لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
استفاده های ازGPS در کشاورزی مدرن و پایدار:
امروزه پیشرفت های که در علوم مختلف صورت گرفته است باعث شده تا عدم استفاده از سیستم های ماهواره ای به امری غیر واقعی مبدل گردد. خصوصا در زمینه های کشاورزی که با توجه به وسعت، شیوه و ارزش کار استفاده از این سیستم ها میتواند بسیارس از مشکلات را از پیش رو بردارد.
به عنوان مثال برای تقسیم اراضی میتوان از GPS کمک گرفت.
دیگر موارد استفاده از GPS عبارتند از:
1)توان حریم گذاری برای مناطق تحط الحفظ
2)تعیین دقیق نقطه ها برای سم پاشی هوایی
3)تعیین میزان شیب ها برای انتقال اب به مزارع
4)امکان تعیین دقیق مقدار مساحت کشت شده از یک محصول
5)پیدا کردن راحت مسیر ها برای کارشناسان در بازدید ها
6)امکان ارزیابی عرض و طول رودخانه ها و برسی میزان خاکشوبی و رسوب گذاری
7)امکان جهت یابی در نقاط دور افتاده و دور از دسترس در مواقعی که امکانات از دست رفته
8)تهیه نقطه ها و نقشه های هوشمندانه از پیش تعیین شده برای ها ی که نمونه برداری در سطح وسیع انجام میگیرد .
ارزیابی روش های جدید در بهبود توزیع چرای دام های اهلی با بکارگیری تکنولوژی های GIS و GPS
غالب روشهای مدیریتی که امروزه برای افزایش یکنواختی چرا استفاده می شود در طی ۴۰ سال مطالعه بدست آمده است.توسعه آبی،گله داری،نمک پاشی و حصارکشی برای اصلاح توزیع چرای دامهای اهلی در مراتع خصوصی و دولتی موفقیت آمیز بوده است.
چرای بیش ازحد دام نتیجه توزیع غیر یکنواخت چرا می باشد.در مراتع پهناور گاوها اراضی را که هموار و نزدیک به آب باشند را به اراضی ناهموار و دور از آب ترجیح می دهند . گاوها غالباً مناطق پست وهموار را به مناطق مرتفع ترجیح می دهند و مدت زمان بیشتری را در این مناطق می گذرانند .چرای متمرکز در مناطق مرتفع ممکن است موجب کاهش پوشش گیاهی ، نفوذ آب ، نگهداری آب و موجب افزایش فرسایش خاک شود.دامداران و مرتعداران بایستی واریانس فاصله ای چرا کردن را به اندازه کافی بررسی کنند تا اثرات چرای دام ها را ارزیابی کنند و بایستی اعمال مدیریتی مناسبی را تعیین کنند تا منابع مرتبط اصلاح شود.
غالب روشهای مدیریتی که امروزه برای افزایش یکنواختی چرا استفاده می شود در طی ۴۰ سال مطالعه بدست آمده است.توسعه آبی،گله داری،نمک پاشی و حصارکشی برای اصلاح توزیع چرای دامهای اهلی در مراتع خصوصی و دولتی موفقیت آمیز بوده است.معمولاً توسعه های آبی و حصارکشی به سرمایه های زیادی نیازمندست.مرتعداران اغلب برای پیش بینی اثرات این اصلاحات مرتعی بر روی توزیع دام مشکل دارند که این موضوع مانعی برای آنالیزهای سودمند خواهد شد. بنابراین مرتعداران برای توسعه آبی و حصارکشی بی میل هستند. روشهای دیگر بهبود توزیع مانند گله داری به زحمت زیادی نیازمندست. مدلهای ظاهر سازی پیشگویانه به مرتعداران کمک می کند تا ببینند آیا اعمال مدیریتی ( مانند توسعه آبی و گله داری) اثرات ارزشمندی را در موفقیت آنها دارد یا نه.
نژاد گاوی که در کوههای بلند فرانسه پرورش می یابد نسبت به نژادی که در اراضی هموار انگلستان زندگی می کند عادت بیشتری به مراتعی با دامنه های ناهموار دارند تا دامنه های هموار و صاف (نژاد هرفورد). بنابراین با بکار گیری نژادهای گاوی که در مناطق کوهستانی پرورش می یابند می توانیم توزیع چرایی را بهبود بخشیم.در داخل یک نژاد نیز حیوانات الگوهای چرایی متنوعی دارند.
گاوها بر اساس الگوهای چرایی به دو گروه تقسیم شده اند که گروه اول از تپه ها بالا می رفتند و گروه دوم پایین تپه می ماندند. گروه اول به سراشیبی های تند و بلندی های مرتفع عادت داشتند و گروه دوم به سراشیبی های ملایم نزدیک آب عادت داشتند. این گروهها در وضعیتهای مشابهی مشاهده می شدند اما جداگانه می چریدند.مصرف علوفه و الگوهای حرکتی آنها در یک بررسی سه ساله مورد مقایسه قرار گرفت.در صورتیکه از تپه بالا رونده ها نسبت به ساکنین پایین تپه چرای یکنواخت تری را در مراتع داشته باشند، دامداران گروه اول را برای مراتع ناهموار انتخاب می کنند تا اینکه آنها مراتع هموار را انتخاب کنند و منابع مربوط به چرای متمرکز را در مناطق مشخصی قرار داده و آنها را به حداقل می رسانند. در دومین بررسی ، برای جلب توجه گاو به مراتع منابعی را که خوشخوراکی بالایی داشتند را در سراشیبی اراضی ناهموار قرار دادند. اندازه گیری های مصرف علوفه و الگوهای چرایی نشان می دادند که چرا کردن در فاصله ۶۶۰ یاردی (۶۰۰ متری) منابع افزایش یافت.در اراضی مشابهی که منابع کنترل شده ای مانند مثال بالا نداشتند، چرا کردن در کمترین حالت بود. مکانهای استراتژیکی که شامل منابعی مملو از ملاسهای کم رطوبت بوده است که به مرتعداران امکان تعدیل الگوهای چرایی گاو و کاهش چرای غیر یکنواخت را می دهد .
روش های ابداعی و ارزشمندی برای بهبود توزیع چرایی دام ها مورد نیاز است . براساس حیواناتی که مایل به چرا در فواصل دورتر از آب ، چرا در اراضی شیب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
استفادهازموسیقیدرقرائتقرآن
/
قرائت قرآن، یک فن یا به بیانی جامعتر یک هنر است؛ شاید بتوان گفت نقطه اوج تلاقی هنر و مذهب و برای آنکه بشود از آن لذت برد، باید کمی دربارهاش دانست. در واقع فراگیری فنون موسیقی آوازی، پیشوازی است برای فراگیری تلاوت رنگارنگ قرآن.
از یک نظر، قرآن لحنی موسیقایی است و از نظری دیگر، الحان موسیقی در ذات آیات قرآنی و حتی واژگان آن نهفته است که خودبهخود ما را وادار میکند آن را آهنگین و با وزن بخوانیم.
آنچه در این سالها از قرائت قاریان ایرانی شاهد بودهایم تقلید بوده است و بس. همواره قاریانی پرورش داده میشوند که کمتر به موسیقی و مبانی آن آشنایی دارند و با آهنگهای نامناسب و نغمههای ناموزون قرائت میکنند و این اعجاز بیان الهی را با شیوههای تقلیدی و ناپسند عرضه میدارند.
اینکه شیوههای امروزی در قرائت قرآن از کجا آمده، چه ربطی به هنر موسیقی دارد، چه کسانی در پیشرفتش مؤثر بودهاند و ما ایرانیها که هم در موسیقی، سابقه درخشانی داریم و هم در علوم قرآنی، چه نقشی در اعتلای این هنر داریم و جایمان در این عرصه کجاست، خود موضوعاتی قابل تأمل و بحثاند.
پرداختن به این سؤال که اساساً موسیقی دستگاهی ایران در تلاوت قرآن به کار گرفته میشود یا نه، قبل از همه پرسشها، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه آنکه تا کنون به این مقوله مهم پرداخته نشده است.
مشروعیت هنر قرائت
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، به نام «بابالقرآن» یا «کتابالقرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سورهها و نکات دیگر مطرح شده است. اما یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است.
محدثان بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرمودهاند: «قرآن را با صوت زیبا تا آن حدی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.»
