لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کارآفرینی مبتنی بر علم
3-2 الگوی مطالعه کارآفرینی مبتنی بر علم
در قسمت قبل ضرورت توجه به کارآفرینی مبتنی بر علم تاریخچه شکل گیری آن در دنیا و بعضی از مفاهیم و رویکردها در رابطه با آن، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این قسمت سعی میشود الگویی برای مطالعه کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود.
الگوهای که تاکنون در رابطه با کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شدهاند، بر محور چهار کلید واژه بنگاه مشتق از دانشگاه، دانشگاه کارآفرینی، تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی و دانشگاه نوآور شکل گرفتهاند. هر یک از این الگوها تنها جزیی از سیستم وسیع و پیچیده کارآفرینی مبتنی بر عمل را مورد توجه و تاکید قرار دادهاند. در این قسمت ضمن اشاره به بعضی از الگوهای گذشته، سعی میشود یک الگوی جامع و پویا از کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود. این الگو، سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم نامیده میشود. طبق این الگوی کارآفرینی مبتنی بر علم زیرسیستمی از سیستم کارآفرینی به مفهوم عامل است.
در ادامه مقاله مولفههای مهم سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم از نظر کارکردی در قالب نهادها، فرایند و ستانده به اختصار تشریح میشود. با توجه به اینکه تا وقتی فرایند کارآفرینی روشن نباشد نمیتوان نهاد و ستاندههای سیستم کارآفرینی را تعیین کرد،ابتدا فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم بررسی میشود. لذا در این قسمت از مقاله در رابطه با این موضوع بحث خواهد شد، به بحث نهادهها و ستاندههای کارآفرینی مبتنی بر علم در قسمتهای سوم و چهارم پرداخته خواهد شد.
1-3-2فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم
کارآفرینی به مفهوم عام فرایندی است که طی آن فرصتهای تجاری برای تولید کالا و خدمات آینده کشف، ارزیابی و بهرهبرداری شود. این فرآیند شامل تمام وظایف، فعالیتها و اعمالی است که در راستای کشف و بهرهبرداری از فرصت تجاری جدید و تاسیس سازمان جدید انجام میشود. در کل دو نوع فرایند کارآفرینی را میتوان از هم تمییز داد: کارآفرینی فرد و کارآفرینی سازمانی. اگر فرایند کارآفرینی به وسیله فردی مستقل از سازمان خاص سازماندهی شود، فرایند کارآفرینی فردی نامیده میشود. کارآفرینی فردی سابقهای به طول عمل بنگاه اقتصادی دارد.
کارآفرینی سازمانی خود بر دو نوع است: کارآفرینی در سازمان و کارآفرینی توسط سازمان. کارآفرینی در سازمان به معنی آغاز فعالیت اقتصادی جدید یا دیگر گرایشات و فعالیتهای نوآوری توسط فردی یا گروهی از افراد به عنوان عضوی از سازمان، در دورن سازمان موجود است. این سازمان، سازمان مادر نامیده میشود. به فرد یا افرادی که به فعالیت کارآفرینی اقدام کرده است، کارآفرین سازمانی گفته میشود. کارآفرین سازمانی در سازمانهای بزرگ مانند دانشگاه همچون یک کارآفرین مستقل عمل میکند و بنگاههای اقتصادی جدیدی را بر مبنای محصول جدید، خدمات جدید یا فرایند جدید ایجاد مینماید. البته دانشگاه یا سازمان مادر در ستانده کارآفرینی با کارآفرین یا کارآفرینان شریک است و آنان را در زمینههای مختلف اقتصادی و فنی حمایت میکند. بنگاه نوپایی که توسط کارآفرین سازمانی تاسیس میشود بنگاه مشتقه نامیده میشود.
کارآفرینی توسط سازمان که کارآفرینی شرکتی نیز نامیده میشود، به این معنی است که سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی اقدام به ایجاد فعالیت جدید اقتصادی (بنگاه جدید، کارخانه جدید یا اداره جدید) میکند. در این حالت یک تیم کارآفرینی وجود دارد. این تیم متشکل از مدیر میانی سازمان، مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطره پذیر است. در این حالت سازمان مالک ستانده کارآفرینی است. البته مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطرهپذیر نیز در آن سهم دارند.
در کارآفرین مبتنی بر علم نیز هر دو نوع کارآفرینی قابل تصور است. اما کارآفرینی سازمانی از جایگاه بالاتری برخوردار است. در دانشگاههای کشورهای پیشرفته هر دو حالت از کارآفرینی سازمانی سابقه دارد. کارآفرینی در دانشگاههای تحقیقاتی ایالات متحده آمریکا عمدتا از نوع کارآفرینی توسط سازمان است. در حالی که کارآفرینی در اکثر دانشگاههای اروپا از نوع کارآفرینی در سازمان است.
در واقع کارآفرینی مبتنی بر علم یک فراینده یادگیری، تکاملی است که در دانشگاه یا توسط دانشگاه (به عنوان سازمان) شکل میگیرد. اعضای دانشگاه (اعضای هیات علمی یا دانشجویان یا کارکنان) و مدیریت دانشگاه و سرمایهگذار خطرپذیر خارج از دانشگاه سه بازیگر اصلی در فرایندکارآفرینی مبتنی بر علم هستند. اعضای دانشگاه معمولا در یکی از نقشهای مخترع یا کارآفرین ظاهر میشوند. مدیریت دانشگاه نیز به نمایندگی از شخصیت حقوقی دانشگاه ممکن است در یک یا چند نقش از نقشهایی مانند کارآفرین، سرمایهگذار، شکل دهنده و حمایت کننده فرایند کارآفرینی ظاهر شود. در بعضی از دانشگاهها بنگاههایی که توسط اعضای هیات علمی یا دانشجویان تشکیل میشود، دانشگاه و عضو هیات علمی سهم برابر میبرند. در بعضی مواقع دانشگاهها نقش سرمایهدار خطرپذیر را بازی میکنند. در بعضی دیگر بنگاه مشتقه به نام دانشگاه ثبت می شود و دانشگاهها به طور مستقیم در فعالیتهای اقتصادی مشارکت میکنند.
کارآفرینی مبتنی بر علم فرایند طولانی از زمان و فعالیت است که از مراحل و اقدامات مختلف شکل میگیرد. به عنوان نمونه شن و همکارانش فرایند کارآفرینی را به سه مرحله شناسایی فرصت کارآفرینی، توسعه ایده برای چگونگی پیگیری فرصت تجاری، و بهره برداری از فرصت تجاری تجزیه کردهاند. مرحله بهرهبرداری از فرصت، خود شامل چهار اقدام، یعنی، فراهم سازی، طراحی سازمانی، بررسی بازار و توسعه محصول است. از نظر هیندل و ینکن فرایند کارآفرینی مبتنی بر عمل از پنج مرحله شکل گرفته است: ایجاد دانش جدید به وسیله تحقیقات علمی، تبدیل دانش به ایدههای تجاری، ایجاد فرصتهای جدید بر مبنای ایدههای تجاری،دستیابی به بینش تجاری به وسیله تعریف پروژه بر مبنای فرصت ایجاد شده، و توسعه تکنولوژی بر مبنای پروژه تعریف شده. به نظر ندونزوا و همکارانش فرایند ایجاد بنگاه مشتق از دانشگاه که همان فرایند کارآفرینی است، به چهار مرحله قابل تجزیه است. این مراحل عبارتند از: ایجاد ایدههای تجاری از تحقیقات، طراحی پروژههای مخاطرهآمیز جدید ناشی از ایدهها، شروع بنگاههای مشتقه از پروژهها و تحکیم و تقویت ایجاد ارزش اقتصادی به وسیله بنگاههای مشتقه.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کارآفرینی مبتنی بر علم
3-2 الگوی مطالعه کارآفرینی مبتنی بر علم
در قسمت قبل ضرورت توجه به کارآفرینی مبتنی بر علم تاریخچه شکل گیری آن در دنیا و بعضی از مفاهیم و رویکردها در رابطه با آن، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این قسمت سعی میشود الگویی برای مطالعه کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود.
الگوهای که تاکنون در رابطه با کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شدهاند، بر محور چهار کلید واژه بنگاه مشتق از دانشگاه، دانشگاه کارآفرینی، تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی و دانشگاه نوآور شکل گرفتهاند. هر یک از این الگوها تنها جزیی از سیستم وسیع و پیچیده کارآفرینی مبتنی بر عمل را مورد توجه و تاکید قرار دادهاند. در این قسمت ضمن اشاره به بعضی از الگوهای گذشته، سعی میشود یک الگوی جامع و پویا از کارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود. این الگو، سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم نامیده میشود. طبق این الگوی کارآفرینی مبتنی بر علم زیرسیستمی از سیستم کارآفرینی به مفهوم عامل است.
در ادامه مقاله مولفههای مهم سیستم کارآفرینی مبتنی بر علم از نظر کارکردی در قالب نهادها، فرایند و ستانده به اختصار تشریح میشود. با توجه به اینکه تا وقتی فرایند کارآفرینی روشن نباشد نمیتوان نهاد و ستاندههای سیستم کارآفرینی را تعیین کرد،ابتدا فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم بررسی میشود. لذا در این قسمت از مقاله در رابطه با این موضوع بحث خواهد شد، به بحث نهادهها و ستاندههای کارآفرینی مبتنی بر علم در قسمتهای سوم و چهارم پرداخته خواهد شد.
1-3-2فرایند کارآفرینی مبتنی بر علم
کارآفرینی به مفهوم عام فرایندی است که طی آن فرصتهای تجاری برای تولید کالا و خدمات آینده کشف، ارزیابی و بهرهبرداری شود. این فرآیند شامل تمام وظایف، فعالیتها و اعمالی است که در راستای کشف و بهرهبرداری از فرصت تجاری جدید و تاسیس سازمان جدید انجام میشود. در کل دو نوع فرایند کارآفرینی را میتوان از هم تمییز داد: کارآفرینی فرد و کارآفرینی سازمانی. اگر فرایند کارآفرینی به وسیله فردی مستقل از سازمان خاص سازماندهی شود، فرایند کارآفرینی فردی نامیده میشود. کارآفرینی فردی سابقهای به طول عمل بنگاه اقتصادی دارد.
کارآفرینی سازمانی خود بر دو نوع است: کارآفرینی در سازمان و کارآفرینی توسط سازمان. کارآفرینی در سازمان به معنی آغاز فعالیت اقتصادی جدید یا دیگر گرایشات و فعالیتهای نوآوری توسط فردی یا گروهی از افراد به عنوان عضوی از سازمان، در دورن سازمان موجود است. این سازمان، سازمان مادر نامیده میشود. به فرد یا افرادی که به فعالیت کارآفرینی اقدام کرده است، کارآفرین سازمانی گفته میشود. کارآفرین سازمانی در سازمانهای بزرگ مانند دانشگاه همچون یک کارآفرین مستقل عمل میکند و بنگاههای اقتصادی جدیدی را بر مبنای محصول جدید، خدمات جدید یا فرایند جدید ایجاد مینماید. البته دانشگاه یا سازمان مادر در ستانده کارآفرینی با کارآفرین یا کارآفرینان شریک است و آنان را در زمینههای مختلف اقتصادی و فنی حمایت میکند. بنگاه نوپایی که توسط کارآفرین سازمانی تاسیس میشود بنگاه مشتقه نامیده میشود.
کارآفرینی توسط سازمان که کارآفرینی شرکتی نیز نامیده میشود، به این معنی است که سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی اقدام به ایجاد فعالیت جدید اقتصادی (بنگاه جدید، کارخانه جدید یا اداره جدید) میکند. در این حالت یک تیم کارآفرینی وجود دارد. این تیم متشکل از مدیر میانی سازمان، مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطره پذیر است. در این حالت سازمان مالک ستانده کارآفرینی است. البته مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطرهپذیر نیز در آن سهم دارند.
در کارآفرین مبتنی بر علم نیز هر دو نوع کارآفرینی قابل تصور است. اما کارآفرینی سازمانی از جایگاه بالاتری برخوردار است. در دانشگاههای کشورهای پیشرفته هر دو حالت از کارآفرینی سازمانی سابقه دارد. کارآفرینی در دانشگاههای تحقیقاتی ایالات متحده آمریکا عمدتا از نوع کارآفرینی توسط سازمان است. در حالی که کارآفرینی در اکثر دانشگاههای اروپا از نوع کارآفرینی در سازمان است.
در واقع کارآفرینی مبتنی بر علم یک فراینده یادگیری، تکاملی است که در دانشگاه یا توسط دانشگاه (به عنوان سازمان) شکل میگیرد. اعضای دانشگاه (اعضای هیات علمی یا دانشجویان یا کارکنان) و مدیریت دانشگاه و سرمایهگذار خطرپذیر خارج از دانشگاه سه بازیگر اصلی در فرایندکارآفرینی مبتنی بر علم هستند. اعضای دانشگاه معمولا در یکی از نقشهای مخترع یا کارآفرین ظاهر میشوند. مدیریت دانشگاه نیز به نمایندگی از شخصیت حقوقی دانشگاه ممکن است در یک یا چند نقش از نقشهایی مانند کارآفرین، سرمایهگذار، شکل دهنده و حمایت کننده فرایند کارآفرینی ظاهر شود. در بعضی از دانشگاهها بنگاههایی که توسط اعضای هیات علمی یا دانشجویان تشکیل میشود، دانشگاه و عضو هیات علمی سهم برابر میبرند. در بعضی مواقع دانشگاهها نقش سرمایهدار خطرپذیر را بازی میکنند. در بعضی دیگر بنگاه مشتقه به نام دانشگاه ثبت می شود و دانشگاهها به طور مستقیم در فعالیتهای اقتصادی مشارکت میکنند.
کارآفرینی مبتنی بر علم فرایند طولانی از زمان و فعالیت است که از مراحل و اقدامات مختلف شکل میگیرد. به عنوان نمونه شن و همکارانش فرایند کارآفرینی را به سه مرحله شناسایی فرصت کارآفرینی، توسعه ایده برای چگونگی پیگیری فرصت تجاری، و بهره برداری از فرصت تجاری تجزیه کردهاند. مرحله بهرهبرداری از فرصت، خود شامل چهار اقدام، یعنی، فراهم سازی، طراحی سازمانی، بررسی بازار و توسعه محصول است. از نظر هیندل و ینکن فرایند کارآفرینی مبتنی بر عمل از پنج مرحله شکل گرفته است: ایجاد دانش جدید به وسیله تحقیقات علمی، تبدیل دانش به ایدههای تجاری، ایجاد فرصتهای جدید بر مبنای ایدههای تجاری،دستیابی به بینش تجاری به وسیله تعریف پروژه بر مبنای فرصت ایجاد شده، و توسعه تکنولوژی بر مبنای پروژه تعریف شده. به نظر ندونزوا و همکارانش فرایند ایجاد بنگاه مشتق از دانشگاه که همان فرایند کارآفرینی است، به چهار مرحله قابل تجزیه است. این مراحل عبارتند از: ایجاد ایدههای تجاری از تحقیقات، طراحی پروژههای مخاطرهآمیز جدید ناشی از ایدهها، شروع بنگاههای مشتقه از پروژهها و تحکیم و تقویت ایجاد ارزش اقتصادی به وسیله بنگاههای مشتقه.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
عوامل مؤثر بر مطلوبیت آب آبیاری
پنج عامل را درتعیین مطلوب بودن آب آبیاری میتوان درنظرگرفت. این پنج عامل را میتوان بصورت زیرخلاصه کرد.
ترکیب شیمیایی آب
محصول تحت آبیاری
خاک تحت آبیاری
آب وهوا
مدیریت آبیاری وزهکشی
ترکیب شیمیایی آب آبیاری
بطورکلی کیفیت آب آبیاری را میتوان با توجه به دو عامل اصلی زیر تعیین نمود.
الف: مقدار کل املاح محلول:
که برحسب گرم برلیتر یا میلی اکی والان برلیتر بیان میشود. مقدار کل املاح محلول را میتوان بوسیله هدایت الکتریکی نیز اندازه گرفت.
ب: ترکیب یونی آب آبیاری:
برای تعیین کیفیت آب بایستی علاوه برغلظت کل املاح محلول، ترکیبات آنیونی وکاتیونی موجود درآب آبیاری را نیز تعیین نمود. نسبت بعضی از یونها نیز درتعیین کیفیت آب مؤثراست. که درفصل پنجم به تفصیل بیان شده است. فقط درشرایط خاص بایستی مقدارعناصرکم مصرف را درآب آبیاری تعیین نمود.
محصول تحت آبیاری
با توجه به اینکه مطالب بیان شده درکتاب راجع به تعیین کیفیت آب جهت مصارف کشاورزی میباشد. بنابراین محصول یکی از مهمترین عواملی است که بایستی درنظرگرفته شود. ارزیابی آب بایستی براساس مقاومت محصولات یا یک محصول خاص به مقدارکل نمک ویا یک یون خاص صورت گیرد. مقاومت یک محصول به شوری خاک درحقیقت نشان میدهد که کاهش مقدارعملکرد نسبت به حالتی که شرایط شوری وجود ندارد چقدر است.
درایالات متحده 50 درصد کاهش عملکرد درمحصولات زراعی وعلوفه ای مربوط به کم بودن مقاومت این محصولات نسبت به شوری است. درهلند والجزایر این کاهش عملکرد بین 20تا25 درصد است. (50 درصد کاهش عملکرد درایالات متحده با توجه به اینست که میزان شوری درانتهای منطقه ریشه اندازه گیری میشود درحالی که درهلند شوری درلایه بالای سطح خاک اندازه گرفته میشود) (جدول 1-4).
جدول 1-4: مقاومت برخی محصولات را نسبت به شوری درسه منطقه نشان میدهد.
هلند
(g/I)
شمال آفریقا
(EC mmhos/cm)
آمریکا
(EC mmhos/cm)
محصول
13
14
10
-
-
4
17
-
12
14
12
7
4
18
16
16
14
12
5/7
3
جو
چغندرقند
پنبه
گندم
یولاف
ذرت
لوبیا
خاک تحت آبیاری
رفتارخاکی که با آب شور درارتباط است بستگی به خصوصیات فیزیکی اولیه خاک وهم چنین مقدار نمک موجود درخاک دارد. یکی از عواملی که میتواند روی ظرفیت جذب بوسیله خاک تأثیربسزایی بگذارد مقداررس موجود درخاک است.
سطح آب زیرزمینی نیز یکی از عواملی محسوب میشود که روی توزیع املاح درپروفیل خاک میتواند مؤثرواقع شود. ترکیب شیمیایی اولیه خاک پروسه های تبادلی درهنگامی که آب وخاک با هم درتماس اند را میتواند تحت تأثیرقراردهد.
استفاده از آب شوردریک خاک که شور نیست میتواند سبب شورشدن خاک را با گذشت زمان فراهم آورد. درحالی که استفاده از آبی با همین کیفیت دریک خاک شوردرصورتی که شرایط زهکشی مناسبی داشته باشد میتواند موجب کاهش املاح موجود درخاک گشته وشوری خاک را کاهش دهد. خاک های مختلف دارای نفوذپذیری متفاوت هستند. اگر دراین خاکها از آبی با کیفیت یکسان ویکنواخت استفاده کنیم بطبع میزان شورشدن خاکها با هم بسیارمتفاوت خواهد بود اگرچه آبی که درهمه خاکها مورد استفاده قرارگرفته است یکسان میباشد.
آب وهوا
تبخیروتعرق وبارندگی دوعامل آب وهوایی هستند که درتعیین کیفیت آب مؤثرند. مقدارآب مورد استفاده درطول دوره رشد محصول بستگی زیادی به مقدارتبخیروتعرق دارد که آن نیز به نوبه خود روی رژیم آبیاری وهمچنین دینامیک حرکت املاح درپروفیل خاک تأثیربسزایی میگذارد.
مقداروتوزیع بارندگی دومین عامل آب وهوایی محسوب میشود که بایستی به آن توجه خاص داشت. وقتی که میزان بارندگی درطول فصل رشد گیاه بطوریکنواخت توزیع شده باشد، این توزیع یکنواخت باعث رقت محلول خاک میگردد ولی باعث آبشویی املاح پروفیل خاک نخواهد شد ولی اگر همین مقدار بارندگی دریک دوره کوتاه باریده شود اسباب آبشویی املاح از پروفیل خاک را فراهم خواهد ساخت.
مدیریت آبیاری وزهکشی
روش آبیاری مورد استفاده درمزرعه میتواند روی تجمع املاح درخاک ویا گیاه مؤثر واقع شود. کاربرد آب درمقادیرکمتر ازحد مورد نیاز گیاه باعث تجمع املاح درمنطقه ریز وسفر خواهد شد. ولی اگر آب به مقداربیشتر از حد مورد نیاز گیاه مصرف شود باعث شستشوی املاح وخروج آن از منطقه ریز وسفرمی شود.
عدم زهکشی کافی وسطح آب زیرزمینی بالاباعث صعود کاپیلاری آب تحت الارض شده وشوری خاک را افزایش خواهد داد.
استفاده از آبهای نسبتاً شوردرآبیرای شیاری تأثیرسوء زیادی روی رشد گیاه نخواهد گذاشت. ولی اگر همین آب با همین کیفیت درآبیاری بارانی مورد استفاده قرارگیرد موجبات کاهش عملکرد محصول را فراهم میسازد.
ارزیابی کیفیت آب آبیاری
از جایی که انواع مختلف آب جهت آبیاری مورد استفاده قرارمی گیرد، پس لازم است که سیستم خاصی از استاندارد کیفیت آب برقرارشود. زیرا آبی که برای مصارف صنعتی، مصارف بهداشتی و... مورد استفاده قرارمی گیرد مناسب برای آبیاری نیست.
برای ارزیابی کیفیت آب آبیاری بایستی موارد زیردرنظرگرفته شود:
شوری (غلظت کل املاح محلول)
نسبت سدیم به سایر کاتیونها
غلظت کربنات وبی کربنات
غلظت بور، کلروسایر عناصرسمی
بطورکلی ارزیابی وارائه نوعی طبقه بندی آبیاری که درهمه مکانها وتحت همه شرایط مورد استفاده قرارگیرد امکان پذیرنیست. بنابراین دراینجا تحلیل ومقایسه ای از بعضی از روشهای طبقه بندی کیفیت آب موجود را ارائه میدهیم ونشان میدهیم چگونه میتوان از این روشها استفاده کرد.
الف ـ خطرشوری (غلظت کل املاح محلول)
برای تعیین مقدارشوری آب آبیاری دو روش معمول وجوددارد که درزیربه آنها میپردازیم:
1ـ کل نمکهای محلول TDS
کل نمکهای محلول یا مقدار باقیمانده خشک را میتوان درصورتی که آب آبیاری فاقد بی کربنات باشد به سادگی با تبخیرحجم معینی از آب واندازه گیری وزن املاح باقیمانده تعیین کرد. درآبهایی که مقدار قابل توجهی بی کربنات وجوددارد بااستفاده ازاین روش ممکن است تنها نصف وزن بی کربناتهااندازه گیری شود. چراکه حدودنیمی ازبی کربناتها دراثر حرارت ازبین رفته ومقدارTDS بدست آمده بامقدارواقعی آن متفاوت خواهدبود. کل نمکهای محلول یا مقدارباقیمانده خشک برحسب میلی گرم در لیتر(mg/I)ویا قسمت درمیلیونppm)) بیان میشود.
غلظت املاح محلول درآب باران کمتر از 10 میلی گرم درلیتر(ppm) ودرآب دریاهای آزاد، مقدار متوسط آن حدود 35 میلی گرم درلیتراست.
TDS عامل مهمی درکیفیت آب بوده واثرزیادی درجابجایی وتبدیل شیمیایی ویونیزه شدن مواد دارد. غلظت املاح محلول، نقش زیادی درتعیین جوامع آبزی جانوری وگیاهی داشته وبسیاری از گیاهان وجانوران آبزی به آبهای شیرین یا شور عادت دارند. غلظت املاح محلول درتعیین تناسب آب درمصارف شرب انسان ودام، کشاورزی وصنعت نقش مهمی دارد. درآب اشباع از Nacl، غلظت TDS به 300 میلی گرم درلیترمی رسد.
2- هدایت الکتریکی EC2
یکی از راههای ساده تعیین غلظت املاح محلول درآب، اندازه گیری هدایت الکتریکی است. آب مقطریا آب خالص تقریباً هادی جریان الکتریسیته نیست ولی اگر درآب نمکهای محلول وجود داشته باشد آب را هادی جریان الکتریسیته میکند، هرچه مقدار املاح حل شده درآب بیشتر باشد قابلیت هدایت الکتریکی نیز افزایش مییابد، به عبارت دیگر، مقاومت الکتریکی آن کاهش مییابد. با توجه به نقش درجه حرارت درمیزان هدایت الکتریکی آب، اندازه گیری ها نسبت به درجه حرارت استاندارد که همان 25 درجه سانتیگراد است بایستی اصلاح گردد. هدایت الکتریکی به ازاء افزایش هردرجه سانتیگراد تقریباً 2 درصد افزایش مییابد. که میتوان آنرا بصورت زیرنشان داد.
(1-5) ECt=EC25+%2(t-25)
واحدهای اندازه گیری هدایت الکتریکی درسیستم متریک عبارتند از:
موس برسانتی متر که بصورت EC نشان داده میشود. mhos/cm
میلی موس برسانتی متر که بصورت 10-3 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
میکروموس برسانتیمترکه بصورت 10-6 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
1 mhos/cm = 1000 millimhos/cm = 1000000 micro mhos/cm
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
عوامل مؤثر بر مطلوبیت آب آبیاری
پنج عامل را درتعیین مطلوب بودن آب آبیاری میتوان درنظرگرفت. این پنج عامل را میتوان بصورت زیرخلاصه کرد.
ترکیب شیمیایی آب
محصول تحت آبیاری
خاک تحت آبیاری
آب وهوا
مدیریت آبیاری وزهکشی
ترکیب شیمیایی آب آبیاری
بطورکلی کیفیت آب آبیاری را میتوان با توجه به دو عامل اصلی زیر تعیین نمود.
الف: مقدار کل املاح محلول:
که برحسب گرم برلیتر یا میلی اکی والان برلیتر بیان میشود. مقدار کل املاح محلول را میتوان بوسیله هدایت الکتریکی نیز اندازه گرفت.
ب: ترکیب یونی آب آبیاری:
برای تعیین کیفیت آب بایستی علاوه برغلظت کل املاح محلول، ترکیبات آنیونی وکاتیونی موجود درآب آبیاری را نیز تعیین نمود. نسبت بعضی از یونها نیز درتعیین کیفیت آب مؤثراست. که درفصل پنجم به تفصیل بیان شده است. فقط درشرایط خاص بایستی مقدارعناصرکم مصرف را درآب آبیاری تعیین نمود.
محصول تحت آبیاری
با توجه به اینکه مطالب بیان شده درکتاب راجع به تعیین کیفیت آب جهت مصارف کشاورزی میباشد. بنابراین محصول یکی از مهمترین عواملی است که بایستی درنظرگرفته شود. ارزیابی آب بایستی براساس مقاومت محصولات یا یک محصول خاص به مقدارکل نمک ویا یک یون خاص صورت گیرد. مقاومت یک محصول به شوری خاک درحقیقت نشان میدهد که کاهش مقدارعملکرد نسبت به حالتی که شرایط شوری وجود ندارد چقدر است.
درایالات متحده 50 درصد کاهش عملکرد درمحصولات زراعی وعلوفه ای مربوط به کم بودن مقاومت این محصولات نسبت به شوری است. درهلند والجزایر این کاهش عملکرد بین 20تا25 درصد است. (50 درصد کاهش عملکرد درایالات متحده با توجه به اینست که میزان شوری درانتهای منطقه ریشه اندازه گیری میشود درحالی که درهلند شوری درلایه بالای سطح خاک اندازه گرفته میشود) (جدول 1-4).
جدول 1-4: مقاومت برخی محصولات را نسبت به شوری درسه منطقه نشان میدهد.
هلند
(g/I)
شمال آفریقا
(EC mmhos/cm)
آمریکا
(EC mmhos/cm)
محصول
13
14
10
-
-
4
17
-
12
14
12
7
4
18
16
16
14
12
5/7
3
جو
چغندرقند
پنبه
گندم
یولاف
ذرت
لوبیا
خاک تحت آبیاری
رفتارخاکی که با آب شور درارتباط است بستگی به خصوصیات فیزیکی اولیه خاک وهم چنین مقدار نمک موجود درخاک دارد. یکی از عواملی که میتواند روی ظرفیت جذب بوسیله خاک تأثیربسزایی بگذارد مقداررس موجود درخاک است.
سطح آب زیرزمینی نیز یکی از عواملی محسوب میشود که روی توزیع املاح درپروفیل خاک میتواند مؤثرواقع شود. ترکیب شیمیایی اولیه خاک پروسه های تبادلی درهنگامی که آب وخاک با هم درتماس اند را میتواند تحت تأثیرقراردهد.
استفاده از آب شوردریک خاک که شور نیست میتواند سبب شورشدن خاک را با گذشت زمان فراهم آورد. درحالی که استفاده از آبی با همین کیفیت دریک خاک شوردرصورتی که شرایط زهکشی مناسبی داشته باشد میتواند موجب کاهش املاح موجود درخاک گشته وشوری خاک را کاهش دهد. خاک های مختلف دارای نفوذپذیری متفاوت هستند. اگر دراین خاکها از آبی با کیفیت یکسان ویکنواخت استفاده کنیم بطبع میزان شورشدن خاکها با هم بسیارمتفاوت خواهد بود اگرچه آبی که درهمه خاکها مورد استفاده قرارگرفته است یکسان میباشد.
آب وهوا
تبخیروتعرق وبارندگی دوعامل آب وهوایی هستند که درتعیین کیفیت آب مؤثرند. مقدارآب مورد استفاده درطول دوره رشد محصول بستگی زیادی به مقدارتبخیروتعرق دارد که آن نیز به نوبه خود روی رژیم آبیاری وهمچنین دینامیک حرکت املاح درپروفیل خاک تأثیربسزایی میگذارد.
مقداروتوزیع بارندگی دومین عامل آب وهوایی محسوب میشود که بایستی به آن توجه خاص داشت. وقتی که میزان بارندگی درطول فصل رشد گیاه بطوریکنواخت توزیع شده باشد، این توزیع یکنواخت باعث رقت محلول خاک میگردد ولی باعث آبشویی املاح پروفیل خاک نخواهد شد ولی اگر همین مقدار بارندگی دریک دوره کوتاه باریده شود اسباب آبشویی املاح از پروفیل خاک را فراهم خواهد ساخت.
مدیریت آبیاری وزهکشی
روش آبیاری مورد استفاده درمزرعه میتواند روی تجمع املاح درخاک ویا گیاه مؤثر واقع شود. کاربرد آب درمقادیرکمتر ازحد مورد نیاز گیاه باعث تجمع املاح درمنطقه ریز وسفر خواهد شد. ولی اگر آب به مقداربیشتر از حد مورد نیاز گیاه مصرف شود باعث شستشوی املاح وخروج آن از منطقه ریز وسفرمی شود.
عدم زهکشی کافی وسطح آب زیرزمینی بالاباعث صعود کاپیلاری آب تحت الارض شده وشوری خاک را افزایش خواهد داد.
استفاده از آبهای نسبتاً شوردرآبیرای شیاری تأثیرسوء زیادی روی رشد گیاه نخواهد گذاشت. ولی اگر همین آب با همین کیفیت درآبیاری بارانی مورد استفاده قرارگیرد موجبات کاهش عملکرد محصول را فراهم میسازد.
ارزیابی کیفیت آب آبیاری
از جایی که انواع مختلف آب جهت آبیاری مورد استفاده قرارمی گیرد، پس لازم است که سیستم خاصی از استاندارد کیفیت آب برقرارشود. زیرا آبی که برای مصارف صنعتی، مصارف بهداشتی و... مورد استفاده قرارمی گیرد مناسب برای آبیاری نیست.
برای ارزیابی کیفیت آب آبیاری بایستی موارد زیردرنظرگرفته شود:
شوری (غلظت کل املاح محلول)
نسبت سدیم به سایر کاتیونها
غلظت کربنات وبی کربنات
غلظت بور، کلروسایر عناصرسمی
بطورکلی ارزیابی وارائه نوعی طبقه بندی آبیاری که درهمه مکانها وتحت همه شرایط مورد استفاده قرارگیرد امکان پذیرنیست. بنابراین دراینجا تحلیل ومقایسه ای از بعضی از روشهای طبقه بندی کیفیت آب موجود را ارائه میدهیم ونشان میدهیم چگونه میتوان از این روشها استفاده کرد.
الف ـ خطرشوری (غلظت کل املاح محلول)
برای تعیین مقدارشوری آب آبیاری دو روش معمول وجوددارد که درزیربه آنها میپردازیم:
1ـ کل نمکهای محلول TDS
کل نمکهای محلول یا مقدار باقیمانده خشک را میتوان درصورتی که آب آبیاری فاقد بی کربنات باشد به سادگی با تبخیرحجم معینی از آب واندازه گیری وزن املاح باقیمانده تعیین کرد. درآبهایی که مقدار قابل توجهی بی کربنات وجوددارد بااستفاده ازاین روش ممکن است تنها نصف وزن بی کربناتهااندازه گیری شود. چراکه حدودنیمی ازبی کربناتها دراثر حرارت ازبین رفته ومقدارTDS بدست آمده بامقدارواقعی آن متفاوت خواهدبود. کل نمکهای محلول یا مقدارباقیمانده خشک برحسب میلی گرم در لیتر(mg/I)ویا قسمت درمیلیونppm)) بیان میشود.
غلظت املاح محلول درآب باران کمتر از 10 میلی گرم درلیتر(ppm) ودرآب دریاهای آزاد، مقدار متوسط آن حدود 35 میلی گرم درلیتراست.
TDS عامل مهمی درکیفیت آب بوده واثرزیادی درجابجایی وتبدیل شیمیایی ویونیزه شدن مواد دارد. غلظت املاح محلول، نقش زیادی درتعیین جوامع آبزی جانوری وگیاهی داشته وبسیاری از گیاهان وجانوران آبزی به آبهای شیرین یا شور عادت دارند. غلظت املاح محلول درتعیین تناسب آب درمصارف شرب انسان ودام، کشاورزی وصنعت نقش مهمی دارد. درآب اشباع از Nacl، غلظت TDS به 300 میلی گرم درلیترمی رسد.
2- هدایت الکتریکی EC2
یکی از راههای ساده تعیین غلظت املاح محلول درآب، اندازه گیری هدایت الکتریکی است. آب مقطریا آب خالص تقریباً هادی جریان الکتریسیته نیست ولی اگر درآب نمکهای محلول وجود داشته باشد آب را هادی جریان الکتریسیته میکند، هرچه مقدار املاح حل شده درآب بیشتر باشد قابلیت هدایت الکتریکی نیز افزایش مییابد، به عبارت دیگر، مقاومت الکتریکی آن کاهش مییابد. با توجه به نقش درجه حرارت درمیزان هدایت الکتریکی آب، اندازه گیری ها نسبت به درجه حرارت استاندارد که همان 25 درجه سانتیگراد است بایستی اصلاح گردد. هدایت الکتریکی به ازاء افزایش هردرجه سانتیگراد تقریباً 2 درصد افزایش مییابد. که میتوان آنرا بصورت زیرنشان داد.
(1-5) ECt=EC25+%2(t-25)
واحدهای اندازه گیری هدایت الکتریکی درسیستم متریک عبارتند از:
موس برسانتی متر که بصورت EC نشان داده میشود. mhos/cm
میلی موس برسانتی متر که بصورت 10-3 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
میکروموس برسانتیمترکه بصورت 10-6 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
1 mhos/cm = 1000 millimhos/cm = 1000000 micro mhos/cm
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
عوامل مؤثر بر مطلوبیت آب آبیاری
پنج عامل را درتعیین مطلوب بودن آب آبیاری میتوان درنظرگرفت. این پنج عامل را میتوان بصورت زیرخلاصه کرد.
ترکیب شیمیایی آب
محصول تحت آبیاری
خاک تحت آبیاری
آب وهوا
مدیریت آبیاری وزهکشی
ترکیب شیمیایی آب آبیاری
بطورکلی کیفیت آب آبیاری را میتوان با توجه به دو عامل اصلی زیر تعیین نمود.
الف: مقدار کل املاح محلول:
که برحسب گرم برلیتر یا میلی اکی والان برلیتر بیان میشود. مقدار کل املاح محلول را میتوان بوسیله هدایت الکتریکی نیز اندازه گرفت.
ب: ترکیب یونی آب آبیاری:
برای تعیین کیفیت آب بایستی علاوه برغلظت کل املاح محلول، ترکیبات آنیونی وکاتیونی موجود درآب آبیاری را نیز تعیین نمود. نسبت بعضی از یونها نیز درتعیین کیفیت آب مؤثراست. که درفصل پنجم به تفصیل بیان شده است. فقط درشرایط خاص بایستی مقدارعناصرکم مصرف را درآب آبیاری تعیین نمود.
محصول تحت آبیاری
با توجه به اینکه مطالب بیان شده درکتاب راجع به تعیین کیفیت آب جهت مصارف کشاورزی میباشد. بنابراین محصول یکی از مهمترین عواملی است که بایستی درنظرگرفته شود. ارزیابی آب بایستی براساس مقاومت محصولات یا یک محصول خاص به مقدارکل نمک ویا یک یون خاص صورت گیرد. مقاومت یک محصول به شوری خاک درحقیقت نشان میدهد که کاهش مقدارعملکرد نسبت به حالتی که شرایط شوری وجود ندارد چقدر است.
درایالات متحده 50 درصد کاهش عملکرد درمحصولات زراعی وعلوفه ای مربوط به کم بودن مقاومت این محصولات نسبت به شوری است. درهلند والجزایر این کاهش عملکرد بین 20تا25 درصد است. (50 درصد کاهش عملکرد درایالات متحده با توجه به اینست که میزان شوری درانتهای منطقه ریشه اندازه گیری میشود درحالی که درهلند شوری درلایه بالای سطح خاک اندازه گرفته میشود) (جدول 1-4).
جدول 1-4: مقاومت برخی محصولات را نسبت به شوری درسه منطقه نشان میدهد.
هلند
(g/I)
شمال آفریقا
(EC mmhos/cm)
آمریکا
(EC mmhos/cm)
محصول
13
14
10
-
-
4
17
-
12
14
12
7
4
18
16
16
14
12
5/7
3
جو
چغندرقند
پنبه
گندم
یولاف
ذرت
لوبیا
خاک تحت آبیاری
رفتارخاکی که با آب شور درارتباط است بستگی به خصوصیات فیزیکی اولیه خاک وهم چنین مقدار نمک موجود درخاک دارد. یکی از عواملی که میتواند روی ظرفیت جذب بوسیله خاک تأثیربسزایی بگذارد مقداررس موجود درخاک است.
سطح آب زیرزمینی نیز یکی از عواملی محسوب میشود که روی توزیع املاح درپروفیل خاک میتواند مؤثرواقع شود. ترکیب شیمیایی اولیه خاک پروسه های تبادلی درهنگامی که آب وخاک با هم درتماس اند را میتواند تحت تأثیرقراردهد.
استفاده از آب شوردریک خاک که شور نیست میتواند سبب شورشدن خاک را با گذشت زمان فراهم آورد. درحالی که استفاده از آبی با همین کیفیت دریک خاک شوردرصورتی که شرایط زهکشی مناسبی داشته باشد میتواند موجب کاهش املاح موجود درخاک گشته وشوری خاک را کاهش دهد. خاک های مختلف دارای نفوذپذیری متفاوت هستند. اگر دراین خاکها از آبی با کیفیت یکسان ویکنواخت استفاده کنیم بطبع میزان شورشدن خاکها با هم بسیارمتفاوت خواهد بود اگرچه آبی که درهمه خاکها مورد استفاده قرارگرفته است یکسان میباشد.
آب وهوا
تبخیروتعرق وبارندگی دوعامل آب وهوایی هستند که درتعیین کیفیت آب مؤثرند. مقدارآب مورد استفاده درطول دوره رشد محصول بستگی زیادی به مقدارتبخیروتعرق دارد که آن نیز به نوبه خود روی رژیم آبیاری وهمچنین دینامیک حرکت املاح درپروفیل خاک تأثیربسزایی میگذارد.
مقداروتوزیع بارندگی دومین عامل آب وهوایی محسوب میشود که بایستی به آن توجه خاص داشت. وقتی که میزان بارندگی درطول فصل رشد گیاه بطوریکنواخت توزیع شده باشد، این توزیع یکنواخت باعث رقت محلول خاک میگردد ولی باعث آبشویی املاح پروفیل خاک نخواهد شد ولی اگر همین مقدار بارندگی دریک دوره کوتاه باریده شود اسباب آبشویی املاح از پروفیل خاک را فراهم خواهد ساخت.
مدیریت آبیاری وزهکشی
روش آبیاری مورد استفاده درمزرعه میتواند روی تجمع املاح درخاک ویا گیاه مؤثر واقع شود. کاربرد آب درمقادیرکمتر ازحد مورد نیاز گیاه باعث تجمع املاح درمنطقه ریز وسفر خواهد شد. ولی اگر آب به مقداربیشتر از حد مورد نیاز گیاه مصرف شود باعث شستشوی املاح وخروج آن از منطقه ریز وسفرمی شود.
عدم زهکشی کافی وسطح آب زیرزمینی بالاباعث صعود کاپیلاری آب تحت الارض شده وشوری خاک را افزایش خواهد داد.
استفاده از آبهای نسبتاً شوردرآبیرای شیاری تأثیرسوء زیادی روی رشد گیاه نخواهد گذاشت. ولی اگر همین آب با همین کیفیت درآبیاری بارانی مورد استفاده قرارگیرد موجبات کاهش عملکرد محصول را فراهم میسازد.
ارزیابی کیفیت آب آبیاری
از جایی که انواع مختلف آب جهت آبیاری مورد استفاده قرارمی گیرد، پس لازم است که سیستم خاصی از استاندارد کیفیت آب برقرارشود. زیرا آبی که برای مصارف صنعتی، مصارف بهداشتی و... مورد استفاده قرارمی گیرد مناسب برای آبیاری نیست.
برای ارزیابی کیفیت آب آبیاری بایستی موارد زیردرنظرگرفته شود:
شوری (غلظت کل املاح محلول)
نسبت سدیم به سایر کاتیونها
غلظت کربنات وبی کربنات
غلظت بور، کلروسایر عناصرسمی
بطورکلی ارزیابی وارائه نوعی طبقه بندی آبیاری که درهمه مکانها وتحت همه شرایط مورد استفاده قرارگیرد امکان پذیرنیست. بنابراین دراینجا تحلیل ومقایسه ای از بعضی از روشهای طبقه بندی کیفیت آب موجود را ارائه میدهیم ونشان میدهیم چگونه میتوان از این روشها استفاده کرد.
الف ـ خطرشوری (غلظت کل املاح محلول)
برای تعیین مقدارشوری آب آبیاری دو روش معمول وجوددارد که درزیربه آنها میپردازیم:
1ـ کل نمکهای محلول TDS
کل نمکهای محلول یا مقدار باقیمانده خشک را میتوان درصورتی که آب آبیاری فاقد بی کربنات باشد به سادگی با تبخیرحجم معینی از آب واندازه گیری وزن املاح باقیمانده تعیین کرد. درآبهایی که مقدار قابل توجهی بی کربنات وجوددارد بااستفاده ازاین روش ممکن است تنها نصف وزن بی کربناتهااندازه گیری شود. چراکه حدودنیمی ازبی کربناتها دراثر حرارت ازبین رفته ومقدارTDS بدست آمده بامقدارواقعی آن متفاوت خواهدبود. کل نمکهای محلول یا مقدارباقیمانده خشک برحسب میلی گرم در لیتر(mg/I)ویا قسمت درمیلیونppm)) بیان میشود.
غلظت املاح محلول درآب باران کمتر از 10 میلی گرم درلیتر(ppm) ودرآب دریاهای آزاد، مقدار متوسط آن حدود 35 میلی گرم درلیتراست.
TDS عامل مهمی درکیفیت آب بوده واثرزیادی درجابجایی وتبدیل شیمیایی ویونیزه شدن مواد دارد. غلظت املاح محلول، نقش زیادی درتعیین جوامع آبزی جانوری وگیاهی داشته وبسیاری از گیاهان وجانوران آبزی به آبهای شیرین یا شور عادت دارند. غلظت املاح محلول درتعیین تناسب آب درمصارف شرب انسان ودام، کشاورزی وصنعت نقش مهمی دارد. درآب اشباع از Nacl، غلظت TDS به 300 میلی گرم درلیترمی رسد.
2- هدایت الکتریکی EC2
یکی از راههای ساده تعیین غلظت املاح محلول درآب، اندازه گیری هدایت الکتریکی است. آب مقطریا آب خالص تقریباً هادی جریان الکتریسیته نیست ولی اگر درآب نمکهای محلول وجود داشته باشد آب را هادی جریان الکتریسیته میکند، هرچه مقدار املاح حل شده درآب بیشتر باشد قابلیت هدایت الکتریکی نیز افزایش مییابد، به عبارت دیگر، مقاومت الکتریکی آن کاهش مییابد. با توجه به نقش درجه حرارت درمیزان هدایت الکتریکی آب، اندازه گیری ها نسبت به درجه حرارت استاندارد که همان 25 درجه سانتیگراد است بایستی اصلاح گردد. هدایت الکتریکی به ازاء افزایش هردرجه سانتیگراد تقریباً 2 درصد افزایش مییابد. که میتوان آنرا بصورت زیرنشان داد.
(1-5) ECt=EC25+%2(t-25)
واحدهای اندازه گیری هدایت الکتریکی درسیستم متریک عبارتند از:
موس برسانتی متر که بصورت EC نشان داده میشود. mhos/cm
میلی موس برسانتی متر که بصورت 10-3 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
میکروموس برسانتیمترکه بصورت 10-6 × EC نشان داده میشود. millimhos/cm
1 mhos/cm = 1000 millimhos/cm = 1000000 micro mhos/cm