لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
انقلاب مشروطه
انقلاب چگونه آغاز شد؟
کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد و کشمکش میان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاریان جمعی از روشنفکران و علمای روحانی و اهل منبر، هر یک به جهتی خاص، به گروه مخالفان پیوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زیارتگاهها و بازار به تبلیغ و اشاعه اصول اداره جدید برخاستند. این حادثه مقدمه و پیش درآمد انقلاب بود.
انقلاب بر سر مظالم شاه و درباریان و وابستگی شاه قاجار به دربار روسیه پدید آمد و عنوان برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و تأسیس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطیل عمومی آغاز شد.
صدور فرمان مشروطیت
مردم و علما در 16 شوال سال 1323 ه. ق. به زاویه حضرت عبدالعظیم روی آوردند (هجرت صغری) و جنبش به مشهد، کرمان، فارس و جاهای دیگر سرایت کرد. شاه وعده عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانه را داد و سروصداها خوابید. اما نه تنها به قول خود عمل نکرد، بلکه تظاهر کنندگان را در فشار گذاشت و در نتیجه این عهد شکنی بر دامنه جنبش مردم افزوده شد و کار به زد و خورد کشید. سال بعد - در 23 جمادی الاول 1324 ه.ق. - بازارها بسته شد و علما به قم مهاجرت کردند (هجرت کبری) و عاقبت سه روز بعد، گروهی از مردم تهران در سفارت انگیس متحصن شدند.
نهضت به تبریز و اصفهان و شیراز هم بسط یافت. عین الدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله "با رویی نرم و دم گرم" به جای او آمد. علما به شهر برگشتند و شاه، که از هیجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی، مرکب از برگزیدگان ملت، تن داد.
حقیقت آنکه مظفرالدین شاه با همه بیکارگی و درماندگی مرد پاکدل و کم آزاری بود و خود از ته دل مشروطه را میخواست و آرزومند استقرار آن بود، اگر چه نه به کنه آن واقف بود و نه تهور اجرای آن را داشت. هر چه بود مشروطه را داد و از این نام خود را در تاریخ به نیکی مخلد ساخت.
مظفرالدین شاه هنگام افتتاح مجلس شورای ملی
با اعطای مشروطیت، بست نشینی موقوف گردید و روحانیان، که ایران را ترک کرده و عازم خاک عثمانی شده بودند، با استقبال باشکوهی مراجعت کردند.
مجلس یکم در 18 شعبان 1324 هـ. ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشایش یافت و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه (14 ذیقعده 1324 ه. ق.) پنجاه و یک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسید.
مظفرالدین شاه روز 24 ذیقعده 1324 ه.ق. درگذشت و محمدعلی میرزا در ماه ذیحجهً همان سال به جای پدر نشست.
محمد علی شاه
نسبت به پادشاه جدید سوءظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می گشت. وکلای آذربایجان، محمد علی شاه را از تبریز می شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس با دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت. علما و روحانیون تکیه گاه مردم بودند. انجمنهای ایالتی و ولایتی در تهران و شهرستانها پی در پی تشکیل می شد و هر روز تزاید می یافت؛ و وقتی در نیمه دوم سال 1324 ه.ق. شمار آنها به 140 یا بیشتر رسید، هر روز روزنامه ای پیدا می شد ولی غالب آنها مردم را به تندروی و آشوب تشویق می کردند. مجلس جوان و پر آرزو و بی حوصله بود، و دولت بر خود مغرور و اطرافیان بیکاره و نا آشنا و انواع تحریک از طرفین در کار. مجلس اول، با اینکه بهترین مجالس قانونگذاری ایران بود و قوانین نسبتا خوبی گذراند، چون در میان اعضای آن کسانی از روحانیون و بازرگانان وارد شده و بطور کلی نمایندگان اطلاع کافی از سیاست و اوضاع دنیا نداشتند و به ارزش و اهمیت انقلاب و نتایج آن درست پی نبرده بودند، چنان می پنداشتند که انقلاب وظیفه خود را به پایان داده است. این بود که به تدریج در مبارزه سستی کردند و محمد علی شاه با استفاده از این سستی و اهمال به هوس برانداختن مشروط افتاد.
از اواخر سال 1324 ه.ق. ارتجاع اولین آثار مخالف را نشان داد و شاه آشکارا به گردآوری و تجهیز نیرو پرداخت. اتابک، امین السلطان را، که یک ربع قرن بر ایران حکومت رانده و بعد از مشروطیت معزول شده بود و اکنون در اروپا میزیست، به ایران خواست و به صدارت نشاند و از امضای قانون اساسی سر باز زد.
در 21 ذیحجه 1324 ه.ق. مردم تبریز بازار را بستند و در انجمن و تلگرافخانه گرد آمدند و از بی اعتنایی دولت در امر مشروط شکایت کردند. چند روز بعد دستخط صریح صادر شد که شاه مشروطیت را قبول و به مقتضیات آن عمل خواهد کرد و بدین ترتیب آرامشی حاصل گردید.
با اینهمه شاه و اتابک همچنان با مشروط و آزادیخواهان دشمنی می ورزیدند و مخالفت خود را پنهان نمی داشتند. روز شنبه 21 رجب سال 1325 ه.ق. پاسی از شب گذشته، هنگامی که اتابک به اتفاق بهبهانی از مجلس بیرون می آمد، جوانی بنام عباس آقا از مردم آذربایجان با ششلول سه تیر بر او انداخت که هر سه تیر کارگر افتاد و جوان تیری نیز به خود زد و در دم جان سپرد.
در 29 شعبان متمم قانون اساسی، که مهمترین قسمت اصول قوانین مشروطیت بود، مشتمل بر 107 اصل تدوین و بر پنجاه و یک اصل قانون اساسی اضافه شد و با این اصول اساس مشروطیت تحکیم و حقوق ملت و سلطنت و قوای سه گانه مملکتی تفکیک و اصول مربوط به عدلیه و مالیه تعیین گردید.
اصالت نهضت مشروط خواهی
کسانی برآنند که مشروط ایران یک متاع کاملا انگلیسی بود که در بازار ایران رواج یافت. این اشخاص با استدلال به اینکه در جامعه آن روزی ایران موجبات تاریخی به اندازه کافی برای وقوع چنین حادثه شگرفی وجود نداشت، میخواهند سهم مردم ایران را در جنبش مشروط خواهی ناچیز و سران انقلاب را آلت بی اراده ای در دست سیاستمداران انگیسی جلوه دهند. این نظر پاک بیجاست و با فداکاریهای مردم ایران، به خصوص در دوره مشروطیت دوم پس از بمباران مجلس و تصویب مواد بسیار مترقی و مفید متمم قانون اساسی که در واقع "لقمه بیش از حوصله" بود، درست در نمی آید. این مواد مسلماً به نفع امپریالیسم انگلستان نبود. چنانکه بعدها به دست طبقه حاکمه از اجرای کامل آنها جلوگیری شد و همیشه ملت ایران خواستار استرداد این حقوقق ضایع شده بود.
در دسته بندیهای مذهبی و بست نشینی و تظاهر در مساجد و منابر و مطالبات پیشروان آزادی نشانهایی از کوششهای دیپلماسی انگلیس برای استفاده از نهضت مشروطیت ایران به چشم می خورد، اما به هر حال نمیتوان اراده انگلستان را عامل انقلاب مشروطه ایران دانست.
در آن روزگار مطامع امپریالیستها طوفانی در جهان بر پا کرده بود: روسه تزاری در صدد راه یافتن به خلیج فارس، معبر هند، بود و انگلستان می خواست مانع راه یافتن روسها به جنوب شود. دربار قاجاریه بیشتر تحت تاثیر و نفوذ روسیه بود. روسها می خواستند وضع موجود را نگه دارند و انگلیسها میل داشتند با تغییر وضع از قدرت آنها در ایران بکاهند و تا می توانند بر نفوذ خود بیفزایند. روسیه استبدادی طبعا نمی توانست با زمزمه آزادی در ایران موافق باشد و دربار استبدادی شرقی قاجاریه را برای اجرای مقاصد خود مناسبتر می دید و از طرف دیگر دیپلماسی انگلیس جنبش آزادیخواهی را دامن می زد. در نتیجه تزاریسم در جناح حمایت از طبقه حاکمه و امپریالیسم انگلستان به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
خلاصه کتاب: قیام و انقلاب مهدی ( ع ) از دیدگاه
می نویسد "این کتاب که مجموعا دو بخش غیر مرتبط با یکدیگر است ، بخش یکم آن با همین عنوان ابتدا به صورت مقالهای کوتاه و مختصر در یک نشریه دینی در تهران منتشر شد و سپس مطالبی بر آن افزوده شد و به صورتی که در چاپهای اول تا چهارم ملاحظه شده است در آمد . اما بخش دوم که عنوان " شهید " دارد ، تفصیل یافته یک سخنرانی در شب عاشورای سال 1393 هجری قمری در تهران است .
اندیشه پیروزی نهائی نیروی حق بر نیروی باطل، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدهآل و اجراء این ایده انسانی به وسیله شخصیتی عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی " مهدی " نامیده شده ، اندیشهای است که همه فرق ومذاهب اسلامی بدان مؤمن و معتقدند . زیرا این اندیشه ، به حسب اصل و ریشه ، قرآنی است .این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده ، و طرد عنصر بدبینینسبت به پایان کار بشر است ، که طبق بسیاری از نظریهها و فرضیههافوقالعاده تاریک است. انتظار فرج امیدو آرزوی تحقیق این نویدکلی جهانی انسانی ، در زبان روایات اسلامی "انتظار فرج" خوانده شده و افضل عبادات شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استنتاج میشود و آن اصل " حرمت یأس از روح الله " است. دو گونه انتظار انتظار فرج دو گونه است : انتظاریکه سازنده و نگهدارنده است ، به گونهای است که میتواند نوعی عبادت شمرده شود ، و انتظاری که گناه است و ویرانگر و نوعی " ابا حیگری " باید محسوب گردد. شخصیت و طبیعت جامعه ممکن است کسی تحولات تاریخی را یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی یعنیاموری که تحت قاعده و ضابطهای کلی در نمیآید بداند. نظریه دیگر این است که جامعه به نوبه خود ، مستقل از افراد ، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، تاریخ آن گاه موضوع تفکر و مایه عبرت و قابل درس آموزی استکه جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد . علیهذا برداشت داشتن ازتاریخ و تحولات آن، فرع بر مسأله طبیعت و شخصیت داشتن جامعه است. قرآن و تاریخ در این که قرآن مجید تاریخ را به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و یک موضوع تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت یاد میکند جای تردید نیست . قرآن کریم این گمان را که ارادهای گز افکار ، و مشیتی بی قاعده و بیحساب سرنوشتهای تاریخی را دگرگون میسازد به شدت نفی میکند و تصریحمینماید که قاعدهای ثابت و تغییر ناپذیر بر سرنوشتهای اقوام حاکم است. قرآن کریم ، نکته فوقالعاده آموزندهای در مورد سنتهای تاریخ یاد آوریمیکند و آن این که مردم میتوانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند. توجیه و تفسیر تکامل تاریخ توجیه تکامل تاریخ با دو شیوه مختلف صورت میگیرد . ما یکی از این دو شیوه را " ابزاری " و از نظری دیالکتیکی مینامیم . و شیوه دیگر را " انسانی " یا " فطری " میخوانیم . بینش دیالکتیکی یا ابزاری بینش دیالکتیکی طبیعت بر این اساس است که : اولا- طبیعت در حرکت و تکاپوی دائم است ، توقف ویکسانی در طبیعت وجود ندارد. ثانیا - هر جزء از اجزاء طبیعت تحت تأثیر سایر اجزاء طبیعت است و به نوبه خود در همه آنها مؤثر است . ثالثا- تضادها و کشمکشها پایه حرکتها است ، رابعا - جدال درونی اشیاء رو به تزاید است و شدت مییابد تا به اوج خود یعنی آخرین حد اختلاف و کشمکش میرسد و شیء یک سره به ضد خود تبدیل میشود )حالت تز). این مرحله نیز به نوبه خود ضد خویش را میپرورد(حالت آنتی تز) و پس از یک سلسله کشمکشها به نفی خود ، که نفی نفی مرحله اول است و به نحوی مساوی با اثبات است(حالت سنتز) منتهی میشود . طبیعت هدفدار نیست و کمال خود را جستجو نمیکند ، بلکه به سوی انهدام خویش تمایل دارد ، ولی چون آن انهدام نیز به نوبه خود به انهدام خویش تمایل دارد و هر نفی کننده به سوی نفی کننده خود گرایش دارد ، نفی نفی که نوعی ترکیب میان دو مرحله قبل از خود است صورت میگیرد و قهرا تکامل رخ میدهد . این است دیالکتیک طبیعت . تاریخ نیز جزئی از طبیعت است و ناچار - هر چند عناصر مشکلهاش انسانها هستند - چنین سرشت و سرنوشتی دارد . یعنی تاریخ یک جریان دائم و یک ارتباط متقابل میان انسان و طبیعت و انسان و اجتماع ، و یک صف آرائی و جدال دائم است. هسته اصلی این بینش دو چیز است : یکی این که اندیشه مانند واقعیت خارجی وضع دیالکتیکی دارد. یعنی اندیشه محکوم اصول چهارگانه فوق است . دیگر اینکه این مکتب تضاد را به صورت مراحل تز، آنتی تز و سنتزتعبیر میکند که به این ترتیب طبیعت و تاریخ همواره از میان اضداد عبور میکنند و تکامل ، جمع میان دو ضد است که یکی به دیگری تبدیل شده است . از آنچه گفتیم نتایج زیر گرفته می شود: الف- نو و کهنه در این منطق مفهوم نسلی ندارد ، بلکه صرفا مفهوم اقتصادی و طبقاتی دارد . طبقه کهن یعنی طبقه منتفع از وضع موجود و طبقه نو یعنی طبقه ناراضی از وضع موجود و طرفدار دگرگونی روبنای اجتماع است ب - مراحل تکاملی تاریخ به حکم این که یک رابطه طبیعی و منطقی آنها را به یکدیگر پیوسته است امکان جا به جا شدن ندارند ، هر حلقه از حلقات تاریخ جای مخصوص به خود دارد و قابل پیش و پس شدن نیست . ج - هر مرحله نیز به نوبه خود باید به اوج و کمال خود برسد تا به ضد خود تبدیل گردد و امر تکامل صورت گیرد . د - جهاد یعنی مبارزه نو با کهنه بهر حال مقدس است ، کهنه از آن جهت که از میان بردن وی جامعه را به سوی تکامل پیش میبرد ، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت که متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است . ه - هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید ، مشروع و مقدس است،از قبیل ایجاد نابسامانیها برای ایجاد نارضائیها و توسعه شکافها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزهها. و - متقابلا اصلاحات جزئی ، گامهای التیام بخش و تسکین آلام اجتماع ، خیانت و تخدیر و نارواست . بینش انسانی یا فطری بینش انسانی تاریخ نقطه مقابل بینش ابزاری است. بینش ابزاری انسان را در آغاز پیدایش یک ماده خام و کار و ابزار کار را شکل دهنده آن می داند یعنی انسان نه شخصیت بالفعل دارد و نه شخصیت بالقوه . ولی از نظر بینش انسانی و فطری ، هر چند انسان در آغاز پیدایش ، شخصیت انسانی بالفعل ندارد ، ولی بذر یک سلسله بینشها و یک سلسله گرایشها در نهاد او نهفته است .بر حسب این بینش ، تضاد درونی فردی میان جنبههای زمینی و جنبههای ماورائی انسان از ویژگیهای انسان است. نبرد درونی انسان ، خواه و ناخواه به نبرد میان گروههای انسانها کشیده میشود ، یعنی نبرد میان انسان کمال یافته و انسان منحط و حیوان صفت، به تعبیر قرآن : نبرد میان " جند الله " و " حزب الله " با " جند الشیطان " و " حزب الشیطان " . از بیان گذشته نتایج زیر گرفته میشود : الف - نبردهای پیشبرنده: نبردهای تاریخ دارای شکلها و ماهیتهای مختلف ، و معلول علل متفاوتی بوده است ، ولی نبردهای پیشبرنده که تاریخ و انسانیت را تکامل بخشیده نبرد میان انسان متعالی وابسته به عقیده و ایمان و ایدئولوژی با انسانبی مسلک خود خواه بوده است که آخرین مرحله آن" حکومت مهدی " می باشد. ب - تسلسل منطقی حلقات تاریخ آن چنانکه " ابزار گرایان " ابراز داشتهاند بیاساس است . ج - مشروعیت مبارزه و قداست آن ، مشروط به این نیست که حقوق فردی و یا ملی مورد تجاوز واقع شده باشد ،بلکه در همه زمینههائی که یکی از مقدسات بشر دچار مخاطره شده باشد مبارزه مقدس است . د –اصلاحات جزئی و تدریجی به هیچ وجه محکوم نیست بلکه آهنگ حرکت را تندتر و سریعتر می کند. ه - ایجاد نابسامانیها و تخریبها به منظور ایجاد بن بست و بحران که نظریه ابزاری تجویز می کند نا مشروع است. و - حرکت تاریخ ، تکاملی است ولی - بر خلاف نظریه ابزاری - سیر تکاملی تاریخ جبری و لایتخلف نیست . ز - سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و حکومت ایمان و ایدئولوژی بوده و هست . ح - جهاد و امر به معروف ماهیت انسانی دارد نه طبقاتی . ط - نیروی اقناع فکری ، یعنی نیروی برهان و استدلال اصالت دارد. ی - مثلث " تز – آنتی تز - سنتز " در شکل هگلی و مارکسیستی نه در طبیعت صدق میکند و نه در تاریخ . دو تلقی از انسان این دو نوع بینش درباره حرکت تکاملی تاریخ ، نتیجه دو نوع تلقی از انسان است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
انقلاب صنعتی
تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته می شود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید می کرد. در قرن نوزدهم گسترش صنعت به اروپا و آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانه ها کار و در شهرها زندگی می کردند.
شهر کارخانه ای شهرهایی که در اطراف کارخانه ها رشد کردند، اغلب کثیف و آلوده بودند .
1709م کارخانه دار بریتانیایی آقای، آبراهام داربی (Abraham Darby) با استفاده از زغال سنگ به جای چوب، روشی را برای تصفیه (استخراج) آهن از سنگ آهن ابداع می کند.
توماس نیوکامن انگلیسی (newcomen Thomas) اولین موتور بخار را برای بیرون کشیدن آب از معادن اختراع می کند.
جیمز هارگریوز (james hargreaves) نجار و نیز بافنده انگلیسی ماشین نخ ریسی را برای ریسیدن پارچه های پنبه های اختراع می کند. جیمز وات james watt، مهندس اسکاتلندی، موتور بخار پیشرفته ای را اختراع می کند که قادر است بطور موثری برای راندن ماشین ها بکار رود. در شهر کل بروگدال coalbrookdale انگلستان اولین پل آهنی ساخته می شود. ادموند کارت رایت Edmund Cartwright کشیش و مخترع انگلیسی به منظور بافت پارچه پنبه ای، نوعی ماشین بافندگی را معرفی می کند که با استفاده از نیروی محرکه سوختی کار می کند.
الی ویتنگ Eli whitney آمریکایی دستگاهی را برای جدا سازی فیبرهای کتانی از دانه ها و مواد زائد دیگر اختراع می کند.
اولین خط آهن عمومی بین شهرهای استاکتون Stockton و دارلینگتون darlington در شمال انگلستان افتتاح می شودو اولین خط آهن در آمریکا دو سال بعد مورد بهره برداری قرار می گیرد.
کشتی کانادایی رویال ویلیام royal William اولین کشتی بخاری است که اقیانوس اطلس را با نیروی محرکه خود می پیماید.
اختراع کوره آهن بوسیله «بسمر»، تولید انبوه فولاد را ممکن می سازد.
اولین چاه نفت در «تیتو سویل» در ایالت پنسیلوانیا حفر می گردد. نیروی بخار
ماشینهایی که با نیروی بخار به حرکت در می آمدند، در سالهای نخستین قرن نوزدهم میلادی، در کارخانه ها پدیدار شدند. یک مهندس اسکاتلندی به نام «جیمز نازمیت» چکش بخار را در سال 1839م اختراع کرد. این ماشین پر قدرت، می توانست با دقت فراوان به قطعات فولادی، ضربه وارد کند.
چکش بخار
نازمیت از بخار برای تامین نیروی این چکش استفاده کرد
اختراعات مختلف ـ مانند دستگاه نخ ریسی ـ تنها دلیل وقوع انقلاب صنعتی نبودند. این انقلاب همچنین به منبع جدید سوخت برای راه اندازی ماشینهای مختلف احتیاج داشت که این منبع جدید را در زغال سنگ یافتند و برای حمل کالا های تولیدی خود نیز به شبکه حمل و نقل بهتری احتیاج داشتند. در ابتدا، این حمل و نقل توسط کانالهائی صورت می گرفت که کالاهای سنگین را بوسیله نوعی کرجی ( قایق ) حمل می کردند. در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که کانالهایی وسیع ساخته شدند. و بعد از سال 1840 م از خط آهن نیز استفاده به عمل آمد. راه آهن
انگلستان اولین شبکه راه آهن در سال 1825م افتتاح شد، اما اغلب شبکه راه آهن در دهه 1840 ساخته شد. لکوموتیو بخار باعث ایجاد تحولی در سفر شد. مثلا، در سال 1750 چندین روز طول می کشید تا بتوان از لندن در انگلستان به ادینبورگ در اسکاتلند با سریع ترین وسایل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
انقلاب تکنولوژی
چکیده ـ در حال حاضر انقلاب تکنولوژی عمیقاً نحوه تفکر عمل و بسیاری از فرآیندهای کاری را در زندگی ما تغییر داده است. تحولات بزرگ جامعه بشری، ما را به سویی میکشاند که آموزش از راه دور امری اجتنابناپذیر خواهد شد و گاهاً میتوان در این عرصه فرصتهایی را یافت که نتیجه فرآیند اموزش را غنیتر نموده و چه بسا با در اختیار گرفتن امکانات کمک آموزشی دیداری و شنیداری پیشرفته در این نوع آموزش، ارائه دروس و مطالب را بسیار جذابتر کرد. در این مقاله با مروری بر بکارگیری مفهوم E-Learning در کلاس مجازی، مزایا و معایب و ویژگیهای بکارگیری این روش بیان گردیده است. در ادامه به ارائه اجزاء عمده و اصلی تشکیلدهنده یک کلاس مجازی پرداخته و سپس یک نمونة عملی شامل چند خصوصیت کلیدی پیادهسازی شدة چنین کلاسی از جمله ارسال و دریافت تصویر، صوت و ویدئو را تشریح خواهیم کرد. در این بخش مفاهیمی چون فشردهسازی، همزمانی و ... مدنظر قرار گرفته و مثال پیادهسازی شده در یک شبکه محلی تست شده است.
مقدمه
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) وجه تمایز بنیادین عصر ما با دوران گذشته است. تقسیمبندی دنیای حاضر به جوامع اطلاعاتی، جوامع صنعتی و جوامع سنتی با میزان بهرهگیری و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه مستقیم دارد. از طرفی میزان توسعه و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش مهمترین شاخص پیشرفت به شمار میرود. آموزش از راه دور سالها است که نهادینه شده و مفاهیم طراحی آموزش، نحوه ارائه، اجرا و ارزشیابی برنامههای آموزشی در آن کاملاً روشن گردیده است. با توسعه ICT در کشورها ارائه سرویسهای IT-Based رشد شتابانی گرفته و در این میان آموزش مجازی Virtual Education یا آموزش الکترونیکی (E-Learning) براهمیتترین عامل جهشهای علمی / پژوهشی ژ فرهنگی و در نتیجه تعمیق شکافهای رو به رشد میباشد. لذا، برای کاهش این فاصلهگذار به جامعه اطلاعاتی نه یک انتخاب بلکه یک اجبار است. گرچه گذار به جامعه اطلاعاتی مستلزم تغییرات بسیار گسترده در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و لزوم سیاستگذاری مجدد کلان میباشد ولی این تحول لزوماً یک آفت یا معضل نبوده و چالشهای منطقی دولتها در این گذار میتواند فرصتهای خوبی را ایجاد کند.
ترکیب آموزش از راه دور با اینترنت منجر به ابداع روش جدیدی از نحوه تدریس بنام یادگیری توسعه یافته یا فراگیر و E-Learning شده است. مفهوم یادگیری توسعه یافته در دانشگاههای مجازی و بر روی شبکههای رایانهای همانند اینترنت، LAN، و ... دیگر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی قابل اجرا بوده و رویکردهای جدیدی در طراحی آموزشی، ارائه، اجرا و ارزشیابی برنامههای آموزشی ایجاد کرده است. در سالهای اخیر موسسات فراوانی (به خصوص در آمریکا) اقدام به برگزاری دورههای علمی و فنی مبتنی بر روش E-Learning کردهاند که از نمونههای موفق و پایدار میتوان به دورههای تخصصی شرکتهای کامپیوتری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
انقلاب مشروطه و مقوله آزادی درایران
با همه ی خرده هائی که می توان به نهضت مشروطه خواهی داشت، در این که برای جامعة استبداد زده ایران، این نهضت نماد قدمی سترگ در راستای درستی بود تردیدی نیست. ای کاش رهبران نهضت اندکی هوشمندانه تر عمل می کردند و مستبدان حاکم نیز برمنافع دراز مدت خویش ادراک گسترده تر وعمیق تری داشتند و نهال نو پای مشروطه طلبی در ایران به بار می نشست. واقعیت تاریخی این است که این گونه نشد. اگر بخشی از این شکست نتیجة توطئه های نیروهای برون ساختاری باشد، نقش معاندان ایرانی را در این عدم توفیق نباید دست کم گرفت.
بطور کلی مشکل جامعة ایرانی ما در سالهای اولیه قرن بیستم، گذشته از وضعیت فلاک بار اقتصادی این بود که نه جامعه ای دینی بود و نه جامعه ای سکولار. در آن دوره ای که به مشروطیت منتهی می شود، نه قوانین مدون داشتیم و نه جامعه به باورهای دینی خود پای بندی نشان می داد. به گفتة بست نشینان سفارت انگلیس، « عمده مقصود ما تحصیل امنیت و اطمینان از آینده است که از مال و جان وشرف و عرض و ناموس خودمان در امان باشیم». مشروطه اگر چه کوششی برای جایگزینی حکومتی اختیاری با حکومتی قانونی بود ولی به دلایل گوناگون در این مهم موفق نشد. با این همه همین جا بگویم و بگذرم که در بسیاری از پژوهش هائی که در بارة این نهضت در دست داریم، خواننده با تصویر متفاوتی روبرو می شود که با واقعیت مشروطه به آن صورتی که به گمان من بود، هم خوان نیست. .
برای نمونه آقای دکتر آدمیت ادعا کرده است که « با ایجاد مشروطة پارلمانی حاکمیت به مجلس ملی تعلق گرفت و دستگاه مجلس در گردش بود. حقوق آزادی ( آزادی بیان و قلم و اجتماعات و انجمن های سیاسی و تظاهرات) شناخته شدند و قلمرو عملی داشتند. آزادی به آنجا رسید که « اعلان کشتن رئیس دولت را در روزنامه منتشر کردند، اما نه متعرض روزنامه نویس گشتند و نه انجمنی که آن اعلان به نام او انتشار یافت ».[i] از سوی دیگر، « مجلس که قطب اصلی سیاست ملی بود ، از سرشت طبقاتی اش عمده طبقات جامعه را در بر می گرفت »[ii]
در هر دو مورد این ادعاها پذیرفتنی نیستند. اگر چه شماری از مورخین ما با ارزیابی غیر مسئولانه و ناثواب خویش روزنامه های عصر مشروطه را بعنوان « فحش نامه » و یا روزنامه هائی کم مایه که« هنرشان در درشتگوئی و ناهنجار نویسی است » نفی می کنند[iii] ولی واقعیت این بود که این روزنامه ها « متعرض » فراوان داشتند و در موارد مکرر توقیف شدند. استاد دهخدا و سلطان العلمای خراسانی را حتی به مرگ تهدید کردند . در یکی از این دفعات که نشریه توقیف شد، « صوراسرافیل » از عموم برادران وطنی « که در موقع توقیف روزنامه اظهار همراهی فرموده اند کمال امتنان را حاصل نموده ....... ولی همانطور که کتبا و تلگرافا خدمت همه معروض داشته ایم چون حکم از مجلس مقدس شوری صادر شده بود و امر مجلس عجالتا در حکم قانون است مخالفت با آن با تقوای دورة آزادی مبانیت دارد و حب قانون و وطن خواهی راهی برای تشبثات مخالفان نمی گذارد ». بعلاوه و در همین راستا ، هنوزمُرکّب شمارة اول صوراسرافیل خشک نشده بود که سردبیرش به « دارالفنون » دعوت شد تا در بارة مندرجات شمارةاول « توضیحات » لازم را به عرض وزیر معارف دولت مشروطه برساند چون به قول آن وزیر « من دیروز رفتم بمجلس شورای ملی و در خصوص جریدة صوراسرافیل صحبت کردم وقرارشدشما را سیاست کنم». در همین نشست همان وزیر، صوراسرافیل را به توقیف تهدید می کند و دیری نمی گذرد که روزنامه توقیف می شود. « روح القدس » و « مساوات » هم از این محدودیت ها و توقیف ها در امان نبودند. به این داستان باز خواهم گشت.
در مورد دوم ، ادعای اینکه مجلس اول از نظر سرشت طبقاتی « عمده طبقات جامعه » را در بر می گرفت ، ادعای خنکی است که به دشواری می تواند جدی گرفته شود . گفتن دارد اما که منظور از « سرشت طبقاتی » کاملا روشن نیست ولی از دوحا ل خارج نیست. یا منظور ترکیب طبقاتی نمایندگان است و یا عملکرد طبقاتی آن نمایندگان. هر کدام که مورد نظر باشد این ادعا با واقعیت مجلس مشروطه درتناقض قرار می گیرد. این درست که انتخابات مجلس مشخصا « طبقاتی » بود ولی نه چنین بود و نه قرار بود چنین باشد و نه می توانست چنین باشد که همة طبقات را در بر بگیرد. تا آنجا که من دیده وخوانده ام هیچ یک از نمایندگان مجلس هم چنین ادعائی نکرده است. واقعیت این است که در حول و حوش مشروطه ، حدودا 80 در صد جمعیت ایران روستائیان بودند که در مجلس به هیچ شکل و صورتی حضور نداشتند. اگر چه این روزها مد شده است که تحلیل طبقاتی را بر نمی تابیم ولی عملکرد مجلس اول هم در این راستا به خوبی نشان دهندة جهت گیری طبقاتی آن بود. این را می دانیم که مجلس « پیشنهادهای جدید را در بستن مالیات مستقیم بر ملاکان نپذیرفت ». بعلاوه، « قضیه تعدیل سهم مالک و زارع نیز مطرح نگشت ». اگرچه شماری از مورخین ما الغای رسم تیول را یکی از بزرگترین دست آوردهای مجلس اول می دانند ولی به قول همین آقای آدمیت « سیاست مجلس در قضیه الغای رسم تیول و اصلاح وضع خالصجات هم تاثیری در میزان سهم زارع از محصول زمین نداشت. هیچکس نگفت که بیاییم و املاک تیول و خالصة دیوانی را به همان برزگران که آنجا به زراعت مشغول اند بسپاریم یا حداقل به خودآنان اجاره دهیم .» ایشان در یک کتاب دیگر خویش نوشت ، « اما در مسائل اساسی اجتماعی چون تعدیل مالکیت زمین زیر کشت ،یا افزایش سهم دهقان از محصول زمین قدمی بر نداشت. حتی گروه تند روان مجلس اشارة معقولی به آن مسائل نکردند. گوئی افسون مالکیت زبان مجلسیان را یکسره بسته بود. صدای نحیف احسن الدوله هم ندائی بود در برهوت » [ix]. زنان نیز در مجلس مشروطه حضور نداشتند و بهمین نحو شهر نشینان بی چیز. برای دفاع از مجلس و ترجیح دادن همین مشروطة نیم بند بر حکومت استبدادی اصلا لازم نیست تاریخ را بازسازی کنیم . با همة کمبودها و ضعف ها، وجود همان مجلس نشانة جهشی سترگ در زندگی سیاسی ایران استبداد زده بود. نه ضرورتی دارد که در خصوص آزادی های برآمده از نهضت مشروطه طلبی اغراق کنیم و نه نیازی که از مجلس