لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
در قرآن کریم درباره ی مسائل آینده ی دوران و حوادث آخر الزّمان و استیلای خوبی و خوبان بر جهان و حاکمیّت صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن گفته شده است. اینگونه آیات را مفسّران اسلامی طبق مدارک حدیثی و تفسیری مربوط به مهدی و ظهور آخر الزمان دانسته اند.
همچنین از روزگاران کهن داستان ظهور مصلح در آخر الزمان اصلی اساسی بوده که گذشتگان پیوسته آن رابه یادها می آوردند در کتاب های مقدس و دیگر آثار پیشینیان درباره ی مهدی و ظهور موعود پیشگویی های فراوانی رسیده است. ما در این رابطه سعی کرده ایم که ابتدا به برخی از آیاتی که در قرآن به این موضوع مهم اشاره نموده است را عنوان نموده وبا استفاده از بعضی از تفاسیر اهل سنت و تشیع آن رابه رشته ی تحریر درآوریم و در ادامه به آیاتی که در کتب عهد عتیق و عهد جدید در ارتباط با موعود آخرالزمان به آن تصریح شده را نیز عنوان نماییم. امید است که این چند برگ از تحقیق مقدمه ای باشد برای حرکت به سوی شناخت هر چه ببیشتر امام عصر و پیروی از آن امام بزرگوار.
آیه اوّ ل :
ولقد کتبنا فی الذّ بور ، من بعد الذّ کراَنّالارضَ یرثها عبادی الصّالحون .
انبیاء / 105
مادر زبورداود ،پس از ذکر (تورات)، نوشتیم که سرانجام زمین را بندگان صالح من میراث برند
وصاحب شوند .
امام محمد باقر(ع) فرمود:
این بندگان شایسته که وارثان زمین شونداصحاب مهدی هستند در آخرالزمان .
شیخ طبرسی پس از نقل این حدیث می گوید :
حدیثی که شیعه سنی از پیامبر (ص) روایت کرده اند ، بر گفته ی امام باقر (ع) دلالت دارد ، حدیث این است( لَو لَم یَبقَ مِن الدّنیا الاّ یَومٌ،لَطَوَّلَ الله ذلکَ الیَوم حتّی یَبعَثَ فیه رَجُلاً مِنّی000)
اگر از عمر جهان باقی نماند مگر یک روز، خداوند همان یک روزرا چنان بلند گرداند تا مردی ازخاندان من برانگیزد000(1)
این روایت در مسند احمد جلد 6 صفحه ی 383/21946 و سنن ابن ماجع جلد 2 صفحه ی 1304 /3952 نیز آمده است0
درباره ی قسمت اول آیه سه نظر در تفسیر مجمع البیان آمده است :
به باور پاره ای واژۀ زبور به مفهوم کتابهای آسمانی پیامبران است با این بیان منظور اینست که ما در کتابهای همه ی پیامبران پس از لوح محفوظ نوشته ایم 0
اما به باور پاره ای دیگر «زبور» به مفهوم کتابهایی است که پس از تورات فرود آمده و واژۀ ذکر به مفهوم خود تورات است پس منظور این است که ما پس از تورات در زبور نوشتیم 0
از دید گاه برخی زبور کتاب داود و ذکر کتاب موسی است0وبرخی دیگر واژۀ ذکر را به مفهوم قرآن گرفته اند و وازۀ (بعد) را به مفهوم (قبل)که در این صورت منظور این است که ما پیش از قرآن در زبور نوشتیم (2)
1-خورشید مغرب – محمدرضا حکیمی –چاپ دهم 1376- چابخانۀ دقتر نشر فرهنگ اسلامی – ص 115
2-تفسیر مجمع البیان – شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی - ترجمۀ آیات و تحقیق و نگارش از قرآن پژوحجة الاسلام و المسلمین علی کرمی – تاریخ انتشار پاییز 1379جلد18-17 ، ص 189 0
درباره ی قسمت دوم آیه انَّ الاَرضَ یَرِثُها عبادی الصّاحون سه نظر درتفسیرآمده است: 1- زمین بهشت را بندگان شایسته کردار من به ارث می برند0
2- به باور برخی منظور از وراثت زمین به ارث بردن همین زمین است که سرانجام کران تا کران آن در قلمرو قدرت است اسلام و پیروان محمد قرار خواهد گرفت و دین آسمان او جهان گستر خواهد شد0
3- حضرت باقر (ع)در تقسیر آیه شریفه فرمود منظور از اینان که زمین را به ارث خواهند برد یاران حضرت مهدی هستند که در واپسین حرکت تاریخ وآخر الزّمان خواهند بود 0(1)
در تقسیر المیزان به نقل از تفسیر قمی آمده که کتابهای آسمانی همه ذکر هستند در ذیل عبارت اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عبادی الصّالحون فرمودند:
درباره ی قائم و اصحاب او است ونیز فرمودند زبور مشتمل بر پیشگیریها و حمد و تمجید و دعا بوده است0 همچنین صاحب تفسیرالمیزان فرمودند که روایت در باب مهدی(ع) و ظهور او و پر کردنش زمین را ازعدل بعد از پرشدنش از ظلم جور چه از طریق عامه وچه از طریق خاصه و چه از رسول خدا(ص) و چه از ائمه هدی آن قدر زیاد است که به حدّ تواتر رسیده0(2)
آیه دوم:
وعَدَالله الذینَ آمنو مِنکُم وَ عَمِلو الصّالحات،لَیَستَخلِفَنَّهم فِی الارَض کَما استَخلِفَ الَّذینَ مِن قَبلِهم،وَلَیُمَکّنَنََّ لهُم دینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم و لَیُبَدّلَنّهُم مِن بعد خَوفِهِم امنَا000
خداوند ،آنان را که گرویدنداز شما و نیکیها کردند ،وعده داد که به یقین ایشان را خلیفه کند در زمین چنان که آنان از پیش بودند خلیفه ساخت و دینشان را باز بگستراند ، آن دین که بپسندید برای آنان و هم آنان را از پسبیمی که دارند ، بی بیمی دهد و ایمنی 000 (3)
1-مجمع البیان –ص189 – جلد 18-17
2-تفسیرالمیزان – علامه طباطبایی جزء17
3-سوره نورآیه56
برخی آورده اند هنگامی که پیامبر گرامی وارد مدینه گردید و مردم آن سامان از آن حضرت استقبال کرده وبا پناه دادن به یاران او همه ی قدرت و امکانات خویش را در راه هدف مقدّس و آرمان بلند و آزادمنشانه اش به کار گرفتند همۀعرب به دشمنی با مردم مدینه برخواستند به همین جهت آنان هماره در حال آماده باش بودند و لحظه ای از سلاح خویش جدا نمی شدندآنان شبهامسلّح ومجهزمی خوابیدند و روزها از سلاح خوش غفلت نمی کردند و با این احساس خطر و ناامنی هماره می گفتند:خدایا آیا روزی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
در قرآن کریم درباره ی مسائل آینده ی دوران و حوادث آخر الزّمان و استیلای خوبی و خوبان بر جهان و حاکمیّت صالحان گاه به اشاره و گاه به تصریح سخن گفته شده است. اینگونه آیات را مفسّران اسلامی طبق مدارک حدیثی و تفسیری مربوط به مهدی و ظهور آخر الزمان دانسته اند.
همچنین از روزگاران کهن داستان ظهور مصلح در آخر الزمان اصلی اساسی بوده که گذشتگان پیوسته آن رابه یادها می آوردند در کتاب های مقدس و دیگر آثار پیشینیان درباره ی مهدی و ظهور موعود پیشگویی های فراوانی رسیده است. ما در این رابطه سعی کرده ایم که ابتدا به برخی از آیاتی که در قرآن به این موضوع مهم اشاره نموده است را عنوان نموده وبا استفاده از بعضی از تفاسیر اهل سنت و تشیع آن رابه رشته ی تحریر درآوریم و در ادامه به آیاتی که در کتب عهد عتیق و عهد جدید در ارتباط با موعود آخرالزمان به آن تصریح شده را نیز عنوان نماییم. امید است که این چند برگ از تحقیق مقدمه ای باشد برای حرکت به سوی شناخت هر چه ببیشتر امام عصر و پیروی از آن امام بزرگوار.
آیه اوّ ل :
ولقد کتبنا فی الذّ بور ، من بعد الذّ کراَنّالارضَ یرثها عبادی الصّالحون .
انبیاء / 105
مادر زبورداود ،پس از ذکر (تورات)، نوشتیم که سرانجام زمین را بندگان صالح من میراث برند
وصاحب شوند .
امام محمد باقر(ع) فرمود:
این بندگان شایسته که وارثان زمین شونداصحاب مهدی هستند در آخرالزمان .
شیخ طبرسی پس از نقل این حدیث می گوید :
حدیثی که شیعه سنی از پیامبر (ص) روایت کرده اند ، بر گفته ی امام باقر (ع) دلالت دارد ، حدیث این است( لَو لَم یَبقَ مِن الدّنیا الاّ یَومٌ،لَطَوَّلَ الله ذلکَ الیَوم حتّی یَبعَثَ فیه رَجُلاً مِنّی000)
اگر از عمر جهان باقی نماند مگر یک روز، خداوند همان یک روزرا چنان بلند گرداند تا مردی ازخاندان من برانگیزد000(1)
این روایت در مسند احمد جلد 6 صفحه ی 383/21946 و سنن ابن ماجع جلد 2 صفحه ی 1304 /3952 نیز آمده است0
درباره ی قسمت اول آیه سه نظر در تفسیر مجمع البیان آمده است :
به باور پاره ای واژۀ زبور به مفهوم کتابهای آسمانی پیامبران است با این بیان منظور اینست که ما در کتابهای همه ی پیامبران پس از لوح محفوظ نوشته ایم 0
اما به باور پاره ای دیگر «زبور» به مفهوم کتابهایی است که پس از تورات فرود آمده و واژۀ ذکر به مفهوم خود تورات است پس منظور این است که ما پس از تورات در زبور نوشتیم 0
از دید گاه برخی زبور کتاب داود و ذکر کتاب موسی است0وبرخی دیگر واژۀ ذکر را به مفهوم قرآن گرفته اند و وازۀ (بعد) را به مفهوم (قبل)که در این صورت منظور این است که ما پیش از قرآن در زبور نوشتیم (2)
1-خورشید مغرب – محمدرضا حکیمی –چاپ دهم 1376- چابخانۀ دقتر نشر فرهنگ اسلامی – ص 115
2-تفسیر مجمع البیان – شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی - ترجمۀ آیات و تحقیق و نگارش از قرآن پژوحجة الاسلام و المسلمین علی کرمی – تاریخ انتشار پاییز 1379جلد18-17 ، ص 189 0
درباره ی قسمت دوم آیه انَّ الاَرضَ یَرِثُها عبادی الصّاحون سه نظر درتفسیرآمده است: 1- زمین بهشت را بندگان شایسته کردار من به ارث می برند0
2- به باور برخی منظور از وراثت زمین به ارث بردن همین زمین است که سرانجام کران تا کران آن در قلمرو قدرت است اسلام و پیروان محمد قرار خواهد گرفت و دین آسمان او جهان گستر خواهد شد0
3- حضرت باقر (ع)در تقسیر آیه شریفه فرمود منظور از اینان که زمین را به ارث خواهند برد یاران حضرت مهدی هستند که در واپسین حرکت تاریخ وآخر الزّمان خواهند بود 0(1)
در تقسیر المیزان به نقل از تفسیر قمی آمده که کتابهای آسمانی همه ذکر هستند در ذیل عبارت اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عبادی الصّالحون فرمودند:
درباره ی قائم و اصحاب او است ونیز فرمودند زبور مشتمل بر پیشگیریها و حمد و تمجید و دعا بوده است0 همچنین صاحب تفسیرالمیزان فرمودند که روایت در باب مهدی(ع) و ظهور او و پر کردنش زمین را ازعدل بعد از پرشدنش از ظلم جور چه از طریق عامه وچه از طریق خاصه و چه از رسول خدا(ص) و چه از ائمه هدی آن قدر زیاد است که به حدّ تواتر رسیده0(2)
آیه دوم:
وعَدَالله الذینَ آمنو مِنکُم وَ عَمِلو الصّالحات،لَیَستَخلِفَنَّهم فِی الارَض کَما استَخلِفَ الَّذینَ مِن قَبلِهم،وَلَیُمَکّنَنََّ لهُم دینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم و لَیُبَدّلَنّهُم مِن بعد خَوفِهِم امنَا000
خداوند ،آنان را که گرویدنداز شما و نیکیها کردند ،وعده داد که به یقین ایشان را خلیفه کند در زمین چنان که آنان از پیش بودند خلیفه ساخت و دینشان را باز بگستراند ، آن دین که بپسندید برای آنان و هم آنان را از پسبیمی که دارند ، بی بیمی دهد و ایمنی 000 (3)
1-مجمع البیان –ص189 – جلد 18-17
2-تفسیرالمیزان – علامه طباطبایی جزء17
3-سوره نورآیه56
برخی آورده اند هنگامی که پیامبر گرامی وارد مدینه گردید و مردم آن سامان از آن حضرت استقبال کرده وبا پناه دادن به یاران او همه ی قدرت و امکانات خویش را در راه هدف مقدّس و آرمان بلند و آزادمنشانه اش به کار گرفتند همۀعرب به دشمنی با مردم مدینه برخواستند به همین جهت آنان هماره در حال آماده باش بودند و لحظه ای از سلاح خویش جدا نمی شدندآنان شبهامسلّح ومجهزمی خوابیدند و روزها از سلاح خوش غفلت نمی کردند و با این احساس خطر و ناامنی هماره می گفتند:خدایا آیا روزی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان
انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نایل آیند. به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.
در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:
«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید. از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».( [1] )
آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند. ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.
جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است:
«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».( [2] )
آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است. بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند.
اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى
عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است. بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند. آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند. براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است. اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه مى آوریم، توجه فرمایید.
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».( [3] )
نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند. مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند. طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد( [4] ).!
مسیح هاى دروغین
اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد: «24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است. و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد. نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد:
«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست.
شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند».( [5] ) «البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است».( [6] )
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است. تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند. اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:
1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.
2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.
3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.
6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ظهور و به قدرت رسیدن حکومت عیلام (ایلام)
از رویدادهای مهم فرهنگی و سیاسی ایران در هزارهی سوم پیش از میلاد، ظهور و قدرت یافتن حکومت و امپراتوری عیلام است که نقش مهمی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران داشته است و به عبارتی : «تا پیش از مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران به تقریب منحصر به تاریخ عیلام بوده است.»
براساس یافتههای باستانشناسی قرن اخیر، رد پای فرهنگ و تمدن عیلامی را از شرق رودخانهی دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات ابرسن مرکزی تا بوشهر میتوان سراغ گرفت. گرچه سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بویژه شوش متمرکز بوده است، خاستگاه و نژاد عیلامیان و اینکه از چه نژادی بودهاند هنوز مشخص و روشن نیست. تا این اندازه گفتهاند که آنان نه سامی نژادند و نه آریایی (هند و ایرانی) !!! و به گفتهی «والتر هینتس» : «نژادی هستند با استقلالی خدشهناپذیر».(30) شاید بتوان آنان را ساکنان اولیهی دشت خوزستان دانست.
سرزمین اصلی عیلام شامل ایالات شوش، آوان، سیماش، انشان (انزان)، پارسوماش بود که جز شوش و انشان هنوز محل دقیق ایالات نامبرده مشخص نگردیده و عیلامشناسان هرکدام برای تعیین محل آنها به حدس و گمان پرداختهاند.(31) در تاریخ عیلام بجز دورهی آغازین و چند دورهی متناوب، شوش همواره به عنوان مرکز فرمانروایی و پایتخت عیلام بوده و ایالات مختلف که به صورت فدرال اداره میشدند، از آن تبعیت میکردند.
پیدایش نگارش و ورود ایران به ادوار تاریخی، خود با ظهور و پیدایش دولت عیلام همراه بود و میتوان عیلامیها را نخستین مخترعان خط در ایران به شمار آورد.
اما از 3200 ق.م، تمدنی در ایران به وجود آمد که به آن ( عیلام آغازین ) می گویند.
معلوم شده است که اجتماعات شهری و تشکیل شهر ها در این زمان شروع شده است. در واقع بشر زندگی کوچ نشینی و غار نشینی را رها کرده و با کار کشاورزی در یک منطقه، زمین گیر شده است.
مهم ترین مناطق که متعلق به عیلامی ها بوده و اکنون آثار آن ها در این مناطق به دست آمده است عبارت اند از شوش، هفت تپه، و چغازنبیل در دشت خوزستان می باشد
معماری عیلامی ها
زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان و در فاصله 40 کیلومتری جنوب شرقی شوش و 20 کیلومتری هفتتپه و در نزدیکی کرانه غربی رود دز جای گرفته است.
این زیگورات نیایشگاهی است که در سال1250 پیش از میلاد در دوره عیلامیان به فرمان پادشاه مشهور عیلامی به نام «اونتاش گال» (1265- 1245 پیش از میلاد) در میانه شهر «دور اونتاشی» ساخته شده است.
زیگورات چغازنبیل که از بزرگترین بناهای باستانی ایران به شمار میرود، به تمامی از خشت و آجر در زمینی به مساحت 11000 متر مربع و در 5 طبقه ساخته شده و ارتفاع آن در زمان آبادانی به قریب 50 متر و سطح زیربنای آن به 25000 متر مربع میرسیده است. هم اکنون نیمی از ارتفاع این بنا از بین رفته است.
در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای کوچک آجری دایرهای شکل ساخته شده است که تنها یکی از آنها که در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری که در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت کاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد. در این بازسازی تنها نیمی از بنا ساخته شد و از بازسازی نیمه دیگر صرفنظر شد. بنای شمال شرقی کاملاً از بین رفته و تنها شالوده آن باقی مانده است.
در باره کاربرد این سه بنا نظریههای متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان «پـوستامنـت» به معنای پایه مجسمه نام بردهاند. عدهای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانستهاند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیمدایرهای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کردهاند. غافل از آنکه شکل نیمدایرهای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بیگمان احتمال «پایه مجسمه» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.
در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتابسنج آجری به شکل تاقنما یا پنجرهنما ساخته شده است که با آفتابسنجهای رصدخانه نقشرستم شباهت ظاهری دارند.
به گمان این نگارنده، این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل میدهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ظهور و به قدرت رسیدن حکومت عیلام (ایلام)
از رویدادهای مهم فرهنگی و سیاسی ایران در هزارهی سوم پیش از میلاد، ظهور و قدرت یافتن حکومت و امپراتوری عیلام است که نقش مهمی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران داشته است و به عبارتی : «تا پیش از مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران به تقریب منحصر به تاریخ عیلام بوده است.»
براساس یافتههای باستانشناسی قرن اخیر، رد پای فرهنگ و تمدن عیلامی را از شرق رودخانهی دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات ابرسن مرکزی تا بوشهر میتوان سراغ گرفت. گرچه سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بویژه شوش متمرکز بوده است، خاستگاه و نژاد عیلامیان و اینکه از چه نژادی بودهاند هنوز مشخص و روشن نیست. تا این اندازه گفتهاند که آنان نه سامی نژادند و نه آریایی (هند و ایرانی) !!! و به گفتهی «والتر هینتس» : «نژادی هستند با استقلالی خدشهناپذیر».(30) شاید بتوان آنان را ساکنان اولیهی دشت خوزستان دانست.
سرزمین اصلی عیلام شامل ایالات شوش، آوان، سیماش، انشان (انزان)، پارسوماش بود که جز شوش و انشان هنوز محل دقیق ایالات نامبرده مشخص نگردیده و عیلامشناسان هرکدام برای تعیین محل آنها به حدس و گمان پرداختهاند.(31) در تاریخ عیلام بجز دورهی آغازین و چند دورهی متناوب، شوش همواره به عنوان مرکز فرمانروایی و پایتخت عیلام بوده و ایالات مختلف که به صورت فدرال اداره میشدند، از آن تبعیت میکردند.
پیدایش نگارش و ورود ایران به ادوار تاریخی، خود با ظهور و پیدایش دولت عیلام همراه بود و میتوان عیلامیها را نخستین مخترعان خط در ایران به شمار آورد.
اما از 3200 ق.م، تمدنی در ایران به وجود آمد که به آن ( عیلام آغازین ) می گویند.
معلوم شده است که اجتماعات شهری و تشکیل شهر ها در این زمان شروع شده است. در واقع بشر زندگی کوچ نشینی و غار نشینی را رها کرده و با کار کشاورزی در یک منطقه، زمین گیر شده است.
مهم ترین مناطق که متعلق به عیلامی ها بوده و اکنون آثار آن ها در این مناطق به دست آمده است عبارت اند از شوش، هفت تپه، و چغازنبیل در دشت خوزستان می باشد
معماری عیلامی ها
زیگورات چغازنبیل در استان خوزستان و در فاصله 40 کیلومتری جنوب شرقی شوش و 20 کیلومتری هفتتپه و در نزدیکی کرانه غربی رود دز جای گرفته است.
این زیگورات نیایشگاهی است که در سال1250 پیش از میلاد در دوره عیلامیان به فرمان پادشاه مشهور عیلامی به نام «اونتاش گال» (1265- 1245 پیش از میلاد) در میانه شهر «دور اونتاشی» ساخته شده است.
زیگورات چغازنبیل که از بزرگترین بناهای باستانی ایران به شمار میرود، به تمامی از خشت و آجر در زمینی به مساحت 11000 متر مربع و در 5 طبقه ساخته شده و ارتفاع آن در زمان آبادانی به قریب 50 متر و سطح زیربنای آن به 25000 متر مربع میرسیده است. هم اکنون نیمی از ارتفاع این بنا از بین رفته است.
در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای کوچک آجری دایرهای شکل ساخته شده است که تنها یکی از آنها که در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری که در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت کاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد. در این بازسازی تنها نیمی از بنا ساخته شد و از بازسازی نیمه دیگر صرفنظر شد. بنای شمال شرقی کاملاً از بین رفته و تنها شالوده آن باقی مانده است.
در باره کاربرد این سه بنا نظریههای متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان «پـوستامنـت» به معنای پایه مجسمه نام بردهاند. عدهای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانستهاند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیمدایرهای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کردهاند. غافل از آنکه شکل نیمدایرهای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بیگمان احتمال «پایه مجسمه» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.
در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتابسنج آجری به شکل تاقنما یا پنجرهنما ساخته شده است که با آفتابسنجهای رصدخانه نقشرستم شباهت ظاهری دارند.
به گمان این نگارنده، این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل میدهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول