لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
عمر بن خطاب
سنگ آرامگاه عمر بن خطاب در کنار آرامگاه محمد در مدینه
عمر بن خطاب(نام کامل:ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی، ملقب به «عمر فاروق» دومین خلیفه از خلفای راشدین بود که تحت فرمان او، سپاهیان عرب، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح نموده و نیز استیلای بر ایران و مصر را آغاز کردند.[۱][۲][۳]
آغاز زندگی
عمر در سال ۵۸۱ میلادی برابر با دهم عام الفیل در شهر مکه زاده شد. نام پدرش خطاب و نام مادرش حنتمه بنت هاشم بود. طبق روایات سنتی وی در دوران نوجوانی در صحراهای عربستان و در ضجنان به شترچرانی و چوپانی میپرداخت؛ و در طائف سواری و تیراندازی و شمشیرزنی و کشتی گیری را آموخت. او از کسانی بود که در جوانی به مکتب رفته، خواندن و نوشتن را آموخت.
عمر در بیست و سه سالگی، با زینب دختر مظعون ازدواج کرد؛ از این ازدواج دختری زاده شد که عمر او را حفصه نامید؛ از آن پس عمر خود را با کنیه اباحفص به مردم میشناساند.[۵]
اسلام آوردن عمر
هنگامی که محمد دعوت به اسلام را آغاز کرد، عمر به دفاع از سنتهای قدیمی عربی و آیین شرک و بت پرستی پرداخت؛ به همین دلیل روابط خود را با بسیاری از مردان عرب که به دین اسلام درآمده بودند، قطع کرد. وی همچنین اعلام کرد که با علی، عبدالرحمن بن عوف، حمزه، ابوبکر، عثمان و زبیر رابطه تجاری نخواهد داشت.
اسلام آوردن او، که پیش از آن از مخالفان سرسخت محمد محسوب میشد، نقطه عطف و رویداد مهمی در تاریخ اسلام بهشمار میرود؛[۲] با این حال روایات مربوط به اسلام آوردن او مختلف است. در سیره ابن اسحاق آمدهاست که عمر قصد قتل محمد را داشت، تا این که در راه یکی از مسلمانان را دید و او عمر را آگاه کرد که خواهر و دامادش مسلمان شدهاند. عمر به سوی خانه دامادش حرکت کرد و به ضرب و شتم آن دو پرداخت؛ اما سرانجام تحت تأثیر آیاتی از سوره طه قرار گرفت و مسلمان شد. خباب پسر ارت او را به پناهگاه محمد در تپه صفا راهنمایی کرد. تذکره نویسان او را چهلمین مرد مسلمان دانستهاند.[۶]
عمر، ابوحکم بن هشام را از اسلام آوردن خود آگاه کرد؛ او نپذیرفت در پناه عتبه بن ربیعه برای اسلام مبارزه نماید. عاص بن وائل به مردان قریش دستور داد که عمر را بکشند، ولی آنها موفق به کشتن عمر نشدند.
عمر در زمان حیات محمد
او بههمراه محمد و سایر مسلمانان اهل مکه به مدینه رفت؛ او با عبدالله بن مسعود(و به روایتی با ابوبکر) پیوند برادری بست. او در جنگهای بدر، احد، خندق، تبوک، بنی قیقناع، بنی النضیر حضور داشت.[۷][ارجاع دقیقی نیست.] وی در جنگ با یهودیان، قلعههای قمو، وطیع و سلالم را که در دست مرحب بود، فتح کرد.[نیازمند منبع] او در ماموریت های جنگی تربه، حاذان، خثعم نیز حضور داشت.[نیازمند منبع] در کنار ابوبکر، به یکی از مشاوران و یاران (صحابه) اصلی محمد بدل گشت.[۸]
ازدواج محمد با دختر او حفصه در سال ۶۲۵ میلادی، نشانگر مقام و رتبه عمر در سرزمین عربستان بود. پس از مرگ محمد، او نقش بسیار مهمی در آشتی دادن و جلب موافقت و بیعت مسلمانان اهل مدینه، در پذیرفتن ابوبکر که یک اهل مکه بود، به عنوان جانشین محمد ایفا کرد.[۱]
اهل سنت معتقدند، قوانین متعددی در اسلام وجود دارد که یا از جانب خداوند بر مسلمین حکم شدهاست و یا پس از مرگ محمد ترویج یافته و عمومی شدهاند که نقش عمر در آغازگری این قوانین و احکام، بارز است. از مهم ترین اقدامات او میتوان به این موارد اشاره کرد:
تعمیم نماز تراویح در هر شب ماه رمضان (مسلمانان سنی به این نماز پایبند هستند.)
نامگذاری تاریخ اسلامی و تخصیص آغازگری آن به هجرت محمد از مکه به مدینه[نیازمند منبع]
بنیانگذاری دیوان اسلامی و تشکیل نخستین تقسیمات اداری و حکومتی[نیازمند منبع]
بنای شهرهای سلفیس، فسطاط، ابریس، کوفه و جیزه[نیازمند منبع]
پس از خلافت
عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی به خلافت مسلمین رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمومنین» را برای خود برگزید.[۱] گفته شده است که عمر دارای خویی خشن بود لذا برخی دوستان ابوبکر به جانشینی او پس از ابوبکر راضی نبودند و ابوبکر با آگاهی ازین مسأله برای عمر از مدل شورا استفاده نکرد.در چرایی انتصاب عمر از سوی ابوبکر همچنین باید تلاش های فراوان وی برای استقرار خلافت بر ابوبکر را نیز در نظر داشت. خلافت وی تقریباً ۱۰ سال به طول انجامید. در دوران فرمانروایی او، طی فتوحات بسیار، قلمرو مسلمانان بهطور بیسابقهای گسترش یافت و به یک قدرت جهانی تبدیل شد. از جمله فتح بینالنهرین و بخشهایی از ایران که منجر به سقوط امپراتوری ساسانیان شد، و مصر، فلسطین، سوریه، آفریقای شمالی و ارمنستان که تحت سلطه امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بود. در جنگ یرموک که در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بن سای آمیزه ای از هنر و باغبانی
بن سایمجموعه ای از باغبانی و هنر است که به واسطه آن گیاه با یک تغییر شکل تحمیل شده به یک مجسمه زنده تبدیل می شود. هنرمند با استفاده از مفاد زیبایی، وهمی از طبیعت را در غالب شکل مینیاتوری پدید میآورد. بنسای یک آرایش غیرطبیعی نیست بلکه در قالب یک تغییر شکل ساده، طبیعت اصلی را ذهن آدمی تداعی میکند.بن سای در اصل واژهای ژاپنی و به معنی کاشت گیاهان در گلدانهای کم عمق است . به این ترتیب که گیاه در گلدانهایی کم عمق با خاک کم و در شرایط محدود کننده از نظر رشد قرار میگیرد و با آرایش زیبا وتربیت صحیح به درختی مسن ولی کوچک تبدیل می شود. برای تحقق این هدف تمام قسمتهای گیاه اعم از ریشه ها، تنه، شاخه ها، میوه ها و گلها حایز اهمیت هستند.ریشه ها:ریشه های گیاه بنسای شده، در عین استحکام، سلامت و گستردگی، باید ظاهری کهن به درخت ببخشند. درروشهای متقارن، نامتقارن و اریب، ریشه ها در تمام جهات گسترده شده اند. اما در روشهای بادزده، صخره،رویشی و .... ریشه ها غالباً در جهت خلاف انحنای تنه گسترده شده اند. تا بدین ترتیب به گیاه ظاهری متقارن ببخشند. تعدادی ازریشه ها روی خاک قرار داده میشوند تا قدمت درخت را از نظر ظاهری افزایش دهند و تصور فرسایش خاک را در سالهای گذشته در ذهن القا کنند. برای تحقق این مهم، در زمان انتقال گیاه به گلدان بزرگتر، تعدادی از ریشه ها را روی خاک قرار می دهند و روی آنها را با خزه اسفاگنوم و مقدار کمی خاک می پوشانند. در طی آبیاری های مکرر، این پوشش نازک، از بین میرود و پوست ریشه در معرض نور خورشید، سخت میشود و بدین ترتیب هدف ما در القای تصور کهن بودن گیاه تحقق می آید.برای تشکیل ریشه های جدید در جهت مناسب، می توان ریشه را تا لایه کامبیوم خراش داد و روی آن را با خاک و خزه پوشاند. بعد از چند هفته، در محل زخم ریشه های جدیدی ایجاد میشود.تنه:گرچه همه قسمت های گیاه بن سای شده مهم است ، اما تنه گیاه اولین قسمتی است که توجه ناظر را به خود جلب میکند .تنه بن سای باید پوستی ضخیم ، یک پارچه و تودرتو داشته باشد . تنه باید به گونه ای باشد که هرچه به راس نزدیک میشود ضخامت آن کمتر شود . روی یک تنه خوب نباید آثار زخم ناشی از سیم پیچی دیده شود . شاخه ها:گیاهان در طبیعت ممکن است شاخه های در هم پیچیده داشته باشند . ولی در بن سای با سیم پیچی ، شاخه ها را به گونه ای تربیت می کنند ، که گیاه زیبا جلوه کند . معمولاً شاخه ها از نظر قطر و طول تفاوت دارند . شاخه های پایین تر ضخیم تر و بلندتر هستند و بخوبی در همه جهات گسترده می شوند . شکل هر شاخه به تنهایی نیز مد نظر است . در هنر بن سای بسیاری از شاخه های گیاه مطلوب به نظر نمی رسد . از این رو این شاخه ها را قطع می کنند . برگها: در یک بن سای خوب برگ ها سبز ، متراکم و کوچک است . گیاهانی که برگهای بزرگ دارند یا تعداد برگ آنها کم است ،برای بن سای مناسب نیستند . گیاهانی که برگ های کمی دارند ،درختی خزان کرده را تداعی می کنند . برگ های بزرگ نیز نسبت به اندازه کلی درخت بن سای شده، نامتناسب به نظر می رسند، برای آن که اندازه برگها کوچک شود ، از روش بیبرگی یا هرس برگ استفاده می کنند. این روش در کاهش اندازه برگ موثر است ولی در تغییر اندازه گلها و میوه ها زیاد مورد توجه نیست.راس ساقه:تنه به تدریج باریک می شود ، تا در انتها به راس منتهی شود. هرگاه به ارتفاع کمتری نیاز باشد، می توان راس آن را قطع کرد و شاخه پایینتر از راس را که در راستای تنه است یا زاویه کمی با راستای تنه دارد ،به عنوان راس انتخاب و باپیچیدن سیم آن را تربیت کرد. در هر حال درخت بنسای شده باید دارای راس باشد.
پشت و روی یک بنسایبنسای را نباید به صورت یک گیاه طبیعی در گلدان رها کرد. بلکه باید آن را طبق طرح مورد نظر کاشت و تربیت کرد. بنسای باید در نظر یک ناظر به خوبی جلوه گری کرده و قسمت جلو و پشت آن با هم فرق کند. کاملترین قسمت، قسمت جلو است . برآمدگی تنه نباید در جلو قرار گیرد.انتهای تنه باید قابل رویت بوده و تنه در یک طرف انحنا داشته باشد. نوک ساقه یا راس در قسمت جلو باید به طرف ناظر باشد.در قسمت جلو نباید شاخهها درهم پیچیده باشند. همچنین نباید به طرف جلو رشد کنند و باید تمام شاخه ها به وضوح قابل دید باشند. قسمت پشت ، عمق مشخص و دیدگاه سه بعدی به گیاه می دهد، لذا یک یا دو شاخه در این قسمت تعبیه می گردد.
طرق مختلف پرورش بنسای
پرورش نهالی1- مابوری یا پرورش نهالی که از طبیعت گرفته می شود.2-پرورش نهالی که از طریق خوابانیدن به وجود می آید.3-پرورشنهالی که از طریق جدا کردن به وجود می آید.4-پرورش نهالی که از قلمه زدن به وجود می آید.5-پرورش نهالی که از طریق پیوند زدن به وجود می آید.6-پرورش نهالی که از طریق کاشت بذر به وجود میآید.7-پرورش نشا که از یک خزانه فراهم شده است .مشهورترین بنساهای ژاپنی به همین طریق پرورش یافته اند. نهالی که در طبیعت به دلیل شرایط نامناسب رشد، خود به خود کوتاه و کوچک مانده است ، برای مبدل شدن به یک بنسای زیبا تنها احتیاج به یک تربیت صحیح دارد.گیاهانی نظیر کاج سیاه ژاپنی ، کاج قرمز ژاپنی ، کاج سوزنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری
نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد کرده اند که شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده که او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی که به شادیاخی ذکر شده است او مکنی به ابوبکر بوده و در کتاب انساب سمعانی آمده است که وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.
(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یکی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملکشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب کرد و پاسخ داد: من می خواستم که تو بهترین پادشاه باشی که به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم که به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اکرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب کلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل کفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت کرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.
(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند که در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت کرد.
(یاقوت در کتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود که در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار کوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیک بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)
عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری که مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود که فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند که هیچ گاه خطبة او تکرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسة نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت کرد و در مدرسه دقاق نزدیک پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)
ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
کوچکترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت که بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید کتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یکی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)
ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبکر شیخ الکاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبکر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است که در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن که وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دکتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف کثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت کرد با امر ابوالفضل میکال و ابی العمید ابابکر مهستانی وی تألیفات و مکاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانوادة علم و فضل که از اصحاب اصم استماع حدیث کرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملک در مجالس او حضور میافتند وی کتابی به فارسی در شرایع و احکام تألیف کرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالکریم هوازن قشیری
ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می کرد و چون به مکه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیکه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار کرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیکو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.