لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اندازه گیری بار الکترون توسط میلیکان
تاریخچه الکتریسته
علم الکتریسته به دوران باستان بر میگردد که تاریخ دقیق آن مشخص نیست. اما برخی تولد آن را به مشاهده معروف تالس ملطی (Thales of Miletus) در 600 سال قبل از میلاد ارجاع میدهند. که در آن زمان تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده های کاه را میرباید، یا اینکه در یک تجربه عادی دیدهایم که وقتی یک شانه کائوچویی سخت را با پارچه پشمی مالش دهیم، شانه ریزههای کوچک کاغذ را جذب میکند. در اثر مالش این دو جسم به یکدیگر هم کائوچو و هم پشم خاصیت جدیدی پیدا میکنند. یعنی باردار میشوند، از این آزمایش برای معرفی مفهوم بار الکتریکی استفاده میشود.
منشأ الکتریسته :
طبق نظریه الکترونی اتم ، یک اتم از ذرات کوچکتری به نامهای الکترون ، پروتون و نوترون تشکیل شده است، که الکترونها دارای بار منفی و پروتونها دارای بار مثبت و نوترونها بدون بار هستند. تعداد الکترونها و پروتونهای یک اتم در حالت عادی برابر است. بنابراین ، اتم در حالت عادی از نظر بار الکتریکی خنثی است.در اثر تماس ، نزدیکی و یا برخورد اجسام بر همدیگر میان اجسام اندازه حرکت خطی مبادله میشود. در اثر تغییر اندازه حرکت ، نیروهایی ایجاد میشود. چگونگی شکل گیری این نیروها به ساختار اتمی تشکیل دهنده اجسام برمیگردد. به عبارتی این نیروها منشأ الکتریکی و مغناطیسی دارند.در اثر مالش اجسام بر همدیگر ، جسمی که در اتمهای تشکیل دهنده خود اتمی از نوع دهنده الکترون داشته باشد، الکترون خود را به جسم دیگر که نسبت به آن خاصیت الکترونگاتیوی بیشتری دارد میدهد و مبادله الکترون بین اتمها و در نهایت اجسام منجر به تولید الکتریسته میشود.
تقسیمات الکتریسته :
الکتریسته ساکن :
اگر یک میله شیشهای را به پارچه پشمی مالش دهیم، هر دو جسم الکتریسته دار میشوند. زیرا شیشه تعدادی الکترون از دست میدهد و پارچه الکترون میگیرد. پس شیشه دارای بار مثبت و پارچه به همان مقدار دارای بار منفی میگردد. بار ایجاد شده در شیشه و پارچه در محل تماس باقی میماند.
الکتریسته القایی :
اگر میله با بار منفی را به دو کره فلزی بدون باری که باهم در تماس بوده و توسط پایههای عایقی از زمین جدا شده باشند، نزدیک کنیم. قبل از دور کردن میله ، بدون دست زدن به پوسته کرات آنها را از هم جدا کنیم. کره نزدیک به میله دارای بار مثبت و کره دور از آن دارای منفی خواهد بود، که مقدار بار روی کرات برابرند. این نوع باردار شدن را باردار شدن به روش القا یا مجاورت مینامند.
الکتریسته جاری :
عبور پیوسته الکترون از یک هادی را الکتریسته جاری گویند. خلاف جهت حرکت الکترون را جهت قراردادی جریان الکتریکی (جریان الکترونی) انتخاب میکنند. عامل برقراری جریان ثابت ، اختلاف پتاسیل ثابتی میباشد، که در دو سر هادی برقرار است و وسایل تولید این اختلاف پتاسیل ثابت پیلهای شیمیایی ، ژنراتورها و دیناموها میباشند.
اجسام رسانا و نارسانا :
بعضی از اجسام مانند فلزات که الکتریسته را به خوبی از خود عبور میدهند، رسانا نامیده میشوند. در این نوع اجسام الکترونهای آزاد اتم به راحتی در شبکه بلوری اجسام حرکت میکنند و عمل رسانایی را انجام میدهند.اجسامی که الکترونهای آزاد ( برای هدایت الکترون ) ندارند و نمیتوانند الکتریسته را از خود عبور دهند، نارسانا یا عایق نامیده میشود. باید توجه نمود که رسانایی یا نارسانایی یک کمیت نسبی است.
توزیع بار الکتریکی در اجسام رسانا :
اگر جسم رسانایی بر روی پایه عایقی قرار گیرد و در اثر مالش باردار شود، بار تولید شده در آن در سطح خارجیاش پخش میشود، بطوری که در لبهها و قسمتهای نوک تیز چگالی سطحی بار بیشتر از سایر قسمتها میباشد.
بار الکتریکی :
میزان باری که ذره بنیادی الکترون دارد را مبنا قرار میگیرد و چون مبادله بار از طریق الکترون صورت میگیرد شمارش تعداد الکترونهای مبادله شده بار الکتریکی جسم را به ما میدهد. به عبارتی اگر جسمی n تا الکترون دریافت نماید، بار الکتریکی آن از نوع منفی بوده (چون الکترون گرفته) و مقدارش n برابر بار الکترون خواهد بود. اگر بار الکتریکی را با علامت q و بار الکترون را با e نمایش دهیم، مقدار بار الکتریکی هر جسم از رابطه q = ne تبعیت مینماید. واحد بار الکتریکی به افتخار اولین قانون الکتریسته (قانون کولن) که آقای کولن کشف نمود، کولن نام دارد. بار الکتریکی یک الکترون در دستگاه برحسب کولن برابر است با:
e = 1.06 x 10-19 c
اثر بارهای الکتریکی بر همدیگر :
بر طبق قانون کولن دو بار الکتریکی همنام همدیگر را دفع و دو بار الکتریکی غیر همنام همدیگر را جذب میکنند. مقدار نیروی جاذبه یا دافعه بین بارها بر طبق قانون کولن با حاصلضرب اندازه بارها نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بارها نسبت عکس دارد. این نیرو به جنس محیطی که بارها در آن واقع شده نیز وابسته است (بستگی نیرو به
برای اندازه گیری بار الکترون در آزمایش میلیکان بار یونهایی اندازه گیری می شود که در اثر تخلیه الکتریکی در درون گازها بوجود می آیند . برای انجام تخلیه الکتریکی در این طریقه از اثر فتوالکتریک استفاده می شود . اشعه x دارای طول موج بسیار کوتاه و در نتیجه انرژی زیاد است و هنگام تابش به یک گاز یونش ایجاد می نماید . جهت اندازه گیری بار یونهایی که به این ترتیب بوجود می آیند از پدیده مهمی استفاده می شود و آن اینستکه اگر در شرایط مناسب قطراتی از مایع در یک محیط یونی گازی شکل وارد شوند مرکز تجمع یونها خواهند شد و هر قطره تعدادی از یونها را تحت تاثیر نیروهای سطحی بخود جلب و جذب می نماید ذره ای جدید بدست می آید که بار الکتریکی آن مساوی یا چند برابر بار یونها خواهد بود و اساس آزمایش میلیکان عبارتست از مطالعه حرکت این قطره ها تحت اثر یک میدان الکتریکی
دستگاهی که در آزمایش میلیکان بکار می رود عبارتست از یک اطاقک پر شده از هوا یا گازی دیگر . در بالای اطاقک قطره چکان مخصوص قرار دارد که مایع مورد آزمایش را بصورت قطره های بسیار ریز در فضای داخلی اطاق وارد می نماید در زیر این قطره چکان و در قسمت پایین اطاقک یک سطح با دو جوشن p1 و p2 قرار دارد جوشن بالاییp1 دارای گذرگاهی برای عبور قطره ها می باشد . قطره ها می توانند ضمن سقوط از این گذرگاه بگذرند وداخل فضای خازن شوند در پایین اطاقک و در هر طرف پنجره ای وجود دارد . از یکی از این دو پنجره مثلا پنجره F1 اشعه X بداخل اطاقک تابیده می شود تا گاز داخل اطاقک یونیزه شود پنجره دیگر F2 برای روشن کردن داخل اطاقک می باشد از همین قسمت بوسیله یک تلسکوپ می توان داخل اطاقک را تماشا کرد و حرکت قطره را بدقت ملاحظه کرد از طرف دیگر مجموع دستگاه فوق بیک پمپ خلا و یک فشار سنج وصل شده تا بتوان فشار گاز داخل اطاقک را کنترل و تنظیم نمود . برای اینکه بتوان در درجه حرارت ثابت این آزمایش را انجام داد اطاقک را در داخل یک حمام روغنی قرار می دهند.
در ابتدا در این آزمایش از قطره های آب استفاده می شده ا ولی از آنجاییکه قطره های آب در اثر تبخیر وزن و حجمشان تغییر می کرد بجای آب از روغنهای مایع استفاده می شود بدیهی است هر چه قطره ها ریزتر انتخاب شوند وزن آنها کمتر و سرعت سقوط کوچکتر خواهد بود و بنابراین حرکت آنها با دقت بیشتری مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .
در صورتیکه بین دو جوشن خازن اختلاف پتانسیلی برقرار نکرده باشند قطره ها پس از خروج از قطره چکان سقوط آزاد را شروع خواهند نمود در این حالت هر قطره تحت اثر دو نیرو قرار می گیرد یکی نیروی وزن ظاهری قطره که سبب سقوط قطره از بالا به پایین می شود دیگری نیروی مقاومت محیطی که قطره در آن سقوط می کند . نیروی مقاومت محیط در جهت عکس نیروی اول می باشد . نیروی مقاومت محیط بستگی بسرعت سقوط ویسکوزیته محیط و شعاع قطره دارد. اگر قطره باندازه کافی ریز باشد بزودی نیروی وزن ظاهری قطره و نیروی مقاومت محیط با یکدیگر برابر شده در نتیجه قطره بسرعت حد خواهد رسید . یعنی از آن لحظه به بعد با سرعت ثابت سقوط خواهد کرد و حرکتی یکنواخت خواهد داشت .
حال اگر بین دو جوشن p1 و p2 خازن بوسیله یک باطری و یا وسیله دیگری اختلاف پتانسیل معینی برقرار کنیم یک میدان الکتریکی بوجود می آید و قطره باردار از گذرگاه جوشن p1 وارد فضایخازن شود نیرویی از طرف میدان بر قطره وارد می شود و سبب می گردد که حرکت آن بر حسب اینکه نیروی وارده در جهت یا در خلاف جهت نیروی وزن اثر کند تندتر یا کندتر شود. بنابراین ملاحظه می شود که خازن وسیله خوبی برای تغییر دادن سرعت سقوط قطره می باشد بطوریکه حتی ممکن است سرعت قطره را به صفر رسانید که در این صورت قطره در میدان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
انتگرال :
در حساب دیفرانسیل و انتگرال ، از انتگرال یک تابع برای عمومیت دادن به محاسبه مساحت ، حجم ، جرم یک تابع استفاده می شود. فرایند پیدا کردن جواب انتگرال را انتگرال گیری گویند.البته تعاریف متعددی برای انتگرال گیری وجود دارد ولی در هر حال جواب مشابه ای از این تعاریف بدست می آید. انتگرال یک تابع مثبت پیوسته در بازه (a,b) در واقع پیدا کردن مساحت بین خطوط x=0 , x=10 و خم منفی F است . پس انتگرال F بین a و b در واقع مساحت زیر نمودار است. اولین بار لایب نیتس نماد استانداری برای انتگرال معرفی کرد و به عنوان مثال انتگرال f بین a و b رابه صورت نشان می دهند علامت ،انتگرال گیری از تابع f را نشان می دهند ،aو b نقاط ابتدا و انتهای بازه هستند و f تابعی انتگرال پذیر است و dx نمادی برای متغیر انتگرال گیری است.
انتگرال یک تابع مساحت زیر نمودار آن تابع است.
از لحاظ تاریخی dx یک کمیت بی نهایت کوچک را نشان می دهد. هر چند در تئوریهای جدید، انتگرال گیری بر پایه متفاوتی پایه گذاری شده است به عنوان مثال تابع f را بین x=0 تا x=10 در نظر بگیرید ،مساحت زیر نمودار در واقع مساحت مستطیل خواهدبود که بین x=0 ،x=10 ،y=0 ،y=3 محصور شده است یعنی دارای طول 10 و عرض 3است پس مساحت آن برابر 30 خواهد بود . اگر تابعی دارای انتگرال باشد به آن انتگرال پذیر گویند و تابعی که از انتگرال گیری از یک تابع حاصل می شود تابع اولیه گویند . اگر انتگرال گیری از تابع در یک محدوده خاص باشند به آن انتگرال معین گویند که نتیجه آن یک عدد است ولی اگر محدوده آن مشخص نباشد به آن انتگرال نامعین گویند. محاسبه انتگرال
اکثر روش های اساسی حل انتگرال بر پایه قضیه اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال بنا نهاده شده است که بر طبق آن داریم: 1.f تابعی در بازه (a,b) در نظر می گیریم . 2.پاد مشتق f را پیدا می کنیم که تابعی است مانند f که و داریم: 3.قضیه اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال را در نظر می گیریم: بنابراین مقدار انتگرال ما برابر خواهد بود. به این نکته توجه کنید که انتگرال واقعاً پاد مشتق نیست (یک عدد است) اما قضیه اساسی به ما اجازه می دهد تا از پاد مشتق برای محاسبه مقدار انتگرال استفاده کنیم . معمولاً پیدا کردن پاد مشتق تابع f کار ساده ای نیست و نیاز به استفاده از تکنیکهای انتگرالگیری دارد این تکنیکها عبارتند از :
انتگرال گیری بوسیله تغییر متغیر
انتگرال گیری جزء به جزء
انتگرال گیری با تغییر متغیر مثلثاتی
انتگرال گیری بوسیله تجزیه کسرها
روش هایی دیگر نیز وجود دارد که برای محاسبه انتگرالهای معین به کار می رود همچنین می توان بعضی از انتگرال ها با ترفند هایی حل کرد برای مثال می توانید به انتگرال گاوسی مراجعه کنید . تقریب انتگرالهای معین
محاسبه سطح زیر نمودار بوسیله مستطیل هایی زیر نمودار.هر چه قدرعرض مستطیل ها کوچک میشوندمقدار دقیق تریاز مقدار انتگرال بدست میآید.
انتگرال هایی معین ممکن است با استفاده از روش های انتگرال گیری عددی ،تخمین زده شوند.یکی از عمومی ترین روش ها ،روش مستطیلی نامیده می شود در این روش ناحیه زیر نمودار تابع به یک سری مستطیل تبدیل شده و جمع مساحت آنها نشان دهنده مقدار تقریبی انتگرال است. از دیگر روش هایی معروف برای تخمین مقدار انتگرال روش سیمپسون و روش ذوزنقه ای است. اگر چه روش های عددی مقدار دقیق انتگرال را به ما نمی دهند ولی در بعضی از مواقع که انتگرال تابعی قابل حل نیست یا حل آن مشکل است کمک زیادی به ما می کند . تعریف های انتگرال
از مهم ترین تعاریف در انتگرال می توان از انتگرال ریمان و انتگرال لبسکی(lebesgue) است. انتگرال ریمان بوسیله برنهارد ریمان در سال 1854 ارئه شد که تعریف دقیقی را از انتگرال ارائه می داد تعریف دیگر را هنری لبسکی ارائه داد که طبق این تعریف شرایط تعویض پذیری حد و انتگرال با شرط مساوی ماندن عبارت، ارائه می کرد. از دیگر تعاریف ارائه شده در زمینه انتگرال میتوان به انتگرال riemann-stieltjes اشاره کرد. پس به طور خلاصه سه تعریف زیر از مهمترین تعاریف انتگرال میباشند:
انتگرال ریمان
همان طور که می توانیم پیدا کردن مساحت زیر یک نمودار منحنی، کار ساده ای نیست. چونسطح زیر منحنی یک شکل منظم نیست پس هیچ فرمول تعریف شده ای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
انتقام عمرو عاص از عماره
فرستادگان قریش با کمال یأس و افسردگى آماده بازگشت به مکه شده و دانستند که نمىتوانند عقیده نجاشى را درباره دفاع از مهاجرین تغییر دهند،در اینجا عمرو عاص در صدد انتقام عملى که عماره درباره او انجام داده بود افتاد و در خلال روزهایى که در حبشه به سر مىبردند و رفت و آمدى که به مجلس نجاشى کرده بودند متوجه شده بوده عماره نسبت به کنیزک زیبایى که هر روزه در مجلس عمومى نجاشى حاضر مىشد و بالاى سر او مىایستاد متمایل گشته و از نگاههاى کنیزک نیز دریافت که وى نیز مایل به عماره شده است.
به فکر افتاد که از همین راه انتقام خود را از عماره بگیرد و از این رو وقتى به خانه برگشتند به عماره گفت:گویا کنیز نجاشى به تو علاقهاى پیدا کرده و تو هم به او دل بستهاى؟گفت :آرى.عمرو عاص او را تحریک کرد تا وسیله مراوده بیشترى را با او فراهم سازد و براى انجام این کار نیز او را راهنمایى کرد تا تدریجا وسیله دیدار آن دو با یکدیگر فراهم گردید و عماره پیوسته ماجرا را براى او تعریف مىکرد و عمرو عاص نیز با قیافهاى تعجب آمیز که حکایت از باور نکردن سخنان او مىکرد بدو مىگفت:گمان نمىکنم به این حد در این کار توفیق پیدا کرده باشى تا روزى بدو گفت:
اگر راست مىگویى به کنیزک بگو که مقدارى از آن عطر مخصوص نجاشىـکه نزد شخص دیگرى یافت نمىشودـبراى تو بیاورد،آن وقت است که من سخنان تو را باور مىکنم.
عماره نیز از کنیزک درخواست کرد تا قدرى از همان عطر مخصوص را براى او بیاورد و کنیزک نیز این کار را کرد و چون عطر مخصوص به دست عمرو عاص رسید به عماره گفت:اکنون دانستم که راست مىگویى!و پس از آن مخفیانه به نزد نجاشى آمد و اظهار کرد:ما در این مدتى که در حبشه بودهایم بخوبى از خوان نعمت سلطان بهرهمند و برخوردار گشته و پذیرایى شدیم و شما حق بزرگى به گردن ما پیدا کردهاید اکنون که قصد بازگشت داریم خواستم به عنوان قدردانى و نمک شناسى مطلبى راـکه با زندگى خصوصى پادشاه ارتباط داردـبه عرض برسانم و طبق وظیفهاى که دارم آن را به سمع مبارک برسانم،و آن مطلب این است که این رفیق نمک نشناس من که براى رساندن پیغام بزرگان قریش به دربار شما آمده شخص خیانتکارى است و نسبت به پادشاه خیانت بزرگى را مرتکب شده و با کنیزک مخصوص شما روابط نامشروعى برقرار کرده و نشانهاش هم این عطر مخصوص پادشاه است که کنیزک براى او آورده است!
نجاشى عطر را برداشته و چون استشمام کرد به سختى خشمگین شد و در صدد قتل عماره برآمد اما دید این کار بر خلاف رسم و آیین پادشاهان بزرگ است که فرستاده و پیغامآور را نمىکشند از این رو طبیبان را خواست و به آنها گفت:
کارى با این جوان بکنید که به قتل نرسد ولى از کشتن براى او سختتر باشد،آنهانیز دارویى ساختند و آن را در آلت عماره تزریق کردند و همان موجب دیوانگى و وحشت او از مردم گردید و مانند حیوانات وحشى سر به بیابان نهاد و در میان حیوانات با بدن برهنه به سر مىبرد و هرگاه انسانى را مىدید به سرعت مىگریخت و فرار مىکرد،عمرو عاص نیز به مکه بازگشت و ماجرا را به اطلاع بزرگان قریش رسانید و پس از مدتى نزدیکان عماره به فکر افتادند که او را در هر کجا هست پیدا کرده به مکه بازگردانند و بدین منظور چند نفر به حبشه آمدند و در بیابانها به دنبال عماره به جستجو پرداختند و او را در حالى که ناخنها و موهاى بدنش بلند شده بود و به وضع رقتبارى در میان حیوانات وحشى به سر مىبرد در سر آبى مشاهده کردند و هر چه خواستند او را بگیرند و با او سخن بگویند نتوانستند و به هر سو که مىرفتند او مىگریخت تا بناچار به وسیله ریسمان و طناب او را به دام انداختند ولى همین که به دست ایشان افتاد شروع به فریاد کرد و مانند حیوانات وحشى که گرفتار مىشوند همچنان فریاد زد و بدنش مىلرزید تا در دست آنها تلف شد.
و بدین ترتیب ماجرا پایان یافت و ضمنا این ماجرا درس عبرتى براى شرابخواران و شهوت پرستان گردید و در صفحات تاریخ ثبت شد.
نگارنده گوید:بر طبق روایاتى که در دست هست نجاشى پس از این ماجرا به رسول خدا(ص)ایمان آورد و به دست جعفر بن ابیطالب مسلمان شد،و هدایاى بسیارى براى پیغمبر اسلام فرستاد که از آن جمله بر طبق روایتى«ماریه قبطیه»بود (1) که رسول خدا(ص)از آن کنیز داراى پسرى شد و نامش را ابراهیم گذارد و در کودکى از دنیا رفت به شرحى که ان شاء الله در شرح حال فرزندان آن حضرت خواهد آمد،و هنگامى که نجاشى از دنیا رفت رسول خدا(ص)در مدینه بود و مرگ او را به اصحاب خبر داد و از همانجا بر او نماز خواندند و مهاجرین حبشه نیز پس از مدتى شنیدند که مردم مکه دست از آزارشان برداشته و مسلمان شدهاند از این رو برخى مانند عبد الله بن مسعود و مصعب بن عمیر به مکه بازگشتند اما وقتى فهمیدند این خبر دروغ بودهگروهى از ایشان دوباره به حبشه رفتند و چند تن نیز از بعضى بزرگان قریش پناه خواسته و در پناه آنها به شهر مکه درآمدند و جمع بسیارى هم مانند جعفر بن ابیطالب سالها در حبشه ماندند تا پس از هجرت پیغمبر اسلام در سالهاى آخر عمر آن حضرت به مدینه آمدند که ان شاء الله شرح حال آنها در جاى خود مذکور خواهد شد .
تعهد نامه قریش در قطع رابطه با بنى هاشم«صحیفه ملعونه»
مشرکین قریش که براى جلوگیرى از گسترش دین اسلام و تعالیم رسول خدا(ص)به تنگ آمده بودند و به هر وسیلهاى متشبث شده و چنگ مىزدند نتیجهاى عایدشان نمىشد،این بار نقشه تازه و خطرناکى کشیدند و پس از انجمنها و مشورتهایى که کردند تصمیم به عقد قراردادى همه جانبه براى قطع رابطه و محاصره بنى هاشم و نوشتن تعهدنامهاى در این باره گرفتند و این تصمیم را عملى کرده و به تعبیر روایات«صحیفه ملعونه»و قرارداد ظالمانهاى را تنظیم کرده و چهل نفر از بزرگان قریش و بر طبق نقلى هشتاد نفر از آنها پاى آن را امضا کردند.
مندرجات و مفاد آن تعهد نامه که شاید مرکب از چند ماده بوده در جملات زیر خلاصه مىشد :
امضا کنندگان زیر متعهد مىشوند که از این پس هر گونه معامله و داد و ستدى را با بنى هاشم و فرزندان مطلب قطع کنند.
ـبه آنها زن ندهند و از آنها زن نگیرند.
ـچیزى به آنها نفروشند و چیزى از ایشان نخرند.
ـهیچ گونه پیمانى با آنها نبندند و در هیچ پیش آمدى از ایشان دفاع نکنند.و در هیچ کارى با ایشان مجلس و انجمنى نداشته باشند.
ـتا هنگامى که بنى هاشم محمد را براى کشتن به قریش نسپارند و یا به طور پنهانى یا آشکار محمد را نکشند پایبند عمل به این قرارداد باشند.
این تعهد نامه ننگین و ضد انسانى به امضا رسید و براى آنکه کسى نتواند تخلف کند و همگى مقید به اجراى آن باشند آن را در خانه کعبه آویختند و از آن پس آن رابه مرحله اجرا درآوردند .
نویسنده آن مردى بود به نام منصور بن عکرمهـو برخى هم نضر بن حارث را به جاى او ذکر کردهاندـکه پیغمبر(ص)دربارهاش نفرین کرد و در اثر نفرین آن حضرت انگشتانش از کار افتاد و فلج گردید.
ابو طالب که از ماجرا مطلع شد بنى هاشم را گرد آورد و از آنها خواست تا در برابر مشرکان از رسول خدا(ص)دفاع کنند و وظیفه خطیر خود را از نظر عشیره و فامیل در آن موقعیت حساس انجام دهند و افراد قبیله نیز همگى سخن ابو طالب را پذیرفتند،تنها ابو لهب بود که مانند گذشته سخن ابو طالب را نپذیرفت و در سلک مشرکین قریش رفته و به دشمنى خویش با رسول خدا (ص)و بنى هاشم ادامه داد.
ابو طالب که دید بنى هاشم با این ترتیب نمىتوانند در خود شهر مکه زندگى را به سر برند آنها را به درهاى در قسمت شمالى شهر که متعلق به او بودـو به شعب ابى طالب موسوم بودـبرده،و جوانان بنى هاشم و بخصوص فرزندانش على،طالب و عقیل را مأمور کرد که شدیدا از پیغمبر اسلام نگهبانى و حراست کنند و به همین منظور گاهى در یک شب چند بار بالاى سر رسول خدا (ص)مىآمد و او را از بستر بلند کرده و دیگرى را جاى او مىخوابانید و آن حضرت را به جاى امنترى منتقل مىکرد و پیوسته مراقب بود تا مبادا گزندى به آن حضرت برسد و براستى قلم عاجز است که فداکارى ابو طالب را در آن مدت که حدود سه سال طول کشید بیان کند و رنجى را که آن بزرگوار در دفاع از وجود مقدس رسول خدا(ص)متحمل شد روى صفحات کتاب منعکس سازد.
مشرکین قریش گذشته از اینکه خودشان داد و ستد و معاملهاى با بنى هاشم نمىکردند از دیگران نیز که مىخواستند چیزى به آنها بفروشند و یا آذوقهاى براى ایشان ببرند جلوگیرى مىکردند و حتى دیدهبانانى را گماشته بودند که مبادا کسى براى آنها خوراکى و آذوقه ببرد و در موسم حج و فصلهاى دیگرى هم که معمولا افراد براى خرید و فروش آذوقه از خارج به مکه مىآمدند آنها را نیز به هر ترتیبى بود تا جایى که مىتوانستند از داد و ستد با ایشان ممانعت مىکردند،مثل اینکه متعهدمىشدند اجناس آنها را به چند برابر قیمتى که بنى هاشم خریدارى مىکنند از ایشان خریدارى کنند و یا آنها را به غارت اموال تهدید مىکردند و امثال اینها.
براى مقابله با این محاصره اقتصادى،خدیجه آن همه ثروتى را که داشت همه را در همان سالها خرج کرد و خود ابو طالب نیز تمام دارایى خود را داد،و خدا مىداند که بر بنى هاشم در آن چند سال چه گذشت و زندگى را چگونه به سر بردند.
البته در میان قریش مردمانى هم بودند که از اول زیر بار آن تعهد ستمگرانه نرفتند مانند مطعم بن عدىـکه گویند حاضر به امضاء آن نشدـو یا افرادى هم بودند که به واسطه پیوند خویشاوندى با بنى هاشم یا خدیجه،مخفیانه گاهگاهى خواروبار و یا آرد و غذایى آن هم در دل شب و دور از چشم دیدهبانان قریش به شعب مىرساندند،اما وضع به طور عموم بسیار رقتبار و دشوار مىگذشت،چه شبهاى بسیارى شد که همگى گرسنه خوابیدند،و چه اوقات زیادى که در اثر نداشتن لباس و پوشش برخى از خیمه و چادر بیرون نمىآمدند.
در پارهاى از تواریخ آمده که گاه مىشد صداى«الجوع»و فریاد گرسنگى بچهها و کودکان که از میان شعب بلند مىشد به گوش قریش و مردم مکه مىرسید.
از کسانى که در آن مدت به طور مخفیانه آذوقه براى بنى هاشم مىآورد حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه بود،که روزى ابو جهل او را مشاهده کرد و دید غلامش را برداشته و مقدارى گندم براى عمهاش خدیجه مىبرد،ابو جهل بدو آویخت و گفت:آیا براى بنى هاشم آذوقه مىبرى؟به خدا دست از تو برنمىدارم تا در مکه رسوایت کنم.
ابو البخترى(برادر ابو جهل)سر رسید و به ابو جهل گفت:چه شده؟گفت:این مرد براى بنى هاشم آذوقه برده است!ابو البخترى گفت:این آذوقهاى است که از عمهاش خدیجه پیش او امانت بوده و اکنون براى صاحب آن مىبرد،آیا ممانعت مىکنى که کسى مال خدیجه را برایش ببرد؟او را رها کن،ابو جهل دست برنداشت و همچنان ممانعت مىکرد.
سرانجام کار به زد و خورد کشید و ابو البخترى استخوان فک شترى را که در آنجاافتاد بود برداشت،چنان بر سر ابو جهل کوفت که سرش شکست و بشدت او را مجروح ساخت و آنچه در این میان براى ابو جهل دشوار و ناگوار بود این بود که مىترسید این خبر به گوش بنى هاشم برسد و موجب دلگرمى و شماتت آنها از وى گردد و از اینرو ماجرا را به همانجا پایان داد و سر و صدا را کوتاه کرد ولى با این حال حمزة بن عبد المطلب آن منظره را از دور مشاهده کرد و خبر آن را به اطلاع رسول خدا(ص)و دیگران رسانید.
از جمله ابو العاص بن ربیع،داماد آن حضرت و شوهر زینب دختر رسول خدا(ص)بود که هرگاه مىتوانست قدرى آذوقه تهیه مىکرد و آن را بر شترى بار کرده شب هنگام به کنار دره و شعب ابى طالب مىآورد سپس مهارش را به گردنش انداخته او را به میان دره رها مىکرد و فریادى مىزد که بنى هاشم از ورود شتر به دره با خبر گردند،و رسول خدا(ص)بعدها که سخن از ابو العاص به میان مىآمد این مهر و محبت او را یادآورى مىکرد و مىفرمود:حق دامادى را نسبت به ما در آن وقت انجام داد.
در این چند سال فقط در دو فصل بود که بنى هاشم و بخصوص رسول خدا(ص)نسبتا آزادى پیدا مىکردند تا از شعب ابى طالب بیرون آمده و با مردم تماس بگیرند و اوقات دیگر را بیشتر در همان دره به سر مىبردند.
این دو فصل یکى ماه ذى حجه و دیگرى ماه رجب بود که در ماه ذى حجه قبایل اطراف و مردم جزیرة العرب براى انجام مراسم حج به مکه مىآمدند و در ماه رجب نیز براى عمره به مکه رو مىآوردند،رسول خدا(ص)نیز براى تبلیغ دین مقدس اسلام و انجام مأموریت الهى خویش در این دو موسم حداکثر استفاده را مىکرد و چه در منى و عرفات،و چه در شهر مکه و کوچه و بازار نزد بزرگان قبایل و مردمى که از اطراف به مکه آمده بودند مىرفت و دین خود را بر آنها عرضه مىکرد و آنها را به اسلام دعوت مىنمود،ولى بیشتر اوقات به دنبال رسول خدا(ص)پیرمردى را که گونهاى سرخ فام داشت مشاهده مىکردند که به آنها مىگفت:گول سخنان اورا نخورید که او برادرزاده من است و مردى دروغگو و ساحر است.این پیرمرد دور از سعادت کسى جز همان ابو لهب عموى رسول خدا(ص)نبود.
و همین سخنان ابو لهب مانع بزرگى براى پذیرفتن سخنان رسول خدا(ص)از جانب مردم مىگردید و به هم مىگفتند:این مرد عموى اوست و به وضع او آشناتر است و او را بهتر مىشناسد چنانکه پیش از این نیز ذکر شد.
بارى سه سال یا چهار سالـبنا بر اختلاف تواریخـوضع به همین منوال گذشت و هر چه طول مىکشید کار بر بنى هاشم سختتر مىشد و بیشتر در فشار زندگى و دشواریهاى ناشى از آن قرار مىگرفتند،و در این میان فشار روحى ابو طالب و رسول خدا(ص)از همه بیشتر بود.
پىنوشتها:
1.و بر طبق روایات دیگر ماریه را مقوقس(پادشاه اسکندریة)به آن حضرت اهداء کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امنیت در PHP
تزریق اسکریپتهای سمت کاربر (Cross Site Scripting)
در این گونه حملات مهاجم بر روی نقطه ضعف برنامه شما برای کار با ورودی های کاربر که می توانند یک کد HTML یا جاوااسکریپت باشند متمرکز می شود.
این برنامه یک ورودی از کاربر می گیرد و آن را برروی یک فایل ذخیره می کند.سپس محتویات فایل را که ورودیکاربران است را خوانده و بر روی صفحه نمایش میدهد.استفادهاز یک فایل برای ذخیره اطلاعات اینجا صرفا برای ساده ترکردن اسکریپت بوده تا برنامه نویسان سایر زبان ها همبتوانند بدون مشکل کد ها را متوجه شوند.فرق چندانی بین ایناسکریپت و اسکریپتی که از دیتابیس برای ذخیره اطلاعاتاستفاده میکند در موضوع مورد بحث نیست.
تا اینجای کار همه چیز عادیست . حال بیایید عبارت زیر را به برنامه بدهیم:
This is the HTML code injectionهمان گونه که مشاهده می کنید تگ H1 نیز بعنوان محتویات عبارت در فایل (یا دیتابیس) ذخیره شده است و در نمایش به علت این که مرورگر آن را تفسیر می کند در فرمت خروجی تاثیر گذار خواهد بود.به سورس خروجی برنامه نگاه کنید:
Success, wrote
hi
This is the first HTML injection<
br />
بنابراین می توان تگ های HTML را در این برنامه وارد کرده و مرورگر را به تفسیر آن ها واداشت.این امر در مورد جاوا اسکریپت و امثالهم نیز صادق است.من عبارت زیر را به برنامه میدهم.
// <![CDATA[
alert("This is injected **********!")
// ]]>
و پس از ارسال آن برنامه چه چیزی نمایش میدهد؟!:
همان گونه که پیشتر اشاره کردم ایده کلی این گونه حملات استفاده از زبان های کلاینت ساید برای حمله به کاربران استفاده کننده از برنامه یا وب سایت است.
حال تصورش را بکنید که یک مهاجم چگونه می تواند از تگ هایی مثل IFRAME , OBJECT , FORM,SCRIPT ?و ... سواستفاده کند.
این برنامه دقیقا ًمثل برنامه قبلی عمل می کند با این تفاوت که یک کوکی ست می کند و با هر بار بازدید کاربر به مقدار کوکی فوق یکی اضافه می نماید.توجه کنید بسیاری از سیستم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نتقال و توسعه تکنولوژی
سیر تکامل تکنولوژى همواره مستلزم پیشرفت علوم و توسعه ى مرزهاى دانش بشرى بوده است. در عین حال، رشد و توسعه ى علم و تکنولوژى نیز، لازم و ملزوم یکدیگر و مستلزم یک جریان طبیعى است. گشایش ابواب و گسترش دامنه ى علوم، اگر چه از آرمان هاى هر یک از جوامع بشرى است، ولیکن بدون کوشش براى توسعه ى تکنولوژی، به مفهوم«علم فقط براى علم» است. در عین حال، به کار گیرى و یا «به عاریت گرفتن» تکنولوژی، بدون اتکاء به مبانى علمى و تحقیقاتى خود، اگر چه مى تواند مبین تحول و نوآورى باشد، ولیکن به مثابه یک ساختمان«بدون پی»خواهد بود .
انتقال تکنولوژى هاى نوین از یک جامعه پیشرفته علمى به یک جامعه سنتى و عوام، به مثابه کاشتن یک شاخه غیر قابل «قلمه زدن» در خاک، و یا غرس یک نهال بدون ریشه در زمین است. زیرا، این قلمه و یا نهال بدون ریشه، براى احیاء و بقاى خود، مدتها مى کوشد تا بتواند ریشه بزند، ولى چون توان ریشه زایى نیافته. و راهى به ذخائر و رابطه اى با منابع لازم براى «تغذیه» و استقرار خود در خاک ندارد، لاجرم پس از مدتها تلاش و صرف وقت و انرژى براى بقاى حیات خود، پژمرده مى شود و مى خشکد.
از این بابت فرض مى شود که انتقال«صرف» تکنولوژى از یک سرزمین پیشرفته ى علمى به یک سرزمین غیر پیشرفته و غیر علمی،یک انتقال، نوآورى و اشاعه ى غیر طبیعى است. حالت طبیعى این انتقال و نوآوری،آن است که تکنولوژى نوین فقط در محیطى مى تواند نشو و نماى عادى و مؤثر داشته باشد ، که متکى بر منابع علمى همان جامعه و منتج از شرایط اجتماعى و اقتصادى حاکم بر آن باشد. بنابراین، توسعه و تکامل تکنولوژى پیشرفته فقط در جایى عملى امکان پذیر بادوام مؤثر است که بر مبناى توسعه علوم و دانش هاى پیشرفته در دل همان جامعه نضج گرفته باشد، یا حداقل، علوم و تکنولوژى هاى مربوط در درون همان جامعه،هر دو توأمان در حال رشد و تکامل باشند، تا سرانجام نهال تکنولوژى «ریشه دار» گردد.
تکنولوژى «بى ریشه»، ویا به عبارتى تکنولوژى «عاریتی» یا وارداتى و یا تحمیلی، فقط زمانى در جریان توسعه یک سرزمین قابل استفاده و مؤثر است که ریشه هاى آن همواره به همان منابع خارجى تولید کننده متصل باشد ، که این حالت هم فقط مى تواند تابع و ناشى از شرایط اقتصادی-سیاسى حاکم بر پیوندها و روابط موجود فى مابین دو کشور یا جامعه ى «دهندة تکنولوژی» و «گیرنده ى » آن باشد. براى یک جامعه و یا یک کشور «گیرنده» آن قبیل تکنولوژى پیشرفته اى که کلید آن در دست دانشمندان و یا تکنولوژیست هاى کشور «دهنده ى » آن باشد، رابطه ى فى مابین، به مفهوم یک وابستگى علمی-فنى و به صورت یک رابطه ى ناعادلانه وغیر استوار، نیز به مفهوم یک وابستگى سیاسی-اجتماعی-اقتصادى و یا شاید هم، نوعى استثمار باشد.
سیر طبیعى پیدایش و توسعه تکنولوژى در یک جامعه اندیشمند و پیشرو، عبارت از مبتنى کردن و متکى نمودن ریشه هاى آن تکنولوژى بر منابع علم موجود در ضمیر همان جامعه است. به بیان دیگر، ابداع و نوآورى الگوهاى تکنولوژیک براى تحول و توسعه در یک جامعه، مى باید مولد تلاش هاى علمى و محصول ابتکارات تحقیقاتى دانشمندان و پژوهندگان همان جامعه، و یا ثمره ى پژوهش هاى مربوط به تغییر و تحول وتطبیق اصول و مبانى تکنولوژى هاى پیشرفته وارداتى براى اشاعه در شرایط ویژه جامعه وارد کننده، به دست پژوهندگان و متخصصان و مجریان همان جامعه ى وارد کننده باشد.
هر جامعه داراى ویژگى هایى در فرهنگ و منابع انسانی، محیطى و طبیعى خاص خود است و از این لحاظ، پذیرش و اشاعه هر بخش از تکنولوژى بستگى به انطباق آن تکنولوژى با شرایط و ویژگى هاى فرهنگی، اجتماعى و طبیعى آن جامعه دارد. بدین سبب،همواره توصیه مى گردد که هر نو آورى تکنولوژیک مى باید متناسب با شرایط اقتصادى و اجتماعی، هماهنگ با توان هاى فنی، و دمساز با فرهنگ غالب در جامعه بهره بردار باشد ، یا به ساده ترین عبارت، نوآورى هاى تکنولوژیک مى باید متناسب با شرایط مردم استفاده کننده از آن باشد.
