لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نخست وزیری رزم آرا
مقدمه
زندگینامهعلی رزمآرا در سال 1280 خ. در تهران به دنیا آمد. بعد از سپری شدن دوران طفولیت، یک سال به مکتب خانه ملاباشی رفت و سپس تحصیلات ابتدایی را در مدرسه اقدسیه در پامنار و تا کلاس هفتم در مدرسه انتصاریه گذراند. در ادامه در مدرسه آلیانس که متعلق به صهیونیستها بود ثبتنام کرد، اما نتوانست از عهده درسهای آنجا برآید؛ لذا بعد از سه سال ناگزیر به «مدرسه نظام» مشیرالدوله رفت و در سال 1299 همزمان با کودتای رضاخان با درجه ستوان دومی از آنجا فارغالتحصیل گشت. در سال 1301 با درجه ستوان یکمی به آجودانی فوج پهلوی رسید و سپس با درجه سروانی به فرانسه رفت و دو سال در مدرسه سنسیر دوره دید. در بازگشت به ایران در سال 1306 با درجه سرگردی فرمانده هنگ منصور و در سال 1311 با درجه سرهنگی فرمانده تیپ مستقل لرستان شد. وی در خرداد 1316 ضمن تدریس در دانشگاه جنگ به ریاست دایره جغرافیایی ارتش منصوب گشت. در سال 1318 با عنوان سرتیپی به شورای عالی جنگ راه یافت. بعد از سوم شهریور، فرماندهی لشکر یک به وی واگذار شد. مدت کوتاهی بعد با حفظ سمت، فرماندهی آمادگاه تعلیماتی ارتش را نیز بر عهده گرفت. در سال 1322 ریاست وی بر ستاد ارتش دو ماه بیشتر به طول نینجامید. در اسفند 1322 بعد از مدت کوتاهی تصدی ریاست دفتر نظامی محمدرضا، به فرماندهی دانشکده افسری منصوب شد. در سال 1323 به درجه سرلشکری نایل آمد و مجدداً به ریاست ستاد ارتش رسید. رزم آرا در خرداد 1324 از سوی شاه منتظر خدمت شد و تا چهارده ماه بعد که از سوی دولت قوام دعوت به کار شد، در خانه تحت نظر بود. بعد از چند ماموریت به کردستان، در 11 تیر 1325برای چندمین بار به ریاست ستاد مشترک ارتش رسید و تا زمان نخستوزیری (پنجم تیرماه 1329) در این سمت باقی ماند. رزمآرا روز 16 اسفند 1329 در مسجد سلطانی کشته شد که چگونگی آن به طور دقیق روشن نیست.
سرگذشت رزم آرا
«خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا» که چهار بخش کاملاً مجزا دارد (روایت خاطرات، یادداشت تدوینگر آقای کاوه بیات، گزارش سفر به اروپا، اسناد و مدارک) در نگاه اول، به لحاظ حجم بخشهای مختلف کتاب و اهمیت آنها به هیچ وجه موزون به نظر نمیرسد. این نقیصه با توقف روند خاطرهنگاری صاحب اثر در سال 1324، بسیار پررنگ میشود، به ویژه اینکه تدوینگر، که مسئولیت روایتگری زندگی سیاسی این دوران پراهمیت زندگی رزمآرا را تا مرگ وی به عهده گرفته، در صدد برنیامده تا با ارائه توضیحات ضروری و مورد نیاز خواننده توازان لازم در حجم بخشهای کتاب ایجاد کند. لذا از آنجا که این اثر مهمترین فراز از زندگی رزمآرا، یعنی دوران نخستوزیری وی، را پوشش در خور نمیدهد نمیتواند در ابهامزدایی از چگونگی واگذاری مسئولیت تشکیل کابینه به فردی که محمدرضا پهلوی به شدت نگران قدرت گرفتنش در ارتش بود و سپس چگونگی زمینهچینیها برای حذف فیزیکی این چهره سرشناس نظامی، کمترین تأثیری داشته باشد. باید اذعان داشت برخلاف انتظار بحق خواننده، مطالعه این کتاب به حل هیچ یک از ابهامات فراوان مقطع قبل از روی کار آمدن دولت دکتر مصدق و شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت کمکی نمیکند و خواننده اثر هنگام مطالعه فصل پنجم کتاب با عنوان «در راه سیاست»، این عدم سنخیت حجم فصلها را با اهمیت دوران مختلف زندگی رزمآرا اتفاقی نمیپندارد. این فصل که توسط تدوین کننده بر کتاب افزوده شده میتوانست محققانه و مبسوط، بسیاری از پیچیدگیهای این دوران را روشن سازد، اما وی با عنایتی خاص متعرض فصل پایانی زندگی رزمآرا نشده و ترجیح داده با آوردن عبارتی که بدان اشاره میکنم انتظارات خوانندگان اثر را بیپاسخ گذارد: «با انتصاب رزمآرا به نخستوزیری در تیرماه 1329 سرگذشتی که این مجموعه یادداشتها و ملاحظات سعی در بیان آن داشت از چهارچوب محدود و مشخص «خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا» خارج شده، در عرصهای از تحولات سیاسی کشور تداوم یافت که ابعاد کلی آن شناختهتر از آن است که نیازی به شرح و توضیح بیشتر داشته باشد.» واقعیت آن است که فعل و انفعالات بین سالهای 24 تا 29 در ارتباط با رزمآرا نه تنها شناخته شده نیست، بلکه میبایست آن را ایامی از تاریخ معاصر دانست که پیچیدگیهای بسیارش همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. آنچه نمیتوان در آن تردید داشت اینکه سپهبد رزمآرا در چارچوب رقابتها و تعاملات شکننده قدرت پرسابقه مسلط بر ایران و قدرت تازه به میدان آمده بر مصدر نخستوزیری نشانده شد، زیرا نماینده این دو قدرت، یعنی محمدرضا پهلوی، بشدت به افزایش قدرت وی حساس بود و به درستی خوف آن داشت که این نظامی توانمند در مقطعی جایگزین وی شود. نباید از نظر دور داشت در چند مقطع بعد از خارج ساختن رضاخان از کشور و به پادشاهی رساندن فرزند وی، بحث عدم کفایت این پادشاه جوان در محافل سیاسی به طور جدی مطرح شد، اما برخی معتقدند همین در خوف و رجا قرار دادن پهلوی دوم موجب میشد که وی هیچگونه مقاومتی در برابر خواستههای بیگانگان از خود بروز ندهد. این شیوه قدرتهای مسلط، قربانی شدن افراد کارآمدتر از پادشاه منتخب بیگانه را در پی داشت. به این ترتیب قوامالسلطنه، رزمآرا، علی امینی و... بعد از قرار گرفتن در کانون بازی سیاسی، منزوی یا کشته میشدند. حذف فیزیکی رزمآرا هرچند برحسب ظاهر توسط معارضان قدرتهای مسلط بر کشور صورت گرفت، اما این سکه رویه دیگری نیز داشت که به هر دلیل، تنظیم کنندگان این اثر مایل به عیان شدن آن نبودهاند. از جمله موضوعاتی که میتواند به علاقهمندان تاریخ در روشن شدن ابهامات کمک شایان نماید درک چگونگی رقابت شدید قدرتهای خارجی در ایران بعد از شهریور 1320 است. وحشت از پیروزیهای پیاپی هیتلر موجب رضایت لندن به حضور نظامی متفقین در ایران شد. همین امر زمینه به چالش کشیده شدن قدرت بلامنازع این کشور در ایران را بعد از پایان جنگ جهانی دوم به ویژه از سوی آمریکا فراهم ساخت. روسها نیز که حاضر نبودند بدون دریافت امتیاز نفت شمال (مشابه انگلیسیها در جنوب) به نفوذ رسمی و مداخلات خود در مناطق شمالی کشور پایان دهند با ترفند قوامالسلطنه بدون دریافت امتیازی چشمگیر و پایدار از صحنه رقابت کنار گذشته شدند. در این میان آمریکاییها که توانسته بودند بسیاری از دولتمردان وابسته به غرب را از زیر چتر تشکیلاتی انگلیس خارج و به سوی خود جلب کنند حاضر نبودند سلطه لندن بر نفت ایران آنگونه که در دوران پهلوی اول بود ادامه یابد. انگلیسیها نیز به سهولت حاضر نبودند به پذیرش شریکی تازه نفس و قدرتمندتر از خود در این زمینه تن دهند. این رقابت شدید از جمله در تلاش برای به روی کار آوردن سیاستمداران بومی وابسته به هر یک از دو کشور تجلی مییافت. کوتاهی عمر دولتهای این دوران نمادی از اینگونه درگیریهای شدید پشت پرده به حساب میآمد. حتی بعد از کودتای 28 مرداد تا زمانی که انگلیس به پذیرش برتری و سروری آمریکا تن نداد کارشکنی عوامل آنان علیه یکدیگر بروز مییافت. برای نمونه، جعفر شریفامامی در خاطراتش شمهای از این رقابتها را بطور غیر مستقیم بازگو میکند. کابینه وی که سلطه انگلیس را نمایندگی میکرد در جریان تظاهرات معلمان به سردمداری منوچهر گنجی (از وابستگان به آمریکا) سقوط کرد: «صبح که ساعت هفت پشت میز کارم بودم، تلفن کردم به نصیری صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نیم شد و با او تماس گرفتم گفتم: «آمبولانس فرستادید که جنازه را ببرند؟» گفت «فرستادیم آمبولانس پیدا کنند و آمبولانس هنوز گیر نیامده است.» از این حرفها من تعجب کردم... از آنجا اطمینان پیدا کردم به این که یک دسیسهای در کار است و من بیخود تقلا میکنم. باری جمعیت از خیابان پهلوی راه افتاد به سمت شمال و در سه راه شاه میرفت سمت مجلس موقعی که میرفتند علویکیا به من تلفن کرد که یک افسر خارجی سوار جیپ است و میآید با افرادی در جمعیت تماس میگیرد. گفتم: «آن افسر را توقیف بکنید». ح ل: یک افسر خارجی با لباس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نخست وزیری رزم آرا
مقدمه
زندگینامهعلی رزمآرا در سال 1280 خ. در تهران به دنیا آمد. بعد از سپری شدن دوران طفولیت، یک سال به مکتب خانه ملاباشی رفت و سپس تحصیلات ابتدایی را در مدرسه اقدسیه در پامنار و تا کلاس هفتم در مدرسه انتصاریه گذراند. در ادامه در مدرسه آلیانس که متعلق به صهیونیستها بود ثبتنام کرد، اما نتوانست از عهده درسهای آنجا برآید؛ لذا بعد از سه سال ناگزیر به «مدرسه نظام» مشیرالدوله رفت و در سال 1299 همزمان با کودتای رضاخان با درجه ستوان دومی از آنجا فارغالتحصیل گشت. در سال 1301 با درجه ستوان یکمی به آجودانی فوج پهلوی رسید و سپس با درجه سروانی به فرانسه رفت و دو سال در مدرسه سنسیر دوره دید. در بازگشت به ایران در سال 1306 با درجه سرگردی فرمانده هنگ منصور و در سال 1311 با درجه سرهنگی فرمانده تیپ مستقل لرستان شد. وی در خرداد 1316 ضمن تدریس در دانشگاه جنگ به ریاست دایره جغرافیایی ارتش منصوب گشت. در سال 1318 با عنوان سرتیپی به شورای عالی جنگ راه یافت. بعد از سوم شهریور، فرماندهی لشکر یک به وی واگذار شد. مدت کوتاهی بعد با حفظ سمت، فرماندهی آمادگاه تعلیماتی ارتش را نیز بر عهده گرفت. در سال 1322 ریاست وی بر ستاد ارتش دو ماه بیشتر به طول نینجامید. در اسفند 1322 بعد از مدت کوتاهی تصدی ریاست دفتر نظامی محمدرضا، به فرماندهی دانشکده افسری منصوب شد. در سال 1323 به درجه سرلشکری نایل آمد و مجدداً به ریاست ستاد ارتش رسید. رزم آرا در خرداد 1324 از سوی شاه منتظر خدمت شد و تا چهارده ماه بعد که از سوی دولت قوام دعوت به کار شد، در خانه تحت نظر بود. بعد از چند ماموریت به کردستان، در 11 تیر 1325برای چندمین بار به ریاست ستاد مشترک ارتش رسید و تا زمان نخستوزیری (پنجم تیرماه 1329) در این سمت باقی ماند. رزمآرا روز 16 اسفند 1329 در مسجد سلطانی کشته شد که چگونگی آن به طور دقیق روشن نیست.
سرگذشت رزم آرا
«خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا» که چهار بخش کاملاً مجزا دارد (روایت خاطرات، یادداشت تدوینگر آقای کاوه بیات، گزارش سفر به اروپا، اسناد و مدارک) در نگاه اول، به لحاظ حجم بخشهای مختلف کتاب و اهمیت آنها به هیچ وجه موزون به نظر نمیرسد. این نقیصه با توقف روند خاطرهنگاری صاحب اثر در سال 1324، بسیار پررنگ میشود، به ویژه اینکه تدوینگر، که مسئولیت روایتگری زندگی سیاسی این دوران پراهمیت زندگی رزمآرا را تا مرگ وی به عهده گرفته، در صدد برنیامده تا با ارائه توضیحات ضروری و مورد نیاز خواننده توازان لازم در حجم بخشهای کتاب ایجاد کند. لذا از آنجا که این اثر مهمترین فراز از زندگی رزمآرا، یعنی دوران نخستوزیری وی، را پوشش در خور نمیدهد نمیتواند در ابهامزدایی از چگونگی واگذاری مسئولیت تشکیل کابینه به فردی که محمدرضا پهلوی به شدت نگران قدرت گرفتنش در ارتش بود و سپس چگونگی زمینهچینیها برای حذف فیزیکی این چهره سرشناس نظامی، کمترین تأثیری داشته باشد. باید اذعان داشت برخلاف انتظار بحق خواننده، مطالعه این کتاب به حل هیچ یک از ابهامات فراوان مقطع قبل از روی کار آمدن دولت دکتر مصدق و شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت کمکی نمیکند و خواننده اثر هنگام مطالعه فصل پنجم کتاب با عنوان «در راه سیاست»، این عدم سنخیت حجم فصلها را با اهمیت دوران مختلف زندگی رزمآرا اتفاقی نمیپندارد. این فصل که توسط تدوین کننده بر کتاب افزوده شده میتوانست محققانه و مبسوط، بسیاری از پیچیدگیهای این دوران را روشن سازد، اما وی با عنایتی خاص متعرض فصل پایانی زندگی رزمآرا نشده و ترجیح داده با آوردن عبارتی که بدان اشاره میکنم انتظارات خوانندگان اثر را بیپاسخ گذارد: «با انتصاب رزمآرا به نخستوزیری در تیرماه 1329 سرگذشتی که این مجموعه یادداشتها و ملاحظات سعی در بیان آن داشت از چهارچوب محدود و مشخص «خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا» خارج شده، در عرصهای از تحولات سیاسی کشور تداوم یافت که ابعاد کلی آن شناختهتر از آن است که نیازی به شرح و توضیح بیشتر داشته باشد.» واقعیت آن است که فعل و انفعالات بین سالهای 24 تا 29 در ارتباط با رزمآرا نه تنها شناخته شده نیست، بلکه میبایست آن را ایامی از تاریخ معاصر دانست که پیچیدگیهای بسیارش همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. آنچه نمیتوان در آن تردید داشت اینکه سپهبد رزمآرا در چارچوب رقابتها و تعاملات شکننده قدرت پرسابقه مسلط بر ایران و قدرت تازه به میدان آمده بر مصدر نخستوزیری نشانده شد، زیرا نماینده این دو قدرت، یعنی محمدرضا پهلوی، بشدت به افزایش قدرت وی حساس بود و به درستی خوف آن داشت که این نظامی توانمند در مقطعی جایگزین وی شود. نباید از نظر دور داشت در چند مقطع بعد از خارج ساختن رضاخان از کشور و به پادشاهی رساندن فرزند وی، بحث عدم کفایت این پادشاه جوان در محافل سیاسی به طور جدی مطرح شد، اما برخی معتقدند همین در خوف و رجا قرار دادن پهلوی دوم موجب میشد که وی هیچگونه مقاومتی در برابر خواستههای بیگانگان از خود بروز ندهد. این شیوه قدرتهای مسلط، قربانی شدن افراد کارآمدتر از پادشاه منتخب بیگانه را در پی داشت. به این ترتیب قوامالسلطنه، رزمآرا، علی امینی و... بعد از قرار گرفتن در کانون بازی سیاسی، منزوی یا کشته میشدند. حذف فیزیکی رزمآرا هرچند برحسب ظاهر توسط معارضان قدرتهای مسلط بر کشور صورت گرفت، اما این سکه رویه دیگری نیز داشت که به هر دلیل، تنظیم کنندگان این اثر مایل به عیان شدن آن نبودهاند. از جمله موضوعاتی که میتواند به علاقهمندان تاریخ در روشن شدن ابهامات کمک شایان نماید درک چگونگی رقابت شدید قدرتهای خارجی در ایران بعد از شهریور 1320 است. وحشت از پیروزیهای پیاپی هیتلر موجب رضایت لندن به حضور نظامی متفقین در ایران شد. همین امر زمینه به چالش کشیده شدن قدرت بلامنازع این کشور در ایران را بعد از پایان جنگ جهانی دوم به ویژه از سوی آمریکا فراهم ساخت. روسها نیز که حاضر نبودند بدون دریافت امتیاز نفت شمال (مشابه انگلیسیها در جنوب) به نفوذ رسمی و مداخلات خود در مناطق شمالی کشور پایان دهند با ترفند قوامالسلطنه بدون دریافت امتیازی چشمگیر و پایدار از صحنه رقابت کنار گذشته شدند. در این میان آمریکاییها که توانسته بودند بسیاری از دولتمردان وابسته به غرب را از زیر چتر تشکیلاتی انگلیس خارج و به سوی خود جلب کنند حاضر نبودند سلطه لندن بر نفت ایران آنگونه که در دوران پهلوی اول بود ادامه یابد. انگلیسیها نیز به سهولت حاضر نبودند به پذیرش شریکی تازه نفس و قدرتمندتر از خود در این زمینه تن دهند. این رقابت شدید از جمله در تلاش برای به روی کار آوردن سیاستمداران بومی وابسته به هر یک از دو کشور تجلی مییافت. کوتاهی عمر دولتهای این دوران نمادی از اینگونه درگیریهای شدید پشت پرده به حساب میآمد. حتی بعد از کودتای 28 مرداد تا زمانی که انگلیس به پذیرش برتری و سروری آمریکا تن نداد کارشکنی عوامل آنان علیه یکدیگر بروز مییافت. برای نمونه، جعفر شریفامامی در خاطراتش شمهای از این رقابتها را بطور غیر مستقیم بازگو میکند. کابینه وی که سلطه انگلیس را نمایندگی میکرد در جریان تظاهرات معلمان به سردمداری منوچهر گنجی (از وابستگان به آمریکا) سقوط کرد: «صبح که ساعت هفت پشت میز کارم بودم، تلفن کردم به نصیری صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نیم شد و با او تماس گرفتم گفتم: «آمبولانس فرستادید که جنازه را ببرند؟» گفت «فرستادیم آمبولانس پیدا کنند و آمبولانس هنوز گیر نیامده است.» از این حرفها من تعجب کردم... از آنجا اطمینان پیدا کردم به این که یک دسیسهای در کار است و من بیخود تقلا میکنم. باری جمعیت از خیابان پهلوی راه افتاد به سمت شمال و در سه راه شاه میرفت سمت مجلس موقعی که میرفتند علویکیا به من تلفن کرد که یک افسر خارجی سوار جیپ است و میآید با افرادی در جمعیت تماس میگیرد. گفتم: «آن افسر را توقیف بکنید». ح ل: یک افسر خارجی با لباس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
بسم ا... الرحمن الرحیم
گزارش کارآموزی
رنگ
واحد تهران مرکزی
دانشکده علوم گروه شیمی
مکان : کارخانه رنگ پودی سمند آرا
موضوع : رنگ و رزین
استاد کارآموزی : سرکار خانم دکتر اوتادی
تهیه کننده : سید محمد موسوی
ترم 8 سال 86
مقدمه
آخر نقش سمفونی تحریک آموزی را به نام رنگ تدارک دیده و چشم انسان را به گونه ای طراحی کرده است که بالغ بر یک میلیون و نیم تک ـ نت آن را دریابد
در دنیای امروزی رنگ نقش بسیار مهمی را در تمامی ارکان زندگی بشری ایفا میکند رنگ پدیده ای است که از جهات متفاوتی مورد بحث میباشد به نحوی که:
هنرمند ،به اثرات رنگ از نظر زیبا شناسی توجه نموده و نفوذ معنوی رنگ و خلاقیت آن را بررسی میکند .
و بالاخرع شیمیدان ها به ساختمان مولکولی رنگها و طریقه تهبه آنها از مواد اولیه ،توجه دارند .
بر اساس تولید منطقه ای ، اولین تولید کننده رنگ در جهان اروپا بوده که از آن میان ، آلمان با حدود 22% سهم جهانی رتبه اول را دارد .
تشکر :
از تمام کسانی که مرا همراهی و تشویق کرده اند تا بتوانم با موفقیت و سرافرازی کارشناسی را پشت سر گذارم از جمله پدر و مادر و تمام اساتیدی که با تمام وجود مرا به به تشویفق به این امر کرده اند نهایت تشکر و قدردانی را دارم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
بسم ا... الرحمن الرحیم
گزارش کارآموزی
رنگ
واحد تهران مرکزی
دانشکده علوم گروه شیمی
مکان : کارخانه رنگ پودی سمند آرا
موضوع : رنگ و رزین
استاد کارآموزی : سرکار خانم دکتر اوتادی
تهیه کننده : سید محمد موسوی
ترم 8 سال 86
مقدمه
آخر نقش سمفونی تحریک آموزی را به نام رنگ تدارک دیده و چشم انسان را به گونه ای طراحی کرده است که بالغ بر یک میلیون و نیم تک ـ نت آن را دریابد
در دنیای امروزی رنگ نقش بسیار مهمی را در تمامی ارکان زندگی بشری ایفا میکند رنگ پدیده ای است که از جهات متفاوتی مورد بحث میباشد به نحوی که:
هنرمند ،به اثرات رنگ از نظر زیبا شناسی توجه نموده و نفوذ معنوی رنگ و خلاقیت آن را بررسی میکند .
و بالاخرع شیمیدان ها به ساختمان مولکولی رنگها و طریقه تهبه آنها از مواد اولیه ،توجه دارند .
بر اساس تولید منطقه ای ، اولین تولید کننده رنگ در جهان اروپا بوده که از آن میان ، آلمان با حدود 22% سهم جهانی رتبه اول را دارد .
تشکر :
از تمام کسانی که مرا همراهی و تشویق کرده اند تا بتوانم با موفقیت و سرافرازی کارشناسی را پشت سر گذارم از جمله پدر و مادر و تمام اساتیدی که با تمام وجود مرا به به تشویفق به این امر کرده اند نهایت تشکر و قدردانی را دارم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
زندگی نامه شهید محمد علی جهان آرا
تولد و کودکی به سال 1333 در خانوادهای مستضعف، مسلمان، متعهد و دردکشیده در خرمشهر متولد شد. پایبندی خانواده او (بویژه پدرش) به اسلام عزیز باعث گردید که از همان کودکی عشق به خدا و خاندان عصمت و طهارت(ع) در جان و قلب محمد ریشه دواند. از همین ایام وی تحت نظر پدر بزرگوارش به فراگیری قرآن مجید پرداخت. فعالیتهای سیاسی – مذهبی فعالیتهای سیاسی – مذهبی شهید جهانآرا از شرکت در جلسات مسجد امام صادق(ع) خرمشهر شروع شد. واز همان زمان مبارزه جدی او علیه طاغوت آغاز شد. در سال 1348 – در سن 15 سالگی – تحت تاثیر جنبش اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همراه عدهای از دوستان فعال مسجدیاش وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به برپایی جلسات تدریس و تفسیر قرآن در مساجد پرداخت؛ ضمن آنکه در مبارزات انجمنهای اسلامی دانشآموزان نیز شرکتی فعال داشت. در اواخر سال 1349 همراه برادرش به عضویت گروه مخفی حزبالله خرمشهر درآمد. افراد این گروه با هم میثاقی را نوشته و امضاء کردند و در آن متعهد شدند که تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) تا براندازی رژیم منفور پهلوی از هیچ کوششی دریغ نکرده و از جان و مال خویش برای تحقق این امر مضایقه نکنند. بعد از آن، برای عمل به مفاد عهدنامه و به منظور خودسازی، روزه میگرفتند و به انجام عباداتشان متعهد بودند. این گروه برای انجام نبردهای چریکی، یکسری از ورزشها و آمادگیهای جسمانی را در برنامههای روزانه خود قرار داده بودند تا در ابعاد جسمانی و روحانی افرادی خود ساخته شوند. در سال 1351 این تشکل به وسیله عوامل نفوذی از سوی رژیم منحوس پهلوی شناسایی شد و شهید جهانآرا، به همراه سایر اعضای آن دستگیر گردیدند. پس از مدتی شکنجه و بازجویی در ساواک خرمشهر، سید محمد به علت سن کم به یکسال زندان محکوم و به زندان اهواز منتقل گردید. مدتی که در زندان بود در مقابل شدیدترین شکنجهها مقاومت میکرد، به همین جهت دوستانش همیشه از طرف او خاطر جمع بودند که هرگز اسرار و اطلاعات را فاش نخواهد کرد. ایشان با اخلاق و رفتار پسندیده و حسن برخوردش، عدهای از زندانیان غیرسیاسی را نیز به مسیر مبارزه و سیاست کشانده بود. پس از آزادی از زندان، پرتلاشتر از گذشته به فعالیت خود ادامه داد و ساواک او را احضار و تهدید کرد تا از فعالیتهای سیاسی و اسلامی کنارهگیری کند. تهدیدی بینتیجه، که منتهی به نیمه مخفی شدن فعالیتهای او و دوستانش گردید. پس از اخذ دیپلم (در سال 1354) برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی بازرگانی تبریز شد و برای شکلگیری انجمن اسلامی این مرکز دانشگاهی تلاش نمود. در این زمان در تکثیر و پخش اعلامیههای امام امت(ره) و نیز انتشار جزوهها و بیانیههای افشاگرانه علیه سیاستهای سرکوبگرانه رژیم فعالیت میکرد. در سال 1355 به دلیل ضرورتی که در تداوم جهاد مسلحانه احساس میکرد به گروه منصورون پیوست. از همین دوران بود که به دلیل ضرورتهای کار مسلحانه مکتبی، ناچار به زندگی کاملاً مخفی روی آورد. سال 1356 مامور جابجایی مقادیری سلاح از تهران به اهواز شد. در حالی که گروه توسط عوامل نفوذی ساواک شناسایی شده و گلوگاههای جاده تهران – قم توسط مامورین کمیته مشترک ضدخرابکاری کنترل میشد، وی ماهرانه خودرو حامل سلاحها را از تور ساواک عبور داد و به اهواز رساند با همین سلاحها محمد و دوستانش دست به اجرای تعدادی عملیات مسلحانه (هماهنگ با اعتصاب کارگران شرکت نفت در اهواز) زدند. در کنار فعالیتهای مسلحانه، امور سیاسی – تبلیغی را نیز از یاد نمیبرد و دامنه فعالیتهایش را به شهرهای تهران، قم، یزد، اصفهان و کاشان گسترش داد. در تاریخ 2/2/1357 سیدعلی جهانآرا، برادر سیدمحمد نیز توسط ساواک به شهادت میرسد. فعالیتهای دوران انقلاب در بهار و تابستان سال 1357 محمد تصمیم میگیرد تا به منظور گذراندن آموزش و کسب تجارب نظامی بیشتر همراه با عدهای از دوستان خود به سوریه و اردوگاههای مقاومت فلسطین برود. شهید حجتالاسلام سیدعلی اندرزگو مسئولیت اعزام سید محمد و دوستانش را عهدهدار میشود. پس از اعزام گروهی از یاران محمد و همزمان با راهی شدن خود او، کشتار مردم تهران در میدان ژاله سابق توسط رژیم صورت میگیرد که محمد را از رفتن به خارج منصرف مینماید. او تصمیم میگیرد در ایران بماند و به مبارزه در شرایط حاد آن دوران ادامه دهد. در پاییز سال 1357 در پی اعزام تانکهای ارتش رژیم شاه به خیابانهای اهواز و کشتار مردم، سید محمد و دوستانش تصمیم به دفاع مسلحانه از مردم تظاهر کننده میگیرند. در یک درگیری سنگین با نیروهای زرهی رژیم، حدود 30 نفر از مزدوران و چماقداران شاهنشاهی را مجروح میکنند و سالم به مخفیگاه خویش باز میگردند. با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن 1357 سید محمد پس از دو سال و نیم زندگی مخفی به خرمشهر باز میگردد. تشکیل کانون فرهنگی نظامی خرمشهر به منظور حراست از دستآوردهای فرهنگی، سیاسی انقلاب اسلامی و تلاش در جهت تعمیق و گسترش آنها و جلوگیری از تحقق توطئههای عوامل بیگانه، که با طرح مساله قومیت و ملیت سعی در ایجاد انحراف در ادامه مبارزه و مسیر انقلاب داشتند، شهید جهانآرا همراه عدهای از یاران خویش کانون فرهنگی نظامی انقلابیون خرمشهر را تشکیل داد تا با بسیج مردم و نیروهای جوان و تشکل حرکت سیاسیشان، آنان را در دفاع از انقلاب و مقابله با توطئههای دشمنان آماده نماید. شهید جهانآرا خود مسئولیت شاخه نظامی کانون را عهدهدار گردید و با توجه به تجربیات و آگاهیهای نظامی، به آموزش برادران و سازماندهی آنان پرداخت و با عنایت به اطلاعاتی که از جنگ چریکی و شهری داشت، شهر را به چندین منطقه تقسیم کرد و مسئولیت حفاظت از هر منطقه را به عهده تیمهای مشخص نظامی گذارد که شاخه نظامی کانون به عنوان واحد اجرایی دادگاه انقلاب عمل میکرد. کانون توانست به یاری دادگاه انقلاب، عدهای از عمال حکومت نظامی و برخی از سرمایهداران بزرگ را، که عوامل مزدور بیگانه توسط آنان کمک مالی میشدند، دستگیر و به مجازات برساند. تشکیل سپاه خرمشهر و مقابله با توطئهها شهید جهانآرا در شکلگیری سپاه خرمشهر نقش فعال و اساسی داشت و ابتدا مدتی مسئولیت واحد عملیات را به عهده گرفت. در آن زمان با توجه به ضعف عملکرد دولت موقت در تامین خواستههای طبیعی و اولیه مردم محروم منطقه، گروهکهای چپ و راست تلاش داشتند تا با طرح ضعفهای ناشی از حکومت ستمشاهی، نظام و کل حاکمیت آنرا زیر سئوال برده و مردم را نسبت به انقلاب و رهبری آن بدبین و به مقابله با آن بکشانند. جریان منحرف و وابسته «خلق عرب» نیز به عنوان یکی از ابزارهای استکبار جهانی، در منطقه قد علم کرده بود تا برای اشاعه اهداف استکبار، با پشتیبانی حزب بعث عراق، اعلام موجودیت نماید و عملاً با طرح اختلاف شیعه و سنی، برای تجزیه خوزستان و رویارویی همه جانبه با نظام جمهوری اسلامی ایران برخیزد. شهید