لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
وضع عمومی شعرا
شعرای این عهد در شمار طبقات مهم و مورد احترام بوده اند0مهمترین امری که در مطالعه احوال شعرا جلب توجه می کند وجود عده یی از رجال و معاریف هر زمان در زمره انانست0بسیاری از سلاطین و وزرای و صدور ورجال زمان به فارسی یا عربی شعر می گفته و دیوان و دفتر شعر داشته اند ویا در مجالست و موانست با شاعران روزگار می گذرانده اند0پیش از این عده یی از پادشاهان و شاهزادگان و امارت جویان را اورده ایم که اشعاری از انان نقل شده است0مانند امیر علی بوری تکین و قلج طمغاج خان و نصرت الدین قلج ار سلان از سلاطین آل افراسیاب و طغرل بن ار سلان از سلجوقیان عراق و استزو علاالدین تکش و سلطانشاه بن ایل ارسلان و سلطان محمد و علیشاه ازخوارزمشاهان و مظفرالدین محمد شبانکاره و علاالدین حسین غوری 0علاوه براینان عده یی دیگر از سلاطین اشعاری نسبت داده شده است مانند سلیمان بن سلطان محمد سلجوقی و طغان شاه بن محمد بن موید آی ابه و بیغو ملک و بسیاری دیگر که فرصت شمارش همه نیست0
بعضی از این پادشاهان و امیران الحق اشعار ابدار و لطیف داشته اند مانند این ابیات از طغان شاه بن محمد:
گل دوش به هنگام سحر خواسته بود خودراچوعروس نوبیاراسته بود
مشتی زر ریزه ریزه در کف کرده زو نیز مگر که یار زر خواسته بود
و ملک نصرت الدین کبود جامه پادشاه عشایر کبود جامه که نشست ایشان در اراضی میان استر اباد و خوارزم بود،و به سال 600به دست خوارزمشاه کشته شد،بنا بر قول عوفی شعر شناس بود و اشعار خوش می گفت0این رباعی از اشعار او نقل می شود:
ترکی که بر رخ درد مر ادرمانست اورا دل من همیشه در فرمانست
بخرده امش بزر،به صد جان ارزد جانی که بزرتوان خریدارزان است
اشعار بیغو ملک را در ذکر شاعران این عهد خواهیم اورد ،و به علی بن روزبه از ملوک جبال نیز اشعار ابدار نسبت داده شده است0
نام بسیاری از وزرا و صدور و روسا و علمای بزرگ هم در شمار شاعران این عهد امده است که بعضی از انان مانند امیر مسعود بن سعد بن سلمان و خواجه رشید الدین و طواط و خیام اکنون در میان ما بیشتر به شاعری اشتهار دارند،با انکه نخستین از امرای روزگار خود وممدوح شاعران ،و دومین از خواجگان وزرا ،و سومین از علماو فیلسوفان بزرگ زمان بوده است ،و نظایر اینان بسیارند و نام همه را در مجلد اول از لباب الالباب عوفی می توان یافت0
غالب سلاطین و امرا زمان بمجالست با شاعران میلی وافر داشتند و انانرا در سفر و حضر همراه می بردند و یار دمجالس بار با ایشان سخن در می پیوستند و مزاح می کردندو بین آنان تضریب می نمودندوازایشان میخواستند و یا با انان مجلس عیش میگستردند و بلهووطرب و نرد و شطرنج می نشستند و نسبت بشاعران خود بردیگر امیران تعصب میکردندواگر درباره انان تمجید و تحسینی می شنیدندخشنودمی شدندو یا چنانکه درحال معزی اورده ایم گاه ایشان رابالفاظی از قبیل پدرخطاب میکردند و یا بنحوی که درباره اتسزو و طواط می بینیم از مجالست شب و روز انان سیر نمی شدند و حتی درمجالس طرب و عیش باحترام انان دست از سماع اغانی و مجالست غوانی باز می داشتند و نظایر این اخبار در شرح احوال شاعران این دوره بسیار دیده میشودوبا مطالعه در تراجم شاعران این دوره که در همین کتاب خواهیم اورد بسیاری از اینگونه مطلبها باز میخوریم.
امرای زمان بداشتن شاعران بزرگ دردستگاه خود علاقه و میلی وافرداشته اند و این خصوصا ازامروزی بود که شاعران بامدایح غرای خود وسیله بزرگی برای شهرت پادشاهان بوده اند و علاوه براین وجود علماوشعرامترسلان دربارها از لوازم ریاست و سلطنت شناخته میشدو بهیمن سبب حتی رجال و صدور و روسا محلی هم بداشتن شاعران مداح در دستگاه خود توجه میکردند.گاهی اصرار دراین امر بکشاکش بین امرا می کشید چنانکه دراحوال ظهیرالدین فاریابی و مجیرالدین بیلقانی واشهری خواهیم دیدوکشاکشهای قزل ارسلان ومحمدجهان پهلوان وابوبکربن محمدجهان پهلوان برسر شاعران چنانکه خواهیم مشهوراست.
احساس احتیاج بشعرا باعث ود که پادشاهان صلات گران بدانان بپردازند و اموالی راکه بجبروغارت ازین وان بدست میاوردند دربرابرقصائدوقطعات بدانان نثارکنندوپیداست که شاعران نیزباکسب این اموال طریق لهو و عشرت پیش می گرفتند وروزگار را بتبذیر و اسراف می گذراندندوهمین امرسبب عمده شهرت شعرا بهو و خلاعت بوده است.بااین حال باید توجه داشت که اشتغال شاعران بلهو و طرب دردوره مقدم رائج تر از دوره یی بود که مورد مطالعه ماست زیرا درین دوره بسیاری از شاعران را می یابیم که یا از اغاز کارویا بعد طی دوره هایی از عیش و عشرت راه تقوی و فضیلت پیش گرفتند و زندگی راسرمشقی از دینداری قراردادندمانند ناصرخسرو قبادیانی،سنائی غزنوی،خاقانی،نظامی و امثال انان ،و بهمین سبب دراثار شاعران این عهد بسیار بوعظ و نصیحت باز میخوریم و مانمونهای بسیار از قصائد وعظ و اندرز در ذکر شعرای همین دوره درین کتاب نقل خواهیم کرد.
موضوع مهم قابل ذکر درین دوره انست که شاعران عاده مردمی فاضل و مستطرف درعلوم بودند.ازاغاز این عهد تاپایان این دوره عده کثیری از شاعران را می یابیم که به علوم مختلف سرگرم و گاه دارای تالیفات و تصانیفی در أن علوم بوده اند0در اغاز این دوره ناصر خسرو قبادیانی ،متکلم و فیلسوف و صاحب اطلاعات وسیع در عوم مختلف معقول و منقول بودواثار او مشهور است،ودر پایان این عهد ظهیر الدین فاریابی رساله یی در ابطال احکام منجمین
در باره قران کواکب و خسف و طوفان بال 582نوشته و در شرح حال اوبدین امر اشاره خواهد شد0تتبع در احوال شاعران دیگر اشتغال انانرا بعلوم گوناگون ثابت می کند و تحصیلات شاعران نیز بنحوی بود که انان را جامع الاطراف ببار می اورد
شرایطی نیز که برای شاعری پیشنهاد می شد سنگین و به نوعی بود که انانرا مردمی فاضل و مطلع ببار می اورد0بهترین کسی که این شرایط را به تفضیل اورده ،نظامی عروضی است0وی می گوید:"شاعر باد که 000در انواع علوم متنوع باشد ودر اطراف رتم مستطرف ،زیرا که چنانکه شعر در هر علمی به کار همی شود هر علمی در شعر به کار همی شود000و باید که شعر اوبدان در جه رسیده باشد که در صحیفه روزگار مسطور باشد و بر السنه احرار مقروع 000اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب ودر روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از اثار متاخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همی خواند و یاد همی گیرد که در امد و بیرون شد ایشان از مذایق و دقایق سخن بر چه وجه بوده است تاطرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند0هر که را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت روی به علم شعر اورد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی گردد چون غایت العروضین و کنزالقافیه ،و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم و انواع این علوم بخواند بر استادی که ان داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفه روزگار پدید اید000"0
موضوع امتحان شعر ادر این دوره هم از مسائل قابل توجه است0معمولا کسی که به تازگی درعوی شعر می کرد و می خواست در میان استادان سخن راه جوید ،به انواع و انحا ی طرق مورد ازمایش قرار می گرفت 0غالبا برای ازمایش طبع او موضوعی را مطرح می کردند تا او بر ارتجال در ان باره چند بیتی را بسازد و به همین سبب بدیهه گویی از لوازم شاعری شمرده می شد و کسی که در این معنی راجل بود بکار نمی امد و می گفتند "در خدمت پادشاه هیچ بهتر از بدیهه گفتن نیست که به بدیهه گفتن طبع پادشاه خرم شود و مجلسها بر افروزد و شاعر به مقصود رسد0"
نخستین از مایش امیر معزی در شعر بدیهه یی بود که می بایست در صفت ماه نورمضان که ملکشاه دیده بود ،بگوید وباز در باره تشرف سلطان که یکی از اسبهای خاص وی بوده است ،از وبدیهه یی خواستند وازرقی ببدیهه که در مجلس نرد طغانشاه بن الب ار سلان گفت،جان خود و همکاران خویش رااز شمشیر ان شاهزاده رهانیده و سیدالشعرا رشیدی سمرقندی بامر خضر خان در مجلس سلطان بدیهه یی در جواب اعتراض عمعق بر اشعار خویش سرود ،و امثال این موارد که بسیار ست و فرصت شمارش همه نیست0
موضوع دیگر انکه شاعران می بایست از عهده التزامهای دشواری که برای هر بیت یا هر مصراع از هر قصیده معلوم می شده است بر ایند،یا انکه ردیفهای سخت انتخاب کنند0از امثال اینها ست:امتحانی که از دهقان علی شطرنجی کردند0
عوفی گوید:"در ماوراالنهر انروز که خورشید بحوت اید ،همان روز لکلک بدان دیار اید ،و خلقی برسیدن او شادی کنند و اور امبشر قدوم بهار خوانند0دهقان علی را امتحان کردند که قصیده لکلک ردیف پرداخت در غایت لطف اما بیتی بر خاطر بود بنشته أمد:
بشارت ارد از نوروز مارهر زمان لکلک کندغمگین دل زان بشارت لکلک"
"و محمد بن عمر الفر قدی قصیده یی گفت بامتحان افاضل ،ردیف تیغ و قلم ،سخت لطیف می گوید:
کس ازملوک جهان یادگارتیغ وقلم نبوده است مگرشهریار تیغ وقلم"
و شاعری دیگر به نام عبدالرافع بن ابی الفتح هر وی قصیده یی بامتحان باردیف أستین ساخته است:
جانا مپوش بر گل رخسار استین وز خون مرامخواه چوگلناراستین
وشاعری بنام حکیم جنتی راوقتی "بقصیده یی امتحان کردند ردیف پیاله ،این قصیده بر بدیهه بگفت:
چوارد سوی لب دلبر پیاله کند لعلش پراز شکر پیاله000"
وضع این شرایط وپیش اوردن این ازمایشهای دشوار وسیله بزرگی بود برای انکه هر کس راه نفوذ و رسوخ در صف شعرای بزرگ نداشته باشدواین فخر برای کسانی که جودت ذهن و صفای ذوق راباتحصیلات متمادی وزحمات وافر در کسب دانش همراه کرده بودند ،میسر شود0اینست که شاعران قرن پنجم وششم غالبا مردانی فاضل و دانشمند و زبان اور و مستطرف در علوم و متبحر در انواع دانشها از کار در می امدند و دیوانهای انان شاهدی گویا بر این دعوی ما تواند بود0
گروهی از شاعران زمان همچنانکه گفته ایم سرگرم وعظ و تحقیق بوده اند ویا قسمتی از اوقات خودرا وقف این کارها می داشتند و الحق بعضی از انان مانند ناصر خسرو و سنائی در کار خود به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
وضع عمومی شعرا
شعرای این عهد در شمار طبقات مهم و مورد احترام بوده اند0مهمترین امری که در مطالعه احوال شعرا جلب توجه می کند وجود عده یی از رجال و معاریف هر زمان در زمره انانست0بسیاری از سلاطین و وزرای و صدور ورجال زمان به فارسی یا عربی شعر می گفته و دیوان و دفتر شعر داشته اند ویا در مجالست و موانست با شاعران روزگار می گذرانده اند0پیش از این عده یی از پادشاهان و شاهزادگان و امارت جویان را اورده ایم که اشعاری از انان نقل شده است0مانند امیر علی بوری تکین و قلج طمغاج خان و نصرت الدین قلج ار سلان از سلاطین آل افراسیاب و طغرل بن ار سلان از سلجوقیان عراق و استزو علاالدین تکش و سلطانشاه بن ایل ارسلان و سلطان محمد و علیشاه ازخوارزمشاهان و مظفرالدین محمد شبانکاره و علاالدین حسین غوری 0علاوه براینان عده یی دیگر از سلاطین اشعاری نسبت داده شده است مانند سلیمان بن سلطان محمد سلجوقی و طغان شاه بن محمد بن موید آی ابه و بیغو ملک و بسیاری دیگر که فرصت شمارش همه نیست0
بعضی از این پادشاهان و امیران الحق اشعار ابدار و لطیف داشته اند مانند این ابیات از طغان شاه بن محمد:
گل دوش به هنگام سحر خواسته بود خودراچوعروس نوبیاراسته بود
مشتی زر ریزه ریزه در کف کرده زو نیز مگر که یار زر خواسته بود
و ملک نصرت الدین کبود جامه پادشاه عشایر کبود جامه که نشست ایشان در اراضی میان استر اباد و خوارزم بود،و به سال 600به دست خوارزمشاه کشته شد،بنا بر قول عوفی شعر شناس بود و اشعار خوش می گفت0این رباعی از اشعار او نقل می شود:
ترکی که بر رخ درد مر ادرمانست اورا دل من همیشه در فرمانست
بخرده امش بزر،به صد جان ارزد جانی که بزرتوان خریدارزان است
اشعار بیغو ملک را در ذکر شاعران این عهد خواهیم اورد ،و به علی بن روزبه از ملوک جبال نیز اشعار ابدار نسبت داده شده است0
نام بسیاری از وزرا و صدور و روسا و علمای بزرگ هم در شمار شاعران این عهد امده است که بعضی از انان مانند امیر مسعود بن سعد بن سلمان و خواجه رشید الدین و طواط و خیام اکنون در میان ما بیشتر به شاعری اشتهار دارند،با انکه نخستین از امرای روزگار خود وممدوح شاعران ،و دومین از خواجگان وزرا ،و سومین از علماو فیلسوفان بزرگ زمان بوده است ،و نظایر اینان بسیارند و نام همه را در مجلد اول از لباب الالباب عوفی می توان یافت0
غالب سلاطین و امرا زمان بمجالست با شاعران میلی وافر داشتند و انانرا در سفر و حضر همراه می بردند و یار دمجالس بار با ایشان سخن در می پیوستند و مزاح می کردندو بین آنان تضریب می نمودندوازایشان میخواستند و یا با انان مجلس عیش میگستردند و بلهووطرب و نرد و شطرنج می نشستند و نسبت بشاعران خود بردیگر امیران تعصب میکردندواگر درباره انان تمجید و تحسینی می شنیدندخشنودمی شدندو یا چنانکه درحال معزی اورده ایم گاه ایشان رابالفاظی از قبیل پدرخطاب میکردند و یا بنحوی که درباره اتسزو و طواط می بینیم از مجالست شب و روز انان سیر نمی شدند و حتی درمجالس طرب و عیش باحترام انان دست از سماع اغانی و مجالست غوانی باز می داشتند و نظایر این اخبار در شرح احوال شاعران این دوره بسیار دیده میشودوبا مطالعه در تراجم شاعران این دوره که در همین کتاب خواهیم اورد بسیاری از اینگونه مطلبها باز میخوریم.
امرای زمان بداشتن شاعران بزرگ دردستگاه خود علاقه و میلی وافرداشته اند و این خصوصا ازامروزی بود که شاعران بامدایح غرای خود وسیله بزرگی برای شهرت پادشاهان بوده اند و علاوه براین وجود علماوشعرامترسلان دربارها از لوازم ریاست و سلطنت شناخته میشدو بهیمن سبب حتی رجال و صدور و روسا محلی هم بداشتن شاعران مداح در دستگاه خود توجه میکردند.گاهی اصرار دراین امر بکشاکش بین امرا می کشید چنانکه دراحوال ظهیرالدین فاریابی و مجیرالدین بیلقانی واشهری خواهیم دیدوکشاکشهای قزل ارسلان ومحمدجهان پهلوان وابوبکربن محمدجهان پهلوان برسر شاعران چنانکه خواهیم مشهوراست.
احساس احتیاج بشعرا باعث ود که پادشاهان صلات گران بدانان بپردازند و اموالی راکه بجبروغارت ازین وان بدست میاوردند دربرابرقصائدوقطعات بدانان نثارکنندوپیداست که شاعران نیزباکسب این اموال طریق لهو و عشرت پیش می گرفتند وروزگار را بتبذیر و اسراف می گذراندندوهمین امرسبب عمده شهرت شعرا بهو و خلاعت بوده است.بااین حال باید توجه داشت که اشتغال شاعران بلهو و طرب دردوره مقدم رائج تر از دوره یی بود که مورد مطالعه ماست زیرا درین دوره بسیاری از شاعران را می یابیم که یا از اغاز کارویا بعد طی دوره هایی از عیش و عشرت راه تقوی و فضیلت پیش گرفتند و زندگی راسرمشقی از دینداری قراردادندمانند ناصرخسرو قبادیانی،سنائی غزنوی،خاقانی،نظامی و امثال انان ،و بهمین سبب دراثار شاعران این عهد بسیار بوعظ و نصیحت باز میخوریم و مانمونهای بسیار از قصائد وعظ و اندرز در ذکر شعرای همین دوره درین کتاب نقل خواهیم کرد.
موضوع مهم قابل ذکر درین دوره انست که شاعران عاده مردمی فاضل و مستطرف درعلوم بودند.ازاغاز این عهد تاپایان این دوره عده کثیری از شاعران را می یابیم که به علوم مختلف سرگرم و گاه دارای تالیفات و تصانیفی در أن علوم بوده اند0در اغاز این دوره ناصر خسرو قبادیانی ،متکلم و فیلسوف و صاحب اطلاعات وسیع در عوم مختلف معقول و منقول بودواثار او مشهور است،ودر پایان این عهد ظهیر الدین فاریابی رساله یی در ابطال احکام منجمین
در باره قران کواکب و خسف و طوفان بال 582نوشته و در شرح حال اوبدین امر اشاره خواهد شد0تتبع در احوال شاعران دیگر اشتغال انانرا بعلوم گوناگون ثابت می کند و تحصیلات شاعران نیز بنحوی بود که انان را جامع الاطراف ببار می اورد
شرایطی نیز که برای شاعری پیشنهاد می شد سنگین و به نوعی بود که انانرا مردمی فاضل و مطلع ببار می اورد0بهترین کسی که این شرایط را به تفضیل اورده ،نظامی عروضی است0وی می گوید:"شاعر باد که 000در انواع علوم متنوع باشد ودر اطراف رتم مستطرف ،زیرا که چنانکه شعر در هر علمی به کار همی شود هر علمی در شعر به کار همی شود000و باید که شعر اوبدان در جه رسیده باشد که در صحیفه روزگار مسطور باشد و بر السنه احرار مقروع 000اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب ودر روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از اثار متاخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همی خواند و یاد همی گیرد که در امد و بیرون شد ایشان از مذایق و دقایق سخن بر چه وجه بوده است تاطرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفه خرد او منقش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند0هر که را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت روی به علم شعر اورد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی گردد چون غایت العروضین و کنزالقافیه ،و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم و انواع این علوم بخواند بر استادی که ان داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفه روزگار پدید اید000"0
موضوع امتحان شعر ادر این دوره هم از مسائل قابل توجه است0معمولا کسی که به تازگی درعوی شعر می کرد و می خواست در میان استادان سخن راه جوید ،به انواع و انحا ی طرق مورد ازمایش قرار می گرفت 0غالبا برای ازمایش طبع او موضوعی را مطرح می کردند تا او بر ارتجال در ان باره چند بیتی را بسازد و به همین سبب بدیهه گویی از لوازم شاعری شمرده می شد و کسی که در این معنی راجل بود بکار نمی امد و می گفتند "در خدمت پادشاه هیچ بهتر از بدیهه گفتن نیست که به بدیهه گفتن طبع پادشاه خرم شود و مجلسها بر افروزد و شاعر به مقصود رسد0"
نخستین از مایش امیر معزی در شعر بدیهه یی بود که می بایست در صفت ماه نورمضان که ملکشاه دیده بود ،بگوید وباز در باره تشرف سلطان که یکی از اسبهای خاص وی بوده است ،از وبدیهه یی خواستند وازرقی ببدیهه که در مجلس نرد طغانشاه بن الب ار سلان گفت،جان خود و همکاران خویش رااز شمشیر ان شاهزاده رهانیده و سیدالشعرا رشیدی سمرقندی بامر خضر خان در مجلس سلطان بدیهه یی در جواب اعتراض عمعق بر اشعار خویش سرود ،و امثال این موارد که بسیار ست و فرصت شمارش همه نیست0
موضوع دیگر انکه شاعران می بایست از عهده التزامهای دشواری که برای هر بیت یا هر مصراع از هر قصیده معلوم می شده است بر ایند،یا انکه ردیفهای سخت انتخاب کنند0از امثال اینها ست:امتحانی که از دهقان علی شطرنجی کردند0
عوفی گوید:"در ماوراالنهر انروز که خورشید بحوت اید ،همان روز لکلک بدان دیار اید ،و خلقی برسیدن او شادی کنند و اور امبشر قدوم بهار خوانند0دهقان علی را امتحان کردند که قصیده لکلک ردیف پرداخت در غایت لطف اما بیتی بر خاطر بود بنشته أمد:
بشارت ارد از نوروز مارهر زمان لکلک کندغمگین دل زان بشارت لکلک"
"و محمد بن عمر الفر قدی قصیده یی گفت بامتحان افاضل ،ردیف تیغ و قلم ،سخت لطیف می گوید:
کس ازملوک جهان یادگارتیغ وقلم نبوده است مگرشهریار تیغ وقلم"
و شاعری دیگر به نام عبدالرافع بن ابی الفتح هر وی قصیده یی بامتحان باردیف أستین ساخته است:
جانا مپوش بر گل رخسار استین وز خون مرامخواه چوگلناراستین
وشاعری بنام حکیم جنتی راوقتی "بقصیده یی امتحان کردند ردیف پیاله ،این قصیده بر بدیهه بگفت:
چوارد سوی لب دلبر پیاله کند لعلش پراز شکر پیاله000"
وضع این شرایط وپیش اوردن این ازمایشهای دشوار وسیله بزرگی بود برای انکه هر کس راه نفوذ و رسوخ در صف شعرای بزرگ نداشته باشدواین فخر برای کسانی که جودت ذهن و صفای ذوق راباتحصیلات متمادی وزحمات وافر در کسب دانش همراه کرده بودند ،میسر شود0اینست که شاعران قرن پنجم وششم غالبا مردانی فاضل و دانشمند و زبان اور و مستطرف در علوم و متبحر در انواع دانشها از کار در می امدند و دیوانهای انان شاهدی گویا بر این دعوی ما تواند بود0
گروهی از شاعران زمان همچنانکه گفته ایم سرگرم وعظ و تحقیق بوده اند ویا قسمتی از اوقات خودرا وقف این کارها می داشتند و الحق بعضی از انان مانند ناصر خسرو و سنائی در کار خود به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وضع فرهنگی و سیاسی عصر ائمه:
از روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.
امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال 255 هجری به دنیا آمد. پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال 260 تا 329 هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً 70 سال از غیبت صغری، از سال 329 تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینة تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد. به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد. این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند. چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند. اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند. در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.[2]
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورندة ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است. اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است. این درگیری و منازعه از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وضع فرهنگی و سیاسی عصر ائمه:
از روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.
امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال 255 هجری به دنیا آمد. پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال 260 تا 329 هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً 70 سال از غیبت صغری، از سال 329 تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینة تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد. به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد. این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند. چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند. اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند. در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.[2]
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورندة ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است. اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است. این درگیری و منازعه از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
فهرست مطالب
مقدمه ..............................................................................................................................2
نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم ...................................................................................4
تحولات قرن هفتم و هشتم ...........................................................................................8
شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم ................................................................................9
منابع ..............................................................................................................................15
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
مقدمه
در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.
در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزههای علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.
وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران میبینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.
در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.
از این بحث چنین نتیجه میگیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.
وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانان و حمله تیمور تقریباً تابع همان شرایط و دارای همان احوالی است که در باب علوم دیده ایم یعنی در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران امتداد داشت و در نتیجه باقی ماندن گروهی از