لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اخلاق و اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اهمیت اخلاق در اسلام
مکتب ها به تناسب وسعت یا محدودیت خود تعالیم و دیگاههائی را عرضه میکنند که بر اساس وعده آنها اگر مورد رعایت و عمل قرار گیرند موجبات سعادت عاملان به آن را فراهم میسازند. مکتب الهی اسلام در همه زمینه ها از جمله اخلاق دارای دیدگاههائی وسیع است که بر اساس وعده الهی و هم بر اساس تجارب و عمل , اجرای از اهم مسائل و مساله تزکیه نفس وتخلق به اخلاق حمیده از عوامل سعادت ذکر شده است .(سوره شمس آیه 9)
در اسلام قیمت و ارزش مرد روی اخلاق و سجایای ارزنده او سنجیده میشود و در اهمیت آن همین بس که امام صادق (ع) فرمود: اگر به تو اعلام گردد که از عمرت بیش از دو روز باقی نمانده است , روز اول را به اخلاق و ادب اختصاص ده تا از آن برای مرگت استفاده کنی . و هم بنا بگفته استاد ابوالاعلی مودودی: اگر از من بخواهند تمام فلسفه دین اسلام را در دو کلمه خلاصه کنم میگویم ثبات اخلاق . و این اهمیت اخلاق را در اسلام نشان میدهد.
اخلاق , راز بعثت
آیات متعدد قرآن و روایات اسلامی نشان میدهند که از اهداف مهم بعثت ابنیاء و حتی راز بعثت پیامبر ما هدایت مردم و تهذیب اخلاق آنهاست . حدیث معروف نبوی را همه شنیده ایم که فرمود بعثت لاتمم مکارم الاخلاق من مبعوث شده ام که مکرمت های اخلاق را به اتمام و تکمیل رسانم و عملا دید ه ایم که رسول خدا در زندگی روزمره , در معاشرتها و برخوردها , در موضعگیری ها در قبال وقایع وجریانات , حتی در جنگها وستیزها الگوی اخلاق و یا قرآنی متحرک بود بگفته بزرگ مردی در تعالیم اخلاقی محمد (ص) همین کافی است که فرمود: احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا: بهترین مردم در جنبه ایمان آنکسی است که در اخلاق بهترین باشد. و در اخلاقی بودن او همین بس که در فتح مکه همه مشرکان وزجردهنگان خود را بخشید و آنها را آزاد و رها اعلام فرمود.
انبیاء و در راس آنها پیامبر ما برای تعلیم حکمت , اجرای قانون الهی و نتفیذ آن در جامعه مبعوث شده اند ولی آنان مقدم بر تعلیم حکمت و تنفیذ قانون کوشیدند که مردم را آدم کنند و این امر از راه اخلاق . خلقیات در اسلام بر اساس روایات و هم بر مبنای دسته بندیهائی که بزرگان ما با توجه به روایات اخلاقی انجام داده اند مجموعه مباحث اخلاقی و آنچه که تحت عنوان خلقیات در اسلام ذکر میشوند شامل دو دسته اند: محاسن اخلاقی که برای حسن روابط اجتماعی , جلب منافع عموم , بهبود و امنیت حیات جمعی مطرحند مثل خیرخواهی عموم, رعایت و اجرای عدل در جامعه , احسان و صله رحم , سلام در حین معاشرت و برخورد , انفاق و انعام مردم , و ...... .
مکارم اخلاق که شامل مباحثی در زمینه معیارهای انسانیت و حاکی از بزرگواری طبع و تعالی روحانی هستند و روایات ما بیشتر به این قسمت تکیه دارند. حتی در سخنی از امام صادق (ع) آمده است که فرمود: شاگردان مکتب ما افرادی هستند که وارسته باشند و بزرگوار به مکارم اخلاقی متخلق باشند تا انسانهائی برتر بحساب آیند. توصیه هائی هم که در زمینه اخلاق در دست است در رابطه با مکارم اخلاق است . از جمله حدیثی است از رسول خدا (ص) که فرمود بر شما باد به رعایت مکارم اخلاقی زیرا که خدای عزوجل مر به آن مبعوث فرمود- مستدرک الوسایل.
اما اینکه مکارم اخلاق شامل چه مباحث و مسائلی است از امام صادق (ع) دراین باره پرسش شد. فرمودند که آن عبارتست از: عفو و گذشت از کسی که برتو ستم کرده , پیوند با کسی که از تو بریده عطا و بخشش به کسی که ترا محروم کرده و جاری کردن گفتار حق و استوار اگر چه به ضرورت باشد . روایات دیگری هم وجود دارد که در آن مکارم اخلاق را عبادت دانسته اند از: پارسائی , قناعت , نیکوکاری و احسان , راستگوئی, ادای امانت و....
دسته بندی مسائل اخلاقی
مسائل اخلاقی در روایات و هم بر اساس ملاحظه در آیات قرآن کریم به دو دسته تقسیم میشوند: مسائل فردی که در آن اصول و ضوابطی برای پیراستن فرد از رذائل اخلاقی , آراستن خود به فضائل , رعایت قواعد برا ی حفظ سلامت و بهداشت جسم و روان , تعدیل و کنترل غرائز است . مثل مراقبت در خوردن و آشامیدن , داشت صفاتی چون وفاء بعهد , محبت و اخلاص , تواضع , پرهیزاز غرور و خود پسندی و.... مسائل جمعی که در آن رعایت احوال دیگران مطرح است مثل نیکی به پدر و مادر , حمایت و هدایت مردم , تربیت فرزند , سرپرستی و احسان به یتیم , دوری از فحشاء و اکل به حرام دادم صدقات , تعاون به خیر, اصلاح جامعه , تکامل و تعاضداجماعی و .....
و ذکر این نکته ضروری است که در اخلاق آراستن خود به فضائل و انجام امور بر اساس نیت مطرح است که قوام و ارزش عمل به نیت و نیز نیت اساس عمل است .
فواید و آثار اخلاق
درباره این سئوال که اخلاق دارای چه فواید و آثاری است پاسخی در حد رساله ای جداگانه لازم است . ولی برای کامل بودن این اثرباز هم به مواردی دراین رابطه اشاره می شود:
اخلاق و ایمان : رابطه ای بین اخلاق و ایمان مطرح است بگونه ای که امام باقر (ع) فرمود ایمان کسی کاملتر است که خلق و خویش نیکوتر باشد . و امام صادق (ع) فرمود بدخلقی ایمان را تباه می کند همانگونه که سرکه عسل را.
احادیث و روایات دیگری نشان میدهند که محاسن اخلاق سبب پیوندی بین خدا و بندگان اوست .
اخلاق و عزت : اخلاق برای دارنده خود موجب عزت و آبرومندی است . چه بسیارند افرادی که تنها اخلاق عزیزشان کرده است و گرنه ازخود مالی و حتی دانشی که مورد بهره گیری مردم باشد ندارند. و برعکس چه بسیارند آنهائی که اخلاق بدو ناهموارشان موجبات خواری و سرافکندگی شان را فراهم ساخته است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
فهرست
تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت 1
نام و نژاد عرب 7
اعراب بائده 10
اعراب حجاز 11
تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت
حجاز قلمرو ظهور اسلام
شبه جزیره عربستان واقع در جنوب غربى آسیا شامل بادیه شام، سرزمین عراق، سواحل خلیج فارس، نجد، یمامه، حجاز و یمن، بزرگترین شبه جزیره دنیا است. حجاز که قلمرو ظهور پیغمبر خاتم (صلى الله علیه و آله) و دین مبین اسلام است، در سمتشمال و غرب، صحراى نجد در شرق، و یمن در جنوب شبه جزیره عربستان قرار دارد.
سراسر مرز غربى حجاز را بحر احمر یا دریاى سرخ احاطه کرده است. مساحت کل شبه جزیره تقریبا دو برابر مساحت ایران کنونى یعنى بیش از سه میلیون کیلومتر مربع مىباشد. این شبه جزیره از شمال به فلسطین و بادیه شام (سوریه و اردن فعلى) و در شرق به عراق (قلمرو حیره) و خلیج فارس و در جنوب به اقیانوس هند و خلیج عمان محدود است.
هنگام ظهور اسلام، در حجاز و دشتهاى پهناور و بیابانهاى بىکران و بى آب و علف و لم یزرع آن، تقریبا اثرى از تمدن وجود نداشت، و در صدها فرسخ آن نشانهاى از حیات دیده نمىشد. قسمت عمده آن را دریائى از شنهاى روان و ریگهاى تفتیده و سوزان تشکیل مىداد. نقاط مسکونى این اراضى پهناور بسیار محدود بود و از چند شهر بى اهمیت تجاوز نمىکرد. بقیه ساکنان آن صحراهاى مخوف و دهشتزا، قبایل پراکنده و چادر نشینان خانه به دوش بودند که در نواحى مختلف صحرا یا در فواصل کوهها به سر مىبردند، و پیوسته در راه یافتن آب و گیاه یا براى گریز از جنگ و خون ریزیها در حال نقل و انتقال بودند.
جنوب شبه جزیره یعنى یمن داراى آب و هواى مساعد بود و آثارى از تمدن داشت که آن هم به وسیله رومىها و حبشىها و در آخر ایرانیان، آخرین فروغ خود را از دست داده بود.
ناحیه شمال و شمال غربى شبه جزیره، یعنى حجاز و نجد که دین مبین اسلام در آن طلوع نمود، چنان فاقد اهمیت بود که مورد توجه کشورگشایان واقع نمىشد. به طورى که هیچ کشورگشائى زحمت لشکر کشى به آنجا را به خود نمىداد. زیرا نه قابل کشت و زرع و تولید بود، و نه صنایع و فراورده و محصولات تجارتى داشت، و نه چندان داراى نقاط مسکونى و خوش آب و هوا بود که طمع گردنکشان و جهان گشایان را برانگیزد تا به آنجا لشکر بکشند، یا مردمى به این امیدها به آن نواحى کوچ کنند، و در آنجا سکونت ورزند.
با این وصف ناحیه شمال غربى شبه جزیره یعنى «حجاز» نظر به اینکه مرکز طلوع آفتاب جهانتاب اسلام و محل نزول وحى الهى بر حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبد الله (صلى الله علیه و آله) است، براى مسلمانان از اهمیت و احترام خاصى برخوردار مىباشد. به این دو بیتشعر زیبا نگاه کنید:
سفرى به کوى جانان ز ره حجاز باشد سفر حقیقت آرى ز ره مجاز باشد
همه خارهاى صحرا بکشم به دیده چون گل اگر این ره بیابان طرف حجاز باشد
مواردى چند را مىتوان در این خصوص یادآور شد که منطقه حجاز توجه اقوام دیگر را به خود جلب کرده است: نخست هجرت گروهى از یهود مىباشد که در حمله رومىها به فلسطین از تیر رس آنها گریختند و براى حفظ جان خود به یمن و سرزمین یثرب یعنى مدینه کنونى و خیبر واقع در سر راه مکه و شام روى آوردند که بعدها به نام یهودان حمیرى در یمن، و بنى نضیر و بنى قینقاع و بنى قریضه و خیبرى و غیره در مدینه و نواحى آن معروف گشتند.
یهود با اعراب بت پرست آمیزش پیدا کردند، به آنها زن دادند و از آنها زن گرفتند، و حتى بسیارى از آنها را به دین خود در آوردند. به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقاله ای در خصوص بررسی حقوق زن در اسلام :مقدمه:انسان از گذشتههاى دور تا به امروز در پى شناسایى حقوق خویش و در جهت تأمینو تضمین آن، همواره قربانى داده است. پرداخت هزینههاى سنگین در این راه بهتدریج جامعه بشرى را به سوى تنظیم و تدوین حقوق بشر هدایت نمود. اعلامیههاى حقوق که سابقه تدوین برخى از آنها به قرنها قبل بازمىگردد نمونهاى از تلاش انسان در اینراستا مىباشد.
انسان همان موجودی است که آفرینش وى در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته و خداوند خود را نسبت به چنین آفرینشى تحسین نموده، وبرهمین اساس جایگاه شایسته و والای او را موردتاکیدقراردادهاست. :(و لَقَد کرّمنا بَنى آدَمَ وَ حَملناهُم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطیّبات و فضّلناهم على کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلاً )
بنابراین تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده، برترى او در جهان به روشنى اعلام گردیده و آنچه در آسمان و زمین است با اراده خداوندى در قبضه وى (انسان) قرار گرفتهاست. در این نگرش الهى بر خلقت انسان که سه محور آفرینش ویژه، جایگاه ویژه و اقتدار ویژه این موجود مورد توجه قرار مىگیرد، برخوردارى از حقوق ویژه نیز امرى طبیعى بوده به گونهاى که بدون آن، ویژگیهاى سهگانه فوق معنا و مفهومى نخواهند داشت. به تعبیر دقیقتر، رابطه مستقیمى میان گستره تواناییها و استعداد انسان با گستره و دامنه حقوق وى وجود دارد. به هر میزانى که استعداد خدادادى این موجود بیشتر باشد دامنه استحقاق او نیز گستردهتر خواهد بود.به حکم آیه شریفه «یا ایّها النّاس انّا خلقناکُم من ذکرٍ و انثى و جَعَلناکُم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمَکم عند اللَّهِ اَتقاکم » جنسیت هرگز ملاک برترى و امتیاز نبوده بلکه امتیاز انسان چه زن و چه مرد بر اساس تقوا است. زن و مرد گرچه از دو جنس متفاوتند اما از نظر انسانیت با هم برابرند:
«یا ایها النّاس اتقّوا ربّکم الذى خَلَقَکُم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها ...؛»
برابرى زن با مرد در اصل هویت انسانى، دلیل برابرى آنان در سایر زمینههاى زندگى است از قبیل برابرى در کسب علم و دانش، برابرى در استقلال عمل و آزادى انتخاب، برابرى در اموراقتصادى وبرابرى درمجازاتها نظیرسرقت این نمونهها نشانگر آن است که زن و مرد در حیثیت و حقوق انسانى با یکدیگر برابرند. نکتهاى که لازم است مورد توجه قرار گیرد فرق میان تساوى و تشابه حقوق است. تفاوتهاى فراوان زن و مرد از لحاظ جسمى ، روانى و احساسى سبب گردیده است، اسلام که بر پایه فطرت انسانى ، حقوق خویش را وضع نموده است با عنایت به این تفاوتها، حقوقى براى زن و حقوقى براى مرد قائل شود که سرجمع آن برابرى و تساوى میان آنان و نفى تبعیض جنسى است.
به تعبیر شهید مطهرى: «آنچه میان طرفداران حقوق اسلامى از یک طرف و طرفداران پیروى از سیستمهاى غربى از طرف دیگر مطرح است مسأله وحدت و تشابه حقوق زن و مرد است نه تساوى حقوق آنها. کلمه «تساوى حقوق» یک مارک تقلبى است که مقلّدان غرب بر روى این رهآورد غربى چسبانیدهاند ... در نهضت عجولانهاى که در کمتر از یک قرن اخیر به نام زن و براى زن در اروپا صورت گرفت، زن کم و بیش حقوقى مشابه با مرد پیدا کرد؛ اما با توجه به وضع طبیعى و احتیاجات جسمى و روحى زن، هرگز حقوق مساوى با مرد پیدا نکرد، زیرا زن اگر بخواهد حقوق مساوى حقوق مرد و سعادتى مساوى سعادت مرد پیدا کند راه منحصرش این است که مشابهت حقوقى را از میان بردارد. براى مرد حقوقى متناسب با مرد و براىزن حقوقى متناسب با خودش قائل شود.»
علت تفاوتهاى حقوقى در امورى نظیر ارث، طلاق، تعدد زوجات، ولایت، شهادت، قضاوت و امورى از این قبیل را باید در تفاوتهاى وجودى میان این دو جست و جو نمود.
با توجه به مطالب مذکور در این مقاله سعی شده است تا مطالبی در خصوص وضعیت زنان در طول تاریخ و تفاوتهای زنان و مردان در گذشته و حال و همچنین مطالبی پیرامون حقوق زنان از منظر فقهی و حقوقی و در قسمتی دیگر از زاویه اجتماعی و... ارائه شود .
وضعیت زنان در جامعه عرب هنگام نزول قرآن:
عرب از همان زمانهای قدیم در شبه جزیره عربستان زندگی میکرد، سرزمینی بیآب و علف و خشک و سوزان، و بیشتر سکنه این سرزمین، از قبایل صحرانشین و دور از تمدن بودند، و زندگیشان با غارت و شبیخون، اداره میشد، عرب از یک سو، یعنی از طرف شمال شرقی به ایران و از طرف شمال به روم و از ناحیه جنوب به شهرهاى حبشه و از طرف غرب به مصر و سودان متصل بودند، و به همین جهت عمده رسومشان رسوم توحش بود، که در بین آن رسوم، احیانا اثرى از عادات روم و ایران و هند و مصر قدیم هم دیده میشد. عرب براى زن نه استقلالی در زندگی قائل بود و نه حرمت و شرافتی، بله حرمتی که قائل بود براى بیت و خاندان بود، زنان در عرب ارث نمیبردند، و تعدد زوجات آن هم بدون حدی معین، جایز بود، همچنانکه در یهود نیز چنین است، و همچنین در مساله طلاق براى زن اختیاری قائل نبود، و دختران را زنده به گور میکرد، اولین قبیلهای که دستبه چنین جنایتی زد، قبیله بنو تمیم بود، و به خاطر پیشامدی بود که در آن قبیله رخ داد، و آن این بود که با نعمان بن منذر جنگ کردند، و عدهای از دخترانشان اسیر شدند که داستانشان معروف است، و از شدت خشم تصمیم گرفتند دختران خود را خود به قتل برسانند، و زنده دفن کنند و این رسم ناپسند به تدریج در قبایل دیگر عرب نیز معمول گردید، و عرب هر گاه دختری برایش متولد میشد به فال بد گرفته و داشتن چنین فرزندی را ننگ میدانست بطوری که قرآن میفرماید: "یتوارى من القوم من سوء ما بشر به" (1)
یعنى پدر دختر از شنیدن خبر ولادت دخترش خود را از مردم پنهان میکرد و بر عکس هر چه بیشتر دارای پسر میشد(هر چند پسر خوانده) خوشحالتر میگردید، و حتی بچه زن شوهرداری را که با او زنا کرده بود، به خود ملحق ماکرد و چه بسا اتفاق میافتاد که سران قوم و زورمندان، بر سر یک پسری که با مادرش زنا کرده بودند نزاع میکردند، و هر یک آن پسررابراىخودادعامینمودند.
البته از بعضی خانوادههای عرب این رفتار هم سرزده، که به زنان و مخصوصا دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رعایت رضایت و انتخاب خود او را کرده باشند، که این رفتار از عرب، شبیه همان عادتی است که گفتیم در اشراف ایرانیان معمول بود، و خود یکی از آثار امتیازطبقاتی در جامعه است.
به هر حال رفتاری که عرب با زنان داشت، ترکیبی بود از رفتار اقوام متمدن و رفتار اقوام متوحش، ندادن استقلال به زنان در حقوق، و شرکت ندادن آنان در امور اجتماعی از قبیل حکومت و جنگ و مساله ازدواج و اختیار دادن امر ازدواج به زنان اشراف را از ایران و روم گرفته بودند، و کشتن آنان و زنده به گور کردن و شکنجه دادن را از اقوام بربری و وحشی اقتباس کرده بودند، پس محرومیت زنان عرب از مزایای زندگی مستند به تقدیس و پرستش رئیس خانه نبود، بلکه از باب غلبه قوی و استخدام ضعیف بود. و اما مساله"پرستش"در بین عرب اینچنین بود که همه اقوام عرب(چه مردان و چه زنان) بت مىپرستیدند، و عقائدى که در باره بت داشتند شبیه همان عقائدى است که صابئین در باره ستاره و ارباب انواع داشتند، چیزى که هستبتهاى عرب بر حسب اختلافى که قبائل در هواها و خواستهها داشتند مختلف مىشد، ستارگان و ملائکه(که به زعم ایشان دختران خدا هستند)را مىپرستیدند و از ملائکه و ستاره صورتهایى در ذهن ترسیم نموده و بر طبق آن صورتها، مجسمههائى مىساختند، که یا از سنگ بود و یا از چوب، و هواها و افکار مختلفشان به آنجا رسید که قبیله بنى حنیفه بطورى که از ایشان نقل شده بتى از"خرما"، "کشک"، "روغن"، "آرد"و...درست کرده و سالها آن را مىپرستیدند و آنگاه دچار قحطى شده و خداى خودراخوردند!.شاعرىدراین زمینه چنین گفت:
اکلتحنیفة ربها لم یحذروا من ربهم زمن التقحم و المجاعة سوء العواقب و التباعة
قبیله بنى حنیفه در قحطى و از گرسنگى پروردگار خود را خوردند و نه از پروردگار خود حذر کردند، و نه از سوء عاقبت این کار پروا نمودند!!
و بسا مىشد که مدتى سنگى را مىپرستیدند، اما آنگاه که به سنگ زیبائى مىرسیدند سنگ اول را دور انداخته و دومى را براى خدائى بر مىگزیدند، و اگر چیزى پیدا نمىکردند براى پرستش مقدارى خاک جمع نموده و گوسفند شیردهى مىآوردند و شیرش را روى آن خاک مىدوشیدند، و از آن گل بتى مىساختند و بلا فاصله به دور همان بت، طواف مىکردند! و زنان محرومیت و تیرهبختىهائى که در این جوامع داشتند در دل و فکر آنان ضعفى ایجاد کرد، و این ضعف فکرى اوهام و خرافات عجیب و غریبى در مورد حوادث و وقایع مختلف در آنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
« حقوق خانواده در اسلام »
تعریف حقوق و رشته های آن
1 - حقوق را تعریف کنید ؟
حقوق در معانی مختلف به کار می رود :
1 - حقوق مجموع قوانین و مقررات حاکم بر اعمال و روابط مردم است و در صورت لزوم دولت افراد را به رعایت آن مجبور می کند . مثلا می گوییم : حقوق ایران ، حقوق اسلام . حقوق در این معنی را گاهی حقوق ذاتی تعبیر می کنند زیرا در این مورد مقصود از حقوق ، حقوق بالذات و قطع نظر از افراد است . حقوق ذاتی قوانین عام و خاص است .
2 – حقوق جمع حق است و حق قدرت یا امتیازی است که شخص در مقابل اشخاص دیگر دارد مانند : حق آزادی . این قسم حقوق را حقوق فردی نیز می گویند .
2 – رشته های گوناگون حقوق را نام ببرید ؟
1 – حقوق عمومی و حقوق خصوصی
2 – حقوق داخلی و حقوق بین المللی
3 – قوانین عام را کدام مرجع یا مقام تصویب می کند و شامل کدام قوانین است ؟
قوانین عام ، مجموعه مقرراتی است که مقام صلاحیت دار تصویب کرده و شامل تصویب نامه ها ، نظام نامه ها و کلیه قوانین است .
4 – قوانین خاص را کدام مرجع تصویب می کند ؟
قوانین خاص ، مقرراتی است که به تصویب مجلس رسیده باشد .
5 – حقوق عمومی و خصوصی را تعریف کنید ؟
حقوق عمومی ، مجموع مقررات حاکم بر روابط دولت و ماموران دولت با مردم است و سازمانهای دولتی را منظم می سازد . حقوق خصوصی ، مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر روابط اشخاص است .
تمام مقرراتی که مربوط به قوای سه گانه و طرز اعمال حاکمیت دولت و سازمانهای دولتی است تحت پوشش حقوق عمومی است و تمام مقررات حاکم بر روابط خانوادگی ، تجارتی و تعهدات اشخاص در برابر هم ، در زمره حقوق خصوصی قرار می گیرد .
6 – رشته های حقوق عمومی را نام ببرید ؟
1 – حقوق اساسی
2 – حقوق اداری
3 – حقوق مالیه
4 – حقوق بین المللی عمومی
7 – رشته های حقوق خصوصی را نام ببرید ؟
موضوع اصلی حقوق خصوصی ، روابط افراد یک مملکت است و مهمترین رشته های حقوق خصوصی عبارتند از حقوق مدنی ، حقوق بازرگانی ، حقوق دریایی ، حقوق بین المللی خصوصی ، حقوق اطفال ، حقوق کار ، حقوق هوایی و ...
8 – جایگاه خانواده را در حقوق اساسی توضیح دهید ؟
حقوق اساسی ، یا همان حقوق ( مادر ) از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا اصول بیان شده قانون اساسی شامل عموم مردم میشود . قانون اساسی در مقدمه خود با عنوان « زن در قانون اساسی » ارزش و کرامت زن از دیدگاه اسلام را بیان کرده است . قانون اساسی خانواده را واحد « بنیادین » جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان دانسته که توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل آن ، زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است . بر طبق قانون اساسی فراهم کردن امکانات تشکیل خانواده از وظایف حکومت است و زن بواسطه وظیفه خطیر و ارزشمند مادری همرزم مردان در میدان های فعال حیات خواهد بود .
9 – وضعیت خانواده را از نظر حقوق مدنی تعریف کنید ؟
حقوق مدنی مهمترین رشته حقوق خصوصی است و حقوق خانواده یکی از مهمترین بخشهای حقوق مدنی است که جنبه حقوقی صرف ندارد و آمیخته با مسائل اجتماعی و اخلاقی و مذهبی است و بیشتر قواعد آن مربوط به نظم عمومی و اخلاق حسنه است .
مفهوم و اهمیت خانواده
1 – خانواده را تعریف کنید و انواع آن را نام ببرید ؟
خانواده یک نهاد اجتماعی است و مفهوم آن در جوامع مختلف و در طول زندگی بشر ، همواره به یک شکل نبوده و پا به پای تحول اجتماعی متحول شده است . از نظر جامعه شناسان خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون ، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده و برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند . انواع خانواده عبارتند از : خانواده گسترده ، خانواده هسته ای ، خانواده پدر سالار ، خانواده مادر سالار و ...
2 – خانواده گسترده را تعریف کنید ؟
به گروهی از افراد گفته می شود که از یکدیگر ارث می برند . این گروه عبارتند از شخص ، همسر او و خویشاوندان نسبی در جائیکه قانون مدنی راجع به طبقات خویشاوندان نسبی صحبت می کند . خانواده به این مفهوم را مد نظر داشته است .
3 – خانواده هسته ای را تعریف کنید ؟
عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها که معمولا با هم زندگی می کنند و تحت ریاست شوهر و پدر خانواده هستند . معیار تشکیل این خانواده همان « ریاست » یک شخص بر اعضای آن است . ریاست شوهر و پدر خانواده یک نوع وحدت و هماهنگی در امور خانواده و بین اعضای آن ایجاد می کند .
4 – مبانی طبیعی و اخلاقی خانواده را توضیح دهید ؟
خانواده قدیمی ترین و در عین حال طبیعی ترین واحد اجتماعی است که مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ تر است . مهمترین و ارزشمندترین نقش خانواده تامین محبت واقعی و عمیق بین اعضای خانواده است . همبستگی حقوقی و اخلاقی خانواده سبب می شود که زن و مرد با قبول پیوند زناشویی مسوولیت مراقبت و سرپرستی و حمایت از فرزندان خود را به عهده گرفته و آنان را در زمانی که نیاز به حمایت و یاری پدر و مادر دارند ، در اجتماع تنها و بی پناه رها نسازند . افرادی که از حمایت خانواده محرومند نه تنها از نظر عاطفی و اخلاقی دچار کمبود هستند بلکه در مقابل مشکلات فراوان خارج از خانواده تنها و بی یار می مانند و همواره در معرض فساد و تباهی قرار دارند .
5 – نقش حمایتی دولت از خانواده را توضیح دهید ؟
دولت قادر نیست جانشین خانواده شود و عشق و محبت و حمایت معنوی پدر و مادر را نثار کودک کند . لیکن در مواردی که کودکی به هر دلیل بی سرپرست و تنها مانده است دولت موظف است با ایجاد سازمانهای مجهز اقدام به سرپرستی و تعلیم و تربیت کودکان بی سرپرست کند و با در اختیار قرار دادن امکانات لازم از تباهی آنان جلوگیری کند . اما وظیفه دولت حمایت و تقویت مبانی خانواده است . دولت باید از هرگونه اقدامی که کانون خانواده را متزلزل می سازد خودداری کند .
6 – مبانی اجتماعی خانواده را تعریف کنید ؟
کودک پس از تولد برای مدت نسبتا طولانی تنها با جامعه کوچک خانواده در تماس است به همین دلیل خانواده اولین وسیله انتقال میراث فرهنگی به کودکان است که زنان و مردان فردای کشورند . آداب و رسوم ، تشریفات ، اخلاق ، قانون و مقررات اجتماعی همه از راه تلقین و تقلید و دادن الگوی صحیح به کودک در خانواده آموزش داده می شود . خانواده کودک را برای قبول مسولیت و جانشینی خود آماده و در نهایت او را اجتماعی می سازد . بنابراین باید خانواده ها را برای تامین سعادت فردی و اجتماعی ، نیرومند ساخت تا از آسیبهای اجتماعی مصون بمانند و نقش سازندگی خود را بدون انحراف ایفا نمایند .
7 – مبانی اقتصادی خانواده را تعریف کنید ؟
خانواده از نظر اقتصادی نیز سهم مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و بالا بردن بنیه مالی کشور دارد . یک خانواده کشاورز در عین حال که یک واحد تولیدی است یعنی محصولات و خدمات مورد نیاز خود را فراهم میکند با فروش محصولات خود در بازار نیازمندیهای افراد دیگر را هم که قادر به کار کشاورزی نیستند تامین می کند . خانواده ها با پس انداز سرمایه های کوچک خود نقش مهمی در گردش پول کشور بر عهده دارند . اشخاصی که ازدواج می کنند و تشکیل خانواده می دهند تمام نیروهای خود را صرف کار و کوشش می کنند تا زندگی خانواده خود را به بهترین وجه اداره کنند .
ازدواج ( نکاح )
1 – ازدواج ( نکاح ) را تعریف کنید ؟
نکاح در لغت به معنای عقد زناشویی بستن است . ازدواج قراردادی ( عقد ) است که به موجب آن زن و مرد به قصد زندگی مشترک و کمک به یکدیگر قانونا با هم متحد می شوند .
2 – احوال شخصیه چیست ؟
عبارت است از مجموع صفات انسان که به اعتبار آنها ، یک شخص در اجتماع دارای حقوق شده و آن حقوق را اجرا می کند مانند : ازدواج ، تابعیت ، اسم ، اقامتگاه و اهلیت و غیره .
3 – از مفهوم ازدواج چند نتیجه بدست می آید ؟
اول : اینکه ازدواج عقد است .
دوم : مقصود از آن یک زندگی مشترک است .
سوم : از اتحاد قانونی زن و مرد حاصل می شود .
چهارم: احوال شخصیه در مورد کلیه اتباع ایران حتی اگر مقیم در خارج باشند قابل اجرا است .
4 – هدف از ازدواج چیست ؟
هدف از ازدواج ، وصول به آرامش و دسترسی به مودت و دوستی و تولید و تداوم نسل و پایبند ساختن زن و مرد به کانون خانوادگی و مکلف ساختن آنها به نگاهداری و تربیت فرزندان حاصل از ازدواج است .
5 – انواع ازدواج ( نکاح ) را نام ببرید ؟
1 – نکاح دائم 2 – نکاح منقطع
6 – نکاح دائم را تعریف کنید ؟
قرارداد ازدواجی است همیشگی که پایه تشکیل خانواده است . اساس این ازدواج بر تعظیم و تکریم موقعیت عقد ازدواج است .
7 – نکاح منقطع را تعریف کنید ؟
نکاح منقطع یا موقت که آن را صیغه نیز می گویند در فقه امامیه و قانون مدنی معتبر شناخته می شود . نکاح موقت از بسیاری جهات مانند نکاح دائم است . به ویژه از لحاظ اولاد تفاوتی بین نکاح دائم و منقطع نیست و فرزند ناشی از این نکاح از کلیه حقوق فرزند ناشی از نکاح دائم برخوردار است .
8 – ازدواج در اسلام را توضیح دهید ؟
دین مقدس اسلام ، عقد ازدواج را در منتهی درجه اهمیت تلقی کرده و با توجه به اینکه ازدواج پایه اساسی اجتماع است ، بنیان آن را بر قواعد و اصول عقلی و اخلاقی استوار ساخته است . اسلام برای اینکه بنیان اجتماعی مسلمانان را تحکیم بخشد و پایه و اساس خانواده های امت اسلامی را منظم تر و محکم تر سازد ، روابط آزاد بین را ممنوع کرده و به شدت با آن مخالفت کرده است . اسلام ضمن اصرار بر ازدواج زن و مرد بر موضع همسنگی و کفویت این دو تاکید فراوان دارد .
9 – شرایط نکاح منقطع را شرح دهید ؟
در نکاح منقطع باید مدت آن معین شود و در پایان مدت نکاح خود به خود منحل خواهد شد . همچنین مهریه به زن تعلق می گیرد . زن نمی تواند تقاضای نفقه کند مگر اینکه شرط کند و در صورت فوت زن و شوهر از یکدیگر ارث می برند .
خواستگاری و نامزدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
دین اسلام زمانی دین اصلی و مهم و حداقل دین اکثریت مردم قسمتی از جهان بود که بیش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا را تشکیل میداد و از جبال پیرنه (pyrenee) و اسپانیا در اروپا تا منتهیالیه آسیا در خاور دور(تا چین و گینهنو) و از مراکش در شمال آفریقا تا دورترین نقطه جنوب آفریقا و مستعمره کاپ (cape colony) شامل دو سوم قاره آفریقا را در بر میگرفت. محتملاً اگر مقاومت و لجاجت شدید فرانکها (francs) در قرن دوم هجری مانع نشده بود، دین اسلام سرتاسر اروپا را فراگرفته بود. اسلام در زمان حاضر دین رسمی 39 کشور و دین اکثریت در 42 کشور و دین اقلیتهای وسیع و بزرگ (ده درصد بیشتر) در کشورهای متعدد است. پیروان اسلام در زمان حاضر در سرتاسر جهان پراکنده میباشند و جمعیت بیش از یک میلیاردی مسلمانان جهان در حدود بیش از بیست و پنج درصد جمعیت کل جهان را تشکیل میدهد.انتشار اسلام در بین ملل گوناگون و در سرزمینهای مختلف، که در مواردی ابتدا حتی با مقاومت و مخالفت شدید سایر ادیان موجود قبل از اسلام مانند مسیحیت، یهودیت، دین زرتشتی، هندو، بودایی و دیگر ادیان روبرو شد، مرهون عوامل و معلول علل و شرایط و خصوصیات مختلف و شاید به طور اصلی و اساسی عوامل و علل معنوی، روانی و دینی بوده است.مردم را میتوان به اکراه و به زور وادار کرد تا عملاً و حتماً کاری را انجام دهند، ولی نمیتوان آنان را مجبور نمود تا اصل، نظریه، فلسفه، عقیده، مکتب و دین و مذهبی را باور کنند و آن را با دل و جان بپذیرند؛ انتشار اسلام به صورت پذیرش آن به عنوان دین به وسیله مردم، همواره معلول علل و عواملی معنوی، روانی و دینی بوده است نه معلول زور و فشار؛ هر چند در مواردی عوامل غیرمعنوی و روانی و دینی نیز به انتشار آن کمک کرده و در نشر آن موثر بوده است. این در حالی است که بعضی از افراد و حتی گروههایی که اسلام را پذیرفتند جواب قاطعی برای سؤال از علت و علاقه و توجه خود به آن در ابتدا ندارند و نمیتوانند جزئیات و خصوصیات عوامل پذیرش اسلام را به عنوان دین خود تجزیه نمایند زیرا اسلام به عنوان یک دین و یک سیستم فکری و زندگی و به عنوان یک نظام هماهنگ اخلاقی و راه و رسم زندگی جامع به طور کلی نظر آنان را به خود جلب نموده است و آنان شیفته ترکیب اسلام و مجموع آن شدهاند بدون آنکه جزئیات آن را تجزیه کرده باشند. به هر صورت شیفته شدن به مجموع ترکیبی اسلام در مورد افراد بیشتر صادق است و معمولاً پذیرش اسلام به وسیله افراد به صورت انفرادی به این گونه صورت گرفته است. گسترش اسلام در بین جوامع و پذیرش اسلام بهطور دستهجمعی معمولاً و قاعدتاً معلول یک عامل اصلی و یا عوامل مهم میباشد.البته اسلام بر خلاف ادیان دیگر تنها یک نظام روحانی و روانی نیست بلکه یک نظام کامل فرهنگی و اجتماعی و فکری و زندگی و دارای خصوصیات و مشخصات میباشد. ولی بایستی توجه شود که این مطلب مستلزم آن نیست که تمام گروههایی که اسلام را به عنوان دین خود پذیرفتهاند آن را به تفصیل و به دقت مطالعه و بررسی کرده و سپس آن را به صورت یک کل پذیرفتهاند. مردم معمولاً تحت تاثیر یک یا چند عامل معین شیفته و عاشق آن شدهاند و آن را بر دین سنتی و آبا و اجدادی خود ترجیح دادهاند و بعید به نظر میرسد که انتشار اسلام به وسیله گروهها و ملل مختلف با استفاده آنان از روش تحقیق علمی انجام گرفته باشد. در حقیقت نشر وسیع اسلام نیز از راه پذیرش دستهجمعی اسلام صورت گرفته است. هرچند ممکن است این پذیرشهای دستهجمعی معلول استفاده از روش علمی یک رهبر و مرهون رهبری افراد معینی بوده باشد. درست است که فعالیتهای تبلیغاتی و دینی مسلمانان در راه نشر اسلام همواره یکی از عوامل مهم گسترش اسلام بوده است و نیز این حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت که عشق و علاقه شدید به حق و حقیقت که همواره در دل و جان مسلمانان شعلهور بوده است آنان را بر آن میداشت که تنها به دانستن حقیقت قناعت ننموده و آن را در انحصار خود قرار ندهند بلکه آن را به دیگران نیز عرضه دارند و بنابراین اسلام و پیام آن را به مردم دیگر در سرزمینهای دیگری که به آنها راه مییافتند معرفی نمایند، ولی بررسی مسأله اسلام به طور کلی و تاریخ انتشار آن طبعاً و خواه ناخواه ما را به این حقیقت راهنمایی میکند که عوامل، علل و شرایط گوناگون موجب پذیرش وسیع آن به وسیله مردم مختلف و گسترش سریع آنان در سرزمینهای گوناگون و در بین پیروان ادیان دیگر مانند ملل مسیحی اروپا، آفریقا و آسیا شده است؛ عوامل اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، معنوی، روانی، سیاسی، تاریخی، جغرافیایی و دیگر عوامل.
بعضی از عوامل اصلی و مهم پذیرش اسلام و گسترش آن در بین جوامع و ملل مختلف بودهاند. اصل امر به معروف و نهی از منکر که بر طبق آن نشر حقیقت و اسلام وظیفه دینی هر مسلمانی است، مسلمانان را در راهنمایی به اسلام کمک فراوان نمود. به علت همین اصل امر به معروف و نهی از منکر است که به میزان بسیار فراوانی کتب و ادبیات مناظرهای در اسلام به وجود آمده است و حتی تعدادی از این کتب و ادبیات نوشته و تالیف تازه مسلمانان بوده است زیرا پس از تشرف به اسلام راهنمایی دیگر به آن را وظیفه خود میدانستند. در مواردی نویسندگان غیرمسلمان با دشواری فراوان کوشیدهاند تا اسلام را به عنوان دینی که از راه اکراه گسترش یافته معرفی نمایند. بایستی خاطر نشان ساخت که تعصب تا حدی یکی از خصوصیات تمام ادیان و سیستمهای فکری است و حداقل بعضی از پیروان تمام ادیان دارای تعصب بودهاند اما اسلام همواره کوشیده است تا آن را کنترل نموده، با آن مبارزه کند و برای جلوگیری از تحمیل و در راه نابودی آن گام برداشته است. از طرف دیگر، هر چند تعصب ممکن است به عنوان وسیله تحمیل یک سیستم فکری و یا نظریهای بر دیگران مورد استفاده قرار گرفته باشد، اما هرگز نمیتواند به وسیله عقلا و دانشمندان به عنوان تنها عامل گسترش و پذیرش عقیده و یا نظریهای مخصوصاً عقاید و نظرات دینی به طور مداوم پذیرفته شود. ما میتوانیم نمونه تغییر دین به علت تحمیل و اجبار و حتی استفاده از وسایل غیر انسانی را در تاریخ تمام ادیان پیدا کنیم ولی اینگونه تغییر دین موقتی و ظاهری بوده و به هر صورت اسلام هیچگاه آن را تجویز ننموده است و منابع موثق اسلامی مسلماً آن را طرد نموده و قرآن، قاطعترین منبع تعالیم اسلامی، آن را با شدت رد کرده است. به هر حال بهتر است یادآوری شود که روشهای خشونتآمیز بیشتر به وسیله غیر مسلمانان و دشمنان اسلام به منظور جلوگیری از گسترش اسلام مورد استفاده قرار گرفته است نه به وسیله مسلمانان برای انتشار آن. داستانهای مربوط به شکنجه، قتل، آزار مسلمانان اسپانیا و استفاده از روشهای غیرانسانی و تفتیش عقاید که به وسیله فردیناند (ferdinand) و ایزابل (isabella) برای جلوگیری از گسترش اسلام و تحمیل مسیحیت مورد استفاده قرار گرفت افشاگر استفاده از غیرانسانیترین روشها و وسایل و شدیدترین نوع تعصب در تاریخ ادیان در طول تاریخ بشری است. اگر جنگ و شکنجه علیه مسلمانان در قسطنطنیه در اوایل قرن هشتم میلادی نبود سرتاسر اروپای شرقی از جمله روسیه ممکن بود به اسلام گرویده باشد.
اگر جنگهای شدیدی که به سر کردگی چارلز مارتل (charles martel) به منظور متوقف نمودن پیشرفت اسلام در همین سرزمین برپا شد، نبود، سرتاسر اروپای غربی و تمام جهان غرب نیز ممکن بود مسلمان شده باشند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استفاده از جنگ، فشار و روشهای غیرانسانی به جای آنکه برای گسترش اسلام مورد استفاده قرار گرفته باشد برای متوقفکردن آن علیه مسلمانان مورد استفاده قرار گرفته است. این جریان تاریخی طولانیتر از آن است که به تفصیل در این جا بررسی شود. حقیقت این است که زور و فشار معمولاً علیه اسلام، نه به نفع آن به کار رفته است. به هر صورت تعصب شدید غیرمسلمانان بود که موجب پیدایش