لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران- جنوب
موضوع تحقیق:
آشنایی با همسران و مادران اهل بیت
استاد راهنما:
محقق:
عنوان صفحه
مقدمه 3
خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) 4
حضرت فاطمه زهرا(س) 7
سیره حضرت فاطمه (س) 8
حضرت زینب علیهاالسلام 12
سیرهی حضرت زینب(س) 15
امکلثوم 17
زندگانی مادارن چهارده معصوم(ع) 18
نتیجه گیری 24
منابع و مأخذ 26
«مقدمه»
زن در لغت به معنی، نقیض مرد، مادینه ی انسان، همسر مرد است. اما شخصیت این مخلوق الهی در تمامی اعصار، قرون و زمانه متفاوت، و تعابیر و معانی خاصی داشته است.
اعراب مشرک و متعصب، دختران را موجودی شوم پنداشته و آن را مایه ننگ و عار میدانستند و آنان را زنده به گور میساختند.
پروردگار جهانیان، زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و او را به خلاقیت خود مربی و پرورش دهنده ی افراد جامعه انسانی قرار داد. در اسلام، زنان همانند مردان در مسائل اجتماعی، سیاسی، پایگاه و جایگاهی مناسب دارند. آنان چون مردان با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمودند و علیرغم سلب تکلیف آنان در جهاد، همگام با آزادمردان لباس رزم بر تن کرده و در جبهههای نبرد با کفار حضور داشتند. اممسطح از زنانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود، و خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران- جنوب
موضوع تحقیق:
آشنایی با همسران و مادران اهل بیت
استاد راهنما:
محقق:
عنوان صفحه
مقدمه 3
خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) 4
حضرت فاطمه زهرا(س) 7
سیره حضرت فاطمه (س) 8
حضرت زینب علیهاالسلام 12
سیرهی حضرت زینب(س) 15
امکلثوم 17
زندگانی مادارن چهارده معصوم(ع) 18
نتیجه گیری 24
منابع و مأخذ 26
«مقدمه»
زن در لغت به معنی، نقیض مرد، مادینه ی انسان، همسر مرد است. اما شخصیت این مخلوق الهی در تمامی اعصار، قرون و زمانه متفاوت، و تعابیر و معانی خاصی داشته است.
اعراب مشرک و متعصب، دختران را موجودی شوم پنداشته و آن را مایه ننگ و عار میدانستند و آنان را زنده به گور میساختند.
پروردگار جهانیان، زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و او را به خلاقیت خود مربی و پرورش دهنده ی افراد جامعه انسانی قرار داد. در اسلام، زنان همانند مردان در مسائل اجتماعی، سیاسی، پایگاه و جایگاهی مناسب دارند. آنان چون مردان با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمودند و علیرغم سلب تکلیف آنان در جهاد، همگام با آزادمردان لباس رزم بر تن کرده و در جبهههای نبرد با کفار حضور داشتند. اممسطح از زنانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود، و خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران- جنوب
موضوع تحقیق:
آشنایی با همسران و مادران اهل بیت
استاد راهنما:
محقق:
عنوان صفحه
مقدمه 3
خدیجه مادر حضرت فاطمه(س) 4
حضرت فاطمه زهرا(س) 7
سیره حضرت فاطمه (س) 8
حضرت زینب علیهاالسلام 12
سیرهی حضرت زینب(س) 15
امکلثوم 17
زندگانی مادارن چهارده معصوم(ع) 18
نتیجه گیری 24
منابع و مأخذ 26
«مقدمه»
زن در لغت به معنی، نقیض مرد، مادینه ی انسان، همسر مرد است. اما شخصیت این مخلوق الهی در تمامی اعصار، قرون و زمانه متفاوت، و تعابیر و معانی خاصی داشته است.
اعراب مشرک و متعصب، دختران را موجودی شوم پنداشته و آن را مایه ننگ و عار میدانستند و آنان را زنده به گور میساختند.
پروردگار جهانیان، زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبایی خویش آفرید و او را به خلاقیت خود مربی و پرورش دهنده ی افراد جامعه انسانی قرار داد. در اسلام، زنان همانند مردان در مسائل اجتماعی، سیاسی، پایگاه و جایگاهی مناسب دارند. آنان چون مردان با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمودند و علیرغم سلب تکلیف آنان در جهاد، همگام با آزادمردان لباس رزم بر تن کرده و در جبهههای نبرد با کفار حضور داشتند. اممسطح از زنانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود، و خدیجه اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت
عروة بن زبیر شاید پیش خود فکر کرده کسى که در هرعلمى داناترین مردم روى زمین باشد در امثال اینگونه امور نیزمیتواند اظهار نظر کند،و امثال بخارى و مسلم نیز این اظهار نظرشخصى را بعنوان یکحدیث صحیح در کتاب خود آورده و بداناحتجاج کردهاند.
داستان کیفیتبعثت آن حضرت را بزرگان اهل سنتمانند بخارى و مسلم و ابن هشام در سیره طبق روایتى که ازعایشه نقل کردهاند و آنرا صحیحترین روایت در باب وحىدانسته و روى جملات آن بحث کرده و بلکه طبق پارهاى ازمضامین آن فتوى دادهاند اینگونه است: «قال البخارى:حدثنا یحیى بن بکیر،حدثنا اللیث،عن عقیل،عن ابن شهاب،عن عروة بن الزبیر،عن عائشة رضى الله عنها انهاقالت: اول ما بدىء به رسول الله صلى الله علیه و سلم من الوحى الرؤیاالصالحة فى النوم،و کان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح. ثم حبب الیه الخلاء،و کان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه-و هوالتعبد-اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثمیرجع الى خدیجة فیتزود لمثلها. حتى جاءه الحق و هو فى غار حراء. فجاءه الملک فقال:اقرا.فقال:ما انا بقارىء.قال:فاخذنىفغطنى حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.فقال:اقرا فقلت:ما انابقارىء. فاخذنى فغطنى الثانیة حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى. فقال:اقرا.فقلت:ما انا بقارىء،فاخذنى فغطنى الثالثة حتى بلغمنى الجهد.ثم ارسلنى فقال:اقرا باسم ربک الذى خلق. خلقالانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم.الذى علم بالقلم.علمالانسان ما لم یعلم. فرجع بها رسول الله صلى الله علیه و سلم یرجف فؤاده،فدخلعلى خدیجة بنتخویلد،فقال،زملونى زملونى.فزملوه حتى ذهبعنه الروع. فقال لخدیجة-و اخبرها الخبر-:لقد خشیت على نفسى. فقالتخدیجة:کلا،و الله لا یخزیک الله ابدا.انک لتصلالرحم و تقرى الضیف،و تحمل الکل،و تکسب المعدوم،و تعین علىنوائب الحق. فانطلقتبه خدیجة حتى اتت ورقة بن نوفل بن اسد بنعبد العزى ابن عم خدیجة.و کان امراءا قد تنصر فى الجاهلیة،و کانیکتب الکتاب العبرانى،فیکتب من الانجیل بالعبرانیة ما شاء الله انیکتب.و کان شیخا کبیرا قد عمى. فقالت له خدیجة:یابن عم!اسمع من ابن اخیک.فقال له ورقة: یابن اخى ماذا ترى؟فاخبره رسول الله صلى الله علیه و سلم خبر ماراى.فقال له ورقة:هذا الناموس الذى کان ینزل على موسى،یالیتنى فیها جذعا،لیتنى اکون حیا،اذ یخرجک قومک.فقالرسول الله صلى الله علیه و سلم:«او مخرجى هم؟! »فقال:نعم،لم یات احد بمثل ما جئتبه الا عودى،و ان یدرکنى یومک انصرکنصرا مؤزرا. ثم لم ینشب ورقة ان توفى و فتر الوحى»تا اینجا روایتى است که بخارى در نخستین باب صحیحخود نقل کرده و این روایت دنبالهاى هم دارد که بخارى آنرا درکتاب التعبیر با همین سند و متن روایت کرده و دنباله آن چنیناست: «...و فتر الوحى فترة.حتى حزن رسول الله صلى الله علیهو سلم-فیما بلغنا-حزنا غدا منه مرارا کى یتردى من رؤوس شواهقالجبال.فکلما اوفى بذروة جبل لکى یلقى نفسه تبدى له جبریلفقال:یا محمد،انک رسول الله حقا.فیسکن لذلک جاشه،و تقرنفسه،فیرجع.فاذا طالت علیه فترة الوحى غدا لمثل ذلک.قال: فاذا اوفى بذورة جبل تبدى له جبریل فقال له:مثل ذلک» (1) ترجمه: بخارى به سند خود از عایشه روایت کرده که گوید:نخستین بارىکه وحى بر رسول خدا«ص»آمد خوابهاى راستبود که خوابى نمىدید جز آنکه مانند صبح روشن مىآمد،سپس به حالتخلوت علاقهمند شد ودر غار حرا خلوت گزیده و شبهاى معدودى را به عبادت مىگذراند پیشاز آنکه به نزد خانواده بیاید و براى آن توشه گیرد،سپس به نزد خدیجهبازگشته و براى آن توشه برمىگرفت. تا وقتى که حق به نزد او آمد و آن حضرت در غار حرا بود. پس فرشته نزد آنحضرت آمده و گفت:بخوان:فرمود:من خواندنندانم!گوید:پس آن فرشته مرا گرفت و بسختى فشارم داد بدان حد کهطاقتم تمام شد سپس رهایم کرد و گفت:بخوان!من گفتم:خواندنندانم،دوباره مرا گرفت و براى بار دوم مرا بسختى فشار داد بحدى کهطاقتم تمام شد آنگاه رهایم کرد و گفت:بخوان!گفتم:خواندن ندانم،که براى سومین بار مرا گرفت و بسختى فشارم داد بحدى که طاقتم تمامشد و سپس مرا رها کرده و گفت: بخوان بنام پروردگارت که آفرید...(تا بآخر آیات) پس رسول خدا«ص»بازگشت در حالى که دلش میلرزید و بهمانحال بنزد خدیجه آمد و گفت:مرا بپوشانید،مرا بپوشانید! پس آنحضرت راپوشاندند تا اضطراب و ترس از او دور شد. رسول خدا شرح حال خود را براى خدیجه بیان داشته و فرمود:من برخویشتن بیمناکم! خدیجه گفت:هرگز!بخدا سوگند که خداوند تو را خوار نخواهد کرد،زیرا تو صله رحم میکنى و مهماننوازى و سختیها را تحمل مىکنى و ناداران را دارا مىکنى و بر پیشآمدهاى حق کمک مىکنى! سپس خدیجه آنحضرت را برداشته و بنزد ورقة بن نوفل بن اسد بنعبد العزى که پسر عموى خدیجه بود آورد،و او مردى بود که در زمانجاهلیتبدین نصرانیت درآمده بود و کتابهاى عبرانى و انجیل را بمقدارزیادى نوشته و پیرمردى بود که کور شده بود. خدیجه بدو گفت:عموزاده از برادرزادهات بشنو!