لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 73
راز موفقیت حافظ
مدد از خاطر رندان طلب ای دل، ورنه
کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم
حمد خدایی را که دوستی او مؤمنان را ذخیرة سعادات ابدی و نصرت او وسیلة سیادات سرمدی است. خدایی که شقة بارگاه کبریایش از هر گمان که دوایر وهم و خیال محیط آن است منزه و دامن سرادقات جلالش از دسترسی عقل و اندیشه مقدس و متعالی است. خدایی که اظهار محاسن هر جمیلی از عوارف لطف اوست و ستر معایب هر قبیحی از ذوارف کرم او.
درود خدا بر نخستین تجلی و آخرین پیامبر، که خاک نشینان بادیه امکان و گمگشتگان بیداری حرمان را به روضة امان هدایت و به دولت ایمان، سعادت بخشید.
از کجا باید آغاز کرد؟
در کنار دانستن هدف و شناختن راهی که به آن ختم می گردد، از کجا آغاز کردن قطعاً و حتماً در دست یافتن به مقصود و وصول به مطلوب بسیار مؤثر و قابل اعتنا میباشد. زیرا همانطور که اگر معمار نخستین خشت هر بنایی را کج بر زمین نهد تا ثریا دیوار کج می رود، ندانستن و نشناختن موضوع شروع تحقیق، انسان جستجوگر را به بیراهه های تاریخ می کشاند، ترکستان خیال به جای کعبةمقصد و مقصود و روی به سراب دارد. نتیجتاً نه تنها به آرزویش نمی رسد بلکه آنچه به بشر پیشکش میکند غیر واقعیت هایی می باشدکه در مسیر «گم کرد، راه مقصود» بدست آورده است.
بـخش یـکم
عـصر حـافظ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
جهان بینی حافظ
از مهمترین وجوه تفکر حافظ را می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟
من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست
که از آن دست که او می کشدم می رویم
2- عشق جان و حقیقت هستی است و در دریای پرموج و خونفشان عشق جز جان سپردن چاره ای نیست.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
3- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد.
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر داد توکل بایدش
4- فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی
به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
فرصت شما و صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
5- انتظار و طلب موعود،
انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که از انفاس خوشش بوی کسی می آید
***
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
***
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
***
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
***
بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ادب، سالها به دنبال راز جاودانگی اشعار حافظ بودند که این پاسخ را در میان ابیات خواجه یافتند، حافظ خود با دست و دلبازی تمام، راز ماندگاریاش را فاش میکند نگاه حافظ به قرآن نشانه عمق تاثیر این آیات بر روح و جسم وی است درک هنرمندانه او از قرآن و خلق آثاری متاثر از آن وی را نه تنها در ایران بلکه در جهان جاودانه ساخته است .
عبد الرضا راد فر استاد ادبیات دانشگاه کرمانشاه در مورد رمز جاودانگی شعر حافظ گفت : هر شاعری جهان بینی ویژه ای دارد و این جهان بینی با نحوه بیان و انتخاب زبان مرتبط است جهان بینی شاعران بزرگ و هنرمندان نشات گرفته از هستی شناسی است و برای این نگرش ویژه به دنبال چگونه دیدن و چگونه انتخاب کردن زبان هستند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی افزود: جهان بینی حافظ یک جهان بینی شناخته شده است که بر مدار هستی شناسانه متعالی ، عرفانی و دینی قرار گرفته و این موهبت بزرگ سبب شده که وی در اشعارش به عشق ، مهر ورزی ، شاد نوشی ، دوستی و صلح مهربانی اشاره کند.
رادفر گفت: حافظ با نبوغ زبانی خود باعث شده تا موضوعاتی را بیان کند که هر انسانی در هر زمان و هر نقطه از مکان به آن مبتلاست و موضوعات حافظ ابعادی به درازنای جغرافیای ایران زمین دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
جهان بینی حافظ
از مهمترین وجوه تفکر حافظ را می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟
من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست
که از آن دست که او می کشدم می رویم
2- عشق جان و حقیقت هستی است و در دریای پرموج و خونفشان عشق جز جان سپردن چاره ای نیست.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
3- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد.
