لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نابرابری ارث زن و مرد
مقدمه :
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است.
● در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم:
۱) یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است.
۲) این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن. درآنجا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این دوره اززندگی زن را دارا شود.
۳) حقیقت این است که در عصر نزولآیات ارث بر مسلمانان، هیچ زمینهای برایطرح حقوق زن وجود نداشت. مسلمانانی کهدر انتظار نزول آیات الهی پیرامون مسایلزندگی بودند، برخی همان کسانی بودند که تازمانی پیش زن را جزو دارایی مرد برمیشمردند و هیچ گاه تصور نمیکردند کهاسلام برای زن سهمی از ارث قرار دهد. رسول اکرمصلی الله علیه وآله که آگاهترین فرد بهرویدادها و افکار زمان خود بود، خوبمیدانست که طرح مسایل حقوقی زنان درآن دوره، باواکنش رو به رو خواهدشد.ازدیدگاه مردمان آن روزگار، زن موجودیضعیف است که حتی اگر بخواهد از مزیتیبرخوردار شود باید امتیازش ازمرد کمترباشد. تصور این که زن در یکی از حقوقخانوادگی یا اجتماعی هم تراز مرد شود واقعافاجعه آفرین بود. از این رو بایست هر حکمیبه نفع زن به تصویب میرسد، به گونهایزیرکانه بیان شود که نه زن از چیزی محرومماند، نه مرد در مقابل آن به واکنش و ستیزواداشته شود. موضوع ارث از آن نمونه احکام بود کهبسیار دقیق و زیرکانه مطرح شد و شاید بتوانچنین استنباط کرد که در آن عصر به آسانیکسی از مردان انحصار طلب به ژرفای آن - کهبه نفع زن طرحریزی شده بود.- پینبرد تا درمقابلش جبههگیری کند.
مساله ارث زن درحالی مطرح گردید که درمیان مردم عربهرگاه مردی میمرد، فرزندان، زن پدر خود رابه ارث دراختیار میگرفتند و با وی ازدواجمیکردند یا او را به عقد دیگری در میآوردندو مهریه او را مانند دیگر اموال، میان خودقسمت میکردند. این پدیده زشتسبب شدکه آیهای از قرآن (سوره نساء، آیه ۲۲) آنان رااز این کار بازدارد و رفته رفته بدانها تفهیمشود که زن همانند مرد دارای حقوقی استکه باید محترم شمرده شود. با نزول آیه ارث «فللذکر مثل حظالانثیین» (نساء، آیه ۱۷۶) گفتگوها بالا گرفت.چون برطبق آن آیه، زن نیز از ارث بهرهمیبرد، اگرچه به مقدار نصف مرد. لطافت آیهارث یکی درآن بود که در ابتدا از حق مردسخن میگفت ولی در اصل نخست اعتراف بهحق زن داشت. آیه نمی فرمود: «ای زنان،ارث شما نصف ارث مردان است.» بلکهفرموده است: «ای مردان! ارث وبهره شما دوبرابر بهره زنان است.» این تعبیر در حقیقتمیزان در ارث را حق زن قرار میدهد. زیرابرای تعیین مقدار ارث مرد، وی باید نخستبه حق زن اعتراف کند و آنگاه به همراه دوبرابر آن برای خود طلب نماید. بر طبق مفادآیه، نخستباید «بهره زن» مشخص وپرداخته شود و آنگاه نصیب مرد خود به خودمعلوم میشود.این موضوع مانند آن است کهبخواهند دوازده سیب را میان یک دختر ویک پسر تقسیم کنند. به پسر میگویند:سیبها باید طوری تقسیم شود که شما دوبرابر سهمیه دختر برداری.
پس وی نخستباید سیبها را به سه قسمت مساوی تقسیمکند و پس از اعتراف به حق دختر و تقدیمیک سهم آن به وی، دو برابر آن را برای خودبردارد. تا همین جا مرد دلخوش از دو برابر بودنسهمیه خود است و چندان اعتراضی به حکمندارد و زن محروم گذشته نیز از این که بااحترام، بخشی ازارث به وی تعلق گرفتهخرسند است. با این تقسیم - به طور مثال -ازدوازده میلیون تومان پول که از پدری بهتنها دختر و پسرش ارث برسد، چهار میلیونسهم دختر میشود و هشت میلیون سهمپسر. این به ظاهر پایان تقسیم ارث میانپسر و دختر (مرد و زن) است ولی در حقیقتکار به پایان نرسیده است. زن در هنگام تقسیم ارث، نصف بهره مردرا به دست آورده است ولی از طرفی از سویخداوند میان زن و مرد احکامی مقرر شدهاست که این کاستی برای زن جبران میشودو چه بسا سهمیه او بیشتر از مرد میگردد.زیرا با طرح چند وظیفه بر مرد، او موظف بهپرداخت مخارجی است که زن عهده دار آننیست.
● برخی از آنها بدین قرار است:
۱) پرداخت مخارج خانواده (همسر،فرزندان و پدر و مادر). زن در این مرحله وظیفهای ندارد و مردعهده دار تامین مخارج است و در صورتنیاز، مرد است که باید نیاز آنان را برآورد.
۲) پرداخت دیه. هرگاه فرزندان (دختر یا پسر) به سببانجام کاری به پرداخت دیه محکوم شوند، درحقیقت مرد است که باید این دیه را بپردازدنه زن. هرگاه فامیل هم ناچار به پرداخت دیهشوند، مردان فامیل عهده دار پرداخت آنجریمهاند نه زنان.
۳) پرداخت مهریه. در هنگام خواستگاری و ازدواج، مرد استکه به زن مهریه میدهد نه به عکس.
۴) مخارج کار خانه و شیردادن به بچهها. مرد وظیفه دارد که در صورت تقاضای زن،نسبتبه انجام کار خانه و شیردادن به اطفال،به وی مزد دهد و حال آن که در انجام کارهایمرد، لازم نیست زن چیزی به مرد بپردازد.
۵) و غیره. با توجه به احکام نامبرده، آنچه مرد درارث به دست آورده در حقیقتبیشتر بهمصرف زن میرسد و گاه بهره واقعی او ازنصف ارث هم کمتر میشود. بنابراین بایدسهمیه زن و مرد در این موضوع را به حقوقو در آمد تعبیر کنیم. زن حقوق کمتری از مرددارد ولی در واقع در آمد وی مساوی با او یا بیشتراز وی است. افزون بر همه اینها، زن ناچارنیستحاصلدسترنجخود در بیرون خانه را به مصرفخانه برساند. آنچه او کسب میکند - در خانهباشد یا بیرون - به خود او تعلق دارد; در حالیکه مرد حاصل کار خود را - به دلیل حقوقی کهبر عهده اوست - به خانه میآورد و به مصرفخانوادهاش میرساند
نابرابری ارث زن و مرد
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟»
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است. در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم: ۱ - یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است. ۲ - این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن.
در آن جا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نابرابری ارث زن و مرد
مقدمه :
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است.
● در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم:
۱) یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است.
۲) این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن. درآنجا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این دوره اززندگی زن را دارا شود.
۳) حقیقت این است که در عصر نزولآیات ارث بر مسلمانان، هیچ زمینهای برایطرح حقوق زن وجود نداشت. مسلمانانی کهدر انتظار نزول آیات الهی پیرامون مسایلزندگی بودند، برخی همان کسانی بودند که تازمانی پیش زن را جزو دارایی مرد برمیشمردند و هیچ گاه تصور نمیکردند کهاسلام برای زن سهمی از ارث قرار دهد. رسول اکرمصلی الله علیه وآله که آگاهترین فرد بهرویدادها و افکار زمان خود بود، خوبمیدانست که طرح مسایل حقوقی زنان درآن دوره، باواکنش رو به رو خواهدشد.ازدیدگاه مردمان آن روزگار، زن موجودیضعیف است که حتی اگر بخواهد از مزیتیبرخوردار شود باید امتیازش ازمرد کمترباشد. تصور این که زن در یکی از حقوقخانوادگی یا اجتماعی هم تراز مرد شود واقعافاجعه آفرین بود. از این رو بایست هر حکمیبه نفع زن به تصویب میرسد، به گونهایزیرکانه بیان شود که نه زن از چیزی محرومماند، نه مرد در مقابل آن به واکنش و ستیزواداشته شود. موضوع ارث از آن نمونه احکام بود کهبسیار دقیق و زیرکانه مطرح شد و شاید بتوانچنین استنباط کرد که در آن عصر به آسانیکسی از مردان انحصار طلب به ژرفای آن - کهبه نفع زن طرحریزی شده بود.- پینبرد تا درمقابلش جبههگیری کند.
مساله ارث زن درحالی مطرح گردید که درمیان مردم عربهرگاه مردی میمرد، فرزندان، زن پدر خود رابه ارث دراختیار میگرفتند و با وی ازدواجمیکردند یا او را به عقد دیگری در میآوردندو مهریه او را مانند دیگر اموال، میان خودقسمت میکردند. این پدیده زشتسبب شدکه آیهای از قرآن (سوره نساء، آیه ۲۲) آنان رااز این کار بازدارد و رفته رفته بدانها تفهیمشود که زن همانند مرد دارای حقوقی استکه باید محترم شمرده شود. با نزول آیه ارث «فللذکر مثل حظالانثیین» (نساء، آیه ۱۷۶) گفتگوها بالا گرفت.چون برطبق آن آیه، زن نیز از ارث بهرهمیبرد، اگرچه به مقدار نصف مرد. لطافت آیهارث یکی درآن بود که در ابتدا از حق مردسخن میگفت ولی در اصل نخست اعتراف بهحق زن داشت. آیه نمی فرمود: «ای زنان،ارث شما نصف ارث مردان است.» بلکهفرموده است: «ای مردان! ارث وبهره شما دوبرابر بهره زنان است.» این تعبیر در حقیقتمیزان در ارث را حق زن قرار میدهد. زیرابرای تعیین مقدار ارث مرد، وی باید نخستبه حق زن اعتراف کند و آنگاه به همراه دوبرابر آن برای خود طلب نماید. بر طبق مفادآیه، نخستباید «بهره زن» مشخص وپرداخته شود و آنگاه نصیب مرد خود به خودمعلوم میشود.این موضوع مانند آن است کهبخواهند دوازده سیب را میان یک دختر ویک پسر تقسیم کنند. به پسر میگویند:سیبها باید طوری تقسیم شود که شما دوبرابر سهمیه دختر برداری.
پس وی نخستباید سیبها را به سه قسمت مساوی تقسیمکند و پس از اعتراف به حق دختر و تقدیمیک سهم آن به وی، دو برابر آن را برای خودبردارد. تا همین جا مرد دلخوش از دو برابر بودنسهمیه خود است و چندان اعتراضی به حکمندارد و زن محروم گذشته نیز از این که بااحترام، بخشی ازارث به وی تعلق گرفتهخرسند است. با این تقسیم - به طور مثال -ازدوازده میلیون تومان پول که از پدری بهتنها دختر و پسرش ارث برسد، چهار میلیونسهم دختر میشود و هشت میلیون سهمپسر. این به ظاهر پایان تقسیم ارث میانپسر و دختر (مرد و زن) است ولی در حقیقتکار به پایان نرسیده است. زن در هنگام تقسیم ارث، نصف بهره مردرا به دست آورده است ولی از طرفی از سویخداوند میان زن و مرد احکامی مقرر شدهاست که این کاستی برای زن جبران میشودو چه بسا سهمیه او بیشتر از مرد میگردد.زیرا با طرح چند وظیفه بر مرد، او موظف بهپرداخت مخارجی است که زن عهده دار آننیست.
● برخی از آنها بدین قرار است:
۱) پرداخت مخارج خانواده (همسر،فرزندان و پدر و مادر). زن در این مرحله وظیفهای ندارد و مردعهده دار تامین مخارج است و در صورتنیاز، مرد است که باید نیاز آنان را برآورد.
۲) پرداخت دیه. هرگاه فرزندان (دختر یا پسر) به سببانجام کاری به پرداخت دیه محکوم شوند، درحقیقت مرد است که باید این دیه را بپردازدنه زن. هرگاه فامیل هم ناچار به پرداخت دیهشوند، مردان فامیل عهده دار پرداخت آنجریمهاند نه زنان.
۳) پرداخت مهریه. در هنگام خواستگاری و ازدواج، مرد استکه به زن مهریه میدهد نه به عکس.
۴) مخارج کار خانه و شیردادن به بچهها. مرد وظیفه دارد که در صورت تقاضای زن،نسبتبه انجام کار خانه و شیردادن به اطفال،به وی مزد دهد و حال آن که در انجام کارهایمرد، لازم نیست زن چیزی به مرد بپردازد.
۵) و غیره. با توجه به احکام نامبرده، آنچه مرد درارث به دست آورده در حقیقتبیشتر بهمصرف زن میرسد و گاه بهره واقعی او ازنصف ارث هم کمتر میشود. بنابراین بایدسهمیه زن و مرد در این موضوع را به حقوقو در آمد تعبیر کنیم. زن حقوق کمتری از مرددارد ولی در واقع در آمد وی مساوی با او یا بیشتراز وی است. افزون بر همه اینها، زن ناچارنیستحاصلدسترنجخود در بیرون خانه را به مصرفخانه برساند. آنچه او کسب میکند - در خانهباشد یا بیرون - به خود او تعلق دارد; در حالیکه مرد حاصل کار خود را - به دلیل حقوقی کهبر عهده اوست - به خانه میآورد و به مصرفخانوادهاش میرساند
نابرابری ارث زن و مرد
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟»
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است. در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم: ۱ - یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است. ۲ - این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن.
در آن جا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جوانه های تربیتی
اسلام عنایت خاصی به تربیت , رشد و شکوفایی شخصیت افراد داشته و عوامل مختلفی را در رسیدن به این هدف معرفی می کند. یکی از این عوامل «وراثت» می باشد. البته شاید نتوان وراثت را از عامل همپای آن , «محیط» جدا کرد و مجزا از آن بحث نمود ، بنابراین ناگزیریم در کنار بحث از وراثت، گریزی به مسأله محیط هم داشته باشیم.
روایات وارده در زمینه وراثت زیاد و گسترده است که برخی از آنها مستقیماً و برخی دیگر به طور ضمنی بر مسأله وراثت دلالت می کنند. به همین جهت ما به طور گذرا فقط به برخی از روایات اشاره می کنیم و بررسی بیشتر را به خوانندگان گرامی واگذار می کنیم.
وراثت در اسلام
قرآن و مسأله وراثت، در قرآن آیه ای نیست که به طور مستقیم به مسأله وراثت اشاره داشته باشد ، بلکه از مفهوم آیه می توان این موضوع را برداشت کرد. که در اینجابه طور مختصر به آیه ای در این زمینه اشاره می شود:
خداوند متعال در سوره نوح آیه27 می فرماید: «اِنّک لاتَذَرهُم یضِلّوا عِبادک وَ لایلِدُوا اِلاّ فاجِراً وَ کفّارا » نوح گفت: « پروردگارا هیچ یک از کافران را زنده نگذار چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند.»
این آیه هم بیانگر تأثیر محیط می تواند باشد و هم تأثیر وراثت. نوح_علیه السلام_ این سخن را به عنوان علت برای درخواستش بیان می کند: اگر درخواست کردم که همه آنها را هلاک کنی، برای این بود که هیچ فایده ای در بقای آنان نیست؛ نه برای مؤمنان و نه برای فرزندان خودشان. اما برای مؤمنان فایده ندارد؛ زیرا که فرزند صالح نمی آورند. نوح_علیه السلام_ معنای اینکه کفار فاسق در آینده جز فاجر و کافر نمی زایند ، را از راه وحی فهمیده بود.1
وراثت در منظر روایات
تعداد روایاتی که به طور مستقیم به وراثت اشاره دارد اندک است و باقی روایاتی که در این مجال به آنها اشاره می کنیم، جزء روایاتی است که به طور ضمنی بر مسأله وراثت اشاره دارد. از جمله روایاتی که دربردارنده مضمون وراثت است عبارتند از:
پیامبر اکرم_صلی الله علیه و آله و سلم_ می فرمایند: «اگر اسپرم مرد بر تخمک زن غالب شود، پسر شبیه مرد و فامیل او می شود و اگر تخمک زن غالب شود، فرزند شبیه مادر و بستگان او می شود.»2
این روایت در واقع بیانگر صفت غالب و مغلوب بودن ژنهاست. ژن هریک از والدین که غالب شود، خصوصیت او در فرزند ظاهر و فرزند شبیه او می شود.
در روایت دیگری از امام علی_علیه السلام_ است که فرمودند: «سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است.»3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جوانه های تربیتی
اسلام عنایت خاصی به تربیت , رشد و شکوفایی شخصیت افراد داشته و عوامل مختلفی را در رسیدن به این هدف معرفی می کند. یکی از این عوامل «وراثت» می باشد. البته شاید نتوان وراثت را از عامل همپای آن , «محیط» جدا کرد و مجزا از آن بحث نمود ، بنابراین ناگزیریم در کنار بحث از وراثت، گریزی به مسأله محیط هم داشته باشیم.
روایات وارده در زمینه وراثت زیاد و گسترده است که برخی از آنها مستقیماً و برخی دیگر به طور ضمنی بر مسأله وراثت دلالت می کنند. به همین جهت ما به طور گذرا فقط به برخی از روایات اشاره می کنیم و بررسی بیشتر را به خوانندگان گرامی واگذار می کنیم.
وراثت در اسلام
قرآن و مسأله وراثت، در قرآن آیه ای نیست که به طور مستقیم به مسأله وراثت اشاره داشته باشد ، بلکه از مفهوم آیه می توان این موضوع را برداشت کرد. که در اینجابه طور مختصر به آیه ای در این زمینه اشاره می شود:
خداوند متعال در سوره نوح آیه27 می فرماید: «اِنّک لاتَذَرهُم یضِلّوا عِبادک وَ لایلِدُوا اِلاّ فاجِراً وَ کفّارا » نوح گفت: « پروردگارا هیچ یک از کافران را زنده نگذار چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند.»
این آیه هم بیانگر تأثیر محیط می تواند باشد و هم تأثیر وراثت. نوح_علیه السلام_ این سخن را به عنوان علت برای درخواستش بیان می کند: اگر درخواست کردم که همه آنها را هلاک کنی، برای این بود که هیچ فایده ای در بقای آنان نیست؛ نه برای مؤمنان و نه برای فرزندان خودشان. اما برای مؤمنان فایده ندارد؛ زیرا که فرزند صالح نمی آورند. نوح_علیه السلام_ معنای اینکه کفار فاسق در آینده جز فاجر و کافر نمی زایند ، را از راه وحی فهمیده بود.1
وراثت در منظر روایات
تعداد روایاتی که به طور مستقیم به وراثت اشاره دارد اندک است و باقی روایاتی که در این مجال به آنها اشاره می کنیم، جزء روایاتی است که به طور ضمنی بر مسأله وراثت اشاره دارد. از جمله روایاتی که دربردارنده مضمون وراثت است عبارتند از:
پیامبر اکرم_صلی الله علیه و آله و سلم_ می فرمایند: «اگر اسپرم مرد بر تخمک زن غالب شود، پسر شبیه مرد و فامیل او می شود و اگر تخمک زن غالب شود، فرزند شبیه مادر و بستگان او می شود.»2
این روایت در واقع بیانگر صفت غالب و مغلوب بودن ژنهاست. ژن هریک از والدین که غالب شود، خصوصیت او در فرزند ظاهر و فرزند شبیه او می شود.
در روایت دیگری از امام علی_علیه السلام_ است که فرمودند: «سجایای اخلاقی دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است.»3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
مالیات بر ارث مانند سایر منابع مالیاتی بر اساس قانون مالیات های مستقیم مصوب مجلس شورای اسلامی و توسط مأموران تشخیص مالیات بر ارث در سازمان امور مالیاتی محاسبه و وصول می شود. در این راستا، هرگاه در نتیجه فوت شخصی، مالی از متوفی به ورثه برسد، ورّاث یا نماینده قانونی آنها موظفند ظرف مدت 6 ماه از تاریخ فوت متوفی، به سازمان امور مالیاتی محل سکونت مرحوم یا مرحومه مراجعه و با ارایه اسناد مربوطه، صورت اموال و بدهی های وی را در اظهارنامه مخصوص مالیات بر ارث گزارش نمایند. بدین ترتیب، پس از تشکیل پرونده متوفی، گواهینامه تسلیم اظهارنامه مالیات بر ارث صادر و به ورثه داده می شود. این گواهینامه یکی از مدارک مورد نیاز برای اخذ گواهی انحصار وراثت است که باید به مجتمع قضایی مربوطه تسلیم گردد. در این گواهی، اسامی وراث قانونی اعلام و میزان سهم الارث هر یک از آنان مشخص می گردد. نحوه تقسیم ترکه بر اساس قوانین دینی است و همه می دانیم که روش دین، تغییر ناپذیراست. البته با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی زمان و با پیشنهاد سازمان امور مالیاتی و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی، می توان اصلاحیه هایی در قانون مالیات ها صورت داد. برای مثال، در قانون مالیات بر ارث، افزایش معافیت ها و کاهش نرخ مالیات بر ارث تغییر یافته است. در این راستا، آخرین اصلاحیه قانون مالیات های مستقیم مصوب 27 بهمن ماه 1380 مجلس شورای اسلامی، از اول فروردین 1381 در حال اجرا است.
پس از تکمیل پرونده، اموال منقول و غیرمنقول متوفی بر اساس مدارک موجود و به نرخ روز توسط مأموران تشخیص مالیات قیمت گذاری می شود. سپس با کسر بدهی های مورد قبول متوفی مانند مهریه همسر، بدهی به بانک ها و مؤسسات دولتی و غیردولتی، هزینه های کفن و دفن و غیره، ماترک خالص تعیین می گردد. در مرحله بعد، سهم الارث هر یک از وراث بر اساس نرخ های مقرر در قانون مالیات بر ارث، تعیین و به آنان ابلاغ می شود. مأخذ ارزیابی املاک اعم از عرصه و اعیان، براساس دفاتر ارزش معاملاتی مربوط به محل وقوع ملک صورت می گیرد. سایر اموال و حقوق مالی متوفی هم به ارزش آنها در تاریخ فوت محاسبه می گردد.وجوه بازنشستگی، تمام مزایای مربوط به دوران خدمت متوفی، انواع بیمه و خسارات فوت و دیه که به طور یکجا یا مستمر به وراث پرداخت می شود، از پرداخت مالیات معافند. همچنین اموالی که به مؤسسات خیریه یا یکی از سازمان های تحت نظارت دولت بخشیده شده، در صورتی که به تأیید سازمان های مذکور برسد، مشمول معافیت هستند. همچنین 80 درصد اوراق مشارکت و سپرده های متوفی نزد بانک های ایرانی و شعب آنها در خارج از کشور و مؤسسه های اعتباری تحت نظارت بانک مرکزی، 50 درصد ارزش سهام متوفی در شرکت های سهامی مورد پذیرش، 40 درصد ارزش سهام یا سهم الشرکه متوفی در سایر شرکت ها و واحدهای تولیدی، صنعتی، معدنی و کشاورزی نیز مشمول مالیات بر ارث نیستند. از سوی دیگر، ورّاث طبقات اول و دوم نسبت به اموال شهدای انقلاب اسلامی به شرط احراز شهادت توسط یکی از نیروهای مسلح یا بنیاد شهید انقلاب اسلامی، مشمول مالیات بر ارث نمی باشند. البته میزان معافیت وراث طبقه اول یعنی همسر، پدر، مادر و فرزندان از ابتدای سال 1381 به اِزای هر نفر 30 میلیون ریال است و مازاد سهم الارث هر نفر بر اساس نرخ های مصوب مشمول مالیات می باشد. به علاوه، معافیت مذکور برای هر یک از وراث طبقه اول که کمتر از بیست سال سن داشته یا مهجور یا معلول از کارافتاده باشند، مبلغ 50 میلیون ریال خواهد بود. لازم به ذکر است، وراث طبقه دوم و سوم مشمول معافیت نیستند. البته نرخ های مالیاتی تصاعدی اند و هر ورثه فقط باید از یک معافیت استفاده کند
اموالی که به موجب وصیت به وراث تعلق می گیرد، زمانی مشمول مالیات خواهد شد که وصیت با فوت موصی قطعی شده باشد. البته هر فرد مسلمان تنها می تواند تا یک سوم اموال خود را به موجب وصیت نامه عادی یا رسمی به شخص دیگری واگذار کند. چنانچه بیش از ثلث اموال مورد وصیت قرار گیرد، باید همه وراث وصیت نامه مزبور را تأیید و حکم تنفیذ از سوی دادگاه صادر گردد
این مالیات ها به حساب خزانه واریز می گردد تا به مصارف عمومی مملکت برسد.