لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
عنتره بن شداد
/
نگارهای پندارین از عنتره و عبله که بر روی یک الگوی خالکوبی مصری سده ۱۹ ترسیم شدهاست.
عَنتَرة بن شَدّاد فرزند شداد (در حدود ... - ۲۲ ق. هـ = ... - ۶۰۱ م). نام کامل وی: ( عنترة بن شداد بن عمرو بن معاویة بن مخزوم بن ربیعة بن عمرو بن شداد بن قراد العبسی ).
یکی از بزرگترین شاعران عرب در عصر جاهلی، وی یکی از مشهورترین پهلوانان عرب است، معلقهٔ وی در وصف دلیری، شجاعت و عشق دختر عمویش عَبلَةَ (دختر مالک) سخن میگوید.
نام عنتره
اشتقاق نام عنتره در نزد عرب بادیه نشینان چند کاربرد دارد:
عنتره: زدن وپراندن مگس. همچنین اگر (ن) در آن اضافه باشد، گفته میشود «العنتر».
العَتْر و العَتْرٌ: زبح نمودن.
العنترة: شایستگی، لیاقت، شجاعت ودلیری در جنگ.
گویند نام «عنترة» لقب وی بوده، وچنانکه عنترة بن شداد دلیری، شجاعت، شایستگی در جنگهای متعدد عرب ومخصوصاً در جنگ داحس والغبراء از خود نشان داده بود وی را «عنترة» لقب داده بودند. همچنین در بعضی روایات آمدهاست که «عنترة» نام وی بودهاست. چنانکه معلوم است در جنگ داحس والغبراء «عنترة» شایستگی، پهلوانی وشجاعت شایانی از خود نشان دادهاست، گویند عنترة با ۳۰ نفر حریف بودهاست. و جنگ «داحس والغبراء» بین «قبیلهٔ عبس» و قلبیلهٔ «ذبیان» اتفاق افتادهاست و چهل سال ادامه داشتهاست، وهمچنین جنگی که به حنگ بسوس (حرب البسوس) مشهور است، این دو جنگ مشهور دوران عرب جاهلیت است. در این ابیات «عنترة» در وصف شمشیر و گرز چنین میسراید:
وَلَقَد ذَکَرتُک وَالرماحُ نوهل مِنی
وبیض الهند تَقطُرُ مِن دَمی
فـَوَدُدت تقبیل السُیوُف لَانَها لمعت
کبارق ثغرک المتبسم
لقب عنتره: «الفلحاء»، و کنیتش: «أبی المعایش»، و «أبی أوفی»، «أبی المغلس»، بسبب جرأت زیاد وی در نبرد بادشمن، همچنین گفتند بسبب سیاهی رنگ چهرهٔ وی این لقب گرفته بودهاست. مادرش کنیز حبشی بود، وعنتره این سیاهی رنگ از مادرش گرفته بود، نام مادرش زبیبة وبردهٔ شداد پدر عنتره بود.
این چند بیت از مطلعهٔ معلقهٔ مشهور «عنترة بن شداد العبسی» که به معلقهٔ (یَا دَارَ عَبلَةَ) معروف است:
مطلع معلقه
هَل غَادَرَ الشُّعَرَاءُ مُتَرَ َّمِ
أَم هَل عَرَفتَ الدَّارَ بعدَ تَوَهُّمِ؟
یَا دَارَ عَبلَةَ بالجِوءِ تَکَلَّمی
وَعِمی صَبَاحاً دَارَ عَبلَةَ وَاسلَمی
فَوَقَفْتُ فیها نَاقَتی وَکَأنَّهَا
فَدَنّ، لأَِقضِیَ حاجَةَ المُتَلوَّمِ
وتَحُلُّ عَبلَةُ بالجِواءِ وأَهْلُنَا
بالحَزنِ فَالصّمّان فَالمُتَثَلّمِ
حُیِّیتَ مِن طَلَلٍ تَقادَمَ عَهْدُه
أقْویوَأقْفَرَ بَعدَ أُمَّ اَلهَیْثَمِ
حَلَّتْ بِأَرضِ الزّائِرینَ فَأَصْبَحَت
عَسِراً عَلَیَّ طِلابُکِ ابنَةَ مَخْرَمِ
عَلّقْتُها عَرَضاً وَأَقتُلُ قَومَها
زَعماً لَعَمرُ أَبیکَ لَیسَ بِمَزْعمِ
وَلَقَد نَزَلْتِ فَلا تَظُنِّی غَیرَهُ
مِنّی بِمَنْزِلَةِ المُحِبِّ المُکْرَمِ
کَیفَ المَزارُ وَقَد تَربَّع أَهْلُهَا
بعُنَیْزَتَیْن وَأَهْلُنَا بالغَیْلَم ِ
إِنْ کُنْتِ أزمَعتِ الفِراقَ فَإِنَّمَا
زَمَّت رکابُکُمْ بِلَیْلٍ مُظْلِمِ
ما رَاعَنی إِلاَّ حَمولَةُ أَهْلِهَا
وَسْطَ الدِّیَارِ تَسَفٌّ حَبَّ الخِمْخِمِ
فِیهَا اثْنَتانِ وَأَرْبعونَ حَلوبَةً
سوداً کَخافِیَةِ الغُرَابِ اَلأسْحَمِ
إِذ تَستَبیکَ بِذِی غُروبٍ وَاضِحٍ
عَذْبٍ مُقَبّلُهُ لَذیذِ المَطْعَمِ
وَکَأَنَّ فَارَةَ تَاجِرٍ بقَسیمَةٍ
سَبَقَتْ عَوارضَها إلیکَ مِنَ الفَمِ
أَوْ رَوْضَةً أنُفاً تَضَمَّنَ نَبْتَهَا
غَیْثٌ قَلیلُ الدّمن لَیسَ بِمَعْلَمِ
زندگی
عنتره در ربع اول قرن ششم میلادی در بادیهٔ نجد از کنیزی حبشی بنام «زبیبه» زاده شد. این کنیز از بردههای یکی از بزرگان قبیلهٔ بنی عبس بنام «شداد بن عمرو العبسی» بود.
عنتره عاشق دختر عمویش «عَبلَةَ» یکی از زیباترین دختران قبیلهٔ بنی عبس بود، اما مشکل عنتره سیاهی رنگ چهرهٔ وی بود که از مادر حبشی خود گرفته بود. در ابتدا پدرش وی را به فرزندی قبول نکرد به دلیل اینکه از کنیز حبشی زاده بود، همین امر موجب تحقیر وی در قبیله شده بود. همچنین عمویش «مالک» نیز راضی نبود دختر خود را به عبدی حبشی بدهد. اما بعد از اینکه شجاعت و دلیری و بردباری در جنگهای گوناگون و مخصوصاً جنگ داحس والغبراء از خود نشان داد، و حامی قبیلهٔ بنی عبس شد به ناچار پدرش به وی اعتراف نمود و بهفرزندی قبول کرد.
تاریخ نویسان گفتهاند عنتره هنگام دفاع از قبیلهٔ بنی عبس در برابر دشمنان، کشته شدهاست. در جنگی که بین دو قبیلهٔ «عبس» و «طی» رخ داده بود، هنگام نبرد تیری زهرآلود به وی اصابت کرد و مسموماش کرد. گویند فردی بنام «اللیث الرهیص» که از قبیلهٔ طی بود وی را مورد اصابت تیر زهرا آلود قرار دادهاست. او هنگام مرگ ۹۰ ساله بود و نام اسب وی «الأبجر» بود. چنانکه مورخ آلمانی «فیلیپ» در کتاب خود با نام «تاریخ العرب» و «حرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
عمر بن خطاب
سنگ آرامگاه عمر بن خطاب در کنار آرامگاه محمد در مدینه
عمر بن خطاب(نام کامل:ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی، ملقب به «عمر فاروق» دومین خلیفه از خلفای راشدین بود که تحت فرمان او، سپاهیان عرب، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح نموده و نیز استیلای بر ایران و مصر را آغاز کردند.[۱][۲][۳]
آغاز زندگی
عمر در سال ۵۸۱ میلادی برابر با دهم عام الفیل در شهر مکه زاده شد. نام پدرش خطاب و نام مادرش حنتمه بنت هاشم بود. طبق روایات سنتی وی در دوران نوجوانی در صحراهای عربستان و در ضجنان به شترچرانی و چوپانی میپرداخت؛ و در طائف سواری و تیراندازی و شمشیرزنی و کشتی گیری را آموخت. او از کسانی بود که در جوانی به مکتب رفته، خواندن و نوشتن را آموخت.
عمر در بیست و سه سالگی، با زینب دختر مظعون ازدواج کرد؛ از این ازدواج دختری زاده شد که عمر او را حفصه نامید؛ از آن پس عمر خود را با کنیه اباحفص به مردم میشناساند.[۵]
اسلام آوردن عمر
هنگامی که محمد دعوت به اسلام را آغاز کرد، عمر به دفاع از سنتهای قدیمی عربی و آیین شرک و بت پرستی پرداخت؛ به همین دلیل روابط خود را با بسیاری از مردان عرب که به دین اسلام درآمده بودند، قطع کرد. وی همچنین اعلام کرد که با علی، عبدالرحمن بن عوف، حمزه، ابوبکر، عثمان و زبیر رابطه تجاری نخواهد داشت.
اسلام آوردن او، که پیش از آن از مخالفان سرسخت محمد محسوب میشد، نقطه عطف و رویداد مهمی در تاریخ اسلام بهشمار میرود؛[۲] با این حال روایات مربوط به اسلام آوردن او مختلف است. در سیره ابن اسحاق آمدهاست که عمر قصد قتل محمد را داشت، تا این که در راه یکی از مسلمانان را دید و او عمر را آگاه کرد که خواهر و دامادش مسلمان شدهاند. عمر به سوی خانه دامادش حرکت کرد و به ضرب و شتم آن دو پرداخت؛ اما سرانجام تحت تأثیر آیاتی از سوره طه قرار گرفت و مسلمان شد. خباب پسر ارت او را به پناهگاه محمد در تپه صفا راهنمایی کرد. تذکره نویسان او را چهلمین مرد مسلمان دانستهاند.[۶]
عمر، ابوحکم بن هشام را از اسلام آوردن خود آگاه کرد؛ او نپذیرفت در پناه عتبه بن ربیعه برای اسلام مبارزه نماید. عاص بن وائل به مردان قریش دستور داد که عمر را بکشند، ولی آنها موفق به کشتن عمر نشدند.
عمر در زمان حیات محمد
او بههمراه محمد و سایر مسلمانان اهل مکه به مدینه رفت؛ او با عبدالله بن مسعود(و به روایتی با ابوبکر) پیوند برادری بست. او در جنگهای بدر، احد، خندق، تبوک، بنی قیقناع، بنی النضیر حضور داشت.[۷][ارجاع دقیقی نیست.] وی در جنگ با یهودیان، قلعههای قمو، وطیع و سلالم را که در دست مرحب بود، فتح کرد.[نیازمند منبع] او در ماموریت های جنگی تربه، حاذان، خثعم نیز حضور داشت.[نیازمند منبع] در کنار ابوبکر، به یکی از مشاوران و یاران (صحابه) اصلی محمد بدل گشت.[۸]
ازدواج محمد با دختر او حفصه در سال ۶۲۵ میلادی، نشانگر مقام و رتبه عمر در سرزمین عربستان بود. پس از مرگ محمد، او نقش بسیار مهمی در آشتی دادن و جلب موافقت و بیعت مسلمانان اهل مدینه، در پذیرفتن ابوبکر که یک اهل مکه بود، به عنوان جانشین محمد ایفا کرد.[۱]
اهل سنت معتقدند، قوانین متعددی در اسلام وجود دارد که یا از جانب خداوند بر مسلمین حکم شدهاست و یا پس از مرگ محمد ترویج یافته و عمومی شدهاند که نقش عمر در آغازگری این قوانین و احکام، بارز است. از مهم ترین اقدامات او میتوان به این موارد اشاره کرد:
تعمیم نماز تراویح در هر شب ماه رمضان (مسلمانان سنی به این نماز پایبند هستند.)
نامگذاری تاریخ اسلامی و تخصیص آغازگری آن به هجرت محمد از مکه به مدینه[نیازمند منبع]
بنیانگذاری دیوان اسلامی و تشکیل نخستین تقسیمات اداری و حکومتی[نیازمند منبع]
بنای شهرهای سلفیس، فسطاط، ابریس، کوفه و جیزه[نیازمند منبع]
پس از خلافت
عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی به خلافت مسلمین رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمومنین» را برای خود برگزید.[۱] گفته شده است که عمر دارای خویی خشن بود لذا برخی دوستان ابوبکر به جانشینی او پس از ابوبکر راضی نبودند و ابوبکر با آگاهی ازین مسأله برای عمر از مدل شورا استفاده نکرد.در چرایی انتصاب عمر از سوی ابوبکر همچنین باید تلاش های فراوان وی برای استقرار خلافت بر ابوبکر را نیز در نظر داشت. خلافت وی تقریباً ۱۰ سال به طول انجامید. در دوران فرمانروایی او، طی فتوحات بسیار، قلمرو مسلمانان بهطور بیسابقهای گسترش یافت و به یک قدرت جهانی تبدیل شد. از جمله فتح بینالنهرین و بخشهایی از ایران که منجر به سقوط امپراتوری ساسانیان شد، و مصر، فلسطین، سوریه، آفریقای شمالی و ارمنستان که تحت سلطه امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بود. در جنگ یرموک که در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فارابی ،ابونصر محمد بن محمد(260 – 339 هـ . ق ):
فیلسوف ارزشمند ایرانی ، ملقب به معلم ثانی ،در فاراب ماوراءالنهر متولد شد وی اولین فیلسوف نامی ایران بعد از اسلام است که تحقیقات و نوشته های او راهگشای فیلسوفان بعد از وی مانند ابن سینا و ابوریحان گردید.
تحصیلات مقدماتی رادر ماوراء النهر آموخت سپس به بغداد رفت و در آن جا عربی فرا گرفت سپس در محضر استایتدی همانند ابوبشر علی بن یونس و یوحنا بن حبلان منطق و حکمت آموخت ، سپس به مصر وحلب و دمشق رفت و در همانجانیزدرگذشت . وی در علوم ریاضی و منطق وفسفه سر آمد دانشمندان دوران خود گشت ، فارابی بیشتر درآثار ارسطو معلم اول مطالعه و تحقیق کرد و بر مشکلات و نکات غمض عقاید وی فائق آمد با تلاش کم نظیری دو روش مشائی و اشراقی را در هم آمیخت و دراصول مذهب شیعه تحقیقات زیادی کرد و به نام معلم ثانی معروف گردید . ابو نصر فرد بی چیزی بود ، در ابتدئا شغل باغبانی اختیار کرد و در همین اوقاع با استفاده از نور چراغ پاسبانان درشب مطالعه می کرد ، تا حدی که به مقام قاضی اقضات دمشق رسید. اثر معروف ویدر جامعه شناسی «آراء اهل المدینه الفاضله است که وی در این کتاب جوامع را به جهار دسته متمایز « مدینه الخست » ،«مدینه النضروریه» ،« مدینه التجاریه » ،« مدینه التغلب» تقسیم بندی کرده است،وی معتقد است رئیس مدینه فاضد کسی است که عقل وی به نفس غلبه کند.
فارابی در موسیقی نیز از اساتید عصر خود بود و از اختراع ساز« قانون» را به وی نسبت میدهند،کتاب امموسیقیالکبیر را نیز در این رابطه نگاشته است . سایرآثار وی عبارتند از: رساله ی تحقیق عرضی ارسطاطایس فیکتب ما بعد الطبیعه – عیون المسائل – مقاله فی معانی العقل – فصول الحکم و...
رازی ،محمد بن ذکریا (251-313 هـ .ق )
ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی الرازی ملقب به جالینوس عرب و یکی از بزرگترین اطباء دنیا در شهر ری متولد شد. در جوانی به تحقیق در موسیقی و فلسفه و ادبیات و ریاضیات و نجوم پرداخت و بعد به شیمی و کیمیاگریروی آورد و پس از آن متوجه علم طب شد و در همه آن علوم مقام ارجمندی یافت ، رازیدر سی سالگی به بغداد رفت و به تحصیل علم طب پرداخت پس از خاتخ تحصیل به ری برگشت و از طرف منصورین اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. رازی چند سال بعد وباره بع بغداد رفت +بیمارستان مقتدر به او واگذار شد و در بغداد شهرت بی سابقه یافت از مهم ترین آثار او الحادی است که به نظر بعضی ها از قانون ابن سینا مهمتر می باشد و این کتاب طی چندین قرن مورد مطالعه ومراجعه پزشکان بوده است و یکی از کتاب های اصلی طب بشمار می رفته است . رازی این کتاب را نخست به صورت پراکنده نوشته بود که پس ازمرگش به دستر ابن عمید کتاب را از روی یا دادشت استنساخ نمودند و مقدار زیادی از نتایج تحقیقات و آزامایشات رازی در این کتاب هست. ( طب المنصوری )اثر دیگری از رازی می باشد که به نام منصور بن الستحق تالیف شده است از دیگر آثار او کتاب ( من الایحضره الطبیت ) است که شمال دستورهای ساده طبی است و دیگری کتاب( برالساعه)میباشد. رازی در علم کیمای هم سرآمد دانشمندان اسلامی است و یکی از کارهای مهم ا کشفت جوهر گوگرد و الکل می باشد .کتاب ( الاکبیر ) او درباره کیمیا نوشته شده و دیگری کتاب (التدبیر) اوست رازی در سال های آخر عمر به علت کار زیاد از نعمت بینائی محروم شد محل وفات او معلوم نیست بیورنی در گذشت او را در سال 313 ماه شعبان داسته تعداد تألیفات او بیش از 56 کتاب دد ساله میباشد . گویند رازی بر اثر بخار آزمایش متعددش ، به منظور یافتن ماده ای که مس را به طلا تبدیل کند به بیماری شدید چشم مبتلا شد و برای معالجه به نزد کمال (چشم پزشک ) رفت و آن طبیب برای معالجه پول زیادی خواست و آن گاه گفت که من قبل از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشکی است . از آن لحظه وی به فکر تحصیل پزشکی افتاد و به چنان درجه ای رسید که دنیای آن عصر بیاد ندارد .
ابن سینا ،ابو علیحسین بن عبدالله (370 – هـ .ق )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فارابی ،ابونصر محمد بن محمد(260 – 339 هـ . ق ):
فیلسوف ارزشمند ایرانی ، ملقب به معلم ثانی ،در فاراب ماوراءالنهر متولد شد وی اولین فیلسوف نامی ایران بعد از اسلام است که تحقیقات و نوشته های او راهگشای فیلسوفان بعد از وی مانند ابن سینا و ابوریحان گردید.
تحصیلات مقدماتی رادر ماوراء النهر آموخت سپس به بغداد رفت و در آن جا عربی فرا گرفت سپس در محضر استایتدی همانند ابوبشر علی بن یونس و یوحنا بن حبلان منطق و حکمت آموخت ، سپس به مصر وحلب و دمشق رفت و در همانجانیزدرگذشت . وی در علوم ریاضی و منطق وفسفه سر آمد دانشمندان دوران خود گشت ، فارابی بیشتر درآثار ارسطو معلم اول مطالعه و تحقیق کرد و بر مشکلات و نکات غمض عقاید وی فائق آمد با تلاش کم نظیری دو روش مشائی و اشراقی را در هم آمیخت و دراصول مذهب شیعه تحقیقات زیادی کرد و به نام معلم ثانی معروف گردید . ابو نصر فرد بی چیزی بود ، در ابتدئا شغل باغبانی اختیار کرد و در همین اوقاع با استفاده از نور چراغ پاسبانان درشب مطالعه می کرد ، تا حدی که به مقام قاضی اقضات دمشق رسید. اثر معروف ویدر جامعه شناسی «آراء اهل المدینه الفاضله است که وی در این کتاب جوامع را به جهار دسته متمایز « مدینه الخست » ،«مدینه النضروریه» ،« مدینه التجاریه » ،« مدینه التغلب» تقسیم بندی کرده است،وی معتقد است رئیس مدینه فاضد کسی است که عقل وی به نفس غلبه کند.
فارابی در موسیقی نیز از اساتید عصر خود بود و از اختراع ساز« قانون» را به وی نسبت میدهند،کتاب امموسیقیالکبیر را نیز در این رابطه نگاشته است . سایرآثار وی عبارتند از: رساله ی تحقیق عرضی ارسطاطایس فیکتب ما بعد الطبیعه – عیون المسائل – مقاله فی معانی العقل – فصول الحکم و...
رازی ،محمد بن ذکریا (251-313 هـ .ق )
ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی الرازی ملقب به جالینوس عرب و یکی از بزرگترین اطباء دنیا در شهر ری متولد شد. در جوانی به تحقیق در موسیقی و فلسفه و ادبیات و ریاضیات و نجوم پرداخت و بعد به شیمی و کیمیاگریروی آورد و پس از آن متوجه علم طب شد و در همه آن علوم مقام ارجمندی یافت ، رازیدر سی سالگی به بغداد رفت و به تحصیل علم طب پرداخت پس از خاتخ تحصیل به ری برگشت و از طرف منصورین اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. رازی چند سال بعد وباره بع بغداد رفت +بیمارستان مقتدر به او واگذار شد و در بغداد شهرت بی سابقه یافت از مهم ترین آثار او الحادی است که به نظر بعضی ها از قانون ابن سینا مهمتر می باشد و این کتاب طی چندین قرن مورد مطالعه ومراجعه پزشکان بوده است و یکی از کتاب های اصلی طب بشمار می رفته است . رازی این کتاب را نخست به صورت پراکنده نوشته بود که پس ازمرگش به دستر ابن عمید کتاب را از روی یا دادشت استنساخ نمودند و مقدار زیادی از نتایج تحقیقات و آزامایشات رازی در این کتاب هست. ( طب المنصوری )اثر دیگری از رازی می باشد که به نام منصور بن الستحق تالیف شده است از دیگر آثار او کتاب ( من الایحضره الطبیت ) است که شمال دستورهای ساده طبی است و دیگری کتاب( برالساعه)میباشد. رازی در علم کیمای هم سرآمد دانشمندان اسلامی است و یکی از کارهای مهم ا کشفت جوهر گوگرد و الکل می باشد .کتاب ( الاکبیر ) او درباره کیمیا نوشته شده و دیگری کتاب (التدبیر) اوست رازی در سال های آخر عمر به علت کار زیاد از نعمت بینائی محروم شد محل وفات او معلوم نیست بیورنی در گذشت او را در سال 313 ماه شعبان داسته تعداد تألیفات او بیش از 56 کتاب دد ساله میباشد . گویند رازی بر اثر بخار آزمایش متعددش ، به منظور یافتن ماده ای که مس را به طلا تبدیل کند به بیماری شدید چشم مبتلا شد و برای معالجه به نزد کمال (چشم پزشک ) رفت و آن طبیب برای معالجه پول زیادی خواست و آن گاه گفت که من قبل از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشکی است . از آن لحظه وی به فکر تحصیل پزشکی افتاد و به چنان درجه ای رسید که دنیای آن عصر بیاد ندارد .
ابن سینا ،ابو علیحسین بن عبدالله (370 – هـ .ق )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
فارابی ،ابونصر محمد بن محمد(260 – 339 هـ . ق ):
فیلسوف ارزشمند ایرانی ، ملقب به معلم ثانی ،در فاراب ماوراءالنهر متولد شد وی اولین فیلسوف نامی ایران بعد از اسلام است که تحقیقات و نوشته های او راهگشای فیلسوفان بعد از وی مانند ابن سینا و ابوریحان گردید.
تحصیلات مقدماتی رادر ماوراء النهر آموخت سپس به بغداد رفت و در آن جا عربی فرا گرفت سپس در محضر استایتدی همانند ابوبشر علی بن یونس و یوحنا بن حبلان منطق و حکمت آموخت ، سپس به مصر وحلب و دمشق رفت و در همانجانیزدرگذشت . وی در علوم ریاضی و منطق وفسفه سر آمد دانشمندان دوران خود گشت ، فارابی بیشتر درآثار ارسطو معلم اول مطالعه و تحقیق کرد و بر مشکلات و نکات غمض عقاید وی فائق آمد با تلاش کم نظیری دو روش مشائی و اشراقی را در هم آمیخت و دراصول مذهب شیعه تحقیقات زیادی کرد و به نام معلم ثانی معروف گردید . ابو نصر فرد بی چیزی بود ، در ابتدئا شغل باغبانی اختیار کرد و در همین اوقاع با استفاده از نور چراغ پاسبانان درشب مطالعه می کرد ، تا حدی که به مقام قاضی اقضات دمشق رسید. اثر معروف ویدر جامعه شناسی «آراء اهل المدینه الفاضله است که وی در این کتاب جوامع را به جهار دسته متمایز « مدینه الخست » ،«مدینه النضروریه» ،« مدینه التجاریه » ،« مدینه التغلب» تقسیم بندی کرده است،وی معتقد است رئیس مدینه فاضد کسی است که عقل وی به نفس غلبه کند.
فارابی در موسیقی نیز از اساتید عصر خود بود و از اختراع ساز« قانون» را به وی نسبت میدهند،کتاب امموسیقیالکبیر را نیز در این رابطه نگاشته است . سایرآثار وی عبارتند از: رساله ی تحقیق عرضی ارسطاطایس فیکتب ما بعد الطبیعه – عیون المسائل – مقاله فی معانی العقل – فصول الحکم و...
رازی ،محمد بن ذکریا (251-313 هـ .ق )
ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی الرازی ملقب به جالینوس عرب و یکی از بزرگترین اطباء دنیا در شهر ری متولد شد. در جوانی به تحقیق در موسیقی و فلسفه و ادبیات و ریاضیات و نجوم پرداخت و بعد به شیمی و کیمیاگریروی آورد و پس از آن متوجه علم طب شد و در همه آن علوم مقام ارجمندی یافت ، رازیدر سی سالگی به بغداد رفت و به تحصیل علم طب پرداخت پس از خاتخ تحصیل به ری برگشت و از طرف منصورین اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. رازی چند سال بعد وباره بع بغداد رفت +بیمارستان مقتدر به او واگذار شد و در بغداد شهرت بی سابقه یافت از مهم ترین آثار او الحادی است که به نظر بعضی ها از قانون ابن سینا مهمتر می باشد و این کتاب طی چندین قرن مورد مطالعه ومراجعه پزشکان بوده است و یکی از کتاب های اصلی طب بشمار می رفته است . رازی این کتاب را نخست به صورت پراکنده نوشته بود که پس ازمرگش به دستر ابن عمید کتاب را از روی یا دادشت استنساخ نمودند و مقدار زیادی از نتایج تحقیقات و آزامایشات رازی در این کتاب هست. ( طب المنصوری )اثر دیگری از رازی می باشد که به نام منصور بن الستحق تالیف شده است از دیگر آثار او کتاب ( من الایحضره الطبیت ) است که شمال دستورهای ساده طبی است و دیگری کتاب( برالساعه)میباشد. رازی در علم کیمای هم سرآمد دانشمندان اسلامی است و یکی از کارهای مهم ا کشفت جوهر گوگرد و الکل می باشد .کتاب ( الاکبیر ) او درباره کیمیا نوشته شده و دیگری کتاب (التدبیر) اوست رازی در سال های آخر عمر به علت کار زیاد از نعمت بینائی محروم شد محل وفات او معلوم نیست بیورنی در گذشت او را در سال 313 ماه شعبان داسته تعداد تألیفات او بیش از 56 کتاب دد ساله میباشد . گویند رازی بر اثر بخار آزمایش متعددش ، به منظور یافتن ماده ای که مس را به طلا تبدیل کند به بیماری شدید چشم مبتلا شد و برای معالجه به نزد کمال (چشم پزشک ) رفت و آن طبیب برای معالجه پول زیادی خواست و آن گاه گفت که من قبل از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشکی است . از آن لحظه وی به فکر تحصیل پزشکی افتاد و به چنان درجه ای رسید که دنیای آن عصر بیاد ندارد .
ابن سینا ،ابو علیحسین بن عبدالله (370 – هـ .ق )