ورقه گفت: عموزاده چه مىبینى؟رسول خدا«ص»آنچه را دیده بود بدو خبر داد،ورقه گفت:این همان ناموسى است که بر موسى نازل میشد و اى کاشمن امروز جوانى بودم اى کاش من در آنروز که قوم تو تو را بیرون میکنندزنده بودم،رسول خدا«ص»فرمود:مگر مرا بیرون مىکنند؟گفت: آرى،هر کس گفتارى مانند تو براى مردم بیاورد مورد دشمنى قرارمیگیرد و اگر آنروز تو را من درک کنم پیوسته تو را یارى خواهم کرد. و پس از این جریان بمدت کمى ورقه از دنیا رفت،و وحى قطعشد... ...چنانچه رسول خدا بسختى غمگین گردید تا بدانجا که بارهاخواستخود را از بالاى نوکهاى کوهها پرت کند و هر بار که ببالاى کوهىمیرفت تا خود را پرت کند جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و مىگفت:اىمحمد تو بحق رسول خدا هستى،و همان سبب میشد که دلش آرام گیرد،و جانش استقرار یابد،و چون فترت وحى طول مىکشید دوباره بهمانفکر میافتاد و چون به بالاى کوه میرفت جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و همان سخنان را به او مىگفت...! و اینک تحقیقى درباره سند و متن این حدیثاما از نظر سند:همانگونه که شنیدید این حدیث از زهرى از عروة بن زبیر ازعایشه نقل شده...و زهرى همان کسى است که در تثبیتحکومت مروانیان و ستمگران نقش داشته و نویسنده هشام بنعبد الملک و معلم فرزندان او بوده...اگر چه گفتهاند که در آخرعمر توبه کرده و جزء اصحاب امام چهارم علیه السلام درآمده،اما آیا این حدیث را قبل از توبه نقل کرده با بعد از آن؟ نمیدانیم!...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع)
فرمت فایل :word( قابل ویرایش) تعداد صفحات: 23 صفحه
تحقیق درباره
کلمه کلیدی: تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع) , سیره اهل بیت (ع) , درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع) , تحقیق درباره غدیر ,
توضیح کوتاه: این تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع) می باشد
قیمت : 3300
غدیر از اساسىترین برنامههاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجةالوداع آخرین رسالتخویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (1)
اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مىدارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمىکند. (2)
در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود علىبنابىطالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا; امروز دین شما را کامل کردم و نعمتخود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل (3) و روز غدیر جشن ولایت و وصایتشد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والاى پیامبر جامه عمل مىپوشد و براى فتنهانگیزى کجاندیشان فرصتباقى نماند.
نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان - علیهما السلام - و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشتساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مىسازد.
راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده در آن توجه بسیار داشتهاند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات (4) نزول آیه تبلیغ (5) در سرزمین غدیر را مشهور دانستهاند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مىکند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دستهبندى کرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة» نامیده است. (6)
ابوالعباس احمد بنمحمد بنسعید مشهور به ابنعقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در این باره کتابى به نام «حدیث الولایة» (7) تدوین کرده است.
علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مىکند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت - علیهم السلام - در باره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که از اهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمىدارد. در این مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مىپردازیم:
فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بر مزار حمزه سید الشهداء (احد)
روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مىکرد. محمود بنلبید فرصت را نیمتشمرده، پس از عزادارى پرسید: اى دختر