حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره بهداشت روانی دوران بلوغ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

بهداشت روانی دوران بلوغ

نوجوانی یکی از مهمترین و پرارزشترین دوران زندگی هر فرد محسوب می‌شود زیرا سر آغاز تحولات و دگرگونی‌های جسمی و روانی در اوست و بلوغ نقطه عطفی در گذر زندگی او از مرحله کودکی به بزرگسالی است. بر اساس تعریف سازمان جهانی دوره نوجوانی به گروه سنی 10 تا 19 سالگی اطلاق می‌شود و در اکثر کشورهای جهان به خصوص کشورهای درحال توسعه بخش قابل توجهی از جمعیت را نوجوانان تشکیل می‌دهند. با توجه به این واقعیت که نوجوانان، پدران و مادران فردا هستند پرداختن به مسائل بهداشتی‌شان (به خصوص بهداشت روان آنان) نه فقط برای خود آنها بلکه برای خانواده‌ها، جامعه و نسل آینده سودمند است و در برنامه توسعه هر کشوری می‌بایست به مسائل آنها توجه خاص شود. آشنا شدن با پدیده‌های جدید در زندگی، ‌انسان را از بار هیجانی همراه آن پدیده که غالبا اضطراب و آشفتگی است می‌رهاند، مطالعات روانشناختی نشان داده است که تاثیر منفی عوامل استرس‌زا که همراه با آگاهی قبلی است بسیار کمتر از زمانی است که عوامل استرس‌زا ناگهان و بدون مقدمه به انسان وارد می‌شوند. در زمینه برخورد با پدیده بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی و روانی متعاقب آن هر اندازه آگاهی نوجوانان ما بیشتر باشد نتایج مبحث این مرحله از زندگی در مسیر آینده نوجوان بیشتر است. آگاهی نداشتن و یا عدم آگاهی کامل و صحیح، نوجوانان را گیج و سردرگم می‌کند و این حالات نتایج منفی و زیانباری بدنبال خواهد داشت. والدین و مربیان وظیفه دارند اطلاعات کافی در خصوص تغییراتی که در طول و به دنبال بلوغ جنسی در نوجوان اتفاق می‌افتد به تدریج و با استمرار ارائه کنند. عدم ارائه اطلاعات کافی و صحیح در مورد بلوغ باعث می‌شود که نوجوان از منابع دیگر که معمولا انحرافی است، اطلاعات کسب کند و این اطلاعات غلط می‌تواند او را به انحراف کشاند. والدین و مربیان از یک تا دو سال قبل از بلوغ کامل نوجوان می‌بایستی اقدامات زیر را انجام دهند. - او را آماده کنند که به زودی و بتدریج تغییراتی را در جسم و روان خود احساس خواهد کرد. - به طرق مختلف او را مطمئن کنند که تغییرات ایجاد شده طبیعی است. - از اینکه این تغییرات در او شروع شده به او تبریک بگویند و خاطرنشان کنند که دوره جدیدی در زندگی او آغاز شده است. - به او یادآوری نمایند که این تغییرات در جهت تکامل فردی و قدمی بسوی اجتماعی شدن اوست به همین دلیل وظایف فردی و اجتماعی جدیدی برای او منظور شده است. - خاطرنشان کنند که این تغییرات قطعا شروع می‌شود اما زمان دقیق و مشخصی ندارد؛ بنابراین اگر دیرتر از دیگران هم شروع شود یک امر طبیعی است . - به او بگویند که تغییرات جسمانی همراه با تغییرات روانی خواهد بود این تغییرات روانی در سه بعد هیجانی، خلقی و رفتاری اتفاق می‌افتد. نکته مهم در دوره بلوغ برقراری ارتباط صحیح با نوجوان است. کودک دلبند دیروز شما با تغییراتی که درجسم و روانش روی می‌دهد پا به دوران بزرگسالی می‌نهد. او اینکه می‌خواهد هویت جدیدی را برای خودش به دست آورد، طبیعی است که در برقراری رابطه با او مشکلاتی برای شما بوجود آید. برای این که روابط شما والدین و مربیان با فرزند یا دانش‌آموز نوجوانشان صمیمانه‌تر و گرمتر باشد، لازم است که به نکات زیر توجه کنید. پذیرش نوجوانان: گام اول برای ایجاد و تحکیم یک رابطه دوستانه و صمیمی با نوجوان این است که او را با همه کمی‌ها و کاستی‌هایش قبول داشته باشید. کاستی‌های رفتاری او را همچون نقاط قوت و توانایی‌هایش بپذیرد و او را به عنوان فردی که دارای استقلال، سلیقه‌های خاص و عقاید قابل ارائه است،‌ نگاه کنید. احساساتش را پذیرفته و اعتماد به نفس او را با کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از کارهای پسندیده‌اش بالا ببرید. نوجوانانتان را درک کنید: درک و برداشت از زندگی و مسائل آن متفاوت از برداشتی است که نوجوان دارد. او زندگی را به ساده‌ترین وجه ممکن می‌نگرد، بطوری که عقایدش برای شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقایدش بی‌اهمیت نباشید وی را مورد تمسخر قرار ندهید. چرا که این استهزاء به تداوم رابطه عاطفی با فرزندان لطمه می‌زند. ارتباط را دو طرفه کنید: در بسیاری از اوقات و به دلایل گوناگون ممکن است شما والدین و مربیان به نوجوان بگویید که چه بکند و چه نکند و از او توقع حرف‌ شنوی نیز داشته باشید. این برخورد با نوجوان که حاکی از ارتباط یک طرفه، معیوب و غیر قابل دوام است، منجر به سرکشی و عصیان نوجوان در برابر دستورات شما می‌شود و به رابطه عاطفی و صمیمانه بین شما و او لطمه می‌زند. در این مواقع بهترست در برخورد با نوجوان، هر زمان که سخنی را گفتید از او نیز سخنی بشنوید .



خرید و دانلود تحقیق درباره بهداشت روانی دوران بلوغ


تحقیق جامع اثرات روانی طلاق برکودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

اثرات روانی طلاق بر کودکان

استاد:

محقق:

فهرست مطالب:

موضوع صفحه

مقدمه 2

پیشینه نظری 3

عوامل افزاینده‌ی تاثیرات منفی طلاق 6

برخورد کودکان با طلاق 10

اثرات کوتاه مدت طلاق بربچه ها 12

سازگاریهای بعد از طلاق 13

اثرات دراز مدت طلاق 14

تاثیر تعارضهای وفاداری روی کودک 18

ائتلاف اتحاد خانوادگی 24

اعمال موثر در کاهش تاثیرات منفی طلاق 28

منابع 30

 

مقدمه:

وقتی تصمیم برای انجام طلاق گرفته می شود، چه تاثیری بر والدین وفرزندان به وجودمی آورد؟به یاد داشته باشید گرچه طلاق جوانب حقوقی دارد بیشتر جوانب عاطفی طلاق بیرون از دادگاه رخ می دهد. والدین باید یادبگیرند که چگونه با تاثیرات طلاق هم برای خود وهم برای فرزندانشان کنار بیایند.

نکته مهمی که باید خاطرنشان کنیم این است که این موضوع مورد اختلاف وبحث است که آیا اثرات منفی طلاف نتیجه خود طلاق است یا نتیجه مشاجرات داخل خانه که منجر به طلاق می شود. به عبارت دیگر آیا صدماتی که به کودک وارد می آید، برخاسته از تغییر در ساختار خانواده است که در نتیجه طلاق انجام می شود یا نتیجه کشمکش والدین ، فشار اقتصادی، یا نداشتن والدین خوب؟ اگر اثرات به کشمکش با خانواده مربوط می شود وتنها به جدایی والدین ربط نداشته باشد این اثرات ممکن است خیلی گسترده باشند. اگر چنین باشد بچه هایی که در خانواده بدون طلاق زندگی می کنند نیز احتمال دارد با مشکلات مشابهی برخورد کنند.(وینستوک وکین،2002)

پیشینه نظری

نظریة وابستگی

باولبی مبدع نظریة وابستگی است. او به بررسی تاثیر غرایز و نیز محیط در رشد کودک پرداخت. ریشه این نظریه را می توان در رفتارگرایی دانست- مطالعة رفتار اجتماعی و خانوادگی پرندگان و حیوانات هر یک از انواع در بدو تولد صاحب ذخیرة رفتاری ویژة نوع خودش است. در ایجاد هر یک از انواع رفتار مراحلی بحرانی وجود دارد و محرکها و پاسخهای محیطی این رفتار را برمی انگیزاند یا خاموش می کنند. رخدادهای این مراحل بحرانی در ایجاد یا عدم ایجاد پاسخ ها، شدت سرکوب و اشکال حرکتی آنها و نیز محرکهای خاصی که آنها را فعال می کنند یا پایان می بخشند تاثر می گذارند. رفتار حاکی از وابستگی بخشی از ذخیرة رفتاری نوزاد است. هدف آن حفظ نزدیکی با مادر برای تضمین بقاست. مادر لزوما مادر بیولوژیکی یا حتی مونث نیست، باولبی در نوشته های بعدیش متوجه شد نقشهای خانوادگی قابلیت تعویض پذیری دارند. نوزاد با انواع متعدد رفتار نزدیکیش را حفظ می کند: با گریه، لبخند، چسبیدن، دنبال کردن. پاسخ مناسب مادر به این رفتارها خاتمه می دهد. رفتار حاکی از وابستگی غالبا احساس عمیقاً دوگانه عشق و نفرت را به همراه دارد، حال آنکه احساس عشق و امنیت دوگانگی را تحلیل می برد و در محیط ایجاد اعتماد می کند. وابستگی در سه ماهة آخر سال اول بسیار شدید است و در سال دوم و سوم با شدت کمتری ادامه می یابد. پس از این دوره کودکان قادر می شوند جداییهای کوتاه مدت را تحمل کنند. رفتار وابستگی در



خرید و دانلود تحقیق جامع اثرات روانی طلاق برکودکان


مقاله بهداشت روانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

هداشت روانی (Mental Health)

نگاه کلی

کلمه بهداشت روانی چقدر برای شما آشناست؟

چه ارتباطی بین بهداشت روانی و اختلالات روانی وجود دارد؟

چگونه می‌توانیم بهداشت روانی خود را حفظ کرده یا بهبود ببخشیم؟

واژه بهداشت (Health) و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه‌های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونه‌ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روانی" تقسیم می‌شود. ولی آنها همپوشی‌های زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند.بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیب‌های روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشت روانی در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" می‌شود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیت‌های بهداشت روانی است.

مقدمه

انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی می‌کنند و فعال هستند. در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی می‌شود. با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. و بر این اساس در محیط بیمارستانهای روانی ، کلینیکها ، دفاتر مشاوره و روان درمانی و ... به شکل بندیهای گروهی توجه خاص مبذول می‌شود. امروزه انواع شیوه‌های گروه درمانی از جمله متداولترین شیوه‌های روان درمانی هستند. در مقابل گروه درمانی ، روان درمانی انفرادی قرار دارد.

تاریخچه گروه درمانی

استفاده منظم از گروه‌ها در روان درمانی پدیده نسبتا تازه‌ای است. هر چند التیام یابی گروهی سابقه‌ای به قدمت تاریخ دارد که نمونه‌های بارز آن را در تعالیم مذهبی می‌توان مشاهده کرد. ژوزف پرات (1974) پزشک اهل بوستون را اغلب پدر گروه درمانی می‌دانند، در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مسأله گردهم آوری بیمارن معلول و آموزش جنبه‌های پزشکی بیماری آنها بطور دسته جمعی را مطرح ساخت. او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی بوجود آورد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر برآیند. چندین سال بعد ، تعدادی از روانپزشکان آمریکایی نقطه نظرهای پرات را در زمینه درمان روانی بکار بردند. از جمله لازل و مارش که از یک شیوه آموزشی به صورت گروهی برای درمان ناخوشیهای دماغی استفاده می‌کردند. این شیوه به زودی منسوخ گردید و جای آنرا روان تحلیلی گران پر کردند. فروید شخصا به کار گروه درمانی نپرداخت، اما مقالاتی که در زمینه روان شناسی گروهی و تحلیل خود منتشر کرد، حاکی از اطلاع او از اهمیت پدیده گروهی بود. آدلر شخصا از برنامه‌های گروه درمانی در مراکز هدایت کودکان و نیز معتادان به الکل استفاده نمود. جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازه‌ای بخشید. گروه درمانی برای توده‌های عظیم بیماران روانی که به ارتش بریتانیا فرا خوانده شده بودند، نقش مهم درمانی ایفا نمود. بیمارستان نظامی نورت فیلد بخصوص مرکز مهمی برای ابداع شیوه‌های مختلف گروه درمانی بود. از جمله سایر بانیان گروه درمانی در آمریکا می‌توان به گروهی از روانشناسان اجتماعی به سرپرستی کورت لوین اشاره نمود. چه مشکلاتی با استفاده از گروه درمانی می‌توانند درمان شوند؟

مشکلات و مسائلی که با استفاده از گروه درمانی قابل هستند گسترش وسیعی دارند، از جمله مشکلات مرتبط به خود انگاره ، نداشتن احساس هویت ، عزت نفس و هدف و مقصود. مشکلات نشانه‌ای شامل اضطراب ، افسردگی روان تنی ، عملکرد ضعیف شغلی ، برخورد غیر مؤثر با فشارهای روانی ، مشکلات عاطفی ، ناتوانی در ابراز اهمیت ، ناتوانی در کنترل احساسات ، پرخاشگری ، روابط اجتماعی نامناسب ، ناراحتی در مجمع ، ناتوانی در اعتماد به دیگران ، وابستگی شدید به دیگران ، ابراز وجود بیش از حد ، ناتوانی در برقراری ارتباط با جنس مخالف ، اعتیاد ، مشکلات زنانشویی مثل اختلافات و مشاجرات همسران و ... .

تعاریف بهداشت روانی

تعریف سازمان بهداشت جهانی

سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف می‌کند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست."

تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا

انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت "نگرش‌های مربوط به خود ، نگرش‌های مربوط به دیگران و نگرش‌های مربو به زندگی" تعریف می‌کند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : "توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی

عوامل موثر بربهداشت روانی

بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.

ابعاد بهداشت روانی

پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)

هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست می‌آید." برنامه‌های آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد.

پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)

هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد.

پیشگیری نوع سوم

هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند.



خرید و دانلود مقاله بهداشت روانی


مقاله بهداشت روانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

هداشت روانی (Mental Health)

نگاه کلی

کلمه بهداشت روانی چقدر برای شما آشناست؟

چه ارتباطی بین بهداشت روانی و اختلالات روانی وجود دارد؟

چگونه می‌توانیم بهداشت روانی خود را حفظ کرده یا بهبود ببخشیم؟

واژه بهداشت (Health) و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه‌های تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونه‌ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روانی" تقسیم می‌شود. ولی آنها همپوشی‌های زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند.بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیب‌های روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشت روانی در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" می‌شود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیت‌های بهداشت روانی است.

مقدمه

انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی می‌کنند و فعال هستند. در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی می‌شود. با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. و بر این اساس در محیط بیمارستانهای روانی ، کلینیکها ، دفاتر مشاوره و روان درمانی و ... به شکل بندیهای گروهی توجه خاص مبذول می‌شود. امروزه انواع شیوه‌های گروه درمانی از جمله متداولترین شیوه‌های روان درمانی هستند. در مقابل گروه درمانی ، روان درمانی انفرادی قرار دارد.

تاریخچه گروه درمانی

استفاده منظم از گروه‌ها در روان درمانی پدیده نسبتا تازه‌ای است. هر چند التیام یابی گروهی سابقه‌ای به قدمت تاریخ دارد که نمونه‌های بارز آن را در تعالیم مذهبی می‌توان مشاهده کرد. ژوزف پرات (1974) پزشک اهل بوستون را اغلب پدر گروه درمانی می‌دانند، در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مسأله گردهم آوری بیمارن معلول و آموزش جنبه‌های پزشکی بیماری آنها بطور دسته جمعی را مطرح ساخت. او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی بوجود آورد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر برآیند. چندین سال بعد ، تعدادی از روانپزشکان آمریکایی نقطه نظرهای پرات را در زمینه درمان روانی بکار بردند. از جمله لازل و مارش که از یک شیوه آموزشی به صورت گروهی برای درمان ناخوشیهای دماغی استفاده می‌کردند. این شیوه به زودی منسوخ گردید و جای آنرا روان تحلیلی گران پر کردند. فروید شخصا به کار گروه درمانی نپرداخت، اما مقالاتی که در زمینه روان شناسی گروهی و تحلیل خود منتشر کرد، حاکی از اطلاع او از اهمیت پدیده گروهی بود. آدلر شخصا از برنامه‌های گروه درمانی در مراکز هدایت کودکان و نیز معتادان به الکل استفاده نمود. جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازه‌ای بخشید. گروه درمانی برای توده‌های عظیم بیماران روانی که به ارتش بریتانیا فرا خوانده شده بودند، نقش مهم درمانی ایفا نمود. بیمارستان نظامی نورت فیلد بخصوص مرکز مهمی برای ابداع شیوه‌های مختلف گروه درمانی بود. از جمله سایر بانیان گروه درمانی در آمریکا می‌توان به گروهی از روانشناسان اجتماعی به سرپرستی کورت لوین اشاره نمود. چه مشکلاتی با استفاده از گروه درمانی می‌توانند درمان شوند؟

مشکلات و مسائلی که با استفاده از گروه درمانی قابل هستند گسترش وسیعی دارند، از جمله مشکلات مرتبط به خود انگاره ، نداشتن احساس هویت ، عزت نفس و هدف و مقصود. مشکلات نشانه‌ای شامل اضطراب ، افسردگی روان تنی ، عملکرد ضعیف شغلی ، برخورد غیر مؤثر با فشارهای روانی ، مشکلات عاطفی ، ناتوانی در ابراز اهمیت ، ناتوانی در کنترل احساسات ، پرخاشگری ، روابط اجتماعی نامناسب ، ناراحتی در مجمع ، ناتوانی در اعتماد به دیگران ، وابستگی شدید به دیگران ، ابراز وجود بیش از حد ، ناتوانی در برقراری ارتباط با جنس مخالف ، اعتیاد ، مشکلات زنانشویی مثل اختلافات و مشاجرات همسران و ... .

تعاریف بهداشت روانی

تعریف سازمان بهداشت جهانی

سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف می‌کند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست."

تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا

انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت "نگرش‌های مربوط به خود ، نگرش‌های مربوط به دیگران و نگرش‌های مربو به زندگی" تعریف می‌کند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : "توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی

عوامل موثر بربهداشت روانی

بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.

ابعاد بهداشت روانی

پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)

هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست می‌آید." برنامه‌های آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامه‌های بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامه‌های تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستم‌های حمایت اجتماعی (نظیر بیمه‌های درمانی ، ایجاد و حمایت از گروه‌های محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونه‌های پیشگیری نوع اول می‌باشد.

پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)

هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریه‌ها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار می‌گیرد.

پیشگیری نوع سوم

هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از توانایی‌های از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامه‌های این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل می‌کند.



خرید و دانلود مقاله بهداشت روانی


مقاله فشار روانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

امان از فشارهای روانی

ارتباط‌ با زندگی‌

در دنیای‌ ماشینی، در شهرها و در میان‌ انسان‌ها گاهی‌ افراد خود را در مقابل‌ رویدادها و اتفاقات‌ کوچک‌ و بزرگ‌ ناتوان‌ می ‌پندارند؛ به همین دلیل احساس‌ بیهودگی‌ می‌ کنند و توان‌ درست‌ فکر کردن‌ و درست‌ ارتباط‌ برقرار کردن‌ با خود و دیگران‌ را از دست‌ می ‌دهند، و به‌ عبارتی‌ ارتباط‌ با زندگی‌ - زندگی‌ به‌ مفهوم‌ رشد و سازندگی‌ - را از دست‌ می‌ دهند.

برای‌ این‌ که‌ بتوانیم‌ ارتباط‌ با زندگی‌ را به‌ صورت‌ رشد یافته‌ ادامه‌ دهیم، لازم‌ است‌ برداشت‌ و دیدگاه‌ متفاوتی‌ از زندگی‌ داشته‌ باشیم؛ دیدگاهی‌ کاملاً متفاوت‌ با دیدگاه‌ روزمره زندگی مان.

لازم‌ است‌ بدانیم‌ که‌ رفتار ما تصادفی‌ نیست، بلکه‌ از الگویی‌ کاملاً منطقی‌ پیروی‌ می ‌کند؛ و خوشبختانه‌ این‌ الگوی‌ رفتاری‌ قابل‌ تغییر است. اما اگر ما به‌ عنوان‌ یک‌ انسان‌ این‌ قابلیت‌ (قابلیت‌ تغییر) را در درون‌ خود نپرورانیم، زندگی‌ و رویدادهای‌ آن‌ همچنان‌ برایمان‌ عذاب‌آور، خسته ‌کننده‌ و کسالت ‌بار خواهد بود. نیاز به‌ تغییر امروزه‌ بیش‌ از پیش‌ احساس‌ می‌ شود؛ این‌ که‌ انسان‌ بتواند بیشتر به‌ اندیشه‌ خود بپردازد و به‌ این‌ ترتیب‌ توانمندی‌های‌ خود را افزایش‌ دهد و به‌ برداشت‌ زیباتری‌ از زندگی‌ و زندگی‌ کردن‌ و ارتباط‌ با انسان‌ها دست‌ یابد. متأسفانه‌ از اشکالات‌ انسان‌ این‌ است‌ که‌ بیشتر به‌ کمیت‌های‌ زندگی ‌اش‌ توجه‌ دارد تا به‌ کیفیت‌های‌ اندیشه ‌اش؛ ما برای‌ اندیشه‌ بهتر نیازمند آموزش‌های‌ جدید، اطلاعات‌ جدید و دانش‌ جدید هستیم.

در این‌ نوشتار که‌ تحت‌ عنوان‌ ارتباط‌ با زندگی‌ مطرح‌ می‌ گردد، سعی‌ می‌ شود تعریفی‌ جدیدتر - یا بهتر بگوییم‌ متفاوت ‌تر - از مفاهیمی‌ که‌ در زندگی‌ با آنها سر و کار داریم‌ ارائه‌ گردد. یادآوری‌ این‌ نکته‌ نیز ضروری‌ است‌ که‌ این‌ مقاله‌ را فقط‌ برای‌ مطالعه‌ و دانش ‌اندوزی‌ نخوانید، بلکه‌ با آنها زندگی‌ کنید؛ به‌ این‌ معنا که‌ این‌ اطلاعات‌ را به‌ سیستم‌ اعتقادی‌ خود بدهید و در لحظه ‌لحظه‌ زندگی‌ بکوشید با این‌ اطلاعات‌ جدید کار کنید؛ فقط‌ در این‌ صورت‌ است‌ که‌ می ‌توانید نتیجه‌ بگیرید.

کنترل‌ فشارهای‌ روانی‌

در دنیای‌ کنونی‌ ما، چیزی‌ که‌ بیش‌ از پیش‌ انسان‌ها را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد فشارهای‌ روانی‌ است‌ که‌ معمولاً آن‌ را به‌ شکل‌ اضطراب، خشم، ترس، عصبانیت‌ و... تجربه‌ می ‌کنیم‌ و اگر راه‌ مقابله‌ با این‌ پدیده‌ انسانی‌ (فشار روانی) را ندانیم‌ ممکن‌ است‌ واکنش‌های‌ نادرستی‌ از خود نشان‌ دهیم‌ که‌ جز فشار روانی‌ ِ بیشتر، حاصل‌ دیگری‌ ندارد.

کمابیش‌ همه‌ ما می ‌دانیم‌ که‌ لازم‌ است‌ محیط‌ خانه‌ محیطی‌ امن‌ و به‌ دور از هرگونه‌ تنش‌ و اضطراب‌ باشد، و این‌ مطلوب‌ همه‌ خانواده‌هاست. همچنین‌ می ‌دانیم‌ که‌ داشتن‌ آرامش‌ تا چه‌ حد در سلامت‌ جسم‌ و روح‌ و موفقیت‌ در زندگی‌ مؤثر است. اما به‌ راستی‌ چگونه‌ می‌ توان‌ فشارهای‌ روانی‌ را کنترل‌ کرد؛ و واقعاً چگونه‌ می‌ شود در برابر رویدادها و اتفاقات‌ زندگی‌ مضطرب‌ نشد؟ نخست‌ باید بیاموزیم‌ که‌ چگونه‌ مشکلات‌ را با کمترین‌ تحمل‌ فشار روانی‌ مهار کنیم‌ و نیز چگونه‌ نگرش‌ خود را نسبت‌ به‌ موقعیت‌های‌ تحریک ‌کننده‌ تغییر دهیم. فراموش‌ نکنید که‌ همه‌ چیز از فکر ما شروع‌ می ‌شود. این‌ گفته‌ صحیحی‌ است‌ که‌ در دنیای‌ خارج‌ از ذهن‌ ما چیزی‌ به‌ نام‌ فشار روانی‌ وجود ندارد؛ و این‌ ما هستیم‌ که‌ در برابر رویدادها واکنش‌های‌ مضطربانه‌ نشان‌ می‌ دهیم.

 بنا به‌ تعریف، فشار روانی‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ شخص‌ در یک‌ موقعیت‌ خاص‌ دچار اضطراب، دلهره، خشم، ترس‌ و پرخاشگری‌ شود. کمی‌ دقت‌ در عبارت‌ «موقعیت‌ خاص» نشان‌ می ‌دهد که‌ فشار روانی‌ در موقعیت‌های‌ خاص‌ آن‌ قابل‌ تعریف‌ است. پس‌ معنا به‌ تنهایی‌ وجود ندارد، بلکه‌ همیشه‌ برای‌ چیزی‌ خلق‌ می‌ شود. مثلاً ترس؛ ترس‌ به ‌تنهایی‌ نمی ‌تواند معنا داشته‌ باشد اما وقتی‌ می‌ گوییم‌ ترس‌ از سیاهی، ترس‌ از ارتفاع، ترس‌ از بدهکاری، ترس‌ از جدایی‌ و ترس‌ از مرگ، آن‌ وقت‌ ترس‌ معنا پیدا می‌ کند.

اضطراب‌ نیز همین‌ گونه‌ است. شما در چه‌ موقعیت‌هایی‌ مضطرب‌ می‌ شوید؟ به‌ بیانی‌ ساده، اضطراب‌ واکنشی‌ رفتاری‌ است‌ که‌ فرد در موقعیت‌هایی‌ خاص‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. این‌ موقعیت‌ها عبارت اند از:

1. موقعیت‌های‌ اتفاقی2. موقعیت‌های‌ احتمالی 3. موقعیت‌های‌ خودساخته

موقعیت‌ اتفاقی‌

فرض‌ کنید می ‌خواهید جایی‌ بروید و به‌ صورت‌ اتفاقی‌ و پیش ‌بینی ‌ناپذیر پشت‌ ترافیک‌ می‌ مانید. واکنش‌ اولیه‌ شما ممکن‌ است‌ اضطراب‌ باشد. شما به‌ این‌ دلیل‌ مضطرب‌ می‌شوید که‌ نتیجه‌ منفی‌ دیر رسیدن‌ را مرتباً در ذهن‌ خود بزرگ‌ و مرور می‌ کنید. به‌ این‌ ترتیب‌ مکانیسم‌ دفاعی‌ بدن‌ شما فعال‌ می ‌شود و حرکات‌ و رفتارهایی‌ را انجام‌ می‌ دهید که‌ خود به‌ خود اضطرابتان‌ را افزایش‌ می ‌دهند. در چنین‌ حالتی‌ اول‌ آن‌ اتفاق‌ پیش‌ بینی‌ نشده‌ (در این‌ جا ترافیک) را بپذیرید. سپس‌ سعی‌ کنید به‌ نتایج‌ منفی‌ احتمالی‌ فکر نکنید زیرا ممکن‌ است‌ هرگز این‌ اتفاق‌ نیفتد؛ چنان‌ که‌ در اکثر موارد نیز همین‌ طور است. در چنین‌ لحظاتی‌ بهترین‌ کار فکر کردن‌ به‌ لحظات‌ خوبی‌ است‌ که‌ در گذشته‌ برایتان‌ اتفاق‌ افتاده‌ یا به‌ کارهایی‌ که‌ می‌ خواهید در آینده‌ انجام‌ دهید. در هر صورت‌ شما باید شکاف‌ بین‌ حال‌ (پشت‌ ترافیک‌ ماندن) و آینده‌ (جایی‌ که‌ می‌ خواهید بروید) را پر کنید. این‌ شکاف‌ بین‌ حال‌ و آینده‌ هرچه‌ اضطراب ‌آورتر باشد، رفتار شما با اضطراب‌ بیشتری‌ همراه‌ خواهد بود. به‌ این‌ ترتیب، اگر در ترافیک‌ مرتباً مضطرب‌ باشید، این‌ اضطراب‌ تا مقصد در شما باقی‌ خواهد ماند و در آن‌ جا نیز نمی ‌توانید با آرامش‌ رفتار کنید. به‌ علاوه این‌ اضطراب‌ را به‌ همراه‌ خود به‌ خانه‌ می ‌برید و ناخودآگاه‌ این‌ احساس‌ را آن‌ جا نیز پخش‌ می‌ کنید.

 بنابراین‌ «اضطراب» شکافی‌ میان‌ اکنون‌ و آینده‌ است. هرگاه‌ شما احساس‌ مطمئن‌ «اکنون» را رها کنید و با «آینده‌» اشتغال‌ ذهنی‌ منفی‌ پیدا کنید، اضطراب‌ را تجربه‌ می ‌کنید؛ از این‌ به‌ بعد، در موقعیت‌های‌ اتفاقی‌ به‌ وقایع‌ احتمالی‌ منفی‌ فکر نکنید و افکارتان‌ را به‌ چیزی‌ خوشایند سوق‌ دهید.

موقعیت‌ احتمالی‌

به‌ معنای‌ بروز احتمال‌ یک‌ اتفاق‌ در ذهن؛ فرض‌ کنید از موعد آمدن‌ همسر یا فرزندتان‌ به‌ خانه‌ خیلی‌ گذشته‌ و او هیچ‌ خبری‌ هم‌ نداده. ممکن‌ است‌ اولین‌ فکر، فکر یک‌ اتفاق‌ بد احتمالی‌ برای‌ وی‌ باشد، بنابراین‌ شما احساس‌ ترس‌ و اضطراب‌ را توأم‌ با هم‌ تجربه‌ می ‌کنید و می‌ گویید دلشوره‌ دارم. این‌ یک‌ موقعیت‌ احتمالی‌ است، یعنی‌ شما احتمال‌ بروز حادثه‌ ای‌ را می ‌دهید و واکنش‌ شما هم‌ به‌ پیروی‌ از فکرتان‌ کاملاً عصبی‌ و مضطربانه‌ است. همه‌ این‌ اتفاقات‌ در ذهن‌ شما می‌افتد و در دنیای‌ بیرون‌ از ذهن‌ هنوز هیچ‌ اتفاقی‌ رخ‌ نداده. شاید بگویید که‌ دست‌ خودم‌ نیست‌ و این‌ افکار ناخودآگاه‌ به‌ ذهن‌ من‌ خطور



خرید و دانلود مقاله فشار روانی