فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
موضوع:
روشهای بازیافت انرژی در فرآیند تقطیر
چکیده:
پالایشگاهها، مجتمعهای پتروشیمی و صنایع شیمیایی از عمدهترین مصرف کنندگان انرژی در میان صنایعی هستند که انرژی را به صورت سوخت، بخار و برق مصرف میکنند. هر یک از مجتمعهای فوق دارای گونههای مختلف فرآیندهای عملیاتی میباشند که بطور مشترک و یا مستقل از هم در سرویس میباشند. از میان فرآیندهای متداول، عملیات تقطیر در پالایشگاهها از نقطه نظر مصرف انرژی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
مقدمه
عملیات تقطیر درپالایشگاهها عبارت است از فرآیند اقتصادی جداسازی برشهای نفتی جهت حصول به یک مشخصه کیفی خاص میباشد. در فرآیند تقطیر که پارامتر اختلاف نقاط جوش اجزا تشکیل دهنده، عامل جداسازی است، عملیات تکراری تبخیر و میعان که تا جداسازی موردنظر انجام میگیرد، باعث به هدر رفتن مقادیر زیادی انرژی میگردد. انرژی لازم در یک فرآیند تقطیر از طریق جوشآور تامین میگردد. با توجه به قابلیت در دسترس بودن و اقتصاد فرآیند، منبع تامین گرما جهت جوشآور شامل بخار آب، روغنهای داغ و یا کوزهها میباشند.
بخارات داغ در داخل برج به سمت بالا حرکت میکنند و با مایعاتی که با سمت پایین در جریان هستند، در چندین مرحله (روی سینیها) تماس پیدا میکنندو در نهایت با تبادل حرارت به تعادل میرسند. اجزا سبک تبخیر شده، در حالی که اجزا سنگین میعان میشوند. بخارات در بخش بالاسری که غنی از اجزا سبک است، میعان میشوند. بخشی از این مایعات به برج برگردان میشود و بخشی به عنوان محصول از بالاسری خارج میگردد . گرمای حاصل از میعان اغلب به هوا یا آب و یا هر دو منتقل میشود و گاهی نیز به عنوان پیش گرمکن جریان خوراک و یا سایر موارد استفاده میگردد. در واقع مقدار این انرژی تعیین کننده است و همین امر آن را برای بازیافت جذابتر میکند، اما به دلیل سطح دمای پایین، استفاده مفید از آن امکانپذیر نمیگردد. به علاوه بخش اعظم آن نیز بوسیله تشعشع و جابجایی از سیستم تقطیر به محیط منتقل میشود.
کاهش مصرف انرژی در عملیات تقطیر، امروزه در کاهش قیمت تمام شده محصولات بسیار موثر است. بنابراین پایش مصرف انرژی و مقایسه با یک معیار استاندارد و آنالیز و تفسیر انحراف از حالت استاندارد و در تمام مراحل و بطور مداوم امری ضروری است. به همین دلیل ارائه روشهای کاهش مصرف انرژی نسبت به معیار استاندارد اهمیت ویژهای داشته و مورد توجه خاص قرار میگیرد.
بهبود شرایط عملیاتی
جریان برگردان
فعالیت اساسی در این بخش جهت بهینهسازی مصرف انرژی عبارت است از بهبود کیفیت عملیات و تعیرات. نظر به اینکه هر دو فعالیت مزبور نیاز به سرمایهگذاری زیادی ندارند، دستاوردی باارزش تلقی میشوند.
در یک واحد تقطیر، مهمترین متغیر، میزان جریان برگردان میباشد. معمولا ً تغییر در میزان برگردان سبب تغییر در میزان جداسازی و در نهایت کیفیت محصولات میگردد، مگر آنکه سایر پارامترهای عملیاتی به نحوی تغییر یابند که این عدم تغییر جبران گردد. هرگونه کاهش در میزان جریان برگشتی سبب کاهش بار حرارتی ورودی به برج (از طریق جوشآور یا کوره) خواهد شد. بنابراین بازیافت انرژی از طریق کاهش نسبت جریان برگشتی بایستی با درنظر گرفتن سطح کیفی محصولات باشد. معمولاً کیفیت محصولات تولیدی بالاتر از سطح حداقل میباشد. پس بهتر است با کاهش مرحلهای میزان جریان برگردان، سطح کیفی محصولات تا رسیدن به حداقل سطح قابل قبول آزمایش گردد. ملاحظه میشود که در اینجا بازیافت انرژی بدون نیاز به سرمایهگذاری قابل انجام است. پیشنهاد دیگر عبارت است از افزایش خوراک ورودی بدون افزایش میزان جریان برگردان برج که در هر دو روش مذکور مقدار قابل توجهی انرژی بازیافت خواهد شد.
محل ورودی خوراک
یک متغیر عملیاتی مهم دیگر عبارت است از محل ورودی خوراک (سینی خوراک)، به برج که مصرف انرژی را تحت الشعاع قرار میدهد. انتخاب نامناسب نسبت عریانسازی به قسمت غنیسازی در یک برج تقطیر، سبب کاهش بازدهی در یکی از قسمتهای برج تقطیر خواهد شد. در چنین حالتی انرژی زیادتری جهت استحصال محصولات موردنظر مصرف خواهد گردید. بنابراین اغلب ممکن است در طراحی اولیه (با سرمایهگذاری اندک) چند محل ورودی خوراک درنظر گرفته شود. در نهایت میبایست دادههای عملیاتی بدست آمده از هر یک از محلهای خوراک ورودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و محلی انتخاب گردد تا با مصرف حداقل میزان انرژی، محصولاتی با حداکثر کیفیت بدست آید. این مساله بخصوص در واحدهایی که خوراکهای مختلفی را استفاده میکنند، حایز اهمیت است.
فشار
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
موضوع:
روشهای بازیافت انرژی در فرآیند تقطیر
چکیده:
پالایشگاهها، مجتمعهای پتروشیمی و صنایع شیمیایی از عمدهترین مصرف کنندگان انرژی در میان صنایعی هستند که انرژی را به صورت سوخت، بخار و برق مصرف میکنند. هر یک از مجتمعهای فوق دارای گونههای مختلف فرآیندهای عملیاتی میباشند که بطور مشترک و یا مستقل از هم در سرویس میباشند. از میان فرآیندهای متداول، عملیات تقطیر در پالایشگاهها از نقطه نظر مصرف انرژی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
مقدمه
عملیات تقطیر درپالایشگاهها عبارت است از فرآیند اقتصادی جداسازی برشهای نفتی جهت حصول به یک مشخصه کیفی خاص میباشد. در فرآیند تقطیر که پارامتر اختلاف نقاط جوش اجزا تشکیل دهنده، عامل جداسازی است، عملیات تکراری تبخیر و میعان که تا جداسازی موردنظر انجام میگیرد، باعث به هدر رفتن مقادیر زیادی انرژی میگردد. انرژی لازم در یک فرآیند تقطیر از طریق جوشآور تامین میگردد. با توجه به قابلیت در دسترس بودن و اقتصاد فرآیند، منبع تامین گرما جهت جوشآور شامل بخار آب، روغنهای داغ و یا کوزهها میباشند.
بخارات داغ در داخل برج به سمت بالا حرکت میکنند و با مایعاتی که با سمت پایین در جریان هستند، در چندین مرحله (روی سینیها) تماس پیدا میکنندو در نهایت با تبادل حرارت به تعادل میرسند. اجزا سبک تبخیر شده، در حالی که اجزا سنگین میعان میشوند. بخارات در بخش بالاسری که غنی از اجزا سبک است، میعان میشوند. بخشی از این مایعات به برج برگردان میشود و بخشی به عنوان محصول از بالاسری خارج میگردد . گرمای حاصل از میعان اغلب به هوا یا آب و یا هر دو منتقل میشود و گاهی نیز به عنوان پیش گرمکن جریان خوراک و یا سایر موارد استفاده میگردد. در واقع مقدار این انرژی تعیین کننده است و همین امر آن را برای بازیافت جذابتر میکند، اما به دلیل سطح دمای پایین، استفاده مفید از آن امکانپذیر نمیگردد. به علاوه بخش اعظم آن نیز بوسیله تشعشع و جابجایی از سیستم تقطیر به محیط منتقل میشود.
کاهش مصرف انرژی در عملیات تقطیر، امروزه در کاهش قیمت تمام شده محصولات بسیار موثر است. بنابراین پایش مصرف انرژی و مقایسه با یک معیار استاندارد و آنالیز و تفسیر انحراف از حالت استاندارد و در تمام مراحل و بطور مداوم امری ضروری است. به همین دلیل ارائه روشهای کاهش مصرف انرژی نسبت به معیار استاندارد اهمیت ویژهای داشته و مورد توجه خاص قرار میگیرد.
بهبود شرایط عملیاتی
جریان برگردان
فعالیت اساسی در این بخش جهت بهینهسازی مصرف انرژی عبارت است از بهبود کیفیت عملیات و تعیرات. نظر به اینکه هر دو فعالیت مزبور نیاز به سرمایهگذاری زیادی ندارند، دستاوردی باارزش تلقی میشوند.
در یک واحد تقطیر، مهمترین متغیر، میزان جریان برگردان میباشد. معمولا ً تغییر در میزان برگردان سبب تغییر در میزان جداسازی و در نهایت کیفیت محصولات میگردد، مگر آنکه سایر پارامترهای عملیاتی به نحوی تغییر یابند که این عدم تغییر جبران گردد. هرگونه کاهش در میزان جریان برگشتی سبب کاهش بار حرارتی ورودی به برج (از طریق جوشآور یا کوره) خواهد شد. بنابراین بازیافت انرژی از طریق کاهش نسبت جریان برگشتی بایستی با درنظر گرفتن سطح کیفی محصولات باشد. معمولاً کیفیت محصولات تولیدی بالاتر از سطح حداقل میباشد. پس بهتر است با کاهش مرحلهای میزان جریان برگردان، سطح کیفی محصولات تا رسیدن به حداقل سطح قابل قبول آزمایش گردد. ملاحظه میشود که در اینجا بازیافت انرژی بدون نیاز به سرمایهگذاری قابل انجام است. پیشنهاد دیگر عبارت است از افزایش خوراک ورودی بدون افزایش میزان جریان برگردان برج که در هر دو روش مذکور مقدار قابل توجهی انرژی بازیافت خواهد شد.
محل ورودی خوراک
یک متغیر عملیاتی مهم دیگر عبارت است از محل ورودی خوراک (سینی خوراک)، به برج که مصرف انرژی را تحت الشعاع قرار میدهد. انتخاب نامناسب نسبت عریانسازی به قسمت غنیسازی در یک برج تقطیر، سبب کاهش بازدهی در یکی از قسمتهای برج تقطیر خواهد شد. در چنین حالتی انرژی زیادتری جهت استحصال محصولات موردنظر مصرف خواهد گردید. بنابراین اغلب ممکن است در طراحی اولیه (با سرمایهگذاری اندک) چند محل ورودی خوراک درنظر گرفته شود. در نهایت میبایست دادههای عملیاتی بدست آمده از هر یک از محلهای خوراک ورودی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و محلی انتخاب گردد تا با مصرف حداقل میزان انرژی، محصولاتی با حداکثر کیفیت بدست آید. این مساله بخصوص در واحدهایی که خوراکهای مختلفی را استفاده میکنند، حایز اهمیت است.
فشار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پژوهش جامعهشناختى و روشهاى تخصصى آن
فنون پژوهش
در همهٔ پژوهشهاى جامعهشناختى از روش علمى استفاده مىشود، اما فنون خاص گردآورى و تحلیل دادهها در شاخههاى گوناگون بررسى جامعهشناختى با یکدیگر تفاوت داند. به هر روی، چهار فن است که در بیشتر پژوهشهاى جامعهشناختى عموماً بهکار برده مىشوند و آنها عبارتند از آزمایش، مشاهده، نمونهگیری، و بررسى موردی.
در آزمایش که هم در آزمایشگاه و هم در میدان تحقیق مىتواند انجام گیرد، همهٔ متغیرها بهجز یکى (متغیر مستقل) ثابت (یا کنترلشده) باقى مىمانند و جامعهشناس محقق متغیر مستقل خود را تغییر مىدهد تا ببیند که چه دگرگونىهائى در موضوع تحقیق وى پدید مىآید و سپس این دگرگونىها را به دقت ثبت مىکند. فرق بررسى مشاهدهاى با آزمایش این است که در این روش، محقق جامعهشناس متغیر مستقل خود را در کار دخالت نمىدهد، بلکه موضوع کار را در یک موقعیت طبیعى به دقت مورد مشاهده قرار مىدهد. از نمونهگیرى براى گردآورى دادهها - معمولاً از طریق پرسشنامه یا مصاحبه - استفاده مىشود، به گونهاى که از میان انبوه دادههاى راجع به یک موضوع، نمونههاى طبقهبندى شدهاى برگزیده مىشوند و سپس بر پایه این دادههاى نمونهگیرى شده تعمیمهائى درباره گروه مورد بررسى به دست داده مىشود. پژوهشگران جامعهشناس از بررسى موردى براى شرح کامل و جزء به جزء یک پدیده استفاده مىکنند، بىآنکه کار خود را به صرف پرسشگرى یا مصاحبه از افراد موضوع مورد بررسى محدود سازند؛ گرچه بررسى یک مورد براى اثبات یک فرضیه کفایت نمىکند، اما غالباً بهعنوان یکى از منابع فرضیه یا شواهد کار، مفید واقع مىشود.
همچنان که هریک از این فنون پژوهشى ابزار خاصى را براى یک جامعهشناس فراهم مىسازد که هریک از آنها نیز مزایا و مسائل خاص خود را دارد.
