لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ریمه اهل بیت دوشنبه بیست و نهم آبان 1385 14:44
کریمه اهل بیت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، همراه با کاروانی که عازم نقاط مرکزی ایران بود به ایران تشریف می آورند ، تعدادی از خویشاوندان واز جمله برادران وبرادرزاده ها وخواهران وخواهرزاده ها و خاندان بنی هاشم اعم از سادات حسنی وحسینی برای زیارت مولا وامام خود حضرت امام رضا علیه السّلام وارد ایران می شوند .
از قراین وشواهد معلوم است که در نزدکی ساوه یا در شهر ساوه درگیری ونزاع خونینی بین یاران حضرت فاطمه معصومه که سادات علوی بودند با لشکریان عباسی در می گیرد . تعداد زیادی از برادران حضرت فاطمه در آن درگیری به شهادت می رسند واین واقعه دو سال قبل از شهادت حضرت امام رضا علیه السّلام در سال 201 هجری قمری بود .
وحضرت معصومه به اقوال مختلف دچار بیماری می شوند وبه بازماندگان دستور می دهند که به جای رفتن به خراسان به سمت قم بروند . چون در قم یاران اهل بیت حضور داشتند واز باقیماندگان شجره طیبه حمایت می کردند .
بنابراین حضرت فاطمه معصومه به همراه اعضای باقی مانده از نزاع خونین ساوه به سمت قم حرکت می کنند ودر قم ساکن می شوند .
مردم قم که از قدیم عاشق اهل بیت نبوت بودند به سمت خانه حضرت کوچ می کنند ودلهای شان را به سیده خود می سپارند ولی اجل مهلت نداد وایشان پس از 16 یا 17 روز اقامت در قم به دیار حق می شتابند وروح ملکوتی شان به جوار حق می رود .
حضرت فاطمه معصومه در واقع پیش مرگ برادر بزرگ وعزیزش امام رضا (ع) می شود . و پس از وفات ایشان ابتدا برادرزاده گرانقدر شان دختر امام جواد علیه السّلام بارگاهی درست می کنند که کم کم در طول تاریخ توسّط مردم وپادشاهان دوست دار اهل بیت ترمیم می شود .
قصد نویسنده از این مقال کوچک وگزیده یک نتیجه است وآن هم این است که حضرت معصومه نمی توانست به دلیل بیماری ساده ویا فقط داغ فقدان برادران وفات نموده باشد .چون او برادرزاده حضرت زینب بانوی صبر بود . از طرفی عشق واشتیاق زیارت امام رضا علیه السّلام را به هیچ چیز عوض نمی کرد .
پس چرا حضرت از عشق ومیل زیارت برادر بزرگوار کوتاه آمد وراهش را به سمت قم عوض نمود .؟
برای جواب این مورد باید به درگیری حوالی ساوه برگشت .در تواریخ آمده که مردم ساوه قریب به اتفاق در آن زمان مخالف خاندان نبوت بودند و بیشتر برای خلافت مرکزی عباسیان خبرچینی ویا جاسوسی می کردند . واز طرفی این گروه هرگز نمی توانستند سپاه بزرگی را تشکیل دهند وبیشتر برای ضربه زدن آنی به کاروانی حرکت می کردند واجناس به سرقت رفته را برای خود شیرینی به سران شان می فرستادند . به همین دلیل است که در این درگیری عدّه ای از برادران و تمام خواهران حضرت فاطمه معصومه به سلامت راهی قم می شوند .
نظر نویسنده براین است که در این درگیری که بیشتر شبیه درگیری راهزنانه بود ، با مقاومت برادران حضرت فاطمه ، به درازا کشیده شد وطرفین با کشته دادن افراد دست از مخاصمه کشیدند . طبعا“ قوای ایرانی مسقر برای خودشیرینی هم که شده بود درخواست کمک می کرد وتا نرسیده به خراسان تمام کاروان همراه با حضرت معصومه را به شهادت می رساند .
اینجا بود که حضرت معصومه (به نظر نویسنده ) برای دفاع از برادران در کاروان حرکت می کند وبه احتمال زیاد زخمی برمی دارد که کاری می شود . وبه همین دلیل ادامه طریق را سودمند نمی داند و همراهان را به سمت قم هدایت می کند که شهر دوست داران اهل بیت بود ومردم آن هم بر جوانان وسادات علوی پناه می دادند واز طرفی دیگر احتمال اینکه در بین راه زخم کاری او مرگ ناخواسته را نصیبش سازد ویا درگیری های این خاندان گزندی را متوجّه امام رضا علیه السّلام که در مرو ولیعهد بود نکند ، تصمیم بسیجی وار وشهادت طلبانه ای را می گیرد وباقیمانده عزیزانش را به سمت قم هدایت می کند .
این احتمال که حضرت فاطمه معصومه در قم چونان مادرش فاطمه زهرا که پس از زخم بین در ودیوار بیت الاحزان در منزل به شهادت رسید ند ویا به زهر جفای مردم ساوه آن زمان که طرفداران دشمن بودند مسموم شده باشند بسیار است . چون با توجّه به اقامت حضرت در قم وبا توجّه به اینکه طبیبان بر بالین حضرت آماده می شوند وحضرت را جواب می گویند شاهد دیگری دال بر این است که احتمالا“ حضرت فاطمه در این درگیری مجروح ویا مسموم شده بودند . البته نباید دور از نظر داشت که طبابت در ایران در آن زمان سرآمد سایر ملل بود و در قرن بعد ظهور زکریا رازی وابن سینا نشان دهنده اوج پیشرفت علم طبابت در ایران بود .
در مکان شهادت حضرت فاطمه معصومه قریب به 6 امامزاده دیگری هم مدفون هستند که تاریخ نگاران در کیفیت وکمیت آن سخنان متفاوتی گفته اند . وهمگی در کنار حضرت فاطمه شهیده آرام گرفته اند .
شهر قم در نزد پیامبر وائمّه اطهار از جایگاه ویژه ای برخوردار بود وائمّه اطهار از جایگاه رفیع این شهر در علم وصداقت وایمان سخنانی را بیان نموده اند که موجود است وبه خصوص بر بزرگواری کریمه اهل بیت سخنان زیادی را ارائه نمودند که جالب توجّه و تأمّلند . البته باید دانست که قم همیشه شهر علم ودانش بود وحتی سعی براین داشت که از سیاست دوری گزیند . تا اینکه بزرگ مردی چون آیت الله حائری یزدی حوزه علمیه قم را تأسیس وسپس با تلاش وتکاپو با توجّه به درگیری های نجف اشرف و بیروت ، واز طرف دیگر با توجّه به ظهور مردان بزرگی چون حضرت آیت الله امام خمینی رحمه الله علیه ، سمت وسوی دانش پذیری شهر قم که با فتوای میرزای شیرازی نسبت به تحریم تنباکو حالت نیمه سیاسی یا بینش سیاسی گرفته بود ، به محل نشست وجلسات سیاسی هم بدل شد . علما وفضلاء در دروس خود به خصوص در دروس خارج فقه خود به مسایل روز وسیاست می پرداختند وجرأت کردند در مورد مسایل سیاسی روز کتاب بنویسند . (با توجّه به خفقان سیاسی که وجود داشت ) و همه این امور توسّط مردی آسمانی با فریاد گره خورده خود بر آسمان قم طنین انداز شد که او کسی جز حضرت امام خمینی رحمه الله علیها نبود . امروز دیگر شهر قم را به برکت حضور معطّر حضرت فاطمه معصومه و سادات وعلما می توان به بنیاد نرم افزاری اسلامی در کل دنیا توصیف نمود که منادی نجواهای عارفانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها وپدران وبرادرانش است .
این اثر پیش کش بانویی که آب را ورق می زند وآسمان به یمن وجودش باران رحمت خود را می ریزاند وهمه او را به نام فاطمه می شناسند وافراد زیادی نیابتا“ در جوارش بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلام می دهند . واوبی تردید پس از امام رضا علیه السّلام زیباترین روح خدایی در آسمان ایران است .
سلام براو باد بر روزی که متولّد شد وبر روزی که برای حمایت برادر شتافت وبر روزی که در غربت پیش مرگ برادر شد .
یا حق – حسین قاسم نژاد 22/8/1385
در حیات پدر
حضرت امام موسی علیه السّلام دارای چهار دختر به نام های فاطمه بود که بزرگترین فاطمه کبرا سلام الله علیها در قم مدفون است . فاطمه وسطی در اصفهان مدفون است وفاطمه صغری در کشور آذربایجان وفاطمه اخری در رشت مدفون است . وهیچ کدام از این چهار خواهر ازدواج نکرده اند . چون بعد از شهادت امام موسی علیه السّلام اجازه این خواهران کوچک در دست امام رضا علیه السّلام بود که آنها به برادر نرسیدند . هرچند به دنبالش آمدند ولی پیشامدهای پیاپی آنها را از هم جدا نمود و هرکسی را مقیم وطنی نمود . تا همه آفاق ایران فاطمه ای داشته باشند تا در جوارش بر مادر بزرگوارشان فاطمه زهرا سلام الله علیها عقده دل را بگشایند .
نـام شـریـف آن بـزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت ، ((معصومه )) است . پـدر بـزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع ) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س ) است که آن بانو مادر امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(ع ) نیز مى باشد، لذا حضرت معصومه (س ) با حضرت رضا (ع ) از یک مادر هستند.ولادت آن حـضـرت در روز اول ذیـقـعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده اسـت . دیـرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در شـهـر بـغـداد شدند، لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا(ع ) بزرگ شدند.
دوران زندگی حضرت فاطمه برابر بود با اقتدار حکومت عباسیان به خصوص هارون الرشید که پهناوری حکومتش رق وغرب را در هم شکافته بود . از طرفی با رفتار نیکوی امام صادق علیه السّلام کج رفتاری ودروغ عباسیان بر مردم ظاهر شد . این بود که کم کم مردم ، بخصوص مردم ایران که کمک زیادی برای استقرار حکومت عباسیان کرده بودند دچار تشویش افکار شوند وبا فراخوانی امامزادگانی که با حماینت مالی ومعنوی ائمّه اطهار برای سست کردن واز بین بردن ریشه های جور وفساد قیام می کردند لبّیک گویند .
موضعگیرى امام صادق(ع) و عکس العمل منصور، علویان را با فتنه سیاستبازان عباسى آشنا ساخت و پرده از پنهانکارى آنها برداشت. از این رو قیام علویان در مصر موسوى رو به اوج نهاد و مخالفتبا خلافت عباسى فراگیر شد. برخى از قیامهاى عصر عباسى به قرار زیر است:
1 - قیام محمد بنعبدالله محض (عصر امام صادق - 145 ه)2 - قیام ابراهیم بنعبدالله محض (عصر امام صادق - اول رمضان 145 ه)3 - فراخوانى علىبنعباس بنحسن (عصر موسوى)4 - قیام فخ به رهبرى حسین بنعلى بنحسن مثلث(عصر موسوى،169 ه)
در قیام فخ برخى از شخصیتهاى هاشمى و غیر هاشمى به شهادت رسیدند و بعضى چون «یحیى بنعبدالله بنحسن» و «ادریس بنعبدالله بنحسن» به ایران و مصر رفتند تا به خونخواهى رهبر قیام فخ قیامهاى دیگرى برپا دارند. هر چند یحیى در کار خود توفیق نیافت و پس از هجرت به منطقه «دیلم» به بغداد فراخوانده شد و به شهادت رسید، ولى ادریس از مصر به مراکش رفت و حکومت ادریسیان را بنا نهاد که تا دو قرن دوام آورد. حکومتى که به قول محمد جواد مغنیه نخستین حکومتشیعه شناخته شد.
موقعیت علمى و منابع مالى قیام کنندگان
عموم رهبران قیام در عصر موسوى و برخى از پیروان آنها از شاگردان مکتب امام صادق(ع) و شخصیتهاى برجسته علمى مذهبى عصر خود بودند که به پارسایى زندگى مىگذراندند.
فهرستشمارى از شخصیتهاى انقلابى مکتب جعفرى به ترتیب زیر است:
1-ابراهیم بنعبدالله محض 2 - محمد بنعبدالله محض3 - حسین على، رهبر
4- قیام سلیمان بنعبدالله5 - یحیى بنعبدالله بنحسن، صاحب دیلم و مرد شماره 2 قیام فخ6 - ادریس بنعبدالله بنحسن، پایهگذار حکومن ادریسیان
با توجه به این نکته که قیامکنندگان عصر موسوى خود از عالمان دینى محسوب مىشدند که مکتب امام معصوم (ع) را درک کرده، از آن بهره برده و آنگاه اقدام به قیام علیه عباسیان نموده بودند و تایید آنها چون قیام فخ و گسترش آیین وکالت و پذیرش هدایاى خلفاى جور از سوى امام کاظم(ع)، ما را به این نکته هدایت مىکند که منابع مالى قیامکنندگان علاوه بر غنایم جنگى، کمکهاى مالى امام(ع) بوده است.
شیخ صدوق نقل مىکند زمانى که امام کاظم(ع) نزد هارون الرشید حاضر شده هارون غضب خود را پنهان کرد و به دلجویى امام پرداخت و پرسید: چرا به دیدار ما نمىآیى؟ امام فرمود: پهناورى کشورت و دنیا دوستى تو مانع از آن مىشود.
پس از آن هارونالرشید هدایایى به آن حضرت داد و امام در رابطه با قبول هدایا فرمود: «به خدا قسم، اگر من در فکر تزویج افراد مجرد خاندان ابوطالب نبودم که تا نسل او براى همیشه قطع نشود، هرگز این هدایا را نمىپذیرفتم».
از طرفى وقتى ائمه طاهرین(ع) مىخواهند اصحاب خود را توثیق نمایند از عبارت «حزب آبائى» و «من حزبنا» استفاده مىکنند. چنانکه امام رضا(ع) در توثیق اسماعیل بن خطاب و صفوان بنیحیى فرمایند: «رحم الله اسماعیل بنالخطاب، رحم الله صفوان، فانهما من حزب آبائى و من کان من حزبنا ادخله الله الجنة».
به سبب اینکه قیامکنندگان ولایت ائمه طاهرین(ع) را پذیرفته و ائمه پیروى آنها را تایید کردهاند، در ردیف افراد حزب آنها، که همان حزب الله است داخل شدهاند. پیشوایان دینى نیز سرپرستى آنها را پذیرفته و منابع مالى آنها را هم تامین مىکنند. از این رو امام کاظم(ع) حتى هدایاى خلفاى جور را مىپذیرد تا به خاندان ابوطالب رساند، خاندان پرشور شیعهاى که قیامهاى عصر موسوى را برپا مىنمایند.
وکلا و کارگزاران امام کاظم(ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
اهل بیت چه کسانی هستند
طبق احادیث متواتر و بیشماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتابهای معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و... موجود است و درکتابهای شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.
انس ابن مالک می گوید: رسول خدا(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) میرسید، می فرمود: ای اهل بیت من برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
حضرت علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود: خدا شما را رحمت کند برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
پیغمبر اکرم(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند.
شریک ابن عبدالله میگوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدربارهاش نازل شده باشد؟ مردم عرض کردند: نه.
و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانوادهات؟ پاسخ داد: درباره تو و خانوادهات.
اشکال: بعضی گفتهاند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زنهای پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر میشوند؛ بنابراین دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمیداند.
پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین(ره) به چند صورت پاسخ داده است.
این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده میگوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زنهای پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیههای قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.
چکیده
آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهمترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب میگردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کردهاند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی میکنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، میتوان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه تطهیر و حدیث کساء، نوشتة سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة آیت الله سید علی موحد ابطحی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کردهایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیةتطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.
بررسی مهمترین لغات آیة تطهیر
خداوند متعال در این سورة چنین میفرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط میخواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهمترین واژه های آن را بررسی میکنیم:
1. إنما:
لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر میشود. همین مطلب را میتوان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال میفرماید:
قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار میدهید، بیزارم.
بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم میخورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده، دارای دو انحصار است که عبارت اند از:
الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)
2. اراده:
راغب اصفهانی چنین میگوید:
فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.
آیت الله سید علی اکبر قرشی مینویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست میآید، این است که واژة اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار میرود.
3. رجس:
احمد بن محمد الفیومیمیگوید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
اهل بیت چه کسانی هستند
طبق احادیث متواتر و بیشماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتابهای معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و... موجود است و درکتابهای شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.
انس ابن مالک می گوید: رسول خدا(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) میرسید، می فرمود: ای اهل بیت من برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
حضرت علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود: خدا شما را رحمت کند برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
پیغمبر اکرم(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند.
شریک ابن عبدالله میگوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدربارهاش نازل شده باشد؟ مردم عرض کردند: نه.
و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانوادهات؟ پاسخ داد: درباره تو و خانوادهات.
اشکال: بعضی گفتهاند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زنهای پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر میشوند؛ بنابراین دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمیداند.
پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین(ره) به چند صورت پاسخ داده است.
این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده میگوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زنهای پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیههای قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.
چکیده
آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهمترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب میگردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کردهاند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی میکنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، میتوان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه تطهیر و حدیث کساء، نوشتة سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة آیت الله سید علی موحد ابطحی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کردهایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیةتطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.
بررسی مهمترین لغات آیة تطهیر
خداوند متعال در این سورة چنین میفرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط میخواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهمترین واژه های آن را بررسی میکنیم:
1. إنما:
لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر میشود. همین مطلب را میتوان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال میفرماید:
قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار میدهید، بیزارم.
بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم میخورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده، دارای دو انحصار است که عبارت اند از:
الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)
2. اراده:
راغب اصفهانی چنین میگوید:
فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.
آیت الله سید علی اکبر قرشی مینویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست میآید، این است که واژة اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار میرود.
3. رجس:
احمد بن محمد الفیومیمیگوید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
اهل بیت چه کسانی هستند
طبق احادیث متواتر و بیشماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتابهای معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و... موجود است و درکتابهای شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.
انس ابن مالک می گوید: رسول خدا(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) میرسید، می فرمود: ای اهل بیت من برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
حضرت علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود: خدا شما را رحمت کند برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
پیغمبر اکرم(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند.
شریک ابن عبدالله میگوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدربارهاش نازل شده باشد؟ مردم عرض کردند: نه.
و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانوادهات؟ پاسخ داد: درباره تو و خانوادهات.
اشکال: بعضی گفتهاند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زنهای پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر میشوند؛ بنابراین دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمیداند.
پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین(ره) به چند صورت پاسخ داده است.
این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده میگوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زنهای پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیههای قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.
چکیده
آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهمترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب میگردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کردهاند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی میکنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، میتوان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه تطهیر و حدیث کساء، نوشتة سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة آیت الله سید علی موحد ابطحی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کردهایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیةتطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.
بررسی مهمترین لغات آیة تطهیر
خداوند متعال در این سورة چنین میفرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط میخواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهمترین واژه های آن را بررسی میکنیم:
1. إنما:
لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر میشود. همین مطلب را میتوان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال میفرماید:
قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار میدهید، بیزارم.
بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم میخورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده، دارای دو انحصار است که عبارت اند از:
الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)
2. اراده:
راغب اصفهانی چنین میگوید:
فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.
آیت الله سید علی اکبر قرشی مینویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست میآید، این است که واژة اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار میرود.
3. رجس:
احمد بن محمد الفیومیمیگوید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امامت از دیدگاه اهل سنت
شیعیان معتقدند خداوند تصریح به امامت علی رضی الله عنه و فرزندان او کرده است و علی شایستهتر و اولیتر از دیگران بهجانشینی پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است، و میگویند ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم به علی و فرزندانش ظلم کرده و حقخلافتشان را غصب کردهاند، و اضافه میکنند هر کس معتقد به صحت خلافت ابوبکر و عمر و عثمان باشد، فاسق بلکهکافر است.
مجلسی در بحار الانوار ج23 ص390 مینویسد: شیعه بر این اصل متفقند که هر کس امامت یکی از ائمه و اطاعت ازآنها را که خداوند فرض دانسته است انکار کند، کافر و همیشه در جهنم خواهد بود. کلینی نیز مینویسد: نافرمانی علیکفر و اعتقاد به برتری کس دیگری جز او شرک است. (الکافی، الحجه،45و52)
در تفسیر نور الثقلین ج1 ص654 آمده است: آیاتی در قرآن تصریح به امامت علی کردهاند اما این آیات را از قرآن حذفکردهاند. اما این آیات را از قرآن حذف کردهاند. مانند: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی و ان لمتفعل فما بلغت رسالته»
آنچه از گفتههای خمینی نیز میتوان استنباط کرد این است که او بر این باور بوده که قرآن تحریف شده است. خمینی درکتاب حکومت اسلامی مینویسد: ما معتقدیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم باید جانشین خود را معین میکرد و این کار را هم کرد واگر این کار را نمیکرد، رسالت خود را ابلاغ نکرده بود (حکومت اسلامی ص20)
اعتقاد به وجود نصی در قرآن که در آن به امامت علی و فرزندانش تصریح کرده باشد، تناقضات و ایرادات ساختاریمهمی را بوجود خواهد آورد.
