لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بیت المال در نهج البلاغه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...
الف) جایگاه ثروت در اسلام
بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.
ب) جایگاه بیت المال
آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .
ج) ماهیّت بیت المال
امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.
د) آثار بیت المال
على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
1ـ اصلاح امور
و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال
کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.
3ـ دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.
4ـ اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح
ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[10]؛سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمى گیرند.از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمى تواند نیروهاى مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمى شود.آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، مى نویسد:اگر بیت المال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مى رود.[11]
ه) راههاى جلب مالیات
یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ... مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد.این مطالب، از چشم مولا على علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى ـ انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد.
1ـ آباد کردن زمین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بیت المال در نهج البلاغه
این نوشتار، نگاهى اجمالى به موضوع «بیت المال» در نهج البلاغه دارد. قلمروِ مقاله، تنها، بخشى از سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه است، نه تمامى سخنان آن حضرت.هرچند، گاهى، فرازهاى نقل شده از نهج البلاغه، براى چند عنوان مربوط به بحث، مفید است ولى براى طولانى نشدن نوشته، از تکرار، جز در یک یا دو مورد، خوددارى شده است.اموال عمومى، به اقسام گوناگونى مانند مشترکات عمومى و مباحات اوّلیه و مجهول المالک و درآمدهاى عمومى، تقسیم مى شود، ولى مقصود از بیت المال، در این نوشته، اموالى است که اختیار هزینه کردن آن، به دست امام است، مانند غنائم جنگى و خراج و جزیه و زکات و صدقات عامه و اوقاف عمومى و ...
الف) جایگاه ثروت در اسلام
بى گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال، در حیات مادّى و معنوى انسانها، نقش اساسى دارد. تا آنجا که در برخى روایات، از «تنگدستى» به «روسیاهى در دنیا و آخرت»[1] و «مرگ سرخ»[2] و «مرگ بزرگ»[3] تعبیر شده است.در بعضى از روایات، فقر، موجب نقصان در دین و کاهش عقل و تحریک خشم معرفى شده است.[4] از این رو، در دین مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادى و معیشتى بشر، در ابعاد مختلف آن، توجّه فراوانى شده است. هرچند مطالب مربوط به اقتصاد، به گونه اى پراکنده و جدا از هم مطرح شده، ولکن بررسى و تحقیقى همه جانبه، نشانه این است که مکتب اسلام، داراى نظام اقتصادى ویژه اى است که از وحى الهى نشأت گرفته و در دامن عصمت، رشد و نمو کرده و از ویژگیهاى بى شمارى برخوردار است.
ب) جایگاه بیت المال
آنچه قابل توجّه و دقّت است، این است که بیت المال، در نظام اقتصادى اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهى ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافى بلند در حرکت تکاملى انسان به سوى سعادت و معنویّت و قرب الهى است. برخى از آن هدفها چنین است:1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهاى معنوى.2ـ استقرار عدالت اجتماعى و اقتصادى در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایى ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگى به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و ... .
ج) ماهیّت بیت المال
امام على علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک مى کند، ماهیّت بیت المال را براى او روشن مى کند. او، بیت المال را نه مال شخصى امام مى داند و نه مالِ فردى از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته مى شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت مى گوید:إنَّ هذا المال لیس لی و لا لک! و انَّما هو فی ءٌ لِلمسلمین و جَلْبُ أسیافهم. فإنْ شَرَکْتَهم فی حربهم کانَ لکَ مثلُ حظهم و إلّا فَجَناةُ أیدیهم لا تکون لغیر أفْواهِهمْ[6]؛این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتى گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهاى خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان مى بودى، سهمى چونان سهم آنان مى داشتى و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.
د) آثار بیت المال
على علیه السلام به بخشى از آثار و نقش بیت المال در زندگى مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
1ـ اصلاح امور
و تَفَقَّدْ أمرَ الخراجِ بما یُصْلِحُ أهلَه! فإنَّ فی صلاحه و صلاحهم صلاحاً لِمَنْ سِواهم و لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهم إلّا بهم؛ لأنَّ الناسَ کُلُّهم عِیالٌ على الخراج و أهله[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه اى که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسى کن! زیرا، بهبودى وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودى امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام على علیه السلام در این فراز، براى بیت المال، نقش محورى قائل شده و اصلاح تمامى امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام على علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام على علیه السلام آن گونه که مکاتب مادى گرا مى گویند، اصل نیست، اما تأثیر محورى و اساسى آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال
کلّهم عَیالٌ على الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانى، به تنهایى، نمى تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیارى بیت المال وجود دارد.
3ـ دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودى مالیات (بیت المال)، جز اندکى، دوام نمى آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکى از راه حلهاى تأمین هزینه هاى دولت، گرفتن مالیات است. جاى شگفتى از کسانى است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات براى اداره حکومت را مطرح مى کنند، در صورتى که امام على علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات براى استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآورى این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقاى حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.
4ـ اصلاح و تقویتِ نیروهاى مسلّح
ثم لا قِوامَ للجنود إلاَّ بما یُخْرِجُ اللهُ لهم من الخَراجِ الذی یَقْوَوْنَ به على جَهادِ عدوِّهم و یعتمدون علیه فیما یُصلحهم و یکونُ مِنْ وَراءِ حاجتهِم[10]؛سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، براى جهادِ با دشمن، تقویت گردند و براى اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهاى خود را بر طرف سازند، پا نمى گیرند.از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادى، استقلال سیاسى است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمى تواند نیروهاى مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهاى پیشرفته کند و با نبود نیروى مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسى، تأمین نمى شود.آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، مى نویسد:اگر بیت المال نباشد، نیروهاى مسلَّح براى تأمین زندگى، باید در پى شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگى براى جهاد با دشمن، از بین مى رود.[11]
ه) راههاى جلب مالیات
یکى از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانى مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههاى جلب مالیات، ... مورد بحث و تحقیق قرار مى گیرد.این مطالب، از چشم مولا على علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لاى خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههاى جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامى ـ انسانى، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگى به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانى در مسایل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى در پى دارد و رعایت آنها، نقش بسزایى در تحول و بهبودى سیستم مالیاتى دارد.
1ـ آباد کردن زمین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ریمه اهل بیت دوشنبه بیست و نهم آبان 1385 14:44
کریمه اهل بیت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، همراه با کاروانی که عازم نقاط مرکزی ایران بود به ایران تشریف می آورند ، تعدادی از خویشاوندان واز جمله برادران وبرادرزاده ها وخواهران وخواهرزاده ها و خاندان بنی هاشم اعم از سادات حسنی وحسینی برای زیارت مولا وامام خود حضرت امام رضا علیه السّلام وارد ایران می شوند .
از قراین وشواهد معلوم است که در نزدکی ساوه یا در شهر ساوه درگیری ونزاع خونینی بین یاران حضرت فاطمه معصومه که سادات علوی بودند با لشکریان عباسی در می گیرد . تعداد زیادی از برادران حضرت فاطمه در آن درگیری به شهادت می رسند واین واقعه دو سال قبل از شهادت حضرت امام رضا علیه السّلام در سال 201 هجری قمری بود .
وحضرت معصومه به اقوال مختلف دچار بیماری می شوند وبه بازماندگان دستور می دهند که به جای رفتن به خراسان به سمت قم بروند . چون در قم یاران اهل بیت حضور داشتند واز باقیماندگان شجره طیبه حمایت می کردند .
بنابراین حضرت فاطمه معصومه به همراه اعضای باقی مانده از نزاع خونین ساوه به سمت قم حرکت می کنند ودر قم ساکن می شوند .
مردم قم که از قدیم عاشق اهل بیت نبوت بودند به سمت خانه حضرت کوچ می کنند ودلهای شان را به سیده خود می سپارند ولی اجل مهلت نداد وایشان پس از 16 یا 17 روز اقامت در قم به دیار حق می شتابند وروح ملکوتی شان به جوار حق می رود .
حضرت فاطمه معصومه در واقع پیش مرگ برادر بزرگ وعزیزش امام رضا (ع) می شود . و پس از وفات ایشان ابتدا برادرزاده گرانقدر شان دختر امام جواد علیه السّلام بارگاهی درست می کنند که کم کم در طول تاریخ توسّط مردم وپادشاهان دوست دار اهل بیت ترمیم می شود .
قصد نویسنده از این مقال کوچک وگزیده یک نتیجه است وآن هم این است که حضرت معصومه نمی توانست به دلیل بیماری ساده ویا فقط داغ فقدان برادران وفات نموده باشد .چون او برادرزاده حضرت زینب بانوی صبر بود . از طرفی عشق واشتیاق زیارت امام رضا علیه السّلام را به هیچ چیز عوض نمی کرد .
پس چرا حضرت از عشق ومیل زیارت برادر بزرگوار کوتاه آمد وراهش را به سمت قم عوض نمود .؟
برای جواب این مورد باید به درگیری حوالی ساوه برگشت .در تواریخ آمده که مردم ساوه قریب به اتفاق در آن زمان مخالف خاندان نبوت بودند و بیشتر برای خلافت مرکزی عباسیان خبرچینی ویا جاسوسی می کردند . واز طرفی این گروه هرگز نمی توانستند سپاه بزرگی را تشکیل دهند وبیشتر برای ضربه زدن آنی به کاروانی حرکت می کردند واجناس به سرقت رفته را برای خود شیرینی به سران شان می فرستادند . به همین دلیل است که در این درگیری عدّه ای از برادران و تمام خواهران حضرت فاطمه معصومه به سلامت راهی قم می شوند .
نظر نویسنده براین است که در این درگیری که بیشتر شبیه درگیری راهزنانه بود ، با مقاومت برادران حضرت فاطمه ، به درازا کشیده شد وطرفین با کشته دادن افراد دست از مخاصمه کشیدند . طبعا“ قوای ایرانی مسقر برای خودشیرینی هم که شده بود درخواست کمک می کرد وتا نرسیده به خراسان تمام کاروان همراه با حضرت معصومه را به شهادت می رساند .
اینجا بود که حضرت معصومه (به نظر نویسنده ) برای دفاع از برادران در کاروان حرکت می کند وبه احتمال زیاد زخمی برمی دارد که کاری می شود . وبه همین دلیل ادامه طریق را سودمند نمی داند و همراهان را به سمت قم هدایت می کند که شهر دوست داران اهل بیت بود ومردم آن هم بر جوانان وسادات علوی پناه می دادند واز طرفی دیگر احتمال اینکه در بین راه زخم کاری او مرگ ناخواسته را نصیبش سازد ویا درگیری های این خاندان گزندی را متوجّه امام رضا علیه السّلام که در مرو ولیعهد بود نکند ، تصمیم بسیجی وار وشهادت طلبانه ای را می گیرد وباقیمانده عزیزانش را به سمت قم هدایت می کند .
