ونوعی پارچه پنبه ای ضخیم معروف به زندینجی » را به سراسر جهان می فروخت . نظام پارچه بافی طراز تا آغاز تهاجمات مغولان در سدة هفتم پابرجا بود اما با حمله مغول همه چیز به نابودی کشیده شد . در دوره بعد تیموریان و صفویان کارگاه های پارچه بافی را از نو احیا کردند و به تولید پارچه پرداختند
• ابریشم های اسلامی که در کلیساهای اروپایی به جا مانده است . نشان دهندة تجارت پر رونق و سامان یافته آن دوره است . علاوه بر این برخی از این پارچه ها هدایای شاهانه ای است که از سوی کارگاه های بافندگی ایران به کشورهای اروپایی ارسال می شد . استقبال قابل توجه اروپاییان از این تولیدات سرانجام موجب راه اندازی صنعت ابریشم بافی در قرن چهاردهم میلادی ( هشتن هـ . ق ) در کشورهای مغرب زمین شد . یکی از بهترین نمونه های ابریشمینه های اسلامی در کلیساهای اروپا ، کفن « قدیسی یوسی » باقی مانده در دیر موقوفی آن قدیس است . این پارچه که پس از اولین جنگ صلیبی به فرانسه آورده شده بود ، از جنس ابریشم و با بافت جناغی ضخیم است که شیوة طراحی ایرانی آن چشمگیر و به شیوه قالی های ایرانی است . روی این پارچه دو ردیف فیل که نماد قدرت بود ، خروس که از نشانه های هنر ساسانی است و شترهایی که از سر به دم دیگری متصل هستند ، مشاهده می شود .
• کتیبه ای به زبان فارسی نیز بر این پارچه ابریشمی نقش بسته است . این پارچه در موزه لوور نگه داری می شود .
از این مهم می توان دریافتکه منسوجات ایرانی نه تنها هویت خود را در طول تاریخ حفظ کرد ، بلکه در صنایع پارچه بافی دیگر ملت های اسلامی و دنیا تأثر گذاشت . آل بویه ( حدود 320تا 447 هـ ق ) سازمان « طراز شاهانه » را از تصاحب خلافت عباسی بیرون آورده و در تصرف خود گرفتند . از همان زمان نواحی زیر حکومت دیلیمان مراکز مهم پارچه باقی شد و سراسر خاک طبرستان به مرکز پرورش کرم ابریشم تبدیل شد . در این دوره ری نیز صاحب پارچه بافی مهمی بود . خز ابریشمی از شوش ، ردا و جامه بلند زنانه از فارس ، عبا و روپوش از اصفهان ، پارچه حفّی از نیشابور ، پارچه نخی از رو ، ابریشمینه زرد وزی شده از بغداد ، زربفت ها از روم شرقی و… همه به دست بازرگانان شهر ری داد و ستد می شد .
• منسوجات سلجوقی به دشواری از منسوجات دیلمیان قابل تفکیک است و در بسیاری موارد نقش غالب در تمامی این پارچه ها ، نقش عقاب و شاهین با کاکل شاخ مانند است . زیرا سلجوقیانی که بر ایران تسلط یافتند، تمامی کارگاه های پارچه بافی آل بویه را به تصاحب خود در آوردند و انواع نقش و نگارهای آنان را به کار بستند .
• به مرو تزیینت مرغی با عناصر ریز نقش و ظرافت بسیار ، همراه نگارههای هندسی ، شاخه های پیچیده و برگ های نخل در منسوجات راه یافت و نقش عقاب خود درفش سلجوقیان شد . نقش ابوالهول و تصاویر افسانه ای با سر و گردن زن و بال و دم و چنگال کرمس بر روی ابریشمینههای سلجوقیان ایران و سلجوقیان آسیای صغیر ، سوریه مصر و اسپانیای اسلامی به کار رفت . منسوجات دوره تیموری بسیار کم به دست آمده است و اطلاعات موجود درباره آنها بیشتر از نوشته هاغی جهانگردانی چون مارکوپولو با تصاویر مینیاتور که انواع جامه را به تصویر کشیده و نقوش و رنگ های به کار رفته در آنها را به دقت ترسیم کرده ، قابل درک است .