لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خانه دوم
مدرسه، خونه دوم همه بچه مدرسهایهاست. توی این خونه، آقامعلم وخانم معلم، به جای پدر ومادر هستند و دانشآموزای کلاس که با هم دوست و رفیقاند، مثل خواهر و برادرند. خلاصه، خونه دوم همه ما، اون قدر جذاب و قشنگه که هیچ چی از خونه اول کم نداره. معلم، چراغ این خونه رو روشن نگه میداره. دست مهربونش رو به سر بچهها میکشه و همه اونها رو سر سفره علم خودش مهمون میکنه. اون وقت به اندازه اشتهای هر دانشآموز، غذای علم و دانش به اونها میده. بچهها! هر قدر میتونید از غذاهای رنگارنگ معلم بر سر سفره دانش بخورید که پرخوری کردن درکنار سفره علم و دانش، نه تنها بد نیست؛ بلکه خیلی هم خوبه.
کولهبار دانش
یک کلاس بود و چند تا نیمکت. تو هر نیمکت، چند تا دانشآموز و هر دانشآموز با چند تا کتاب. کلاسْ یک چیزی کم داشت و همه منتظر بودند. از دور، صدای پا اومد. یک نفر به کلاس نزدیک شد. چند ثانیه بعد، کسی وارد کلاس شد. بله، انتظار تموم شده بود و آقا معلم به کلاس اومده بود. بچههای کلاس با صدای برپای مبصر، روی پا ایستادند. معلم، نگاه مهربونش رو به بچهها انداخت. بعد تشکر کرد و همه نشستند. معلم به سمت تخته سیاه رفت. گچ برداشت و شروع کرد به نوشتن. این کار هر روزش بود. او هر روز پنجرهای به سمت باغ پر گل دانش باز میکرد و ما رو به اونجا میبرد و ما هر روز وقت ظهر، پس از گشت و گذار توی باغ دانش، با کولهباری از چیزهایی که یاد گرفته بودیم، به خونه هامون برمیگشتیم.
روز سپاس
روز معلم، روز تشکر و قدردانیه. روز سپاس ازمعلمای عزیزمونه که برای ما خیلی زحمت میکشند؛ اونهایی که تمام وقت خودشون رو برای با سواد کردن ما بچهها، صرف میکنن و با تلاش زیاد، به ما خواندن و نوشتن یاد میدن. آرزوی همه معلمها، اینه که ما درس بخونیم، به شهر علم و دانش وارد بشیم و از صحرای خشک و بیآب و علف نادونی بگذریم...! اینطوری وقتی بزرگ میشیم، آدم موفقی میشیم و پیروز و سربلند، زندگی میکنیم و به انسانهای دیگر هم کمک و خدمت میکنیم. ما میتونیم با درس خوندنمون، آرزوی معلمهای زحمتکش رو برآورده کنیم.
یک معلم بزرگ
امروزکه روز معلمه، همه جا حرف از یک معلم بزرگه. یک روحانی عالم و دانشمند که شاگردهای زیادی داشت و علم و دانش فراوان خودش روبه اونها یاد میداد. اسم او مرتضی بود؛ مرتضی مطهری. شهید مطهری، یک نویسنده بزرگ هم بود و کتابهای زیادی نوشت. مردم ایران،شهید مطهری رو خیلی دوست داشتند و قدر معلم بزرگی مثل او رو میدونستند و از او درسهای فراوانی گرفتند. اما در دل یک شب تاریک، نقشه شوم آدمهای نادون، مطهری رو از ما گرفت. خبر شهادت او، مردم ایران رو در غم بزرگی فرو برد. بچهها! هر سال، دوازدهم اردیبهشت، روز شهادت این معلم بزرگ که میشه، ما یک تصمیم بزرگ میگیریم؛ تصمیم بر این که مثل او راه دانش رو ادامه بدیم.
مثل یک باغبان
معلم، مثل یک باغبون زحمت کشه که بامراقبت و توجه او، گلها رشد میکنن. معلم، باغبون باغ مدرسه است و شما دانشآموزای خوب، گلهای این باغید. اولِ مهر که مدرسهها باز میشه، معلم، شروع به کار میکنه. معلم با هر درسی که به دانش آموزای خوبش میده، بذر دانش رو درذهن اونها میکاره و اونها رو آبیاری میکنه تا این که یواش یواش، بچهها چیزهای بیشتری یاد میگیرن و ریشه و برگ دانش پیدامی کنن. بعد که علم ودانش اونها بیشتر و بیشتر میشه، گل دانایی شکوفه میکنه و گلهای رنگارنگ علم و دانش تو کلاس، به وجود میآن. بله بچهها، آخر سال که شما با کارنامه قبولی ازمدرسه بیرون میآیید، گلهای زیباو خوشبویی هستیدکه به دست باغبون مهربونتون، معلم زحمتکش، شکوفه کردید.
الگوی خوب
مریم، یک سیب سرخ جلو خودش گذاشت و یک نقاشی از روی اون تو دفترش کشید. سیب سرخ، الگوی قشنگ وزیبایی بود و نقاشی مریم نمره بیست گرفت. دفتر زندگی ما هم، پر از نقاشیهای جور واجوریه که به وسیله کارها و رفتارها و حرفهای ما کشیده میشن. بچههای گلم! تو دفتر نقاشی زندگی، معلم، الگوی خیلی خوبیه؛ چون معلم، آدم با اخلاق، با ادب و با ایمانیه که اگه همه ما سعی کنیم مثل او باشیم، کارهای درست انجام بدیم و راستگو باشیم، اون وقت ما هم مثل او، انسان مفیدی میشیم که همه بهمون افتخار میکنن. ما هم مثل معلم، الگو میشیم تا بچههای دیگه از روی رفتار و حرفهای ما نقاشی کنند و دفتر زندگیشون، ازکارها و فکرای خوب پر بشه.
معلمی، شغل پیامبران
تو کلاس جواد، بالای تخته سیاه، تابلوی کوچیکی وجود داره که با خط زیبا نوشته شده «معلمی، شغل انبیاست». وقتی زنگ آخر به صدا در اومد و جواد به خونه رسید، از پدرش خواست تا درباره این جمله برای او توضیح بده. پدر که در حال خوندن یک کتاب بود، کتاب رو بست و گفت: ببین پسرم، کار پیامبران، مثل کار معلمان، یاد دادن خوبیهاست. خدای بزرگ، پیامبران رو برای تعلیم و تربیت مردم فرستاده و معلم هم در مدرسه، دقیقا همین کار رو انجام میده. او به بچهها علم و دانش یاد میده، و اونها رو به سمت خوبی و نیکی، راهنمایی میکنه، پس شغل معلمی هم مثل کار پیامبران، خدایی و مقدسه و همه ما باید مثل پیامبران، به معلمای خوبمون احترام بگذاریم و اونها رو دوست داشته باشیم.
بهترین هدیه
امروز که روز معلمه، هر کسی دوست داره یک چیزی به معلمش هدیه بده، از زحمتهای او تشکر کنه و اونو خوشحال ببینه. امروز، خانم معلم بعد از این که کادوهای بچهها رو گرفت و از اونها تشکر کرد، گفت: بچههای گلم، چیزی که منو خیلی خوشحال میکنه، خوب درس خوندن شما و نمرههای بیست شماست. من وقتی میبینم شما درسهاتون رو خیلی خوب یاد گرفتید، خیلی خوب درس میخونید و به اون علاقه دارید، از ته دل خوشحال میشم، خستگی خودم رو فراموش میکنم و برای یاد دادن به شما، نیرو میگیرم. بچههای کلاس هم که به راز خوشحالی واقعی معلم پی برده بودند، تصمیم گرفتند همگی حسابی درس بخونن تا خانم معلم رو خوشحال کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
روز معلم مبارک باد
دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...
مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه «علم» به دو معنای متفاوت بکار برده می شود.
1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن کریم به این معنا اشاره دارد که « هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» «آیا یکسانند آنان که می دانند و آنان که نمی دانند.» (زمر/ 9)از این منظر به همه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم گفته می شود مطابق این معنا، اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند... کلمه Knowledge در انگلیسی و Connaissance در فرانسه معادل این معنا علم اند.
2-کلمه علم در معنای دوم منحصراً به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند... علم در این جا در برابر همه دانستنیهایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض مطلق هستی) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر) فقه، اصول، بلاغت، و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند و همه به این معنا غیر علمی اند کلمه SCIENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنا علم اند.
دیده می شود که علم در این معنا بخشی ازعلم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد. رشد علم به معنای دوم عمدتا از آغاز دوره رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. آیه قرآنی «خلق الانسان علمه البیان» (خداوند رحمن انسان را آفرید و بیان را به وی تعلیم داد/ رحمن/4و3) بهترین موید این معناست.
معنای عالم با توجه به دو تعریف از علم
ـ در نگاه اول به علم که نگاه ترکیبی به معرفت است خداوند معلم اول و پیامبر معلم ثانی است چرا که پس از تعلیم آدم توسط خداوند دستور «قال یا آدم اننبئهم باسمائهم» (ای آدم ملائکه را به این اسماء آگاه ساز/ بقره 33) آدم علیه السلام داده شده این بدان جهت است که اساساً هدف آفرینش انسان با علم و معرفت پیوند ناگستنی دارد در بیان رسا و جامع سید شهیدان امام حسین (ع) این معنا به خوبی روشن است که: «ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه» (بندگان را نیافرید مگر برای آن که او را بشناسند پس چون او را شناختن عبادتش خواهند کرد. ـ در این معنا هدف از ارسال معلم ثانی ارائه معرفتی است که انسان بواسطه آن به عبادت می رسد «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم تیلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (اوست خدایی که پیامبر بزرگوار از میان شان برانگیخت تا بر آنان آیات وحی را تلاوت کند و آنان را پاک سازد و شریعت کتاب و حکمت الهی را بیاموزد که پیش از این همه در ورطة جهالت و گمراهی بودند (جمعه/2) در این آیه همه علوم از جمله بیان، اخلاق، تعلیم کتاب و حکمت، برای رهایی از گمراهی و یافتن راه هدایت (عبادت) توسط پیامبر (ص) معرفی شده است. ـ در نگاه دوم که نگاه تفکیکی به شاخه ای معرفت است. معلم اول ارسطو است چرا که «وی نخستین واضع علم منطق بود ... و راه دلیل و برهان منطقی را باز نمود و معلم ثانی نیز ابونصر فارابی است بخاطر آنکه او اول بار کتب حکمت یونانی را که ارسطو و غیره تحریر کرده اند از یونانی به عربی ترجمه کرد و تعلیم داد....
ارزش و مقام معلمشرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. خداوند را می خوانیم که او رابا سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) محشور سازد.
هنر معلمی:
معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی است. در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5)
بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر «الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.
به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است ..... به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
روش تدریس معلم
مقدمه
یادگیری (learning discomfort )یک فرایند است. در هر فرایند عوامل و متغیرهایی در حال تعاملند. نوع و شدت تعامل ، تغییرات گوناگونی را به دنبال میآورد. بررسی همه عوامل موثر در فرایند تدریس ، امکان پذیر نیست. چند تا از مهمترین این عوامل که تاثیر آشکاری در روند یادگیری دارند عبارتند از: آمادگی ، انگیزه و هدف ، تجارب گذشته ، موقعیت و محیط یادگیری ، روش تدریس رابطه جز و کل ، تمرین و تکرار.
آمادگی
شاگرد باید از لحاظ جسمی ، عاطفی ، عقلی و ... رشد کافی کرده باشد تا بتواند بخوبی یاد بگیرد و یادگیری زمانی برایش مفید خواهد بود که از هر نظر آمادگی لازم داشته باشد. او حتی اگر بعضی از جنبههای آمادگی را کسب نکرده باشد، یادگیری برایش خستگی آور و کسل کننده خواهد شد و چندان پیشرفتی نخواهد کرد. مثلا در یادگیری نوشتن ، اعصاب و عضلات دست و انگشتان باید به قدر کافی رشد کرده و آمادگی داشته باشند. اگر کودکی را که از لحاظ جسمی و روانی آمادگی یاد گرفتن و نوشتن را ندارد، تعلیم بدهیم، جریان یادگیری او در این زمینه حتی در سالهای بعدی به کندی پیش خواهد رفت، در صورتی که اگر همین کودک در سنی که آمادگی کافی دارد، تحت تعلیم قرار گیرد، نوشتن را زودتر فرا خواهد گرفت و در این زمینه سریعتر پیشرفت خواهد کرد.آمادگی در زمینههای مختلف متفاوت است. ممکن است فرد از لحاظ عقلی آماده باشد ولی از نظر عاطفی نسبت به امر مورد نظر فاقد احساس مطبوع باشد. مثلا ترس از معلم احساس عدم امنیت ، دلهره ، اضطراب و پریشانی فکر ممکن است یادگیری را در زمینه مورد نظر مختل کند. رشد و آمادگی ذهنی افراد نیز در فهم و یادگیری علوم مختلف متفاوت است. مثلا ممکن است شاگردی در مرحلهای از رشد خود آماده درک علوم تجربی باشد، ولی برای درک علوم اجتماعی هنوز آمادگی لازم را بدسن نیاورده باشد. بنابراین ، معلم باید آمادگی هر یک از شاگردان خود را تدریس مواد درسی در نظر داشته باشد و فعالیتهای آموزشی خود را متناسب با سطح آمادگی آنان عرضه کند.هر چه فرد آمادگی بیشتری برای رفتار معینی داشته باشد، برای انجام دادن رفتار ، به محرک کمتری نیاز دارد. مثلا خنداندن یک انسان خوشحال بسیار سادهتر از خندان یک شخص غمگین است. هر چه فرد آمادگی کمتری داشته باشد، تحرک بیشتری برای ایجاد آن رفتار لازم است. تدریس و فعالیت معلم زمانی بیشترین تاثیر را در یادگیری خواهد که شاگرد به آمادگی لازم رسیده باشد و در غیر این صورت شاگرد همچون چراغی که فتیله آن پایین کشیده شده باشد، هرگز برافروخته نمیشود و چیزی نخواهد آموخت.
انگیزه و هدف
یادگیری معلول انگیزههای متفاوتی است. یکی از این انگیزهها که نقش مهمی در جریان یادگیری میل و رغبت شاگرد به آموختن است. رغبت هر کس است که نیروی فعالیت را افزایش میدهد. برای اینکه شاگردان در ضمن یادگیری فعال باید به موضوعی که میخواهند قرا بگیرند علاقمند باشند. برای ایجاد رغبت ، لازم نیست موضوعات درسی را به طور تصنعی جالب توجه نشان داد، همینکه مطالب و مفاهیم درسی بر اساس نیاز شاگردان تنظیم شده باشد و مسائل اساسی و واقعی آنان را مطرح سازد و به آنان در برخورد با محیط کمک کند، رغبت آنان برانگیخته خواهد شد.یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه ، هدف است. هدف به فعالیت انسان و جهت و نیرو میدهد. اگر انسانی در طول زندگی خود هدف قابل وصولی نداشته باشد، پویایی و حرکت خود را از دست خواهد داد. هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار میکند. در مدارس ، هدفهای تربیتی باید انعکاس از احتیاجات و تمایلات شاگردان باشد و بطور واضح بیان شود.معلم و دانش آموز باید بدانند غرض از فعالیتهای آموزشی در یک مقطع زمانی خاص چیست. مشخص بودن هدفها در مدرسه ، سبب هماهنگی پیش فعالیتهای معلم و شاگرد میشود و آنان را به اجرای فعالیتهای متنوع بر میانگیزد و جهت و میزان پیشرفت آنان را نشان میدهد، محیط مدرسه و کلاس را آموزنده و نشاط آور میسازد و سطح یادگیری شاگردان را گسترش داده و یادگیری را عمیقتر و موثرتر میکند.
تجارب گذشته
آموختهها و تجارب گذشته شاگرد ساختشناختی وی را تشکیل میدهد. آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تاثیر تجارب گذشته اوست. فرد زمانی میتواند مفاهیم و مسائل جدیدی را درک کند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تاریخچه تربیت معلم در آموزش و پرورش توجه به آداب معلمی از دیرباز در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما جایگاه خاصی داشته است . لیکن تا آغاز حکومت مشروطه در ایران ، دولت مرکزی برای تأسیس مدرسه و تربیت معلم هیچگونه مسئولیتی برای خود قائل نبوده و هر مدرسه متولی مخصوص داشت که از محل درآمد موقوفات مدرسه ، امور مختلف مدرسه را اداره مینمود . معلمان از میان طلاب ساعی و با استعداد انتخاب میشدند . این طلاب از استادان خود اجازه نامهای ( که در پشت صفحه اول یا آخر یکی از کتابها به خط استاد نوشته شده بود دریافت کرده بودند ) که در واقع « دانشنامه یا گواهینامه » بود و سند معتبری برای معلم جهت تدریس محسوب میشد . در کنار این مدارس مکتبخانههایی نیز وجود داشت که فرزندان عامه مردم در آن به تحصیل میپرداختند و خود را برای ورود به مدارس آماده میکردند . مکتبداری یک حرفه خصوصی بود و هر روحانی محلهای که حوصله و آمادگی برای تعلیم به کودکان را داشت ، بی هیچگونه قید و شرط و اجازهنامهای به شغل معلمی و مکتبداری میپرداخت . هریک از شاگردان ماهانه مختصری برای تحصیل میپرداختند این مبلغ برای زندگی بسیار ساده معلمان کافی نبود . لیکن آنها کار معلمی را با علاقه انجام میدادند . پس از تأسیس « دارالفنون » در سال 1229 هجری شمسی و ایجاد و گسترش مدارس جدید از قبیل مشیریه ، رشدیه ، ادیب ، سادات ، اسلام ، اقدسیه ، علمیه ، کمالیه ، مروت ، سلطانی ، شرف ، دانش و … نیاز به معلم برای تدریس در مدارس به ویژه معلمانی که با اصول تعلیم و تربیت جدید آشنا باشند به خوبی احساس میشد . اولین اقدام رسمی در زمینه تربیت معلم ، تصویب قانونی در اردیبهشت ماه سال 1290 توسط مجلس شورای ملی بود . در این قانون اصول اولیه تربیت اطفال مطرح شده بود . طبق قانون مزبور برای اولین بار مجوز اعزام 30 نفر جهت ادامه تحصیل به خارج از کشور صادر شد که از این تعداد 15 نفر یعنی نیمی برای معلمی ( رشته تعلیم و تربیت ) و 8 نفر برای تحصیل در علوم نظامی ، 7 نفر برای رشته مهندسی انتخاب شدند . در همین سال برای افزایش سطح سواد معلمان موجود در تهران کلاسهای مخصوصی در مدرسه دارالفنون تشکیل گردید که در برنامه درسی آن علاوه بر دروس علوم و ادبیات ، برای اولین بار دروس دیگری تحت عنوان « اصول تعلیم » افزوده شده بود تا معلمان از اصول اولیه برای تربیت اطفال مطلع گردند . اقدام مهم دیگری که در راه تربیت و تأمین معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه صورت پذیرفت تصویب قانون تأسیس « درالمعلمین مرکزی » ( دارالمعلمین و دارالمعلمات ) در سال 1297 توسط مجلس شورای ملی بود . از این تاریخ ایجاد مراکز تربیت معلم زن و مرد صورت قانونی به خود گرفت . دارالمعلمینِ مرکزی مدرسهای دولتی و رایگان بود و تحت نظر وزارت معارف اداره میشد رئیس آن توسط شخص وزیر انتخاب و منصوب میگردید . وظیفه آن تأمین معلم برای مدارس ابتدایی و دوره اول متوسطه بود . بنابراین به دو قسمت ابتدایی ( تأمین معلم برای 4 سال اول دوره ابتدایی ) و عالی ( تأمین معلم برای سال پنجم و ششم ابتدایی و دوره اول متوسطه ) تقسیم میگردید دوره تحصیل در قسمت ابتدایی سه سال ( 2 سال نظری و یکسال عملی ) و در قسمت عالی چهارسال ( 3 سال نظری و یکسال عملی ) به طول میانجامید . شرط ورود به هر دو قسمت داشتن گواهینامه ششساله ابتدایی و سن متقاضیان برای ورود به قسمت ابتدایی بین 17 تا 21 سال و برای ورود به قسمت عالی بین 18 تا 22 سال تعیین شده بود . پس از پایان مدت تحصیل به فارغالتحصیلان « تصدیقنامه معلمی » برای تدریس در ابتدایی یا متوسطه اعطاء میگردید و موظف بودند پس از فراغت از تحصیل به مدت 10 سال در وزارت معارف تعهد خدمت خود را انجام دهند . نخستین مرکز تربیت معلم به نام « دارالمعلمین مرکزی » با ریاست ابوالحسن فروغی و معاونت اسماعیل مرآت تشکیل شد پس از آن با توجه به احساس نیاز به تربیت معلمان زن جهت تدریس در مدارس دخترانه ، اولین مرکز تربیت معلم دختران به نام « دارالمعلمات » به نظامت خانم نشاطالسلطنه دختر صفی علیشاه تأسیس شد . در فروردین ماه 1306 اساسنامه « دارالمعلمین شبانه اکابر » به تصویب شورای عالی معارف رسید . هدف از تأسیس این مراکز رفع نقایص تدریس معلمان ابتدایی بود و دوره تحصیل آن یکسال بود و در صورت عدم موفقیت معلمان در امتحانات آن ، از شغل معلمی محروم میشدند . در مهرماه 1306 اساسنامه دوره تحصیلات فنی « دارالمعلمین ابتدایی ولایات و ایالات » به تصویب شورای عالی معارف رسید هدف از آن ، تأمین معلمان مدارس ابتدایی استانها و شهرهای ایران بود . متقاضیان شغل معلمی با مدرک دوره اول متوسطه وارد این مراکز شده و در صورتی که دوره یکساله را با موفقیت بگذرانند . به آنان « گواهی فارغالتحصیلی معلمی » اعطاء میشد . در سال 1307 قانون فرستادن دانشجو به خارج از کشور برای تحصیل در دانشگاههای معتبر اروپا به تصویب رسید به موجب این قانون ، دولت موظف شد تا 6 سال ، هر سال صد نفر از میان فارغالتحصیلان دبیرستانها انتخاب و به اروپا اعزام نماید. 35% از این دانشجویان به موجب قانون بایست در رشته تعلیم و تربیت تحصیل کنند و برای معلمی آماده شوند . به منظور گسترش دبیرستانها و تربیت و تأمین دبیران مورد نیاز آن در سال 1307 دارالمعلمین مرکزی به « دارالمعلمین عالی » تبدیل گردید و برنامه تربیت معلم متوسطه بنیانگذاری شد اساسنامه و برنامه دارالمعلمین عالی در سال 1308 به تصویب شورای عالی معارف رسید . دارالمعلمین عالی مشتمل بر دو قسمت علمی و ادبی بود که قسمت ادبی شامل رشتههای فلسفی ، ادبیات ، تاریخ و جغرافیا و قسمت علمی شامل رشتههای فیزیک ، شیمی ، طبیعیات و ریاضیات بود . دوره تحصیلات دارالمعلمین عالی 3 سال در نظر گرفته شده بود و دارندگان گواهینامه کامل متوسطه رشته ادبی و علمی میتوانستند در رشته ادبی یا علمی این مؤسسه برای تحصیل ثبتنام کنند . طبق اساسنامه ، تدریس دروس علوم تربیتی از مهرماه سال 1311 در دارالمعلمین عالی اجرا گردید و دانشجویان این مرکز باید علاوه بر تحصیل در رشته خود مواد علوم تربیتی را نیز فراگرفته و امتحان دهند . مواد علوم تربیتی شامل 6 درس و هرکدام به میزان 2 ساعت در هفته بود . این دروس عبارت بودند از : 1- معرفت النفس از لحاظ تربیتی 2- فلسفه تربیت 3- علم اجتماع از لحاظ تربیت 4- تاریخ تعلیم و تربیت 5- مبانی تعلیمات متوسطه 6- اصول تعلیم و تربیت دانشجویان مختار بودند که این دروس را در مدت 3 سال همراه با مواد رشته تحصیلی خود و یا در مدت یکسال به طور مستقیم بگذرانند . براساس « قانون استخدام فارغالتحصیلان دارالمعلمین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
بزرگداشت معلم
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد.
انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.
غدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید.
در این مسیر خطیر، بزرگانی گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد. علامه شهید استاد مرتضی مطهری (رحمه الله) از همین طایفه مقدس است که در سنگر تعلیم و تعلم، به قله های رفیعی دست یافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامی ـ که خود معلمی بزرگ است ـ همه آثارش را مفید می داند و بهره برداری از آنها را سفارش می کند ...
مفهوم علم
ـ امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه «علم» به دو معنای متفاوت بکار برده می شود.
1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. قرآن کریم به این معنا اشاره دارد که « هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» «آیا یکسانند آنان که می دانند و آنان که نمی دانند.» (زمر/ 9)از این منظر به همه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم گفته می شود مطابق این معنا، اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند... کلمه Knowledge در انگلیسی و Connaissance در فرانسه معادل این معنا علم اند.
2-کلمه علم در معنای دوم منحصراً به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند... علم در این جا در برابر همه دانستنیهایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند. اخلاق (دانش خوبی ها و بدیها) متافیزیک (دانش احکام و عوارض مطلق هستی) عرفان (تجارب درونی و شخصی) منطق (ابزار هدایت فکر) فقه، اصول، بلاغت، و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند و همه به این معنا غیر علمی اند کلمه SCIENCE در انگلیسی و فرانسه معادل این معنا علم اند.
دیده می شود که علم در این معنا بخشی ازعلم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنیهای بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد. رشد علم به معنای دوم عمدتا از آغاز دوره رنسانس به بعد است در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی (معنای اول) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است. آیه قرآنی «خلق الانسان علمه البیان» (خداوند رحمن انسان را آفرید و بیان را به وی تعلیم داد/ رحمن/4و3) بهترین موید این معناست.
معنای عالم با توجه به دو تعریف از علم
ـ در نگاه اول به علم که نگاه ترکیبی به معرفت است خداوند معلم اول و پیامبر معلم ثانی است چرا که پس از تعلیم آدم توسط خداوند دستور «قال یا آدم اننبئهم باسمائهم» (ای آدم ملائکه را به این اسماء آگاه ساز/ بقره 33) آدم علیه السلام داده شده این بدان جهت است که اساساً هدف آفرینش انسان با علم و معرفت پیوند ناگستنی دارد در بیان رسا و جامع سید شهیدان امام حسین (ع) این معنا به خوبی روشن است که: «ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه» (بندگان را نیافرید مگر برای آن که او را بشناسند پس چون او را شناختن عبادتش خواهند کرد. ـ در این معنا هدف از ارسال معلم ثانی ارائه معرفتی است که انسان بواسطه آن به عبادت می رسد «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم تیلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (اوست خدایی که پیامبر بزرگوار از میان شان برانگیخت تا بر آنان آیات وحی را تلاوت کند و آنان را پاک سازد و شریعت کتاب و حکمت الهی را بیاموزد که پیش از این همه در ورطة جهالت و گمراهی بودند (جمعه/2) در این آیه همه علوم از جمله بیان، اخلاق، تعلیم کتاب و حکمت، برای رهایی از گمراهی و یافتن راه هدایت (عبادت) توسط پیامبر (ص) معرفی شده است. ـ در نگاه دوم که نگاه تفکیکی به شاخه ای معرفت است. معلم اول ارسطو است چرا که «وی نخستین واضع علم منطق بود ... و راه دلیل و برهان منطقی را باز نمود و معلم ثانی نیز ابونصر فارابی است بخاطر آنکه او اول بار کتب حکمت یونانی را که ارسطو و غیره تحریر کرده اند از یونانی به عربی ترجمه کرد و تعلیم داد....