لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
فهرست مطالب:
عنوان
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- بیان اهداف
4- بیان فرضیات
5- مطالعه پیشینه
6- گفتگو با یک موسیقیدان
7- تعریف مفاهیم اساسی موسیقی
8- تعریف سبکهای موسیقی
9- ابزار جمع آوری اطلاعات
10- روش تحقیق
11- معرفی جامعه
12- معرفی نمونه
13- تعاریف عملیاتی
14- جدول زمانبندی و بودجه بندی
15- فهرست منابع
مقدمه
موسیقی یکی از هدفهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده . آهنگ مرغان خوش نوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است.
موسیقی زبانی است که انسان به یاری آن می تواند کما بیش آنچه رادر ضمیر مکنون و مکتوم خویش دارد به میان آورد.
از سوی دیگر موسیقی وسیله ای است که یک موسیقیدان ( خلاق موسیقی ) بسته به احساس، دانسته های عمومی، جهان بینی و انسانیت خویش از آنچه که نزد استادان خود فرا گرفته و خود نیز آنها را به تجربة عملی گذارده، بهره گرفته و مکنونات قلبی، آرزوهای نهفته فردی و یا سرکوب شدة اجتماعی را باز آفریند.
اینک بی مناسبت نیست اندکی هم از تأثیر صنعت موسیقی گفته شود.
بعضی از هنرمندان خواسته اند هنرهای زیبا را با هم مقایسه کنند و شدت تأثیر یکی را بر دیگری بیان نمایند ( خصوصاً در تأثیر شعر و موسیقی و اهمیت یکی بر دیگری سخنها گفته اند ولی انگار تأثیر موسیقی در عموم بیش از شعر است و اگر شعر با موسیقی توأم شود و اثرش به مراتب بیش از موسیقی تنها و شعر بی آهنگ است.
توجه خاص جوانان ایرانی به موسیقی و شنیدن آهنگهای بی محتوا که متأسفانه بیشترین بخش موسیقی رادیوئی و تلویزیونی ما را تشکیل می دهند از طرفی و فراهم نمودن وسایل و موجباتی که بتوان موسیقی حقیقی را به گوش مردم رسانید از طرف دیگر مرا بر آن داشت که وضع این هنر را با روشی که دانشته و تغییراتی که به ندرت در آن راه یافته مورد تحقیق و بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار خوانندگان علاقه مند به این هنر قرار دهم.
بیان مسأله
امروزه یکی از مهمترین یکی از مؤثرترین عوامل تفریحی و سرگرم کننده برای جوانان ایرانی گوش دادن به موسیقی است. گرایشات مختلفی نسبت به انواع موسیقی در بین جوانان ایرانی وجود دارد.
جوانان امروز، داستان گذشته موسیقی ما را نمی دانند زیرا در این باره کتابی نوشته نشده است که بخوانند. موسیقی ما در محیطی اختصاصی به وجود آمده که چندان به مزاج اجتماع امروز نمی سازد. جوانان نغمه و آهنگی را طالبندکه به آن دل ببندند و سرگرم شوند. ولی چیزی را که می خواهند نمی جویند. پس دست به دامان موسیقی غربی می شوند. اما چون در همه کس مایه کافی برای فهم آن نیز پیدا نمی شود به ساده ترین نوع آن که همان جاز است دل خوش می دارند. ( خالقی ، 1372 )
نوازندگان و خوانندگان هم که رگ خواب آنها را پیدا کرده اند آن سبک را به گوش ایشان می رسانند و به این ترتیب موسیقی ما را ضایع می کنند ( خالقی، 1366 )
آن چه که یک شنوندة موسیقی ـ شنونده ای که خود موسیقیدان نیست ـ از موسیقی دریافت می کند در واقع احساسی است تا تعقلی. با این حال هرچه او دربارة روابط و تأثیرهای متقابل موسیقائی، آگاهی همه جانبه تری کسب کند. این آگاهیها او را بیشتر به دریافت این هنر یاری خواهد رساند.
( ل. ونیک ، ( 1973 ) ،منصوری ( 1366 ) .)
شاید بتوان گفت احساس شنونده غیر موسیقیدان ولی آگاه بر این روابط به تناسب آگاهیهای او، نزدیک تر به احساس موسیقی دانها و آفرینندة یک قطعة موسیقی که او می شنود خواهد بود. ( ل . ونیک ( 1973 ) ،ؤ منصوری ( 1366 ) )
هر چه جوانان ما، شناخت گسترده تری بر عوامل ساختاری موسیقی، مانند ملودی، ریتم، حرکت و گونه های آن، تکرار و ..... به دست آورند، به رابطة میان عوامل تشکیل دهندة موسیقی و احساسات خود بهتر پی خواهند برد و از موسیقی لذتی آگاهانه تر خواهند برد. ( منصوری ، 1382 )
خصوصیت هر تجربة موسیقائی بستگی به توانائی ما در شنیدن دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن اینست که چگونه نیروی خود را در درک موسیقی متمرکز کنیم. ( پور تراب، 1372 )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
فهرست مطالب:
عنوان
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- بیان اهداف
4- بیان فرضیات
5- مطالعه پیشینه
6- گفتگو با یک موسیقیدان
7- تعریف مفاهیم اساسی موسیقی
8- تعریف سبکهای موسیقی
9- ابزار جمع آوری اطلاعات
10- روش تحقیق
11- معرفی جامعه
12- معرفی نمونه
13- تعاریف عملیاتی
14- جدول زمانبندی و بودجه بندی
15- فهرست منابع
مقدمه
موسیقی یکی از هدفهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده . آهنگ مرغان خوش نوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است.
موسیقی زبانی است که انسان به یاری آن می تواند کما بیش آنچه رادر ضمیر مکنون و مکتوم خویش دارد به میان آورد.
از سوی دیگر موسیقی وسیله ای است که یک موسیقیدان ( خلاق موسیقی ) بسته به احساس، دانسته های عمومی، جهان بینی و انسانیت خویش از آنچه که نزد استادان خود فرا گرفته و خود نیز آنها را به تجربة عملی گذارده، بهره گرفته و مکنونات قلبی، آرزوهای نهفته فردی و یا سرکوب شدة اجتماعی را باز آفریند.
اینک بی مناسبت نیست اندکی هم از تأثیر صنعت موسیقی گفته شود.
بعضی از هنرمندان خواسته اند هنرهای زیبا را با هم مقایسه کنند و شدت تأثیر یکی را بر دیگری بیان نمایند ( خصوصاً در تأثیر شعر و موسیقی و اهمیت یکی بر دیگری سخنها گفته اند ولی انگار تأثیر موسیقی در عموم بیش از شعر است و اگر شعر با موسیقی توأم شود و اثرش به مراتب بیش از موسیقی تنها و شعر بی آهنگ است.
توجه خاص جوانان ایرانی به موسیقی و شنیدن آهنگهای بی محتوا که متأسفانه بیشترین بخش موسیقی رادیوئی و تلویزیونی ما را تشکیل می دهند از طرفی و فراهم نمودن وسایل و موجباتی که بتوان موسیقی حقیقی را به گوش مردم رسانید از طرف دیگر مرا بر آن داشت که وضع این هنر را با روشی که دانشته و تغییراتی که به ندرت در آن راه یافته مورد تحقیق و بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار خوانندگان علاقه مند به این هنر قرار دهم.
بیان مسأله
امروزه یکی از مهمترین یکی از مؤثرترین عوامل تفریحی و سرگرم کننده برای جوانان ایرانی گوش دادن به موسیقی است. گرایشات مختلفی نسبت به انواع موسیقی در بین جوانان ایرانی وجود دارد.
جوانان امروز، داستان گذشته موسیقی ما را نمی دانند زیرا در این باره کتابی نوشته نشده است که بخوانند. موسیقی ما در محیطی اختصاصی به وجود آمده که چندان به مزاج اجتماع امروز نمی سازد. جوانان نغمه و آهنگی را طالبندکه به آن دل ببندند و سرگرم شوند. ولی چیزی را که می خواهند نمی جویند. پس دست به دامان موسیقی غربی می شوند. اما چون در همه کس مایه کافی برای فهم آن نیز پیدا نمی شود به ساده ترین نوع آن که همان جاز است دل خوش می دارند. ( خالقی ، 1372 )
نوازندگان و خوانندگان هم که رگ خواب آنها را پیدا کرده اند آن سبک را به گوش ایشان می رسانند و به این ترتیب موسیقی ما را ضایع می کنند ( خالقی، 1366 )
آن چه که یک شنوندة موسیقی ـ شنونده ای که خود موسیقیدان نیست ـ از موسیقی دریافت می کند در واقع احساسی است تا تعقلی. با این حال هرچه او دربارة روابط و تأثیرهای متقابل موسیقائی، آگاهی همه جانبه تری کسب کند. این آگاهیها او را بیشتر به دریافت این هنر یاری خواهد رساند.
( ل. ونیک ، ( 1973 ) ،منصوری ( 1366 ) .)
شاید بتوان گفت احساس شنونده غیر موسیقیدان ولی آگاه بر این روابط به تناسب آگاهیهای او، نزدیک تر به احساس موسیقی دانها و آفرینندة یک قطعة موسیقی که او می شنود خواهد بود. ( ل . ونیک ( 1973 ) ،ؤ منصوری ( 1366 ) )
هر چه جوانان ما، شناخت گسترده تری بر عوامل ساختاری موسیقی، مانند ملودی، ریتم، حرکت و گونه های آن، تکرار و ..... به دست آورند، به رابطة میان عوامل تشکیل دهندة موسیقی و احساسات خود بهتر پی خواهند برد و از موسیقی لذتی آگاهانه تر خواهند برد. ( منصوری ، 1382 )
خصوصیت هر تجربة موسیقائی بستگی به توانائی ما در شنیدن دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن اینست که چگونه نیروی خود را در درک موسیقی متمرکز کنیم. ( پور تراب، 1372 )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
مهمترین عاملی که بر اساس نظریه تحلیل روانی علت تمام بیماریهای روانی محسوب می شود اضطراب است که جهت کنترل این عارضه باید موارد و یا گزینه هایی را در زندگی وارد کنیم که در مکتب تحلیل روانی نقش برجسته ای دارد به نظر فروید اضطراب به عنوان یک تکانه من است یعنسی به همان صورت که اگر بدن دچار زخم و التهاب و بیماری گردد اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود اگر فرد از نظر روانی دچار مسئله و مشکل شود اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود و اضطراب هم علت محسوب می شود و هم معلول یعنی علت بیماری از ناراحتیهای روانی اضطراب است ، همچنین هر گاه شخص با یک مسله و مشکل روانی مواجه گردد که موجب که موجب به هم خوردن تعادل روانی وی گردد احساس اضطراب می کند فروید اضطراب را به سه نوع تقسیم کرده است الف : اضطراب واقعی و هنگامی که تجربه می شود و اضطراب نوروتیک زمانی بروز می کند که تکانه های نهاد موجب تهدید فرد در برابر قطع کنترلهای من و ظهور رفتارهایی که منجر به تنبیه وی خواهد گردید می شوند و اضطراب اخلاقی وقتی ظاهر می شود که فرد عملی بر خلاف وجدان اخلاقی یا ارزشهای اخلاقی خویش انجام داده یا حتی در نظر دارد که انجام بدهد به همین دلیل احساس گناه می کند ساختمان شخصیت هر فرد دارای سه قسمت است که نهاد قسمتی از شخصیت است که زیست شناسی فطری را شامل می شود و تابعه اصل لذت جویی است . نهاد همواره به دنبال کسب لذت است و بدون توجه به واقعیت می خواهد به حداکثر لذت برسد که توجه به ظاهر زندگی و تمایل به موسیقی و زیباییهای زندگی می تواند جزء همین اصل لذت جویی باشد که خود این مساله باعث کاهش اضطراب در افراد می شود در حالی که من تابع اصل واقعیت است و کوششهای آن در جهت رسیدن به لذت توجه به واقعیت است به عبارت دیگر نهاد خواهان بی چون و چرای لذت هاست و ارضای فوری خواستها را بدون توجه به واقعیت جست و جو می کند وقتی که شخص با مسئله ای مواجه می شود در رابطه با من خویش آن را ادراک می کند درباره ان فکر می کند و نسبت به آن عمل می کند به عبارت دیگر من هر فرد داننده ، کوشنده ، تصمیم گیرنده ، مضطرب شونده و انجام دهنده اصلی رفتارهای فرد محسوب می شود . که اساس عملکردهای من پیش فرضهای است که فرد درباره خود و دنیای خود می سازد ( حسین آزاد – انتشارات بعثت ) .
بیان مساله
ممکن است اضطراب را نوعی درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود می شود و چون بشر دائماً به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت ه اضطراب یک محرک بسیار قوی است امکان دارد این محرک مضر باشد و این خودبستگی به درجه شخصیت افراد که متوجه فرد است اضطراب متعادل یا نرمال آن است که به شدت عکس العمل متناسب باشد با مقدار خطر و این خود مفیداست زیرا شخص را وادار می سازد که با موفقیت ، خطرات را از خود دفع کند و بنابراین مقدار معتدل اضطراب برای رشد و تکامل صحیح شخصیت لازم است و در واقع هیچ فرد بشری نیست که مقداری اضطراب نداشته باشد که توجه به تفریحها و علائق آدمی باشد موسیقی و نقاشی گاهی اوقات می تواند تاثیر مثبت جهت کاهش عوامل روانی و مشکلات روحی در افراد باشد که در تحقیق حاضر به نوع علاقه به موسیقی پاپ و تاثیر آن در کاهش اضطراب به همین موضوع پرداخته و اگر با این عملکرد ها بتوان مقدار اضطراب را کاهش داده و فرد را به سلامت روانی سوق دهیم ( سید سعید محمدی – 1382 )
سوال مسئله
آیا موسیقی پاپ می تواند تاثیر مثبتی در کاهش اضطراب داشته باشد .
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا تمایل به موسیقی و نواختن آن می تواند از اضطراب و دلهره کاهش بدهد یا مخصوصاً اگر موسیقی ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
بررسی عوامل مشترک معماری و موسیقی و پیوستگی های آن
هنر پویا پیوسته در جست و جوی راه های تازه ای برای دستیابی به ابتکارات گونه گون است و همان گونه که هر هنری در روند خود از شرایط زمان و مکان و اجتماع و دیگر عوامل تاثیر می پذیرد ، هنرها در رابطه با یکدیگر نیز به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیرپذیرند و بازتاب آن را از هر سو که باشد در قلمرو خاص خود نشان می دهند و بر ظرفیت و کارآیی خود می افزایند .
جست و جوی عوامل مشترک هنرها خود یکی از روشهایی است که می تواند این تاثیرپذیری را آگاهانه افزایش دهد و ابتکارات تازه ای را سبب شود . آنچه در زیر به اختصار می آید از این مقوله است . بررسی یکی از عوامل ناپیدا و ناشناخته بین دو هنر کهن ، ( معماری و موسیقی ) از دیدگاهی خاص که هنر واسطه ای ( مانند شعر ) در تکوین این رابطه نقش اساسی داشته است .
همه ی هنر ها به طور عرضی با هم مرتبط هستند چرا که منشأ همه ی آنها تجلی زیبایی است . این زیبایی در معماری و مجسمه سازی نیز به شکل نسبت های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می افتد .
در یک چهره تناسبات هستند که زیبایی می آفرینند . گاهی هم تناسبات رنگها باعث ایجاد زیبایی می شود . که در آنجا هم مجموعه ی فرکانس های نوری ، تناسبات دلپذیری را بوجود می آورند . در موسیقی هم نسبت های صوتی به زیبایی متحد می شوند . نسبت هایی که به تناسب می رسند تناسب گاهی در وج دیداری است و گاهی در وجه شنیداری . در مورد برپایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می شود . بنابراین همه ی هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه ی دل فا از قبل طراحی شده است .
ما روی یک پاره خط تنها یک نقطه را پیدا می کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد . ایجاز در همه هنرها یکی از شروط است .
در نقطه ای که ما پیدا می کنیم نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت عدد فی را به ما می دهد . که اصطلاحاً به آن نسبت الهی گفته می شود . یعنی اینکه ما با این قاعده ی الهی مواجه هستم که هر چیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشأت بگیرد ، برای ما زیباست . بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند . تمام گام های موسیقی از این هر عدد حاصل می شوند . وقتی که وارد مبحث ریتم می شویم با هر ضربی یا سه ضربی مواجه هستیم . اصلاً ریتمی از این قاعده خارج نیست . وقتی ریتم ترکیبی می شود حاصل ضرب عددهای دو و سه است و وقتی که ریتم مختلط می شود حاصل جمع این دو عدد است ( البته با ترتیب های متنوع و مختلف ) . وقتی ما از یک که نقطه ای توحید عالم است به سمت کثرت حرکت می کنیم ابتدا با دو و سه مواجه هستیم . در معماری هم با فرکانس های نوری که طول و عر ض و ارتفاع را تعریف می کنند ، سر و کار داریم . و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود ، شما احساس زیبایی می کنید . و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد . جالب این که این تناسبات در بدن انسان ، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد .
کدام بنا به الهامات موسیقایی بیشتری به شما می دهد ؟
مولانا می فرماید : سایه دیوار و سقف هر مکان سایه اندیشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق می افتد ، گاهی ما نمای ساختمان را می بینیم و گاهی ما در داخل ساختمان واقع می شویم و حس داخلی ساختمان را درک می کنیم که به آن حس محیطی گفته می شود . معماری ایجاد فضای مادی و معنوی می کند ولی موسیقی فقط فضای مادی و معنوی می کند ولی موسیقی فقط فضای معنوی ایجاد می کند ، به عبارت دیگر موسیقی معماری زمان است و معماری موسیقی مکان از جمله مکانهایی که ایجاد فضای مادی و معنوی می کند می توان به خانه ی کعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان اشاره کرد .
فضا و کارکرد آن در معماری و موسیقی
فضا ، هم به جایگاه و مکان ، و هم به محیطی عاطفی و روحی ، و هم به اتمسفر Atmosphere یا جو ، و یا جایگاه اثیری اطلاق گردد . در تمام هنرها ایجاد نوعی فضای عاطفی و روحی ، یکی از هدف های آفرینندگان هنرمند است .
در هنر معماری ، فضا ، منزلتی خاص دارد – معمار هنرمند نیز چون دیگر آفرینندگان هنر ، قادر است با ایجاد فضاهای گونه گون ، همان تأثیرات عاطفی و روحی را القاء کند که مثلا موسیقی دان به مدد الحان و سازها ایجاد می کند . همچنان که یک قطعه موسیقی می تواند تحت تاثیر ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› یا فضای صوتی ، فضایی روحی ، سرشار از جذبه های معنوی و آسمانی بیافریند ، و یا همانطور که یک قطعه شعر ، قادر است فضایی سخت عرفانی و اشراقی و الهی ایجاد کند ، بنای یک مسجد با آن مناره های سربر آسمان افراشته ، و کشیدگی اضلاع یک کلیسا که گویی سیر به تعالی و عروج را می نمایاند نیز قادر هستند در بیننده صاحب ایمان ، فضایی سرشار از جذبه های مذهبی و معنوی ایجاد کنند . به قول ‹‹ ایانیس زناکیس ›› ‹‹ چه بخواهیم و چه نخواهیم بین معماری و موسیقی پیوند هست – این مسئله مبتنی به ساختارهای ذهنی ما است که در این هر دو هنر یکی است ›› .
در طبقه بندی هنرها معماری جزو هنرهایی به شمار آمده است که هم می تواند زیبا باشد و هم مفید . شوپنهاور معتقد است که : ‹‹ معماری یک نوع مصالحه میان زیبایی و سودبخشی است ›› . ‹‹ گوته ›› گفته است معماری یعنی موسیقی جامد شده ›› . کار معمار ، یا آفریننده بنا ، ایجاد هم آهنگی میان استواری و نااستواری ، سنگینی و سبکی – زبری و نرمی است . در حقیقت معمار از یک سو باید احساس تعالی ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء کند و از سوی دیگر اشراقیت و مالداری و اعیانیت و تازه به دوران رسیدگی را بنمایاند . و در تمام این موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت های هنری را نیز از نظر دور ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
فهرست مطالب:
عنوان
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- بیان اهداف
4- بیان فرضیات
5- مطالعه پیشینه
6- گفتگو با یک موسیقیدان
7- تعریف مفاهیم اساسی موسیقی
8- تعریف سبکهای موسیقی
9- ابزار جمع آوری اطلاعات
10- روش تحقیق
11- معرفی جامعه
12- معرفی نمونه
13- تعاریف عملیاتی
14- جدول زمانبندی و بودجه بندی
15- فهرست منابع
مقدمه
موسیقی یکی از هدفهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده . آهنگ مرغان خوش نوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است.
موسیقی زبانی است که انسان به یاری آن می تواند کما بیش آنچه رادر ضمیر مکنون و مکتوم خویش دارد به میان آورد.
از سوی دیگر موسیقی وسیله ای است که یک موسیقیدان ( خلاق موسیقی ) بسته به احساس، دانسته های عمومی، جهان بینی و انسانیت خویش از آنچه که نزد استادان خود فرا گرفته و خود نیز آنها را به تجربة عملی گذارده، بهره گرفته و مکنونات قلبی، آرزوهای نهفته فردی و یا سرکوب شدة اجتماعی را باز آفریند.
اینک بی مناسبت نیست اندکی هم از تأثیر صنعت موسیقی گفته شود.
بعضی از هنرمندان خواسته اند هنرهای زیبا را با هم مقایسه کنند و شدت تأثیر یکی را بر دیگری بیان نمایند ( خصوصاً در تأثیر شعر و موسیقی و اهمیت یکی بر دیگری سخنها گفته اند ولی انگار تأثیر موسیقی در عموم بیش از شعر است و اگر شعر با موسیقی توأم شود و اثرش به مراتب بیش از موسیقی تنها و شعر بی آهنگ است.
توجه خاص جوانان ایرانی به موسیقی و شنیدن آهنگهای بی محتوا که متأسفانه بیشترین بخش موسیقی رادیوئی و تلویزیونی ما را تشکیل می دهند از طرفی و فراهم نمودن وسایل و موجباتی که بتوان موسیقی حقیقی را به گوش مردم رسانید از طرف دیگر مرا بر آن داشت که وضع این هنر را با روشی که دانشته و تغییراتی که به ندرت در آن راه یافته مورد تحقیق و بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار خوانندگان علاقه مند به این هنر قرار دهم.
بیان مسأله
امروزه یکی از مهمترین یکی از مؤثرترین عوامل تفریحی و سرگرم کننده برای جوانان ایرانی گوش دادن به موسیقی است. گرایشات مختلفی نسبت به انواع موسیقی در بین جوانان ایرانی وجود دارد.
جوانان امروز، داستان گذشته موسیقی ما را نمی دانند زیرا در این باره کتابی نوشته نشده است که بخوانند. موسیقی ما در محیطی اختصاصی به وجود آمده که چندان به مزاج اجتماع امروز نمی سازد. جوانان نغمه و آهنگی را طالبندکه به آن دل ببندند و سرگرم شوند. ولی چیزی را که می خواهند نمی جویند. پس دست به دامان موسیقی غربی می شوند. اما چون در همه کس مایه کافی برای فهم آن نیز پیدا نمی شود به ساده ترین نوع آن که همان جاز است دل خوش می دارند. ( خالقی ، 1372 )
نوازندگان و خوانندگان هم که رگ خواب آنها را پیدا کرده اند آن سبک را به گوش ایشان می رسانند و به این ترتیب موسیقی ما را ضایع می کنند ( خالقی، 1366 )
آن چه که یک شنوندة موسیقی ـ شنونده ای که خود موسیقیدان نیست ـ از موسیقی دریافت می کند در واقع احساسی است تا تعقلی. با این حال هرچه او دربارة روابط و تأثیرهای متقابل موسیقائی، آگاهی همه جانبه تری کسب کند. این آگاهیها او را بیشتر به دریافت این هنر یاری خواهد رساند.
( ل. ونیک ، ( 1973 ) ،منصوری ( 1366 ) .)
شاید بتوان گفت احساس شنونده غیر موسیقیدان ولی آگاه بر این روابط به تناسب آگاهیهای او، نزدیک تر به احساس موسیقی دانها و آفرینندة یک قطعة موسیقی که او می شنود خواهد بود. ( ل . ونیک ( 1973 ) ،ؤ منصوری ( 1366 ) )
هر چه جوانان ما، شناخت گسترده تری بر عوامل ساختاری موسیقی، مانند ملودی، ریتم، حرکت و گونه های آن، تکرار و ..... به دست آورند، به رابطة میان عوامل تشکیل دهندة موسیقی و احساسات خود بهتر پی خواهند برد و از موسیقی لذتی آگاهانه تر خواهند برد. ( منصوری ، 1382 )
خصوصیت هر تجربة موسیقائی بستگی به توانائی ما در شنیدن دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن اینست که چگونه نیروی خود را در درک موسیقی متمرکز کنیم. ( پور تراب، 1372 )