این احتمال که حضرت فاطمه معصومه در قم چونان مادرش فاطمه زهرا که پس از زخم بین در ودیوار بیت الاحزان در منزل به شهادت رسید ند ویا به زهر جفای مردم ساوه آن زمان که طرفداران دشمن بودند مسموم شده باشند بسیار است . چون با توجّه به اقامت حضرت در قم وبا توجّه به اینکه طبیبان بر بالین حضرت آماده می شوند وحضرت را جواب می گویند شاهد دیگری دال بر این است که احتمالا“ حضرت فاطمه در این درگیری مجروح ویا مسموم شده بودند . البته نباید دور از نظر داشت که طبابت در ایران در آن زمان سرآمد سایر ملل بود و در قرن بعد ظهور زکریا رازی وابن سینا نشان دهنده اوج پیشرفت علم طبابت در ایران بود .
در مکان شهادت حضرت فاطمه معصومه قریب به 6 امامزاده دیگری هم مدفون هستند که تاریخ نگاران در کیفیت وکمیت آن سخنان متفاوتی گفته اند . وهمگی در کنار حضرت فاطمه شهیده آرام گرفته اند .
شهر قم در نزد پیامبر وائمّه اطهار از جایگاه ویژه ای برخوردار بود وائمّه اطهار از جایگاه رفیع این شهر در علم وصداقت وایمان سخنانی را بیان نموده اند که موجود است وبه خصوص بر بزرگواری کریمه اهل بیت سخنان زیادی را ارائه نمودند که جالب توجّه و تأمّلند . البته باید دانست که قم همیشه شهر علم ودانش بود وحتی سعی براین داشت که از سیاست دوری گزیند . تا اینکه بزرگ مردی چون آیت الله حائری یزدی حوزه علمیه قم را تأسیس وسپس با تلاش وتکاپو با توجّه به درگیری های نجف اشرف و بیروت ، واز طرف دیگر با توجّه به ظهور مردان بزرگی چون حضرت آیت الله امام خمینی رحمه الله علیه ، سمت وسوی دانش پذیری شهر قم که با فتوای میرزای شیرازی نسبت به تحریم تنباکو حالت نیمه سیاسی یا بینش سیاسی گرفته بود ، به محل نشست وجلسات سیاسی هم بدل شد . علما وفضلاء در دروس خود به خصوص در دروس خارج فقه خود به مسایل روز وسیاست می پرداختند وجرأت کردند در مورد مسایل سیاسی روز کتاب بنویسند . (با توجّه به خفقان سیاسی که وجود داشت ) و همه این امور توسّط مردی آسمانی با فریاد گره خورده خود بر آسمان قم طنین انداز شد که او کسی جز حضرت امام خمینی رحمه الله علیها نبود . امروز دیگر شهر قم را به برکت حضور معطّر حضرت فاطمه معصومه و سادات وعلما می توان به بنیاد نرم افزاری اسلامی در کل دنیا توصیف نمود که منادی نجواهای عارفانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها وپدران وبرادرانش است .
این اثر پیش کش بانویی که آب را ورق می زند وآسمان به یمن وجودش باران رحمت خود را می ریزاند وهمه او را به نام فاطمه می شناسند وافراد زیادی نیابتا“ در جوارش بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلام می دهند . واوبی تردید پس از امام رضا علیه السّلام زیباترین روح خدایی در آسمان ایران است .
سلام براو باد بر روزی که متولّد شد وبر روزی که برای حمایت برادر شتافت وبر روزی که در غربت پیش مرگ برادر شد .
یا حق – حسین قاسم نژاد 22/8/1385
در حیات پدر
حضرت امام موسی علیه السّلام دارای چهار دختر به نام های فاطمه بود که بزرگترین فاطمه کبرا سلام الله علیها در قم مدفون است . فاطمه وسطی در اصفهان مدفون است وفاطمه صغری در کشور آذربایجان وفاطمه اخری در رشت مدفون است . وهیچ کدام از این چهار خواهر ازدواج نکرده اند . چون بعد از شهادت امام موسی علیه السّلام اجازه این خواهران کوچک در دست امام رضا علیه السّلام بود که آنها به برادر نرسیدند . هرچند به دنبالش آمدند ولی پیشامدهای پیاپی آنها را از هم جدا نمود و هرکسی را مقیم وطنی نمود . تا همه آفاق ایران فاطمه ای داشته باشند تا در جوارش بر مادر بزرگوارشان فاطمه زهرا سلام الله علیها عقده دل را بگشایند .
نـام شـریـف آن بـزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت ، ((معصومه )) است . پـدر بـزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع ) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س ) است که آن بانو مادر امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(ع ) نیز مى باشد، لذا حضرت معصومه (س ) با حضرت رضا (ع ) از یک مادر هستند.ولادت آن حـضـرت در روز اول ذیـقـعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده اسـت . دیـرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در شـهـر بـغـداد شدند، لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا(ع ) بزرگ شدند.
دوران زندگی حضرت فاطمه برابر بود با اقتدار حکومت عباسیان به خصوص هارون الرشید که پهناوری حکومتش رق وغرب را در هم شکافته بود . از طرفی با رفتار نیکوی امام صادق علیه السّلام کج رفتاری ودروغ عباسیان بر مردم ظاهر شد . این بود که کم کم مردم ، بخصوص مردم ایران که کمک زیادی برای استقرار حکومت عباسیان کرده بودند دچار تشویش افکار شوند وبا فراخوانی امامزادگانی که با حماینت مالی ومعنوی ائمّه اطهار برای سست کردن واز بین بردن ریشه های جور وفساد قیام می کردند لبّیک گویند .
موضعگیرى امام صادق(ع) و عکس العمل منصور، علویان را با فتنه سیاستبازان عباسى آشنا ساخت و پرده از پنهانکارى آنها برداشت. از این رو قیام علویان در مصر موسوى رو به اوج نهاد و مخالفتبا خلافت عباسى فراگیر شد. برخى از قیامهاى عصر عباسى به قرار زیر است:
1 - قیام محمد بنعبدالله محض (عصر امام صادق - 145 ه)2 - قیام ابراهیم بنعبدالله محض (عصر امام صادق - اول رمضان 145 ه)3 - فراخوانى علىبنعباس بنحسن (عصر موسوى)4 - قیام فخ به رهبرى حسین بنعلى بنحسن مثلث(عصر موسوى،169 ه)
در قیام فخ برخى از شخصیتهاى هاشمى و غیر هاشمى به شهادت رسیدند و بعضى چون «یحیى بنعبدالله بنحسن» و «ادریس بنعبدالله بنحسن» به ایران و مصر رفتند تا به خونخواهى رهبر قیام فخ قیامهاى دیگرى برپا دارند. هر چند یحیى در کار خود توفیق نیافت و پس از هجرت به منطقه «دیلم» به بغداد فراخوانده شد و به شهادت رسید، ولى ادریس از مصر به مراکش رفت و حکومت ادریسیان را بنا نهاد که تا دو قرن دوام آورد. حکومتى که به قول محمد جواد مغنیه نخستین حکومتشیعه شناخته شد.
موقعیت علمى و منابع مالى قیام کنندگان
عموم رهبران قیام در عصر موسوى و برخى از پیروان آنها از شاگردان مکتب امام صادق(ع) و شخصیتهاى برجسته علمى مذهبى عصر خود بودند که به پارسایى زندگى مىگذراندند.
فهرستشمارى از شخصیتهاى انقلابى مکتب جعفرى به ترتیب زیر است:
1-ابراهیم بنعبدالله محض 2 - محمد بنعبدالله محض3 - حسین على، رهبر
4- قیام سلیمان بنعبدالله5 - یحیى بنعبدالله بنحسن، صاحب دیلم و مرد شماره 2 قیام فخ6 - ادریس بنعبدالله بنحسن، پایهگذار حکومن ادریسیان
با توجه به این نکته که قیامکنندگان عصر موسوى خود از عالمان دینى محسوب مىشدند که مکتب امام معصوم (ع) را درک کرده، از آن بهره برده و آنگاه اقدام به قیام علیه عباسیان نموده بودند و تایید آنها چون قیام فخ و گسترش آیین وکالت و پذیرش هدایاى خلفاى جور از سوى امام کاظم(ع)، ما را به این نکته هدایت مىکند که منابع مالى قیامکنندگان علاوه بر غنایم جنگى، کمکهاى مالى امام(ع) بوده است.
شیخ صدوق نقل مىکند زمانى که امام کاظم(ع) نزد هارون الرشید حاضر شده هارون غضب خود را پنهان کرد و به دلجویى امام پرداخت و پرسید: چرا به دیدار ما نمىآیى؟ امام فرمود: پهناورى کشورت و دنیا دوستى تو مانع از آن مىشود.
پس از آن هارونالرشید هدایایى به آن حضرت داد و امام در رابطه با قبول هدایا فرمود: «به خدا قسم، اگر من در فکر تزویج افراد مجرد خاندان ابوطالب نبودم که تا نسل او براى همیشه قطع نشود، هرگز این هدایا را نمىپذیرفتم».
از طرفى وقتى ائمه طاهرین(ع) مىخواهند اصحاب خود را توثیق نمایند از عبارت «حزب آبائى» و «من حزبنا» استفاده مىکنند. چنانکه امام رضا(ع) در توثیق اسماعیل بن خطاب و صفوان بنیحیى فرمایند: «رحم الله اسماعیل بنالخطاب، رحم الله صفوان، فانهما من حزب آبائى و من کان من حزبنا ادخله الله الجنة».
به سبب اینکه قیامکنندگان ولایت ائمه طاهرین(ع) را پذیرفته و ائمه پیروى آنها را تایید کردهاند، در ردیف افراد حزب آنها، که همان حزب الله است داخل شدهاند. پیشوایان دینى نیز سرپرستى آنها را پذیرفته و منابع مالى آنها را هم تامین مىکنند. از این رو امام کاظم(ع) حتى هدایاى خلفاى جور را مىپذیرد تا به خاندان ابوطالب رساند، خاندان پرشور شیعهاى که قیامهاى عصر موسوى را برپا مىنمایند.
وکلا و کارگزاران امام کاظم(ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ریمه اهل بیت دوشنبه بیست و نهم آبان 1385 14:44
کریمه اهل بیت ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، همراه با کاروانی که عازم نقاط مرکزی ایران بود به ایران تشریف می آورند ، تعدادی از خویشاوندان واز جمله برادران وبرادرزاده ها وخواهران وخواهرزاده ها و خاندان بنی هاشم اعم از سادات حسنی وحسینی برای زیارت مولا وامام خود حضرت امام رضا علیه السّلام وارد ایران می شوند .
از قراین وشواهد معلوم است که در نزدکی ساوه یا در شهر ساوه درگیری ونزاع خونینی بین یاران حضرت فاطمه معصومه که سادات علوی بودند با لشکریان عباسی در می گیرد . تعداد زیادی از برادران حضرت فاطمه در آن درگیری به شهادت می رسند واین واقعه دو سال قبل از شهادت حضرت امام رضا علیه السّلام در سال 201 هجری قمری بود .
وحضرت معصومه به اقوال مختلف دچار بیماری می شوند وبه بازماندگان دستور می دهند که به جای رفتن به خراسان به سمت قم بروند . چون در قم یاران اهل بیت حضور داشتند واز باقیماندگان شجره طیبه حمایت می کردند .
بنابراین حضرت فاطمه معصومه به همراه اعضای باقی مانده از نزاع خونین ساوه به سمت قم حرکت می کنند ودر قم ساکن می شوند .
مردم قم که از قدیم عاشق اهل بیت نبوت بودند به سمت خانه حضرت کوچ می کنند ودلهای شان را به سیده خود می سپارند ولی اجل مهلت نداد وایشان پس از 16 یا 17 روز اقامت در قم به دیار حق می شتابند وروح ملکوتی شان به جوار حق می رود .
حضرت فاطمه معصومه در واقع پیش مرگ برادر بزرگ وعزیزش امام رضا (ع) می شود . و پس از وفات ایشان ابتدا برادرزاده گرانقدر شان دختر امام جواد علیه السّلام بارگاهی درست می کنند که کم کم در طول تاریخ توسّط مردم وپادشاهان دوست دار اهل بیت ترمیم می شود .
قصد نویسنده از این مقال کوچک وگزیده یک نتیجه است وآن هم این است که حضرت معصومه نمی توانست به دلیل بیماری ساده ویا فقط داغ فقدان برادران وفات نموده باشد .چون او برادرزاده حضرت زینب بانوی صبر بود . از طرفی عشق واشتیاق زیارت امام رضا علیه السّلام را به هیچ چیز عوض نمی کرد .
پس چرا حضرت از عشق ومیل زیارت برادر بزرگوار کوتاه آمد وراهش را به سمت قم عوض نمود .؟
برای جواب این مورد باید به درگیری حوالی ساوه برگشت .در تواریخ آمده که مردم ساوه قریب به اتفاق در آن زمان مخالف خاندان نبوت بودند و بیشتر برای خلافت مرکزی عباسیان خبرچینی ویا جاسوسی می کردند . واز طرفی این گروه هرگز نمی توانستند سپاه بزرگی را تشکیل دهند وبیشتر برای ضربه زدن آنی به کاروانی حرکت می کردند واجناس به سرقت رفته را برای خود شیرینی به سران شان می فرستادند . به همین دلیل است که در این درگیری عدّه ای از برادران و تمام خواهران حضرت فاطمه معصومه به سلامت راهی قم می شوند .
نظر نویسنده براین است که در این درگیری که بیشتر شبیه درگیری راهزنانه بود ، با مقاومت برادران حضرت فاطمه ، به درازا کشیده شد وطرفین با کشته دادن افراد دست از مخاصمه کشیدند . طبعا“ قوای ایرانی مسقر برای خودشیرینی هم که شده بود درخواست کمک می کرد وتا نرسیده به خراسان تمام کاروان همراه با حضرت معصومه را به شهادت می رساند .
اینجا بود که حضرت معصومه (به نظر نویسنده ) برای دفاع از برادران در کاروان حرکت می کند وبه احتمال زیاد زخمی برمی دارد که کاری می شود . وبه همین دلیل ادامه طریق را سودمند نمی داند و همراهان را به سمت قم هدایت می کند که شهر دوست داران اهل بیت بود ومردم آن هم بر جوانان وسادات علوی پناه می دادند واز طرفی دیگر احتمال اینکه در بین راه زخم کاری او مرگ ناخواسته را نصیبش سازد ویا درگیری های این خاندان گزندی را متوجّه امام رضا علیه السّلام که در مرو ولیعهد بود نکند ، تصمیم بسیجی وار وشهادت طلبانه ای را می گیرد وباقیمانده عزیزانش را به سمت قم هدایت می کند .
این احتمال که حضرت فاطمه معصومه در قم چونان مادرش فاطمه زهرا که پس از زخم بین در ودیوار بیت الاحزان در منزل به شهادت رسید ند ویا به زهر جفای مردم ساوه آن زمان که طرفداران دشمن بودند مسموم شده باشند بسیار است . چون با توجّه به اقامت حضرت در قم وبا توجّه به اینکه طبیبان بر بالین حضرت آماده می شوند وحضرت را جواب می گویند شاهد دیگری دال بر این است که احتمالا“ حضرت فاطمه در این درگیری مجروح ویا مسموم شده بودند . البته نباید دور از نظر داشت که طبابت در ایران در آن زمان سرآمد سایر ملل بود و در قرن بعد ظهور زکریا رازی وابن سینا نشان دهنده اوج پیشرفت علم طبابت در ایران بود .
در مکان شهادت حضرت فاطمه معصومه قریب به 6 امامزاده دیگری هم مدفون هستند که تاریخ نگاران در کیفیت وکمیت آن سخنان متفاوتی گفته اند . وهمگی در کنار حضرت فاطمه شهیده آرام گرفته اند .
