حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بخش دوم

مراسم جشن سال نو بودائیان

آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین می‏باشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزده‏و چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچه‏ها و خیابانها به هم آب می‏پاشند، دولت هم مکانی را برای‏جشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده می‏نماید.

بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیله‏ریخته و پاک می‏شود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتی‏است.)از آسمان جهت‏شرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمی‏گردند.

همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشن‏شرکت می‏نمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دست‏بودائیان آسیب‏جزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.

مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین می‏شوند و درخیابانها به حرکت درمی‏آیند، در خیلی از موارد زنان و مردان به‏پایکوبی می‏پردازند و به مشروب‏خواری و شادی رو می‏آورند. پاره‏ای‏از سفارتخانه‏ها هم در این جشن‏ها شرکت کرده و با مردم همراهی‏می‏کنند.

در روز چهارم معبد هرمحله‏ای، یک روحانی بودایی را جهت اجرای‏مراسم ویژه دعوت می‏نماید تا برای پربرکت‏بودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو می‏دهند.

پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری می‏دهند.

سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد می‏نماید و دیگر درپی‏آن نمی‏رود.

همزیستی مسلمانان با بودائیان

مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانی‏می‏باشند. آنها به انسانیت‏خیلی احترام قایل هستند. مسلمانان‏عموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگ‏بومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعی‏اسلام بومی را به وجود آورده است. بی‏شک تسامح مسلمانان اولیه که‏در گروه‏های بازرگان به منطقه سفر می‏کردند موجب شد تا اسلام باپاره‏ای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینه‏ای می‏توان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونی‏درباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرای‏آیین‏های مذهبی در اعیاد و وفیات دیده می‏شود و این امرشباهت‏هایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعی‏هم‏زیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حال‏مسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونی‏ها را در نحوه زندگی‏خود پدید آورده‏اند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتی‏را به جا گذاشته است.

یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایه‏ها را خبر کرده و دسته جمعی‏دربرنامه‏های شام و ناهار شرکت می‏نمایند.

مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز می‏باشند ولی‏مردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار می‏شوند و سحرخیزی در میان‏کافران رواج ندارد.

مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعت‏شرکت می‏کنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پاره‏ای ازآیین‏ها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگ‏شیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میان‏میانمار مرسوم است این است که بودایی‏هاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلات‏موسیقی مراسم خود را برپا می‏کنند، همین شیوه در روضه‏خوانی‏شیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه به‏روضه‏خوانی و عزاداری می‏پردازند.

شیعیان در میانمار

پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):

مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.

جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.

جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)

جمعیت‏شیعیان: 30 هزار.

شهرهای شیعه‏نشین

1- یانگون(رانگون) Yangon

2- ماندلی Mandalay

3- آماراپورا Amamarapura

4- تانگ جی Taunggyi

5- تانگو Taungoo

6- پروم Prome

7- ساندوی Sandowy

8- مالمین Moulmein

9- میک‏چی‏تا Myitkyina

اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان

در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان می‏باشند و آمار شیعیان به گفته‏خودشان سی هزار نفر می‏باشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان می‏دهد.)مرکزیت‏شیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه‏» یا«منگول شیعه‏» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول می‏گویند.)هم اکنون رهبری شیعه‏با آقای «عطا شفیع شیرازی‏» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.

از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین است‏و به شغلهایی نظیر دریانوردی، دوره‏گردی و رانندگی مشغولند. سطح‏زندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر هم‏پیدا می‏شود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسم‏مخصوصا عاشورا و تاسوعا بی‏ارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک می‏باشد.

مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین به‏خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق می‏کنند، کم نیستند.

جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراوان‏دارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوش‏می‏رسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یک‏لنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفاده‏می‏کنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموش‏نمی‏کنند و اوقات فراغت‏بسیار دارند.

با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامه‏ها و مجلات تحت کنترل‏هستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفته‏اند. برنامه‏های‏شیعیان دراین کشور از حیث مطابقت‏با دستورات اسلامی دو شکل‏دارد:

اول آن سری برنامه‏هایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیین‏های بودایی است و یا به علت‏ناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمه‏زنی‏هنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداری‏ریخته می‏شود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدم‏رعایت‏حد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوشش‏مناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدم‏رعایت مسائل طهارت و نجاست و...

قسمت دوم از برنامه‏های آنان ریشه‏دار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آن‏درجاهای دیگر کمتر مشاهده می‏شود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهم‏السلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستورات‏اسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسم‏و برنامه‏ها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...

متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهای‏اسلامی رنج می‏برند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمی‏دانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان به‏آنان رسیده. درهم آمیخته‏اند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا می‏گردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را می‏دانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالی‏است و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوب‏برسد!

تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان که‏بیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمی‏کنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشته‏هاست. داشتن‏فامیلی‏های ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی، شیرازی، خراسانی وهمچنین استفاده از کلماتی که ریشه فارسی دارند; مثل: آستانه،عزاداری، خداحافظ، نماز و خواندن مراثی فارسی قدیم درعزاداریها، از نشانه‏های وابستگی فرهنگی به ایران اسلامی است.

آنان مردمانی هستند که تمام آرزویشان سفر به ایران اسلامی است.

برای نشان دادن هرچه بیشتر این علاقه و انس به نمونه‏ای اشاره‏می‏شود: هرساله در ماه محرم و صفر مسوولین مسجد مغول شیعه اقدام‏به دوختن تن پوشهایی آستین کوتاه می‏کنند که روی آن طرح و نقش ونگارهای الهام گرفته از فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی است. به‏عنوان مثال سال گذشته پرچم ایران و امسال(1376)نیز کلمه‏«جمهوری اسلامی‏» و «لااله الاالله‏» بر روی لباس مشترک عزاداری‏تعداد زیادی از این عزیزان در ایام محرم و صفر چاپ شده بود.

از دیگر صحنه‏های جالب توجه قرائت اشعار فارسی در مراسم‏عزاداری و سینه‏زنی مردان و زنان شیعه است که البته معنی ومفهوم لغات را نمی‏فهمند. در بعضی از موارد سبک سینه‏زنی آنان به‏شکل عزاداری مردم خوزستان است و آن هم به دلیل رفت و آمدهایی‏است که دریانوردان آنجا به ایران نموده‏اند.

حضور جوانان و نوجوانان در مراسم و تشریک مساعی آنان و ابرازعلاقه آنان به ایران و شکل فعالیتشان طوری بود که انسان را به‏یاد بچه‏های جنگ و بسیج می‏انداخت و شایان توجه بود که نیروهایی‏بسیار مستعد هستند که با برنامه‏ریزی و آموزشهای صحیح می‏توان ازآنان به نحو احسن استفاده کرد.

مقبره شیعیان در کنار قبرستان مسیحیان یهودیان و روبه‏روی‏قبور اهل تسنن قرار دارد که البته با دیواری جدا شده است. این‏قبرستان در محلی بسیار سرسبز و در حومه شهر رانگون قرار دارد وتاریخ تاسیس آن به سال 1235 هجری مطابق به 1856 میلادی می‏رسد.

در ابتدای ورود، تابلو حاوی دعای اهل‏قبور نصب شده و در سمت‏راست، سالن تغسیل و تکفین و انتظار می‏باشد که نیاز به تعمیراساسی دارد و کمی‏جلوتر دفتر قبرستان می‏باشد که مزین به عکسهای‏حضرت امام و آیه‏الله خویی قدس سرهما است. این دفتر یک چهاردیواری بزرگی است که پارکینگ آمبولانس اهدایی جمهوری اسلامی نیزمی‏باشد که الان هم راننده مشخصی ندارد، قبور اکثرا شکسته و درمیان انبوه علفها قرار دارد. آنچه که جالب توجه است‏سنگ‏نبشته‏های قدیمی فارسی می‏باشد که البته تابلوهای قبور جدید هم‏اکثرا به خط انگلیسی و یا میانماری است و منقش و مزین به پرچم‏سه رنگ جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. به عنوان نمونه، به نوشته‏ای‏از این سنگها اشاره می‏گردد:

هوالحی‏الذی لا یموت

جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یک نفس بیش نیست فاتحه‏ای چو آمدی برسرخسته بخوان لب بگشا که می‏دهد لعل لب به مرده جان

وفات مرحمت و غفران پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فی‏بحار رحمه‏الله، میرزا جعفر، ولد حاجی میرزا نصرالله الحسینی‏شیرازی به تاریخ بیست و سوم رمضان المبارک سنه 1295 هجری.

این سنگ قبر شاید از قدیمترین سنگها و قبور باشد.

در شهر ماندلی سه قبرستان بود که به وسیله دولت‏خراب شد.

تخریب قبرستان به بهانه احداث خیابان بود ولی در واقع خیابان‏با قبرستان مسلمانان فاصله زیادی داشت. در ضمن یک حسینیه‏شیعیان نیز تخریب شد.



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار


دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بخش دوم

مراسم جشن سال نو بودائیان

آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین می‏باشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزده‏و چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچه‏ها و خیابانها به هم آب می‏پاشند، دولت هم مکانی را برای‏جشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده می‏نماید.

بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیله‏ریخته و پاک می‏شود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتی‏است.)از آسمان جهت‏شرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمی‏گردند.

همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشن‏شرکت می‏نمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دست‏بودائیان آسیب‏جزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.

مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین می‏شوند و درخیابانها به حرکت درمی‏آیند، در خیلی از موارد زنان و مردان به‏پایکوبی می‏پردازند و به مشروب‏خواری و شادی رو می‏آورند. پاره‏ای‏از سفارتخانه‏ها هم در این جشن‏ها شرکت کرده و با مردم همراهی‏می‏کنند.

در روز چهارم معبد هرمحله‏ای، یک روحانی بودایی را جهت اجرای‏مراسم ویژه دعوت می‏نماید تا برای پربرکت‏بودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو می‏دهند.

پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری می‏دهند.

سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد می‏نماید و دیگر درپی‏آن نمی‏رود.

همزیستی مسلمانان با بودائیان

مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانی‏می‏باشند. آنها به انسانیت‏خیلی احترام قایل هستند. مسلمانان‏عموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگ‏بومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعی‏اسلام بومی را به وجود آورده است. بی‏شک تسامح مسلمانان اولیه که‏در گروه‏های بازرگان به منطقه سفر می‏کردند موجب شد تا اسلام باپاره‏ای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینه‏ای می‏توان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونی‏درباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرای‏آیین‏های مذهبی در اعیاد و وفیات دیده می‏شود و این امرشباهت‏هایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعی‏هم‏زیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حال‏مسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونی‏ها را در نحوه زندگی‏خود پدید آورده‏اند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتی‏را به جا گذاشته است.

یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایه‏ها را خبر کرده و دسته جمعی‏دربرنامه‏های شام و ناهار شرکت می‏نمایند.

مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز می‏باشند ولی‏مردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار می‏شوند و سحرخیزی در میان‏کافران رواج ندارد.

مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعت‏شرکت می‏کنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پاره‏ای ازآیین‏ها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگ‏شیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میان‏میانمار مرسوم است این است که بودایی‏هاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلات‏موسیقی مراسم خود را برپا می‏کنند، همین شیوه در روضه‏خوانی‏شیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه به‏روضه‏خوانی و عزاداری می‏پردازند.

شیعیان در میانمار

پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):

مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.

جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.

جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)

جمعیت‏شیعیان: 30 هزار.

شهرهای شیعه‏نشین

1- یانگون(رانگون) Yangon

2- ماندلی Mandalay

3- آماراپورا Amamarapura

4- تانگ جی Taunggyi

5- تانگو Taungoo

6- پروم Prome

7- ساندوی Sandowy

8- مالمین Moulmein

9- میک‏چی‏تا Myitkyina

اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان

در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان می‏باشند و آمار شیعیان به گفته‏خودشان سی هزار نفر می‏باشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان می‏دهد.)مرکزیت‏شیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه‏» یا«منگول شیعه‏» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول می‏گویند.)هم اکنون رهبری شیعه‏با آقای «عطا شفیع شیرازی‏» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.

از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین است‏و به شغلهایی نظیر دریانوردی، دوره‏گردی و رانندگی مشغولند. سطح‏زندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر هم‏پیدا می‏شود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسم‏مخصوصا عاشورا و تاسوعا بی‏ارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک می‏باشد.

مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین به‏خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق می‏کنند، کم نیستند.

جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراوان‏دارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوش‏می‏رسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یک‏لنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفاده‏می‏کنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموش‏نمی‏کنند و اوقات فراغت‏بسیار دارند.

با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامه‏ها و مجلات تحت کنترل‏هستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفته‏اند. برنامه‏های‏شیعیان دراین کشور از حیث مطابقت‏با دستورات اسلامی دو شکل‏دارد:

اول آن سری برنامه‏هایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیین‏های بودایی است و یا به علت‏ناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمه‏زنی‏هنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداری‏ریخته می‏شود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدم‏رعایت‏حد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوشش‏مناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدم‏رعایت مسائل طهارت و نجاست و...

قسمت دوم از برنامه‏های آنان ریشه‏دار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آن‏درجاهای دیگر کمتر مشاهده می‏شود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهم‏السلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستورات‏اسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسم‏و برنامه‏ها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...

متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهای‏اسلامی رنج می‏برند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمی‏دانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان به‏آنان رسیده. درهم آمیخته‏اند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا می‏گردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را می‏دانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالی‏است و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوب‏برسد!

تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان که‏بیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمی‏کنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشته‏هاست. داشتن‏فامیلی‏های ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی، شیرازی، خراسانی وهمچنین استفاده از کلماتی که ریشه فارسی دارند; مثل: آستانه،عزاداری، خداحافظ، نماز و خواندن مراثی فارسی قدیم درعزاداریها، از نشانه‏های وابستگی فرهنگی به ایران اسلامی است.

آنان مردمانی هستند که تمام آرزویشان سفر به ایران اسلامی است.

برای نشان دادن هرچه بیشتر این علاقه و انس به نمونه‏ای اشاره‏می‏شود: هرساله در ماه محرم و صفر مسوولین مسجد مغول شیعه اقدام‏به دوختن تن پوشهایی آستین کوتاه می‏کنند که روی آن طرح و نقش ونگارهای الهام گرفته از فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی است. به‏عنوان مثال سال گذشته پرچم ایران و امسال(1376)نیز کلمه‏«جمهوری اسلامی‏» و «لااله الاالله‏» بر روی لباس مشترک عزاداری‏تعداد زیادی از این عزیزان در ایام محرم و صفر چاپ شده بود.

از دیگر صحنه‏های جالب توجه قرائت اشعار فارسی در مراسم‏عزاداری و سینه‏زنی مردان و زنان شیعه است که البته معنی ومفهوم لغات را نمی‏فهمند. در بعضی از موارد سبک سینه‏زنی آنان به‏شکل عزاداری مردم خوزستان است و آن هم به دلیل رفت و آمدهایی‏است که دریانوردان آنجا به ایران نموده‏اند.

حضور جوانان و نوجوانان در مراسم و تشریک مساعی آنان و ابرازعلاقه آنان به ایران و شکل فعالیتشان طوری بود که انسان را به‏یاد بچه‏های جنگ و بسیج می‏انداخت و شایان توجه بود که نیروهایی‏بسیار مستعد هستند که با برنامه‏ریزی و آموزشهای صحیح می‏توان ازآنان به نحو احسن استفاده کرد.

مقبره شیعیان در کنار قبرستان مسیحیان یهودیان و روبه‏روی‏قبور اهل تسنن قرار دارد که البته با دیواری جدا شده است. این‏قبرستان در محلی بسیار سرسبز و در حومه شهر رانگون قرار دارد وتاریخ تاسیس آن به سال 1235 هجری مطابق به 1856 میلادی می‏رسد.

در ابتدای ورود، تابلو حاوی دعای اهل‏قبور نصب شده و در سمت‏راست، سالن تغسیل و تکفین و انتظار می‏باشد که نیاز به تعمیراساسی دارد و کمی‏جلوتر دفتر قبرستان می‏باشد که مزین به عکسهای‏حضرت امام و آیه‏الله خویی قدس سرهما است. این دفتر یک چهاردیواری بزرگی است که پارکینگ آمبولانس اهدایی جمهوری اسلامی نیزمی‏باشد که الان هم راننده مشخصی ندارد، قبور اکثرا شکسته و درمیان انبوه علفها قرار دارد. آنچه که جالب توجه است‏سنگ‏نبشته‏های قدیمی فارسی می‏باشد که البته تابلوهای قبور جدید هم‏اکثرا به خط انگلیسی و یا میانماری است و منقش و مزین به پرچم‏سه رنگ جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. به عنوان نمونه، به نوشته‏ای‏از این سنگها اشاره می‏گردد:

هوالحی‏الذی لا یموت

جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یک نفس بیش نیست فاتحه‏ای چو آمدی برسرخسته بخوان لب بگشا که می‏دهد لعل لب به مرده جان

وفات مرحمت و غفران پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فی‏بحار رحمه‏الله، میرزا جعفر، ولد حاجی میرزا نصرالله الحسینی‏شیرازی به تاریخ بیست و سوم رمضان المبارک سنه 1295 هجری.

این سنگ قبر شاید از قدیمترین سنگها و قبور باشد.

در شهر ماندلی سه قبرستان بود که به وسیله دولت‏خراب شد.

تخریب قبرستان به بهانه احداث خیابان بود ولی در واقع خیابان‏با قبرستان مسلمانان فاصله زیادی داشت. در ضمن یک حسینیه‏شیعیان نیز تخریب شد.



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار


دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بخش دوم

مراسم جشن سال نو بودائیان

آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین می‏باشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزده‏و چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچه‏ها و خیابانها به هم آب می‏پاشند، دولت هم مکانی را برای‏جشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده می‏نماید.

بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیله‏ریخته و پاک می‏شود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتی‏است.)از آسمان جهت‏شرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمی‏گردند.

همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشن‏شرکت می‏نمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دست‏بودائیان آسیب‏جزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.

مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین می‏شوند و درخیابانها به حرکت درمی‏آیند، در خیلی از موارد زنان و مردان به‏پایکوبی می‏پردازند و به مشروب‏خواری و شادی رو می‏آورند. پاره‏ای‏از سفارتخانه‏ها هم در این جشن‏ها شرکت کرده و با مردم همراهی‏می‏کنند.

در روز چهارم معبد هرمحله‏ای، یک روحانی بودایی را جهت اجرای‏مراسم ویژه دعوت می‏نماید تا برای پربرکت‏بودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو می‏دهند.

پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری می‏دهند.

سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد می‏نماید و دیگر درپی‏آن نمی‏رود.

همزیستی مسلمانان با بودائیان

مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانی‏می‏باشند. آنها به انسانیت‏خیلی احترام قایل هستند. مسلمانان‏عموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگ‏بومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعی‏اسلام بومی را به وجود آورده است. بی‏شک تسامح مسلمانان اولیه که‏در گروه‏های بازرگان به منطقه سفر می‏کردند موجب شد تا اسلام باپاره‏ای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینه‏ای می‏توان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونی‏درباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرای‏آیین‏های مذهبی در اعیاد و وفیات دیده می‏شود و این امرشباهت‏هایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعی‏هم‏زیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حال‏مسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونی‏ها را در نحوه زندگی‏خود پدید آورده‏اند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتی‏را به جا گذاشته است.

یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایه‏ها را خبر کرده و دسته جمعی‏دربرنامه‏های شام و ناهار شرکت می‏نمایند.

مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز می‏باشند ولی‏مردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار می‏شوند و سحرخیزی در میان‏کافران رواج ندارد.

مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعت‏شرکت می‏کنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پاره‏ای ازآیین‏ها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگ‏شیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میان‏میانمار مرسوم است این است که بودایی‏هاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلات‏موسیقی مراسم خود را برپا می‏کنند، همین شیوه در روضه‏خوانی‏شیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه به‏روضه‏خوانی و عزاداری می‏پردازند.

شیعیان در میانمار

پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):

مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.

جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.

جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)

جمعیت‏شیعیان: 30 هزار.

شهرهای شیعه‏نشین

1- یانگون(رانگون) Yangon

2- ماندلی Mandalay

3- آماراپورا Amamarapura

4- تانگ جی Taunggyi

5- تانگو Taungoo

6- پروم Prome

7- ساندوی Sandowy

8- مالمین Moulmein

9- میک‏چی‏تا Myitkyina

اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان

در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان می‏باشند و آمار شیعیان به گفته‏خودشان سی هزار نفر می‏باشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان می‏دهد.)مرکزیت‏شیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه‏» یا«منگول شیعه‏» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول می‏گویند.)هم اکنون رهبری شیعه‏با آقای «عطا شفیع شیرازی‏» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.

از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین است‏و به شغلهایی نظیر دریانوردی، دوره‏گردی و رانندگی مشغولند. سطح‏زندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر هم‏پیدا می‏شود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسم‏مخصوصا عاشورا و تاسوعا بی‏ارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک می‏باشد.

مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین به‏خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق می‏کنند، کم نیستند.

جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراوان‏دارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوش‏می‏رسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یک‏لنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفاده‏می‏کنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموش‏نمی‏کنند و اوقات فراغت‏بسیار دارند.

با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامه‏ها و مجلات تحت کنترل‏هستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفته‏اند. برنامه‏های‏شیعیان دراین کشور از حیث مطابقت‏با دستورات اسلامی دو شکل‏دارد:

اول آن سری برنامه‏هایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیین‏های بودایی است و یا به علت‏ناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمه‏زنی‏هنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداری‏ریخته می‏شود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدم‏رعایت‏حد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوشش‏مناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدم‏رعایت مسائل طهارت و نجاست و...

قسمت دوم از برنامه‏های آنان ریشه‏دار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آن‏درجاهای دیگر کمتر مشاهده می‏شود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهم‏السلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستورات‏اسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسم‏و برنامه‏ها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...

متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهای‏اسلامی رنج می‏برند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمی‏دانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان به‏آنان رسیده. درهم آمیخته‏اند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا می‏گردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را می‏دانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالی‏است و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوب‏برسد!

تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان که‏بیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمی‏کنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشته‏هاست. داشتن‏فامیلی‏های ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی، شیرازی، خراسانی وهمچنین استفاده از کلماتی که ریشه فارسی دارند; مثل: آستانه،عزاداری، خداحافظ، نماز و خواندن مراثی فارسی قدیم درعزاداریها، از نشانه‏های وابستگی فرهنگی به ایران اسلامی است.

آنان مردمانی هستند که تمام آرزویشان سفر به ایران اسلامی است.

برای نشان دادن هرچه بیشتر این علاقه و انس به نمونه‏ای اشاره‏می‏شود: هرساله در ماه محرم و صفر مسوولین مسجد مغول شیعه اقدام‏به دوختن تن پوشهایی آستین کوتاه می‏کنند که روی آن طرح و نقش ونگارهای الهام گرفته از فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی است. به‏عنوان مثال سال گذشته پرچم ایران و امسال(1376)نیز کلمه‏«جمهوری اسلامی‏» و «لااله الاالله‏» بر روی لباس مشترک عزاداری‏تعداد زیادی از این عزیزان در ایام محرم و صفر چاپ شده بود.

از دیگر صحنه‏های جالب توجه قرائت اشعار فارسی در مراسم‏عزاداری و سینه‏زنی مردان و زنان شیعه است که البته معنی ومفهوم لغات را نمی‏فهمند. در بعضی از موارد سبک سینه‏زنی آنان به‏شکل عزاداری مردم خوزستان است و آن هم به دلیل رفت و آمدهایی‏است که دریانوردان آنجا به ایران نموده‏اند.

حضور جوانان و نوجوانان در مراسم و تشریک مساعی آنان و ابرازعلاقه آنان به ایران و شکل فعالیتشان طوری بود که انسان را به‏یاد بچه‏های جنگ و بسیج می‏انداخت و شایان توجه بود که نیروهایی‏بسیار مستعد هستند که با برنامه‏ریزی و آموزشهای صحیح می‏توان ازآنان به نحو احسن استفاده کرد.

مقبره شیعیان در کنار قبرستان مسیحیان یهودیان و روبه‏روی‏قبور اهل تسنن قرار دارد که البته با دیواری جدا شده است. این‏قبرستان در محلی بسیار سرسبز و در حومه شهر رانگون قرار دارد وتاریخ تاسیس آن به سال 1235 هجری مطابق به 1856 میلادی می‏رسد.

در ابتدای ورود، تابلو حاوی دعای اهل‏قبور نصب شده و در سمت‏راست، سالن تغسیل و تکفین و انتظار می‏باشد که نیاز به تعمیراساسی دارد و کمی‏جلوتر دفتر قبرستان می‏باشد که مزین به عکسهای‏حضرت امام و آیه‏الله خویی قدس سرهما است. این دفتر یک چهاردیواری بزرگی است که پارکینگ آمبولانس اهدایی جمهوری اسلامی نیزمی‏باشد که الان هم راننده مشخصی ندارد، قبور اکثرا شکسته و درمیان انبوه علفها قرار دارد. آنچه که جالب توجه است‏سنگ‏نبشته‏های قدیمی فارسی می‏باشد که البته تابلوهای قبور جدید هم‏اکثرا به خط انگلیسی و یا میانماری است و منقش و مزین به پرچم‏سه رنگ جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. به عنوان نمونه، به نوشته‏ای‏از این سنگها اشاره می‏گردد:

هوالحی‏الذی لا یموت

جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یک نفس بیش نیست فاتحه‏ای چو آمدی برسرخسته بخوان لب بگشا که می‏دهد لعل لب به مرده جان

وفات مرحمت و غفران پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فی‏بحار رحمه‏الله، میرزا جعفر، ولد حاجی میرزا نصرالله الحسینی‏شیرازی به تاریخ بیست و سوم رمضان المبارک سنه 1295 هجری.

این سنگ قبر شاید از قدیمترین سنگها و قبور باشد.

در شهر ماندلی سه قبرستان بود که به وسیله دولت‏خراب شد.

تخریب قبرستان به بهانه احداث خیابان بود ولی در واقع خیابان‏با قبرستان مسلمانان فاصله زیادی داشت. در ضمن یک حسینیه‏شیعیان نیز تخریب شد.



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار


دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بخش دوم

مراسم جشن سال نو بودائیان

آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین می‏باشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزده‏و چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچه‏ها و خیابانها به هم آب می‏پاشند، دولت هم مکانی را برای‏جشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده می‏نماید.

بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیله‏ریخته و پاک می‏شود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتی‏است.)از آسمان جهت‏شرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمی‏گردند.

همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشن‏شرکت می‏نمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دست‏بودائیان آسیب‏جزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.

مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین می‏شوند و درخیابانها به حرکت درمی‏آیند، در خیلی از موارد زنان و مردان به‏پایکوبی می‏پردازند و به مشروب‏خواری و شادی رو می‏آورند. پاره‏ای‏از سفارتخانه‏ها هم در این جشن‏ها شرکت کرده و با مردم همراهی‏می‏کنند.

در روز چهارم معبد هرمحله‏ای، یک روحانی بودایی را جهت اجرای‏مراسم ویژه دعوت می‏نماید تا برای پربرکت‏بودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو می‏دهند.

پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری می‏دهند.

سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد می‏نماید و دیگر درپی‏آن نمی‏رود.

همزیستی مسلمانان با بودائیان

مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانی‏می‏باشند. آنها به انسانیت‏خیلی احترام قایل هستند. مسلمانان‏عموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگ‏بومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعی‏اسلام بومی را به وجود آورده است. بی‏شک تسامح مسلمانان اولیه که‏در گروه‏های بازرگان به منطقه سفر می‏کردند موجب شد تا اسلام باپاره‏ای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینه‏ای می‏توان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونی‏درباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرای‏آیین‏های مذهبی در اعیاد و وفیات دیده می‏شود و این امرشباهت‏هایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعی‏هم‏زیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حال‏مسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونی‏ها را در نحوه زندگی‏خود پدید آورده‏اند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتی‏را به جا گذاشته است.

یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایه‏ها را خبر کرده و دسته جمعی‏دربرنامه‏های شام و ناهار شرکت می‏نمایند.

مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز می‏باشند ولی‏مردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار می‏شوند و سحرخیزی در میان‏کافران رواج ندارد.

مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعت‏شرکت می‏کنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پاره‏ای ازآیین‏ها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگ‏شیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میان‏میانمار مرسوم است این است که بودایی‏هاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلات‏موسیقی مراسم خود را برپا می‏کنند، همین شیوه در روضه‏خوانی‏شیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه به‏روضه‏خوانی و عزاداری می‏پردازند.

شیعیان در میانمار

پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):

مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.

جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.

جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)

جمعیت‏شیعیان: 30 هزار.

شهرهای شیعه‏نشین

1- یانگون(رانگون) Yangon

2- ماندلی Mandalay

3- آماراپورا Amamarapura

4- تانگ جی Taunggyi

5- تانگو Taungoo

6- پروم Prome

7- ساندوی Sandowy

8- مالمین Moulmein

9- میک‏چی‏تا Myitkyina

اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان

در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان می‏باشند و آمار شیعیان به گفته‏خودشان سی هزار نفر می‏باشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان می‏دهد.)مرکزیت‏شیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه‏» یا«منگول شیعه‏» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول می‏گویند.)هم اکنون رهبری شیعه‏با آقای «عطا شفیع شیرازی‏» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.

از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین است‏و به شغلهایی نظیر دریانوردی، دوره‏گردی و رانندگی مشغولند. سطح‏زندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر هم‏پیدا می‏شود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسم‏مخصوصا عاشورا و تاسوعا بی‏ارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک می‏باشد.

مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین به‏خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق می‏کنند، کم نیستند.

جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراوان‏دارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوش‏می‏رسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یک‏لنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفاده‏می‏کنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموش‏نمی‏کنند و اوقات فراغت‏بسیار دارند.

با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامه‏ها و مجلات تحت کنترل‏هستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفته‏اند. برنامه‏های‏شیعیان دراین کشور از حیث مطابقت‏با دستورات اسلامی دو شکل‏دارد:

اول آن سری برنامه‏هایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیین‏های بودایی است و یا به علت‏ناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمه‏زنی‏هنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداری‏ریخته می‏شود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدم‏رعایت‏حد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوشش‏مناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدم‏رعایت مسائل طهارت و نجاست و...

قسمت دوم از برنامه‏های آنان ریشه‏دار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آن‏درجاهای دیگر کمتر مشاهده می‏شود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهم‏السلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستورات‏اسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسم‏و برنامه‏ها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...

متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهای‏اسلامی رنج می‏برند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمی‏دانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان به‏آنان رسیده. درهم آمیخته‏اند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا می‏گردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را می‏دانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالی‏است و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوب‏برسد!

تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان که‏بیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمی‏کنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشته‏هاست. داشتن‏فامیلی‏های ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی، شیرازی، خراسانی وهمچنین استفاده از کلماتی که ریشه فارسی دارند; مثل: آستانه،عزاداری، خداحافظ، نماز و خواندن مراثی فارسی قدیم درعزاداریها، از نشانه‏های وابستگی فرهنگی به ایران اسلامی است.

آنان مردمانی هستند که تمام آرزویشان سفر به ایران اسلامی است.

برای نشان دادن هرچه بیشتر این علاقه و انس به نمونه‏ای اشاره‏می‏شود: هرساله در ماه محرم و صفر مسوولین مسجد مغول شیعه اقدام‏به دوختن تن پوشهایی آستین کوتاه می‏کنند که روی آن طرح و نقش ونگارهای الهام گرفته از فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی است. به‏عنوان مثال سال گذشته پرچم ایران و امسال(1376)نیز کلمه‏«جمهوری اسلامی‏» و «لااله الاالله‏» بر روی لباس مشترک عزاداری‏تعداد زیادی از این عزیزان در ایام محرم و صفر چاپ شده بود.

از دیگر صحنه‏های جالب توجه قرائت اشعار فارسی در مراسم‏عزاداری و سینه‏زنی مردان و زنان شیعه است که البته معنی ومفهوم لغات را نمی‏فهمند. در بعضی از موارد سبک سینه‏زنی آنان به‏شکل عزاداری مردم خوزستان است و آن هم به دلیل رفت و آمدهایی‏است که دریانوردان آنجا به ایران نموده‏اند.

حضور جوانان و نوجوانان در مراسم و تشریک مساعی آنان و ابرازعلاقه آنان به ایران و شکل فعالیتشان طوری بود که انسان را به‏یاد بچه‏های جنگ و بسیج می‏انداخت و شایان توجه بود که نیروهایی‏بسیار مستعد هستند که با برنامه‏ریزی و آموزشهای صحیح می‏توان ازآنان به نحو احسن استفاده کرد.

مقبره شیعیان در کنار قبرستان مسیحیان یهودیان و روبه‏روی‏قبور اهل تسنن قرار دارد که البته با دیواری جدا شده است. این‏قبرستان در محلی بسیار سرسبز و در حومه شهر رانگون قرار دارد وتاریخ تاسیس آن به سال 1235 هجری مطابق به 1856 میلادی می‏رسد.

در ابتدای ورود، تابلو حاوی دعای اهل‏قبور نصب شده و در سمت‏راست، سالن تغسیل و تکفین و انتظار می‏باشد که نیاز به تعمیراساسی دارد و کمی‏جلوتر دفتر قبرستان می‏باشد که مزین به عکسهای‏حضرت امام و آیه‏الله خویی قدس سرهما است. این دفتر یک چهاردیواری بزرگی است که پارکینگ آمبولانس اهدایی جمهوری اسلامی نیزمی‏باشد که الان هم راننده مشخصی ندارد، قبور اکثرا شکسته و درمیان انبوه علفها قرار دارد. آنچه که جالب توجه است‏سنگ‏نبشته‏های قدیمی فارسی می‏باشد که البته تابلوهای قبور جدید هم‏اکثرا به خط انگلیسی و یا میانماری است و منقش و مزین به پرچم‏سه رنگ جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. به عنوان نمونه، به نوشته‏ای‏از این سنگها اشاره می‏گردد:

هوالحی‏الذی لا یموت

جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یک نفس بیش نیست فاتحه‏ای چو آمدی برسرخسته بخوان لب بگشا که می‏دهد لعل لب به مرده جان

وفات مرحمت و غفران پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فی‏بحار رحمه‏الله، میرزا جعفر، ولد حاجی میرزا نصرالله الحسینی‏شیرازی به تاریخ بیست و سوم رمضان المبارک سنه 1295 هجری.

این سنگ قبر شاید از قدیمترین سنگها و قبور باشد.

در شهر ماندلی سه قبرستان بود که به وسیله دولت‏خراب شد.

تخریب قبرستان به بهانه احداث خیابان بود ولی در واقع خیابان‏با قبرستان مسلمانان فاصله زیادی داشت. در ضمن یک حسینیه‏شیعیان نیز تخریب شد.



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره بخش دوم اسلام در میانمار


تحقیق در مورد نساجی در صدر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تاریخچه نساجی درصدر اسلام

•     درقرون اولیه اسلامی کارگاه های پارچه بافی ساسانی در شوش ، ری و مرو به کار خود ادامه دادند و با همان کیفیت به تولید پارچه پرداختند ، زیرا مراکز نساجی بر مبنای عوامل متعددی پا گرفته بودند ؛ از جمله نزدیک بودن به جاده های تجاری و دسترسی به آب کافی . در این میان پارچه بافی شوشتر به خاطر تولید ابریشمینه های «‌رومی » از شهرت خاص برخورداربود. « خفتان » که برای دوخت نوعی جوشن به این نام معروف شده بود ،در میان منسوجات صدر اسلام از مرکز ماوراء النهر به نقاط جنوبی و غربی اشاعه یافت . در فسا پارچة پرده ای از ابریشم و پم با حاشیه های ویژه به صورت اختصاصی برای امرای وقت یافته می شد . یکی از این نمونه ها که بسیار آشیب دیده و امروز در موزه منسوجات واشنگتن نگه داری می شود ، مربوط به سال های 127 تا 132 هـ . ق است .

•     از مراکز دیگر پارچه بافی شهر «‌طراز » بود که در جنوب ترکستان شرقی و شمال افغانستان کنونی قرار داست و «‌دیبای » آن رواج جهانی یافت . در این پارچه ها کتیبه نویسی تزیینی و سوزن دوزی در حاشیة پارچه متداول شد که مشخصه اصلی بسیاری از منسوجات خلافت امویان است . این پارچه دو نوع داشت ؛ طراز شاهانه که برای پادشاه و امیر و نزدیکانشان بافته می شد و حتی گاهی اوقات کارگاه های آن در کاخ شاهی دایر می شد و تحت نظارت خاندان شاهی کار می کرد . نوع دوم ، طراز عامه که برای دولتمندان تولید می شد . مهمترین و با ارزش ترین مورد مصرف این پارچه های کتیبه دار برای پوشش « کعبه » خانة خدا بود .

در این دوره مراکز پرورش کرم ابریشم بیشتر در ایالات شمالی ایران ، یعنی آذربایجان ، طبرستان و خراسان متمرکز بود . در خراسان هشتاد کارگاه تولید پارچه وجود داشت که برای بازارهای فروش خود در شوش و اهواز ،پارچه های پنبه ای مخصوص عمامه و ابریشمینه هایی برای انواع لباس ، چادر و روسری تولید می کرد .

کازرون در فارس ابریشمینه های محلی ، پیراهن و روسری پنبه ای ، پارچه های کتانی و کرکی از موی بز و نیز قالی و گلیم به اطراف صادر می کرد .

صنایع پارچه بافی به ویژه در شمال شرقی ایران رونق داشت و خراسان ، نیشابور و مرو بهترین پنبه و پارچه با تارهای نخی را تولید م کردند . در مرو به ویژه تهیه پارچه ای سیاه که مورد مصرف عباسیان بود و ابریشمینه های کتیبه دار برای عمامه با شهرت فراوان تولید می شد .

در دورة سامانی ، بخارا به بازار جهانی برای تجارت پارچه ابریشمی بدل شد و پارچه نخی نازکی به نام « چیت موصلی » ونوعی پارچه پنبه ای ضخیم معروف به زندینجی » را به سراسر جهان می فروخت . نظام پارچه بافی طراز تا آغاز تهاجمات مغولان در سدة هفتم پابرجا بود اما با حمله مغول همه چیز به نابودی کشیده شد . در دوره بعد تیموریان و صفویان کارگاه های پارچه بافی را از نو احیا کردند و به تولید پارچه پرداختند

•     ابریشم های اسلامی که در کلیساهای اروپایی به جا مانده است . نشان دهندة تجارت پر رونق و سامان یافته آن دوره است . علاوه بر این برخی از این پارچه ها هدایای شاهانه ای است که از سوی کارگاه های بافندگی ایران به کشورهای اروپایی ارسال می شد . استقبال قابل توجه اروپاییان از این تولیدات سرانجام موجب راه اندازی صنعت ابریشم بافی در قرن چهاردهم میلادی ( هشتن هـ . ق ) در کشورهای مغرب زمین شد . یکی از بهترین نمونه های ابریشمینه های اسلامی در کلیساهای اروپا ، کفن « قدیسی یوسی » باقی مانده در دیر موقوفی آن قدیس است . این پارچه که پس از اولین جنگ صلیبی به فرانسه آورده شده بود ، از جنس ابریشم و با بافت جناغی ضخیم است که شیوة طراحی ایرانی آن چشمگیر و به شیوه قالی های ایرانی است . روی این پارچه دو ردیف فیل که نماد قدرت بود ، خروس که از نشانه های هنر ساسانی است و شترهایی که از سر به دم دیگری متصل هستند ، مشاهده می شود .

•          کتیبه ای به زبان فارسی نیز بر این پارچه ابریشمی نقش بسته است . این پارچه در موزه لوور نگه داری می شود .

از این مهم می توان دریافتکه منسوجات ایرانی نه تنها هویت خود را در طول تاریخ حفظ کرد ، بلکه در صنایع پارچه بافی دیگر ملت های اسلامی و دنیا تأثر گذاشت . آل بویه ( حدود 320تا 447 هـ ق ) سازمان « طراز شاهانه » را از تصاحب خلافت عباسی بیرون آورده و در تصرف خود گرفتند . از همان زمان نواحی زیر حکومت دیلیمان مراکز مهم پارچه باقی شد و سراسر خاک طبرستان به مرکز پرورش کرم ابریشم تبدیل شد . در این دوره ری نیز صاحب پارچه بافی مهمی بود . خز ابریشمی از شوش ، ردا و جامه بلند زنانه از فارس ، عبا و روپوش از اصفهان ، پارچه حفّی از نیشابور ، پارچه نخی از رو ، ابریشمینه زرد وزی شده از بغداد ، زربفت ها از روم شرقی و… همه به دست بازرگانان شهر ری داد و ستد می شد .

•     منسوجات سلجوقی به دشواری از منسوجات دیلمیان قابل تفکیک است و در بسیاری موارد نقش غالب در تمامی این پارچه ها ، نقش عقاب و شاهین با کاکل شاخ مانند است . زیرا سلجوقیانی که بر ایران تسلط یافتند، تمامی کارگاه های پارچه بافی آل بویه را به تصاحب خود در آوردند و انواع نقش و نگارهای آنان را به کار بستند .

•     به مرو تزیینت مرغی با عناصر ریز نقش و ظرافت بسیار ، همراه نگارههای هندسی ، شاخه های پیچیده و برگ های نخل در منسوجات راه یافت و نقش عقاب خود درفش سلجوقیان شد . نقش ابوالهول و تصاویر افسانه ای با سر و گردن زن و بال و دم و چنگال کرمس بر روی ابریشمینههای سلجوقیان ایران و سلجوقیان آسیای صغیر ، سوریه مصر و اسپانیای اسلامی به کار رفت . منسوجات دوره تیموری بسیار کم به دست آمده است و اطلاعات موجود درباره آنها بیشتر از نوشته هاغی جهانگردانی چون مارکوپولو با تصاویر مینیاتور که انواع جامه را به تصویر کشیده و نقوش و رنگ های به کار رفته در آنها را به دقت ترسیم کرده ، قابل درک است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد نساجی در صدر اسلام