بسیاری تصور میکنند که قرائت و تلاوت قرآن تنها آن چیزی است که شنیدهاند و فقط و فقط باید در این خصوص از تلاوت قاریان عربزبان تقلید کرد و به همین هم بسنده میکنند. اما برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز میدانند. مثلاً یکی از گوشههای دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار میبرند.
با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا و ترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، میباشد. نظر بسیاری از فقها در مورد قرائت قرآن، طبق دستگاه موسیقایی، این است که در اخبار وارده نسبت به قرائت قرآن، با صدای خوب تأکید شده است؛ و از حضرت امام باقر (ع) نقل شده: «رجع بالقرآن صوتک، فان الله عزوجل یحب الصوت الحسن یرجع فیه ترجیعا» یعنی قرآن را با گرداندن صدا در حلق بخوان؛ زیرا خداوند صدای خوب را دوست دارد.
بنابراین باید قرآن با صدای مهذب مناسب معنویت و هدایت قلوب خوانده شود، نه با صداهای مناسب با مجالس لهو؛ و برای یاد گرفتن تنظیم صدا و پیداکردن صوت یا نت مناسب اگر از آلات تنظیم صدا استفاده شود مانعی ندارد؛ ولی نواختن آلات در وقت خواندن قرآن (نظیر نواختن موسیقی درسرودهای معمولی) ممکن است بیاحترامی به شأن قرآن تلقی شود.
موسیقی شرقی و ویژگیهای آن
وجه تمایز موسیقی شرقی نسبت به موسیقی غربی وجود پردههایی1 است که موسیقی غربی به طور کل از وجود این فواصل بیبهره است. فواصلی که در موسیقی شرقی استفاده میشود فاصله یک پرده (پرده کامل)، نیمپرده و ربعپرده (4/3 پرده)است در صورتی که موسیقی غربی از فاصله ربع پرده استفاده نمیکند. همین موضوع دامنه و تنوع بسیاری را برای موسیقی شرقی ایجاد کرده و بر همین اساس در موسیقی ایرانی، عربی و ترکی دستگاهها و مقامهای بسیاری وجود دارند، اما در موسیقی غربی چنین نیست.
نفوذ موسیقی کلاسهشده غربی در ممالک شرقی بهخصوص در دو سده اخیر دانشمندان و موسیقیدانان شرقی را بر آن داشت که نظم خاصی برای مقامهای خود بدهند و در نتیجه یک گام پایهای برای موسیقی خود بیابند و پس از آن بود که برای مقامهای شرقی گام ثابتی مشخص شد.
دستگاههای موسیقی ایران و مقامهای موسیقی عرب
هفت دستگاه و پنج آواز حاصل فواصل و گامهای متفاوت در موسیقی ایرانی است. بسیاری از گوشهها نیز در این آوازها و دستگاهها قرار میگیرند. ماهور، شور، سهگاه، چهارگاه، راست و پنجگاه، همایون و نوا، هفت دستگاه و بیات اصفهان، افشاری، ابوعطا، دشتی و بیات ترک آوازهای موسیقی ایرانی را شکل میدهند. همانطور که گفته شد ربعپرده در موسیقی ما نقشی مهم ایفا میکند و موجبات فراهم آمدن گوشهها و دستگاههایی با رنگ و فضای متنوع را فراهم میآورد.
مقام راست، بیات، صبا، سهگاه، عجم، نهاوند، کرد، حجاز مقامهای عربی را تشکیل میدهند که هر یک از این مقامها در دل خود دارای مقامهای فرعی نیز هستند؛ مطابق با آنچه در موسیقی ایرانی نسبت به دستگاهها و گوشهها اتفاق میافتد.
وجه تشابه موسیقی عربی و ایرانی
عقیده اکثر مورخان بر این است که منشأ موسیقی عرب، آهنگها و ترانههای ایرانی بوده. اکثر خوانندگان و نوازندگان مشهور عرب در قرون اول هجری، توسط خنیاگران و نوازندگان پارسیتبار تعلیم یافته یا اینکه خود اصالتاً ایرانی بودهاند.
آنان از الحان و آهنگهایی که قابلیت تطبیق و تلفیق با اشعار عربی را داشت، در سرودها و آوازهای خود استفاده کردند و پس از مدتی موسیقی عرب با تکیه بر همین دانستهها، که رفتهرفته رو به تکامل میرفت، شکل گرفت.
به عنوان مثال در موسیقی ایرانی (و شرق) فاصله هشتم یا «هنگام»2 را به هشت گاه تقسیم میکردند. بعد از حمله اعراب به ایران در صدر اسلام و همچنین در دوران سلطنت عثمانی، این فواصل و پردهها به طور کامل به کشورهای عربی و اسلامی منتقل گردید و تا کنون نیز همان فواصل و پردهها با نامهای ایرانی (اکثراً) در فرهنگ موسیقی این کشورها به چشم میخورد.
پرداختن به این موضوع که عربها تداخلات و تصرفاتی در این مقامها داشتهاند بحثهای تاریخی و فرهنگی است که در این فرصت نمیگنجد و فقط به ذکر همین نکته مهم بسته میکنیم که مطمئناً دخل و تصرفاتی در موسیقی ایرانی توسط عربها صورت پذیرفته است.
با وجود شواهد و دلایل بسیار زیاد به جرئت میتوان ادعا کرد که این اسلوب و روش موسیقی ایران بوده که به کشورهای عربی منتقل شده و اگر موسیقی بدوی و یا قومی در این کشورها نیز بوده یا در این فواصل وجود داشته و یا اینکه از بین رفته است. بنابراین در حال حاضر موسیقی عربی که موجودیت مستقل از موسیقی ایرانی و غرب داشته باشد وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارزیابی ریسک پل با استفاده از روش ترکیبی AHP/DEA
چکیده
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تنها می تواند تعداد بسیار محدودی از گزینه های تصمیم گیری را مقایسه نماید. وقتی که صدها یا هزاران گزینه برای مقایسه وجود داشته باشد، روش مقایسه دو به دو، بدون شک عملی نخواهد بود. در این مقاله، روش ترکیبی AHP/DEA را برای تسهیل ارزیابی ریسک صدها یا هزاران سازه پل، که در مورد آنها مقایسه دو به دو غیر ممکن است، پیشنهاد می کنیم.
1- مقدمه
ارزیابی ریسک پل غالباً برای تعیین اولویت سازه های پل جهت محافظت از پل استفاده می شود و در اصل، یک مسأله تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) است که مستلزم چند معیار ارزیابی از قبیل ایمنی، عملکرد، تحمل پذیری و ... می باشد.
بنابراین، روشهای MCDM می توانند برای ارزیابی ریسک پلها مورد استفاده قرار گیرند.
در میان روشهای MCDM، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بطور خاص برای مدلسازی معیارهای کیفی مناسب است و کاربرد زیادی در موارد گوناگون نظیر انتخاب، ارزیابی، برنامه ریزی و توسعه، تصمیم گیری، پیش بینی و غیره دارد.
لیکن، به دلیل آنکه صدها یا هزاران سازه پل باید در یک زمان ارزیابی و اولویت بندی گردند و روش AHP تنها قادر به مقایسه تعداد بسیار محدودی از گزینه های تصمیم گیری است، بنابراین در چنین شرایطی، روش مقایسه دوبدو، بدون شک عملی نخواهد بود. برای غلبه بر این مشکل، ما روش AHP را با روش تحلیل پوشش داده ها (DEA) ترکیب کرده و یک روش ترکیبی AHP/DEA برای ارزیابی ریسک پلها ارائه می نماییم.
این مقاله بصورت زیر سازماندهی شده است: در بخش 2، روش ترکیبی AHP/DEA را برای مسائل MCDM دارای گزینه های بسیار زیاد تصمیم گیری ، معرفی می نماییم. در بخش3، کاربرد روش ترکیبی AHP/DEA برای ارزیابی ریسک پلها را ارائه می دهیم که در آن، 20 سازه پل برای محافظت از پل اولویت بندی می شوند. نتایج تحقیقات نیز در بخش 4 ارائه می گردند.
2- روش ترکیبی AHP/DEA
ایده ترکیب دو روش DEA , AHP جدید نیست. تلاشهای بسیاری برای یکپارچه ساختن این دو روش در کاربردهای واقعی انجام گرفته است. لیکن هیچیک از آنها نمی توانند برای ارزیابی ریسک پلها به کار روند، زیرا صدها یا هزاران سازه پل باید برای محافظت از آنان ارزیابی و اولویت بندی شوند و مقایسه دوبدو برای بسیاری از سازه های پل قطعاً غیر ممکن است. برای حل این مشکل، یک روش ترکیبی AHP/DEA برای ارزیابی ریسک پلها ارائه می نماییم که قادر به پردازش تعداد زیاد سازه های پل یا گزینه های تصمیم گیری باشد.
یک مسأله MCDM عمومی M معیاره با معیارهای n,C1,…,Cm گزینه تصمیم گیری بصورت A1,……,AN و وزن معیارهای W1,…,WM را که توسط روش AHP تعیین شده اند، در نظر بگیرید. برای n گزینه تصمیم گیری، تشکیل ماتریس مقایسه ای دوبدو با توجه به هر معیار، وقتی که تعداد گزینه های تصمیم گیری از 15 بیشتر شود، غیر ممکن است.
از یک سو، تعداد زیاد مقایسه های دوبدو، کار سنگینی بر دوش افراد متخصص می گذارد و از سوی دیگر، مقایسات بسیار زیاد، به آسانی منجر به بروز تناقض در قضاوت و ناسازگاری می شوند.
3- کاربرد در ارزیابی ریسک پلها
تخمین زده می شود که در حدود 000و160 پل در انگلستان وجود دارند. بودجه سالیانه محدود برای تعمیر و نگهداری پلها، مارا وادار می سازد تا یک طرح مهم برای انتخاب و زمان بندی محافظت از سازه های پلها ارائه دهیم.
3-1- انتخاب معیارهای ارزیابی و تعیین وزن آنها
بر طبق آژانس آزادراههای بریتانیا، اولویت محافظت سازه های پلها توسط ریسک آنها تعیین می شود که این ریسک ها بر مبنای چهار معیار تصمیم گیری: ایمن، عملکرد، پایداری و محیط زیست، ارزیابی می گردند. به عنوان مثال ، 20 سازه پل در اینجا در نظر گرفته شده که در شکل 1 نشان داده شده اند.
شکل 1- ساختار سلسله مراتبی برای ارزیابی ریسک پل
وزن معیارها با استفاده از ماتریس مقایسه ای دوبدو بصورت زیر فرض می شوند:
مقدار ویژه ماتریس فوق و بردار وزنی معیارهای نرمال شده عبارت است از :
W=(0.9829, 0.2720, 0.1570, 0.0882)T
3-2- تعریف درجات ارزیابی و بدست آوردن داده های ارزیابی
مجموعه درجات ارزیابی برای چهار معیار توسط آژانس بزرگراههای بریتانیا به شرح زیر تعریف شده است :
G={هیچ، کم، متوسط، زیاد}={H,M,L,N}
برای سادگی ، ما برای تمام چهار معیار این مثال، از مجموعه درجات ارزیابی فوق استفاده می کنیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
استفاده عراق از جنگ افزارهای شیمیایی در جنگ علیه ایران دارای سه دوره می باشد.
دوره اول نیروهای عراقی به طور پراکنده برای درهم شکستن مقاومت های پراکنده نیروهای ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل کشور از سلاح های شیمیایی استفاده کردند.
نوع عوامل شیمیایی مورد استفاده در این دوره گازهای ساده ای همچون گاز اشک آور با نام علمی « اورتو کلرو بنز یلید این مالو نو نیتریل » یا « سی اس » و گازهای موسوم به « باران زرد » بودکه نوعی علف کش به حساب می آید.
این گازها از نظرعملیاتی پایداری در محیط و اثر بخشی نظامی بسیار ضعیف بودند. به طوری که گاهی اوقات نیروهای ایران متوجه قرار گرفتن در معرض این گونه حملات نمی شوند. به این علت نیز تلفات نیروهای ایران در این دوره با وجود فقدان هرگونه تجهیزات حفاظتی و خنثی سازی از ده شهید و یک یا دو مجروح تجاوز نمی کند.
این دوره از آغاز تهاجم برق آسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور 1359 تا پایان آزادسازی مناطق اشغالی به ویژه آزادی خرمشهر در سوم خرداد 1361 که بزرگترین اشغالگری ارتش عراق بود را شامل می شود.
دوره دوم از تیرماه سال 1361 و عملیات رمضان که نخستین عملیات نفوذی نیروهای ایران به داخل خاک عراق بود شروع شد تا پایان سال 1365 و عملیات های کربلای 4 و 5 ادامه یافت .
در این دوره عراق از جنگ افزارهای شیمیایی به عنوان سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن از عملیات های تهاجمی ایران جلوگیری نماید.
در این دوره ارتش عراق بیش از 230 بار مواضع نیروها مراکز پشتیبانی و تدارکاتی شهرها و روستاها را هدف حملات شیمیایی قرار داد . اقدامی که حدود 44 هزار نفر کشته و مجروح در پی داشت .
با گذشت نزدیک به دو ماه از آزادسازی خرمشهر وعقب نشینی اجباری نیروهای عراق به پشت مرزهای بین المللی آشکار شد که مجامع بین المللی به تامین حقوق ایران که عبارت بودند از تعیین متجاوز تنبیه او و جبران خسارات جنگی تمایلی ندارند جمهوری اسلامی برای استیفای حقوق خود تعقیب متجاوز را در خاکش جز برنامه های خود قرار داد.
بنابراین 23 تیرماه سال 1361 اولین عملیات که « رمضان » نام دارد طراحی و اجرا شد که هدف از آن آزادسازی بصره بود.
در این عملیات عراق علیه نیروهای پیاده ایران که فاقد تجهیزات حفاظتی بودند گازهای اشک آور و تهوع آور استفاده کرد. این تاکتیک که در کنار بمباران گسترده هوایی و آتش همه جانبه توپخانه انجام شد شیرازه نیروهای عمل کننده را از هم پاشید و دسترسی به هدف را غیرممکن ساخت .
در جنگ عراق علیه ایران این اولین بار بود که سلاح شیمیایی نقش بازدارنده گی به خود گرفت و نیروهای ایران را از دستیابی به اهداف تعیین شده باز داشت .
این تجربه موفق عراق را واداشت تا به طور رسمی مدیریت رسته جنگ شیمیایی را به سازمان ارتش اضافه کند و عوامل پیچیده و خطرناک تر شیمیایی را فراهم نماید.
در این مقطع زمانی عراق مناطقی را که عبارتنداز : منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل در سومار منطقه عملیاتی محرم در ارتفاعات « حمرین » ایلام منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی در محور چزابه ـفکه ساوجی آبادان ارتفاع 175 موسیان تنکاب شرهانی گردنه « بایره » کردستان و شلمچه می باشند بمباران و گلوله باران شیمیائی کرد.
سال 1361 با شرایطی به پایان رسید که عراق دفع چهار عملیات کوچک و بزرگ ایران را تجربه داشت .
این کشور که استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی را برای مقابله با تهاجم نیروهای پیاده ایران موثر دیده بود زمستان 1361 برای خرید تجهیزات گوناگون شیمیایی با شرکت « دری رایج » آلمان فدرال که سازنده وسایل فنی شیمیایی بود قراردادی را منعقد کرد.
و همچنین برای ساخت عوامل پیچیده و ترکیبی از کشورهای غربی به ویژه آلمان فدرال آمریکا و انگلستان در خور قابل توجهی مواد شیمیایی به ویژه گاز اعصاب را خرید. بدینوسیله برای مقابله با تهاجم آینده ایران خودرا آماده کرد.
سال 1362 در حالی می رسد که عراق مجهز به انواع سلاحهای شیمیایی می باشد . دراین سال از عوامل شیمیایی مثلث « باران زرد » گاز اعصاب به نام « تابون » انواع سموم قارچ از جمله « نیوالندل » تی ـ 2 اچی تی ـ 2 ددکارول عوامل فسفری ناتوان کننده و... استفاده کرد و نشان داد که جنگ این کشور با ایران به مرحله تازه ای رسیده است .
تاثیر تراکمی ترکیب دو عامل سمی گاز « خردل » و « باران زرد » مطلقا کشنده است . « باران زرد » از سموم « تریکوتسین » بدست می آید که از طریق انواع قارچ « فوساریوم » تولید می شوند.
این ماده را می توان از غلات کپک زده و آلوده بدست آورد.
در میان سمومی که روی پوست اثر می گذارد این تنها ماده ای است که به آسانی می توان آن را تولید کرد. یک میلیاردم گرم از این سم بر یک سانتی متر مربع پوست ایجاد حساسیت می کند. یک میکروگرم آن سلول های پوست را از بین می برد.
در این سال عراق 45 بار از انواع گازهای شیمیایی در جبهه های مختلف استفاده کرد که این مقدار چهار برابر سال های قبل بود.
در عملیات رمضان عراق در علیه ایران که فاقد تجهیزات حفاظتی بودند گازهای اشک آور و تهوع آور استفاده کرد.
در سال 1362 عراق 45 بار از انواع گازهای شیمیایی در جبهه های مختلف استفاده کرد که این مقدار چهار برابر سال های قبل بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 135
تاریخچه استفاده از پوست، چرم و چرمسازی:
انسانهای نخستین به منظور بقاء نسل، اجباراً دست به شکار حیوانات می زدند. پوست نیز جایگاه ویژه ای داشته است. چراکه این فرآورده دامی بهترین وسیله پوشش انسانها برای جلوگیری از خطرات گوناگون بوده است. این نوع استفاده از پوست را می توان منصوب به عصر یخبندان (پانصد هزار سال قبل) دانست. در ابتدا بشراولیه از استخوان و سنگهای تیز به منظور از بین بردن گوشتهای اضافی و ضایعات پوست استفاده می کرد. ولی بزودی به فساد پذیری سریع این نوع پوستها در مقابل انواع میکروبها و باکتری ها پی برد. بعدها مبادرت به خشک کردن پوست در برابر آفتاب یا آتش کرد. که بازهم پوستی شکننده و غیر قابل استفاده بدست می آورد. تا اینکه سرانجام متوجه فوائد عصاره های گیاهی برای جلوگیری از فساد پوست گردید.
مصریان قدیم از حدود 2500 سال قبل از میلاد، از ترکیبات معدنی آرد شده مانند املاح آلومینیوم و دانه های مازو برای ساخت چرم استفاده می کردند. یونانیان و رومیها، از پوست و برگ درختان کاج و صنوبر استفاده می کردند. با توجه به این نکته بسیار مهم که صنعت چرمسازی در طی زمانی بسیار طولانی به تکامل خود رسیده و تجربیات فراوانی را پشت سر گذارده است. از زمانهای قدیم پوست به عنوان یکی از صنایع دستی حاصل از مهارت بشر هم مورد استفاده و هم مورد توجه و ستایش بوده است.
مواد اولیه پوست برای افراد شکارچی آن زمین که هنوز دوره کشاورزی را آغاز نکرده بودند و از نظر شرایط محیطی نیازمند به اسب بودند، به راحتی قابل تهیه بود. احتیاجات شدید آنها باعث گردید تا پوست را به گونه ای نرم نمایند که علاوه بر خشکی، در مقابل فساد نیز پس از بارها خیس شدن از مقاومت کافی برخوردار باشد. اطلاعات باستانشناسان هنوز به درستی نتوانسته اند قدم های ابتدایی را که انسان های اولیه در تبدیل پوست برداشته اند، بجز شواهدی مبنی بر دود دادن همراه با مالیدن روغن و مغز حیوان به داخل پوست و ساخت چرمهای بسیار خام را ارائه دهند. البته عملیات و کارهای مختلفی که روی پوست به صورتهای مختلف انجام می گرفت و باعث اصلاح نرمی و کاربرد بهتر آن می گردید نیز می توانست از جنبه های تکمیلی محسوب شود. مردم غارنشین در رابطه با اعتقادات مذهبی خود برای حیوانات و پوست آنها و همچنین شکل نهایی محصول ساخته شده از پوست اهمیت خاصی قائل بودند.