شهر قم در نزد پیامبر وائمّه اطهار از جایگاه ویژه ای برخوردار بود وائمّه اطهار از جایگاه رفیع این شهر در علم وصداقت وایمان سخنانی را بیان نموده اند که موجود است وبه خصوص بر بزرگواری کریمه اهل بیت سخنان زیادی را ارائه نمودند که جالب توجّه و تأمّلند . البته باید دانست که قم همیشه شهر علم ودانش بود وحتی سعی براین داشت که از سیاست دوری گزیند . تا اینکه بزرگ مردی چون آیت الله حائری یزدی حوزه علمیه قم را تأسیس وسپس با تلاش وتکاپو با توجّه به درگیری های نجف اشرف و بیروت ، واز طرف دیگر با توجّه به ظهور مردان بزرگی چون حضرت آیت الله امام خمینی رحمه الله علیه ، سمت وسوی دانش پذیری شهر قم که با فتوای میرزای شیرازی نسبت به تحریم تنباکو حالت نیمه سیاسی یا بینش سیاسی گرفته بود ، به محل نشست وجلسات سیاسی هم بدل شد . علما وفضلاء در دروس خود به خصوص در دروس خارج فقه خود به مسایل روز وسیاست می پرداختند وجرأت کردند در مورد مسایل سیاسی روز کتاب بنویسند . (با توجّه به خفقان سیاسی که وجود داشت ) و همه این امور توسّط مردی آسمانی با فریاد گره خورده خود بر آسمان قم طنین انداز شد که او کسی جز حضرت امام خمینی رحمه الله علیها نبود . امروز دیگر شهر قم را به برکت حضور معطّر حضرت فاطمه معصومه و سادات وعلما می توان به بنیاد نرم افزاری اسلامی در کل دنیا توصیف نمود که منادی نجواهای عارفانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها وپدران وبرادرانش است .
این اثر پیش کش بانویی که آب را ورق می زند وآسمان به یمن وجودش باران رحمت خود را می ریزاند وهمه او را به نام فاطمه می شناسند وافراد زیادی نیابتا“ در جوارش بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سلام می دهند . واوبی تردید پس از امام رضا علیه السّلام زیباترین روح خدایی در آسمان ایران است .
سلام براو باد بر روزی که متولّد شد وبر روزی که برای حمایت برادر شتافت وبر روزی که در غربت پیش مرگ برادر شد .
یا حق – حسین قاسم نژاد 22/8/1385
در حیات پدر
حضرت امام موسی علیه السّلام دارای چهار دختر به نام های فاطمه بود که بزرگترین فاطمه کبرا سلام الله علیها در قم مدفون است . فاطمه وسطی در اصفهان مدفون است وفاطمه صغری در کشور آذربایجان وفاطمه اخری در رشت مدفون است . وهیچ کدام از این چهار خواهر ازدواج نکرده اند . چون بعد از شهادت امام موسی علیه السّلام اجازه این خواهران کوچک در دست امام رضا علیه السّلام بود که آنها به برادر نرسیدند . هرچند به دنبالش آمدند ولی پیشامدهای پیاپی آنها را از هم جدا نمود و هرکسی را مقیم وطنی نمود . تا همه آفاق ایران فاطمه ای داشته باشند تا در جوارش بر مادر بزرگوارشان فاطمه زهرا سلام الله علیها عقده دل را بگشایند .
نـام شـریـف آن بـزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت ، ((معصومه )) است . پـدر بـزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع ) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س ) است که آن بانو مادر امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا(ع ) نیز مى باشد، لذا حضرت معصومه (س ) با حضرت رضا (ع ) از یک مادر هستند.ولادت آن حـضـرت در روز اول ذیـقـعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده اسـت . دیـرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در شـهـر بـغـداد شدند، لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا(ع ) بزرگ شدند.
دوران زندگی حضرت فاطمه برابر بود با اقتدار حکومت عباسیان به خصوص هارون الرشید که پهناوری حکومتش رق وغرب را در هم شکافته بود . از طرفی با رفتار نیکوی امام صادق علیه السّلام کج رفتاری ودروغ عباسیان بر مردم ظاهر شد . این بود که کم کم مردم ، بخصوص مردم ایران که کمک زیادی برای استقرار حکومت عباسیان کرده بودند دچار تشویش افکار شوند وبا فراخوانی امامزادگانی که با حماینت مالی ومعنوی ائمّه اطهار برای سست کردن واز بین بردن ریشه های جور وفساد قیام می کردند لبّیک گویند .
موضعگیرى امام صادق(ع) و عکس العمل منصور، علویان را با فتنه سیاستبازان عباسى آشنا ساخت و پرده از پنهانکارى آنها برداشت. از این رو قیام علویان در مصر موسوى رو به اوج نهاد و مخالفتبا خلافت عباسى فراگیر شد. برخى از قیامهاى عصر عباسى به قرار زیر است:
1 - قیام محمد بنعبدالله محض (عصر امام صادق - 145 ه)2 - قیام ابراهیم بنعبدالله محض (عصر امام صادق - اول رمضان 145 ه)3 - فراخوانى علىبنعباس بنحسن (عصر موسوى)4 - قیام فخ به رهبرى حسین بنعلى بنحسن مثلث(عصر موسوى،169 ه)
در قیام فخ برخى از شخصیتهاى هاشمى و غیر هاشمى به شهادت رسیدند و بعضى چون «یحیى بنعبدالله بنحسن» و «ادریس بنعبدالله بنحسن» به ایران و مصر رفتند تا به خونخواهى رهبر قیام فخ قیامهاى دیگرى برپا دارند. هر چند یحیى در کار خود توفیق نیافت و پس از هجرت به منطقه «دیلم» به بغداد فراخوانده شد و به شهادت رسید، ولى ادریس از مصر به مراکش رفت و حکومت ادریسیان را بنا نهاد که تا دو قرن دوام آورد. حکومتى که به قول محمد جواد مغنیه نخستین حکومتشیعه شناخته شد.
موقعیت علمى و منابع مالى قیام کنندگان
عموم رهبران قیام در عصر موسوى و برخى از پیروان آنها از شاگردان مکتب امام صادق(ع) و شخصیتهاى برجسته علمى مذهبى عصر خود بودند که به پارسایى زندگى مىگذراندند.
فهرستشمارى از شخصیتهاى انقلابى مکتب جعفرى به ترتیب زیر است:
1-ابراهیم بنعبدالله محض 2 - محمد بنعبدالله محض3 - حسین على، رهبر
4- قیام سلیمان بنعبدالله5 - یحیى بنعبدالله بنحسن، صاحب دیلم و مرد شماره 2 قیام فخ6 - ادریس بنعبدالله بنحسن، پایهگذار حکومن ادریسیان
با توجه به این نکته که قیامکنندگان عصر موسوى خود از عالمان دینى محسوب مىشدند که مکتب امام معصوم (ع) را درک کرده، از آن بهره برده و آنگاه اقدام به قیام علیه عباسیان نموده بودند و تایید آنها چون قیام فخ و گسترش آیین وکالت و پذیرش هدایاى خلفاى جور از سوى امام کاظم(ع)، ما را به این نکته هدایت مىکند که منابع مالى قیامکنندگان علاوه بر غنایم جنگى، کمکهاى مالى امام(ع) بوده است.
شیخ صدوق نقل مىکند زمانى که امام کاظم(ع) نزد هارون الرشید حاضر شده هارون غضب خود را پنهان کرد و به دلجویى امام پرداخت و پرسید: چرا به دیدار ما نمىآیى؟ امام فرمود: پهناورى کشورت و دنیا دوستى تو مانع از آن مىشود.
پس از آن هارونالرشید هدایایى به آن حضرت داد و امام در رابطه با قبول هدایا فرمود: «به خدا قسم، اگر من در فکر تزویج افراد مجرد خاندان ابوطالب نبودم که تا نسل او براى همیشه قطع نشود، هرگز این هدایا را نمىپذیرفتم».
از طرفى وقتى ائمه طاهرین(ع) مىخواهند اصحاب خود را توثیق نمایند از عبارت «حزب آبائى» و «من حزبنا» استفاده مىکنند. چنانکه امام رضا(ع) در توثیق اسماعیل بن خطاب و صفوان بنیحیى فرمایند: «رحم الله اسماعیل بنالخطاب، رحم الله صفوان، فانهما من حزب آبائى و من کان من حزبنا ادخله الله الجنة».
به سبب اینکه قیامکنندگان ولایت ائمه طاهرین(ع) را پذیرفته و ائمه پیروى آنها را تایید کردهاند، در ردیف افراد حزب آنها، که همان حزب الله است داخل شدهاند. پیشوایان دینى نیز سرپرستى آنها را پذیرفته و منابع مالى آنها را هم تامین مىکنند. از این رو امام کاظم(ع) حتى هدایاى خلفاى جور را مىپذیرد تا به خاندان ابوطالب رساند، خاندان پرشور شیعهاى که قیامهاى عصر موسوى را برپا مىنمایند.
وکلا و کارگزاران امام کاظم(ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
اهل بیت چه کسانی هستند
طبق احادیث متواتر و بیشماری که از طریق شیعه و حتی سنی وارد شده است، آیه تطهیر درباره پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او نازل شده است. این احادیث درکتابهای معتبر اهل تسنن همچون صحیح مسلم، مسند احمد، درالمنثور، مستدرک الحاکم، ینابیع الموده، جامع الاصول، الصواعق المحرقه، سنن ترمذی، نورالابصار، مناقب خوارزمی و... موجود است و درکتابهای شیعه فراوان است از جمله احادیثی که در منابع اهل تسنن آمده است احادیث ذیل است.
انس ابن مالک می گوید: رسول خدا(ص) تا مدت شش ماه هنگام نماز که به خانه حضرت زهرا(س) میرسید، می فرمود: ای اهل بیت من برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
حضرت علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هر روز صبح درب منزل ما تشریف آورده و می فرمود: خدا شما را رحمت کند برای نماز برخیزید، انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیراً.
پیغمبر اکرم(ص) مدتی این برنامه را ادامه داد که مصداق اهل بیت برای همه مشخص شود و به اهمیت موضوع توجه پیدا کنند.
شریک ابن عبدالله میگوید: بعد از رحلت رسول خدا حضرت علی(ع) خطبه خوانده و فرمود: شما را به خدا سوگند آیا جز من و اهل بیتم، کسی را سراغ دارید که آیه«انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُم تَطهیرا»ًدربارهاش نازل شده باشد؟ مردم عرض کردند: نه.
و همچنین حضرت علی(ع) به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند! آیه تطهیر درباره من و همسرم و فرزندانم نازل شده است یا درباره تو و خانوادهات؟ پاسخ داد: درباره تو و خانوادهات.
اشکال: بعضی گفتهاند؛ آیه تطهیر درباره زنان پیغمبر نازل شده؛ زیرا آیات قبل و بعد از آن هم درباره زنهای پیغمبر اکرم)ص) یا لااقل زنان پیغمبر اکرم(ص) هم شامل آیه تطهیر میشوند؛ بنابراین دلیل عصمت نیست؛ زیرا کسی زنان پیغمبر را معصوم نمیداند.
پاسخ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین(ره) به چند صورت پاسخ داده است.
این احتمال اجتهاد در مقابل نصّ است؛ زیرا روایات زیادی که به حد تواتر رسیده است و در شأن نزول آیه آمده میگوید: درباره پیغمبر و فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) است. اگر درباره زنهای پیغمبر(ص) بود، باید به صورت خطاب مؤنث آمده باشد نه مذکر؛ یعنی باید چنین باشد انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُنَّ الرِجسَ ویُِطَهِرَکُنَّ تَطهیرا.ً آیه تطهیر بین آیههای قبل و بعد جمله معترضه است و این بین عرب های فصیح مرسوم است و در قرآن هم آمده است؛«فَلمّا رأی قَمیصهُ قد مَن دبر قالَ انّهُ من کیدکنَّ انَّ کیدَکنَّ عظیمٌ یوسف اَعرِض عَن هذا و استَغفِری لِذَنبِک انَّکَ کُنتَ مِنَ الخاطئین» که جمله«یوسف اعرض عن هذا» خطاب به حضرت یوسف و جمله معترضه است و قبل و بعدش خطاب به زلیخا است.
چکیده
آیة تطهیر (احزاب آیه 33)، از مهمترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (ع) محسوب میگردد مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بخثهای زیادی کردهاند.با توجه به اهمیت این موضوع، آیه را به صورت تطبیقی از دیدگاه مذهب اهل بیت (ع) و اهل سنت بررسی میکنیم و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط، پاسخ خواهیم داد.البته تا کنون در این خصوص کتابهایی نیز نوشته شده است. از این میان، میتوان از کتابهای مجمع الانوار یا آیه تطهیر و حدیث کساء، نوشتة سید حسین موسوی کرمانی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، نوشتة آیت الله سید علی موحد ابطحی، اهل البیت یا چهرههای درخشان در آیه تطهیر؛ نوشتة آیت الله شهاب الدین اشراقی و آیت الله محمد فاضل لنکرانی، همچنین اهل البیت فی آیة التطهیر، نوشتة علامه سید جعفر مرتضی عاملی و آیه تطهیر در کتب دو مکتب، نوشتة علامه سید مرتضی عسکری نام برد.اما با وجود این، در هیچ یک از کتب مذکور، همة شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیة تطهیر جمع بندی و نقد و بررسی نشده است. که ما در این اثر به این نکته، توجه کردهایم. بنابر این، مباحث ارائه شده در این نوشتار شامل این بخشهاست:بخش اوّل: تفسیر و تبیین اجمالی آیة تطهیر؛ بخش دوم: آیة تطهیر از دیدگاه روایات فریقین؛ بخش سوم: آیه تطهیر از دیدگاه مفسران فریقین؛ بخش چهارم: نقد و بررسی شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط به آیةتطهیر؛ بخش پایانی: نتایج به دست آمده از مباحث گذشته.
بررسی مهمترین لغات آیة تطهیر
خداوند متعال در این سورة چنین میفرماید:...انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً ؛ «خدا فقط میخواهد پلیدی و [گناه] را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. با توجه به اختصاص این نوشتار به همین بخش از آیه، مهمترین واژه های آن را بررسی میکنیم:
1. إنما:
لفظ «إنما» در زبان عربی بیان کننده حصر و انحصار مطلبی است که پس از آن ذکر میشود. همین مطلب را میتوان از آیات متعدد قرآن کریم نیز به دست آورد. به عنوان مثال، خداوند متعال میفرماید:
قُلْ اِنَّماَ هُوَ اِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَرِیٌ مِمَّا تُشرِکوُنَ؛(2)بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار میدهید، بیزارم.
بدون شک یگانه بودن معبود و بیزاری پیامبر خدا (ص) از شرک مشرکان مطلبی است که در آن به طور روشن حصر و انحصار به چشم میخورد.(3) آیة شریف تطهیر نیز با توجه به اینکه با لفظ «إنما» شروع شده، دارای دو انحصار است که عبارت اند از:
الف ـ انحصار اراده و خواست خداوند متعال در تطهیر و دور کردن پلیدی؛ب ـ انحصار این عصمت و دوری از پلیدیها و عیوب در اهل بیت.(4)
2. اراده:
راغب اصفهانی چنین میگوید:
فمتی قیل: اراد الله کذا، فمعناه: حکم فیه انه کذا و لیس بکذا؛(5)هر گاه گفته شود: اراد الله؛ خدا اراده کرده است، معنایش آن است که خدا حکم کرده چنین باشد، در حالی که چنین نبوده است.
آیت الله سید علی اکبر قرشی مینویسد: «رود: طلب کردن، خواستن؛ اراده به معنای قصد از همین مادّه است.»(6)به طور کلی، آنچه از دیدگاه واژه شناسان قرآن و زبان عربی به دست میآید، این است که واژة اراده در مورد انسانها به معنای طلب کردن، اختیار و قصد نمودن و دربارة خداوند متعال به معنای اراده، حکم و دستور به کار میرود.
3. رجس:
احمد بن محمد الفیومیمیگوید: