لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
هند اسرائیل ومناسبات استراتژیک ، معامله « فالکون »
پیشینه
مناسبات هند واسرائیل سابقه ای دیرینه دارد وبه روزهای اول استقلال این دو کشور دراواخرسال 1947 میلادی باز می گردد . جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند در سال 1950 ، اسراعیل را به رسمیت شناخت اما با عضویت این رژیم در سازمان ملل متحد مخالفت کرد ، این سیاست دوگانه هند دلایل خاص خود را در ارتباط با مسلمانان ودنیای عرب داشت وازطرف دیگر به موقعیت ممتاز اسرائیل نزد واشنگتن و لندن نظر داشت . نتیجه این سیاست دوگانه ، شکل گیری دو سیاست آشکار و پنهان در دهلی نو بود .
هند بعد از به رسمیت شناختن اسرائیل اجازه داد که این کشور کنسولگری خود را در بمبئی تأسیس کند ولی در توسعه مناسبات سیاسی از این حد جلوتر نرفت . یک علت مهم کنسولگری این سیاست ، دوستی شخصی جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند با جمال الناصر ، رئیس جمهور فقید مصر بود . اما رکود در مناسبات علنی باعث نشد که نوع دوم – توسعه پنهانی – توسعه نیابد . مناسبات پنهانی هند واسرائیل عمدتاً در سطح همکاری های نظامی وهسته ای بوده وتا سال 1992 که « ناراسیمها رائو » ، نخست وزیر اسبق هند این مناسبات را علنی کرد به صورت پنهان در حال توسعه بوده است .
به این ترتیب می توان مناسبات هند واسرائیل را از بعد تاریخی به آشکار در سطح سیاسی ودیپلماتیک وپنهان در سطح همکاری های نظامی – هسته ای تقسیم کرد . البته طرف هندی همواره تلاش کرده مناسبات با اسرائیل پنهان بماند و در صورت علنی شدن ، سعی کرده است از اهمیت آن این مناسبات تأکید داشته است . با این حال می توان سابقه نسبتاً روشنی از مناسبات هند واسرائیل درهر دو سطح آشکار و پنهان به دست آورد .
دیدگاه ها ونظریات
الف : مناسبات آشکار دیپلماتیک
چنان که اشاره شد در سال 1950 جواهر لعل نهرو اسرائیل را به رسمیت شناخت ، اما به دلیل ملاحظات هند نسبت به دنیای عرب و جهان اسلام این مناسبات تا سطح مبادله سفیر ارتقا نیافت . یک علت مهم رکود در مناسبات هند و اسرائیل ، موقعیت خاص هند به عنوان یک کشور عضو و بنیانگذار جنبش عدم تعهد بود . جنبش عدم تعهد در حقیقت تشکیلات سیاسی کشورهای در حال توسعه بود که می خواستند در مقابل قطب بندی مخرب قدرت جهانی بین دو بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق وغرب به رهبری آمریکا ، راه سومی را در پیش بگیرند . جنبش عدم تعهد با اتخاذ چنین خطمشی ای به طور طبیعی در مقابل استعمار خارجی ونژاد پرست بود . بنابراین برای هند که خود را مؤثر ترین عضو جنبش عدم تعهد می دانست ، توسعه مناسبات در شکل آشکار آن می توانست بر اعتبار جهانی ومنطقه ای اش لطمه بزند .
دلیل اصلی این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی وبه مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی به مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در همین واقعیت ساده نهفته است ، هند از یک طرف به دلیل عضویت در جنبش عدم تعهد مجبور بوده در مناسبات فلسطینیان واسرائیل از فلسطینیان حمایت علنی بکند ، ولی از طرف دیگر منافع امنیتی ونظامی هند ، نوعی همکاری پنهانی با اسرائیل را به وجود آورده است .
در این بین نیاز هند به دریافت نفت وسوخت مطمئن از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از اهمیت بالایی در موضع گیری های دوگانه هند برخوردار بوده است . همچنین حضور حدود یک میلیون کارگر هندی در کشورهای عرب منطقه که بنا به یک برآورد سالانه حدود 6 میلیارد از دستمزد خود را به اقتصاد هند تزریق می کنند ، عامل مهم دیگری در ملاحظات هند در ارتباط با غنی نکردن مناسبات خود با اسرائیل بوده است . [ 1 ]
به ویژه آن که این برداشت وجود داشته است که در صورت علنی شدن کامل مناسبات هند و اسراییل ، این ادعای هند که طرفدار فلسطینیان است به شدت زیر سوال برود . این وضعیت تا سال 1992 ادامه یافت ولی در این سال به دلایل متفاوت تری ، هند اقدام به علنی کردن مناسبات سیاسی با اسراییل کرد . از جمله این دلایل میتوان به فروپاشی بلوک شرق و بر هم خوردن نظم بین الملل و کنفرانس صلح مادرید بین اعراب و اسراییل اشاره کرد . واقعیت آن است که هند تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از متحدان نزدیک بلوک شرق بود . ان نزدیکی به خصوص از طرف حزب کنگره هند در دوره قدرت خانم ایندرا گاندی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود . سقوط اتحاد شوروی تاثیرات خاص خود را بر هند بر جای گذاشت . بدین معنا که از یک طرف باعث شد که حزب کنگره در مسیرنزول قدرت بیفتد و احزاب راست نظیر« بهاراتیا جاناتا» امکان رشد بیابند و از طرف دیگر هند را متوجه آسیب پذیری هایش ساخت و همین امر موجب گرایش هند به طرف اسراییل شد . یک تحلیلگر مسایل روابط هند و اسراییل همین موضوع را این چنین توضیح داده است :
« ... درسال 1992 تحولی جدید در روابط دو کشور ( هند واسرائیل ) به وجود آمد . سفارتخانه های دو طرف در تل آویو و دهلی نو آغاز به کار کرد . این دوره را باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
هند اسرائیل ومناسبات استراتژیک ، معامله « فالکون »
پیشینه
مناسبات هند واسرائیل سابقه ای دیرینه دارد وبه روزهای اول استقلال این دو کشور دراواخرسال 1947 میلادی باز می گردد . جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند در سال 1950 ، اسراعیل را به رسمیت شناخت اما با عضویت این رژیم در سازمان ملل متحد مخالفت کرد ، این سیاست دوگانه هند دلایل خاص خود را در ارتباط با مسلمانان ودنیای عرب داشت وازطرف دیگر به موقعیت ممتاز اسرائیل نزد واشنگتن و لندن نظر داشت . نتیجه این سیاست دوگانه ، شکل گیری دو سیاست آشکار و پنهان در دهلی نو بود .
هند بعد از به رسمیت شناختن اسرائیل اجازه داد که این کشور کنسولگری خود را در بمبئی تأسیس کند ولی در توسعه مناسبات سیاسی از این حد جلوتر نرفت . یک علت مهم کنسولگری این سیاست ، دوستی شخصی جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند با جمال الناصر ، رئیس جمهور فقید مصر بود . اما رکود در مناسبات علنی باعث نشد که نوع دوم – توسعه پنهانی – توسعه نیابد . مناسبات پنهانی هند واسرائیل عمدتاً در سطح همکاری های نظامی وهسته ای بوده وتا سال 1992 که « ناراسیمها رائو » ، نخست وزیر اسبق هند این مناسبات را علنی کرد به صورت پنهان در حال توسعه بوده است .
به این ترتیب می توان مناسبات هند واسرائیل را از بعد تاریخی به آشکار در سطح سیاسی ودیپلماتیک وپنهان در سطح همکاری های نظامی – هسته ای تقسیم کرد . البته طرف هندی همواره تلاش کرده مناسبات با اسرائیل پنهان بماند و در صورت علنی شدن ، سعی کرده است از اهمیت آن این مناسبات تأکید داشته است . با این حال می توان سابقه نسبتاً روشنی از مناسبات هند واسرائیل درهر دو سطح آشکار و پنهان به دست آورد .
دیدگاه ها ونظریات
الف : مناسبات آشکار دیپلماتیک
چنان که اشاره شد در سال 1950 جواهر لعل نهرو اسرائیل را به رسمیت شناخت ، اما به دلیل ملاحظات هند نسبت به دنیای عرب و جهان اسلام این مناسبات تا سطح مبادله سفیر ارتقا نیافت . یک علت مهم رکود در مناسبات هند و اسرائیل ، موقعیت خاص هند به عنوان یک کشور عضو و بنیانگذار جنبش عدم تعهد بود . جنبش عدم تعهد در حقیقت تشکیلات سیاسی کشورهای در حال توسعه بود که می خواستند در مقابل قطب بندی مخرب قدرت جهانی بین دو بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق وغرب به رهبری آمریکا ، راه سومی را در پیش بگیرند . جنبش عدم تعهد با اتخاذ چنین خطمشی ای به طور طبیعی در مقابل استعمار خارجی ونژاد پرست بود . بنابراین برای هند که خود را مؤثر ترین عضو جنبش عدم تعهد می دانست ، توسعه مناسبات در شکل آشکار آن می توانست بر اعتبار جهانی ومنطقه ای اش لطمه بزند .
دلیل اصلی این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی وبه مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی به مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در همین واقعیت ساده نهفته است ، هند از یک طرف به دلیل عضویت در جنبش عدم تعهد مجبور بوده در مناسبات فلسطینیان واسرائیل از فلسطینیان حمایت علنی بکند ، ولی از طرف دیگر منافع امنیتی ونظامی هند ، نوعی همکاری پنهانی با اسرائیل را به وجود آورده است .
در این بین نیاز هند به دریافت نفت وسوخت مطمئن از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از اهمیت بالایی در موضع گیری های دوگانه هند برخوردار بوده است . همچنین حضور حدود یک میلیون کارگر هندی در کشورهای عرب منطقه که بنا به یک برآورد سالانه حدود 6 میلیارد از دستمزد خود را به اقتصاد هند تزریق می کنند ، عامل مهم دیگری در ملاحظات هند در ارتباط با غنی نکردن مناسبات خود با اسرائیل بوده است . [ 1 ]
به ویژه آن که این برداشت وجود داشته است که در صورت علنی شدن کامل مناسبات هند و اسراییل ، این ادعای هند که طرفدار فلسطینیان است به شدت زیر سوال برود . این وضعیت تا سال 1992 ادامه یافت ولی در این سال به دلایل متفاوت تری ، هند اقدام به علنی کردن مناسبات سیاسی با اسراییل کرد . از جمله این دلایل میتوان به فروپاشی بلوک شرق و بر هم خوردن نظم بین الملل و کنفرانس صلح مادرید بین اعراب و اسراییل اشاره کرد . واقعیت آن است که هند تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از متحدان نزدیک بلوک شرق بود . ان نزدیکی به خصوص از طرف حزب کنگره هند در دوره قدرت خانم ایندرا گاندی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود . سقوط اتحاد شوروی تاثیرات خاص خود را بر هند بر جای گذاشت . بدین معنا که از یک طرف باعث شد که حزب کنگره در مسیرنزول قدرت بیفتد و احزاب راست نظیر« بهاراتیا جاناتا» امکان رشد بیابند و از طرف دیگر هند را متوجه آسیب پذیری هایش ساخت و همین امر موجب گرایش هند به طرف اسراییل شد . یک تحلیلگر مسایل روابط هند و اسراییل همین موضوع را این چنین توضیح داده است :
« ... درسال 1992 تحولی جدید در روابط دو کشور ( هند واسرائیل ) به وجود آمد . سفارتخانه های دو طرف در تل آویو و دهلی نو آغاز به کار کرد . این دوره را باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
هند اسرائیل ومناسبات استراتژیک ، معامله « فالکون »
پیشینه
مناسبات هند واسرائیل سابقه ای دیرینه دارد وبه روزهای اول استقلال این دو کشور دراواخرسال 1947 میلادی باز می گردد . جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند در سال 1950 ، اسراعیل را به رسمیت شناخت اما با عضویت این رژیم در سازمان ملل متحد مخالفت کرد ، این سیاست دوگانه هند دلایل خاص خود را در ارتباط با مسلمانان ودنیای عرب داشت وازطرف دیگر به موقعیت ممتاز اسرائیل نزد واشنگتن و لندن نظر داشت . نتیجه این سیاست دوگانه ، شکل گیری دو سیاست آشکار و پنهان در دهلی نو بود .
هند بعد از به رسمیت شناختن اسرائیل اجازه داد که این کشور کنسولگری خود را در بمبئی تأسیس کند ولی در توسعه مناسبات سیاسی از این حد جلوتر نرفت . یک علت مهم کنسولگری این سیاست ، دوستی شخصی جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند با جمال الناصر ، رئیس جمهور فقید مصر بود . اما رکود در مناسبات علنی باعث نشد که نوع دوم – توسعه پنهانی – توسعه نیابد . مناسبات پنهانی هند واسرائیل عمدتاً در سطح همکاری های نظامی وهسته ای بوده وتا سال 1992 که « ناراسیمها رائو » ، نخست وزیر اسبق هند این مناسبات را علنی کرد به صورت پنهان در حال توسعه بوده است .
به این ترتیب می توان مناسبات هند واسرائیل را از بعد تاریخی به آشکار در سطح سیاسی ودیپلماتیک وپنهان در سطح همکاری های نظامی – هسته ای تقسیم کرد . البته طرف هندی همواره تلاش کرده مناسبات با اسرائیل پنهان بماند و در صورت علنی شدن ، سعی کرده است از اهمیت آن این مناسبات تأکید داشته است . با این حال می توان سابقه نسبتاً روشنی از مناسبات هند واسرائیل درهر دو سطح آشکار و پنهان به دست آورد .
دیدگاه ها ونظریات
الف : مناسبات آشکار دیپلماتیک
چنان که اشاره شد در سال 1950 جواهر لعل نهرو اسرائیل را به رسمیت شناخت ، اما به دلیل ملاحظات هند نسبت به دنیای عرب و جهان اسلام این مناسبات تا سطح مبادله سفیر ارتقا نیافت . یک علت مهم رکود در مناسبات هند و اسرائیل ، موقعیت خاص هند به عنوان یک کشور عضو و بنیانگذار جنبش عدم تعهد بود . جنبش عدم تعهد در حقیقت تشکیلات سیاسی کشورهای در حال توسعه بود که می خواستند در مقابل قطب بندی مخرب قدرت جهانی بین دو بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق وغرب به رهبری آمریکا ، راه سومی را در پیش بگیرند . جنبش عدم تعهد با اتخاذ چنین خطمشی ای به طور طبیعی در مقابل استعمار خارجی ونژاد پرست بود . بنابراین برای هند که خود را مؤثر ترین عضو جنبش عدم تعهد می دانست ، توسعه مناسبات در شکل آشکار آن می توانست بر اعتبار جهانی ومنطقه ای اش لطمه بزند .
دلیل اصلی این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی وبه مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی به مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در همین واقعیت ساده نهفته است ، هند از یک طرف به دلیل عضویت در جنبش عدم تعهد مجبور بوده در مناسبات فلسطینیان واسرائیل از فلسطینیان حمایت علنی بکند ، ولی از طرف دیگر منافع امنیتی ونظامی هند ، نوعی همکاری پنهانی با اسرائیل را به وجود آورده است .
در این بین نیاز هند به دریافت نفت وسوخت مطمئن از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از اهمیت بالایی در موضع گیری های دوگانه هند برخوردار بوده است . همچنین حضور حدود یک میلیون کارگر هندی در کشورهای عرب منطقه که بنا به یک برآورد سالانه حدود 6 میلیارد از دستمزد خود را به اقتصاد هند تزریق می کنند ، عامل مهم دیگری در ملاحظات هند در ارتباط با غنی نکردن مناسبات خود با اسرائیل بوده است . [ 1 ]
به ویژه آن که این برداشت وجود داشته است که در صورت علنی شدن کامل مناسبات هند و اسراییل ، این ادعای هند که طرفدار فلسطینیان است به شدت زیر سوال برود . این وضعیت تا سال 1992 ادامه یافت ولی در این سال به دلایل متفاوت تری ، هند اقدام به علنی کردن مناسبات سیاسی با اسراییل کرد . از جمله این دلایل میتوان به فروپاشی بلوک شرق و بر هم خوردن نظم بین الملل و کنفرانس صلح مادرید بین اعراب و اسراییل اشاره کرد . واقعیت آن است که هند تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از متحدان نزدیک بلوک شرق بود . ان نزدیکی به خصوص از طرف حزب کنگره هند در دوره قدرت خانم ایندرا گاندی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود . سقوط اتحاد شوروی تاثیرات خاص خود را بر هند بر جای گذاشت . بدین معنا که از یک طرف باعث شد که حزب کنگره در مسیرنزول قدرت بیفتد و احزاب راست نظیر« بهاراتیا جاناتا» امکان رشد بیابند و از طرف دیگر هند را متوجه آسیب پذیری هایش ساخت و همین امر موجب گرایش هند به طرف اسراییل شد . یک تحلیلگر مسایل روابط هند و اسراییل همین موضوع را این چنین توضیح داده است :
« ... درسال 1992 تحولی جدید در روابط دو کشور ( هند واسرائیل ) به وجود آمد . سفارتخانه های دو طرف در تل آویو و دهلی نو آغاز به کار کرد . این دوره را باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
هند اسرائیل ومناسبات استراتژیک ، معامله « فالکون »
پیشینه
مناسبات هند واسرائیل سابقه ای دیرینه دارد وبه روزهای اول استقلال این دو کشور دراواخرسال 1947 میلادی باز می گردد . جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند در سال 1950 ، اسراعیل را به رسمیت شناخت اما با عضویت این رژیم در سازمان ملل متحد مخالفت کرد ، این سیاست دوگانه هند دلایل خاص خود را در ارتباط با مسلمانان ودنیای عرب داشت وازطرف دیگر به موقعیت ممتاز اسرائیل نزد واشنگتن و لندن نظر داشت . نتیجه این سیاست دوگانه ، شکل گیری دو سیاست آشکار و پنهان در دهلی نو بود .
هند بعد از به رسمیت شناختن اسرائیل اجازه داد که این کشور کنسولگری خود را در بمبئی تأسیس کند ولی در توسعه مناسبات سیاسی از این حد جلوتر نرفت . یک علت مهم کنسولگری این سیاست ، دوستی شخصی جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند با جمال الناصر ، رئیس جمهور فقید مصر بود . اما رکود در مناسبات علنی باعث نشد که نوع دوم – توسعه پنهانی – توسعه نیابد . مناسبات پنهانی هند واسرائیل عمدتاً در سطح همکاری های نظامی وهسته ای بوده وتا سال 1992 که « ناراسیمها رائو » ، نخست وزیر اسبق هند این مناسبات را علنی کرد به صورت پنهان در حال توسعه بوده است .
به این ترتیب می توان مناسبات هند واسرائیل را از بعد تاریخی به آشکار در سطح سیاسی ودیپلماتیک وپنهان در سطح همکاری های نظامی – هسته ای تقسیم کرد . البته طرف هندی همواره تلاش کرده مناسبات با اسرائیل پنهان بماند و در صورت علنی شدن ، سعی کرده است از اهمیت آن این مناسبات تأکید داشته است . با این حال می توان سابقه نسبتاً روشنی از مناسبات هند واسرائیل درهر دو سطح آشکار و پنهان به دست آورد .
دیدگاه ها ونظریات
الف : مناسبات آشکار دیپلماتیک
چنان که اشاره شد در سال 1950 جواهر لعل نهرو اسرائیل را به رسمیت شناخت ، اما به دلیل ملاحظات هند نسبت به دنیای عرب و جهان اسلام این مناسبات تا سطح مبادله سفیر ارتقا نیافت . یک علت مهم رکود در مناسبات هند و اسرائیل ، موقعیت خاص هند به عنوان یک کشور عضو و بنیانگذار جنبش عدم تعهد بود . جنبش عدم تعهد در حقیقت تشکیلات سیاسی کشورهای در حال توسعه بود که می خواستند در مقابل قطب بندی مخرب قدرت جهانی بین دو بلوک شرق به رهبری اتحاد شوروی سابق وغرب به رهبری آمریکا ، راه سومی را در پیش بگیرند . جنبش عدم تعهد با اتخاذ چنین خطمشی ای به طور طبیعی در مقابل استعمار خارجی ونژاد پرست بود . بنابراین برای هند که خود را مؤثر ترین عضو جنبش عدم تعهد می دانست ، توسعه مناسبات در شکل آشکار آن می توانست بر اعتبار جهانی ومنطقه ای اش لطمه بزند .
دلیل اصلی این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی وبه مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در این که مناسبات هند واسرائیل در طول زمانی نسبتاً طولانی به مدت چند دهه پنهانی توسعه یافته است ، در همین واقعیت ساده نهفته است ، هند از یک طرف به دلیل عضویت در جنبش عدم تعهد مجبور بوده در مناسبات فلسطینیان واسرائیل از فلسطینیان حمایت علنی بکند ، ولی از طرف دیگر منافع امنیتی ونظامی هند ، نوعی همکاری پنهانی با اسرائیل را به وجود آورده است .
در این بین نیاز هند به دریافت نفت وسوخت مطمئن از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از اهمیت بالایی در موضع گیری های دوگانه هند برخوردار بوده است . همچنین حضور حدود یک میلیون کارگر هندی در کشورهای عرب منطقه که بنا به یک برآورد سالانه حدود 6 میلیارد از دستمزد خود را به اقتصاد هند تزریق می کنند ، عامل مهم دیگری در ملاحظات هند در ارتباط با غنی نکردن مناسبات خود با اسرائیل بوده است . [ 1 ]
به ویژه آن که این برداشت وجود داشته است که در صورت علنی شدن کامل مناسبات هند و اسراییل ، این ادعای هند که طرفدار فلسطینیان است به شدت زیر سوال برود . این وضعیت تا سال 1992 ادامه یافت ولی در این سال به دلایل متفاوت تری ، هند اقدام به علنی کردن مناسبات سیاسی با اسراییل کرد . از جمله این دلایل میتوان به فروپاشی بلوک شرق و بر هم خوردن نظم بین الملل و کنفرانس صلح مادرید بین اعراب و اسراییل اشاره کرد . واقعیت آن است که هند تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی از متحدان نزدیک بلوک شرق بود . ان نزدیکی به خصوص از طرف حزب کنگره هند در دوره قدرت خانم ایندرا گاندی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود . سقوط اتحاد شوروی تاثیرات خاص خود را بر هند بر جای گذاشت . بدین معنا که از یک طرف باعث شد که حزب کنگره در مسیرنزول قدرت بیفتد و احزاب راست نظیر« بهاراتیا جاناتا» امکان رشد بیابند و از طرف دیگر هند را متوجه آسیب پذیری هایش ساخت و همین امر موجب گرایش هند به طرف اسراییل شد . یک تحلیلگر مسایل روابط هند و اسراییل همین موضوع را این چنین توضیح داده است :
« ... درسال 1992 تحولی جدید در روابط دو کشور ( هند واسرائیل ) به وجود آمد . سفارتخانه های دو طرف در تل آویو و دهلی نو آغاز به کار کرد . این دوره را باید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
در بین کشورهای خاورمیانه ، بی شک هیچ ارتشی به اندازه ارتش اسرائیل برای منطقه خطرناک نیست. این ارتش از نظر ابعاد کمی و کیفی به درجه ای از قدرت رسیده که برای مراقبت از کشوری در ابعاد هندوستان - با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت و 3 میلیون و 500 هزار کیلومتر مربع وسعت - کفایت می کند. این در حالی است که جمعیت سرزمین های اشغالی حدود 6 میلیون نفر و مساحت آن نزدیک به 20 هزار کیلومتر مربع است.
ارتش اسرائیل از نظر امکانات پیشرفته نظامی پس از کشورهای آمریکا ، روسیه ، چین و انگلیس ، پنجمین ارتش قدرتمند دنیاست. حمایت های بی حد و حصر در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و ... از اسرائیل ، این رژیم اشغالگر را ظاهرآ به قدرت برتر و شکست ناپذیر منطقه تبدیل کرده است. کشورها و سازمان های بزرگ به همراه شبکه گسترده صهیونیست ها ، از این رژیم جلعی حمایت می کنند.
ارتشی که طی 48 ساعت ، 4 برابر می شود
ارتش اسرائیل انبوهی از تانک ها ، نفربرها ، هواپیماها و موشک ها را در اختیار دارد. اما به علت کمی جمعیت ، از نیروی کافی و مناسب بی بهره است. تعداد نیروهای رسمی ارتش اسرائیل ، 120 هزار نفر است. این جمعیت ، معادل نیروهای یک ارتش متوسط منطقه است ؛ اما همین ارتش ، ظرف مدت 48 ساعت می تواند مبدل به ارتشی 600 هزار نفری شود.
اگر در اسرائیل ، در حال خرید از مغازه ای متوجه شدید که فروشنده یک ستوان توپخانه است و یا راننده تاکسی ، یک تک تیرانداز است تعجب نکنید. این افراد سالی
چند بار با معرفی خود به واحدهای نظامی «کادری» ، تمرین و آموزش دیده و دوباره کار خود را با لباس شخصی ادامه می دهند. در دنیا ، این سیستم تنها متعلق به سوئیس است که اصلآ ارتش ثابتی ندارد. اما اسرائیل علاوه بر این توانایی ، یک ارتش آماده نیز دارد.
بالاترین هزینه سرانه تسلیحاتی
اسرائیل بجز آنکه بالاترین بودجه نظامی خاورمیانه را (بعد از عربستان) دارد ، از هزینه نظامی بالایی نیز برخوردار است. درحالی که کشورهایی مانند ایران و ترکیه ، سرانه نظامی 78 و 126 دلاری در اختیار دارند (تقسیم بودجه نظامی به جمعیت) نگهداری ارتش اسرائیل برای هر شهروند اسرائیلی در سال ، 1698 دلار هزینه در بر دارد. این رقم حتی بسیار بالاتر از رقم های سرسام آور بودجه های اعراب خلیج فارس است که علی رغم جمعیت کم ، بدنبال خرید گرانترین تجهیزات برای ارتش خود هستند.
شکل و نوع سلاح هایی که در ارتش اسرائیل به کار می روند
یکی از عمده ترین کمک های ایالات متحده به اسرائیل ، کمک های تسلیحاتی است. به گونه ای که رژیم صهیونیستی ، همواره از جدیدترین جنگ افزارهای امریکایی سود برده است. این وضعیت در توپ های متحرک ، موشک اندازها ، موشک های هدایت شونده ، ضدهوایی ها ، هواپیماها ، بالگردها و ... به چشم می خورد. ایالات متحده ، بزرگترین تأمین کننده تسلیحاتی اسرائیل است. واشنگتن از بدو تشکیل رژیم
صهیونیستی ، راهبرد برتری نظامی این رژیم را به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای حفظ این رژیم غیرمتجانس برشمرده است.
ارتش اسرائیل از 161 هزار نیروی کادر دائم و 425 هزار نیروی ذخیره برخوردار است. اسرائیل به علت کمی جمعیت ، نمی تواند 30 درصد جمعیت خود را به عنوان ارتش فعال نگه دارد. بنابراین از 6 میلیون نفر جمعیت خود ، تنها به داشتن 161 هزار نیروی آماده بسنده کرده است. سایر افراد ارتش این کشور درحال آماده باش بوده و مشغول فعالیت های روزمره خود هستند.
نیروی زمینی
سیستم های تسلیحاتی و جنگ افزارهای آمریکایی ، به شکل گسترده ای توسط نیروی زمینی ارتش رزیم صهیونیستی به کار می رود. به نحوی که نیمی از تسلیحات مورد استفاده در نیروی زمینی ارتش اسرائیل ، آمریکایی است. علاوه بر این ، باید از سایت موشک های تاکتیکی ، سیستم موشک های هدایت شونده ضدتانک ، هواپیما و دستگاه های مراقبت بسیار پیشرفته آمریکایی نیز نام برد.
ارتش اسرائیل ثابت کرده است که حداکثر برای 14 روز توان جنگیدن مداوم را دارد و طولانی شدن جنگ ، به زیان این رژیم تمام خواهد شد. به دلیل اینکه بسیاری از عملیات های اعجاب آور نظامی اسرائیل ، توسط نیروی هوایی این رژیم صورت گرفته است ، از چشم بسیاری از مردم و حتی کارشناسان ، توان نیروی زمینی اسرائیل دستکم گرفته شده است. حال آنکه این ارتش ، یکی از مکانیزه ترین ارتش های جهان است.
اسرائیل 4200 دستگاه تانک و 6100 دستگاه نفربر زرهی در اختیار دارد که با استفاده از آنها ، به راحتی قادر است صدها هزار سرباز را در کمتر از 48 ساعت منتقل کند. توان قابل ملاحظه زرهی اسرائیل ، به این رژیم اجازه می دهد که در حملات برق آسای خود ، توفیق قابل توجهی داشته باشد. (نفوذ آریل شارون در سال 1973 میلادی به قلب خطوط دفاعی مصر ، به همیل دلیل بود.)
1. لشکر گولانی
لشکر گولانی ، از زبده ترین نیروهای نظامی دنیا - بعد از نیروی ویژه کماندویی آمریکا - هستند. شرایط ویژه بدنی و آموزش های طاقت فرسا ، شرایطی آرمانی و مثال زدنی برای این کماندوها ساخته است. نام گولانی ، لرزه بر اندام سایر نیروهای اسرائیلی می اندازد. چه رسد به ارتش های منطقه. اما همین نیروی زبده و آموزش دیده ، در جنگ 33 روزه از نیروهای حزب الله لبنان شکست سخت و مفتضحانه ای خوردند. به طوری که در جنوب لبنان ، نتوانستند حتی یک متر هم پیشروی کنند و در انتها با برجای گذاشتن تلفات زیاد و جا گذاشتن تجهیزات و امکانات خود ، فرار را بر قرار ترجیح دادند.
2. نیروی زرهی
ستون فقرات نیروی زمینی ، یگان زرهی است. یگان زرهی اسرائیل ، به دلیل در اختیار داشتن پیشرفته ترین تانک آمریکایی (مرکاوا) ، قدرت ویرانگری دارد.
تانک مرکاوا