قرنهای 12-10 میلادی را باید قرون تحولات چرم سازی دانست. زیرا در این دوره صنعت چرمسازی با توجه به پیشرفت تکنیک در کشورهای اروپائی (از جمله انگلستان) توانسته بود منابع تجاری بسیاری را به همراه داشته باشد، در قرون وسطی که بتدریج دستجات صنعتی تشکیل می گردید، جامعه دباغان نیز بوجود آمد و انواع چرم برای مصارف گوناگون طبقه بندی گردید. از قرن هفدهم میلادی بعلت احتیاج شدید مردم به فرآورده های چرمی، این صنعت به شکل نو و پراهمیت و گسترده به مردم شناسانده شد و عملیات فراوانی برای تسریع کار در صنعت چرمسازی پدید آمد و مواد شیمیایی کوناگون و کامل تر، ماشین آلات پیچیده تر و از همه مهمتر افراد باتجربه و مطلع پا به عرصه این صنعت گذاردند و امروزه دانشگاهها با فارغ التحصیلان در رشته صنعت چرم در اقصی نقاط جهان در پیشبرد این صنعت فعالیت دارندو اطلاعات و گزارش های متنوع از طرف سازمانها و مؤسسات مختلف جهت ارائه آخرین اطلاعات تکنیکی، آماری و ... منتشر می شود که خود بیانگر اهمیت و پیشرفت این صنعت در قرون اخیر می باشد.
در ایران نیز از دیرباز استفاده از انواع مختلف پوست و چرم مرسوم بوده و برای مصارف مختلف مورد استفاده قرار می گرفته است. در کشور ما نیز بتدریج روشهای ابتدائی برای تبدیل پوست به ماده ای که مقاومت بیشتری را در برابر عوامل مختلف دارا باشد کشف و از این طریق ماده ای مقاومتر از پوست معمولی بدست آمد. از جمله روشهای ابتدایی در این مورد می توان دود دادن پوست، روغن مالیدن و استفاده از زاج و نظایر اینها را نام برد. پس از اینکه امکان تبدیل پوست به چرم حاصل گردید مورد استفاده آن نیز گسترش یافت و چرم علاوه بر مصارف قبلی نظیر پوشش بدن، زیرانداز، تهیه چادر، حمل و نقل آب و مایعات دیگری نظیر شیر و دو در مشکهایی که از پوست حیوانات تهیه می شد، برای تهیه انواع کتیبه ها، پرچم، لوازم و البسه رزمی مورد استفاده قرار گرفت.
پیدا شدن روشهای تبدیل پوست به چرم در واقع تحولی عظیم بود که از این طریق امکان استفاده از پوست بعنوان ماده ای غیر قابل فساد و تجزیه ناپذیر بوجود آمد و با توجه به مصارف مختلفی که در مورد پوست وجود داشته و روزبروز نیز میزان این مصارف افزایش می یافت پوست بعنوان ماده ای ارزشمند خرید و فروش گردید. و از زمان صفویه صدور پوست به کشورهایی نظیر روسیه و عثمانی در سطح وسیعی شروع شده و همه ساله پوست درصد قابل توجهی از اجناس صادراتی کشورمان را تشکیل می داده است.
چند سال پس از سقوط سلسله قاجاریه شهر تبریز شاهد نمایش پیشرفت تکنولوژی غرب در زمینه چرمسازی بود. اولین کارخانه بصورت ماشینی با روشهای نو و بکارگیری علوم مختلف در سال 1308 هجری شمسی در تبریز بنام «چرمسازی ایران» تاسیس و بعداً «چرم خسروی» بصورت واحدی مدرن در سال 1310 ه.ش در تبریز با 600 نفر کارگر شروع به کار نمود. و با تاسیس چرم سازی «اردشیر یگانگی» در همدان و شرکت سهامی میشن در تهران، سایر کارخانجات صنعتی در تهران و تبریز شروع به کار نمودند.
اولین کارخانه سالامبور سازی ایران در تبریز با نام کارخانه «سالامبور سازی وهاب زاده» در سال 1315 (قبل از جنگ جهانی) توسط آقای «وهاب زاده» و با کارشناسی یک متخصص یونانی با نام «گالیف رولی» تاسیس شد. عدم نیاز به دستگاههای پیچیده و گران قیمت و فراوانی و ارزانی مهمترین ماده اولیه سالامبور سازی یعنی پوست سبک باعث پیدایش کارخانه های سالامبور سازی بیشماری گردید. هرکس قطعه زمینی می یافت و یک چهاردیواری می ساخت، با کندن یک حوضچه