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر داد توکل بایدش
4- فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی
به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
فرصت شما و صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
5- انتظار و طلب موعود،
انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که از انفاس خوشش بوی کسی می آید
***
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
***
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
***
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
***
بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ادب، سالها به دنبال راز جاودانگی اشعار حافظ بودند که این پاسخ را در میان ابیات خواجه یافتند، حافظ خود با دست و دلبازی تمام، راز ماندگاریاش را فاش میکند نگاه حافظ به قرآن نشانه عمق تاثیر این آیات بر روح و جسم وی است درک هنرمندانه او از قرآن و خلق آثاری متاثر از آن وی را نه تنها در ایران بلکه در جهان جاودانه ساخته است .
عبد الرضا راد فر استاد ادبیات دانشگاه کرمانشاه در مورد رمز جاودانگی شعر حافظ گفت : هر شاعری جهان بینی ویژه ای دارد و این جهان بینی با نحوه بیان و انتخاب زبان مرتبط است جهان بینی شاعران بزرگ و هنرمندان نشات گرفته از هستی شناسی است و برای این نگرش ویژه به دنبال چگونه دیدن و چگونه انتخاب کردن زبان هستند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی افزود: جهان بینی حافظ یک جهان بینی شناخته شده است که بر مدار هستی شناسانه متعالی ، عرفانی و دینی قرار گرفته و این موهبت بزرگ سبب شده که وی در اشعارش به عشق ، مهر ورزی ، شاد نوشی ، دوستی و صلح مهربانی اشاره کند.
رادفر گفت: حافظ با نبوغ زبانی خود باعث شده تا موضوعاتی را بیان کند که هر انسانی در هر زمان و هر نقطه از مکان به آن مبتلاست و موضوعات حافظ ابعادی به درازنای جغرافیای ایران زمین دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بررسی عرفان در غزلیات امام خمینی (ره) و حافظ چهارشنبه بیست و نهم فروردین 1386 16:38
باسمه تعالی
بررسی عرفان در غزلیات امام خمینی (ره) و حافظ
حسین قاسم نژاد
چکیده :
عارفان وفقیهان شاعر ویا شاعران عارف وفقیه همگی از آبشخور عرفان نظری آب نوشین وصل دلدار را می نوشند . به همین دلیل نزدیکی زیادی در تعاریف عشق ، سوز وگداز ورمز وراز سمبولیک عارفانه شان دیده می شود . برای آنها تعاریف دیکته شده بشری در حوزه انسان شناسی ، مثل مرگ وزندگی وعشق وایثار وگذشت متفاوت است . آنها در حوزه کوچک مکاتب وبسته بندی های فرهنگی وادبی بشری جا نمی گیرند ودر اصل فراتر از آن هستند که بتوان شخصیّت حقیقی وحقوقی شان را با حزب وگروه ودسته حتی درویش وصوفی وعارف پیوند زد .
شناخت شباهت های بیانی وساختار متّحد هنری وادبی وعرفانی میان دو شاعر ، آمیختگی های حسّی وروحی شان را با هم پیوند می زند و برای شناخت هر یک از آنان باید دید که چگونه زیسته اند . و عشق وسوز وگداز الهی در نظر شان چگونه بوده است .
حافظ شیرازی علیه الرحمه همچون امام خمینی (ره) در دوران خفقان دربار پادشاهان مختلف می زیسته است . اینکه حافظ از دولت مستعجل بو اسحاقی نگران است ، به دلیل وابستگی روحی ویا دوست داری او نیست . بلکه به دلیل درک والای حافظ از شرایط زمان ومکان است . چون حافظ می دانست که وجود این پادشاهان گستاخ ولی خوشگزران که کمتر بلای جان مردمند ، بهتر از یورش وتهاجم امیر تیمور لنگ است که با چشم ها وسرها مناره ها درست می کند . همچنان که امام علیه الرحمه دولت بنی صدر را تحمّل نمود . چون می دانست که از آرای مردم استفاده نموده است و رأی مردم عزیز است ومیزان تشخیص رأی مردم است . امام (ره) می توانست از همان ابتدا با استفاده از قدرت ومحبوبیّت خود ، بنی صدر را خلع نماید . ولی این کار را باز بر عهده خود نمایندگان مردم در مجلس گذاشت وپس از صدور رأی نهایی مجلس نسبت به بی کفایتی بنی صدر امام علیه الرحمه نیز فرمان عزل او را صادر نمود .
مردمی بودن ، در میان مردم بودن ، فقیه وعارف بودن ، ومحبوب بودن در میان خلایق و با قرآن عجین بودن از شباهت های اخلاقی ورفتاری حافظ شیرازی علیه الرحمه وامام خمینی قدس السرّه شریف است که ما را برای شناخت بیشتر عظمت روحی آن دو روح قدسی بزرگ رهنمون می کند .
حافظ به عنوان بزرگترین شاعر فقیه وعارف که در فقاهت واجتهاد علمی او شکّی نیست وحتّی در تاریخ وشرح احوالات او بیشتر مبحث فقاهت واجتهاد وعظمت روحی حافظ مطرح است تا شاعریّت حافظ علیه الرحمه که با غزلهایش مسیحای آسمان را هم به رقص آورده است . و امام علیه الرحمه هم به عنوان فقیه ومجتهد واستاد فلسفه حتی پیش از انقلاب اسلامی ایران شهرت عام وخاص داشت وبه عنوان شاعر در میان عام وخاص معروفیتی نداشت . بنابراین هردو روح پرفتوح وآسمانی فقه واجتهاد وشعر فارسی ، وجه شاعریّت شان در زاویه پنهان زندگی شان جای داشت . ویا عظمت وجه فقاهت واجتهاد ودرایت شان برقرآن وحکمت به خودی خود سبب می شد، تا کسی در فکر وجه شاعری آن حضرات نباشد . وعرفان وذوب شدن در درگاه عظمت الهی وجه سوم اشتراک این دو شخصیت بی نظیر تاریخی است . واز این دست شباهتها را می توان بسیار یافت وکاوش نمود ولی نزدیکی معانی وبیان اشعار حضرت امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه ، علاوه بر پرسوختگی عرفانی شان ، مبحث این مقاله است که نویسنده تلاش می کند تا بتواند گزیده ولی مفید این مقایسه را انجام دهد وگامی هرچند مختصر در این حوزه از معرفت دو شخصیت بزرگ فقهی وعرفانی دنیای اسلام بزند….
کلید واژه : امام خمینی (ره) ، حافظ ، غزل، اشعار ، عرفان ، فقه ، اصطلاحات عرفانی ، سمبولیک ،
مقدمه ای بر شناخت :
حافظ علیه الرحمه در اوایل قرن هشتم هجری در شهر گل وبلبل ، شیراز به دنیا آمد وپس از مدت کوتاهی سرآمد فقیهان وحافظان ومفسّران قرآن در عصر خود شد وآوازه نامش از مرزهای ایران هم گذشت . با توجّه به اینکه آوازه غزلیات حافظ هم از دروازه های شیراز تا سمرقند وبلاد دیگر اسلامی بیرون رفته بود ولی وجه شناخت حافظ در میان مردم زمان خود ، حفظ وتفسیر وفقه واجتهاد علمی ایشان بود ، به همین دلیل بسیاری از وصله هایی که برخی از حافظ ناشناسان به نام حافظ شناس بر ایشان می چسپاندند با حقیقت جفت وجور نمی شد ، او زندگی سراسر از رمز ورازی داشت واز زندگی اجتماعی او هم م جز در مواردی که تاریخ نگاران نامی از او کرده اند ، ذکری نشده است . آن روان جاوید در سال 792 هجری قمری از دنیا رفت وبه شراب طهورای الهی ، همان سوز وگدازی که عمری را به وصال حضرتش تشنه کام بود رسید ودر کنار چشمه معرفت عشق ، جاودانه ساقی می خوران آفاق عرفان وادب فارسی شد .
امام خمینی (ره) روز بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری برابر با روز بیستم شهریور 1281 هجری شمسی ( 24 سپتامبر 1902 میلادی) در روز تولّد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در شهر خمین ازتوابع استان مرکزی در خانواده ای فهیم وفرهیخته وشهادت طلب به دنیا آمد ، وسپس به همراه برادر به قم ونجف اشرف برای تکمیل دروس دینی خود مهاجرت نمود . ایشان تا زمانی که حضرت آیت الله بروجردی (ره) زنده بود ، تنها به تدریس فلسفه وفقه و… اشتغال داشت. ولی پس از وفات آیت الله بروجردی ، امام علیه الرحمه در سن 63 سالگی به خاطر اعتراض به احیای کاپیتالاسیون در مجلسین ایران در سال 1342 بصورت علنی مبارزه سیاسی خود را همراه با مردم برای از بین بردن رژیم سفاک پهلوی آغاز نمود واین شجره طیّبه را با انقلاب اسلامی ایران به بار نشاند . حجم تلاش های پژوهشی وگستردگی آثار حضرت در حوزه فقه وفلسفه وعرفان وکلام و… سبب شد تا مردم وجه فلسفی واجتهادی امام را بیشتر از وجه شاعری ایشان بشناسند. البته ایشان خود هم اعتراف به این مضمون داشتند که :
شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته های من وتو بازی است
امام علیه الرحمه که عمری را برای مبارزه وجهاد وعلم وایمان سپری کرده بودند سرانجام در روز 14 خرداد 1368 به لقاء الله می پیوندند . همان لقایی که سالیان درازی را در آرزویش بودند :
سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
برای ورود به مبحث مقایسه اشعار امام خمینی (ره) و حافظ شیرازی باید ابتدا به چند وجه اصلی توجّه نماییم ، که بیشترین تأثیر را در غزلیات امام خمینی (ره) وحافظ علیه الرحمه داشته است و آن در کل چیزی جز مبانی عرفان نظری وتشریح آن نیست . در واقع همه این اصطلاحات و رویدادها برای یک مرکز واحد بیش نیست که او خداوند کریم ومتعال است وشناخت آن به تنهایی بزرگترین یاریگر برای درک مفاهیم و سوز ودلهای مشترک یک خط سیر تاریخی به فاصله چند صد سال است که عارفان را به یک نغمه می طلبد وعاشقان را با سرود داود پیوند می دهد . این چند وجه اصلی مشترک در اشعار امام خمینی (ره) و حافظ علیه الرحمه که در واقع همان خط سیر اصلی تاریخ عرفان است ، عبارتند از :
1- اصطلاحات عرفانی
2- اشارات قرآنی
3- هویّت وبزرگی وکرامت انسان
4- استفاده از مبانی وفنون زیبایی شناسی
5- توجّه به عشق الهی وجذبه عرفان حقیقی
اصطلاحات عرفانی :
چرا عارفان به زبان می ومیخانه وبتخانه وبت ومغ ومغان شعر می سرایند ؟ چرا با بیانی سمبلیک وسراسر راز ورمز اشعار خود را می سرایند ویا معلومات شان را مکتوب می کنند . یکی از مسایل مهمی که تا سالیان نه چندان دور به عارفان بزرگی چون حافظ شیرازی و… نسبت های ناروا داده می شد ، می ومیخواری وخوشگذرانی در دوران جوانی ویا در زندگی روزمره شان بود . در صورتی که از فقیه عالیقدری که تاریخ او را به نام مفسّر وحکیم و مجتهد بیان می شناسد ، بعید است که خود مصداق شعر خود باشد که سروده:
واعظان کاین جلوه برمحراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
و حکایتی بر تفسیر آیه 44 سوره بقره باشد که :
أتامرون النّاس بالبرّ وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون
یعنی : « آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ، امّا خودتان را فراموش می نمایید ؛ با اینکه شما کتاب را می خوانید ؟ ایا نمی اندیشید ؟ »
یعنی به مردم بگوید آقا مشروب در شرع حرام است ولی خود در خفا از آن بنوشد ! چنانکه امام علیه الرحمه هم در مورد شراب ومی ومیخانه وبتخانه سروده ودیوانش سرشار از این اصطلاحات عرفانی است . آیا در اجتهاد وفقه وحکمت وعظمت روحی ایشان شکّی است ؟ امام (ره) که در زمان معاصر می زیسته و تمام جهات زندگانی روحانی ونورانیش مشخص ومعلوم است . پس چرا از این اصطلاحات استفاده کردند ؟
در پاسخ می توان گفت:
1- حدود هزار سال است ، که عارفان سبک خراسانی وعراقی واصفهانی در ادبیات ایران با این رمز ورازها اسرار حکمت ومعرفت الهی را به هم آمیخته اند، وحتی بسیاری از شاعرانی که عارف نیستند هم در دیوان شان اشعاری از این دست می بینیم . یعنی می توان گفت ، این روش مورد پسند علما وحکما قرار گرفته وبه صورت یک عادت شاعرانه است که هنوز هم ادامه دارد .
2- بسیاری از علما وعارفان بزرگ با استفاده کلیدی از اصطلاحات عرفانی ، تلاش شان بر حفظ این علم وحکمت وجلوگیری از نقل مکان شدن توسّط دراویش سطحی نگر که همیشه داعیه عرفان حقیقی را داشته اند بود . و با این کارشان توانستند دست دروغگویان ودراویش وصوفیان مبتدی وسطحی نگر را از اصول عرفان دورنگهدارند . چون برای درک این اشعار باید در یک حد معینی بینش علمی داشت . تا از عهده تفسیر این اشعار برآمد.وهرکسی نمی توانست واکنون هم نمی تواند بدون شناخت کاملی از قرآن وحدیث و فلسفه وکلام وحکمت الهی این اشعار را به بیان روزمره برگرداند به صورتی که مفاهیم مورد نظر شاعر را به خواننده القاء کند . بنابراین می توان احساس مسئولیّت عارفان وحکیمان بزرگ الهی را درک کرد و از آنها به خاطر حفظ میراث الهی وعرفانی شان برای آیندگان تشکّر نمود .
3- از طرفی خود اصطلاحات ، اصطلاحات را می طلبیدند . یعنی شاعر عارف ویا عارف شاعر ناچار بود برای بیان اندیشه های عرفانی خود از این بیان سمبلیک استفاده کند . چون بهترین نوع بیان ، خارج از سطح فهم ودانش عوام بود .
4- قرآن به عنوان مبنا ومرجع اصطلاحات عرفانی بوده وهست . یعنی شما اصطلاحی را پیدا نمی کنید که در قرآن نباشد . از طرفی دیگر قرآن هم ظاهر وباطنی دارد . ظاهر آن همین کلمات سرشار از اعجازند که عجز بشر را برای همیشه به رخ می کشند . امّا باطن قرآن که در دل ظاهر آن پنهان است توسّط مفسّرین شناخته می شود . و طبیعی است که هر مفسّری با توجّه به بینش ودرک خود تفسیر جداگانه ای نسبت به قرآن داشته باشد . واین روش زیباترین روشی بود که عرفا وحکمای بزرگ الهی برای اشعار خود از قرآن آموخته اند وبه کار برده ومی برند . چنانچه اشعار شاعران عارف وحکیمی مثل حافظ ومولانا دارای جنبه ظاهری وباطنی دارد . یعنی این اشعار برای فهمیده شدن نیازمند شرح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
مختصری از زندگینامه حافظ: شمس الدین محمد ملقب به لسان الغیب غزلسرای بزرگ و نامی ایران در قرن 8 میزیست. تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست شاید حدود سال 727 . گویند پدرش بهاالدین بازرگانی اصفهانی بوده که در کازرون با زنی از آن محل ازدواج کرده و خیلی زود در ایام کودکی شمس الدین محمد از دنیا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پیش گرفت و برای کسب نان به کارهای سخت و توانفرسا پرداخت و به سختی به تحصیل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود حضور یافت.و چون در ایام جوانی حافظ قرآن بود حافظ تلخص کرد.وفات وی در شصت و چند سالگی در سال 792 یا 791 اتفاق افتاد .و پس از وفاتش شخصی به نام محمد گلندام اشعار وی را جمع آوری کرد. حافظ علاوه بر غزلهایش رباعی ،ساقی نامه و مثنوی نیز دارد ولی شهرتش به خاطر غزلهای پرارزش اوست .
