لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
فصل اول
ولادت پرشکوه فاطمه(س)
فاطمه بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى و روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة: «فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفت است».
پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر مىبرد.اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار.محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوائى تودههاى مردم، تیره و تار بود.پیامبر(ص) به آینده مىاندیشید، آیندهاى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آیندهاى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگیتتر توأم با امید بیشتر.در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مىخوانیم: پیامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مىکرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(ص) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّه علیها از آن میوه بهشتى منعقد شد.
لذا در حدیث مىخوانیم که پیامبر(ص) فاطمه سلام اللّه علیها را بسیار مىبوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا اینهمه دخترت را مىبوسى؟!
پیامبر(ص) در جواب فرمود:«من هر زمان فاطمه را مىبوسم، بوى بهشت برین را از او استشمام مىکنم».
و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوههاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(ص)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مىپنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.
این بانوى بهشتى (ص) نام داشت که هر کدام از دیگرى پر معنىتر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.
همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(ص) روایت شده به امیر مؤمنان على(ع) فرمود:
«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟
عرض کرد:بفرمائید.
فرمود:براى آنکه او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شدهاند»!
از میان نامهاى او نام «زهراء» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسیدند:چرا فاطمه را «زهراء» مىنامند؟
فرمود:«زیرا زهراء به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مىایستاد و نور او براى اهل آسمانها پرتو افکن مىشد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است]. لذا زهراء نام نهاده شد».هنگامى که خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهى دست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه زهرا نبود.به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آنها خواست که در این ساعات حساس و پردرد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما او با این پاسخ سرد و درد آلود روبرو شد که:«تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت»!
خدیجه با ایمان، از این پیام زشت و بى معنى سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید که خدایش او را در اینحال تنها نخواهد گذاشت.لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشردهتر مىشد، و امواج خروشان بى مهریهاى مردم روح پاکش را آزار مىداد.ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد. یکى از آن چهار زن صدا زد:
نترس و غمگین مباش. پرودرگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است ما خواهران توایم.
من سارهام!و این یک آسیه همر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان
انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نایل آیند. به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.
در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:
«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید. از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».( [1] )
آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند. ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.
جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است:
«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».( [2] )
آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است. بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند.
اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى
عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است. بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند. آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند. براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است. اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه مى آوریم، توجه فرمایید.
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:
«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».( [3] )
نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند. مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند. طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد( [4] ).!
مسیح هاى دروغین
اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد: «24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است. و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد. نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد:
«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست.
شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند».( [5] ) «البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است».( [6] )
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است. تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند. اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:
1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.
2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.
3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.
6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
برنامه عملی شیعیان و یاوران حضرت در دوران غیبت
اشاره:بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین کتاب ، «مکیال المکارم » است که مؤلف آن (سید محمد تقی موسوی ) در باب هشتم کتاب ، هشتاد امر را به عنوان تکالیف عباد نسبت به امام عصر ، بر شمرده است . ما در این نوشتار درصدد بررسی و جمع تمامی تکالیف نیستیم ، بلکه تنها به برخی تکالیف ووظایف عباد مخصوصاً شیعه اشاره می کنیم ، چرا گه بررسی تمام وکمال آن نه در وسع فهم مؤلف است و نه در این نوع نوشتار می گنجد . البته معلوم است که این تکالیف ، دستوراتی هستند که از طرف مبادی عالیه و ائمه معصومین : صادر شده اند که عبارتند از : 1- یاد امام زمان (علیه السلام) وظیفه ی یک شیعه و یک عاشق دلسوخته قبل از هر چیز یاد امام زمان است نه در هر صبح و شام ، بلکه درتمایم ساعات عمر خود و درهر حال ازحالات و در هر مکانی از مکانها باید به یاد امام زمام باشد ، نه آنکه هر گاه مریض یا گرفتار شد ویا در مرکزی از مراکزدینی ، مانند حرم ائمه (علیه السلام) قرار گرفت به یاد امام بیافتد ، زیرا عاشق آن است که آنی از یاد معشوق غافل نشود . تأسف آن است که نه تنها دیگران به یاد امام نیستند . بلکه شیعیان نیز امامشان را به فراموشی سپرده اند ، در حالی که از یاد بردن ولی نعمت عیب و زشت است . یاد اما نه تنها یک وظیفه است که آرام بخش و نشاط آور ، سازنده و تربیت کننده ، اصلاح گر وشور آفرین ووسیله تقرب به خدا و توشه لحظه پر وحشت مرگ نیز هست . بنابراین ، ای دوستان امام زمان اگر صفای روح می طلبید ، اگر تزکیه نفس می خواهید . اگر قدرت مبارزه با تمایلات نفسانی ووسوسه های شیطانی را جویا هستید ، اگر از گناهان و خطاها پشیمان شده در پی وسیله استغفار به فکر درمان بیماری های روحی وناهمواریهای معنوی افتاده اید ، اگرتعالی روانی و نور باطنی می خواهید و بالاخره اگر کامیابی دنیا و آخرت را خواستارید ، راه اصلی و مسیر حقیقی آن است که به یاد امام زمان باشید و به او روی آورید ودست به دامان او شوید ، در تمام ساعات عمرتان به یاد او باشید ، از او بخواهید ، او را بجوئید ، راه او را به پیمائید و در خانه او را بزنید ، چرا که همه چیز انجاست و همه کمالات در سایه مهر او و در پرتو اطاعت و کسب خوشنودی او و سرانجام از یاد اوست . شما در هر مقام و موقعیتی که هستید ، اگر می خواهید در تمام شئون زندگی و در همه مسائل اجتماعی ، به خصوص سازندگی روح انسانی وشکوفایی اندیشه ، به جائی برسید و به موقعیتهائی نایل شوید پیوسته به یاد او باشید و پیوندتان را با او محکم کنید که در غیر این صورت . تلاشها بی ثمر می ماند . راههای به یاد امام بودن ، تکالیف بعدی است که ذیلاً اشاره می شود . 2- دعا برای شناخت امام زمان (علیه السلام) معرفت و شناخت امام زمان ، امری حتمی و ضروری است ، چرا که طبق حدیث نبوی مرگ کسی که نسبت به امام زمانش آگاهی ندارد ، مرگ جاهلیت است . بنابراین یکی از وظایف مسلم عبد این است که امام زمانش را بشناسد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزد . از جمله کوششها دعا و مسئلت شناخت امام از حضرت حق تعالی است که از خدا استعانت بجوید و بخواهد که معرفت امام را برای اومیسر و مقدورنماید . در این مورد دعای معروفی است که مرحوم کلینی در باب غیبت ازکتاب الحجه اصول کافی و نعمانی در کتاب غیبت خود و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و سید بن طاووس در جمال الاسبوع و شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده اند .در این دعا پس از درخواست معرفت خدا ومعرفت رسول خدا . معرفت امام مسئلت می شده ودستور مواظبت آن به مؤمنان و منتظران ظهور حضرت داده شده است : «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ( لم ارعف رسولک ) اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفتی رسولک لم اعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ؛ خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت رانخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان ، چرا که اگر رسولت را به من نشناسانی ، حجتت را نخواهم شناخت . خداوندا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ، در دین گمراه خواهم شد .» بزرگان دین به دوستان و مؤمنان و عاشقان حضرت مهدی دستور مواظبت این دعا را برای همیشه داده اند ، بنابراین می توان آن را یکی از وظایف شمرد . 3- دعا برای سلامت امام زمان (علیه السلام) : یکی ازوظایف دوستان امام این است که برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی که جان امام را تهدید می کند ، با هر زبانی که بدان مسلطند ، دعا کنند و بهتر آن است که دعاهای مأثور را بخوانند ،مانند : « اللهم کن لویک الحجه بن لحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلاً »1. یا مانند « اللهم اعده من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت . و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن عینه و عن شماله و من فوقه ومن تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته و احفظ فیه رسولک و وصی رسولک علیهم السلام . اللهم ومد فی عمره وزد فی اجله و اعنه علی ما ولیته و استرعیته ...»2 البته کل این دعا را محدث قمی درمفاتیح الجنان در ملحقات آن تحت عنوان دعا در غیب امام زمان آورده است . و مانند دعایی که تحت عنوان « صلوات بر ولی امر منتظر (عجل الله تعالی فرجه) » در مفاتیج الجنان در ضمن صلوه بر حجج طاهره : آمده است : « ... اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء ...» . و یا مانند دعایی که با این عبارت شروع می شود : « اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک ...» که مرحوم محدث قمی آن را از سید ین طاووس در جمال الأسبوع و شیخ الطایفه در مصباح المتجهد نقل کرده و درامر چهارم از دعا برای امام عصر (علیه السلام) قرار داده است . طالبان می توانند به مفاتیح الجنان مراجعه کنند . در اینکه به دوستان توصیه شده برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) دعاکنند و اینکه دعاهای بسیار در مورد این مورد ثبت و ضبط شده ، تا آنجا که در دعاهایی که برای امام زمان نقل شده به این موضوع توجه شده ، بحثی نیست و کسی نمی تواند در آن تردید کند ، حتی دستور داده شده که دوستان برای حفظ جان امام صدقه بدهند، نخست قصد و نیتش سلامتی امام زمان ، سپس سلامتی خود و اعضای خانواده اش ، آنهم در پناه امام زمان را لحاظ کند که این به قبول نزدیکتر است تا آنکه بخواهد صرفاً برای سلامتی خود صدقه بدهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
برنامه عملی شیعیان و یاوران حضرت در دوران غیبت
اشاره:بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین کتاب ، «مکیال المکارم » است که مؤلف آن (سید محمد تقی موسوی ) در باب هشتم کتاب ، هشتاد امر را به عنوان تکالیف عباد نسبت به امام عصر ، بر شمرده است . ما در این نوشتار درصدد بررسی و جمع تمامی تکالیف نیستیم ، بلکه تنها به برخی تکالیف ووظایف عباد مخصوصاً شیعه اشاره می کنیم ، چرا گه بررسی تمام وکمال آن نه در وسع فهم مؤلف است و نه در این نوع نوشتار می گنجد . البته معلوم است که این تکالیف ، دستوراتی هستند که از طرف مبادی عالیه و ائمه معصومین : صادر شده اند که عبارتند از : 1- یاد امام زمان (علیه السلام) وظیفه ی یک شیعه و یک عاشق دلسوخته قبل از هر چیز یاد امام زمان است نه در هر صبح و شام ، بلکه درتمایم ساعات عمر خود و درهر حال ازحالات و در هر مکانی از مکانها باید به یاد امام زمام باشد ، نه آنکه هر گاه مریض یا گرفتار شد ویا در مرکزی از مراکزدینی ، مانند حرم ائمه (علیه السلام) قرار گرفت به یاد امام بیافتد ، زیرا عاشق آن است که آنی از یاد معشوق غافل نشود . تأسف آن است که نه تنها دیگران به یاد امام نیستند . بلکه شیعیان نیز امامشان را به فراموشی سپرده اند ، در حالی که از یاد بردن ولی نعمت عیب و زشت است . یاد اما نه تنها یک وظیفه است که آرام بخش و نشاط آور ، سازنده و تربیت کننده ، اصلاح گر وشور آفرین ووسیله تقرب به خدا و توشه لحظه پر وحشت مرگ نیز هست . بنابراین ، ای دوستان امام زمان اگر صفای روح می طلبید ، اگر تزکیه نفس می خواهید . اگر قدرت مبارزه با تمایلات نفسانی ووسوسه های شیطانی را جویا هستید ، اگر از گناهان و خطاها پشیمان شده در پی وسیله استغفار به فکر درمان بیماری های روحی وناهمواریهای معنوی افتاده اید ، اگرتعالی روانی و نور باطنی می خواهید و بالاخره اگر کامیابی دنیا و آخرت را خواستارید ، راه اصلی و مسیر حقیقی آن است که به یاد امام زمان باشید و به او روی آورید ودست به دامان او شوید ، در تمام ساعات عمرتان به یاد او باشید ، از او بخواهید ، او را بجوئید ، راه او را به پیمائید و در خانه او را بزنید ، چرا که همه چیز انجاست و همه کمالات در سایه مهر او و در پرتو اطاعت و کسب خوشنودی او و سرانجام از یاد اوست . شما در هر مقام و موقعیتی که هستید ، اگر می خواهید در تمام شئون زندگی و در همه مسائل اجتماعی ، به خصوص سازندگی روح انسانی وشکوفایی اندیشه ، به جائی برسید و به موقعیتهائی نایل شوید پیوسته به یاد او باشید و پیوندتان را با او محکم کنید که در غیر این صورت . تلاشها بی ثمر می ماند . راههای به یاد امام بودن ، تکالیف بعدی است که ذیلاً اشاره می شود . 2- دعا برای شناخت امام زمان (علیه السلام) معرفت و شناخت امام زمان ، امری حتمی و ضروری است ، چرا که طبق حدیث نبوی مرگ کسی که نسبت به امام زمانش آگاهی ندارد ، مرگ جاهلیت است . بنابراین یکی از وظایف مسلم عبد این است که امام زمانش را بشناسد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزد . از جمله کوششها دعا و مسئلت شناخت امام از حضرت حق تعالی است که از خدا استعانت بجوید و بخواهد که معرفت امام را برای اومیسر و مقدورنماید . در این مورد دعای معروفی است که مرحوم کلینی در باب غیبت ازکتاب الحجه اصول کافی و نعمانی در کتاب غیبت خود و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و سید بن طاووس در جمال الاسبوع و شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده اند .در این دعا پس از درخواست معرفت خدا ومعرفت رسول خدا . معرفت امام مسئلت می شده ودستور مواظبت آن به مؤمنان و منتظران ظهور حضرت داده شده است : «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ( لم ارعف رسولک ) اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفتی رسولک لم اعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ؛ خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت رانخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان ، چرا که اگر رسولت را به من نشناسانی ، حجتت را نخواهم شناخت . خداوندا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ، در دین گمراه خواهم شد .» بزرگان دین به دوستان و مؤمنان و عاشقان حضرت مهدی دستور مواظبت این دعا را برای همیشه داده اند ، بنابراین می توان آن را یکی از وظایف شمرد . 3- دعا برای سلامت امام زمان (علیه السلام) : یکی ازوظایف دوستان امام این است که برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی که جان امام را تهدید می کند ، با هر زبانی که بدان مسلطند ، دعا کنند و بهتر آن است که دعاهای مأثور را بخوانند ،مانند : « اللهم کن لویک الحجه بن لحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلاً »1. یا مانند « اللهم اعده من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت . و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن عینه و عن شماله و من فوقه ومن تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته و احفظ فیه رسولک و وصی رسولک علیهم السلام . اللهم ومد فی عمره وزد فی اجله و اعنه علی ما ولیته و استرعیته ...»2 البته کل این دعا را محدث قمی درمفاتیح الجنان در ملحقات آن تحت عنوان دعا در غیب امام زمان آورده است . و مانند دعایی که تحت عنوان « صلوات بر ولی امر منتظر (عجل الله تعالی فرجه) » در مفاتیج الجنان در ضمن صلوه بر حجج طاهره : آمده است : « ... اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء ...» . و یا مانند دعایی که با این عبارت شروع می شود : « اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک ...» که مرحوم محدث قمی آن را از سید ین طاووس در جمال الأسبوع و شیخ الطایفه در مصباح المتجهد نقل کرده و درامر چهارم از دعا برای امام عصر (علیه السلام) قرار داده است . طالبان می توانند به مفاتیح الجنان مراجعه کنند . در اینکه به دوستان توصیه شده برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) دعاکنند و اینکه دعاهای بسیار در مورد این مورد ثبت و ضبط شده ، تا آنجا که در دعاهایی که برای امام زمان نقل شده به این موضوع توجه شده ، بحثی نیست و کسی نمی تواند در آن تردید کند ، حتی دستور داده شده که دوستان برای حفظ جان امام صدقه بدهند، نخست قصد و نیتش سلامتی امام زمان ، سپس سلامتی خود و اعضای خانواده اش ، آنهم در پناه امام زمان را لحاظ کند که این به قبول نزدیکتر است تا آنکه بخواهد صرفاً برای سلامتی خود صدقه بدهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
برنامه عملی شیعیان و یاوران حضرت در دوران غیبت
اشاره:بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین کتاب ، «مکیال المکارم » است که مؤلف آن (سید محمد تقی موسوی ) در باب هشتم کتاب ، هشتاد امر را به عنوان تکالیف عباد نسبت به امام عصر ، بر شمرده است . ما در این نوشتار درصدد بررسی و جمع تمامی تکالیف نیستیم ، بلکه تنها به برخی تکالیف ووظایف عباد مخصوصاً شیعه اشاره می کنیم ، چرا گه بررسی تمام وکمال آن نه در وسع فهم مؤلف است و نه در این نوع نوشتار می گنجد . البته معلوم است که این تکالیف ، دستوراتی هستند که از طرف مبادی عالیه و ائمه معصومین : صادر شده اند که عبارتند از : 1- یاد امام زمان (علیه السلام) وظیفه ی یک شیعه و یک عاشق دلسوخته قبل از هر چیز یاد امام زمان است نه در هر صبح و شام ، بلکه درتمایم ساعات عمر خود و درهر حال ازحالات و در هر مکانی از مکانها باید به یاد امام زمام باشد ، نه آنکه هر گاه مریض یا گرفتار شد ویا در مرکزی از مراکزدینی ، مانند حرم ائمه (علیه السلام) قرار گرفت به یاد امام بیافتد ، زیرا عاشق آن است که آنی از یاد معشوق غافل نشود . تأسف آن است که نه تنها دیگران به یاد امام نیستند . بلکه شیعیان نیز امامشان را به فراموشی سپرده اند ، در حالی که از یاد بردن ولی نعمت عیب و زشت است . یاد اما نه تنها یک وظیفه است که آرام بخش و نشاط آور ، سازنده و تربیت کننده ، اصلاح گر وشور آفرین ووسیله تقرب به خدا و توشه لحظه پر وحشت مرگ نیز هست . بنابراین ، ای دوستان امام زمان اگر صفای روح می طلبید ، اگر تزکیه نفس می خواهید . اگر قدرت مبارزه با تمایلات نفسانی ووسوسه های شیطانی را جویا هستید ، اگر از گناهان و خطاها پشیمان شده در پی وسیله استغفار به فکر درمان بیماری های روحی وناهمواریهای معنوی افتاده اید ، اگرتعالی روانی و نور باطنی می خواهید و بالاخره اگر کامیابی دنیا و آخرت را خواستارید ، راه اصلی و مسیر حقیقی آن است که به یاد امام زمان باشید و به او روی آورید ودست به دامان او شوید ، در تمام ساعات عمرتان به یاد او باشید ، از او بخواهید ، او را بجوئید ، راه او را به پیمائید و در خانه او را بزنید ، چرا که همه چیز انجاست و همه کمالات در سایه مهر او و در پرتو اطاعت و کسب خوشنودی او و سرانجام از یاد اوست . شما در هر مقام و موقعیتی که هستید ، اگر می خواهید در تمام شئون زندگی و در همه مسائل اجتماعی ، به خصوص سازندگی روح انسانی وشکوفایی اندیشه ، به جائی برسید و به موقعیتهائی نایل شوید پیوسته به یاد او باشید و پیوندتان را با او محکم کنید که در غیر این صورت . تلاشها بی ثمر می ماند . راههای به یاد امام بودن ، تکالیف بعدی است که ذیلاً اشاره می شود . 2- دعا برای شناخت امام زمان (علیه السلام) معرفت و شناخت امام زمان ، امری حتمی و ضروری است ، چرا که طبق حدیث نبوی مرگ کسی که نسبت به امام زمانش آگاهی ندارد ، مرگ جاهلیت است . بنابراین یکی از وظایف مسلم عبد این است که امام زمانش را بشناسد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزد . از جمله کوششها دعا و مسئلت شناخت امام از حضرت حق تعالی است که از خدا استعانت بجوید و بخواهد که معرفت امام را برای اومیسر و مقدورنماید . در این مورد دعای معروفی است که مرحوم کلینی در باب غیبت ازکتاب الحجه اصول کافی و نعمانی در کتاب غیبت خود و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و سید بن طاووس در جمال الاسبوع و شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده اند .در این دعا پس از درخواست معرفت خدا ومعرفت رسول خدا . معرفت امام مسئلت می شده ودستور مواظبت آن به مؤمنان و منتظران ظهور حضرت داده شده است : «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ( لم ارعف رسولک ) اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفتی رسولک لم اعرف حجتک . اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ؛ خداوندا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت رانخواهم شناخت، خداوندا رسولت را به من بشناسان ، چرا که اگر رسولت را به من نشناسانی ، حجتت را نخواهم شناخت . خداوندا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ، در دین گمراه خواهم شد .» بزرگان دین به دوستان و مؤمنان و عاشقان حضرت مهدی دستور مواظبت این دعا را برای همیشه داده اند ، بنابراین می توان آن را یکی از وظایف شمرد . 3- دعا برای سلامت امام زمان (علیه السلام) : یکی ازوظایف دوستان امام این است که برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی که جان امام را تهدید می کند ، با هر زبانی که بدان مسلطند ، دعا کنند و بهتر آن است که دعاهای مأثور را بخوانند ،مانند : « اللهم کن لویک الحجه بن لحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلاً »1. یا مانند « اللهم اعده من شر جمیع ما خلقت و ذرات و برات و انشات و صورت . و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن عینه و عن شماله و من فوقه ومن تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته و احفظ فیه رسولک و وصی رسولک علیهم السلام . اللهم ومد فی عمره وزد فی اجله و اعنه علی ما ولیته و استرعیته ...»2 البته کل این دعا را محدث قمی درمفاتیح الجنان در ملحقات آن تحت عنوان دعا در غیب امام زمان آورده است . و مانند دعایی که تحت عنوان « صلوات بر ولی امر منتظر (عجل الله تعالی فرجه) » در مفاتیج الجنان در ضمن صلوه بر حجج طاهره : آمده است : « ... اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء ...» . و یا مانند دعایی که با این عبارت شروع می شود : « اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک ...» که مرحوم محدث قمی آن را از سید ین طاووس در جمال الأسبوع و شیخ الطایفه در مصباح المتجهد نقل کرده و درامر چهارم از دعا برای امام عصر (علیه السلام) قرار داده است . طالبان می توانند به مفاتیح الجنان مراجعه کنند . در اینکه به دوستان توصیه شده برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) دعاکنند و اینکه دعاهای بسیار در مورد این مورد ثبت و ضبط شده ، تا آنجا که در دعاهایی که برای امام زمان نقل شده به این موضوع توجه شده ، بحثی نیست و کسی نمی تواند در آن تردید کند ، حتی دستور داده شده که دوستان برای حفظ جان امام صدقه بدهند، نخست قصد و نیتش سلامتی امام زمان ، سپس سلامتی خود و اعضای خانواده اش ، آنهم در پناه امام زمان را لحاظ کند که این به قبول نزدیکتر است تا آنکه بخواهد صرفاً برای سلامتی خود صدقه بدهد .