آزمایش
هرچند که آزمایشها معمولاً در محیط آزمایشگاهى انجام مىگیرند، اما اگر بتوان متغیرهاى کنترلشده را ثابت نگهداشت، این روش را در میدان تحقیق جامعهشناسى نیز مىتوان بهکار بست. این به آن معنا است که در هر آزمایش خاص، فقط متغیر مستقل، که آزمایشگر آن را به دلخواه تغییر مىدهد، است که در طول بررسى از یک مرحله آزمایش به مرحلهاى دیگر با یک منظور خاص تغییر مىپذیرد.
براى آنکه بتوان دریافت که تغییرات پیدا شده در متغیر مستقل چگونه بر نتیجهٔ آزمایش تأثیر مىگذارد، محقق جامعهشناس باید موضوعهاى خود را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. هدف از ایجاد گروه کنترل آن است که مبنائى براى مقایسه ایجاد شود: افراد این گروه در موقعیت آزمایشى و تحت تأثیر یک متغیر مستقل قرار مىگیرند و سپس واکنشهاى آنها با واکنشهاى گروه آزمایشى در برابر متغیر مستقل تغییر یافته، مقایسه مىشوند. پژوهشگر جامعهشناس با مقایسهٔ واکنشهاى این دو گروه، مىتواند دربارهٔ تأثیر تغییر متغیر مستقل به نتیجهگیرى مهمى دست یابد.
مثال:
جامعهشناسى که بخواهد تأثیر تسهیلات سمعى و بصرى را روى دانشجویان اقتصاد دورهٔ لیسانس آزمایش کند باید، طى یک طرح آزمایشی، این دانشجویان را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. براى گروه کنترل یک درس پنجاه دقیقهاى ارائه مىشود که در آن معلم روى تخته سیاه از نمودارها و جدول اقتصادى و نظایر آن استفاده مىکند. به دانشجویان گروه آزمایشى نیز همین مقدار درس ارائه مىشود ولى در آن از تسهیلات سمعى و بصرى مانند اسلاید و فیلم به جاى نمودارهاى تصویرشده روى تخته سیاه استفاده مىشود. محقق جامعهشناس با مقایسهٔ بازدهٔ یادگیرى دو گروه مىتواند دربارهٔ تأثیر آموزشى تسهیلات سمعمى و بصرى به نتایجى تقریبى دست یابد.
در مثال بالا، جامعهشناس مىخواهد اطمینان یابد که تنها وجود یا عدم وجود تسهیلات سمعى و بصرى - و نه عاملى دیگر - بود که بر بازدهٔ آزمایش او تأثیر گذاشته است. او براى آنکه به این اطمینان برسد، باید از پیش مطمئن باشد که دانشجویان گروه کنترل و گروه آزمایشى اساساً هیچ اختلافى با هم نداشته باشند. براى همین، او باید گروههائى را برگزیند که تنها تفاوت آنها با هم این باشد که یکى از تسهیلات سمعى و بصرى برخوردار بوده و دیگرى این برخوردارى را نداشته باشد.
براى گزینش و تنظیم گروههاى کنترل و آزمایشی، دو روش اساسى وجود دارد. روش نخست، فن گزینش جفت همطراز نامیده مىشود؛ در این روش، آزمایشگر در برابر هر فردى در گروه کنترل فرد همطراز دیگرى را در گروه آزمایش جاى مىدهد (افراد همطراز از جهت برخى متغیرهاى اساسى درست مانند همدیگر هستند.) روش دیگر، فن گزینش تصادفى است؛ در این روش، افراد گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب یک انتخاب تصادفى آمارى برگزیده مىشوند.
مثال:
در اینجا باز همان آزمایش تأثیر تسهیلات آموزشى سمعى و بصرى را در نظر بگیرید. براى گزینش گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب فن گزینش جفت همطراز، آزمایشگر باید مطمئن باشد که گروههاى آن براى مثال، متشکل از تعداد برابرى از دانشجویان سالهاى مختلف باشند. در این مورد، براى هر دانشجوى سال اول در گروه آزمایشى یک دانشجوى سال اول در گروه کنترل در نظر گرفته مىشود و در مورد دانشجویان سالهاى دیگر نیز همین برابرى رعایت مىشود. متغیرهاى دیگرى چون جنسیت دانشجویان را نیز باید بههمین نحو در نظر گرفت. در این مورد، آزمایشگر باید تعداد دانشجویان دختر سالهاى مختلف را در گروههاى کنترل و آزمایش همطراز کند. (گزینش متغیرهائى چون جنس، سن و علائق مذهبی، در انتخاب گروه کنترل اهمیت دارد و انتخاب گروه آزمایشى البته به ماهیت آزمایش موردنظر بستگى دارد.)
مثال:
گزینش افراد گروههاى کنترل و آزمایش، مىتواند از طریق فن گزینش تصادفى نیز انجام گیرد. در این مورد، آزمایشگر مىتواند فهرستى الفبائى از دانشجویان تنظیم کند و با ترتیب الفبائى آنها را به گروههاى کنترل و آزمایشى تقسیم کند. (از روشهاى دیگرى نیز چون قرعهکشى نیز مىتوان در این فن استفاده کرد.)
نقشهاى جامعهشناسى
جامعهشناس بهعنوان یک دانشمند
او در این نقش سرگرم پژوهش علمى است و اطلاعاتى را دربارهٔ زندگى اجتماعى گردآورى و سازماندهى مىکند. تقریباً بیشتر محققان جامعهشناس براى دانشگاهها، مؤسسات دولتی، بنیادها یا شرکتها کار مىکنند. جامعهشناس دانشگاهى ممکن است هم در کار تعلیم باشد و هم در پژوهشهائى که هزینه آن را یا خود دانشگاه تأمین مىکند و یا مؤسسات خارج از دانشگاه. او بهعنوان یک دانشمند پژوهشگر، هدف عمده آن باید این باشد که جهت روندهاى جامعه را پیشبینى کند تا عامهٔ مردم خود را براى تحولات آتى آماده کنند او در این نقش، ممکن است بر تصمیمگیرىهاى مربوط به خط مشى عمومى مستقیماً تأثیر گذارد.
جامعهشناس بهعنوان مشاور سیاست اجتماعى
او در این نقش، نتایج احتمالى یک سیاست اجتماعى را پیشبینى مىکند. بسیارى از سیاستهاى اجتماعى براى این شکست مىخورند که بر مفروضات و پیشبینىهاى درستى استوار نیستند.
جامعهشناس بهعنوان یک تکنسین
جامعهشناسان بسیارى هستند که براى شرکتها و مؤسسات دولتى و نظایر آن کار مىکنند تا این سازمانها را کارآمدتر سازند. حتى در این گونه کارها هم، آنها باید مراقب باشند که هدفهاى سازمان خود را بر اخلاق حرفهاى آنها برترى ننهند.
جامعهشناس بهعنوان یک معلم
کار اصلى بیشتر جامعهشناسان همان درس دادن است. جامعهشناس بهعنوان یک معلم، در جایگاهى است که مىتواند نفوذ شدیدى بر دانشجویان بگذارد. در اینجا این مسئله اخلاقى مطرح است که نکند او دانشجویان خود را به در پیش گرفتن راه اجتماعى خاصى تلقین کند
نمونهگیرى
جامعهشناسى را در نظر آورید که گروه خاصى (یا اجتماعى ویژهای) را براى بررسى خود تعیین کرده و مىخواهد دربارهٔ باورداشتها، ارزشها و رویکردهاى اعضاء آن به تعمیمهائى دست یابد. او از طریق مشاهده و پرسشکردن از یکایک اعضاء جامعهٔ مورد بررسی، مىتواند به شناخت جامعى از باورداشتها و ارزشهاى کل جامعه برسد. اما اگر گروه مورد بررسى بسیار بزرگ باشد - براى مثال، جمعیت مردان بالاى ۶۵سال در یک کشور پرجمعیت موضوع بررسى قرار گیرد - در این صورت، مصاحبه و یا حتى مشاهدهٔ یکایک افراد این جمعیت، به احتمال بسیار زیاد عملى نیست. بههمین دلیل است که جامعهشناسان در چنین مواردى نمونههائى از یک جمعیت معین را براى بررسى آنها برمىگزینند. اگر جامعهشناسى خواسته باشد تعمیمهائى دربارهٔ گروه خاصى از مردم بهعمل آورد، باید نمونههائى را برگزیند که نمایانگر کل افراد آن گروه باشند و یا ویژگىهاى عام کل گروه را داشته باشند.
مثال:
اگر خواسته باشیم دربارهٔ یک بنیاد تأدیبى نمونهگیرى بهعمل آوریم، باید در نظر داشته باشیم که نمونههاى ما ویژگىهاى کل جمعیت این بنیاد را از نظر سن، نژاد، سطح تحصیلات، طول محکومیت، سوابق جرم و همهٔ متغیرهاى دیگرى که در بررسى ما اهمیت دارند، دارا باشند.
