حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

پرسش نامه باورها در باره سرطان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

با سلام و احترام.

پرسشنامه ای که در دست دارید در خصوص باورها و نگرش زنان نسبت به سرطان است.

 نیاز به ذکر نام نیست. از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار می دهید سپاسگزارم.

 

لطفا میزان توافق خود را در مورد سوالات زیر مشخص فرمایید

 

کاملا موافقم

موافقم

نه موافقم نه مخالفم

مخالفم

کاملا مخالفم

آنچه که فرد  در جوانی انجام می دهد اثر  کمی بر احتمال ابتلای وی به سرطان در مراحل بعدی زندگی دارد.

 

 

 

 

 

درمان برای سرطان وجود دارد اما صنعت داروسازی و پزشکی هرگز این مطلب را برای بدست آوردن سود بیشتر از پول درمان، آشکار نخواهد کرد

 

 

 

 

 

آلات الکترونیکی همانند تلفن همراه امکان ابتلا به سرطان را بیشتر خواهد کرد

 

 

 

 

 

برخی از جراحات ممکن است در آینده ایجاد سرطان نماید

 

 

 

 

 

زندگی در شهرهای آلوده و نیز استفاده از یک پاکت سیگاردر روز عامل ایجاد کننده سرطان ریه می باشد

 

 

 

 

 

استفاده از یک پاکت سیگاردر روز عامل ایجاد کننده سرطان ریه می باشد

 

 

 

 

 

جراحی برای درمان سرطان موجب گسترش آن در تمام بدن می شود

 

 

 

 

 

استفاده از اسپری های حشره کش خانگی موجب سرطان

 می گردد

 

 

 

 

 

با استفاده از کرم ضد آفتاب در ابتدای روز می توان از ایجاد سرطان پوست جلوگیری نمود

 

 

 

 

 

استفاده از گوشت بریان و کبابی شده موجب ایجــــاد سرطان می گردد

 

 

 

 

 

 



خرید و دانلود  پرسش نامه باورها در باره سرطان


پرسش نامه چقدر احساس درماندگی و ناامیدی دارید

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

چقدر احساس درماندگی و ناامیدی دارید؟

 

این پرسشنامه شامل 20 جمله است . لطفاً جملات را یک به یک و با دقت بخوانید . در جلوی هر جمله که نگرش شما در هفته اخیر ( شامل امروز ) ، توصیف کند

   

صحیح

غلط

1- من با امید و شوق در انتظار آینده هستم

صحیح

غلط

2- چون برای بهتر کردن امور،کاری از دست بر من بر نمی آید، ممکن است دست از تلاش بر دارم.

صحیح

غلط

3- وقتی کارها خوب پیش نمی روند ، دانستن این که همیشه اوضاع بر این منوال نخواهد بود ، به من کمک می کند.   

صحیح

غلط

4- نمی توانم  تصور کنم زندگی من در ده سال آینده چگونه خواهد بود .

صحیح

غلط

5- برای به اتمام رساندن کارهایی که می خواهم انجامشان دهم ، وقت کافی دارم .

صحیح

غلط

6- امید دارم که در آینده ، در کارهایی که برایم مهم تر است موفق شوم .

صحیح

غلط

7- به نظر من آینده ام تاریک است

صحیح

غلط

8- من آدم خوش اقبالی هستم و انتظار دارم بیشتر از مردم متوسط جامعه، چیزهای خوب نصیبم شود.    

صحیح

غلط

9- من تا به حال شانس نیاورده ام و دلیلی ندارد که در آینده شانس بیاورم

صحیح

غلط

10- تجربیات گذشته ام به خوبی مرا برای آینده آماده کرده اند. 

صحیح

غلط

11- می توانم تصور کنم که در آینده بیشتر با موقعیتهای ناخوشایند روبرو هستم تا موقعیتهای خوشایند

صحیح

غلط

12- فکر نمی کنم آنچه را که واقعاً دلم می خواهد بتوانم بدست آورم .

صحیح

غلط

13- وقتی به آینده نگاه می کنم ، به نظرم می رسد که شادتر از الان خواهم بود .

صحیح

غلط

14- کارها آنطور که دلم می خواهد پیش نمی رود .

صحیح

غلط

15- من به آینده بسیار مطمئن هستم .

صحیح

غلط

16- من هرگز آنچه را که می خواهم به دست نمی آورم پس خواستن، احمقانه است .

صحیح

غلط

17- بعید است که در آینده به رضایت واقعی برسم.              

صحیح

غلط

18- آینده به نظرم مبهم و نامطمئن است .

صحیح

غلط

19- من امیدوارم در آینده اوقات خوب بیشتری داشته باشم .

صحیح

غلط

20- تلاش برای رسیدن به چیزهای دلخواه واقعاً کار بیهوده است زیرا احتمالاً به آن نخواهم رسید .

صحیح

غلط



خرید و دانلود  پرسش نامه چقدر احساس درماندگی و ناامیدی دارید


غلامحسین ساعدی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش

امحسین ساعدی(گوهر مراد)

سالهاپیش فیلم گاوبه کارگردانی داریوش مهرجویی رادیدم.سال تولیدفیلم۱۳۴۸ بود.برایم بسی مایه شگفتی بودکه درآشفته بازار فیلمفارسی های کلیشه ای آن زمان فیلمی اینچنین بدیع ساخته شده باشد.داستان فیلم ازساعدی بود.بازی زیبای عزت اله انتظامی درفیلم بسیارجلب توجه می کرد.به تدریج باکارهای بیشتری ازساعدی آشناشدم.خواندن مجموعه داستان عزاداران بیل برایم بسیارلذتبخش بود.نمایشنامه های او که بانام مستعارگوهرمرادبه چاپ می رسید همواره موردتوجه خاص واقع می شد.از نمایشنامه های او که در تئاترها و تلویزیون دولتی اجرا می شد مردم استقبال می کردند و خوششان می آمد ، مخصوصاً در تئاتر که به گفته دوستان و نزدیکانش او تقریباً هر شب در سالن نمایش حضور می یافت ، مردمی را که برای تماشای اثر او می آمدند از نزدیک می دید .

طبقه متوسط و اعیان غش غش می خندیدند و شادی می کردند ، تئاتر مملو از جمعیتی می شد غالباً مرفه و قبراق و سرحال ، پیام نویسنده را در نمی یافتند برای همین می خندیدند ، یکجا خود او با حیرت می گوید :

" چرا شماها به تئاتر می آیید ؟ من برای شماها این نمایش را ننوشته ام ! "

ساعدی فهمیده بود مردمی که مخاطب او شده اند آن گروه و اقشاری نیستند که باید باشند ، شاید همین استقبال او را غمگین می کرد ، چه کسی می تواند بگوید غلام حسین ساعدی را به خاطر آن تماشاگران ، شاد و سرحال دیده است ؟

.وقتی کتاب تاتارخندان اوراخواندم احساس کردم که این داستان شرحی اززندگی وخاطرات خودساعدی است.مگرنه اینکه اوقبل ازهرچیزیک پزشک وآنهم متخصص روانپزشکی بود؟!

او خود از سر فروتنی و یا واقع بینی بارها گفته و نوشته بود که :

من نویسنده متوسطی هستم ، هنوز داستان ها و نمایشنامه های مهمی را که باید بنویسم ، ننوشته ام .

در عرصه ادبیات معاصر ایران ، غلام حسین ساعدی از اوایل دهه چهل نویسنده مهم و موفقی شده بود ، در بازار کتاب و میان کتابخوان های جدی محبوبیتی رشک انگیز یافته بود ، در تاریخ هنر و ادبیات کشور ما کمتر نویسنده ای تا این حد از نزدیک موفقیتش را در آغوش داشته ، اما تلخ و پریشان زیسته و مصیبت کشیده است .

معمولاً اهمیت آثار کمتر نویسنده و هنرمندی در زمان حیات خود وی شناخته می شود ، آینده نشان خواهد داد که انبوه آثار این نویسنده چه جایگاهی در اعتلای ادبیات معاصر ایران پیدا خواهد کرد .

در این تردیدی نداریم که غلام حسین ساعدی نویسنده ای خلاق و هنرمندی بالفطره بوده است ، حرف شاملو را پر بیراه نمی دانم که تخیل ساعدی از گابریل گارسیا مارکز و فونتس چیزی کم نداشته است .

غلامحسین ساعدی در 14 دی 1314 در تبریز متولد شد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامه‌نویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون «گدا»، «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران»، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد.

آثار او دستمایه‌ی برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که مهراز جمله‌ی آنها می‌توان فیلم‌های "گاو" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1348)، "آرامش در حضور دیگران" (ساخته‌ی ناصر تقوایی، 1349) و "دایره‌ی مینا" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1353) را نام برد.

ساعدی در دوم آذر 1364 به علت خون‌ریزی دستگاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت یه خاک سپرده شد.

دوم آذرماه سالروزخاموشی این نویسنده تواناوستاره درخشان آسمان ادبیات داستانی ایران گرامی باد.

جاودان باشید.

http://www.basetareha1385.blogfa.com/8509.aspx



خرید و دانلود  غلامحسین ساعدی


زندگی نامه ی گالیله

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

موضوع تحقیق: زندگی نامه ی گالیله

منبع و مأخذ:

کتاب گالیله

نویسنده: مایکل وایت

مترجم: عبدالرحیم مرودشتی

بسمه تعالی

گالیلئو گالیله آخرین فرزند وینچنزو و جولیاگ لیلی در روز جمعه 15 فوریه 1564 م به دنیا آمد. خانواده ی او در شهر پیزا زندگی می کردند که در منطقه ی توسکانی در شمال غربی ایتالیا قرار داشت. پدر او موسیقیدان پرآوازه ای بود که به موسیقی نظری علاقه ی بسیاری داشت. او در ایتالیا به عنوان شخصی مبتکر و صاحب دیدگاه های کاملاً انقلابی در موسیقی شهرتی به هم رسانده بود و نخستین کسی بود که در پژوهش خود از ریاضیات استفاده کرد. عصری که در حدود یک قرن قبل از تولد این نابغه ی بزرگ آغاز شد و مورخان آن را «رنسانس» نام نهاده اند از ناحیه ی توسکانی آغاز شد. جایی که گالیله رشد کرد و به بلوغ رسید. رنسانس دوران نوزایی و طلوع دوباره ی هنر و علم بود. گالیله تا 11 سالگی در خانه زیر نظر پدرش و چند معلم سرخانه تحصیل کرد. او کودکی با نشاط و سرزنده و اهل گشت و گذار بود او به کاوش و تحقیق در مورد هرچه در پیرامون خود می یافت عشق می ورزید. وقتی از درس فراغت می یافت به راه می افتاد تا در بیرون توسکانی نقبها و تونل های پنهانی و ساختمانی مخروبه را در دشت ها کشف کند. در سال 1575 م خانواده ی گالیله به فلورانس که شهر بزرگی در شرق پاریس بود کوچ کردند. در میان تمام شهرهای ایتالیا فلورانس به عنوان مهمترین مکان آموزش و کانون روشنی فکری مطرح بود. وینچنزو نمی توانست از عهده ی مخارج تحصیل فرزندش برآید. لذا گالیله یازده ساله به مدرسه ای دینی در نزدیکی شهر والومبروسا «vallombrosa» فرستاده شد. اوضاع و احوال آن گونه نبود که پدر گالیله انتظار داشت. پس از سه سال پدر گالیله احساس کرد که باید فرزندش را نزد خود بیاورد. زیرا دریافته بود که او به عنوان راهبی نوآموز داوطلب ادامه ی تحصیل علوم دینی شده است. وینچنزو از این فکر فرزند بر خود لرزید و گالیله را به فلورانس نزد خود آورد تا در همان جا ادامه تحصیل دهد. مخالفت پدر گالیله با راهب شدن او اوّلین نزاع میان این پدر و پسر بود. آن ها در این زمینه که بهترین رشته دانشگاهی برای گالیله چیست هم عقیده نبودند. در سال 1581م یعنی در هفده سالگی گالیله در دانشگاه پیزا ثبت نام کرد. پدرش اصرار داشت که گالیله باید پزشکی بخواند زیرا می پنداشت که انتخاب این رشته برداشتن گام اوّل بر روی پله ی پیشرفت و ثروت برای دانش جوی هفده ساله ی قرن شانزدهم است. گالیله با بی میلی درخواست پدر را پذیرفت امّا در خلال چند ماه شدت مخالفت پدر فروکش کرد.

