لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بررسی نقش محوری زنان در جامعه اسلامی
حوزه علمیه خواهران الزهرا(س) آذربایجانغربی ، با انتشار مقالهای نقش محوری زنان در جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران "ایونا" ؛ در این مقاله آمده است، جامعیت و گستردگی افق اندیشه و دیدگاههای تحلیلی درباره کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این کلام امام خمینی(ره) خلاصه میشود که فرمودند: «صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زنهاست» این مقاله در صدد است که جایگاه و نقش زنان مسلمان را به طور اجمالی در نظام اسلام مورد بررسی قرار دهد.
1ـ تساوی حقوق با مردان: در نظام اسلامی برخلاف نظرات افراط گرایانه فیمینیستی، زنان همسان مردان از تمام حقوق اجتماعی برخوردارند و فلسفه تفاوتهای موجود حفظ ارزش و کرامت زنان است. اما تفاوت به معنی تبعیض نیست.
2ـ مسؤولیت پذیری: مسؤولیت پذیری بانوان در نظام آفرینش دارای ابعاد گسترده ای است که به اختصار به بخشی از آن اشاره می شود. الف ـ مسؤولیتپذیری در تربیت فرزندان صالح و شایسته ب ـ حسن معاشرت با همسر و خوب همسرداری کردن ج ـ تعیین سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی و مشارکت عمومی دـ دفاع از مملکت و ارزش های اسلامی و حفظ نظام و ..
3ـ الگوپذیری: اسوهگیری و الگوپذیری از سیره عملی نخبگان و انسانهای کامل و همگونی به ویژگیهای اخلاقی و رفتاری آنان یکی از راههای رسیدن به کمال انسانی است و سیره عملی حضرت زهرا و زینب کبری(س) برترین الگو در تمامی ابعاد زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی به شمار می رود.
4ـ گسترش ارزشهای دینی: عشرت طلبی، مدگرایی و تقلید از فرهنگ منحط غرب از مشکلات زنان در اعصار گذشته بوده است؛ اما پس از پیروزی انقلاب ارزش های دینی، حجاب، حیا، عفت و حجب گسترش یافت و زنان برای حضور در اجتماع از انواع فشارهای روانی و امنیتی در امان ماندند.
5ـ نقش تربیتی: اگر زن مسلمان نقش مادری و تربیتی خود را به خوبی انجام دهد نسل آینده نظام، یک نسل سالم، مؤمن و معتقد خواهد بود که میتواند جامعه دینی را از گزند آفتها و تهاجمات فرهنگی بیگانگان پاس دارد و همانطور که امام (ره) فرمودند: «قرآن کریم انسانساز است و زنها نیز انسانساز هستند.»
6ـ آموزش و پرورش: افزایش بار علمی ـ فرهنگی و تبلیغی بانوان و نوآوریهای علمی و پژوهشی به عنوان نیمی از افراد جامعه بسیار حائز اهمیت است چرا که موجبات گسترش و توسعه جامعه اسلامی را فراهم میآورد.
7ـ فعالیتهای تبلیغی: نقش زنان در فعالیتهای تبلیغی و جلوگیری از تحمیل بحرانهای فرهنگی از سوی دشمنان بسیار مهم نمود پیدا میکند که میبایست با مخاطبشناسی، پیام رسانی و نیازسنجی، زنان تحصیل کرده و آموزش دیده، پیام دین را تبلیغ کنند.
8ـ فعالیتهای هنری: از آنجا که زن مظهر جمال خداوندی است و ظرافتهای خاص هنری در نهاد آفرینش زنان نهفته شده است؛ لذا فعالیتهای هنری زنان میتواند خانواده و اجتماع را در جهت زیبائی بیشتر یاری کند.
9ـ جلوه های ایثار و فداکاری: زنان در طول تاریخ نشان دادهاند که برای دستیابی به اهداف والای انسانی و کمال مطلق و برای قرب الهی از هیچ عملی فروگذار نگشتهاند و در حد توان در خدمت خانواده، همسر و اجتماع بودهاند.
11ـ بینش سیاسی و دینی: بررسی دقیق و هوشمندانه مسائل روز، دشمن شناسی، تحلیل حوادث و آشنایی با تکالیف دینی و سیاسی، رهائی از شبهه زدگی را در پی دارد. کسانی که به حوادث با دقت و از روی آگاهی و بصیرت بنگرند هیچ گاه به دام شبهات نمیافتند، امام صادق(ع) می فرمایند: (العالم بزمانه لاتهجم علیه الّوابس) بر آگاه به زمان خود افکار آلوده و شبهات هجوم نخواهد آورد. (اصول کافی، جلد1 ص27)
12ـ خنثیسازی توطئههای فرهنگی دشمن: تلاش دشمنان اسلام برای رویاروئی با جوامع اسلامی به صورتهای مختلف انجام میشود؛ اما تمرکز تلاشها و شدیدترین حملات به اسلام به صورت تهاجم فرهنگی صورت میگیرد، تا هویت انسانی و اسلامی نیروهای متعهد جامعه را تغییر دهد و آنان را استحاله معنوی و فرهنگی کند.
یکی از ابزارهایی که به عنوان سلاح کارآمد درتهاجم فرهنگی به شمار می آید، استفاده ابزاری از زنان و ترویج فساد، فحشا، لاابالیگری و بیحجابی است. در نظام اسلامی ایران زنان به عنوان مقاومترین پایگاه در برابر تهاجمات فرهنگی بیگانگان به شمارمی آیند و با تأثیر عمیق تربیتی که در خانه دارند توانستهاند بسیاری از خانوادهها را از گزند تهاجم فرهنگ بیگانه مصون نگه دارند و نیز با پرورش فرزندان پاکدامن، توطئههای دشمنان را خنثی کرده و نسل انقلاب را به سلامت حفظ کنند؛ چرا که آنان دژ محکم عفت و عصمتاند.
13ـ رعایت حجاب و عفت اسلامی: از اصلیترین و محوریترین ویژگیهای روحی و اخلاقی زنان رعایت عفت و حجاب اسلامی است که سایر فعالیتها بدان ارزش پیدا میکند. بارزترین مشخصه زن مسلمان ایرانی در نظام اسلام، پاکدامنی، عفت، حجاب و رعایت شئونات اسلامی است که کامل کننده و متمم نقشآفرینی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آنان است.
14ـ الگودهی به زنان کشورهای اسلامی: نظام اسلامی که با دگرگونی معجزه آسا در اندیشه عملکرد زنان، جوشش، جنبش، حماسه و ایثار، فداکاری و اخلاص را در کالبد فسرده زن احیاء کرد. این قشر بزرگ اجتماع در پرتو عنایات الهی به عنصر فعال، شجاع، آگاه و کارآمد تبدیل گشت و این تحول شگرف انسانی و ایمان بانوان باید مایه عبرت سایر کشورهای اسلامی قرار گیرد تا با الگوپذیری از زن مسلمان ایرانی به آزادی، استقلال و شکوفایی در تمام زمینههای علمی، فنی، آموزشی، هنری و تبلیغی و غیره دست یابند
اشکال حضور زنان در انقلاب مشروطیت
شهرزاد نیوز:همایش زن و مشروطه، به مناسبت صدمین سال انقلاب مشروطه ی و جهت بررسی نقش های مختلف زنان در زمان مشروطه و بعد از آن با حضور بیش از 200 نفر شرکت کننده، روز یکشنبه 22 مرداد ماه در کتابخانه ی حسینیه ارشاد برگزار شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مشکلات و معضلات جوانان در جامعه
مقدمه
الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة و السلام على سیدنا محمد و آله و صحبه اجمعین
اسلام آخرین دین الهى و کاملترین برنامه زندگى براى کلیه اقشار بشریت مىباشد. خداوند متعال براى دعوت به این دین، حضرت محمد صلى الله علیه وسلم را برگزید و او را بر سایر پیامبران فضیلت و برترى بخشید. وقتى آنحضرت صلى الله علیه وسلم به رسالت و پیامبرى مبعوث گردید نخستین گامى که برداشت این بود که براى ابلاغ پیامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسیله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب این افراد نوجوان یا جوان بودند.
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند
تاریخ گواهى مىدهد که اغلب فاتحان نیرومند جوانانى بودند که با نیروى اراده و ابتکار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« که جوانى نیرومند و داراى عزم آهنین بود وقتى به کنار اقیانوس اطلس رسید، اسبش را به دریا زد و چنین گفت:
»اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنیا فى سبیل اعلاء کلمتک اللهم فاشهد«
پروردگارا اگر این دریا در میان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى کلمهات تمام جهان را فتح مىکردم. الهى تو خود گواه باش.
قتیبه باهلى :
قتیبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتکار بود وقتى به سرزمین چین پا گذاشت یکى از همراهانش گفت »اى قتیبه! در سرزمین ترکان پا گذاشتهاید، آیا مىدانید که حوادث و خطرهاى بزرگى در کمین است؟« قتیبه در حالى که سرشار از نیروى ایمان و یقین بود پاسخ داد: »با توکل بر خدا به این سرزمین آمدهام، اگر اجل فرا رسیده باشد، از ابزار و لشکر چیزى ساخته نیست.«
تاکید رسول اکرم صلى الله علیه وسلم به صیانت دوران جوانى و قدردانى از آن
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم مىفرماید: پنج چیز را قبل از پنج غنیمت بدانید. زندگى را قبل از مرگ، جوانى را قبل از پیرى، توانگرى را قبل از نادارى، سلامتى را قبل از بیمارى، فراغت و فرصت را قبل از گرفتارى،
آن حضرت صلى الله علیه وسلم فرمودند: هفت نفر در روز قیامت در سایه عرش الهى در حالى که هیچ سایه دیگرى نخواهد بود جاى مىگیرند. نخستین آنها پادشاه و زمامدار عادل است که قانون اللَّه را بر زمین به اجرا مىگذارد
نفر دوم جوانى است که دوران با شکوه جوانى را در عبادت و بندگى پروردگارش سپرى نموده است.
در اثرى دیگر آمده است: اگر پیرمردان عبادتگذار و جوانان فروتن و پرهیزگار و حیوانات علف خوار موجود نمىبودند، خداوند متعال حتماً بر اثر گناهان عموم مردم، آنها را به عذابهاى سختى گرفتار مىکرد.
تاریخ نشان مىدهد که هر زمان قشر جوان با هر تعدادى که بودهاند متحد و متفق شده و تصمیم نیکویى گرفتهاند حتماً باعث تحولى شگرف در جامعه شده و از خود یادگارى به جا گذاشتهاند
جوانانى در کام دشمنان
امروز بسیارى از حرکتهاى بىدینى و گروههاى انحرافى صرفاً به این دلیل بر خود مىبالند که به نوعى توانستهاند با گرفتار ساختن چند نفر از جوانان در دام فریبشان، از آنها به نفع نظریاتشان کار بگیرند و از بى خبرى شان سوء استفاده نمایند.
حربه دشمنان در نبرد با جوانان
دشمنان در سنگرهاى فکرى و فرهنگى چنان تلاش مىکنند که لحظهاى آسایش ندارند. آنها پى بردهاند که از طریق جنگ با اسلحه و از بین بردن فیزیکى فرزندان مسلمان نه تنها نمىتوانند همه آنها را از بین ببرند، بلکه خشم و نفرتشان را علیه خود بر مىانگیزند طوریکه نسلهاى آینده طعم تلخ جنایات شان را همیشه به یاد خواهند داشت.
ابزارهاى جدید
اینجاست که آنها بجاى جنگ گرم، جبهه جنگ سرد را اختیار کرده و از اهرمهاى فریبنده زیر استفاده مىکنند.
1- ترویج اعتیاد و پخش مواد مخدر، تریاک، هروئین، حشیش، تنباکو و غیره.
2- ترویج غناء و موسیقى و ساز و آواز و رقص و ترانههاى مبتذل و تحریک آمیز.
3- اشاعه فحشاء و بى حجابى و پخش کتابهاى ضد اخلاق و فلیمهاى سکسى، و تشویق به مد پرستى و مد رنیسم.
4- بدبین ساختن نوجوانان به علماء و مساجد و مراکز و بزرگ جلوه دادن نکات ضعف بزرگان اسلام و علماء دین و امت. دشمان مىدانند که با اجراى سیاستهاى فوق درمیان نسل جوان، آنها به عناصرى سست و بى حال و غیر متعهد، بى هدف و بىتفاوت تبدیل خواهند شد و به جاى اینکه رهسپار آموزشگاهها و دانشگاهها و مراکز علم و عبادت شوند، برعکس زینت بخش اماکن فساد شده و آواره و بىبند و بار خواهند شد.
توصیه دشمنان دین به نوکران و مزدوران خویش
یکى از بزرگان فرامانسونرى چنین مىگوید: برما لازم است براى پیروزى خود از زنان کار بگیریم هرگاه در میان آنها فحشاء رواج داده شد، بدانید که لشکر دین نابود خواهد شد.
»علامه ناصح علوان« مفاد قرار داد 13 یهود را چنین نقل کرده است: ما باید تودهها را از عمل و ابتکار باز داریم و البته این بوسیله مشغول ساختن آنها به لهو و لعب و بازى و ترویج مسظبقات ورزشى و غیره ممکن مىباشد.
مشکلات جوانان در جامعه کنونى
براستى که ندانستن مشکلات، خود بزرگترین مشکل است مانند آنکه عدم تشخیص درست مرض، کار طبیب و مریض را مشکل مىسازد و راه درست درمان را مسدود مىنماید؛ اینک ما به پارهاى از مشکلات که معمولاً باعث نگرانى جوانان است اشاره مىکنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه
محبت و مهرورزی در جامعه
در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.
تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 178 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
نام درس: مبانی جامعه شناسی
رشته تاریخ - 2 واحد
تهیه کننده پاور پوینت: احمد بخارایی
عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور مرکز گرمسار
زمستان 1385
نام کتاب: جامعه شناسی عمومی
مؤلف: سیّد مرتضی نور بخش
انتشارات بهینه
چاپ اول (1384)
توجه :
دانشجویان عزیز به این موضوع دقت کنند که این CD حدوداً شامل 50% محتوای درس مبانی جامعه شناسی است و برای اطلاع کامل از درس باید به متن کتاب مراجعه شود.