براى گردآورى اطلاعات ضروری، عموماً دو روش بهکار مىرود؛ یکى فن مصاحبه و دیگرى فن پرسشنامهای. در فن مصاحبه، پژوهشگر مستقیماً از افراد مورد بررسى پرسش مىکند. در این فن، مىتوان از دو شیوه استفاده کرد، یکى شیوهٔ ساختارمند و دیگرى شیوهٔ بىساختار؛ در شیوهٔ ساختارمند، از هر پرسش شوندهاى یک رشته پرسشهاى یکسان و به ترتیبى یکنواخت بهعمل مىآید. اینگونه مصاحبه گرچه بسیار انعطافناپذیر است،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پژوهش جامعهشناختى و روشهاى تخصصى آن
فنون پژوهش
در همهٔ پژوهشهاى جامعهشناختى از روش علمى استفاده مىشود، اما فنون خاص گردآورى و تحلیل دادهها در شاخههاى گوناگون بررسى جامعهشناختى با یکدیگر تفاوت داند. به هر روی، چهار فن است که در بیشتر پژوهشهاى جامعهشناختى عموماً بهکار برده مىشوند و آنها عبارتند از آزمایش، مشاهده، نمونهگیری، و بررسى موردی.
در آزمایش که هم در آزمایشگاه و هم در میدان تحقیق مىتواند انجام گیرد، همهٔ متغیرها بهجز یکى (متغیر مستقل) ثابت (یا کنترلشده) باقى مىمانند و جامعهشناس محقق متغیر مستقل خود را تغییر مىدهد تا ببیند که چه دگرگونىهائى در موضوع تحقیق وى پدید مىآید و سپس این دگرگونىها را به دقت ثبت مىکند. فرق بررسى مشاهدهاى با آزمایش این است که در این روش، محقق جامعهشناس متغیر مستقل خود را در کار دخالت نمىدهد، بلکه موضوع کار را در یک موقعیت طبیعى به دقت مورد مشاهده قرار مىدهد. از نمونهگیرى براى گردآورى دادهها - معمولاً از طریق پرسشنامه یا مصاحبه - استفاده مىشود، به گونهاى که از میان انبوه دادههاى راجع به یک موضوع، نمونههاى طبقهبندى شدهاى برگزیده مىشوند و سپس بر پایه این دادههاى نمونهگیرى شده تعمیمهائى درباره گروه مورد بررسى به دست داده مىشود. پژوهشگران جامعهشناس از بررسى موردى براى شرح کامل و جزء به جزء یک پدیده استفاده مىکنند، بىآنکه کار خود را به صرف پرسشگرى یا مصاحبه از افراد موضوع مورد بررسى محدود سازند؛ گرچه بررسى یک مورد براى اثبات یک فرضیه کفایت نمىکند، اما غالباً بهعنوان یکى از منابع فرضیه یا شواهد کار، مفید واقع مىشود.
همچنان که هریک از این فنون پژوهشى ابزار خاصى را براى یک جامعهشناس فراهم مىسازد که هریک از آنها نیز مزایا و مسائل خاص خود را دارد.
آزمایش
هرچند که آزمایشها معمولاً در محیط آزمایشگاهى انجام مىگیرند، اما اگر بتوان متغیرهاى کنترلشده را ثابت نگهداشت، این روش را در میدان تحقیق جامعهشناسى نیز مىتوان بهکار بست. این به آن معنا است که در هر آزمایش خاص، فقط متغیر مستقل، که آزمایشگر آن را به دلخواه تغییر مىدهد، است که در طول بررسى از یک مرحله آزمایش به مرحلهاى دیگر با یک منظور خاص تغییر مىپذیرد.
براى آنکه بتوان دریافت که تغییرات پیدا شده در متغیر مستقل چگونه بر نتیجهٔ آزمایش تأثیر مىگذارد، محقق جامعهشناس باید موضوعهاى خود را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. هدف از ایجاد گروه کنترل آن است که مبنائى براى مقایسه ایجاد شود: افراد این گروه در موقعیت آزمایشى و تحت تأثیر یک متغیر مستقل قرار مىگیرند و سپس واکنشهاى آنها با واکنشهاى گروه آزمایشى در برابر متغیر مستقل تغییر یافته، مقایسه مىشوند. پژوهشگر جامعهشناس با مقایسهٔ واکنشهاى این دو گروه، مىتواند دربارهٔ تأثیر تغییر متغیر مستقل به نتیجهگیرى مهمى دست یابد.
مثال:
جامعهشناسى که بخواهد تأثیر تسهیلات سمعى و بصرى را روى دانشجویان اقتصاد دورهٔ لیسانس آزمایش کند باید، طى یک طرح آزمایشی، این دانشجویان را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. براى گروه کنترل یک درس پنجاه دقیقهاى ارائه مىشود که در آن معلم روى تخته سیاه از نمودارها و جدول اقتصادى و نظایر آن استفاده مىکند. به دانشجویان گروه آزمایشى نیز همین مقدار درس ارائه مىشود ولى در آن از تسهیلات سمعى و بصرى مانند اسلاید و فیلم به جاى نمودارهاى تصویرشده روى تخته سیاه استفاده مىشود. محقق جامعهشناس با مقایسهٔ بازدهٔ یادگیرى دو گروه مىتواند دربارهٔ تأثیر آموزشى تسهیلات سمعمى و بصرى به نتایجى تقریبى دست یابد.
در مثال بالا، جامعهشناس مىخواهد اطمینان یابد که تنها وجود یا عدم وجود تسهیلات سمعى و بصرى - و نه عاملى دیگر - بود که بر بازدهٔ آزمایش او تأثیر گذاشته است. او براى آنکه به این اطمینان برسد، باید از پیش مطمئن باشد که دانشجویان گروه کنترل و گروه آزمایشى اساساً هیچ اختلافى با هم نداشته باشند. براى همین، او باید گروههائى را برگزیند که تنها تفاوت آنها با هم این باشد که یکى از تسهیلات سمعى و بصرى برخوردار بوده و دیگرى این برخوردارى را نداشته باشد.
براى گزینش و تنظیم گروههاى کنترل و آزمایشی، دو روش اساسى وجود دارد. روش نخست، فن گزینش جفت همطراز نامیده مىشود؛ در این روش، آزمایشگر در برابر هر فردى در گروه کنترل فرد همطراز دیگرى را در گروه آزمایش جاى مىدهد (افراد همطراز از جهت برخى متغیرهاى اساسى درست مانند همدیگر هستند.) روش دیگر، فن گزینش تصادفى است؛ در این روش، افراد گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب یک انتخاب تصادفى آمارى برگزیده مىشوند.
مثال:
در اینجا باز همان آزمایش تأثیر تسهیلات آموزشى سمعى و بصرى را در نظر بگیرید. براى گزینش گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب فن گزینش جفت همطراز، آزمایشگر باید مطمئن باشد که گروههاى آن براى مثال، متشکل از تعداد برابرى از دانشجویان سالهاى مختلف باشند. در این مورد، براى هر دانشجوى سال اول در گروه آزمایشى یک دانشجوى سال اول در گروه کنترل در نظر گرفته مىشود و در مورد دانشجویان سالهاى دیگر نیز همین برابرى رعایت مىشود. متغیرهاى دیگرى چون جنسیت دانشجویان را نیز باید بههمین نحو در نظر گرفت. در این مورد، آزمایشگر باید تعداد دانشجویان دختر سالهاى مختلف را در گروههاى کنترل و آزمایش همطراز کند. (گزینش متغیرهائى چون جنس، سن و علائق مذهبی، در انتخاب گروه کنترل اهمیت دارد و انتخاب گروه آزمایشى البته به ماهیت آزمایش موردنظر بستگى دارد.)
مثال:
گزینش افراد گروههاى کنترل و آزمایش، مىتواند از طریق فن گزینش تصادفى نیز انجام گیرد. در این مورد، آزمایشگر مىتواند فهرستى الفبائى از دانشجویان تنظیم کند و با ترتیب الفبائى آنها را به گروههاى کنترل و آزمایشى تقسیم کند. (از روشهاى دیگرى نیز چون قرعهکشى نیز مىتوان در این فن استفاده کرد.)
نقشهاى جامعهشناسى
جامعهشناس بهعنوان یک دانشمند
او در این نقش سرگرم پژوهش علمى است و اطلاعاتى را دربارهٔ زندگى اجتماعى گردآورى و سازماندهى مىکند. تقریباً بیشتر محققان جامعهشناس براى دانشگاهها، مؤسسات دولتی، بنیادها یا شرکتها کار مىکنند. جامعهشناس دانشگاهى ممکن است هم در کار تعلیم باشد و هم در پژوهشهائى که هزینه آن را یا خود دانشگاه تأمین مىکند و یا مؤسسات خارج از دانشگاه. او بهعنوان یک دانشمند پژوهشگر، هدف عمده آن باید این باشد که جهت روندهاى جامعه را پیشبینى کند تا عامهٔ مردم خود را براى تحولات آتى آماده کنند او در این نقش، ممکن است بر تصمیمگیرىهاى مربوط به خط مشى عمومى مستقیماً تأثیر گذارد.
جامعهشناس بهعنوان مشاور سیاست اجتماعى
او در این نقش، نتایج احتمالى یک سیاست اجتماعى را پیشبینى مىکند. بسیارى از سیاستهاى اجتماعى براى این شکست مىخورند که بر مفروضات و پیشبینىهاى درستى استوار نیستند.
جامعهشناس بهعنوان یک تکنسین
جامعهشناسان بسیارى هستند که براى شرکتها و مؤسسات دولتى و نظایر آن کار مىکنند تا این سازمانها را کارآمدتر سازند. حتى در این گونه کارها هم، آنها باید مراقب باشند که هدفهاى سازمان خود را بر اخلاق حرفهاى آنها برترى ننهند.
جامعهشناس بهعنوان یک معلم
کار اصلى بیشتر جامعهشناسان همان درس دادن است. جامعهشناس بهعنوان یک معلم، در جایگاهى است که مىتواند نفوذ شدیدى بر دانشجویان بگذارد. در اینجا این مسئله اخلاقى مطرح است که نکند او دانشجویان خود را به در پیش گرفتن راه اجتماعى خاصى تلقین کند
نمونهگیرى
جامعهشناسى را در نظر آورید که گروه خاصى (یا اجتماعى ویژهای) را براى بررسى خود تعیین کرده و مىخواهد دربارهٔ باورداشتها، ارزشها و رویکردهاى اعضاء آن به تعمیمهائى دست یابد. او از طریق مشاهده و پرسشکردن از یکایک اعضاء جامعهٔ مورد بررسی، مىتواند به شناخت جامعى از باورداشتها و ارزشهاى کل جامعه برسد. اما اگر گروه مورد بررسى بسیار بزرگ باشد - براى مثال، جمعیت مردان بالاى ۶۵سال در یک کشور پرجمعیت موضوع بررسى قرار گیرد - در این صورت، مصاحبه و یا حتى مشاهدهٔ یکایک افراد این جمعیت، به احتمال بسیار زیاد عملى نیست. بههمین دلیل است که جامعهشناسان در چنین مواردى نمونههائى از یک جمعیت معین را براى بررسى آنها برمىگزینند. اگر جامعهشناسى خواسته باشد تعمیمهائى دربارهٔ گروه خاصى از مردم بهعمل آورد، باید نمونههائى را برگزیند که نمایانگر کل افراد آن گروه باشند و یا ویژگىهاى عام کل گروه را داشته باشند.
مثال:
اگر خواسته باشیم دربارهٔ یک بنیاد تأدیبى نمونهگیرى بهعمل آوریم، باید در نظر داشته باشیم که نمونههاى ما ویژگىهاى کل جمعیت این بنیاد را از نظر سن، نژاد، سطح تحصیلات، طول محکومیت، سوابق جرم و همهٔ متغیرهاى دیگرى که در بررسى ما اهمیت دارند، دارا باشند.
براى گردآورى اطلاعات ضروری، عموماً دو روش بهکار مىرود؛ یکى فن مصاحبه و دیگرى فن پرسشنامهای. در فن مصاحبه، پژوهشگر مستقیماً از افراد مورد بررسى پرسش مىکند. در این فن، مىتوان از دو شیوه استفاده کرد، یکى شیوهٔ ساختارمند و دیگرى شیوهٔ بىساختار؛ در شیوهٔ ساختارمند، از هر پرسش شوندهاى یک رشته پرسشهاى یکسان و به ترتیبى یکنواخت بهعمل مىآید. اینگونه مصاحبه گرچه بسیار انعطافناپذیر است،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
موضوع:
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی
نام استاد:
جناب آقای شریفی
نام دانشجو:
شایان زاهدی
شماره دانشجویی: 84211129
رشته: حسابداری
بهار 1388
مقدمه:
تعریف هزینهیابی: هزینهیابی عبارتست از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری و تنظیم و ارائه اطلاعات مربوطه به نحو مناسبی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور درجهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد. به این ترتیب وقتی حسابداران صحبت از هزینهیابی میکنند منظورشان یک یا چند مورد از موارد زیر است:
الف – تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول، یا
ب – تعیین بهای تمام شده یک سرویس یا
ج – تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را کنترل کرد
در حسابداری بازرگانی ابتدا به تشریح و بررسی دفاتر و حسابهای یک تاجر میپردازیم که کالای بازگانی را خریده و آن را به قیمتی که متضمن سود باشد میفروشد. در این قبیل موارد ترازنامه به انضمام حساب عملکرد و سود و زیان برای نشان دادن وضع مالی تاجر کاملاً کافی است. سپس به مرحله تهیه حساب کالا میرسیم و با استفاده از این حسابها میتوانیم بهای تمام شده کالای ساخته شده را تعیین کنیم. ولی در مواردی که چند نوع کالا ساخته شود لازمست حساب تولید یا ساخت کالا را طوری تجزیه کنیم که بتوان بهای تمام شده هریک از انواع کالا را از به دست آورد و این کار مستلزم تجزیه مفصلتر اقلام درآمد و هزینههای تولید خواهد بود. این تجزیه تفصیلی اقلام درآمد و هزینه به منظور تعیین بهای تمام شده هریک از محصولات ساخته شده یکی از هدفهای هزینهیابی را که در بالا ذکر شد تشکیل میدهد.