گالیله جوانی با استعدادهای گوناگون بود. او موسیقیدانی مستعد، نقاشی چیره دست و نویسنده ای بسیار توانا بود. اما در همان سال های تحصیل در پیزا بود که علاقه ی او به طب کاهش یافت و رشته ی مورد علاقه اش را پیدا کرد. بدین ترتیب تحولی بزرگ در زندگی او آغاز شد. در طول اوّلین نیمسال تحصیلی در دانشگاه پیزا گالیله در اوقات فراغت به مطالعه و فراگیری ریاضیات پرداخت و کم کم شیفته ی این رشته شد. او به ویژه به سخنرانی هایی که در این زمینه می شد سخت دل بسته بود. یکی از این سخنران ها استیلوریچی «Ostillo Ricci» بود که ریاضیدانی برجسته به شمار می آمد. او در این سخنرانی ها در مورد هندسه ی اقلیدسی سخن می گفت. در پایان هر جلسه ی سخنرانی گالیله پرسش های بسیاری را مطرح می کرد. ریاضیدان پیر متوجه شد که این دانش آموز بسیار باهوش و مستعد است؛ از این رو وی را تشویق می کرد که پزشکی را رها کند و به تحصیل ریاضیات بپردازد. با وجود خشم پدر گالیله تصمیم خود را عملی کرد. در پایان نیمسال اول تحصیلی گالیله دانشجوی رشته ی ریاضیات شده بود. در دانشگاه پیزا بودکه علاقه ی گالیله به نگرش های فیلسوفانه در علم فزونی یافت و آرام آرام در عرصه ی مباحثه و استدلال توانا شد. در موارد زیادی او عصبانی می شد و صدایش را بلند می کرد و با داد و فریاد نظریات همکلاس ها و سخنران ها را رد می کرد.

بی تردید گالیله تا حدودی بازیگوش و پرشرّ و شور بود اما اساساً دانشجویی مرتب منظم و منضبط به شمار می رفت. گالیله در بین دانشجویان شهرت و محبوبیتی کسب کرده بود. آن چه گالیله به آن رسیده بود درست نقطه ی مقابل ارسطو بود. او در پیزا اعلام می کرد که علم فقط باید بر پایه ی تجربه و آزمایش استوار باشد. گالیله در سال 1585م در سن 21 سالگی دانشگاه را بی آن که مدرکی به دست آورد ترک کرد. هرچند این کار پس از چهار سال عجیب به نظر می رسد ولی در ایتالیای قرن شانزدهم هم چنین چیزی بسیار رایج بود. زیرا مدرک رسمی داشتن اهمیت و اعتبار کارهای علمی را نداشت. او گاه محبور می شد چند ساعت پیاده راه برود تا به ویلاهای زیبای اشراف برسد زیرا گالیله تعدادی دانشجوی بزرگسال را برای خود دست و پا کرده بود. آن ها اشراف ثروتمندی بودند که می خواستند برخی علوم را بیاموزند. دانشمند جوان ما در اوقات فراغت خود پژوهش های شخصی و خصوصی اش را در زمینه ی فیزیک و ریاضیات ادامه می داد و آرام آرام در میان ریاضیدانان و فیلسوفان فلورانس شهرت و اعتباری کسب می کرد. گالیله هنگامی که به عنوان معلّم خصوصی کار می کرد اوّلین متن فیزیک کامل خود را نوشت. این کتاب درباره ی تعدل اجسام بود.

گالیله گاه اندیشه ها و نظریات در ضمن گفت و گو میان دو شخص بیان می شود و گاه در قالب داستان و نمایش. او معمولاً نظریات خود را از زبان یکی از شخصیت های داستان بیان می کرد. این شیوه بسیار موفق از آب درآمد و پیشنهادها و نظیرات گالیله در کتاب تعادل به رغم نو بود نشان از جانب بیشتر دانشمندان پذیرفته شد. در سال 1589م گالیله به اصرار دوستانش به دانشگاهی بازگشت که پیش از آن بدون اخذ مدرک چهار سال از عمرش را در آن جا گذرانده بود. گالیله که اکنون 25 سال داشت در دانشگاه پیزا هم چنان نظریات ضد ارسطویی خود را مطرح می کرد. امّا این بار این نظریات مایه ی دردسر او شد. او در همان سال اول رساله ای طنزآلود منتشر کرد که قوانین خشک و بی روح دانشگاه را به تمسخر می گرفت و اعمال خودپسندانه ی برخی از همکارانش را استهزا می کرد و فقط در دانشگاه پیزا نبود که برایش دشمنی ایجاد کرد. در سال 1590م او تمام افکار و اندیشه های مترقی خود را در مورد حرکت و اجسام در حال سقوط در کتابی به نام «پیرامون حرکت» جمع کرد.

یکی از اصول بنیادی مطرح شده در این کتاب به نظریه ی اجسام در حال سقوط مربوط می شود. بالاخره گالیله به دانشگاه پادوا نقل مکان کرد اما با وجود دریافت حقوق زیاد و سرپرستی خانواده اش مشکل بود و او مجبور شد که به تدریس خصوصی روی بیاورد. او با تلاش زیاد موفق شد کسب و کاری برای خود پیدا کند و به مهندسان ارتش و علاقمندان ساکن در آن منطقه مکانیک آموزش دهد. وی در این هنگام با یک زن ونیزی به نام مارینا گامبا آشنا شد. این دو بیش از 10 سال با هم زندگی کردند و پس از این که گالیله در سال 1610م پادوارا را ترک کرد میان این دو جدایی افتاد. حاصل زندگی مشترک گالیله و مارینا دو دختر و یک پسر بود... . گالیله نُه سال پس از حضور در آخرین دادگاه کتاب سفارشی پاپ را به اتمام رساند: «گفتار در باب دو نظام اصلی جهانی.» ولی مشکل دیگری بروز کرد. پاپ گالیله را به اتهام بدعتگزاری به رم فرا خواند. یک بار دیگر گالیله شصت و نه ساله به رم رفت تا به عنوان مجرم محاکمه شود. بی شک دوستان او در میان مقامات تفتیش عقاید جان وی را نجات دادند و پاپ خشمگین را راضی کردند تا حکم مرگ وی را به زندان ابد تبدیل کند.



خرید و دانلود  زندگی نامه ی گالیله


مقاله درمورد... گوشه هایی از وصیت نامه شهید چمران 2ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

گوشه هایی از وصیت نامه شهید چمران:

"... به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.

عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.

عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است.

برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم ..."

زندگى حماسه‏ آفرین و پرفراز و نشیب دکتر مصطفى چمران از مقاطعى بسیار گوناگون و حساس شکل گرفته است، شرایط خاص هر مقطع کاملاً قابل دقت است، زمانى در دوران مبارزات ملى‏ شدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از کودتاى 38 مرداد، سالیانى چند در آمریکا، سپس در مصر و بعد از آن دوران حماسه ‏ساز لبنان، در کنار مرزهاى اسرائیل و پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در وطن و میهن اسلامى خود در مسئولیت‏ها و مأموریت‏هاى مختلف، عمر پرجوش و تحرک و انسان ‏ساز خود را سپرى ساخت. این مقاطع با هم بسیار متفاوتند، ولى آن چه که همه این ادوار را به هم ارتباط مى‏بخشد، خط فکرى او، اعتقاد خالصانه و شیدایى او براى تکامل روح انسانى و اوج ‏گرفتن از این دنیاى خاکى و وصول به معشوق و لقاى حق بوده است. او لحظه‏ اى آرام نداشته است، خود را وقف خدمت به خلق و جهاد در راه خدا نموده و از هیچ کس و هیچ چیز جز خداى تعالى انتظار و ترس و باکى نداشت. سراپا عشق بود، محبت بود، شور بود، تلاش خالصانه بود، مبارزه بود، خودسازى بود، انسان‏ سازى بود، سازمان‏دهى بود، درد و غم و رنج بود، تنهایى و پرواز بود، فریاد بود و بالأخره شهادت بود.



خرید و دانلود مقاله درمورد... گوشه هایی از وصیت نامه شهید چمران 2ص