لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
عزت نفس از جمله سازه های روانشناختی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است.اهمیت عزت نفس برای کسانی که با نوجوانان سروکار دارند امری روشن است. بطورکلی ارزیابیهایی که فرد از خود می کند عزت نفس او را شکل می دهد(یاسایی 1357)همچنین عزت نفس درجه تصویب، تائید. پذیرش و ارزشمندی است که فرد نسبت به خود احساس می کند. عزت نفس از خود پنداره متفاوت است خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگی هایی که فرد برای توصیف خویش بکار می برد عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی میشود(بیابانگرد 1372).از دیدگاه مازلو عزت نفس عبارت است از احساس شایستگی، توانمندی، اطمینان استقلال و آزادی، چنانچه عزت نفسی توسط احساسات فرد ارضا گردد افراد احساس ارزشمندی، توانایی و مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود می کنند و اگر ارضاء نشود به احساس حقارت و ضعف در فرد منجر می گردد(شاملو 1368)همچنین از نظر مازلو عزت نفس یا احترام به خود شامل احساس کسب توفیق و تائید احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در دیگران نسبت به خودش است(سیف 1374)افرادیکه عزت نفس پایین دارند اگر به نحوی ابلهانه و بی رحمانه رفتار کنند بیشتر از دیگران احساس ناهماهنگی می کنند. کسی که خود را فرد لا ابالی بداند انتظار دارد کارهای ناشایست هم انجام دهد.به عبارت دیگر فردی که عزت نفس پایین دارد خیلی مشکل نیست که مرتکب عمل غیر اخلاقی گردد(شکر کن 1373). راجرز معتقد است احساس عزت نفس در اثر نیاز نظر مثبت به خود بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران شامل برخوردها، طرز برخورد گرم و محبت آمیز، احترام صمیمیت پذیرش و مهربانی از طرف محیط و به خصوص خانواده میشود.کوپر اسمیت: عزت نفس بر روابط فرد اثر میگذارد و از آنها تائید می پذیرد.کوپر اسمیت خاطرنشان کرده است بچه هایی که از عزت نفس زیاد برخوردارند.معمولاً روابط بین فردی بهتری دارند و اغلب به عنوان رهبر انتخاب میشوند(شاملو 1374) از نظر اسلام، انسان موجودی شریف و با ارزش است انسان جانشین خداوند در روی زمین است. چنانچه در آیه شریفه سوره بقره آمده« انی جاعل فی الارض خلیفه» همانا من در روی زمین جانشین قرار میدهم. از نظر اسلام کرامت، عزت نفس را در سرشت خویش می یابد.(یارزاده نیسی 1380 به نقل از منطقی 1375)
مسئله پژوهشی:
آیا مشاوره بر عزت نفس مددجویان اثر دارد؟
فرضیه پژوهش:
مشاوره باعث افزایش عزت نفس در مددجویان میشود.
تعاریف اصطلاحات
تعریف نظری:
عزت نفس عقیده ای است که فرد درباره مجموعه تواناییها ویژگیها و شایستگیهای خود دارد(بیابانگرد 1373)
مشاوره: مشاوره را می توان فرایندی قلمداد کرد که به صورت یک رابطه دو نفری بروز می کند در این رابطه مراجع مشکلاتی را که از آنها رنج می برد و شخصاً قادر به حل آنها نبوده است مطرح می کند و مشاور با توجه به تجربه علمی و صلاحیت حرفه ای خود به او کمک می کند تا به حل مشکلاتش بپردازد(میلتن(1)، هان 1955)
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از عزت نفس آن چیزی است که توسط پرسشنامه 58 سوال کوپر اسمیت سنجیده می شود.
مددجوی مجرم و معتاد در پژوهش حاضر به فردی اطلاق می گردد که با توجه به جرم یا جرایم مرتکب شده توسط قضات دادگستری به حبس محکوم شده و در مجتمع حرفه آموزی اهواز در حال سپری نمودن محکومیت خود می باشد.
مشاوره: منظور از مشاوره به کارگیری کلیه اصول و مبانی مشاوره فردی و گروهی جهت ایجاد خود آگاهی و حل تعارضات درونی در مددجویان می باشد.
Milton. H
پیشینه تحقیق:
1جایلدر و همکاران (1996) در پژوهشی به منظور بررسی رابطه خانواده های کم جمعیت با اعتماد به نفس نشان دادند که افراد در خانواده های کم جمعیت احساس امنیت نموده و اعتماد به نفس بیشتری دارند. 2 لوئیس و3 کوروون (1996) در پژوهشی عزت نفس و هیجان خواهی را مورد بررسی قرار دادند نتایج نشان داده نوجوانی که درعزت نفس نمره پایین و هیجان خواهی نمره بالاتر می گیرند جرم و جنایت بیشتری مرتکب میشوند. همچنین مواد دارویی یا مخدر بیشتری استفاده می کنند. هیجان خواهی با عزت نفس و نیاز به شناخت رابطه منفی دارد(خدری 1380)در پژوهشی اثرات حمایت اجتماعی از سوی والدین و دوستان به عزت نفس بررسی شد. 76 نوجوان اسرائیل (16-14) ساله پرسشنامه ها را با توجه به عزت نفس وقایع فشار زار زندگی. سطح ادراک شده حمایت از سوی پدر. مادر و دوستان پر کردند حمایت زناشویی تاثیر زیادی به عزت نفس داشته زمانی که از سوی مادر حمایت وجود نداشت. حمایت دوستان خیلی تاثیر گذار بود. همچنین در مطالعه ای تاثیر منابع حمایتی پدر و مادر و دوستان را بر عزت نفس مورد بررسی قرار داد یافته ها حاکی از وجود ارتباط نزدیک و تعاملی بین منابع اجتماعی و عزت نفس در نوجوانان بود.( هافمن 1988)
Childr – e tal
Louise
Gord on
Haffman
نحوه شکل گیری عزت نفس
عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده میشود. نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد، خود ادراک شد1 و خود ایده آل2 میتوان بررسی کرد. خود ادراک شده همان خود پنداره میباشد. یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارتها، صفات و ویژگیهایی که در خود می بیند یا فاقد آن است خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
عزت نفس از جمله سازه های روانشناختی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است.اهمیت عزت نفس برای کسانی که با نوجوانان سروکار دارند امری روشن است. بطورکلی ارزیابیهایی که فرد از خود می کند عزت نفس او را شکل می دهد(یاسایی 1357)همچنین عزت نفس درجه تصویب، تائید. پذیرش و ارزشمندی است که فرد نسبت به خود احساس می کند. عزت نفس از خود پنداره متفاوت است خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگی هایی که فرد برای توصیف خویش بکار می برد عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی میشود(بیابانگرد 1372).از دیدگاه مازلو عزت نفس عبارت است از احساس شایستگی، توانمندی، اطمینان استقلال و آزادی، چنانچه عزت نفسی توسط احساسات فرد ارضا گردد افراد احساس ارزشمندی، توانایی و مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود می کنند و اگر ارضاء نشود به احساس حقارت و ضعف در فرد منجر می گردد(شاملو 1368)همچنین از نظر مازلو عزت نفس یا احترام به خود شامل احساس کسب توفیق و تائید احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در دیگران نسبت به خودش است(سیف 1374)افرادیکه عزت نفس پایین دارند اگر به نحوی ابلهانه و بی رحمانه رفتار کنند بیشتر از دیگران احساس ناهماهنگی می کنند. کسی که خود را فرد لا ابالی بداند انتظار دارد کارهای ناشایست هم انجام دهد.به عبارت دیگر فردی که عزت نفس پایین دارد خیلی مشکل نیست که مرتکب عمل غیر اخلاقی گردد(شکر کن 1373). راجرز معتقد است احساس عزت نفس در اثر نیاز نظر مثبت به خود بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران شامل برخوردها، طرز برخورد گرم و محبت آمیز، احترام صمیمیت پذیرش و مهربانی از طرف محیط و به خصوص خانواده میشود.کوپر اسمیت: عزت نفس بر روابط فرد اثر میگذارد و از آنها تائید می پذیرد.کوپر اسمیت خاطرنشان کرده است بچه هایی که از عزت نفس زیاد برخوردارند.معمولاً روابط بین فردی بهتری دارند و اغلب به عنوان رهبر انتخاب میشوند(شاملو 1374) از نظر اسلام، انسان موجودی شریف و با ارزش است انسان جانشین خداوند در روی زمین است. چنانچه در آیه شریفه سوره بقره آمده« انی جاعل فی الارض خلیفه» همانا من در روی زمین جانشین قرار میدهم. از نظر اسلام کرامت، عزت نفس را در سرشت خویش می یابد.(یارزاده نیسی 1380 به نقل از منطقی 1375)
مسئله پژوهشی:
آیا مشاوره بر عزت نفس مددجویان اثر دارد؟
فرضیه پژوهش:
مشاوره باعث افزایش عزت نفس در مددجویان میشود.
تعاریف اصطلاحات
تعریف نظری:
عزت نفس عقیده ای است که فرد درباره مجموعه تواناییها ویژگیها و شایستگیهای خود دارد(بیابانگرد 1373)
مشاوره: مشاوره را می توان فرایندی قلمداد کرد که به صورت یک رابطه دو نفری بروز می کند در این رابطه مراجع مشکلاتی را که از آنها رنج می برد و شخصاً قادر به حل آنها نبوده است مطرح می کند و مشاور با توجه به تجربه علمی و صلاحیت حرفه ای خود به او کمک می کند تا به حل مشکلاتش بپردازد(میلتن(1)، هان 1955)
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از عزت نفس آن چیزی است که توسط پرسشنامه 58 سوال کوپر اسمیت سنجیده می شود.
مددجوی مجرم و معتاد در پژوهش حاضر به فردی اطلاق می گردد که با توجه به جرم یا جرایم مرتکب شده توسط قضات دادگستری به حبس محکوم شده و در مجتمع حرفه آموزی اهواز در حال سپری نمودن محکومیت خود می باشد.
مشاوره: منظور از مشاوره به کارگیری کلیه اصول و مبانی مشاوره فردی و گروهی جهت ایجاد خود آگاهی و حل تعارضات درونی در مددجویان می باشد.
Milton. H
پیشینه تحقیق:
1جایلدر و همکاران (1996) در پژوهشی به منظور بررسی رابطه خانواده های کم جمعیت با اعتماد به نفس نشان دادند که افراد در خانواده های کم جمعیت احساس امنیت نموده و اعتماد به نفس بیشتری دارند. 2 لوئیس و3 کوروون (1996) در پژوهشی عزت نفس و هیجان خواهی را مورد بررسی قرار دادند نتایج نشان داده نوجوانی که درعزت نفس نمره پایین و هیجان خواهی نمره بالاتر می گیرند جرم و جنایت بیشتری مرتکب میشوند. همچنین مواد دارویی یا مخدر بیشتری استفاده می کنند. هیجان خواهی با عزت نفس و نیاز به شناخت رابطه منفی دارد(خدری 1380)در پژوهشی اثرات حمایت اجتماعی از سوی والدین و دوستان به عزت نفس بررسی شد. 76 نوجوان اسرائیل (16-14) ساله پرسشنامه ها را با توجه به عزت نفس وقایع فشار زار زندگی. سطح ادراک شده حمایت از سوی پدر. مادر و دوستان پر کردند حمایت زناشویی تاثیر زیادی به عزت نفس داشته زمانی که از سوی مادر حمایت وجود نداشت. حمایت دوستان خیلی تاثیر گذار بود. همچنین در مطالعه ای تاثیر منابع حمایتی پدر و مادر و دوستان را بر عزت نفس مورد بررسی قرار داد یافته ها حاکی از وجود ارتباط نزدیک و تعاملی بین منابع اجتماعی و عزت نفس در نوجوانان بود.( هافمن 1988)
Childr – e tal
Louise
Gord on
Haffman
نحوه شکل گیری عزت نفس
عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده میشود. نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد، خود ادراک شد1 و خود ایده آل2 میتوان بررسی کرد. خود ادراک شده همان خود پنداره میباشد. یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارتها، صفات و ویژگیهایی که در خود می بیند یا فاقد آن است خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 177
بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان
چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان است.
فرضیات پژوهش عبارتند از:
گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب میشود.
گذراندن درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میشود.
گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.
به همین منظور از بین 360 نفر دانش آموز دختر سال اول دوره دبیرستان، 60 نفر دانش آموز، بطور تصادفی، انتخاب شدند. سپس با آرایش تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند.
پس از این که، پیش در گروه آزمایشی و کنترل اجراء شد. گروه آزمایشی، آموزش مهارت های زندگی را به مدت 16 هفته و هفته ای یک جلسه دریافت نمود. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر است:
پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان، بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بطور معنادار بیشتر شده است.
پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
بین وضعیت اشتغال پدران با اضطراب حالت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
بین سطح تحصیلات والدین با عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
بین ترتیب تولد دانش ، اضطراب حالت، اضطراب صفت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
مقدمه:
زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محرکهای متنوع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازون ایجادکنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه که همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل می شوند. بدیهی است که کودکان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل کننده، اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی که مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری نیز دچار مشکل میشوند.
بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است.
آموزش مهارتهای زندگی، نوعی کوشش است که در سایه آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود بیابند.
به نظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی گام موثری در این جهت باشد که استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی کسب می کند.
بیان مسئله
کودکان و نوجوانان به دلیل تجربه ناکافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بکار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی آگاه نیستند.
آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارائه این آگاهی به نوجوانان است. بنظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد. عزت نفس آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد که چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و