لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فارابی ،ابونصر محمد بن محمد(260 – 339 هـ . ق ):
فیلسوف ارزشمند ایرانی ، ملقب به معلم ثانی ،در فاراب ماوراءالنهر متولد شد وی اولین فیلسوف نامی ایران بعد از اسلام است که تحقیقات و نوشته های او راهگشای فیلسوفان بعد از وی مانند ابن سینا و ابوریحان گردید.
تحصیلات مقدماتی رادر ماوراء النهر آموخت سپس به بغداد رفت و در آن جا عربی فرا گرفت سپس در محضر استایتدی همانند ابوبشر علی بن یونس و یوحنا بن حبلان منطق و حکمت آموخت ، سپس به مصر وحلب و دمشق رفت و در همانجانیزدرگذشت . وی در علوم ریاضی و منطق وفسفه سر آمد دانشمندان دوران خود گشت ، فارابی بیشتر درآثار ارسطو معلم اول مطالعه و تحقیق کرد و بر مشکلات و نکات غمض عقاید وی فائق آمد با تلاش کم نظیری دو روش مشائی و اشراقی را در هم آمیخت و دراصول مذهب شیعه تحقیقات زیادی کرد و به نام معلم ثانی معروف گردید . ابو نصر فرد بی چیزی بود ، در ابتدئا شغل باغبانی اختیار کرد و در همین اوقاع با استفاده از نور چراغ پاسبانان درشب مطالعه می کرد ، تا حدی که به مقام قاضی اقضات دمشق رسید. اثر معروف ویدر جامعه شناسی «آراء اهل المدینه الفاضله است که وی در این کتاب جوامع را به جهار دسته متمایز « مدینه الخست » ،«مدینه النضروریه» ،« مدینه التجاریه » ،« مدینه التغلب» تقسیم بندی کرده است،وی معتقد است رئیس مدینه فاضد کسی است که عقل وی به نفس غلبه کند.
فارابی در موسیقی نیز از اساتید عصر خود بود و از اختراع ساز« قانون» را به وی نسبت میدهند،کتاب امموسیقیالکبیر را نیز در این رابطه نگاشته است . سایرآثار وی عبارتند از: رساله ی تحقیق عرضی ارسطاطایس فیکتب ما بعد الطبیعه – عیون المسائل – مقاله فی معانی العقل – فصول الحکم و...
رازی ،محمد بن ذکریا (251-313 هـ .ق )
ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی الرازی ملقب به جالینوس عرب و یکی از بزرگترین اطباء دنیا در شهر ری متولد شد. در جوانی به تحقیق در موسیقی و فلسفه و ادبیات و ریاضیات و نجوم پرداخت و بعد به شیمی و کیمیاگریروی آورد و پس از آن متوجه علم طب شد و در همه آن علوم مقام ارجمندی یافت ، رازیدر سی سالگی به بغداد رفت و به تحصیل علم طب پرداخت پس از خاتخ تحصیل به ری برگشت و از طرف منصورین اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. رازی چند سال بعد وباره بع بغداد رفت +بیمارستان مقتدر به او واگذار شد و در بغداد شهرت بی سابقه یافت از مهم ترین آثار او الحادی است که به نظر بعضی ها از قانون ابن سینا مهمتر می باشد و این کتاب طی چندین قرن مورد مطالعه ومراجعه پزشکان بوده است و یکی از کتاب های اصلی طب بشمار می رفته است . رازی این کتاب را نخست به صورت پراکنده نوشته بود که پس ازمرگش به دستر ابن عمید کتاب را از روی یا دادشت استنساخ نمودند و مقدار زیادی از نتایج تحقیقات و آزامایشات رازی در این کتاب هست. ( طب المنصوری )اثر دیگری از رازی می باشد که به نام منصور بن الستحق تالیف شده است از دیگر آثار او کتاب ( من الایحضره الطبیت ) است که شمال دستورهای ساده طبی است و دیگری کتاب( برالساعه)میباشد. رازی در علم کیمای هم سرآمد دانشمندان اسلامی است و یکی از کارهای مهم ا کشفت جوهر گوگرد و الکل می باشد .کتاب ( الاکبیر ) او درباره کیمیا نوشته شده و دیگری کتاب (التدبیر) اوست رازی در سال های آخر عمر به علت کار زیاد از نعمت بینائی محروم شد محل وفات او معلوم نیست بیورنی در گذشت او را در سال 313 ماه شعبان داسته تعداد تألیفات او بیش از 56 کتاب دد ساله میباشد . گویند رازی بر اثر بخار آزمایش متعددش ، به منظور یافتن ماده ای که مس را به طلا تبدیل کند به بیماری شدید چشم مبتلا شد و برای معالجه به نزد کمال (چشم پزشک ) رفت و آن طبیب برای معالجه پول زیادی خواست و آن گاه گفت که من قبل از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشکی است . از آن لحظه وی به فکر تحصیل پزشکی افتاد و به چنان درجه ای رسید که دنیای آن عصر بیاد ندارد .
ابن سینا ،ابو علیحسین بن عبدالله (370 – هـ .ق )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بن سای آمیزه ای از هنر و باغبانی
بن سایمجموعه ای از باغبانی و هنر است که به واسطه آن گیاه با یک تغییر شکل تحمیل شده به یک مجسمه زنده تبدیل می شود. هنرمند با استفاده از مفاد زیبایی، وهمی از طبیعت را در غالب شکل مینیاتوری پدید میآورد. بنسای یک آرایش غیرطبیعی نیست بلکه در قالب یک تغییر شکل ساده، طبیعت اصلی را ذهن آدمی تداعی میکند.بن سای در اصل واژهای ژاپنی و به معنی کاشت گیاهان در گلدانهای کم عمق است . به این ترتیب که گیاه در گلدانهایی کم عمق با خاک کم و در شرایط محدود کننده از نظر رشد قرار میگیرد و با آرایش زیبا وتربیت صحیح به درختی مسن ولی کوچک تبدیل می شود. برای تحقق این هدف تمام قسمتهای گیاه اعم از ریشه ها، تنه، شاخه ها، میوه ها و گلها حایز اهمیت هستند.ریشه ها:ریشه های گیاه بنسای شده، در عین استحکام، سلامت و گستردگی، باید ظاهری کهن به درخت ببخشند. درروشهای متقارن، نامتقارن و اریب، ریشه ها در تمام جهات گسترده شده اند. اما در روشهای بادزده، صخره،رویشی و .... ریشه ها غالباً در جهت خلاف انحنای تنه گسترده شده اند. تا بدین ترتیب به گیاه ظاهری متقارن ببخشند. تعدادی ازریشه ها روی خاک قرار داده میشوند تا قدمت درخت را از نظر ظاهری افزایش دهند و تصور فرسایش خاک را در سالهای گذشته در ذهن القا کنند. برای تحقق این مهم، در زمان انتقال گیاه به گلدان بزرگتر، تعدادی از ریشه ها را روی خاک قرار می دهند و روی آنها را با خزه اسفاگنوم و مقدار کمی خاک می پوشانند. در طی آبیاری های مکرر، این پوشش نازک، از بین میرود و پوست ریشه در معرض نور خورشید، سخت میشود و بدین ترتیب هدف ما در القای تصور کهن بودن گیاه تحقق می آید.برای تشکیل ریشه های جدید در جهت مناسب، می توان ریشه را تا لایه کامبیوم خراش داد و روی آن را با خاک و خزه پوشاند. بعد از چند هفته، در محل زخم ریشه های جدیدی ایجاد میشود.تنه:گرچه همه قسمت های گیاه بن سای شده مهم است ، اما تنه گیاه اولین قسمتی است که توجه ناظر را به خود جلب میکند .تنه بن سای باید پوستی ضخیم ، یک پارچه و تودرتو داشته باشد . تنه باید به گونه ای باشد که هرچه به راس نزدیک میشود ضخامت آن کمتر شود . روی یک تنه خوب نباید آثار زخم ناشی از سیم پیچی دیده شود . شاخه ها:گیاهان در طبیعت ممکن است شاخه های در هم پیچیده داشته باشند . ولی در بن سای با سیم پیچی ، شاخه ها را به گونه ای تربیت می کنند ، که گیاه زیبا جلوه کند . معمولاً شاخه ها از نظر قطر و طول تفاوت دارند . شاخه های پایین تر ضخیم تر و بلندتر هستند و بخوبی در همه جهات گسترده می شوند . شکل هر شاخه به تنهایی نیز مد نظر است . در هنر بن سای بسیاری از شاخه های گیاه مطلوب به نظر نمی رسد . از این رو این شاخه ها را قطع می کنند . برگها: در یک بن سای خوب برگ ها سبز ، متراکم و کوچک است . گیاهانی که برگهای بزرگ دارند یا تعداد برگ آنها کم است ،برای بن سای مناسب نیستند . گیاهانی که برگ های کمی دارند ،درختی خزان کرده را تداعی می کنند . برگ های بزرگ نیز نسبت به اندازه کلی درخت بن سای شده، نامتناسب به نظر می رسند، برای آن که اندازه برگها کوچک شود ، از روش بیبرگی یا هرس برگ استفاده می کنند. این روش در کاهش اندازه برگ موثر است ولی در تغییر اندازه گلها و میوه ها زیاد مورد توجه نیست.راس ساقه:تنه به تدریج باریک می شود ، تا در انتها به راس منتهی شود. هرگاه به ارتفاع کمتری نیاز باشد، می توان راس آن را قطع کرد و شاخه پایینتر از راس را که در راستای تنه است یا زاویه کمی با راستای تنه دارد ،به عنوان راس انتخاب و باپیچیدن سیم آن را تربیت کرد. در هر حال درخت بنسای شده باید دارای راس باشد.
پشت و روی یک بنسایبنسای را نباید به صورت یک گیاه طبیعی در گلدان رها کرد. بلکه باید آن را طبق طرح مورد نظر کاشت و تربیت کرد. بنسای باید در نظر یک ناظر به خوبی جلوه گری کرده و قسمت جلو و پشت آن با هم فرق کند. کاملترین قسمت، قسمت جلو است . برآمدگی تنه نباید در جلو قرار گیرد.انتهای تنه باید قابل رویت بوده و تنه در یک طرف انحنا داشته باشد. نوک ساقه یا راس در قسمت جلو باید به طرف ناظر باشد.در قسمت جلو نباید شاخهها درهم پیچیده باشند. همچنین نباید به طرف جلو رشد کنند و باید تمام شاخه ها به وضوح قابل دید باشند. قسمت پشت ، عمق مشخص و دیدگاه سه بعدی به گیاه می دهد، لذا یک یا دو شاخه در این قسمت تعبیه می گردد.
طرق مختلف پرورش بنسای
پرورش نهالی1- مابوری یا پرورش نهالی که از طبیعت گرفته می شود.2-پرورش نهالی که از طریق خوابانیدن به وجود می آید.3-پرورشنهالی که از طریق جدا کردن به وجود می آید.4-پرورش نهالی که از قلمه زدن به وجود می آید.5-پرورش نهالی که از طریق پیوند زدن به وجود می آید.6-پرورش نهالی که از طریق کاشت بذر به وجود میآید.7-پرورش نشا که از یک خزانه فراهم شده است .مشهورترین بنساهای ژاپنی به همین طریق پرورش یافته اند. نهالی که در طبیعت به دلیل شرایط نامناسب رشد، خود به خود کوتاه و کوچک مانده است ، برای مبدل شدن به یک بنسای زیبا تنها احتیاج به یک تربیت صحیح دارد.گیاهانی نظیر کاج سیاه ژاپنی ، کاج قرمز ژاپنی ، کاج سوزنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
عنتره بن شداد
/
نگارهای پندارین از عنتره و عبله که بر روی یک الگوی خالکوبی مصری سده ۱۹ ترسیم شدهاست.
عَنتَرة بن شَدّاد فرزند شداد (در حدود ... - ۲۲ ق. هـ = ... - ۶۰۱ م). نام کامل وی: ( عنترة بن شداد بن عمرو بن معاویة بن مخزوم بن ربیعة بن عمرو بن شداد بن قراد العبسی ).
یکی از بزرگترین شاعران عرب در عصر جاهلی، وی یکی از مشهورترین پهلوانان عرب است، معلقهٔ وی در وصف دلیری، شجاعت و عشق دختر عمویش عَبلَةَ (دختر مالک) سخن میگوید.
نام عنتره
اشتقاق نام عنتره در نزد عرب بادیه نشینان چند کاربرد دارد:
عنتره: زدن وپراندن مگس. همچنین اگر (ن) در آن اضافه باشد، گفته میشود «العنتر».
العَتْر و العَتْرٌ: زبح نمودن.
العنترة: شایستگی، لیاقت، شجاعت ودلیری در جنگ.
گویند نام «عنترة» لقب وی بوده، وچنانکه عنترة بن شداد دلیری، شجاعت، شایستگی در جنگهای متعدد عرب ومخصوصاً در جنگ داحس والغبراء از خود نشان داده بود وی را «عنترة» لقب داده بودند. همچنین در بعضی روایات آمدهاست که «عنترة» نام وی بودهاست. چنانکه معلوم است در جنگ داحس والغبراء «عنترة» شایستگی، پهلوانی وشجاعت شایانی از خود نشان دادهاست، گویند عنترة با ۳۰ نفر حریف بودهاست. و جنگ «داحس والغبراء» بین «قبیلهٔ عبس» و قلبیلهٔ «ذبیان» اتفاق افتادهاست و چهل سال ادامه داشتهاست، وهمچنین جنگی که به حنگ بسوس (حرب البسوس) مشهور است، این دو جنگ مشهور دوران عرب جاهلیت است. در این ابیات «عنترة» در وصف شمشیر و گرز چنین میسراید:
وَلَقَد ذَکَرتُک وَالرماحُ نوهل مِنی
وبیض الهند تَقطُرُ مِن دَمی
فـَوَدُدت تقبیل السُیوُف لَانَها لمعت
کبارق ثغرک المتبسم
لقب عنتره: «الفلحاء»، و کنیتش: «أبی المعایش»، و «أبی أوفی»، «أبی المغلس»، بسبب جرأت زیاد وی در نبرد بادشمن، همچنین گفتند بسبب سیاهی رنگ چهرهٔ وی این لقب گرفته بودهاست. مادرش کنیز حبشی بود، وعنتره این سیاهی رنگ از مادرش گرفته بود، نام مادرش زبیبة وبردهٔ شداد پدر عنتره بود.
این چند بیت از مطلعهٔ معلقهٔ مشهور «عنترة بن شداد العبسی» که به معلقهٔ (یَا دَارَ عَبلَةَ) معروف است:
مطلع معلقه
هَل غَادَرَ الشُّعَرَاءُ مُتَرَ َّمِ
أَم هَل عَرَفتَ الدَّارَ بعدَ تَوَهُّمِ؟
یَا دَارَ عَبلَةَ بالجِوءِ تَکَلَّمی
وَعِمی صَبَاحاً دَارَ عَبلَةَ وَاسلَمی
فَوَقَفْتُ فیها نَاقَتی وَکَأنَّهَا
فَدَنّ، لأَِقضِیَ حاجَةَ المُتَلوَّمِ
وتَحُلُّ عَبلَةُ بالجِواءِ وأَهْلُنَا
بالحَزنِ فَالصّمّان فَالمُتَثَلّمِ
حُیِّیتَ مِن طَلَلٍ تَقادَمَ عَهْدُه
أقْویوَأقْفَرَ بَعدَ أُمَّ اَلهَیْثَمِ
حَلَّتْ بِأَرضِ الزّائِرینَ فَأَصْبَحَت
عَسِراً عَلَیَّ طِلابُکِ ابنَةَ مَخْرَمِ
عَلّقْتُها عَرَضاً وَأَقتُلُ قَومَها
زَعماً لَعَمرُ أَبیکَ لَیسَ بِمَزْعمِ
وَلَقَد نَزَلْتِ فَلا تَظُنِّی غَیرَهُ
مِنّی بِمَنْزِلَةِ المُحِبِّ المُکْرَمِ
کَیفَ المَزارُ وَقَد تَربَّع أَهْلُهَا
بعُنَیْزَتَیْن وَأَهْلُنَا بالغَیْلَم ِ
إِنْ کُنْتِ أزمَعتِ الفِراقَ فَإِنَّمَا
زَمَّت رکابُکُمْ بِلَیْلٍ مُظْلِمِ
ما رَاعَنی إِلاَّ حَمولَةُ أَهْلِهَا
وَسْطَ الدِّیَارِ تَسَفٌّ حَبَّ الخِمْخِمِ
فِیهَا اثْنَتانِ وَأَرْبعونَ حَلوبَةً
سوداً کَخافِیَةِ الغُرَابِ اَلأسْحَمِ
إِذ تَستَبیکَ بِذِی غُروبٍ وَاضِحٍ
عَذْبٍ مُقَبّلُهُ لَذیذِ المَطْعَمِ
وَکَأَنَّ فَارَةَ تَاجِرٍ بقَسیمَةٍ
سَبَقَتْ عَوارضَها إلیکَ مِنَ الفَمِ
أَوْ رَوْضَةً أنُفاً تَضَمَّنَ نَبْتَهَا
غَیْثٌ قَلیلُ الدّمن لَیسَ بِمَعْلَمِ
زندگی
عنتره در ربع اول قرن ششم میلادی در بادیهٔ نجد از کنیزی حبشی بنام «زبیبه» زاده شد. این کنیز از بردههای یکی از بزرگان قبیلهٔ بنی عبس بنام «شداد بن عمرو العبسی» بود.
عنتره عاشق دختر عمویش «عَبلَةَ» یکی از زیباترین دختران قبیلهٔ بنی عبس بود، اما مشکل عنتره سیاهی رنگ چهرهٔ وی بود که از مادر حبشی خود گرفته بود. در ابتدا پدرش وی را به فرزندی قبول نکرد به دلیل اینکه از کنیز حبشی زاده بود، همین امر موجب تحقیر وی در قبیله شده بود. همچنین عمویش «مالک» نیز راضی نبود دختر خود را به عبدی حبشی بدهد. اما بعد از اینکه شجاعت و دلیری و بردباری در جنگهای گوناگون و مخصوصاً جنگ داحس والغبراء از خود نشان داد، و حامی قبیلهٔ بنی عبس شد به ناچار پدرش به وی اعتراف نمود و بهفرزندی قبول کرد.
تاریخ نویسان گفتهاند عنتره هنگام دفاع از قبیلهٔ بنی عبس در برابر دشمنان، کشته شدهاست. در جنگی که بین دو قبیلهٔ «عبس» و «طی» رخ داده بود، هنگام نبرد تیری زهرآلود به وی اصابت کرد و مسموماش کرد. گویند فردی بنام «اللیث الرهیص» که از قبیلهٔ طی بود وی را مورد اصابت تیر زهرا آلود قرار دادهاست. او هنگام مرگ ۹۰ ساله بود و نام اسب وی «الأبجر» بود. چنانکه مورخ آلمانی «فیلیپ» در کتاب خود با نام «تاریخ العرب» و «حرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام علی بن محمد هادی، در پانزدهم ماه ذیحجه سال 212 هجری در نزدیکی شهر مدینه از سمانۀ مغربیّه زاده شد پس از تولد نوزاد، سنّت شرعی و شمخصی که از رسول خدا شفارش شده است درباره ی نوزاد اجرا شد علی بن محّمد، که ما از این به بعد او را با نام اما هادی(ع) می شناسیم، هر گاه از مادر خویش یاد می کند شایستگی او را بیشتر نمایان می سازد اما هادی (ع) دوران کودکی را در محیطی خاص سپری می سازد. از یک سو دورنمای جدایی از پدر که به تهدبد و اجبار مأمون عباسی از مدینه به بغداد فراخوانده شده است امام را در یک موقعیت مخصوص قرار می دهد چیزی که در دورا ن امام هادی دیگر بی سابقه بوده است امام هادی(ع) با نگاه تیزبین و موشک خانه ای که مسلّح به امدادهای پروردگار می باشد هر آنچه که در محیط زندگی خویش می گذرد با دقت فراوان مورد بررسی قرار می دهد او در زمانی که سایه پر مهر پدر را بر سر خویش دارد و در مکتب والای امامت پرورش می یابد می بیند که پدر در تلاش علمی- فرهنگی مداوم و خستگی ناپذیر وارد شده است تا پایه های اعتقادی مکتب تشیّع را استحکام بیشتری ببخشد در این گیرودار، دستگاه حکومتی برای مشغول کردن مردم و منحرف ساختن افکار عمومی از مسالۀ مبارزه با جنایات و ستمگری های دستگاه خلافت، ترفند منحرف ساختن افکار عمومی به چیزهای دیگر رابرگزیدن است موضوع ظلم ستیزی و بی پروایی اما هادی(ع) از همان دوران کودکی و در روزگاری که آغاز جدایی او از پدرش می باشد به خوبی مشهود و محسوس است در آخرین روزهایی که اما جواد ( ع) در کنار خانوداه ی خویش در ظهر مدینه سوکنت دارد دو نفر از فرزندانش را در کنار گرفته و با آن ها درباره ی سفزی که در پیش روی دارد، گفتگو می کند- سرزمین عراق جایی است که امام جواد (ع) را به سوی آن فراحوانده اند امام نهم ابتدا از علی النقی – امام هادی می پرسد: دوست داری کدام یک از سوغات های عراق برایت هدیه آورده شود؟ فرزند پاسخ می دهد: شمشیری که یه سان شعله ی آتش- سوزان ئ بّران باشد اما جواد (ع) که بیشترین معنی و اعجاز را در همین سخن کوتاه فرزند خویش احساس کرده است. برای اینکه شایستگی و برگزیدگی پروردگار را در مورد این فرزند بر اطرافیان خویش بهتر نمودار سازد. اگر اما هادی (ع) از معلمی تعلیم و تربیت پذیرد بیگمان آن معلم، فقط پدربزرگوارش_ امام جواد( ع) _ خواهد بود و دیگر هیچ اندیشه ای هر چقدر هم که تجربه اندوخته و آگاه و عالم باشد جرأت و جسارت این را نخواهد یافت که در لباس تعلیم و تربیت به حضور این برگزیدگان راه یابد معتصم عباسی که به کین و خشم و حسد خویش، امام جواد(ع) را مسموم ساخته و او را به شهادت رسانیده است اکنون به چاره ای افتاد تا به گونه ای از خانواده و اما دلجویی کرده و خودش را، بیگانه از ماجرا جلوه دهد.
اما هادی(ع) روزگار حکومت معتصم را به مدت شش سال تحمل می کند تا اینکه سرانجام با مرگ معتصم عباسی د ر کاخ معروفش_ قصر خاقانی پسرش واثق به حکومت می رسد واثق نیز پنج سال بر سرزمین اسلامی حکمفرمایی دارد واثق عباسی که تابع شهوات خویش است و به جنگ وسیلست کاری ندارد امور مختلف مملکتی را به ترکها سپرده است پس از مرگ واثق که حدود پنج سال خلاقت کرد حکومت به متوکل عباسی می رسد متوکل، چهره ای کلاً مشخص و متمایز از دیگر خلفای عباسی را دارا بود زیرا که او پلیدترین آلوده ترین و بدنام ترین خلفا و آل عباش بود او کینه ها و عقده های فروخورده ای را نسبت به شیعیان در سینه داشت دشمن او با امیرمومنان علی (ع) آنچنان شد بد است که نمی تواند این دشمنی را در رفتار روزانه اش مخفی بدارد آنچه او در کینه ورزی با امیرمومنان علی(ع) از خود نشان می دهد به عنطف یک سند ننگین در کارنامه ی سیاه حکومتش برای همیشه ضبط و ثبت خواهد شد او تنها ظالم و ستمگری است که جرأت دارد دستور دهد تا قیر مقّدس امام حسین(ع) را شکاتفته و بر تربت پاکیزۀ آن شهید بزرگ آب بسته و آن شخم بزنند. متوکل عباسی با اعتقاد به چنین اندیشه ای در مورد امام هادی(ع) تصمیم می گیرد تا مبنای مبارزۀ خویش با مخالفان حکومتش را بر اساس نوعی تهاجم آشکار و گاهی غیر آشکار استوار ساخت امام هادی(ع) پس از ورود به سامرا مورد توجه دانشمندان قرار می گیرد متوکل تصمیم دارد تا از علمای درباره ی استمدادجوبد و به آرزوی خویش که بی اعتبار ساختن چهره ی امامت از لحاظ علمی می باشد تحقق بخشد. جریان مناظرۀ امام هادی(ع) با تعدادی از علمای بزرگی که وابسته به حکومتِ عّباسی می باشند، هنوز هم تازه می نمایاند و از یادها بیرون نرفته است.
ابتدا، یکی از این علما. تعدادی پرسش علمی را که برایش پدید آمده است مطرح می سازد. پاسخهای منطقی امام هادی که استدلال در خود دارد آن عالم را خشنود می سازد و بعد، نوبت به « یحی بن اکثم» می رسد این دانشمند سالها قبل و در زمان امام جواد(ع) چندین بار، بختِ خویش را آزموده و به مناظرۀ با آن بزرگوار پرداخته است. امّا در هر کدام از آن مناظره ها به سختی شکست خوذده و در مقابل دلایل علمی و عقلی اما جواد(ع) سرافکنده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام علی بن محمد هادی، در پانزدهم ماه ذیحجه سال 212 هجری در نزدیکی شهر مدینه از سمانۀ مغربیّه زاده شد پس از تولد نوزاد، سنّت شرعی و شمخصی که از رسول خدا شفارش شده است درباره ی نوزاد اجرا شد علی بن محّمد، که ما از این به بعد او را با نام اما هادی(ع) می شناسیم، هر گاه از مادر خویش یاد می کند شایستگی او را بیشتر نمایان می سازد اما هادی (ع) دوران کودکی را در محیطی خاص سپری می سازد. از یک سو دورنمای جدایی از پدر که به تهدبد و اجبار مأمون عباسی از مدینه به بغداد فراخوانده شده است امام را در یک موقعیت مخصوص قرار می دهد چیزی که در دورا ن امام هادی دیگر بی سابقه بوده است امام هادی(ع) با نگاه تیزبین و موشک خانه ای که مسلّح به امدادهای پروردگار می باشد هر آنچه که در محیط زندگی خویش می گذرد با دقت فراوان مورد بررسی قرار می دهد او در زمانی که سایه پر مهر پدر را بر سر خویش دارد و در مکتب والای امامت پرورش می یابد می بیند که پدر در تلاش علمی- فرهنگی مداوم و خستگی ناپذیر وارد شده است تا پایه های اعتقادی مکتب تشیّع را استحکام بیشتری ببخشد در این گیرودار، دستگاه حکومتی برای مشغول کردن مردم و منحرف ساختن افکار عمومی از مسالۀ مبارزه با جنایات و ستمگری های دستگاه خلافت، ترفند منحرف ساختن افکار عمومی به چیزهای دیگر رابرگزیدن است موضوع ظلم ستیزی و بی پروایی اما هادی(ع) از همان دوران کودکی و در روزگاری که آغاز جدایی او از پدرش می باشد به خوبی مشهود و محسوس است در آخرین روزهایی که اما جواد ( ع) در کنار خانوداه ی خویش در ظهر مدینه سوکنت دارد دو نفر از فرزندانش را در کنار گرفته و با آن ها درباره ی سفزی که در پیش روی دارد، گفتگو می کند- سرزمین عراق جایی است که امام جواد (ع) را به سوی آن فراحوانده اند امام نهم ابتدا از علی النقی – امام هادی می پرسد: دوست داری کدام یک از سوغات های عراق برایت هدیه آورده شود؟ فرزند پاسخ می دهد: شمشیری که یه سان شعله ی آتش- سوزان ئ بّران باشد اما جواد (ع) که بیشترین معنی و اعجاز را در همین سخن کوتاه فرزند خویش احساس کرده است. برای اینکه شایستگی و برگزیدگی پروردگار را در مورد این فرزند بر اطرافیان خویش بهتر نمودار سازد. اگر اما هادی (ع) از معلمی تعلیم و تربیت پذیرد بیگمان آن معلم، فقط پدربزرگوارش_ امام جواد( ع) _ خواهد بود و دیگر هیچ اندیشه ای هر چقدر هم که تجربه اندوخته و آگاه و عالم باشد جرأت و جسارت این را نخواهد یافت که در لباس تعلیم و تربیت به حضور این برگزیدگان راه یابد معتصم عباسی که به کین و خشم و حسد خویش، امام جواد(ع) را مسموم ساخته و او را به شهادت رسانیده است اکنون به چاره ای افتاد تا به گونه ای از خانواده و اما دلجویی کرده و خودش را، بیگانه از ماجرا جلوه دهد.
اما هادی(ع) روزگار حکومت معتصم را به مدت شش سال تحمل می کند تا اینکه سرانجام با مرگ معتصم عباسی د ر کاخ معروفش_ قصر خاقانی پسرش واثق به حکومت می رسد واثق نیز پنج سال بر سرزمین اسلامی حکمفرمایی دارد واثق عباسی که تابع شهوات خویش است و به جنگ وسیلست کاری ندارد امور مختلف مملکتی را به ترکها سپرده است پس از مرگ واثق که حدود پنج سال خلاقت کرد حکومت به متوکل عباسی می رسد متوکل، چهره ای کلاً مشخص و متمایز از دیگر خلفای عباسی را دارا بود زیرا که او پلیدترین آلوده ترین و بدنام ترین خلفا و آل عباش بود او کینه ها و عقده های فروخورده ای را نسبت به شیعیان در سینه داشت دشمن او با امیرمومنان علی (ع) آنچنان شد بد است که نمی تواند این دشمنی را در رفتار روزانه اش مخفی بدارد آنچه او در کینه ورزی با امیرمومنان علی(ع) از خود نشان می دهد به عنطف یک سند ننگین در کارنامه ی سیاه حکومتش برای همیشه ضبط و ثبت خواهد شد او تنها ظالم و ستمگری است که جرأت دارد دستور دهد تا قیر مقّدس امام حسین(ع) را شکاتفته و بر تربت پاکیزۀ آن شهید بزرگ آب بسته و آن شخم بزنند. متوکل عباسی با اعتقاد به چنین اندیشه ای در مورد امام هادی(ع) تصمیم می گیرد تا مبنای مبارزۀ خویش با مخالفان حکومتش را بر اساس نوعی تهاجم آشکار و گاهی غیر آشکار استوار ساخت امام هادی(ع) پس از ورود به سامرا مورد توجه دانشمندان قرار می گیرد متوکل تصمیم دارد تا از علمای درباره ی استمدادجوبد و به آرزوی خویش که بی اعتبار ساختن چهره ی امامت از لحاظ علمی می باشد تحقق بخشد. جریان مناظرۀ امام هادی(ع) با تعدادی از علمای بزرگی که وابسته به حکومتِ عّباسی می باشند، هنوز هم تازه می نمایاند و از یادها بیرون نرفته است.
ابتدا، یکی از این علما. تعدادی پرسش علمی را که برایش پدید آمده است مطرح می سازد. پاسخهای منطقی امام هادی که استدلال در خود دارد آن عالم را خشنود می سازد و بعد، نوبت به « یحی بن اکثم» می رسد این دانشمند سالها قبل و در زمان امام جواد(ع) چندین بار، بختِ خویش را آزموده و به مناظرۀ با آن بزرگوار پرداخته است. امّا در هر کدام از آن مناظره ها به سختی شکست خوذده و در مقابل دلایل علمی و عقلی اما جواد(ع) سرافکنده