لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفادهازموسیقیدرقرائتقرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده)است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفادهازموسیقیدرقرائتقرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده)است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفادهازموسیقیدرقرائتقرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده)است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفادهازموسیقیدرقرائتقرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده)است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
دانشکده هنر
ساخت آثار پایانی تحصیلی جهت دریافت مدرک کارشناسی
رشته موسیقی نظامی
بخش عملی: 1- سوئیت یا مارش یا … برای ارکستر نظامی
2- قطعه آزاد برای هر نوع آنسامبل
استاد راهنما:
تقی ضرابی
بخش نظری: تجزیه و تحلیل بخش عملی یا پژوهش آزاد
دانشجو:
مجید پناهی
تیرماه 1384
آنالیز قطعه:
فرم مارش:
این قطعه برای یک ارکستر 32 نفره نظامی (meliterj Barnd) تنظیم شده است که شامل Clarinet Eb, Basson, Baritone Sax, Tenorsux, Alto sax, oboe, Flute, Piccolo هر کدام یک عدد clarinet Bb I,II,III نه عدد / Horninf I,II چهار عدد/ cornet دو عدد/ turmpet Bb یک عدد، Snar drum, Symbals, tuba, Euphoinm, Bass trombon, teror tromban, tromban / Bass drum هر کدام یک عدد.
قسمت مقدمه A با ارکستراسیون کامل و از درجه V گام سی بمل ماژور شروع میشود و در میزان 8 با کاوش کامل روی درجه T حل میشود. شدت اجرای مقدمه FF میباشد در قسمت a ارکستراسیون تغییر نمیکند ولی شدت اجرای آن یک F کاهش مییابد.
این قسمت با درجه I شروع میشود و از درجات VI,V,IV,II نیز در حل هارمونی این قسمت استفاده شده که نهایتا در ولت دوم از چند نت آلتره استفاده شده و با یک کاهش V به I خاتمه مییابد.
قسمت b در ارکستراسیون تغییری اعمال نشده ولی از لحاظ هارمونی متغیر است در این قسمت با یک مدولاسیون به گام F ماژور می رسیم که در ابتدا قسمت B درجه I این گام آمده است و در سه میزان پایانی این قسمت با یک کاونس کامل به تنالیته اصلی باز میگردد.
پس از خاتمه A با یک مقدمه چهار میزانی که تنالیتة Mib ماژور را مهیا میکند، وارد قسمت B یا trio میشویم و در این قسمت ساختار ارکستری تغییر میکند و شدت اجرا به MF کاهش مییابد و نیز تعدادی از سازها سکوت میکنند. این سازها عبارتند از : oboe, Flut, Piccolo و هر سه trombon . همچنین سعی شد از نتهای کشیده تری نسبت به دو بخش قبلی استفاده شود. هارمونی این قسمت که با درجه Mib I ماژور شروع می شود نهایتاً با یک مدولاسیون در ولت I به تنالیته Sib ماژور برمیگردد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
1- تقدیم
2- تشکر
فصل دوم (بخش تحقیق)
بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران
فصل سوم
آنالیز مارش رویش
نت نگاری قطعه