این تحقیق ، با موضوع علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن بصورت Word انجام گرفته است.تحقیق برای رشته علوم تربیتی و آموزشی مناسب است و در 22 برگه می باشد. شما می توانید این تحقیق را بصورت کامل و آماده تحویل از پایین همین صفحه دانلود نمایید.
بلافاصله بعد از پرداخت و خرید ، لینک دانلود نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک فایل مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد.
1- تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد (زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی (فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران (چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.
پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.
فهرست مطالب1- تعاریف پرخاشگری. 12- تغییرات رشدی. 13- ثبات پرخاشگری. 24- ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه. 25- تفاوت های جنسیتی. 36- الگوی خانواده و پرخاشگری. 37- نحوه کنترل عصبانیت در کودکان. 48- انواع پرخاشگری68-1- پرخاشگری خصمانه. 68-2- پرخاشگری وسیله ای. 69- علل خشونت و پرخاشگری در کودکان79-1- الگوپذیری کودکان از والدین79-2- کودکان ناکام پرخاشگر می شوند. 79-3- اضطراب و پرخاشگری79-4- پرخاشگری، نشانهای از تضادهای درونی79-5- پرخاشگری و افسردگی89-6- پرخاشگری؛ بیماریها؛ مصرف دارو89-7- خشونت و مدرسه810- روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان. 911- الگوهای پرخاشگری در کودکان. 1012- پیشگیری و درمان. 1113- کودکان و خشونت در تلویزیون. 1214- کودکان ناسزاگو1415- بد دهنی کودکان. 16منبع. 19این تحقیق ، با موضوع علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن بصورت Word انجام گرفته است.تحقیق برای رشته علوم تربیتی و آموزشی مناسب است و در 22 برگه می باشد. شما می توانید این تحقیق را بصورت کامل و آماده تحویل از پایین همین صفحه دانلود نمایید.
بلافاصله بعد از پرداخت و خرید ، لینک دانلود نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک فایل مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد.
1- تعاریف پرخاشگری
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.
گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد (زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی (فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران (چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.
پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.
این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.
پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.
فهرست مطالب1- تعاریف پرخاشگری. 12- تغییرات رشدی. 13- ثبات پرخاشگری. 24- ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه. 25- تفاوت های جنسیتی. 36- الگوی خانواده و پرخاشگری. 37- نحوه کنترل عصبانیت در کودکان. 48- انواع پرخاشگری68-1- پرخاشگری خصمانه. 68-2- پرخاشگری وسیله ای. 69- علل خشونت و پرخاشگری در کودکان79-1- الگوپذیری کودکان از والدین79-2- کودکان ناکام پرخاشگر می شوند. 79-3- اضطراب و پرخاشگری79-4- پرخاشگری، نشانهای از تضادهای درونی79-5- پرخاشگری و افسردگی89-6- پرخاشگری؛ بیماریها؛ مصرف دارو89-7- خشونت و مدرسه810- روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان. 911- الگوهای پرخاشگری در کودکان. 1012- پیشگیری و درمان. 1113- کودکان و خشونت در تلویزیون. 1214- کودکان ناسزاگو1415- بد دهنی کودکان. 16منبع. 19لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پرخاشگری ، نظریه ها ، کنترل و درمان آن
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید1 و لورنز2 معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دومعتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می کند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلا در طرق ورزش ها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه ای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می کند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خود کشی جلوه گر می شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال 1381-ص 191).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عده ای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب می شود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمی تواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمی تواند داشته باشد ارائه داده اند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:1: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد می بینیم آموزش هایی است که والدین این حیوانات به آنها داده اند. 2: وجود کرومزوم اضافی را نمی توان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می شود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالت های پرخاشگرانه را به وجود می آورند باشند حال میتوان عده ای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. 3: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می شود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمه ای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپخته است، نمی داندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال 73 ص 42و43). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفته است. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانه است از خود دفاع می کند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال 73 ص48)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده ای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلا کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم می کند یا پاهای خود را بر زمین می کوبد. چیزی که ثابت شده است این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می دهد پرخاشگری می تواند ناکامی های فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولا رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال 1376 ص 83و 84) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-1939) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می دانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها می توانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز می تواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمی شود(ریتا ولکسی نلسون، سال 1369 ص 522- 527)
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن می آموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از: 1) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولا کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری می بیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت می شود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده است خشمگین وپرخاشگر می شود. 2) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه