لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
نگرشی بر نحوة ساماندهی حاشیة کلان شهرها
(نمونه کلان شهر مشهد)
چکیده
ساماندهی مکانی و فضایی حاشیة کلان شهرها، به ویژه کلان شهرهای مذهبی، با کارکردهای مشخص و معین اگر همراه با نگرشی ژرف و همه جانبه به عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده آن نباشد، نه تنها مفید نیست، بلکه با گذشت زمان مسائل حاشیه نشینی را تشدید و مشکلان ناشی از آن را هم برای نواحی حاشیه ای و هم برای شهرهای مرکزی آنها افزایش می دهد. حتی در صورت نبود برنامه ریزی دقیق و منطقی به صورت ریشه ای آنرا از یک معضل و مشکل اجتماعی به یک بحران همه جانبه تبدیل خواهد کرد. این نوشتار به دنبال کشف اطلاعات و ابعاد مختلف زندگی حاشیه نشینان مشهد نیست بلکه دیدگاهی است نسبت به نحوة مطالعه حاشیه و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، همانند شهر مشهد، که تکامل آن نقد و بررسی صاحب نظران و اندیشمندان سایر رشته های جنبی را می طلبد.
معرفی ناحیة مورد مطالعه
با توجه به این که مشخصات هر شهر همانند: علت پیدایش، موقعیت و جایگاه آن در میان شهرهای دیگر، نحوة زندگی، متابولیسم شهری، چگونگی تحول و تعامل آنها با هم در چگونگی جذب مهاجر و حاشیه نشین نقش عمده و اساسی دارد. بنابراین بی مناسبت نیست که مشهد و حاشیة آن به صورت گذرا معرفی شود.
آرزوی میلیونها تن در سال، موجب سفر حدود دوازده میلیون مسافری می شود که برای زیارت عاشقانة امام هشتم شیعیان- علیه آلاف التحیه و الثتاء- و گذراندن اوقات فراغت خویش، راهی شهر مشهد می شوند.
شهر مشهد، در شمال شرق کشور به فاصلة 900 کیلومتری تهران، در منتهی الیه دامنة کوههای البرز شرقی قرار گرفته است که شمال و جنوب آن را تا هزاران کیلومتر صحاری گرم و خشک آسیای مرکزی، ایران و آفریقا، احاطه کرده است.
مشهد در بین شهرهای کشور و دنیا ویژگی منحصر به فردی دارد. این ویژگی آن را به اولین کلان شهر مذهبی جهان تبدیل کرده است. بزرگترین شهر شرق کشور که بالاترین درصد جمعیت پذیری در سطح استان، بیشترین سهم ایرانگردی در سطح کشور را در اختیار دارد.
مشهد با جمعیتی برابر 8/1 میلیون تن در سال 1375 پس از تهران بزرگترین کلان شهر کشور بوده است. این شهر در طول سالهای 75-1355 پس از کرج بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان کلان شهرهای کشور دارا بوده است، که مسلماً بخش عمدة این نرخ رشد بالا به حاشیة شهر مشهد اختصاص دارد. حاشیه ای که متجاوز از دویست کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیتی حدود ششصدو پنجاه تن را در هفت شهرک و دویست و سیزده روستا در خود جای داده و دور تا دور شهر مشهد را در برگرفته است. این جمعیت از جمعیت استانهای ایلام، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد بیشتر است؛ افزون بر این، جمعیت حاشیه شهر مشهد از جمعیت 19 مرکز استان کشور بیشتر است. بخشهای شمالی و شمال غرب آن هم از نظر وسعت بیشتر و هم از حیث جمعیت بزرگترین لکه های حاشیه نشین شهر مشهد به شمار می رود. بیشتر ساخت و سازه ها در این منطقه بدون برنامه بوده و اغلب آنها غیر قانونی و غیر مجاز بوده است. که بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های شهرداری را این مناطق به خود اختصاص می دهند. خلاصه آن که حاشیه، کانون هزینه ها، کمبودها، نارضایتی ها، ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مسائل ضدامنیتی است، علی رغم اینکه دارای پتانسیل بالایی در بسیاری از زمینه ها نیز می باشد. بدیهی است در آینده ای نه چندان دور در صورت بی توجهی به آن، این حاشیه با چنین ویژگیهایی سبب ناامن شدن شهر مشهد خواهد شد. این موضوع به لحاظ ماهیت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
نگرشی بر نحوة ساماندهی حاشیة کلان شهرها
(نمونه کلان شهر مشهد)
چکیده
ساماندهی مکانی و فضایی حاشیة کلان شهرها، به ویژه کلان شهرهای مذهبی، با کارکردهای مشخص و معین اگر همراه با نگرشی ژرف و همه جانبه به عوامل به وجود آورنده و تشدید کننده آن نباشد، نه تنها مفید نیست، بلکه با گذشت زمان مسائل حاشیه نشینی را تشدید و مشکلان ناشی از آن را هم برای نواحی حاشیه ای و هم برای شهرهای مرکزی آنها افزایش می دهد. حتی در صورت نبود برنامه ریزی دقیق و منطقی به صورت ریشه ای آنرا از یک معضل و مشکل اجتماعی به یک بحران همه جانبه تبدیل خواهد کرد. این نوشتار به دنبال کشف اطلاعات و ابعاد مختلف زندگی حاشیه نشینان مشهد نیست بلکه دیدگاهی است نسبت به نحوة مطالعه حاشیه و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، همانند شهر مشهد، که تکامل آن نقد و بررسی صاحب نظران و اندیشمندان سایر رشته های جنبی را می طلبد.
معرفی ناحیة مورد مطالعه
با توجه به این که مشخصات هر شهر همانند: علت پیدایش، موقعیت و جایگاه آن در میان شهرهای دیگر، نحوة زندگی، متابولیسم شهری، چگونگی تحول و تعامل آنها با هم در چگونگی جذب مهاجر و حاشیه نشین نقش عمده و اساسی دارد. بنابراین بی مناسبت نیست که مشهد و حاشیة آن به صورت گذرا معرفی شود.
آرزوی میلیونها تن در سال، موجب سفر حدود دوازده میلیون مسافری می شود که برای زیارت عاشقانة امام هشتم شیعیان- علیه آلاف التحیه و الثتاء- و گذراندن اوقات فراغت خویش، راهی شهر مشهد می شوند.
شهر مشهد، در شمال شرق کشور به فاصلة 900 کیلومتری تهران، در منتهی الیه دامنة کوههای البرز شرقی قرار گرفته است که شمال و جنوب آن را تا هزاران کیلومتر صحاری گرم و خشک آسیای مرکزی، ایران و آفریقا، احاطه کرده است.
مشهد در بین شهرهای کشور و دنیا ویژگی منحصر به فردی دارد. این ویژگی آن را به اولین کلان شهر مذهبی جهان تبدیل کرده است. بزرگترین شهر شرق کشور که بالاترین درصد جمعیت پذیری در سطح استان، بیشترین سهم ایرانگردی در سطح کشور را در اختیار دارد.
مشهد با جمعیتی برابر 8/1 میلیون تن در سال 1375 پس از تهران بزرگترین کلان شهر کشور بوده است. این شهر در طول سالهای 75-1355 پس از کرج بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان کلان شهرهای کشور دارا بوده است، که مسلماً بخش عمدة این نرخ رشد بالا به حاشیة شهر مشهد اختصاص دارد. حاشیه ای که متجاوز از دویست کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیتی حدود ششصدو پنجاه تن را در هفت شهرک و دویست و سیزده روستا در خود جای داده و دور تا دور شهر مشهد را در برگرفته است. این جمعیت از جمعیت استانهای ایلام، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد بیشتر است؛ افزون بر این، جمعیت حاشیه شهر مشهد از جمعیت 19 مرکز استان کشور بیشتر است. بخشهای شمالی و شمال غرب آن هم از نظر وسعت بیشتر و هم از حیث جمعیت بزرگترین لکه های حاشیه نشین شهر مشهد به شمار می رود. بیشتر ساخت و سازه ها در این منطقه بدون برنامه بوده و اغلب آنها غیر قانونی و غیر مجاز بوده است. که بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های شهرداری را این مناطق به خود اختصاص می دهند. خلاصه آن که حاشیه، کانون هزینه ها، کمبودها، نارضایتی ها، ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مسائل ضدامنیتی است، علی رغم اینکه دارای پتانسیل بالایی در بسیاری از زمینه ها نیز می باشد. بدیهی است در آینده ای نه چندان دور در صورت بی توجهی به آن، این حاشیه با چنین ویژگیهایی سبب ناامن شدن شهر مشهد خواهد شد. این موضوع به لحاظ ماهیت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
کوچ نشینی
کوچ نشینی تنها یک نوع زندگی و طریقی از زیستن نیست بلکه یک فرهنگ و یک تاریخ کهن با آداب و رسوم و سنن اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که پشت این زندگی ساده و بی پیرایه نهفته است. پس همانطور که تاکنون از آثار بی جان و بدون تحرک به عنوان ارزش ها و افتخارات ملی و فرهنگی خودمان حفاظت کرده و هزینه های زیادی را نیز در این راه صرف کرده ایم، می بایست با این پدیده زنده و پویا که نه تنها بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را بازگو می کند بکله جامعه ای تولیدکننده نیز هست که در عین حال با مشکلات فراوانی روبروست با حساسیت بیشتری برخورد شود.سه رکن اصلی زندگی کوچ نشینی انسان، دام و مرتع است که در حال حاضر مردم کوچ نشین ایران در هر سه رکن با مشکلات اساسی روبرو هستند.عوامل مختلفی همچون شخم های بی رویه مراتع، افزایش تعداد دام ها به ویژه دام روستایی، از بین رفتن مراتع میان بند، از هم پاشیدگی نظام ایلی، کمبود علوفه دامی و گرانی آن، وجود واسطه ها و جاذبه های شهری، نبود امکانات رفاهی در جامعه عشایری، کمبود داروهای دامی، خشکسالی های پیاپی، کمبود نیروی انسانی خبره از جمله چوپان و... موجبات از هم پاشیدگی زندگی عشایری را فراهم نموده است که بدون شک آشنایی عمیق و هماهنگی مدیران ساختار تشکیلاتی دستگاه های اجرایی مربوطه با فرهنگ و بافت جامعه عشایری و برنامه ریزی همه جانبه می تواند کلید حل مشکلات این قشر از جامعه شود. البته برنامه ریزی که مبنی بر اصول و واقعیت های ساختار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این جامعه است که از جمله آنها می توان به اصلاح قوانین مربوط به مراتع میان بند، مشخص کردن حدود ایل راه های عشایری، بیمه دام ها، تشکیل خانه های بهداشت عشایری، تامین علوفه و جو مورد نیاز دام عشایر، خرید تضمینی دام و... ایجاد مدرسه در مقاطع راهنمایی و دبیرستان یا شبانه روزی، ایجاد شغل های جایگزین و خرید محصولات دامی اشاره کرد.
مزایای زندگی کوچ نشینی حفظ روحیه مقاومت و تحمل مشکلات که به دلیل مبارزه با طبیعت و برخورد با انواع سختی ها و رنج ها به دست آمده از جمله ویژگی های زندگی عشایری است که ساده زیستی، عدم تجمل گرایی، قانع بودن به امکانات کم، حفظ سلامتی و شادابی در زندگی ایلی از جمله مزایای زندگی عشایری است. لذا این طور می توان نتیجه گرفت که این زندگی انباشته از مشکلات و فشار روزمره عشایری و موانعی است که روز به روز آنان را ناتوان و وادار به اسکان بی رویه در حاشیه شهرها می کند.براساس آخرین آمار سرشماری اجتماعی و اقتصادی عشایر کوچنده در سال 1377، استان آذربایجان غربی دارای 14448 خانوار با جمعیتی بالغ بر 114617 نفر است که نسبت جنسی عشایری استان به تعداد 105 نفر مرد در برابر 100 نفر زن است و میانگین اعضای هر خانوار عشایری 7/9 نفر است که در توزیع کلی جمعیت عشایر کشور، استان آذربایجان غربی با 8/6 درصد چهارمین استان عشایری محسوب می شود.
ایلات و طوایف عشایر استان آذربایجان غربی در قالب 12 ایل و 21 طایفه مستقل در حاشیه مرزی با کشورهای نخجوان، ترکیه و عراق زندگی می کنند و بزرگ ترین ایل استان جلالی است که جزو 10 ایل بزرگ کشور محسوب می شود، اسلات جلالی، میلان، شکاک، پناشین، زرزا، ،قره پاپاق، مامش و سادات از جمله ایلات شناخته شده در استان هستند.جمعیت دامی عشایر استان 1809993 واحد دامی در اختیار دارند که عمدتا کوچک بوده و میانگین دام عشایر استان 125 واحد دامی است. به طوری که متوسط دام خانوارهایی با کوچ بلند 138 واحد دامی (بیش از 30 کیلومتر) و متوسط دام خانوارهایی با کوچ متوسط 91 واحد دامی(15 الی 30 کیلومتر) و خانوارهایی با کوچ کوتاه 76 واحد دامی (کمتر از 15 کیلومتر ) است.
تولیدات عشایر استان عشایر استان به طور متوسط سالیانه 11 هزار تن گوشت،20 هزار تن شیر، 1761 تن پشم، 4/44 تن مو و کرک تولید و بیش از 25 درصد از مواد پروتئین استان را تامین می کنند.
وسعت مراتع استان در استان آذربایجان غربی حدود 2/7 میلیون هکتار مرتع وجود دارد که 1614720 هکتار دام مراتع ییلاقی و قشلاقی استان را تشکیل می دهد و در شرایطی فعلی قریب به 2/5 برابر ظرفیت مراتع دام مازاد عشایر در مراتع تعلیف می کنند و عشایر در مدت طولانی اقامت در قشلاق (حدود 9 ماه از سال) دام های خود را تغذیه می کنند که بیشترین هزینه خانوار را تشکیل می دهد و این موضوع به فقر بیشتر خانوارهای عشایری منجر می شود.
وضعیت سواد درصد باسوادان در جامعه عشایری استان آذربایجان غربی بر اساس سرشماری سال 77 کودکان 6 الی 10 سال 59/98 درصد، نوجوانان 11 الی 14 سال 62/44 درصد، جوانان 15 الی 24 ساله 54/35 درصد، میانسالان 25 الی 64 ساله 21/17 درصد و بزرگسالان و بیشتر 3/55 درصد باسواد هستند که از میان 41 درصد باسواد عشایر استان 57/29 درصد مرد و 24/16 درصد زن هستند.ایلات و طوایف عشایری استان در عرصه ای بالغ بر 60 درصد از قلمرو مرتعی کشور که عموما در مناطق دور از دسترس حاشیه مرزها، قرار دارند. شیوه زندگی عشایر مبتنی بر کوچ است و کوچ به عنوان تکنیک بهره برداری از منابع طبیعی، عمدتا با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف دام ها انجام می شود و براساس برآورد سازمان ملل در جهان کنونی سازمان ملل در جهان کنونی بیش از 200 میلیون نفر شیوه زندگی عشایری مبتنی بر دامداری توام با کوچ دارند.عشایر حافظان و حاملان ارزش ها و میراث فرهنگی ایران زمین هستند و با توجه به تعداد ایلات و طوایف عشایری و پراکندگی آن در گستره وسیعی از فضای جغرافیایی کشور می توان مجموعه ای از بقایای سنن، عادات، آداب، آئین و مناسک و ارزش های ملی، دینی، اجتماعی و فرهنگی را در مناطق عشایری مشاهده کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
کوچ نشینی
کوچ نشینی تنها یک نوع زندگی و طریقی از زیستن نیست بلکه یک فرهنگ و یک تاریخ کهن با آداب و رسوم و سنن اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که پشت این زندگی ساده و بی پیرایه نهفته است. پس همانطور که تاکنون از آثار بی جان و بدون تحرک به عنوان ارزش ها و افتخارات ملی و فرهنگی خودمان حفاظت کرده و هزینه های زیادی را نیز در این راه صرف کرده ایم، می بایست با این پدیده زنده و پویا که نه تنها بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را بازگو می کند بکله جامعه ای تولیدکننده نیز هست که در عین حال با مشکلات فراوانی روبروست با حساسیت بیشتری برخورد شود.سه رکن اصلی زندگی کوچ نشینی انسان، دام و مرتع است که در حال حاضر مردم کوچ نشین ایران در هر سه رکن با مشکلات اساسی روبرو هستند.عوامل مختلفی همچون شخم های بی رویه مراتع، افزایش تعداد دام ها به ویژه دام روستایی، از بین رفتن مراتع میان بند، از هم پاشیدگی نظام ایلی، کمبود علوفه دامی و گرانی آن، وجود واسطه ها و جاذبه های شهری، نبود امکانات رفاهی در جامعه عشایری، کمبود داروهای دامی، خشکسالی های پیاپی، کمبود نیروی انسانی خبره از جمله چوپان و... موجبات از هم پاشیدگی زندگی عشایری را فراهم نموده است که بدون شک آشنایی عمیق و هماهنگی مدیران ساختار تشکیلاتی دستگاه های اجرایی مربوطه با فرهنگ و بافت جامعه عشایری و برنامه ریزی همه جانبه می تواند کلید حل مشکلات این قشر از جامعه شود. البته برنامه ریزی که مبنی بر اصول و واقعیت های ساختار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این جامعه است که از جمله آنها می توان به اصلاح قوانین مربوط به مراتع میان بند، مشخص کردن حدود ایل راه های عشایری، بیمه دام ها، تشکیل خانه های بهداشت عشایری، تامین علوفه و جو مورد نیاز دام عشایر، خرید تضمینی دام و... ایجاد مدرسه در مقاطع راهنمایی و دبیرستان یا شبانه روزی، ایجاد شغل های جایگزین و خرید محصولات دامی اشاره کرد.
مزایای زندگی کوچ نشینی حفظ روحیه مقاومت و تحمل مشکلات که به دلیل مبارزه با طبیعت و برخورد با انواع سختی ها و رنج ها به دست آمده از جمله ویژگی های زندگی عشایری است که ساده زیستی، عدم تجمل گرایی، قانع بودن به امکانات کم، حفظ سلامتی و شادابی در زندگی ایلی از جمله مزایای زندگی عشایری است. لذا این طور می توان نتیجه گرفت که این زندگی انباشته از مشکلات و فشار روزمره عشایری و موانعی است که روز به روز آنان را ناتوان و وادار به اسکان بی رویه در حاشیه شهرها می کند.براساس آخرین آمار سرشماری اجتماعی و اقتصادی عشایر کوچنده در سال 1377، استان آذربایجان غربی دارای 14448 خانوار با جمعیتی بالغ بر 114617 نفر است که نسبت جنسی عشایری استان به تعداد 105 نفر مرد در برابر 100 نفر زن است و میانگین اعضای هر خانوار عشایری 7/9 نفر است که در توزیع کلی جمعیت عشایر کشور، استان آذربایجان غربی با 8/6 درصد چهارمین استان عشایری محسوب می شود.
ایلات و طوایف عشایر استان آذربایجان غربی در قالب 12 ایل و 21 طایفه مستقل در حاشیه مرزی با کشورهای نخجوان، ترکیه و عراق زندگی می کنند و بزرگ ترین ایل استان جلالی است که جزو 10 ایل بزرگ کشور محسوب می شود، اسلات جلالی، میلان، شکاک، پناشین، زرزا، ،قره پاپاق، مامش و سادات از جمله ایلات شناخته شده در استان هستند.جمعیت دامی عشایر استان 1809993 واحد دامی در اختیار دارند که عمدتا کوچک بوده و میانگین دام عشایر استان 125 واحد دامی است. به طوری که متوسط دام خانوارهایی با کوچ بلند 138 واحد دامی (بیش از 30 کیلومتر) و متوسط دام خانوارهایی با کوچ متوسط 91 واحد دامی(15 الی 30 کیلومتر) و خانوارهایی با کوچ کوتاه 76 واحد دامی (کمتر از 15 کیلومتر ) است.
تولیدات عشایر استان عشایر استان به طور متوسط سالیانه 11 هزار تن گوشت،20 هزار تن شیر، 1761 تن پشم، 4/44 تن مو و کرک تولید و بیش از 25 درصد از مواد پروتئین استان را تامین می کنند.
وسعت مراتع استان در استان آذربایجان غربی حدود 2/7 میلیون هکتار مرتع وجود دارد که 1614720 هکتار دام مراتع ییلاقی و قشلاقی استان را تشکیل می دهد و در شرایطی فعلی قریب به 2/5 برابر ظرفیت مراتع دام مازاد عشایر در مراتع تعلیف می کنند و عشایر در مدت طولانی اقامت در قشلاق (حدود 9 ماه از سال) دام های خود را تغذیه می کنند که بیشترین هزینه خانوار را تشکیل می دهد و این موضوع به فقر بیشتر خانوارهای عشایری منجر می شود.
وضعیت سواد درصد باسوادان در جامعه عشایری استان آذربایجان غربی بر اساس سرشماری سال 77 کودکان 6 الی 10 سال 59/98 درصد، نوجوانان 11 الی 14 سال 62/44 درصد، جوانان 15 الی 24 ساله 54/35 درصد، میانسالان 25 الی 64 ساله 21/17 درصد و بزرگسالان و بیشتر 3/55 درصد باسواد هستند که از میان 41 درصد باسواد عشایر استان 57/29 درصد مرد و 24/16 درصد زن هستند.ایلات و طوایف عشایری استان در عرصه ای بالغ بر 60 درصد از قلمرو مرتعی کشور که عموما در مناطق دور از دسترس حاشیه مرزها، قرار دارند. شیوه زندگی عشایر مبتنی بر کوچ است و کوچ به عنوان تکنیک بهره برداری از منابع طبیعی، عمدتا با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف دام ها انجام می شود و براساس برآورد سازمان ملل در جهان کنونی سازمان ملل در جهان کنونی بیش از 200 میلیون نفر شیوه زندگی عشایری مبتنی بر دامداری توام با کوچ دارند.عشایر حافظان و حاملان ارزش ها و میراث فرهنگی ایران زمین هستند و با توجه به تعداد ایلات و طوایف عشایری و پراکندگی آن در گستره وسیعی از فضای جغرافیایی کشور می توان مجموعه ای از بقایای سنن، عادات، آداب، آئین و مناسک و ارزش های ملی، دینی، اجتماعی و فرهنگی را در مناطق عشایری مشاهده کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
مقدمه :
شکست امپریالیست جهانی به ویژه آمریکا برای خاموش ساختن شعله های فروزان انقلاب اسلامی به با انواع حیله ها و توطئه های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی و با مساعدت ویاری ایادی داخلی اش همراه بوده آنها را از ضربه پذیری سریع انقلاب مایوس ساخته ، به فکر سرمایه گزاری بلند مدت جهت مقابله با انقلاب و تمهید شرایط و لوازم بازگشت مجدد به این مرز و بوم وا داشت . بخشی از سرمایه گذاری بلند مدت استکبار به اشاعه و گسترش فساد ، بدحجابی ، مواد مخدر ، بی بندوباری و دامن زدن به مصرف هر چه بیشتر کالاهای مصرفی و غیر ضروری در جامعه به ویژه در بین نسل جوان اختصاص یافته ، تا از این طریق نیروهای جوان و مقاوم جامعه را نابود و زمینه ی سلطه ی دوباره ی خویش را فراهم سازد . ( رزاقی ، 1371 ، صفحه 11 )
پوشش و آراستگی و بررسی حجاب این سمبل عفت و پاکدامنی جلوه ی زیبای دیگری از اهتمام دانشگاه های آزاد اسلامی در زمینه تبیین و گسترش احکام اسلامی در جامعه ی دانشگاهی است . در دنیای امروز که به نام روشنفکری و تجدد می کوشند زنان و دختران ما را از پس پرده عفت و حیا بیرون کشند و وسیله ی کامیابی شهوت پرستان خود کامه قرار دهند و در تلاشند با ترویج فرهنگ برهنگی و زیست عروسکی نیروهای فعال و پر توان جامعه و منابع و ذخایر مادی و معنوی آنان را به یغما برند . حجاب ارتجاع و کوته فکری ولی خودنمایی و تبرج که زمینه ی بسیاری از بی بندو باری ها و انحرافات است ارضاء حس ذاتی و فطری بشر قلمداد می گردد اما اسلام دین فطرت است و طبق سرشت زن که علاقه ی خاصی به زیبایی و جلوه نمایی دارد مقرر داشت که زنان از زینتها ولباسهای زیبا و جواهرات استفاده کنند و نظافت و آرایش برای همسر را از وظایف و حقوق همسری قرار داده است ،آراستگی را در چاچوب محیط خانواده تحسین و تمجید نموده و اینگونه با حفظ شان و منزلت زن غریزه ذاتی و فطری او را پاسخ داده است . اگر همین غریضه ی عشق به زیبایی ، خود آرایی و خود نمایی ، گامی فراتر از خانواده نهاده و از حدود و مرزهایی که شرع معین کرده خارج شود و به معابری که مملو از نگاههای آلوده و شهوت انگیز شیادان است کشیده شود . آدمی را می فریبد ، غریزه را تحریک می کند و در غیر جای خود شعله ور می سازد تا بنیان عفت و پاکی را بسوزاند .
(WWW.Kiau.ac.ir/persian/mfarhangi/Heiab1.htm)
(نویسنده : همایش سراسری بود دبیر همایش حجاب : معصومه محمدی )
بیان مساله :
دانشگاه ها از جمله مراکز حساس و مهمی هستند که در مصالح و مفاسد استقلال و یا وابستگی کشور نقش بسیار موثر و مفیدی داشته اند . اغلب مسئولان ،کارشناسان و کارگزاران جامعه از بین فارغ التحصیلان دانشگاهی انتخاب و انتصاب می شوند . امروزه یکی از عوامل مهم انحطاط و انحراف مردم اکثر کشورهای تحت سلطه وابستگی و فساد حاکم بر سیستم دانشگاهی این کشورها می باشد . دانشگاهها از اولین مراکز یورش فرهنگ ضد اسلامی ضد اخلاقی و مادیگری بوده اند . استعمار گران همواره حکام و سلاطین مزدور و متخصصین و کارشناسان وابسته محلی خود را از میان تحصیل کرده های دانشگاهها انتخاب می کنند . ضمنا مهاجرت جوانان روستایی و شهرستانی به شهرهای بزرگ جهت ادامه تحصیل در دانشگاهها و به تبع آن اصطکات فکری فرهنگی و اخلاقی در بین آنان از یک سو و عدم نظارت و کنترل اولیا و احساس رهایی از نظارت همگانی که در محل سکونت سابق وجود داشت از سوی دیگر از جمله عواملی هستند که بعضی از دانشجویان مهاجر را در گرایش به انحرافات اجتماعی و مفاسد اخلاقی تهدید و یا تشویق می کند . ( رزاقی ، 1371 ، ص 31 ، ص 32 ، ص 33 )
آیا اسلام طرفدار پرده نشینی زن است ؟
همچنان که لغت حجاب بر این معنی دلالت می کند یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند و در صورت دوم حدود و پوشش چقدر است آیا چهره و دو دست تا مچ نیز باید پوشیده شود ؟ یا ماورای چهره و دو دست باید پوشیده شود . اما چهره و دو دست تا مچ پوشیدنش لازم نیست آیا در اسلام مسئله ای به نام حریم عفاف وجود دارد یا نه ؟ یعنی آیا در اسلام مسئله سومی که نه پرده نشینی و محبوسیت و نه اختلاط باشد وجود دارد یا خیر و به عبارت دیگر آیا اسلام طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه ؟ ( استاد مطهری ، 1368 ، ص 7 )
این فکر که زن فقط و فقط در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم از علم و از هر کمالی الزاما باید محروم بماند و کاری جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکاری او ندارد که علاوه بر اینکه با اسلام جور نمی آید بر ضد عواطف انسانی است . ( استاد مطهری ، 1368 ، ص 66 )
شرافت زن اقتضا می کند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک شود به کار نبرد عملا مردم را به سوی خود دعوت نکند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد . چه آنکه گاهی اوقات ژست ها سخن می گویند ، راه رفتن انسان سخن می گویند ، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری می زند . ( استاد مطهری ، 1368 ، ص 29و 28 )