اولین تناقض: آنچه مسلمین در امر خلافت بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم انجام دادند بر اساس شوری و مشورت بودهاست. چنانکه خداوند میفرماید: «و امرهم شوری بینهم» «در امورتان با یکدیگر مشورت کنید» سوره شوری آیه38. واضح است که خلافت هم از امور مسلمین، بلکه از مهمترین آنهاست.
دومین تناقض: در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی رضی الله عنه به معاویه متذکر شد که شوری از آن مهاجرین و انصاراست و هرگاه بر امامت فردی اتفاق کردند، آن موجب رضایت خداوند خواهد بود و از آن خشنود خواهد شد. (نهجالبلاغه ج3 ص7)
در ادامه روایتی که از آنحضرت نقل شد، آمده است: سپس علی از معاویه خواست که با او بیعت کند و گفت: قومی بامن بیعت کردهاند بر آنچه که با ابوبکر و عمر بیعت کرده بودند، پس نه شخصی که حاضر است میتواند به رأی خود برگزیند و نه شخصی که غایب است میتواند رأی مردم را رد کند. از این روایت میتوان پی برد که علی (رض) معتقد بوده که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله تعالی عنهم مطابق موازین شرعی و بر اساس مشورت و رضایت مردمبوده است.
سومین تناقض: سنی و شیعه متفق القولند که حضرت علی رضی الله عنه با خلفای سه گانه بیعت کرده است. گرچه برخی ازبزرگان شیعه میگویند علی رضی الله عنه ابتدا اعتراض نمود، اما اعتراف میکنند که علی رضی الله عنه پس از خلافت را پذیرفت وبا ایشان بیعت نمود.
بنابراین بیعت علی رضی الله عنه اعتراف به مشروعیت و صحت خلافت آنها و حجتی بر شیعیان است. مجلسی که حکم به تکفیر کسی میکند که معتقد به شرعی بودن خلافت ابوکر و عمر و عثمان باشد، نسبت به حضرت علی که با آنها بیعتکرده است چه حکمی میکند؟
کاشف الغطاء در کتاب اصل الشیعه و اصولها ص91 مینویسد: علی چون دید که ابوبکر و عمر نهایت سعی خود رامعطوف اعتلا و نشر کلمه توحید، تجهیزات ارتش و گسترش فتوحات اسلامی نمودهاند و در جهت رفع ظلم و ستم وتبعیضها کوشش میکنند، با آنان صلح و بیعت کرد.
گفته های کاشف الغطاء مغایر گفته های تیجانی است, آنجا که می گوید: آنها (ابوبکر و عمر) در جهاد سستی کرده و به دنیا گرایش پیدا کردند.
در شرح نهج البلاغه از علی (رضی الله عنه) روایت است که ایشان به هنگام بیعت با ابوبکر (رضی الله عنه) گفتند: از نظر ما مستحقترین فرد برای خلافت ابوبکر است، چرا که او یار غار پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده و ما گذشته نیک او را میدانیم. او کسی است کهپیامبر صلی الله علیه وسلم به او دستور داد که امامت مردم را در نماز برعهده گیرد در حالیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم در قید حیات بود. (شرحنهج البلاغه، ج1 ص132)
آخوندهای شیعه برای توجیه بیعت علی رضی الله عنه با خلفای سه گانه دو دلیل میآورند.
اول اینکه: بیعت علی رضی الله عنه بخاطر اسلام و هراس از، از بین رفتن آن بوده است. در رد این توجیه همین بس که بگوئیم دوران خلافت ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم عصر طلایی اسلامی بوده که خلافت اسلامی از شرق تا بخارا و ازغرب تا شمال افریقا گسترش پیدا کرد.
دوم اینکه: بیعت علی رضی الله عنه تقیه بوده است. «و به عبارتی دیگر عذر بدتر از گناه» یعنی اینکه علی رضی الله عنه به ظاهر بیعت کرده است و در واقع از بیعت با آنها ناخشنود بوده است. این دلیل از دلیل اول بی اساستر است، چرا که از علی رضی الله عنه چهرهای سازشکار و فریبنده و ترسو ترسیم میکند که آنچه را که میگوید و میکند بر خلاف تمایل باطنی اش میباشد. و براستی آیا علی چنین شخصیتی داشت؟ و مگر نه این که شاعت و حق طلبی آنحضرت زبانزد شیعه و سنیمیباشد؟ در نهج البلاغه از علی رضی الله عنه روایت شده که: من از آن گروهی هستم که ملامت هیچ ملامتگری آنها را از راه خدا باز نمی دارد. (ص195)
پذیرش اینکه علی رضی الله عنه تقیه کرده باشد، در حالیکه ایشان وزیر و قاضی خلفای سه گانه بودهاند، دشوار است. کمااینکه دشوار است که بپذیریم علی دخترش را به نکاح حضرت عمر در آورد و سه نفر از فرزندانش را به نام خلفای سهگانه نامگذاری کرد و این همه را در حال تقیه انجام داده باشد. اهل سنت میگویند نسبت دادن تقیه به شجاعترین فردروی زمین طعنه و ریشخندی به اهل بیت است و میپرسند آیا شایسته است شیعیان که مدعی دوستی علی رضی الله عنه هستند چنین نسبتهایی به ایشان بدهند که حتی درشان یک آدم معمولی هم نیست!؟
در نهج البلاغه روایت شده است که علیرضی الله عنه پیشنهاد خلافت را رد کرد و گفت: مرا رها کنید و کسی دیگر را بجوئید،من اگر وزیرتان باشم برایتان بهتر از آن است که امیرتان باشم. (ص182ـ181) و در صفحه 322 نهج البلاغه اضافه شدهاست که بعد از کشته شدن حضرت عثمان هنگامیکه مردم با علی بیعت کردند، ایشان گفتند: به خدا قسم من نهعلاقهای به خلافت داشتم و نه آرزوی ولایت، اما شما مرا به آن دعوت دادید و مرا بر آن گماشتید.
از این دو روایت میتوان دریافت که علی رضی الله عنه معتقد به وجود ایهای در مورد امامت نبوده است و اگر چنین میبودنمیگفت مرا رها کنید و کسی دیگر را بجوئید. چرا که در این صورت از دستور خداوند سرپیچی کرده بود. (به فرضاینکه بپذیریم قرآن به امات علی تصریح کرده باشد.)
اهل سنت و تشبع متفق القولند که امام حسن رضی الله عنه به نفع معاویه از خلافت کناره گرفت. چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودهبود: پسرم حسنرضی الله عنه مرد والامقامی است و شاید که خداوند به واسطه او بین دو گروه بزرگ از مسلمین تفاهم وآشتی برقرار کند.
سوال اینجاست که چرا امام حسن رضی الله عنه از خلافت کنارهگیری کرد؟ هر چند که بعضی از زعمای شیعه به این اقدامایشان معترض هستند. همچون سلیمان بن سرد که یکی از زعمای شیعه است خطاب به ایشان میگوید: السلام علیکیا مذل المومنین، یعنی سلام بر تو ای ذلیل کننده مسلمین (بجای اینکه بگوید السلام علیک یا امیرالمومنین). همینمطلب در کتاب رجال الکشی ص103 و تاریخ یعقوبی ج2ص215 و ارشاد المفید ص190 و الفصول المعمع فیمعرفة احوال الائمه ص162 و احتجاج طبرسی ص148 آمده است. ملا محمد باقر مجلسی هم در کتاب جلاء العیومج1 ص393 به این مطلب اذعان کرده است.
در اینجا اهل سنت میپرسند بحث و جدل پیرامون گذشته و اینکه ابتدا چه کسی میبایست خلیفه میشد چه سودیدارد؟ آیا شیعیان میپندارند که میتوانیم تاریخ را به عقب برگردانیم و این بار خلافت را به علی رضی الله عنه بدهیم؟ نتیجهاین بحث و جدلها جز اختلاف و تفرقه بیشر آیا چیز دیگری است؟ اگر شیعیان به راستی خواهان وحدت امت اسلامیهستند چرا خاطرات گذشته را تازه میکنند؟ ما از آنها میپرسیم مگر آنها اعتقاد به عصمت علی رضی الله عنه ندارند و مگر بهنظر آنها حسن رضی الله عنه معصوم نیست؟ پس چگونه است که شیعیان به موضوعی تکیه میکنند که علی و حسن رضی الله عنهما از آن موضوع دست برداشته و کناره گرفتهاند.