لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسلام و سینما
هدف از طرح این بحث این است که ببینیم: ارزیابی سینما در کدامیک از حوزههای معرفت دینی ممکن است؟ برای پاسخدادن به این سؤال، ابتدا باید به برخی نظرات که جستهگریخته دربارهی سینمای دینی گفته شده است، اشارهای بشود.
بعضی مبحث «دین و سینما» را بیحاصل میدانند، زیرا اصولاً «سینمای دینی» را «موجود» نمیدانند و اضافهشدنِ صفت دینی را به سینما، کاری توهمّی و زائد میشمارند. اینان میگویند سینما «هنر» است و هنر خود تجلّی آفرینندگی و لطافت روح بشری است و در ذاتِ «هنر»، مرتبهی خلیفةاللّهی انسان بروز میکند و به همین دلائل، هنر خود همعرضِ دین و بلکه برتر از آن است. این افراد معتقدند دین در عینیترین بروزش، سلسلهای از بایدها و نبایدها است که درنهایت به یک دستگاه تکلیفی تبدیل میشود و اخلاق را وضع میکند که آن هم بیشتر اعتباری است؛ در حالی که هنر یکسره در کار توصیف و شناخت هستی است و با «علم حضوری» معرفتی در هستی ایجاد میکند که بسیار برتر از اخلاق و تکلیف است و نیازِ کمالجویی و شناخت را در انسان سیراب مینماید. پس اضافهکردنِ صفت دینی به هنر و به تبع آن به سینما، کاری عبث و حتی ویرانگر است، چرا که مانعِ وَجْهِ کمالجویانهی هنر و سینما است. اینان درحقیقت، با تقدیس مقام هنر، بحثِ «هنر دینی» و به تبع آن «سینمای دینی» را منتفی میدانند، که البته سخنشان جای تأمّل فراوان دارد.
برخی دیگر معتقدند «سینمای دینی» و «هنر دینی» وجود ندارد، امّا سینماگر و هنرمندِ متدین وجود دارد؛ چرا که اگر کسی متدین باشد و با چشم دین به جهان بنگرد، نگاهش در حاصلِ هنری و سینماییاش نیز جاری میشود و ناگزیر حاصلِ کارش دینی است ولی این حاصل شکل و گونهی سینمایی خاص و دستورالعمل خاصی ندارد بلکه مهم نگاه هنرمند است. به این معنی سینمای دینی عنوانی غلط و منحرفکننده است؛ پس باید دنبال سینماگرِ متدین بود. اینان درحقیقت، امکانِ بروزِ محصولِ هنری برخلافِ نگاهِ هنرمند را از جانب او منتفی میدانند. معنی دیگر این سخن این است که هیچ محصول هنری ریاکارانهای امکانِ تولید ندارد و هنرمند نمیتواند ریاکارانه اثری را برخلاف نگاهش به هستی بیافریند. از سوی دیگر، همیشه این امکان هست که کسی به جهانبینی خود، شاعر نباشد و در حالی که خود را متدین فرض میکند، نگاهش به جهان، غیردینی باشد. بلافاصله این سؤال پیش میآید که اگر بنا باشد به جای «سینمای دینی»، «سینماگر متدین» را شاخص بدانیم، چه کسی متدین است: 1ـ آیا متدین کسی است که به ظواهر دین آراسته است؟ 2ـ آیا کسی که به احکام دینی عمل میکند، متدین است؟ 3ـ آیا کسی که صرفاً اقرار به تدین میکند، متدین است؟ 4ـ یا کسی که قلباً و عمیقاً باورِ دینی دارد، متدین است؟ هر کدام از اینها در چه درجهای از معرفت و شعورِ دینی قرار دارند؟ معیار تشخیص این مراتب چیست؟ اگر همهی اینها را فیلمساز متدین بدانیم، آیا حاصل کارشان یک نوع سینما با یک جور تأثیرگذاری (به درجات متفاوت) خواهد بود؟ آیا ممکن نیست فیلمسازی به ظاهر متدین باشد، امّا حاصل کارش ضددینی و تأثیرگذاریاش ایجاد دافعهی دینداری بکند؟ اگر این احتمال را بپذیریم که ممکن است یک فردِ متدین فیلمی ضددینی بسازد، پس به این نتیجه میرسیم که باید در خصوصیت «سینمای دینی» کنکاش کنیم نه در خصوصیت «سینماگر متدین»، چون در هر صورت در میان مدعیانِ دین هم باب بحث نگاه دینی و نگاه غیردینی مفتوح است.
در کنار گفتههای پیشین که مباحثات جدّی و عمیقی را میطلبد، عدهای نیز هستند که به وجود «سینمای دینی» اعتقاد دارند امّا معیار سنجش سینمای دینی را در ظواهر عینی آن جستوجو میکنند و از قشریترین نمادهای دینی، مثل نشاندادنِ مناره و گنبد مساجد و حجاب زنان و ریش مردان و انگشتر عقیق و تسبیح در دستِ مردان آغاز میکنند تا درنهایتِ تکامل خود، به وجوهِ اخلاقی شخصیتهای فیلم و تعبّد و تشرع آنها برسند و ارزشهایی از قبیل نمازخوانبودن، درستکاربودن، اهلحلالوحرامبودن و به زیارتگاهها رفتن و امثال آن را نشان دهند، که البته تمامی این وجوه را در مراتب ظاهری و عینی و ملموس و عوامفهم جستوجو میکنند.
در مقابل این گروه، کسانی میگویند ممکن است فیلمی تمام این ظواهر را داشته باشد، امّا در تأثیر نهایی، فیلمی غیردینی محسوب شود و حتی اثری ضددینی از آب درآید؛ چرا که جوهر دینی یک اثر در نگاهی است که به تماشاگر القا میکند و چه بسا این نگاهِ به هستی نگاهی غیردینی باشد. بنابراین اگر به ظواهر بسنده کنیم، بسیار ممکن است دچار نفاق شویم و در حالی که ظاهر فیلم از دین دم میزند، باطنش مدافع کفر باشد و این اوج نفاق است و چنین سینمایی پیش از آنکه سینمای دینی باشد، سینمای نفاق است. در مقابل، ممکن است فیلمی اصلاً ظاهر دینی نداشته باشد، امّا بر تماشاگرش تأثیری دینی بگذارد و او را متوجه مبدأ و معاد کند. چنین فیلمی به ظاهر غیردینی ولی باطناً دینی است. دستهی اول که ظاهرپسندند از «برون و قال» میگویند و دستهی دوم به «درون و حال» میپردازند و هیهی شبانی را که «وصل» میجوید، خداجویی میدانند و جوهرِ دین را در این وصل میدانند. امّا سینمای متظاهر به دین چه بسا به لحاظ تأثیر باعث «فصل» (جدایی) شود. پس ظاهرگرایی دینی نه تنها معیار نیست، بلکه گاه مضّر هم است و به جوهر باوردینی لطمه میزند. پندگویی چنین سینمایی به سخنان آن واعظ شهر میماند که عارف را از مسجد و از مدرسه بیزار میکند. 2
پس نه ظاهر دین معیار است و نه سینماگر متدین قابل شناسایی. پس تکلیف چیست؟ با این همه اقوال گوناگون بالاخره سینمای دینی را در کجا و بر اساس چه معیاری ارزیابی کنیم؟ و اگر بخواهیم با زبان معارف دینی در مورد هنر و سینما سخن بگوییم، کدام زبان و کدام حوزهی معرفتی را باید برگزینیم؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسلام، بهداشت و ورزش
رابطه ی ورزش با بهداشت بر کسی پوشیده نیست. اگر ورزش می خواهد برای فرد و جامعه سلامتی و شادابی را به ارمغان آورد، باید با بهداشت قرین بوده و از آن بیگانه نباشد. ورزش بدون رعایت موازنی بهداشتی – تا حدود زیادی – نقض غرض خواهد بود. کُتُبی که امروزه در زمینه ی ورزش تألیف و منتشر می شوند، به طور معمول از یک سری مباحث بهداشتی خالی نمی باشند. ورزشکاران باید بیش از دیگران به بهداشت و نظات اهمیت دهند. آنها بیش از دیگران عرق می کنند، با ورزشکاران دیگر و گاه زمین و یا تشک ورزشی در تماس نزدیکند و ... .
در مکتب اسلام، بیش از هر مکتب دیگری به امر بهداشت توجه شده است، به فرموده ی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله، اسلام بر نظافت بنا شده و جز افراد نظیف، کسی به بهشت وارد نمی شود. توجه شما را به احادیثی در این زمینه جلب می کنم:
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:
«تنظّفوا بکلّ ما الستطعتم فانّ الله تعالی بنی الاسلام علی النّظافة و لن یدخل الجنّة کلّ نظیفٍ(1)؛
با هر وسیله ای که می توانید نظافت کنید، زیرا خدای تعالی اسلام را بر مبنای نظافت بنا کرده است، و هرگز کسی جز افراد نظیف و پاکیزه، وارد بهشت نمی شود [تنها پاکیزگان به بهشت وارد می شوند].»
امام رضا علیه السلام می فرماید:
«من اخلاق الانبیاء التّنظّف(2)؛
نظافت یکی از اخلاق پیامبران است.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:
«بئس العبد القاذرون(3)؛
مردمان کثیف، بندگان بدی هستند.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:
«طهّروا هذه الاجساد طهّرکم الله فانّه لیس عبدٌ یبیت طاهراً الأ بات معه ملکٌ فی شعاره و لا یتقلّب ساعةً من اللّیل الأ قال: اللّهمّ اغفر لعبدک فانّه بات طاهراً(4)؛
این بدن ها را پاکیزه کنید، تا خدا شما را پاکیزه گرداند، زیرا هیچ بنده ای نیست که شب را در حال پاکیزگی به صبح رساند، مگر این که فرشته ای به همراه و در لباس زیرین او شب را به صبح می برد، و هیچ ساعتی [و زمانی] از شب نمی گذرد، مگر این که آن فرشته می گوید: خداوندا! این بنده ات را بیامرز، زیرا او با پاکیزگی، شب را به صبح برد.»
امام باقر علیه السلام فرمود:
«کنس البیوت ینفی الفقر(5)؛
جارو کردن خانه، فقر و تنگ دستی را از بین می برد.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«هلک المتقذّرون(6)؛
مردمان کثیف هلاک شدند.»
امام علی علیه السلام فرمود:
«اغسلوا صبیانکم من الغمر فانّ الشّیطان یشمّ الغمر فیفرع الصّبیُّ فی رقاده و یتأذّی به الکاتبان(7)؛
کودکان خود را نظیف و پاکیزه کنید و بدین وسیله چربی دست های آنها را بزدایید، که اگر این کار را نکنید، شیطان چربی دست آنها را می بوید و آن گاه کودک به دهشت افتاده و خوابش نمی برد، و با این کار دو فرشته ی نویسنده اذیت می شوند.»
امام صادق علیه السلام فرمود:
«غسل الاناء و کنس الفناء مجلبةٌ للرّزق(8)؛
شستن ظروف و جارو کردن پیش گاه خانه، وسیله ی جلب روزی است.»
امام علی علیه السلام فرمود:
«لا تؤوا التّراب خلف الباب فانّه مأوی الشیّاطین(9)؛
خاک (روبه) را پشت در جای ندهید زیرا آن جایگاه شیطان ها است.»
رسول خدا صلی الله علیه فرمود:
«بیت الشّیاطین من بیوتکم بیت العنکبوت(10)؛
خانه ی شیاطین در خانه ی شما، عنکبوت است.»
«عن جابربن عبدالله قال: اتانا رسول الله صلی الله علیه وآله فرأی رجلاً شعثاً قد تفرّق شعره، فقال: اما کان یجد هذا ما یسکّن به شعره، و رأی رجلاً آخر [و] علیه ثیابٌ و سخةٌ فقال: اما کان هذا یجد ماءً یغسل به ثوبه! (11)؛
از جابربن عبدالله نقل شده: [روزی] پیامبر خدا صلی الله علیه وآله پیش ما آمد و مرد ژولیده مویی را دید که موهایش پراکنده شده بود، فرمود: آیا چیزی که با آن موی خود را آرامش دهد [مرتب کند] پیدا نکرده؟ و مرد دیگری را دید که لباس کثیفی داشت؛ فرمود: آیا او آبی پیدا نکرده که با آن جامه ی خود را بشوید؟!»
آن حضرت درباره ی نظافت لباس می فرماید:
«من اتّخذ ثوباً فلینظّفه(12)؛
هر کس لباسی اختیار کرد، باید آن را تنظیف کند.»
یا عائشة! اغسلی هذین الثّوبین! اما علمت انّ الثّوب یسبّح فاذا اتّسخ انقطع تسبیحه؟ (13)؛
ای عایشه! این دو پیراهن را بشوی! مگر نمی دانی لباس تسبیح می گوید، و هر گاه کثیف شود، تسبیح گفتنش قطع می شود؟»
متأسفانه هنوز هم کسانی هستند که گمان می کنند خلال کردن دندان کار بدی است. می گویند: ما دندان هایمان را خلال نمی کنیم و با مسواک نیز نمی شوییم، زیرا می ترسیم دندان هایمان خراب شوند. و با این طرز تفکر، با باقی گذاشتن قطعات ریز غذا در اطراف دندان های خود، محل مناسبی برای پرورش میکرب ها تدارک دیده و به خرابی دندان های خود کمک می کنند.
«عن وهب بن عبد ربّه، قال: رأیت اباعبدالله علیه السلام یتخلّل فنظرت الیه فقال: انّ رسول الله صلی الله علیه وآله کان یتخلّل و هو یطیب الفم(14)؛
وهب بن عبدربه می گوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که خلال می کرد؛ به سویش نگاه کردم، فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله دندان هایش را خلال می نمود، و خلال کردن دهان را خوش بو می سازد.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«تخلّلوا فانّه من النّظافة و النّظافة من الایمان و الایمان مع صاحبه فی الجنّة(15)؛
دندان هایتان را خلال کنید، زیرا خلال کردن دندان از نظافت است، و نظافت از ایمان است و ایمان به همراه صاحبش در بهشت است.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«مازال جبرئیل یوصیّنی بالسّواک حتّی ظننت انّه سیجعله فریضةً(16)؛
همیشه جبرئیل مرا به مسواک زدن توصیه می کرد، تا آن جا که گمان کردم به زودی آن را واجب خواهد کرد.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
«لولا ان اشقّ علی امّتی لامرتهم بالسّواک مع کلّ صلاةٍ(17)؛
اگر این نبود که نمی خواهم بر امتم سخت بگیرم، بدون شک به آنها دستور می دادم با هر نمازی [یعنی روزی پنج بار] مسواک بزنند.»
هنوز هم خیلی ها با شیوه ی صحیح مسواک زدن آشنا نیستند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند:
«استاکوا عرضاً و لا تستاکوا طولاً(18)؛
از عرض مسواک بزنید و از طول مسواک مزنید!»
احایدثی نیز در زمینه ی کفشِ راحت پوشیدن وجود دارد، که ما در این جا از ذکر آن خودداری می کنیم. (19)؛
همچنین اسلام تا بدان جا به مسأله ی بهداشت جسمی و روانی و لزوم صحّت و سلامتی اهمیت می دهد، که صدها دستورالعمل در خصوص ازدواج و انتخاب همسر دارد، تا فرزندان آینده از هر جهت سالم و شاداب باشند. ما در این جا تنها به ذکر یک حدیث در این مورد اکتفا می کنیم:
«عن محمدبن مسلم، عن ابی جعفر علیه السلام، قال: ساله بعض اصحابنا عن الرّجل المسلم تعجبه المرأة الحسناء، ایصلح له ان یتزوّجها وی مجنونة؟ قال: لا ولکن اِن کانت عنده امةٌ مجنونةٌ فلا بأس بان یطأها و لا یطلب ولدها(20)؛
محمدبن مسلم می گوید: از امام باقر علیه السلام در باره ی زن زیبایی که دیوانه است و مرد مسلمان از او خوشش آمده، سؤال شد که آیا شایسته است با او ازدواج کند؟ حضرت فرمودند: نه، ولی اگر آن مرد، کنیز دیوانه ای داشته باشد، می تواند با او مقاربت کند، ولی از آن زن بچه نطلبد [بچه دار نشود].»
پی نوشتها:
1. میزان الحکمه، حدیث 20027 (نقل از: علاء الدین علی، کنز العمّال، حدیث 260002).
2. همان، حدیث 20030(نقل از: بحار الانوار، ح 78، ص 335).
3. همان، ج 10، ص 92 (نقل از: فروع کافی، ج 6، ص 439).
4. همان، حدیث 20016 (نقل از: کنزالعمّال، حدیث 26003).
5. وسائل الشیعه، ج 3، ص 571.
6. میزان الحکمه، ج 10، ص 92 (نقل از: کنز العمّال، حدیث 7422).
7. تربیت کودک، ج 2، ص 143 (نقل از: خصال صدوق (مترجّم)، ص 426).
8. وسائل الشیعه، ج 3، ص 571.
9. همان، ص 574.
10. میزان الحکمه، حدیث 20019 (نقل از: سنن ابی داود، ج 4، ص 51).
11. همان، حدیث 20032 (نقل از: فروع کافی، ج 6، ص 441).
12. حدیث 20033 (نقل از کنزالعمال، حدیث 26009).
13. صحیح الکافی، ج 3، ص 191.
14. بحارالانوار، ج 62، ص 291.
15. میزان الحکمه، ج 4، ص 597.
16. همان جا.
17. همان، ص 599.
18. ر.ک: صحیح الکافی، ج 3، ص 211.
19. وسائل الشیعه، ج 14، ص 57
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تقویم تاریخ اسلام
محرم | صفر | ربیع الاول | ربیع التانی | جمادی الاول | جمادی الثانی | رجب | شعبان | رمضان | شوال | ذیقعده | ذیحجه
تاریخ
عنوان
1 محرم
یورش ابرهه به مکه معظمه برای نابودی کعبه - 53 سال پیش از هجرت
1 محرم
محاصره شدن پیامبر(ص) و بنی هاشم در شعب ابی طالب - سال هفتم بعثت
1 محرم
سریه ابوسلمه بن عبد الأسد - سال چهارم هجری قمری
1 محرم
فرمان پیامبر(ص) برای دریافت زکات - سال نهم هجری قمری
1 محرم
واقعه {مرج صُفَّر} در شام - سال 14 هجری قمری
1 محرم
آغاز خلافت عثمان بن عفان. - سال 24 هجری قمری
1 محرم
وفات محمد حنفیه، فرزند امیر مومنان(ع) - سال 81 هجری قمری
2 محرم
ورود امام حسین(ع) به کربلا - سال 61 هجری قمری
3 محرم
ورود عمر بن سعد به کربلا جهت جنگ با امام حسین(ع) - سال 61 هجری قمری
3 محرم
برکناری مستعین عباسی از خلافت - سال 252 هجری قمری
5 محرم
آغاز سریه عبدالله بن اُنیس - سال ششم هجری قمری
7 محرم
نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر سختگیری بر امام حسین(ع) - سال 61 هجری قمری
7 محرم
نبرد سرنوشت ساز هواداران بنی عباس با سپاهیان اموی - سال 132 هجری قمری
8 محرم
سال 61 هجری قمری: دیدار امام حسین(ع) با عمر بن سعد
9 محرم
ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا - سال 61 هجری قمری
9 محرم
امتناع حضرت عباس(ع) و برادرانش از پذیرش امان نامه دشمن - سال 61 هجری قمری
9 محرم
فرمان حمله عمومی به خیام امام حسین(ع) از سوی عمر بن سعد - سال 61 هجری قمری
10 محرم
سال پنجم هجری قمری: آغاز غزوه ذات الرّقاع
10 محرم
وقوع سریه قُرطاء - سال ششم هجری قمری
10 محرم
دور اندیشی و تدبیر امام حسین(ع) در شب عاشورا - سال 61 هجری قمری
10 محرم
عاشورا (دهم محرم)، واقعه جانگداز کربلا - سال 61 هجری قمری
10 محرم
جنایات سپاه عمر بن سعد، در عصر عاشورا - عاشورا (دهم محرم)، سال 61 هجری قمری
10 محرم
قتل عبیدالله بن زیاد به دست سپاهیان مختار ثقفی - سال 67 هجری قمری
10 محرم
سال 226 هجری قمری: وفات بشر حافی
11 محرم
اسارت بازماندگان شهدای کربلا - سال 61 هجری قمری
12 محرم
شهادت امام چهارم شیعیان، حضرت سجّاد(ع) - سال 95 هجری قمری
13 محرم
شهادت عبدالله بن عفیف ازدی - سال 61 هجری قمری
13 محرم
تدفین پیکرهای مقدس شهیدان کربلا - سال 61 هجری قمری
15 محرم
آغاز غزوه کُدر - سال 61 هجری قمری
15 محرم
وقوع غزوه خیبر - سال هفتم هجری قمری
15 محرم
ورود نمایندگان طایفه {نخع} به مدینه و پذیرش دین اسلام - سال 11 هجری قمری
16 محرم
هجوم مسلمانان به دمشق - سال 14 هجری قمری
16 محرم
تدوین تاریخ اسلامی - سال 16 هجری قمری
21 محرم
ازدواج حضرت علی(ع) با فاطمه زهرا(س) - سال سوّم هجری قمری
22 محرم
ورود امام علی بن ابی طالب(ع) به صفین، جهت نبرد با سپاه معاویه - سال 37 هجری قمری
23 محرم
مرگ مهدی عباسی - سال 169 هجری قمری
25 محرم
کشته شدن امین به دست سپاهیان برادرش مامون عباسی - سال 198 هجری قمری
26 محرم
محاصره و سنگ باران مکه معظمه از سوی سپاهیان یزید - سال 64 هجری قمری
26 محرم
شهادت علی بن حسن مثلّث در زندان منصور دوانقی - سال 146 هجری قمری
27 محرم
لشکر کشی مامون عباسی به سرزمین روم - سال 215 هجری قمری
28 محرم
ورود امام محمد تقی(ع) به بغداد، بنا به درخواست معتصم عباسی - سال 220 هجری قمری
30 محرم
سال 189 هجری قمری: قتل جعفر بن یحیی برمکی به دستور هارون الرشید
محرم | صفر | ربیع الاول | ربیع التانی | جمادی الاول | جمادی الثانی | رجب | شعبان | رمضان | شوال | ذیقعده | ذیحجه
تاریخ
عنوان
1 صفر
مسلمان شدن سه تن از مشرکین مکه - سال هشتم هجرى قمرى
1 صفر
وقوع جنگ صفین - سال 37 هجرى قمرى
1 صفر
ورود اسیران واقعه کربلا به شام - سال 61 هجرى قمرى
1 صفر
شورش اهالى بغداد بر ضد حکومت وقت - سال 249 هجرى قمرى
1 صفر
کشته شدن صاحبالزّنج و پایان یافتن فتنه زنگیان - سال 270 هجرى قمرى
3 صفر
میلاد مسعود امام محمدباقر(ع) - سال 57 هجرى قمرى
3 صفر
شهادت زید بن على(ع) - سال 120 هجرى قمرى
5 صفر
شهادت حضرت رقیه)س( در شام - سال 61 هجرى قمرى
7 صفر
میلاد مسعود امام موسىکاظم (ع) - سال 128 هجرى قمرى
8 صفر
درگذشت سلمان فارسى - سال 35 هجرى قمرى
8 صفر
شکنجه وآزار ابنزیّات، به دستور متوکل عباسى - سال 233 هجری قمری
9 صفر
شهادت عمّار یاسر در جنگ صفین - سال 37 هجرى قمرى
9 صفر
وقوع جنگ نهروان - سال 38 هجرى قمرى
10 صفر
درگذشت سلیمان بن عبدالملک اموى - سال 99 هجرى قمرى
10 صفر
خلافت عمر بن عبدالعزیز اموى - سال 99 هجرى قمرى
13 صفر
وفات نسایى (صاحب سنن کبیر) - سال 303 هجرى قمرى
14 صفر
خلع ابراهیم بن ولید از خلافت - سال 127 هجرى قمرى
15 صفر
جنگ یزید بن مهلب با سپاهیان یزید بن عبدالملک - سال 102 هجرى قمرى
15 صفر
خلافت مروان حمار، آخرین خلیفه اموى - سال 127 هجرى قمرى
20 صفر
فاجعه بئر معونه و کشته شدن مبلغان اسلامی - سال سوم هجرى قمرى
20 صفر
اربعین امام حسین (ع) و زیارت قبر آن حضرت از سوى جابر بن عبدالله انصارى - سال 61 هجرى قمرى
22 صفر
درگذشت موفّق عباسى - سال 278 هجرى قمرى
27 صفر
کشته شدن اسود عنسى، به تدبیر فرماندار یمن - سال 11 هجرى قمرى
27 صفر
مأموریت <اسامة بن زید> براى تجهیز سپاه اسلام جهت نبرد با رومیان - سال 11 هجرى قمرى
28 صفر
رحلت جانگداز پیامبر اسلام (ص) - سال 11 هجرى قمرى
28 صفر
خلافت ابوبکر بن ابى قحافه - سال 11 هجرى قمرى
28 صفر
شهادت امام حسنمجتبی (ع) - سال 50 هجرى قمرى
28 صفر
درگذشت موسى بن بغا - سال 264 هجرى قمرى
30 صفر
توطئه سران قریش براى کشتن پیامبر (ص) - آخرین روز ماه صفر سال اول هجرى قمرى
30 صفر
شهادت ثامن الائمه حضرت امام رضا (ع) - آخرین روز ماه صفر سال 203 هجرى قمرى
محرم | صفر | ربیع الاول | ربیع التانی | جمادی الاول | جمادی الثانی | رجب | شعبان | رمضان | شوال | ذیقعده | ذیحجه
تاریخ
عنوان
1 ربیع الاول
هجرت رسول خدا (ص) - نخستین سال هجرت
1 ربیع الاول
نزول آیه اى در شأن امام على بن ابیطالب (ع) - سال اوّل هجرى قمرى
1 ربیع الاول
سریه عبیدة بن حارث - سال دوّم هجرى قمرى
1 ربیع الاول
نامه معاویه به امام على بن ابى طالب (ع) - سال 36 هجرى قمرى
1 ربیع الاول
کشته شدن مسوّر بن مخرمه در خانه خدا - سال 64 هجرى قمرى
1 ربیع الاول
ماموریت موفق عباسى براى نبرد با صاحب الزّنج - سال 258 هجرى قمرى
3 ربیع الاول
وفات محمد بن احمد بن موسى مبرقع در قم - سال315 هجرى قمرى
5 ربیع الاول
وفات حضرت سکینه بنت الحسین(ع) - سال 117 هجرى قمرى
8 ربیع الاول
شهادت امام حسن عسکرى (ع) - سال 260 هجرى قمرى
9 ربیع الاول
هلاکت هشام بن عبدالملک - سال 125هجرى قمرى
10 ربیع الاول
رحلت عبدالمطّلب، جدّ پیامبر اسلام(ص)(1) - سال هشتم عام الفیل
10 ربیع الاول
ازدواج حضرت محمد (ص) با خدیجه کبرى(س) - سال 25 عام الفیل
12 ربیع الاول
قیام مختار در کوفه - سال 66 هجرى قمرى
12 ربیع الاول
درگذشت پیشواى حنبلیان - سال 241 هجرى قمرى
14 ربیع الاول
هلاکت هادى عباسى -
14 ربیع الاول
خلافت هارون الرّشید - سال 170 هجرى قمرى
15 ربیع الاول
سریه حمزة بن عبدالمطلب (ع) - سال دوّم هجرى
15 ربیع الاول
هلاکت یزید بن معاویه - سال 64 هجرى قمرى
15 ربیع الاول
خلافت معاویه دوّم اموى - سال 64 هجرى قمرى
15 ربیع الاول
وفات أعمش کوفى - سال 148 هجرى قمرى
15 ربیع الاول
وفات راضى عباسى -
15 ربیع الاول
میلاد مسعود پیامبر اکرم (ص) - اوّل عام الفیل
17 ربیع الاول
زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجرى قمرى
20 ربیع الاول
حکومت ولید بن یزید اموى - سال 125 قمرى
20 ربیع الاول
خلافت متّقى عباسى - سال 329 هجرى قمرى
22 ربیع الاول
غزوه بنى نضیر - سال چهارم هجرىقمرى
25 ربیع الاول
غزوه دومة الجندل - سال پنجم هجرى قمرى
25 ربیع الاول
صلح امام حسن مجتبى (ع) - سال 41 هجرى قمرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
اسلام و دموکراسی
رابطه بین اسلام و دموکراسی در جهان معاصر پیچیده و بغرنج است. جهان اسلام از حیث ایدئولوژیکی یکپارچه نیست. چشماندازهای وسیعی در این جهان وجود دارد، از اندیشههای افراطی کسانی که وجود هرگونه ارتباط بین اسلام و دموکراسی را نفی میکنند گرفته تا کسانی که معتقدند اسلام خود به نظام دموکراتیک فرمان میدهد. در میان اندیشههای افراطی، در شماری از کشورهایی که اکثریت جمعیت آنها مسلمان هستند، بسیاری از مسلمانان بر این باورند که اسلام حامی و پشتیبان دموکراسی است، اگر چه نظام سیاسی خاص آنها مشخصا تحت عنوان نظام اسلامی شناخته میشود.
در قرن بیستم در سرتاسر جهان اسلام، بسیاری از گروههایی که خود را مشخصا اسلامگرا معرفی کرده و سعی داشتند به عنوان سازمانهایی سیاسی مستقیما در فرآیندهای دموکراتیک مشارکت داشته باشند، در اروپای شرقی، آفریقا و نقاط دیگر جهان سرنگون شدند. در ایران این گروهها توانستند قدرت را به دست گرفته و نظامی تشکیل دهند. در جاهای دیگر، گروههای مشخصا اسلامی در نظامهایی مشارکت داشتند که از حیث ساختاری بیشتر سکولار بودند. مشارکت گروههایی که خود را دارای جهتگیریهایی اسلامی معرفی میکردند در انتخابات و به طور کلی در فرآیندهای دموکراتیک، مناقشات قابل توجهی را برانگیخت. آنهایی که معتقدند رویکردهای سکولار و جدایی مذهب از سیاست جوهره دموکراسی است، استدلال میکنند که گروههای اسلامی از دموکراسی تنها به عنوان ابزاری برای کسب قدرت سیاسی حمایت میکنند. آنها میگویند گروههای اسلامی از ایده «یک مرد، یک رای، یک بار» حمایت میکنند. در الجزایر و ترکیه، به دنبال پیروزی انتخاباتی احزاب سیاسی اسلامی، که از حیث مذهبی برای رژیمهای سیاسی موجود تهدید پنداشته میشدند این احزاب از نظر قانونی محدود و یا سرکوب شدند. بحث رابطه بین اسلام و دموکراسی قویا در میان کسانی که خیزش اسلامی را در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم تداعی میکنند، در جریان است. برخی از این اسلامگرایان بر این باورند که «دموکراسی» مفهومی بیگانه است که توسط غربگرایان و اصلاحطلبان سکولار به جوامع اسلامی تحمیل شده است. آنها همواره استدلال میکنند که مفهوم حاکمیت مردم، تاکید بنیادی اسلام بر حاکمیت خدا را انکار میکند و لذا نوعی بتپرستی است. آنهایی که چنین دیدگاهی دارند به احتمال بسیار کمی در انتخابات شرکت میکنند. بسیاری از اینها از شرکت در مباحث و گفتگوهای فکری و روشنگرانه در رسانهها پرهیز میکنند. برخی دیگر نسبت به فعل و انفعالات سیاسی جوامعشان بیاعتنا هستند و امید دارند که اجتماع مجرا و منزوی آنها به نحوی الهامبخش جامعه اسلامی وسیعتری خواهد شد. اما بسیاری از گروههای فکری برجسته اسلامی استدلال میکنند که اسلام و دموکراسی با یکدیگر سازگارند. برخی پیشتر میروند و تاکید میکنند که در شرایط کنونی جهان معاصر، دموکراسی را میتوان نیاز ضروری اسلام تلقی کرد. در این مباحثات، متفکران مسلمان مفاهیم تاریخی پراهمیتی را از درون سنت اسلامی بیرون کشیده و با مفاهیم پایهای دموکراسی آن طور که در جهان مدرن فهمیده میشود، تلفیق میدهند. این فرآیند در جهان اسلام مشابه همان فرآیندهایی است که در دیگر سنتهای مذهبی بزرگ رخ داده است. تمام سنتهای مذهبی بزرگ جهان، دستگاههای کلانی از ایدهها، بینشها و مفاهیمی که برای فهم حیات و فرجام نوع بشر اساسی هستند، عرضه میدارند. بسیاری از این مفاهیم با اهمیت به شیوههای مختلف در دوران مختلف به کار برده شدهاند. برای مثال سنت مسیحی در دوران پیشمدرن شالودهای نظری برای پادشاهی دارای مشروعیت الهی فراهم میکرد، در حالی که در دوران معاصر این مفهوم را ترویج و تبلیغ میکند که مسیحیت و دموکراسی کاملا با یکدیگر سازگارند. در تمامی سنتها، منابع فکری و ایدئولوژیکیای وجود دارند که میتوانند توجیهکننده پادشاهی مطلقه و یا دموکراسی باشند. مناقشه زمانی سر بر میآورد که توجه داشته باشیم به اینکه این مفاهیم بنیادی چگونه باید به فهم درآمده و به کار آیند. یک نقطه نظر آغازینِ نسبتا بیطرفانه درباره مسلمانان در سال 1992 توسط راشدالغنوشی، رهبر اسلامگرای تونسی و تبعیدی سیاسی در مصاحبه با «لندن آبزرور» ارائه شده است: «اگر مقصود از دموکراسی عبارت است از مدل لیبرالی حکومت که در غرب رایج است، یعنی نظامی که مردم آزادانه نمایندگان و رهبران خود را بر میگزینند، و در آن جابجایی قدرت و همچنین تمام آزادیها و حقوق بشر برای عموم مردم وجود دارد، در آن صورت مسلمانان مطلب یا سخنی در مذهب خود نمییابند که با دموکراسی مغایرت داشته باشد، و به نفعشان نیز نیست که چنین کاری را بکنند». بسیاری از مسلمانان از جمله خود غنوشی پیشتر رفته و دموکراسی را شیوهای مناسب برای تحقق الزامات خاص دین اسلام در جهان معاصر میدانند. سنت اسلامی حاوی شماری از مفاهیم کلیدی است که مسلمانان آنها را به عنوان رهگشای «دموکراسی اسلامی» مطرح میکنند. اکثرا موافق این نکته خواهند بود که برای مسلمانان مهم است که صرفا و به سادگی دست به کپی آنچه که غیر مسلمانان در باب ایجاد نظامهای دموکراتیک کردهاند، نزنند، با تاکید بر این که قالبهای مختلفی برای تحقق یک دموکراسی مشروع قابل تصور است. محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران در مصاحبهای تلویزیونی قبل از انتخابات ریاست جمهوری این کشور خاطر نشان میکند که «دموکراسیهای موجود ضرورتا از یک فرمول یا منظر خاص تبعیت نمیکنند. اینکه یک دموکراسی به نظام لیبرال منجر شود امکانپذیر است. این هم امکان دارد که دموکراسی احتمالا به نظامی سوسیالیستی منجر شود. همچنین میتوان دموکراسیای برخوردار از هنجارهای مذهبی در باب حکومت داشت. ما این نوع سوم را اختیار کردهایم». خاتمی دیدگاهی را عرضه میدارد که در میان هواداران دموکراسی اسلامی مشترک است و آن اینکه «دموکراسیهای امروز جهان از خلاء بسیار بزرگی رنج میبرند که عبارت است از خلاء معنویت»، و اسلام میتواند آن چهارچوب لازم را برای تلفیق دموکراسی و معنویت و حکومت مذهبی فراهم نماید. سنتز معنویت و حکومت از تصریح بنیادینی که در روح اسلام است ناشی میشود: اینکه «هیچ معبودی جز خداوند نیست» و تاکید بر اینکه او «یکتا»ست. این اندیشه، که توحید خوانده میشود، مبنای لازم را برای این ایده که هیچ کس نمیتواند جنبههای مختلف حیات را به مقولاتی مجزا از یکدیگر منفک کند، فراهم میآورد. علی شریعتی، شخصیتی که سهم عمدهای در تحول ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی در ایران ایفا کرد، در کتاب «جامعهشناسی اسلام» مینویسد که توحید «به معنی یکانگی و یکتایی خداوند البته مورد پذیرش تمامی یکتاپرستان است. اما توحید به عنوان یک جهانبینی … بدین معنی است که کل هستی را به جای تقسیم آن به این جهان و جهان باقی… روح و بدن، به مثابه یک کل واحد بنگریم». در این جهانبینی، جداسازی مذهب از سیاست، موجب خلاء معنوی در حوزه عمومی میشود و راه را برای استقرار نظامهای سیاسیای که هیچ درک و احساسی نسبت به ارزشهای اخلاقی ندارند، باز میکند. از چنین منظری، یک دولت سکولار راه را برای سوء استفاده از قدرت باز میگذارد. تجربه کشورهای مسلمان دارای رژیمهای نظامی که از حیث ایدئولوژیکی سکولار هستند، نظیر رژیم بعثی، عربی و سوسیالیستی صدام حسین در عراق، بیاعتمادی نسبت به جدایی ارزشهای دینی از سیاست را تقویت میکند. طرفداران دموکراسی اسلامی استدلال میکنند که یکتایی و یگانگی خداوند مستلزم نظام دموکراتیک است. محافظهکاران به این نکته معترضند که ایده حاکمیت مردم با ایده حاکمیت خداوند در تعارض است، در این صورت در اغلب موارد آلترناتیو، نوعی نظام پادشاهی خواهد بود. پاسخ این مطلب با تاکید بر توحید داده میشود، همانطور که متفکر سودانی عبدالوهاب الافندی اظهار میدارد: «هیچ مسلمانی مساله حاکمیت خداوند یا حکومت بر مبنای شریعت را مورد تردید قرار نمیدهد، با این وجود بیشتر مسلمانان نسبت به هرگونه ادعایی در باب حاکمیت یک فرد سوءظن داشته و بدگمانند. حاکمیت یک فرد مغایر با حاکمیت خداوند است، چه اینکه همه افراد نزد خداوند برابرند. … اطاعت کورکورانه از حکومت یک فرد بر خلاف اسلام است». بدین ترتیب استدلال میشود که اصل توحید عملا مستلزم نظامی دموکراتیک است زیرا انسانها برابر آفریده شده و هر نظامی که این برابری را منکر شود اسلامی نخواهد بود. مفاهیم مشخص زیادی وجود دارند که مسلمانان هنگامی که به تبیین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اخلاق در اسلام
مقدمه :پرورش فضائل اخلاقی یکی ازمهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال کهعلت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک بابینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائهداده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هرشرایط وهمه جوامع است.اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمینکننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیریعلمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امریضروری ولازم است
کلیاتتعاریف ، توضیحات
در این بخشنخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آنگفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردنزمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکرونیروی اندیشه انسانتربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) بهمعنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یافراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشتهباشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل میشود.
اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلقعبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاریبدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.
اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریماز واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح وپاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیلوآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی برتربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.
بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژهای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقیدانست.علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنیپاداش وتزکیه نفس اشاره دارد.
رابطه متقابل تعلیم وتربیت واخلاق:
تعلیم گام نخستین در پیمودن طریق کمال است وپس از آموختن نوبت به عملو سازندگی می رسد وبا تکرار و ممارست، ملکه اخلاقی در نفس انسان شکل می گیرد وازهمین جاست که برخی از فلاسفه، چون سقراط وارسطو اخلاق را دقیقا بر علم مبتنی دانستهاند.
در روایات نیز از رابطه علم وعمل مکرر سخن گفته شد، ونقش عمل در شکوفاییعلم مورد تاکید قرار گرفته است.
حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های خود چنین میفرماید:
هم در علم کوشا باشید وهم در عمل و هم در تهذیب واخلاق . همان طوری کهعلم تنها فایده ندارد. تهذیب تنهای کورکورانه نیز فایده ندارد. علم وتهذیب نفس استکه انسان را به مقام انسانیت می رساند.امام صادق (ع) می فرماید: علم ، بهفراگیری بسیار نیست، بلکه نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد هدایتش کندتجلی می دهد. سپس هرگاه خواهان چنین علمی بودی، نخست حقیقت بندگی را در قلب خویشتحقق بخش واز خداوند بخواه تا تو را فهم ودانایی بخشد.
موضوع تربیتواخلاق:
هر علمی وموضوعی دارد که در آن علم از مسائل مربوط به آن موضوعبحث می شود. موضوع تربیت واخلاق، انسان است. انسان از دیدگاه اسلام ومکاتب الهی،دارای دو بعد جسمانی وروحانی (مادی و معنوی) است که هر کدام قابلیت تربیت دارد: انسان از هنگامی که نطفه اش منعقد می شود تا بعد از تولد ودوران شیر خوارگی، طفولیتکودکی، نوجوانی، جوانی وحتی بزرگسالی در بعد جسمانی رشد می یابد ودر بعد معنوی نیزاحساسات، عواطف، فکر، عقل، ایمان و اخلاق او همواره در حال تربیت است بنابراینفشناخت این ابعاد برای تربیت ضروری است وبدون آن نمی توان ادعا کرد تربیت به معنایجامع آن در مورد انسان تحقق پذیرفته است.
قلمرو تربیت واخلاق:
تربیت اسلامی گستره ای فراگیر دارد وتمام ابعاد وجود انسان را درزمینه های مادی، معنوی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، عرفانی، فردی و اجتماعی در بر می گیردو اخلاق همان (ملکه نفسانی) است که از دیدگاه اسلام بر ایمان وتعبد وتسلیم در برابرآفریدگار جهان متکی است وبدین ترتیب جوهره آن، یک حقیقت بیش نیست، اما در عینیتوعمل جلوههای مختلفی دارد ودر هر یک از روابط انسان قابل تصور است
انسان، همانگونه که فلاسفه گفته اند دارای 4 نوع رابطه است. رابطه باخدا، با خود، با مردم وباجهان پیرامون خود در هریک این روابط می توان برای اخلاق وتربیت جایگاهی تصورکرد.الف) در رابطه با خدا، اخلاق بندگی، خضوع، خشوع، پرستش، اخلاص وشکر منعمعنوان می شود که اساس وپایه همه شرایع وفضایل است.
ب) در رابطه با خود، آراستگیوانصاف به فضایل نفسانی مطرح است که بخشی از مباحث اخلاق را تشکیل می دهد.