لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اصول زندگی مشترک
ابراز عشق و دوستی:
این که زن و شوهر یکدیگر را دوست می دارند، جای هیچ سخنی نیست؛ ولی در مواردی، به آن علت، کدورت پدید می آید که آن را بر زبان نمی آورند و در این هنگام است که نسبت به یکدیگر متزلزل شده و درباره دوستی خود، به شک و تردید می افتند. اسلام از ما می خواهد که دوستی و محبت خود را نسبت به هرکس که دوستش داریم، ابراز کنیم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«ذکر جمله "تو را دوست می دارم" از طرف شوهر به زن هرگز از ذهن زن زدوده نخواهد شد. پیوند زناشویی با ابراز محبت و علاقه استحکام پیدا می کند و دوام می یابد. شما می دانید که در زندگی زناشویی، در عین وجود انضباط، علاقه و محبت باید حکومت کند، نه قانون و مقررات.
خود آرایی و پاکیزه بودن:
در زمینه تحکیم روابط ضروری است زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و از لباس و سر و وضع ظاهری خود، مراقبت کنند. توصیه های اسلامی در زمینه مسواک کردن، استحمام، روغن مالی، شانه کردن موی سر، ناخن گرفتن، عطر زدن و خوب لباس پوشیدن است و این امور سبب رغبت طرفین نسبت به یکدیگر می شود.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرموده اند:
«خود آرایی و آمادگی مرد، سبب افزایش عفت زن می شود و برخی از زنان که در روزگاران گذشته آلوده شده اند، از این بابت بوده که شوهرانشان خود را نمی آراستند».
پس همانطور که مرد نیاز به آرایش زن دارد، زن هم چنین نیازی را از طرف شوهر احساس می کند. شما به عنوان شوهر اجازه دهید همسرتان درباره لباس شما اظهار نظر کند و زیباترین لباس را بر اندام شما بپسندد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«وظیفه زن این است که خود را برای شوهر بیاراید و در کنار او خوشبو و معطر باشد».
رابطه همسری و تداوم آن:
در سایه ازدواج که زن و شوهر با حفظ استقلال نسبی خود، تن به این رابطه می دهند، هم به خاطر تسکین غرایز و هم به خاطر حفظ وحدت، تداوم و بقای نسل است. البته داشتن رابطه، تنها به خاطر جنبه غریزی آن، نوعی حیوانیت است و ازداواج تنها به خاطر وصول به چنین هدفی موجب پدید آمدن فجایعی می شود که از جمله بی تفاوتی نسبت به هم پس از ارضای غریزه است. در روابط باید جنبه معنوی آن، یاد خدا، جلب رضایت و انجام وظیفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اصول زندگی مشترک
ابراز عشق و دوستی:
این که زن و شوهر یکدیگر را دوست می دارند، جای هیچ سخنی نیست؛ ولی در مواردی، به آن علت، کدورت پدید می آید که آن را بر زبان نمی آورند و در این هنگام است که نسبت به یکدیگر متزلزل شده و درباره دوستی خود، به شک و تردید می افتند. اسلام از ما می خواهد که دوستی و محبت خود را نسبت به هرکس که دوستش داریم، ابراز کنیم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«ذکر جمله "تو را دوست می دارم" از طرف شوهر به زن هرگز از ذهن زن زدوده نخواهد شد. پیوند زناشویی با ابراز محبت و علاقه استحکام پیدا می کند و دوام می یابد. شما می دانید که در زندگی زناشویی، در عین وجود انضباط، علاقه و محبت باید حکومت کند، نه قانون و مقررات.
خود آرایی و پاکیزه بودن:
در زمینه تحکیم روابط ضروری است زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و از لباس و سر و وضع ظاهری خود، مراقبت کنند. توصیه های اسلامی در زمینه مسواک کردن، استحمام، روغن مالی، شانه کردن موی سر، ناخن گرفتن، عطر زدن و خوب لباس پوشیدن است و این امور سبب رغبت طرفین نسبت به یکدیگر می شود.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرموده اند:
«خود آرایی و آمادگی مرد، سبب افزایش عفت زن می شود و برخی از زنان که در روزگاران گذشته آلوده شده اند، از این بابت بوده که شوهرانشان خود را نمی آراستند».
پس همانطور که مرد نیاز به آرایش زن دارد، زن هم چنین نیازی را از طرف شوهر احساس می کند. شما به عنوان شوهر اجازه دهید همسرتان درباره لباس شما اظهار نظر کند و زیباترین لباس را بر اندام شما بپسندد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«وظیفه زن این است که خود را برای شوهر بیاراید و در کنار او خوشبو و معطر باشد».
رابطه همسری و تداوم آن:
در سایه ازدواج که زن و شوهر با حفظ استقلال نسبی خود، تن به این رابطه می دهند، هم به خاطر تسکین غرایز و هم به خاطر حفظ وحدت، تداوم و بقای نسل است. البته داشتن رابطه، تنها به خاطر جنبه غریزی آن، نوعی حیوانیت است و ازداواج تنها به خاطر وصول به چنین هدفی موجب پدید آمدن فجایعی می شود که از جمله بی تفاوتی نسبت به هم پس از ارضای غریزه است. در روابط باید جنبه معنوی آن، یاد خدا، جلب رضایت و انجام وظیفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
فهرست :
چکیده........................................................................................................................2
فصل اول:
مقدمه.....................................................................................................................3
فصل دوم:
ادبیات تحقیق..........................................................................................................4
فصل سوم:
نتایج
نقل معماری از دیدگاه معماران................................................................................6
نقل موسیقی از دیدگاه موسیقیدان ها.......................................................................7
آفرینش مفهوم در موسیقی......................................................................................10
آفرینش مفهوم در معماری.......................................................................................21
پیوند ها و اشتراکات................................................................................................30
فصل چهارم:
نتیجه گیری...........................................................................................................
فصل پنجم:
فهرست منابع و مراجع......................................................................................
مقدمه:
جستجوی عوامل مشترک هنرها خود یکی از روشهایی است که میتواند تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر را آگاهانه افزایش دهد و ابتکارات تازه ای سبب شود در این مقاله به وجود اشتراک و ارتباط دو عرصه از هنر یعنی معماری و موسیقی پرداخته شده است. در اینجا به خواص صوت که عبارتند از نیرو یا شدت، سنگینی، کشش، اوج و... می پرداریم.این خواص درمعماری نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
مسأله تحقیق: معماری و موسیقی دارای فاکتورهای مشترک و تاثیر بر همدیگر هستند.
موضوع تحقیق: بررسی روابط مشترک معماری و موسیقی و تأثیر گذاری آنها بر هم
پرسش تحقیق: آیا معماری و موسیقی به عنوان دو رشته هنری بر هم تأثیر گذارند ؟
اهداف تحقیق: 1- بررسی معماری و مفهوم آن
2- بررسی موسیقی و مفهوم آن
3- بررسی عوامل مشترک این دو
4- بررسی نحوه تأثیر گذاری آنها با توجه به اشتراکات
روش جمع آوری اطلاعات :
کتابخانه( یادداشت برداری ،خلاصه کردن مطالب با ذکر منبع برای استفاده در بخش ادبیات تحقیق)
اینترنت (استفاده از سایت های مرتبط)
پیشینه تحقیق :
ایانیس زناکیس معمار و موسیقیدان در سال 1976 کتابی با عنوان "موسیقی معماری
Musique Architecture" به بررسی پیوند بین دو حوزه خلاقه معماری و موسیقی پرداخته است. این کتاب مجموعه مقالاتی است شامل نظریه های زناکیس .او در این کتاب نظریه ای نو برای ساختن یک شهر نمونه موسیقی ارائه داده است.
کتاب موسیقی معماری از سه بخش تشکیل شده است : 1- موسیقی
2- معماری
3- موسیقی معماری
اشتراکات معماری و موسیقی:
معماری
موسیقی
فضا درمعماری
موسیقی درمعماری
معماری بومی
موسیقی عامیانه
معماری مذهبی
موسیقی مذهبی
معماری منومونتال
موسیقی یادماندنی یا یادگاری
معماری سودبخش
موسیقی تبلیغاتی و سرگرم کننده
بهره گیری از نمادهای مردمی
بهره گیری از نواهای ملی
بهره گیری از پدیده های طبیعت
بهره گیری از پدیده های طبیعت
تقلید
تقلید
بهره گیری از رنگ در معماری
رنگ آمیزی در موسیقی
سنگینی و ثقل در بنا
سنگینی و ثقل در موسیقی
کشش در موتیف های بنا
کشش اصوات و گاه لحن ها
بلندی و ارتفاع در معماری
اوج و حضیض در موسیقی
گلیساندو یا سهمی های هذلولی
گلیساندو در موسیقی
هیپربل Hyperbol در معماری
هیپربل در اجرای گلیساندوها در موسیقی
تضاد در موتیف ها
تضاد در ملودی و آرمونی
تکرار موتیف ها در بنا
تکرار موتیف ها در موسیقی
قرینه سازی
قرینه سازی
برقراری ریتم در نما و سطوح گوناگون دربنا
وزن یا ریتم موسیقی
احساس ( به مدد سایه روشن و رنگ در صدا )
احساس درموسیقی به ویژه در اجرا
هماهنگی در معماری
هماهنگی یا آرمونی در موسیقی
تناسبات و بهره برداری از نسبت طلایی
تناسبات در آرمونی
فرم در معماری
فرم در موسیقی
خط در معماری
خط در موسیقی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
عنوان :
نقش و مسئولیت مشترک و اختصاصی
والدین در تربیت فرزندان
چکیده:
موضوع مورد تحقیق بر این فریضه استوار است که پدر و مادر در تربیت فرزندان نقش و مسئولیت موثر دارند یا به طور کلی نقش پدر و مادر در تربیت فرزندان تا چه میزان است و برای رسیدن به درستی یا نادرستی فریضه مورد نظر و پاسخ قانع کننده در این مورد سئوالاتی که در این تحقیق ارائه گردیده .
1: آیا هر یک از والدین در تربیت فرزندان بطور خاص وظایف جداگانه دارند یا وظیفه آنها مشترک است .
2:نقش و مسئولیت کدامیک از والدین در تربیت فرزندان بیشتر موثر است .
تربیت فرزندان از حساسترین موضوع هائی است که والدین باید به آن توجه بیشتری داشته باشند در میان سایر عوامل نقش جو عاری آزاد عاری از تهدید و فشار توأم با همکاری و همدلی در رشد تربیتی فرزندان مورد تأثیر قرار گرفته است .
از نظر قرآن و روایات اهل بیت (ع) از نظر تاریخ و تجزیه اثبات شده است که پدر و مادر در سرنوشت اولاد دخالت موثر دارند تأ ثیر بااندازه ای است که از پیامبر اسلام (ص) روایت مشهور رسیده ( السعیدُ مَنٌ سعد فی بطن اُمه ئ اشقی من شقی فی بطن اُمه )
دل مادر، زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت به عبارت دیگر پدر و مادر زمینه ساز سعادت و یا شقاوت بچه اند .
مقدمه:
بعقیده ما مهمترین دورة تربیت کردن ، دوره خردسالی و کودکی و نوجوانی است و بعبارت دیگر هر چه سن در دوره ی پائین تر قرار داشته باشد تربیت عملی تر و امکان پذیرتر است . برخی از رونشناسان و دانشمندان تربیت ،عقیده دارند که تمام شخصیت کودک تا سن هفت سالگی او تکوین می یابد شاید نظر عمده آنان آمادگی بیشتر و پذیرش کاملتر کودکان می باشد اسلام نیز به دوره کودکی و نوجوانی اهمیت خاص قائل شده است رفتار پدر و مادر با فرزندان دختر و پسر خود متفاوت از یکدیگر است مادران ما اگر چه می کوشند رفتار یکسانی با تمامی فرزندان داشته باشند نسبت به دختران سختگیر تر هستند در مقابل پدران می کوشند تا فرزندان پسر را تحت سلطه ی خود گیرند و با فرزندان دختر رفتاری نرم و ملایم دارند .
اگر جه پدر و مادر هر دو در ساختمان اصلی کودک سهیم هستند زیرا سلول جنسی زن و مرد باید فرزند را بسازد ولی مادر از این نظر که متجاوز از نه ماه باید جنین را در رحم خود نگه دارد ، شرایط زندگی او در زندگی جنین اثر مستقیم دارد . پس سهم مادر و مسئولیت او در تولد فرزند سالم بیش از پدر خواهد بود.
مادر باید توجه کند که سعادت و یا شقاوت ، خوشبختی یا تیره بختی فرزند آینده اش تا حد زیادی به اصول رفتار و عملکرد او در این دوران دارد . پدر در همه امری که بیان شد نقش مهمی بر عهده دارد . مرد باید با حمایت و مراقبت مستمر خود همسرش را یاری کند و با ایجاد امید و الگویی در او ، زمینه مناسبی برای پرورش جنین فراهم سازد .
بعد از تولد طفل معمولا مراقبت و مواظبت مادر تا 7 سالگی بیشتر از پدر است بخاطر ارتباط مستمر مادر با فرزندان در محیط خانه و بعد از 7 سالگی نقش و مسئولیت پدر بیشتر می گردد البته بعد از رسیدن فرزندان به 7 سالگی پدر و مادر در تربیت فرزندان بطور مشترک نقش و مسئولیت دارند.
در پایان نکته جالب در تربیت فرزندان اینست که همه پدران و مادران فرزندان خود را تربیت می نمایند ولی متأ سفانه به راه و روش تربیت آشنایی نداشته ، صلاحیت تربیت کردن را واجد نمی باشند پس آنها باید در عین برخورداری از علاقه و شوق تربیت و راهنمایی باید به شیوه تربیتی آشنایی کامل داشته و آنها را در امر سازندگی بکار گیرند .
تعریف تربیت
تربیت : عبارتست از پرورش دادن ، یعنی استعداد های درونی را که بالقوه در یک شئ موجود است به فعلیت در آوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر در مورد غیر جاندار این کلمه را بکار می بریم مجازاً بکار برده ایم نه اینکه به مفهوم واقعی ، آن شئ را پرورش داده ایم . یعنی یک سنگ و یا یک فلز را نمی شود پرورش داد . آنطور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش می دهند این پرورش دادنها به معنی شکوفا کردن استعدادهای درونی آن موجود ها است که فقط در مورد موجود های زنده صادق است . و از همین جا معلوم می شود که تربیت تابع و پیرو فطرت ، یعنی تابع و پیرو طبیعت سرشت شئ باشد اگر بنا باشد یک شئ شکوفا شود باید کوشش کرد همان استعدادهایی که در آن هست بروز و ظهور بکند .
تربیت پرورش دادن استعدادهای انسانی است که البته شامل پرورش جسم نیز می شود و پس تربیت ساختن نیست که مثلاً خانه ای را می سازند که اجزاء و اشیائی را با هم ترکیب می کنند و نظمی میانشان برقرارمی سازند ، بلکه از نوع پرورش یک موجود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
بررسی عوامل مشترک معماری و موسیقی و پیوستگی های آن
هنر پویا پیوسته در جست و جوی راه های تازه ای برای دستیابی به ابتکارات گونه گون است و همان گونه که هر هنری در روند خود از شرایط زمان و مکان و اجتماع و دیگر عوامل تاثیر می پذیرد ، هنرها در رابطه با یکدیگر نیز به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیرپذیرند و بازتاب آن را از هر سو که باشد در قلمرو خاص خود نشان می دهند و بر ظرفیت و کارآیی خود می افزایند .
جست و جوی عوامل مشترک هنرها خود یکی از روشهایی است که می تواند این تاثیرپذیری را آگاهانه افزایش دهد و ابتکارات تازه ای را سبب شود . آنچه در زیر به اختصار می آید از این مقوله است . بررسی یکی از عوامل ناپیدا و ناشناخته بین دو هنر کهن ، ( معماری و موسیقی ) از دیدگاهی خاص که هنر واسطه ای ( مانند شعر ) در تکوین این رابطه نقش اساسی داشته است .
همه ی هنر ها به طور عرضی با هم مرتبط هستند چرا که منشأ همه ی آنها تجلی زیبایی است . این زیبایی در معماری و مجسمه سازی نیز به شکل نسبت های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می افتد .
در یک چهره تناسبات هستند که زیبایی می آفرینند . گاهی هم تناسبات رنگها باعث ایجاد زیبایی می شود . که در آنجا هم مجموعه ی فرکانس های نوری ، تناسبات دلپذیری را بوجود می آورند . در موسیقی هم نسبت های صوتی به زیبایی متحد می شوند . نسبت هایی که به تناسب می رسند تناسب گاهی در وج دیداری است و گاهی در وجه شنیداری . در مورد برپایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می شود . بنابراین همه ی هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه ی دل فا از قبل طراحی شده است .
ما روی یک پاره خط تنها یک نقطه را پیدا می کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد . ایجاز در همه هنرها یکی از شروط است .
در نقطه ای که ما پیدا می کنیم نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت عدد فی را به ما می دهد . که اصطلاحاً به آن نسبت الهی گفته می شود . یعنی اینکه ما با این قاعده ی الهی مواجه هستم که هر چیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشأت بگیرد ، برای ما زیباست . بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند . تمام گام های موسیقی از این هر عدد حاصل می شوند . وقتی که وارد مبحث ریتم می شویم با هر ضربی یا سه ضربی مواجه هستیم . اصلاً ریتمی از این قاعده خارج نیست . وقتی ریتم ترکیبی می شود حاصل ضرب عددهای دو و سه است و وقتی که ریتم مختلط می شود حاصل جمع این دو عدد است ( البته با ترتیب های متنوع و مختلف ) . وقتی ما از یک که نقطه ای توحید عالم است به سمت کثرت حرکت می کنیم ابتدا با دو و سه مواجه هستیم . در معماری هم با فرکانس های نوری که طول و عر ض و ارتفاع را تعریف می کنند ، سر و کار داریم . و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود ، شما احساس زیبایی می کنید . و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد . جالب این که این تناسبات در بدن انسان ، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد .
کدام بنا به الهامات موسیقایی بیشتری به شما می دهد ؟
مولانا می فرماید : سایه دیوار و سقف هر مکان سایه اندیشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق می افتد ، گاهی ما نمای ساختمان را می بینیم و گاهی ما در داخل ساختمان واقع می شویم و حس داخلی ساختمان را درک می کنیم که به آن حس محیطی گفته می شود . معماری ایجاد فضای مادی و معنوی می کند ولی موسیقی فقط فضای مادی و معنوی می کند ولی موسیقی فقط فضای معنوی ایجاد می کند ، به عبارت دیگر موسیقی معماری زمان است و معماری موسیقی مکان از جمله مکانهایی که ایجاد فضای مادی و معنوی می کند می توان به خانه ی کعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان اشاره کرد .
فضا و کارکرد آن در معماری و موسیقی
فضا ، هم به جایگاه و مکان ، و هم به محیطی عاطفی و روحی ، و هم به اتمسفر Atmosphere یا جو ، و یا جایگاه اثیری اطلاق گردد . در تمام هنرها ایجاد نوعی فضای عاطفی و روحی ، یکی از هدف های آفرینندگان هنرمند است .
در هنر معماری ، فضا ، منزلتی خاص دارد – معمار هنرمند نیز چون دیگر آفرینندگان هنر ، قادر است با ایجاد فضاهای گونه گون ، همان تأثیرات عاطفی و روحی را القاء کند که مثلا موسیقی دان به مدد الحان و سازها ایجاد می کند . همچنان که یک قطعه موسیقی می تواند تحت تاثیر ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› یا فضای صوتی ، فضایی روحی ، سرشار از جذبه های معنوی و آسمانی بیافریند ، و یا همانطور که یک قطعه شعر ، قادر است فضایی سخت عرفانی و اشراقی و الهی ایجاد کند ، بنای یک مسجد با آن مناره های سربر آسمان افراشته ، و کشیدگی اضلاع یک کلیسا که گویی سیر به تعالی و عروج را می نمایاند نیز قادر هستند در بیننده صاحب ایمان ، فضایی سرشار از جذبه های مذهبی و معنوی ایجاد کنند . به قول ‹‹ ایانیس زناکیس ›› ‹‹ چه بخواهیم و چه نخواهیم بین معماری و موسیقی پیوند هست – این مسئله مبتنی به ساختارهای ذهنی ما است که در این هر دو هنر یکی است ›› .
در طبقه بندی هنرها معماری جزو هنرهایی به شمار آمده است که هم می تواند زیبا باشد و هم مفید . شوپنهاور معتقد است که : ‹‹ معماری یک نوع مصالحه میان زیبایی و سودبخشی است ›› . ‹‹ گوته ›› گفته است معماری یعنی موسیقی جامد شده ›› . کار معمار ، یا آفریننده بنا ، ایجاد هم آهنگی میان استواری و نااستواری ، سنگینی و سبکی – زبری و نرمی است . در حقیقت معمار از یک سو باید احساس تعالی ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء کند و از سوی دیگر اشراقیت و مالداری و اعیانیت و تازه به دوران رسیدگی را بنمایاند . و در تمام این موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت های هنری را نیز از نظر دور ندارد .