لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهان ما را با بحرانهای زیادی می شناسند. بحران هویت، بحران اخلاقی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد و... با این همه شاید بحران اخلاقی یکی از مهمترین بحرانهایی باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش این است که بحران اخلاقی به چه اخلاقیست و چه رویه ها و شقوقی را داراست؟ چرا ما باید این بحران را جدی بگیریم و وضعیت آن در سده های نوزدهم و بیستم و بیست و یکم چگونه بوده است. نقش دین و معنویت در رفع این بحران تا چه اندازه است؟ اینها برخی پرسشها هستند که در این مقال سعی می کنیم بدانها نزدیک شویم.
بحران اخلاقی چیست؟
اولین پرسش در مورد ماهیت بحران اخلاقی است. اما شاید در اینجا هم به جهت ابهامهای مفهومی زیادی که وجود دارند بهتر باشد بپرسیم که بحران اخلاقی چه نیست، به جای اینکه از چیستی و ماهیت بحران اخلاقی سخن بگوییم.
در اولین گام باید تفاوت میان بحران اخلاقی و بحران هویت را بازگوییم. هویت را ناشی از تصاویر ما از خودمان، جهان و زندگی اجتماعی می دانند. این تصاویر که با هم همبستگی دارند و در طول تاریخ فراز و نشیبهای خود را پشت سر گذاشته اند، هویت را به وجود می آورند. در این بستر، ما هویتی به نام هویت ایرانی - اسلامی داریم که با یک تصویر و تعریف نسبت به انسان و جهان و همچنین زندگی اجتماعی شناخته می شود. همچنان که هویت چینی و هویت ژاپنی و هویت هندی با تصویرهایی خاص نسبت به هستی و انسان و زندگی اجتماعی شناخته می شوند. این هویتها هرچند با یکدیگر شباهت دارند، اما تفاوتهایشان به اندازه ای است که می توان قایل به چندین تصویر مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگی اجتماعی در مورد آنها شد. به طور مثال هویت ایرانی- اسلامی بیش و پیش از هویت هندی در مورد زندگی اجتماعی سخن گفته است. به تعبیر دیگر دین این دو هویت که یکی اسلام است و دیگری هندوئیسم و بودیسم تصویرهای متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگی اجتماعی گفته شده بیشتر از چیزی است که ما در هویتهای هندی و چینی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی سراغ داریم.
چند سده ای است هویتی جدید و نوین به نام هویت غربی رواج یافته که در بسیاری از مؤلفه ها با هویتهای دیگر متفاوت است. به طور مثال این هویت نگاهی جدید در مورد میزان تصرف در جهان دارد. هویتهای شرقی و به طور مثال هویتهای ایرانی - اسلامی و هویتهای هندی و چینی و ژاپنی هرگونه دخل و تصرفی در عالم را درست نمی دانند و در این زمینه قایل به محدودیتهایی هستند. اما هویت غربی با گونه ای انسان گرایی بسیاری از دخل و تصرفها در جهان را برای خواستها و نیازهای انسانی مجاز می داند. توجه به تغییر جهان در هویت غربی بسیار زیاد است، در حالی که هویتهای دیگر بیشتر به تفسیر جهان می پردازند و هرگونه تغییر جهان را مجاز نمی دانند. تکیه بر حق به جای تکلیف، توجه به بهره مندی از زندگی این جهانی و همچنین نادیده گرفتن جنبه های فراعقلانی - و نه ضد عقلانی سنت - از ویژگیهای هویت غربی است که این هویت را از هویتهایی دیگر متمایز می کند. بسیاری از این جهت هویت غربی را بسیار خاص و منحصربه فرد ارزیابی می کنند. با این تعریف از هویت بحران هویت را هم می توان ناتوانی درجواب دادن به پرسشهای انسان کیست؟ جهان چیست و زندگی اجتماعی چگونه سامان می پذیرد؟ دانست. این بحران در هویت غربی پس از زلزله هایی که کانت و هیوم و دیگر متفکران پسامدرن در اندیشه غربی به وجود آوردند حادث شد.
در فرهنگهای غیرغربی هم بحران هویت پس از آن به وجود آمد که این هویتها با هویت غربی ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهایشان نه قایل به سنت بودند و نه قایل به تجدد. در واقع بحران هویت در فرهنگهای غیرغربی با بحران هویت در فرهنگ غرب بسیار متفاوت است. در حالی که در فرهنگ غرب شک به عقل جدید و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای هویت، بحران هویت را به وجود آورد، در فرهنگهای دیگر حالت برزخی باعث شده بود که این هویتها ندانند منبع پاسخگویی به این پرسشها باید فرهنگ غرب باشد یا سنت خودشان.
پس بحران هویت را می توان به اخلاقیی ناتوانی در جواب به پرسشهایی چون انسان کیست؟ جهان چیست؟ و زندگی اجتماعی چگونه سامان می یابد؟ دانست. حال خواه این ناتوانی ناشی از شک به عقل باشد و یا تذبذب در منابع عقلی متفاوت.
بحران اخلاقی اما بحران هویت نیست. هویت به دنبال پرسش از ماهیت انسان و جهان است اما اخلاقی به دنبال پاسخ به نیازها و رنجهای آدمی است. کسی که اخلاقییی در زندگی ندارد نتوانسته است که دردها و رنجها و شیوه زندگی خود را در جهان توجیه کند. چنین فردی اصلاً نمی خواهد جهان شناسی یا انسان شناسی کند یا زندگی اجتماعی را بشناسد. او صرفاً می خواهد به دغدغه های خود در مورد چرایی زندگی و چرایی درد و رنجش پاسخ دهد. بدین جهت کسی که به پرسشهای هویت پاسخ دهد، به صورت خودکار و خودجوش به پرسشهای اخلاقی هم پاسخ داده است. کسی که جهان شناسی و انسان شناسی کرده و مواضع مشخصی در مورد زندگی اجتماعی دارد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهان ما را با بحرانهای زیادی می شناسند. بحران هویت، بحران اخلاقی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد و... با این همه شاید بحران اخلاقی یکی از مهمترین بحرانهایی باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش این است که بحران اخلاقی به چه اخلاقیست و چه رویه ها و شقوقی را داراست؟ چرا ما باید این بحران را جدی بگیریم و وضعیت آن در سده های نوزدهم و بیستم و بیست و یکم چگونه بوده است. نقش دین و معنویت در رفع این بحران تا چه اندازه است؟ اینها برخی پرسشها هستند که در این مقال سعی می کنیم بدانها نزدیک شویم.
بحران اخلاقی چیست؟
اولین پرسش در مورد ماهیت بحران اخلاقی است. اما شاید در اینجا هم به جهت ابهامهای مفهومی زیادی که وجود دارند بهتر باشد بپرسیم که بحران اخلاقی چه نیست، به جای اینکه از چیستی و ماهیت بحران اخلاقی سخن بگوییم.
در اولین گام باید تفاوت میان بحران اخلاقی و بحران هویت را بازگوییم. هویت را ناشی از تصاویر ما از خودمان، جهان و زندگی اجتماعی می دانند. این تصاویر که با هم همبستگی دارند و در طول تاریخ فراز و نشیبهای خود را پشت سر گذاشته اند، هویت را به وجود می آورند. در این بستر، ما هویتی به نام هویت ایرانی - اسلامی داریم که با یک تصویر و تعریف نسبت به انسان و جهان و همچنین زندگی اجتماعی شناخته می شود. همچنان که هویت چینی و هویت ژاپنی و هویت هندی با تصویرهایی خاص نسبت به هستی و انسان و زندگی اجتماعی شناخته می شوند. این هویتها هرچند با یکدیگر شباهت دارند، اما تفاوتهایشان به اندازه ای است که می توان قایل به چندین تصویر مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگی اجتماعی در مورد آنها شد. به طور مثال هویت ایرانی- اسلامی بیش و پیش از هویت هندی در مورد زندگی اجتماعی سخن گفته است. به تعبیر دیگر دین این دو هویت که یکی اسلام است و دیگری هندوئیسم و بودیسم تصویرهای متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگی اجتماعی گفته شده بیشتر از چیزی است که ما در هویتهای هندی و چینی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی سراغ داریم.
چند سده ای است هویتی جدید و نوین به نام هویت غربی رواج یافته که در بسیاری از مؤلفه ها با هویتهای دیگر متفاوت است. به طور مثال این هویت نگاهی جدید در مورد میزان تصرف در جهان دارد. هویتهای شرقی و به طور مثال هویتهای ایرانی - اسلامی و هویتهای هندی و چینی و ژاپنی هرگونه دخل و تصرفی در عالم را درست نمی دانند و در این زمینه قایل به محدودیتهایی هستند. اما هویت غربی با گونه ای انسان گرایی بسیاری از دخل و تصرفها در جهان را برای خواستها و نیازهای انسانی مجاز می داند. توجه به تغییر جهان در هویت غربی بسیار زیاد است، در حالی که هویتهای دیگر بیشتر به تفسیر جهان می پردازند و هرگونه تغییر جهان را مجاز نمی دانند. تکیه بر حق به جای تکلیف، توجه به بهره مندی از زندگی این جهانی و همچنین نادیده گرفتن جنبه های فراعقلانی - و نه ضد عقلانی سنت - از ویژگیهای هویت غربی است که این هویت را از هویتهایی دیگر متمایز می کند. بسیاری از این جهت هویت غربی را بسیار خاص و منحصربه فرد ارزیابی می کنند. با این تعریف از هویت بحران هویت را هم می توان ناتوانی درجواب دادن به پرسشهای انسان کیست؟ جهان چیست و زندگی اجتماعی چگونه سامان می پذیرد؟ دانست. این بحران در هویت غربی پس از زلزله هایی که کانت و هیوم و دیگر متفکران پسامدرن در اندیشه غربی به وجود آوردند حادث شد.
در فرهنگهای غیرغربی هم بحران هویت پس از آن به وجود آمد که این هویتها با هویت غربی ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهایشان نه قایل به سنت بودند و نه قایل به تجدد. در واقع بحران هویت در فرهنگهای غیرغربی با بحران هویت در فرهنگ غرب بسیار متفاوت است. در حالی که در فرهنگ غرب شک به عقل جدید و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای هویت، بحران هویت را به وجود آورد، در فرهنگهای دیگر حالت برزخی باعث شده بود که این هویتها ندانند منبع پاسخگویی به این پرسشها باید فرهنگ غرب باشد یا سنت خودشان.
پس بحران هویت را می توان به اخلاقیی ناتوانی در جواب به پرسشهایی چون انسان کیست؟ جهان چیست؟ و زندگی اجتماعی چگونه سامان می یابد؟ دانست. حال خواه این ناتوانی ناشی از شک به عقل باشد و یا تذبذب در منابع عقلی متفاوت.
بحران اخلاقی اما بحران هویت نیست. هویت به دنبال پرسش از ماهیت انسان و جهان است اما اخلاقی به دنبال پاسخ به نیازها و رنجهای آدمی است. کسی که اخلاقییی در زندگی ندارد نتوانسته است که دردها و رنجها و شیوه زندگی خود را در جهان توجیه کند. چنین فردی اصلاً نمی خواهد جهان شناسی یا انسان شناسی کند یا زندگی اجتماعی را بشناسد. او صرفاً می خواهد به دغدغه های خود در مورد چرایی زندگی و چرایی درد و رنجش پاسخ دهد. بدین جهت کسی که به پرسشهای هویت پاسخ دهد، به صورت خودکار و خودجوش به پرسشهای اخلاقی هم پاسخ داده است. کسی که جهان شناسی و انسان شناسی کرده و مواضع مشخصی در مورد زندگی اجتماعی دارد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
موضوع تحقیق:
تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سورههای انبیا و حج)
استاد:
تهیه و تنظیم:
بهار – 85
مقدمه:
براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری میشود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمیافتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه میشود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده مینمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار میدارند:
وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند.
جزء17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شدهاست. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره میپردازیم:
رسیدگی به حساب اعمال
در ابتدای سوره انبیا هشداری تکاندهنده به همه داده میشود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گرادانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوقالعاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل میشود و همین غفلت سبب میشود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان میباشند لذا هر ذکر تازهای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمیگذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش میدهند و کاملاً نسبت به آن بیاعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام میشود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفتهاند و در باطل غوطهورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا میکردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم میشود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی اینطور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر میروید و فریب قرآن را میخورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را میداند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله میدهد.
هدف از آفرینش و عبادت
در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شدهاست. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت میکنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راهحق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کردهباشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجروات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی ار عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا میفرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا میباشد و هر طور که بخواهد میتواند در آن تصرف کند و هیچکس نمیتواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همهچیز نشان میدهد که اگر انسان را امر به عبادت میکند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمیباشد و چیزی عاید خدا نمیشود. اصلاً چگونه میتواند نیازی به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمیشوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح میگویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمیدهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت میکنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند، نباید انسان را ملزم سازد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
موضوع تحقیق:
تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سورههای انبیا و حج)
استاد:
تهیه و تنظیم:
بهار – 85
مقدمه:
براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری میشود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمیافتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه میشود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده مینمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار میدارند:
وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند.
جزء17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شدهاست. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره میپردازیم:
رسیدگی به حساب اعمال
در ابتدای سوره انبیا هشداری تکاندهنده به همه داده میشود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گرادانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوقالعاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل میشود و همین غفلت سبب میشود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان میباشند لذا هر ذکر تازهای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمیگذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش میدهند و کاملاً نسبت به آن بیاعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام میشود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفتهاند و در باطل غوطهورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا میکردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم میشود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی اینطور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر میروید و فریب قرآن را میخورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را میداند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله میدهد.
هدف از آفرینش و عبادت
در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شدهاست. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت میکنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راهحق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کردهباشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجروات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی ار عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا میفرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا میباشد و هر طور که بخواهد میتواند در آن تصرف کند و هیچکس نمیتواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همهچیز نشان میدهد که اگر انسان را امر به عبادت میکند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمیباشد و چیزی عاید خدا نمیشود. اصلاً چگونه میتواند نیازی به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمیشوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح میگویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمیدهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت میکنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند، نباید انسان را ملزم سازد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
موضوع تحقیق:
تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سورههای انبیا و حج)
مقدمه: براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری میشود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمیافتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه میشود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده مینمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار میدارند:
وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مییابند.
جزء17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شدهاست. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره میپردازیم:
رسیدگی به حساب اعمال
در ابتدای سوره انبیا هشداری تکاندهنده به همه داده میشود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گردانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوقالعاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل میشود و همین غفلت سبب میشود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان میباشند لذا هر ذکر تازهای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمیگذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش میدهند و کاملاً نسبت به آن بیاعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام میشود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفتهاند و در باطل غوطهورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا میکردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم میشود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی اینطور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر میروید و فریب قرآن را میخورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را میداند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله میدهد.
هدف از آفرینش و عبادت
در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شدهاست. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت میکنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راهحق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کردهباشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجردات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی از عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا میفرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا میباشد و هر طور که بخواهد میتواند در آن تصرف کند و هیچکس نمیتواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همهچیز نشان میدهد که اگر انسان را امر به عبادت میکند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمیباشد و چیزی عاید خدا نمیشود. اصلاً چگونه میتواند نیازی به عبادت ما داشته باشد در حالی که ملائکه ای که نزد او هستند بدون کوچکترین استکباری، دائماً به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمیشوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح میگویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمیدهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت میکنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند، نباید انسان را ملزم سازد تا او هم هماهنگ با تمام موجودات، روبهسوی بندگی خدا آورد و خالصانه