لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
مقدمه:
نجات معتاد نجات جامعه است
نجات معتاد عبادت است
امام خمینی (ره)
این مواد مخدر مایه فساد است، فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح شوند. هر عقلی و هر عاقلی این معنا را تصدیق دارد که با این طور فسادها که جوانهای ما را به نیستی تقریباً میکشاند باید مبارزه بشود.
صحبت و نگارش در این مقوله کاری بس مشکل است و نگاه از دور با برخورد نزدیک بسیار متفاوت میباشد صحبت با مخاطب بسیار مشکلتر از بیان مخاطب است. مخاطبین ما از اقشار مختلفند و طیف وسیعی از مردم را دربرمیگیرند؛ از مدارج علمی بالا گرفته با سطوح اجتماعی بالا تا سطوح پایین اجتماع و افراد بیبضاعت و کم سواد، و نیز نوجوانان تا سالخوردگان. و نیز سخن گفتن در یک جا با تمام ایشان کار سختی است ولی سعی میکنیم مطلب را طوری بیان کنیم که در همه سطوح فرهنگی و اجتماعی قابل استفاده باشد.
هم اکنون با تغییر دیدگاهها به فرد معتاد به چشم یک بیمار و یا یک فرد نیازمند به کمک، نگاه میشود و در این بین وظیفه ماست که این بیمار را درک کرده و در صدد معالجه او برآئیم.
در ظاهر شاید ترک اعتیاد عملی سهل و ساده به نظر آید ولی در عمل نیاز به مهارت و آگاهی و اقدامات اصولی است زیرا تصور سهل بودن ترک نه تنها منجر به موفقیت نشده بلکه شاید بتوان گفت به عدم موفقیت دامن میزند . غالباً بیان جملات زیبا و فریبنده از جمله ترک اعتیاد در 3 روز، خود مشوقی برای مصرف نوجوانان و جوانان میشود. « مدتی را لذت برده و هر وقت بخواهیم 3 روزه ترک میکنیم». غافل از عاقبت کار. . . !!
ولی همواره باید دانست انسان اشرف مخلوقات است و انجام هر کاری برای وی مقدور میباشد و لذا تسلیم ساخته دست خود شدن برای بشریت منطقی نیست و باید با سلاح علم و آگاهی بر این دشمن پیروز شد و باید دانست که تنها با توکّل بر خداوند و نیروی عشق الهی است که انجام هر کاری آسان میشود و البته اگر بر این حقیقت واقف باشیم. امید است که خداوند در این راه یار و یاور ما و شما باشد و بیماران درمان شوند و بتوانند در جوار خانواده خود زندگی سالم، با نشاط و مثمر ثمری داشته باشند.
گاهی اوقات سؤالاتی در اذهان نقش میبندد بدین شرح که :
آیا معتاد درمان شدنی است؟
آیا ترک مخدر ممکن است؟ یا غیر ممکن؟
پاسخ به سؤالات فوق بستگی به پاسخ دهنده دارد. مصرف کنندگان جدید ترک را بسیار کوتاه و ساده میدانند و معتادین قدیمی ترک را سخت ترین کارها میدانند چرا چنین است؟ دیدگاه عامه نسبت به ترک و درمان پذیر بودن معتاد اغلب منفی است. چرا؟
جوانان کنجکاو که به تازگی با مخدر آشنا شدهاند و طعم آن را چشیدهاند خود نمیدانند که در سراشیبی این پرتگاه به راه افتادهاند و زمانی به خود خواهند آمد که توقف در این شیب تند، بسی مشکل خواهد بود و غالباً پس از مدت کوتاهی توقف، باز ناخودآگاه به راه میافتند و زمانی فرا میرسد که در این تسلسل تلاش برای توقف و حرکت ناخودآگاه به ستوه آمده احساس عجز نموده و روحیه خود را از دست میدهند. این افراد شخصیت، شغل، خانواده و سرمایه خود را در ورطهی نابودی میبینند و اینجاست که نجات از این ورطه غیرممکن به نظر خواهد رسید و ضمن باختن روحیه خود دیگر هیچ نجات دهنده ای را نیز نمییابند.
این روند گاهاً 10 سال به طول میانجامد تا فرد موقعیّت خود را درک کند و اینجاست که ترک یکی از سختترین کارها به نظر خواهد رسید این روند شکل دهنده زیربنای برداشت عامه از معتاد است که نسبت به درمان او نظر منفی دارند.
حال بین دیدگاههای فوق کدام صحیح است و کدام غلط؟ واقعیت چیست؟
واقعیت این است که برای مبارزه با هر دشمنی ابتدا باید آن را خوب شناخت تا پیروزی حاصل شود. تمام پاسخهای فوق زوایایی از عدم شناخت را به همراه دارند مقوله مخدر نیازمند شناخت بیشتر از سوی عموم مردم بخصوص نوجوانان و جوانان کنجکاو ، والدین دلسوز، اولیاء مسئول آموزش و پرورش و کلیه مسئولین و دستاندرکاران تربیتی میباشد.
اعتیاد چیست؟
پدیده اعتیاد در جهان امروز به صورت یک معضل خانمانسوز باعث از هم پاشیده شدن بسیاری از خانوادهها ، به انحراف کشیده شدن نوجوانان و جوانان، شیوع و گسترش بیماریها و ضررهای فراوان اقتصادی و مرگ و میر گردیده است. در واقع اعتیاد به عنوان یک مشکل همه جانبه دامنگیر اجتماع انسانی است اعتیاد در لغت به معنی خود را به عادتی نکوهیده وقف کردن است.
عوامل زمینه ساز اعتیاد
عوامل دارویی : گاهی مواد مخدر ، مخصوصاً ترکیبات تریاک برای تسکین درد و به وسیله پزشک یا افراد دیگر تجویز میشود و همین تسکین موقت فرد را به تکرار استعمال و در نتیجه به اعتیاد میکشاند زیرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
مقدمه:
نجات معتاد نجات جامعه است
نجات معتاد عبادت است
امام خمینی (ره)
این مواد مخدر مایه فساد است، فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح شوند. هر عقلی و هر عاقلی این معنا را تصدیق دارد که با این طور فسادها که جوانهای ما را به نیستی تقریباً میکشاند باید مبارزه بشود.
صحبت و نگارش در این مقوله کاری بس مشکل است و نگاه از دور با برخورد نزدیک بسیار متفاوت میباشد صحبت با مخاطب بسیار مشکلتر از بیان مخاطب است. مخاطبین ما از اقشار مختلفند و طیف وسیعی از مردم را دربرمیگیرند؛ از مدارج علمی بالا گرفته با سطوح اجتماعی بالا تا سطوح پایین اجتماع و افراد بیبضاعت و کم سواد، و نیز نوجوانان تا سالخوردگان. و نیز سخن گفتن در یک جا با تمام ایشان کار سختی است ولی سعی میکنیم مطلب را طوری بیان کنیم که در همه سطوح فرهنگی و اجتماعی قابل استفاده باشد.
هم اکنون با تغییر دیدگاهها به فرد معتاد به چشم یک بیمار و یا یک فرد نیازمند به کمک، نگاه میشود و در این بین وظیفه ماست که این بیمار را درک کرده و در صدد معالجه او برآئیم.
در ظاهر شاید ترک اعتیاد عملی سهل و ساده به نظر آید ولی در عمل نیاز به مهارت و آگاهی و اقدامات اصولی است زیرا تصور سهل بودن ترک نه تنها منجر به موفقیت نشده بلکه شاید بتوان گفت به عدم موفقیت دامن میزند . غالباً بیان جملات زیبا و فریبنده از جمله ترک اعتیاد در 3 روز، خود مشوقی برای مصرف نوجوانان و جوانان میشود. « مدتی را لذت برده و هر وقت بخواهیم 3 روزه ترک میکنیم». غافل از عاقبت کار. . . !!
ولی همواره باید دانست انسان اشرف مخلوقات است و انجام هر کاری برای وی مقدور میباشد و لذا تسلیم ساخته دست خود شدن برای بشریت منطقی نیست و باید با سلاح علم و آگاهی بر این دشمن پیروز شد و باید دانست که تنها با توکّل بر خداوند و نیروی عشق الهی است که انجام هر کاری آسان میشود و البته اگر بر این حقیقت واقف باشیم. امید است که خداوند در این راه یار و یاور ما و شما باشد و بیماران درمان شوند و بتوانند در جوار خانواده خود زندگی سالم، با نشاط و مثمر ثمری داشته باشند.
گاهی اوقات سؤالاتی در اذهان نقش میبندد بدین شرح که :
آیا معتاد درمان شدنی است؟
آیا ترک مخدر ممکن است؟ یا غیر ممکن؟
پاسخ به سؤالات فوق بستگی به پاسخ دهنده دارد. مصرف کنندگان جدید ترک را بسیار کوتاه و ساده میدانند و معتادین قدیمی ترک را سخت ترین کارها میدانند چرا چنین است؟ دیدگاه عامه نسبت به ترک و درمان پذیر بودن معتاد اغلب منفی است. چرا؟
جوانان کنجکاو که به تازگی با مخدر آشنا شدهاند و طعم آن را چشیدهاند خود نمیدانند که در سراشیبی این پرتگاه به راه افتادهاند و زمانی به خود خواهند آمد که توقف در این شیب تند، بسی مشکل خواهد بود و غالباً پس از مدت کوتاهی توقف، باز ناخودآگاه به راه میافتند و زمانی فرا میرسد که در این تسلسل تلاش برای توقف و حرکت ناخودآگاه به ستوه آمده احساس عجز نموده و روحیه خود را از دست میدهند. این افراد شخصیت، شغل، خانواده و سرمایه خود را در ورطهی نابودی میبینند و اینجاست که نجات از این ورطه غیرممکن به نظر خواهد رسید و ضمن باختن روحیه خود دیگر هیچ نجات دهنده ای را نیز نمییابند.
این روند گاهاً 10 سال به طول میانجامد تا فرد موقعیّت خود را درک کند و اینجاست که ترک یکی از سختترین کارها به نظر خواهد رسید این روند شکل دهنده زیربنای برداشت عامه از معتاد است که نسبت به درمان او نظر منفی دارند.
حال بین دیدگاههای فوق کدام صحیح است و کدام غلط؟ واقعیت چیست؟
واقعیت این است که برای مبارزه با هر دشمنی ابتدا باید آن را خوب شناخت تا پیروزی حاصل شود. تمام پاسخهای فوق زوایایی از عدم شناخت را به همراه دارند مقوله مخدر نیازمند شناخت بیشتر از سوی عموم مردم بخصوص نوجوانان و جوانان کنجکاو ، والدین دلسوز، اولیاء مسئول آموزش و پرورش و کلیه مسئولین و دستاندرکاران تربیتی میباشد.
اعتیاد چیست؟
پدیده اعتیاد در جهان امروز به صورت یک معضل خانمانسوز باعث از هم پاشیده شدن بسیاری از خانوادهها ، به انحراف کشیده شدن نوجوانان و جوانان، شیوع و گسترش بیماریها و ضررهای فراوان اقتصادی و مرگ و میر گردیده است. در واقع اعتیاد به عنوان یک مشکل همه جانبه دامنگیر اجتماع انسانی است اعتیاد در لغت به معنی خود را به عادتی نکوهیده وقف کردن است.
عوامل زمینه ساز اعتیاد
عوامل دارویی : گاهی مواد مخدر ، مخصوصاً ترکیبات تریاک برای تسکین درد و به وسیله پزشک یا افراد دیگر تجویز میشود و همین تسکین موقت فرد را به تکرار استعمال و در نتیجه به اعتیاد میکشاند زیرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 93 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان تحقیق: قرض و
مستثنیات دین
گردآوردندگان:
سمیه عبیری، سعیده محمدی شورهای
نام استاد مربوطه
جناب دکتر رستمی
نام دانشگاه
دانشگاه آزاد اسلامی واحد
ورامین- پیشوا
عنوان درس:
قواعد فقه 1
سال 84- 1383
مقدمه:
قرض در لغت به معنی قطع کردن و بریدن است، چه آنکه مقرض قطعة از مال خود را جدا میکند به مقترض میدهد و در اصطلاح چنانکه ماده 648 ق.م میگوید، قرض عقدی است که به موجب آن احدطرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یومالرد را بدهد.
چنانکه در مادة بالا تصریح شده قرض عقدی از عقود مفید است و علاوه بر شرایط اساسی برای صحت معامله مذکور ماده 190 ق.م در انعقاد عقد قرض شرائط خاصه دیگری لازم است که در مورد دین بیان میکنند که دین جنبه منفی تعهد است که قائم به مدیون و متعهد باشد. همچنانکهطلب جنبه مثبت آن و قائم بدائن است و در این امر هیچگونه نظری سبب پیدایش آن نیست و فرقی نمینماید که دین حاصل از تعهد باشد یا از شبهعقد یا از جرم حاصل شده باشد یا از شبه آن و یا آنکه بوسیله قانون به وجود آمده باشد. قانون مدنی بسیاری از مسائل مربوط به دین را مبحث تعهدات و سقوط آن بیان نموده که قبلاً باید متذکر بود که از نظر تحلیلی تعهد رابطهای بین متعهد (مدیون) و متعهدله (دائن) به وجود میآورد که متعهدله حق میدهد مورد تعهد را از تعهد مطالبه بنماید. این حق شخصی است و مستقیماً در مقابل مدیون میباشد به خلاف حق عینی که بر مال تعلق میگیرد و در مقابل تمامی افراد است ولی باید متذکر بود که حق شخصی مزبور و یا باصطلاح حقوقی حق دینی بی رابطه با اموال خارجی مدیون نمیباشد و شماعی بسیار رقیق و غیرمرئی نسبت با اموال مدیون دارد. بدین جهت در مورادی که شخصیت اقتصادی مدیون محو میگردد مانند مورد فوت یا ضعیف میشود. مانند مورد ورشکستگی آن شعاع غلیظ شده و حق وثیقه که یکی از اقسام حقوق عینی است نسبت به دارایی مدیون ایجاد میگردد. این تحول از خصایص حق مالی است و در حق غیرمالی مانند ولایت زوجیت و امثال آن یافت نمیشود.
مفهوم قرض
تعریف:
بر طبق ماده 648 قانون مدنی: «قرض عقدی است که به موجب آن احدی از طرفیت مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و قرض و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یومالرد را بدهد.»
قرض وسیلهای برای تعاون اجتماعی است: زیرا موجب میشود کسی که نیاز به مالی دارد آن را از دیگران بگیرد و در فرصت مناسب مثل آنچه را به وام گرفته است پس بدهد. به این داد و ستد هم صاحب مال و هم نیازمند بدان رغبا بیشتری از صدقه و عطیه دارند. صاحب مال میداند که به مثل آنچه وام داده میرسد و نیازمند نیز رفع حاجت میکند، بیآنکه در گرو ترحم و لطف دیگری باشد و منتی بر دوش کشد. به همین دلیل است که در اسلام قرض دادن را در زمرة عبادات آورده و حتی برتر از صدقه شمردهاند. و با حرام کردن ربا آن را از آلایشهای مادی و سودجوی دور ساختهاند.
در نتیجه همین مبنای اجتماعی، ممکن است عقد قرض چنین تحلیل شود که مالک بدین وسیله به وامگیرنده اذن میدهد تا مال او را به مصرف برساند. منتها بدین شرط که مثل مال مصرف شده را به او پس بدهد، چنان که به همین مبنا در حقوق رم و فرانسه قرض و عاریه را شبیه هم دانسته و شرایط و احکام این دو عقد را ضمن یک مبحث آوردهاند. در نوشتههای فقیهان امامیه نیز گاهی عبارات دیده میشود که حاکی است قرض به معنی اباحهمعوض است و مالکیت وامدهنده تا زمان تلف مورد قرض باقی میماند. با وجود این چون درایه عرف دادن مال به دیگری با این اختیار که او بتواند آن را به هر گونه که میخواهد مصرف و حتی تلف کند. به منزله تملیک است، در حقوق رم عقد قرض را باعث انتقال مالکیت موضوع قرض به وامگیرنده گفتهاند و ماده 1892 قانون مدنی فرانسه این اثر را برای قرض پذیرفته است. فقیهان امامیه نیز در ایجاد ملکیت برای وامگیرنده تردید نکردهاند جز اینکه پارهای از آنان تصرف در موضوع قرض را کاشف یا سبب انتقال مالکیت شمردهاند.
نویسندگان قانون مدنی بر مبنای همین سوابق مفهوم اجتماعی قرض را رها کرده و در ماده 648 آن را در زمره عقود تملیکی آوردهاند و این خصوصیت موجب شده است که قرض از عاریه فاصله بگیرد، با بیع شباهت پیدا کند.
تفاوت قرض با عاریه
همانگونه که اشاره شد، تملیکی بودن قرض به کلی آن را از مفهوم عاریه دور ساخته است. در عاریه مالکیت عاریهدهنده محفوظ میماند و مستعیر مأذون میشود تا از مال او استفاده کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 237 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دین و دیندارى در جهان معاصر
در گفت و گو با استاد مصطفى ملکیان
هفت آسمان: آیا نوع و میزان نیاز انسان معاصر به دین نسبتبه گذشته تغییرى کرده است؟ اگر این نیاز تشدید شده است به کدامین قرائت؟ و نیز چه مؤلفههایى در جهان امروز در این تشدید نیاز مؤثر بوده است؟
استاد: راستش را بخواهید، سؤالتان، به سبب شدت ابهامى که دارد، لااقل براى من، قابل جوابگویى نیست. مثلا، معلوم نیست که منظورتان از لفظ دین، دقیقا، چیست. مىدانید که از این لفظ معانى بسیار عدیدهاى اراده مىتوان کرد. ممکن است، بر حسب بعضى از معانى این لفظ، انسان امروزى هیچ نیازى به دین نداشته باشد و، بنا به برخى از معانى دیگر آن، انسان امروزى همچنان نیازمند دین باشد ولى نوع نیازش، در قیاس با نیاز انسان گذشته به دین، متفاوت شده باشد یا میزان نیازش بیشتر یا کمتر و شدیدتر یا خفیفتر شده باشد. وانگهى، وقتى از مقایسه نیاز انسان معاصر با نیاز انسان گذشته به دین مىپرسید، مرادتان از لفظ گذشته چیست و منظورتان از انسان گذشته کیست. گذشته هم شامل یک ثانیه پیش مىشود و هم شامل ده سال پیش و هم شامل یک قرن یا ده قرن یا صد قرن پیش. انسان چه زمانى را با انسان امروزى، از نظر نوع و میزان نیاز به دین، مقایسه کنم؟ اما شاید بتوان سخن را از جایى آغاز کرد که هم به ارائه تعریف خاصى از دین، که تعریفى کارکردى functional است، بینجامد و هم تا حدى پاسخگوى پرسش شما باشد; و آن جا مبحث «محدودیت طبیعت انسان» است. تقریبا همه ما قبول داریم که کرانمندى و محدودیتیکى از جنبههاى لاینفک طبیعت آدمى است. نیازى به تامل و تفکر فراوان نیست تا دریابیم که قدرت ضبط و مهار بعضى از اوضاع و احوالى را که براى ما پیش مىآیند و از نظر ما اهمیت دارند نداریم. گاهى احساسات ناخواستهاى، نظیر افسردگى، ترس، تنهایى، و کشمکش با خود، مایه دردسر و گرفتارى ما مىشوند. حوادثى مانند جنگ، مرگ، شکست، تنگدستى، و بیمارى نیز به یاد ما مىآورند که ما غالبا در برابر عوامل عمدهاى که زندگى و رضایتباطن ما را تهدید مىکنند بسیار ضعیف و عاجزیم. بسیارى از ما نه براى زندگى خود معنایى مىیابیم و نه در امورى که، در جهان، رخ مىدهند هدفى مىبینیم. باز، بسیارى از ما دلنگران رفتارهاى نامطلوبى هستیم که از خودمان سر مىزند یا نگرانیم از اینکه چرا نمىتوانیم رفتار دیگران را تغییر دهیم یا جلوى ظلم و بىعدالتىشان را بگیریم. همه اینها موجب پیدایش اضطرابهاى وجودى، بىقراریها، و دلهرهها مىشوند و محدودیت و تناهى ما را پیش چشمانمان مىآورند. به نظر من، آغاز احساس این فقدانها، محدودیتها، و کمبودها مقارن استبا آغاز اقبال به دین. درست همانطور که وقتى شخصى، در حال فرار، به انتهاى یک کوچه بنبست مىرسد نخستین واکنش طبیعى، و چه بسا ناآگاهانهاش، این است که چشم برمىدارد و به بالا مىنگرد تا ببیند که آیا راهى براى برگذشتن از دیوارها و پشتسر نهادن موانع هستیا نه، انسان نیز به محض اینکه به مرزهاى وجودى خود مىرسد و به حدود و ثغور خود وقوف مىیابد، گویى، رو به سوى بالا مىکند. دین مىکوشد، به نحوى از انحاء، انسان را در غلبه بر احساس فقدان، محدودیت، و کمبود یارى دهد. اگر این تحلیل درستباشد، لازمهاش این است که اگر نوع بشر از محدودیتخود تجربهاى نمىداشت دینى پدید نمىآمد; و من این لازمه را قبول دارم و بدان ملتزمم. یک موجود نامحدود و لا یتناهى به دین نیاز ندارد; چنین موجودى، در واقع، خداست و خدا متدین و محتاج دین نیست. البته اینکه هر فرد انسانىاى کدامیک از مظاهر محدودیت وجودى خود را درک کند و کدامیک از این مظاهر را درک نکند یا اینکه کدامیک از جلوههاى محدودیتخود را بیشتر یا کمتر و شدیدتر یا خفیفتر احساس کند به علل و عوامل چندگانهاى وابستگى دارد و از جمله به محیط اجتماعىاى که در آن زندگى مىکند و، على الخصوص، به سنخ روانشناختى خود او توقف تمام دارد. و از همین مطلب مىخواهم نتیجهاى بگیرم که، اگر چه مستقیما به جواب سوال شما ربطى ندارد، با اینهمه، مهم به نظر مىرسد و آن اینکه، در طول تاریخ، نه همه جوامع نیاز یا نیازهاى واحد و مشترکى به دین داشتهاند و نه همه افراد. ممکن است جامعه امریکایى کنونى نیاز یا نیازهایى به دین داشته باشد کاملا متفاوت با نیاز یا نیازهایى که جامعه روم دو هزار سال قبل داشته است; و نیز امکان دارد که شخص شما نیاز یا نیازهایى به دین داشته باشید یکسره متفاوت با نیاز یا نیازهاى من. پال تیلیش، الاهیدان پروتستان مسلک و اگزیستانسیالیست معروف روزگار ما، که در کتاب الاهیات سامانمند Systematic Theology خود تصریح کرده است که: تناهى وجود است که ما را به مساله خدا سوق مىدهد، در کتاب شجاعتبودن که به زبان فارسى هم ترجمه شده است، اضطرابهاى وجودى عمدهاى را که انسانها تجربه مىکنند و از رهگذر آنها آدمیان به دین رو مىکنند سه چیز مىداند: اضطراب ناشى از عجز از گریز از مرگ، ترس از بىمعنایى و بىهدفى، و دغدغه نتایج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی
مهر و محبّت مایه و سرمایهاى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه و حرم اللّه و عرش اللّه شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .
قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بىمنفعت و وجودى فاقد ارزش است .
« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » ۱ .
بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمىدهد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید :
« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » ۲ .
هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .
و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده :
« إنَّ للّهِِ تَعَالى فِى الاْءَرْضِ أوَانِىَ أَلا وَهِىَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَى اللّهِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِى ذَاتِ اللّهِ » ۳ .
براى خدا در زمین ظرفهایى است ، آگاه باشید که آن ظرفها قلبهاست محبوبترین آن ظرفها در پیشگاه خدا مهربانترین و صافترین و سختترین آنهاست ، مهربانترینش نسبت به برادران انسانى و ایمانى ، صافترینش از گناهان و سختترینش در استقامت و پایدارى در راه خدا . پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در بیانى پر ارزش مىفرماید :
« إنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَتَعالَى لاَ یَنْظُرُ إلى صُوَرِکُمْ وَلاَ إلى أمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إلى قُلُوبِکُمْ وَأعمَالِکُم » ۴ .
خداى تبارک و تعالى نه به ظاهر شما مىنگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلکه به قلوب شما و اعمالتان نظر مىکند .
بر پایه آیات و روایات ، قلب در وجود انسان از موقعیت ویژهاى برخوردار است تا جایى که صلاح و فساد و پاکى و ناپاکى انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه ملکوتى و عنصر عرشى است . پارهاى از حرکات و امور انسان ریشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوى سپاسگزارى کند ، در مثل انسان از مسیرى عبور مىکند ، مىبیند در راه رفت و آمد مردم خارى ، تیغى ، سنگ و یا شىء آزار دهندهاى افتاده ، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند ، براى آن که انسان و یا جاندارى در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند ، جاده و راه را از آن اشیاء آزار دهنده پاک مىکند و یا گم شدهاى را به محلى که گم کرده ، راهنمایى مىکند یا به عیادت بیمارى مىرود یا جنازهاى را که نمىشناسد تشییع مىکند و . . . اینها امورى است که محرک انجامش ،مایه و سرمایهاى چون محبّت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهى ندارد ، آن هم قلبى که به حیات معنوى و فیوضات الهى و برکات آسمانى و نور ایمانى زنده است .
توجه اسلام به مهرورزی
پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در روایتى مردم را براى حل مشکلاتشان به سوى آراستگان به مهر و محبّت راهنمایى مىکند ، آنجا که مىفرماید :
« اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ إلى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ أُمَّتِى تُرْزَقُوا وَتَنْجَحُوا فَانَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : رَحْمَتى فِى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ عِبَادِى وَلاَ تَطْلُبُوا الْحَوائِجَ عِنْدَ القاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ فَلاَ تُرْزَقُوا وَلاَ تَنْجَحُوا فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : إِنَّ سَخَطِى فِیْهِمْ »
نیازمندىها و حوائج خود را در میان امت من از آراستگان به مهر و محبّت بخواهید تا به رزق و روزى دست یابید و کامیاب و رستگار شوید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىفرماید : مهر و رحمت من در میان بندگانم نزد آراستگان به مهر و رحمت است ، نیازمندىها و حوائج خود را از سنگدلان مخواهید که به رزق و روزى نرسید و کامیاب نگردید ، زیرا خداى عزّوجلّ مىگوید : خشم و غضب من در آنان است .
آیات و احادیث منتخب در مورد مهرورزی
پیامبر اسلام (ص):ان حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره ( جامع السعاده/ ج 1 ص 273)امام صادق (ع) : لاعیش اهنأ من حسن الخلق( علل الشرایع / ج2/ ص 246)هیچ زندگانی گواراتر از حسن خلق نیستامام صادق (ع) : من ساء خلقه عذّب نفسه ( جامع السعاده/ ج 1 ص 271)هرکس بداخلاق باشد خودرا عذاب می دهدامام علی (ع) : حسن الخلق خیر الرفیق ( بحار الانوار/ ج77/ص 396)خوش اخلاقی بهترین رفیق آدمی استقرآن کریم:انک لعلی خلق عظیم ( سوره قلم / آیه 4)همانا بدرستیکه تو دارای اخلاق نیکو هستیمحدثین در باره اخلاق پیامبر اسلام نوشته اند:آن حضرت با مردم انس می گرفت و هیچکس را زا خود نمی راند. بزرگان هر قومی را مورد احترام قرار می داد اگر کسی تقاضایی از آن حضرت میکرد اجابت می نمود و اگر میسر نبود با نهایت محبت اورا قانع میکرد. با مردم به گشاده روئی برخورد می نمود. برای خدا غضب میکرد ولی هیچگاه برای خودش خشمگین نمی شد. همیشه لبخند بر لب داشت . تند خووسختگیر نبود . هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بیرون نمی آمد. از کسی عیبجویی نمی کرد.امام صادق:از مانیست کسی که هنگام خشم ، خویشتندار بوده و با همنشینان و دوستان خود خوش اخلاق و خوش رفتار نباشد. ( الامام الصادق والمذاهب الاربعه ج2 ص 350)پیامبر اسلام:خوش اخلاق باشید زیرا سرانجام آن خواه ناخواه بهشت است و از بدخلقی بپرهیزید که خلق بد خواه ناخواه در آتش است. ( وسایل الشیعه / ج2/ ص221)پیامبر اسلام : آنکس نزد من از همه محبوبتر و روز قیامت ازهمه به من نزدیکتر است که اخلاقش نیکو تر و تواضعش بیشتر باشد.( قرب الاسناد / ص22)