نتیجه
اگر چه در اغلب فرهنگ ها واژة تکنولوژى را به شناخت فنون و مهارت هاى فنى و یا فن شناسى معنى مى کنند، و در واقع معناى لغوى خود کلمه نیز همین است، و لیکن امروزه مفاهیم گسترده ترى از این واژه در ارتباطات علمى و فنى در سطح جامعه رایج و یا قابل استنباط است.
تکنولوژى نه علم محض است و نه فن مطلق. تکنولوژى کاربرد علم در حوزه فنون و مهارت هاى کاربردى است.
علم، مجموعه اى از حقایق و واقعیات اصولی، و نیز مبانى و قواعد تعمیم یافته ى مربوط به بیولوژى و فیزیولوژى یک پدیده را مورد تفحص قرار مى دهدو نتیجتاً، «چراها» را پاسخ مى گوید. و حال آن که تکنولوژی، در قالب اصول وقواعد و موازین علمی-کاربردى مربوط به آن پدیده ى ، دانش فنى و یا روش ها و فنون مربوط به بهره بردارى هاى گوناگون از آن پدیدة شناخته و تعریف شده را در زمینه هاى متنوع، ولى مرتبط ، جستجو کرده و به «چطورى و چگونگی» هاى آنها، پاسخ هاى علمى و امکان پذیر مى دهد.از این رو، مى توان اظهار داشت که تکنولوژى منتج از علم است، در حالى که این نتایج (یعنى تکنولوژی) پس از رشد و تکامل مى تواند در اختیار حوزه هاى مختلف همان علم و دیگر زمینه هاى علم نیز قرار گیرد.
این بدان معنى است که گسترش دامنه هاى کاربردى علوم موجب رشد و کمال تکنولوژى شده و ماحصل آن به عنوان ابزار و راه وروش هاى مؤثرتر و مناسب تر، در جهت توسعه مرزها و حوزه هاى علوم مختلف به کار گرفته مى شود.
علم بشر تاریخى کهنسال دارد،و تکنولوژى متناسب با آن نیز «هم-عصر» ولى متاخر بر پیدایش علم، تکامل یافته است. ادعا مى کنیم که علم و تکنولوژى هر دو پیشرفت کرده اند، در حالى که علم همیشه مقدم بر تکنولوژى بوده و مى باشد،ضمن این که همین تکنولوژى منتج از زمینه هاى علمى هم، در خیلى از موارد به عنوان ابزارى براى توسعه همان علم و علوم مختلف دیگر به کار گرفته مى شود.
جواامع پیشرفته، ظاهراً با متانت و به آرامی، و باطناً باشتاب و هیجان، هر لحظه به توسعه و پیشبرد علوم و تکنولوژى هاى مبتنى بر آن مشغول هستند، و تدریجاً سلطه علمى خود بر جوامع غیر پیشرفته و در حال پیشرفت را افزایش مى دهند. در این حال، جوامع تازه بیدار شده ى جهان در حال توسعه نیز براى احیاء و بهره بردارى از منابع موجود و مستعد، و به منظور احراز یک موقعیّت علمى نوین براى خود، در تلاش مستمر هستند.زیرا، آگاهى به زمینه هاى مختلف علم و کسب مهارت هاى مربوط به کاربرد علوم براى ابداع تکنولوژى هاى مناسب، و تدارک و تطبیق شرایط و زمینه هاى مورد نیاز آنها، نه تنها در انحصار هیچ قوم و ملّتى نیست، بلکه به طور فطرى در نهاد هر یک از ابناء بشر در عرصة طبیعت به ودیعت سپرده شده و ملل جهان در حال توسعه نیز خود را محق به تحصیل آنها مى دانند.
توسعه، که یک مفهوم ضمنى آن به کار گیرى صحیح منابع انسانى و یا نیروهاى بالقوه در فرایند تحول است، قاعدتاً در نظامى مفهوم مى یابد که تخصص به صورت اصیل در آن مطرح باشد. در این تخصص ها نیز مبتنى بر دست آوردها و نوآورى هاى علمى باشند. ارتقاء به مراتب تخصصى و زمینه هاى متنوع علمى و سطوح مختلف کاربردی،به نوبه ى خود، تابع متن و محتواى نظام آموزش و پرورش پایه و پیشرفته و روش هاى علمى مورد استفاده در این فرایند در هر جامعه است.
بنابراین،در فرآیند توسعه تکنولوژى مناسب و پیشرفته، هرگاه حرکت در جهت تحول و توسعه فرهنگى جامعه مقدم ترین اقدام فرض شود، به دنبال آن استراتژى توسعه آموزش و پرورش در سطوح مختلف براى کلیه اعضاى جامعه مطرح مى گردد.
توسعه آموزش و پرورش، و به ویژه تلاش در افزایش سطح آگاهى هاى عمومى و علمى مردم، به نوبه خود مستلزم گسترش امر تحقیقات علمى از طریق ایجاد ارتباط منسجم بین منابع علمى و پژوهشى با واحدهاى تولیدى و خدماتى به منظور ایجاد تعادل بین دانش هاى محض و نظرى با تکنولوژى ها یا دانش فنى در جریان زندگى و اشتغال اعضاى جامعه مى باشد. یک نهاد آموزشی، موظف به ایجاد این ارتباط منسجم بین منابع علمى و پژوهشى از یک سوی، و اعضاى جوامع روستایى و عشایرى از سوى دیگر، به منظور ایجاد تحول در بینش، و افزایش میزان معلومات و