دوره ای که حافظ در آن میزیست : حافظ هنرمندی هدفمند بود و بنابراین از تاریخ زمانه اش جدا نیست . دوره زندگی این شاعر در عصر فترت دوره ایلخانی و تیمور است یعنی کشمکش بین دو آشوب بزرگ مغول و تیمور. شیراز در این اعصار کانون هنر ایران بود و به سبب هوشیاری یکی از اتابکان فارس با دادن خراج هنگفت از گزند حمله مغول د رامان ماند و پناهگاه هنرمندان و اندیشمندان شد و به شکوفایی اقتصادی و هنری رسید. با این وجود عصر حافظ دوران سقوط ارزشهاست . عصر جنگهای داخلی و تزویر های خانگی .در این دوره قیام ها اغلب خودجوش و بدون سازماندهی بودند . و عناصر جنبش های سازمان یافته را بیشتر دراویش تشکیل میدادند که انها نیز توفیقی نداشتند ولی اندیشمندان عصر خود را تحت تاثیر قرار دادند . حافظ در دوران سیاه امیر مبارزالدین دلبستگی خود را به حرکتهای تحول طلبانه نشان میدهد : از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی از ازل تا به ابد فرصت درویشان است . حافظ و عرفان : عرفان به معنی یافتن حقایق از طریق کشف و شهود است. و عارف د راشعار حافظ به معنی شخص خودشناس خداشناس حقیقت جوی است . مرتضی مطهری در تماشاگه راز میگوید : دیوان حافظ یک دیوان عرفانی است . د رحقیقت یک کتاب عرفان است به علاوه جنبه فنی شعر. به عبارت دیگر دیوان حافظ عرفان است به علاوه هنر . دیوانی است که از عرفان سرچشمه گرفته و به صورت شعر بر زبان سراینده جاری گشته. بعضی هم برعکس عقیده دارند که عرفان محلی است که حافظ را به انسان و زمین پیوند میدهد و حافظ عارف مطلق نیست. . از دیدگاه عارفان جهان از عشق بوجود آمده و با نیروی عشق بازمیگردد.در عرفان تقابل میان عشق و عقل را به هنگام سخن گفتن از عشق زمینی و آسمانی میبینیم. حافظ نیز در میان این سنت دیرینه گام مینهد . حافظ بارها به عاشق بودنش صراحت دارد .تقابل عشق و عقل در ابیاتی که خواجه عشق و رندی را در کنار هم میآورد به خوبی روشن است : عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
خواجه در حدیث عشق غزل میسراید و عشق را والا تراز عقل میداند و نگار زیبای خود را که نه خط میداند و نه درس مساله آموز مدرسین میسازد.در شعر حافظ آنچه جهان را به حرکت میآورد و این حرکت را دوام میخشد عطش دستیابی به مبدا است که این همان عشق است. شرح عشق بدانگونه که مبنای وجود باشد پیش از حافظ نیز در شعر پارسی جایگاه خود را داشته است. حافظ عشق را اشتیاق به جاودانگی انسان و به گسستن زنجیرهای زمان و مکان به شکستن هنجارهای اجتماع میداند در واقع عقل حافظ جان است و عشق میل به فناست. وحدت وجود از بحث های اساسی عرفان است که در شعر حافظ جایگاه خاصی دارد در شعر حافظ جهان با همه کثرت و رنگارنگی از حقیقت واحدی سرچشمه میگیرد و به سوی هدف یگانه پیش میرود . انسان شناسی و حافظ : انسان در جهان بینی عرفانی نقش فوق العاده ای دارد تا انجا که انسان عالم کبیر است و جهان عالم صغیر . در شعر حافظ انسان آزاده ای شوریده است که در قلبش شعله تابناک عشق روشن است و بار امانتی را که کوهها و آسمانها از پذیرفتن آن سرزندند بر دوش میکشد و فراتر از فرشتگان اوج میگیرد و آنان را وامیدارد تا با او باده مستانه بزنند.: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند حافظ اختلاف آدمیان را د رنیافتن حقیقت میداند و میگوید : جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند ریشه رنج انسان در پراکندگی است و نیز ریشه کینه ها و خودخواهی ها .حافظ جهان را خراب آباد و دامگه حادثه میداند و میگوید که اگر چند روزی روح انسان درقفسی گرفتار است سرانجام آزاد خواهد شد :
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم حافظ پیامی جدید در مورد انسان دارد در شعر مولوی انسان عاشقی است لبریز از شور جنون د ر شعر سعدی انسان موجودی است کاملا عادی در شعر خیام حیران و سرگشته است اما در شعر حافظ نشانی میابد که ویژه خود اوست . هم عاشق است و هم آزاده هم چشم به زیبایی های زمین دارد و هم زشتی ها را میبیند . مهمتر از همه اینکه بر جهانی بهتر و شایسته تر نظر دارد. جهانی آنچنان که باید باشد نه آنچنان که هست. : آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی