لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وضع فرهنگی و سیاسی عصر ائمه:
از روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.
امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال 255 هجری به دنیا آمد. پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال 260 تا 329 هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً 70 سال از غیبت صغری، از سال 329 تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینة تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد. به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد. این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند. چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند. اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند. در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.[2]
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورندة ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است. اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است. این درگیری و منازعه از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
جنگ فرهنگی
مقدمه
در ابتدای دهه 1370 بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی ،مساله "تهاجم فرهنگی" بود.تهاجم فرهنگی ،هجوم فرهنگی،شبیخون فرهنگی و...مفاهیمی بود که در افواه گسترش یافت ودر برابر آن ،بحث از ضرورت دفاع فرهنگی ،امنیت فرهنگی ،بقاء فرهنگی و...مطرح شد.
اکنون 15 سال از آن زمان می گذرد؛وتهاجم فرهنگی کیفی تر وکمی تر شده است.در مقابل ،دفاع فرهنگی نیز آرایش مقبولتری یافته است.ان تهاجم واین دفاع ،حکایت از یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار دارد .مفاهیمی چون امانیسم(بشر محوری )به جای خدا محوری - سکولاریسم (عرفی نگری )- لیبرالیسم(اصالت اباحه)- فمنیسم(اصالت جنسیت یا زن گرایی)- و...شیوع روز افزونی یافته،در حوزه فرهنگ توده ای ،با استفاده از ابزار های هنری – رسانه ای و همچنین ورزشی ،در متن این هجوم فرهنگی ،جامعه با ابعاد گسترده تری روبرو شد.طرح مباحثی چون رویارویی تمدنها و فرهنگ ها ،از سوی استراتژیست های آمریکا یی و صهیونیستی،حکایت از همه جانبه بودن این منازعه داشته و دارد.
حال انچه ضرورت می یابد،این است که اساساً "جنگ فرهنگی" چیست ؟ وابعاد وابزار وروش ان کدام است؟ در واقع با نهادینه شدن هجوم فرهنگی دشمن و دفاع فرهنگی خودی ،بایستی به تبیین و پاسخ به پرسشهای مزبور پرداخت تا با منطق این زد و خورد یا "جنگ فرهنگی" اشنا شد .در این نوشتار که با کوشش( مجید پر حلم )تهیه شده ،سعی بر ان است تا نوری اندک به زوایای پنهان و اشکار جنگ فرهنگی تابانده شود. بدان امید که مورد قبول حضرت (عج )واقع شود.انشاءالله
فصل اول
ترمینولوژی
در بحث از جنگ فرهنگی ابتدا باید به تبیین و تدقیق روشها نائل امد .اولین واژه که مطرح است واژه جنگ است. لفظ جنگ در ادبیات محاوره ای عامیانه به هر نوع زد و خورد اطلاق می شود.حال انکه این واژه دارای یک معنای تخصصی است که باید در خور شأن ان مورد برسی قرار گیرد،تا جنگ فرهنگی مفهوم سازی شناسی تخصصی شده باشد.
1-لایه های نظام اجتماعی
ساختار طرح ریزی بنای اجتماعی ،دارای چهار لایه و سطح است،که نظام اجتماعی در این چهار سطح شکل می گیرد:
سطح استراژیکی
سطح میانی
سطح تاکتیکی
سطح تکنیکی
نسبت این چهار سطح با یکدیگر را می توان برابر شکل زیر ،نسبت عموم وخصوص مطلق دانست .
2-منازعه
اساساً انچه در فارسی برخورد گفته می شود،حاصل یک زد و خورد است. وقتی برخوردی بوجود می اید ،در این برخورد یک زدن ویک خوردن صورت گرفته است.واژه برخورد در فارسی معادل کلمه ی منازعه در عربی و conflict در انگلیسی است و هر سه واژه کلیت تقابل ودرگیری را به تفسیر می کشند .تعریف اصلی و هدف اساسی منازعه "تحمیل اراده بر حریف " است. منازعه که حاصل یک زد و خورد است،ان طرف که می زند هدفش تحمیل اراده خود بر طرف مقابل است.
منازعه،در چهار لایه و سطح نظام اجتماعی و مدیریتی ارزیابی می گردد:
الف)منازعه تکنیکی:به منازعه سطح تکنیکی در فارسی پیکار و در انگلیسی martial گفته میشود.
ب)منازعه تاکتیکی :به منازعه سطح تاکتیکی در فارسی رزم ودر انگلیسی combat گفته می شود.
ج)منازعه میانی :به منازعه سطح میانی در فارسی نبرد و در انگلیسی battle گفته می شود.
د)منازعه استراتژیک :به منازعه سطح استراتژیک در فارسی جنگ و در انگلیسی war گفته می شود.
3- جنگ فرهنگی
با توجه به تقسیم بندی بالا،وقتی موضوع جنگ است ،سطح ان استراژیک است. پس به طبع این تقسیم بندی ، 4 نوع منازعه فرهنگی وجود دارد:
جنگ فرهنگی
نبرد فرهنگی
رزم فرهنگی
پیکار فرهنگی
وقتی بحث از جنگ فرهنگی است ،منظور این است که نوع منازعه در سطح استراژیک (جنگ) و طیفی از منازعه که فرهنگی است. طبیعتاً در حوزه جنگ فرهنگی نباید به سه حوزه پایین تر پرداخت و وارد مصادیق و جزئیات شد.برای مثال دستگاه مسئول در امور فرهنگی در سطح استراتژیک در جمهوری اسلامی ،شورای عالی انقلاب فرهنگی است که نظرات کلان ان کل کشور را در بر می گیرد .اگر به واژه مد پرداخته شود ، حوزه این مساله رزم فرهنگی و بحث تاکتیکی است .اگر موضوع تغییر در نظام فرهنگی کشور مانند رسانه های عمومی مطرح باشد، حوزه ان نبرد فرهنگی است . اما جنگ فرهنگی از مبانی فرهنگ ساز اغاز میگردد. مثلاً حوزه علم وتولید دانش که جزء مبانی جنگ فرهنگی است . فرضاً اگر دانشگاه فعلی را بر چینند و یک نظام فکری دیگری را جایگزین این دانشگاه کنند،یقیناًٌ در این جنگ فرهنگی موفق به تسخیر میدان منازعه شده اند.
اما با دانشگاه مدرن و سکولار که با مبانی غیر از فرهنگ بومی اداره می شود در واقع در میدان حریف منازعه در حال اجرا است.لذا نباید خیلی توقع داشت که در چنین میدانی پیروزی خاصی بدست اید.مثلهایی که می توان برای روشن شدن مطلب ارائه نمود :
پیکار فرهنگی
شبکه ماهواره و اینترنت
رزم فرهنگی
ان دسته از گزاره های فرهنگی که عمومیت پیدا کنند مانند مد لباس
نبرد فرهنگی
مدل زندگی ،که از طریق رسانه های جمعی تبلبیغ می گرددو بی سر و صدا جزئی از فرهنگ مردم می گردد. مانند اداب معاشرت ،احترام به والدین و ... که یک گزاره را در بر نمی گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن .docx :
جنگ فرهنگی
مقدمه
در ابتدای دهه 1370 بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی ،مساله "تهاجم فرهنگی" بود.تهاجم فرهنگی ،هجوم فرهنگی،شبیخون فرهنگی و...مفاهیمی بود که در افواه گسترش یافت ودر برابر آن ،بحث از ضرورت دفاع فرهنگی ،امنیت فرهنگی ،بقاء فرهنگی و...مطرح شد.
اکنون 15 سال از آن زمان می گذرد؛وتهاجم فرهنگی کیفی تر وکمی تر شده است.در مقابل ،دفاع فرهنگی نیز آرایش مقبولتری یافته است.ان تهاجم واین دفاع ،حکایت از یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار دارد .مفاهیمی چون امانیسم(بشر محوری )به جای خدا محوری - سکولاریسم (عرفی نگری )- لیبرالیسم(اصالت اباحه)- فمنیسم(اصالت جنسیت یا زن گرایی)- و...شیوع روز افزونی یافته،در حوزه فرهنگ توده ای ،با استفاده از ابزار های هنری – رسانه ای و همچنین ورزشی ،در متن این هجوم فرهنگی ،جامعه با ابعاد گسترده تری روبرو شد.طرح مباحثی چون رویارویی تمدنها و فرهنگ ها ،از سوی استراتژیست های آمریکا یی و صهیونیستی،حکایت از همه جانبه بودن این منازعه داشته و دارد.
حال انچه ضرورت می یابد،این است که اساساً "جنگ فرهنگی" چیست ؟ وابعاد وابزار وروش ان کدام است؟ در واقع با نهادینه شدن هجوم فرهنگی دشمن و دفاع فرهنگی خودی ،بایستی به تبیین و پاسخ به پرسشهای مزبور پرداخت تا با منطق این زد و خورد یا "جنگ فرهنگی" اشنا شد .در این نوشتار که با کوشش( مجید پر حلم )تهیه شده ،سعی بر ان است تا نوری اندک به زوایای پنهان و اشکار جنگ فرهنگی تابانده شود. بدان امید که مورد قبول حضرت (عج )واقع شود.انشاءالله
فصل اول
ترمینولوژی
در بحث از جنگ فرهنگی ابتدا باید به تبیین و تدقیق روشها نائل امد .اولین واژه که مطرح است واژه جنگ است. لفظ جنگ در ادبیات محاوره ای عامیانه به هر نوع زد و خورد اطلاق می شود.حال انکه این واژه دارای یک معنای تخصصی است که باید در خور شأن ان مورد برسی قرار گیرد،تا جنگ فرهنگی مفهوم سازی شناسی تخصصی شده باشد.
1-لایه های نظام اجتماعی
ساختار طرح ریزی بنای اجتماعی ،دارای چهار لایه و سطح است،که نظام اجتماعی در این چهار سطح شکل می گیرد:
سطح استراژیکی
سطح میانی
سطح تاکتیکی
سطح تکنیکی
نسبت این چهار سطح با یکدیگر را می توان برابر شکل زیر ،نسبت عموم وخصوص مطلق دانست .
2-منازعه
اساساً انچه در فارسی برخورد گفته می شود،حاصل یک زد و خورد است. وقتی برخوردی بوجود می اید ،در این برخورد یک زدن ویک خوردن صورت گرفته است.واژه برخورد در فارسی معادل کلمه ی منازعه در عربی و conflict در انگلیسی است و هر سه واژه کلیت تقابل ودرگیری را به تفسیر می کشند .تعریف اصلی و هدف اساسی منازعه "تحمیل اراده بر حریف " است. منازعه که حاصل یک زد و خورد است،ان طرف که می زند هدفش تحمیل اراده خود بر طرف مقابل است.
منازعه،در چهار لایه و سطح نظام اجتماعی و مدیریتی ارزیابی می گردد:
الف)منازعه تکنیکی:به منازعه سطح تکنیکی در فارسی پیکار و در انگلیسی martial گفته میشود.
ب)منازعه تاکتیکی :به منازعه سطح تاکتیکی در فارسی رزم ودر انگلیسی combat گفته می شود.
ج)منازعه میانی :به منازعه سطح میانی در فارسی نبرد و در انگلیسی battle گفته می شود.
د)منازعه استراتژیک :به منازعه سطح استراتژیک در فارسی جنگ و در انگلیسی war گفته می شود.
3- جنگ فرهنگی
با توجه به تقسیم بندی بالا،وقتی موضوع جنگ است ،سطح ان استراژیک است. پس به طبع این تقسیم بندی ، 4 نوع منازعه فرهنگی وجود دارد:
جنگ فرهنگی
نبرد فرهنگی
رزم فرهنگی
پیکار فرهنگی
وقتی بحث از جنگ فرهنگی است ،منظور این است که نوع منازعه در سطح استراژیک (جنگ) و طیفی از منازعه که فرهنگی است. طبیعتاً در حوزه جنگ فرهنگی نباید به سه حوزه پایین تر پرداخت و وارد مصادیق و جزئیات شد.برای مثال دستگاه مسئول در امور فرهنگی در سطح استراتژیک در جمهوری اسلامی ،شورای عالی انقلاب فرهنگی است که نظرات کلان ان کل کشور را در بر می گیرد .اگر به واژه مد پرداخته شود ، حوزه این مساله رزم فرهنگی و بحث تاکتیکی است .اگر موضوع تغییر در نظام فرهنگی کشور مانند رسانه های عمومی مطرح باشد، حوزه ان نبرد فرهنگی است . اما جنگ فرهنگی از مبانی فرهنگ ساز اغاز میگردد. مثلاً حوزه علم وتولید دانش که جزء مبانی جنگ فرهنگی است . فرضاً اگر دانشگاه فعلی را بر چینند و یک نظام فکری دیگری را جایگزین این دانشگاه کنند،یقیناًٌ در این جنگ فرهنگی موفق به تسخیر میدان منازعه شده اند.
اما با دانشگاه مدرن و سکولار که با مبانی غیر از فرهنگ بومی اداره می شود در واقع در میدان حریف منازعه در حال اجرا است.لذا نباید خیلی توقع داشت که در چنین میدانی پیروزی خاصی بدست اید.مثلهایی که می توان برای روشن شدن مطلب ارائه نمود :
پیکار فرهنگی
شبکه ماهواره و اینترنت
رزم فرهنگی
ان دسته از گزاره های فرهنگی که عمومیت پیدا کنند مانند مد لباس
نبرد فرهنگی
مدل زندگی ،که از طریق رسانه های جمعی تبلبیغ می گرددو بی سر و صدا جزئی از فرهنگ مردم می گردد. مانند اداب معاشرت ،احترام به والدین و ... که یک گزاره را در بر نمی گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مقدمه
مستکبران و جهانخواران از دیرباز جهت تحقق اهداف شوم خود سعی بر فرهنگ سازی و تخریب فرهنگ ملت ها را داشته اند آنان می کوشند تا فرهنگ مبتنی بر ادبیات استعماری خود را که توجیه کننده این تهاجم میباشد را با پوشش دموکراسی در بین ملت ها شایع نمایند لذا ترفندهای مختلفی را با هدف قلب مفاهیم ارزشی و ملوث کردن فضای فرهنگی جوامع به ابهام و تردید و نیز سؤال برانگیز نمودن ارزشهای دینی و قومی جامعة تحت تهاجم، راه وصول به مقصد را بری خود هموار کنند، بدیهی است در چنین فضای آلوده و مصمومی حق از باطل و ارزش از ضد ارزش و … شناخته نمیشود. خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیدة آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص میکند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام میشده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه 1342 آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن 1357 که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط 25 ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب 22 بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مقدمه
مستکبران و جهانخواران از دیرباز جهت تحقق اهداف شوم خود سعی بر فرهنگ سازی و تخریب فرهنگ ملت ها را داشته اند آنان می کوشند تا فرهنگ مبتنی بر ادبیات استعماری خود را که توجیه کننده این تهاجم میباشد را با پوشش دموکراسی در بین ملت ها شایع نمایند لذا ترفندهای مختلفی را با هدف قلب مفاهیم ارزشی و ملوث کردن فضای فرهنگی جوامع به ابهام و تردید و نیز سؤال برانگیز نمودن ارزشهای دینی و قومی جامعة تحت تهاجم، راه وصول به مقصد را بری خود هموار کنند، بدیهی است در چنین فضای آلوده و مصمومی حق از باطل و ارزش از ضد ارزش و … شناخته نمیشود. خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیدة آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص میکند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام میشده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه 1342 آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن 1357 که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط 25 ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب 22 بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب