حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله آیات قرآن و امى بودن پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

آیات قرآن و امى بودن پیامبر(ص)

مقدمه: کلمه امى به عنوان یکى از صفات پیامبر اکرم در قرآن مجید آمده است مفسرین، تفاسیر مختلفى در معناى این کلمه دارند. در این مقاله مطالب این تفاسیر بیان شده و قول صحیح ذکر گردیده است.

مفسران اسلامى کلمه‏«امى‏» را سه جور تفسیر کرده‏اند: 1 - درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته.

اکثریت طرفدار این نظرندو یا لااقل این نظر را ترجیح مى‏دهند.طرفداران این نظر گفته‏انداین کلمه منسوب به «ام‏» است که به معنى مادر است.امى یعنى کسى که به‏حالت مادرزادى از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‏ها و معلومات بشرى باقى مانده است، و یا منسوب به «امت‏» است،یعنى کسى که به عادت اکثریت مردم است، زیرا اکثریت توده، خط و نوشتن نمى‏دانستند و عده کمى مى‏دانستند، همچنانکه «عامى‏» نیزیعنى کسى که مانند عامه مردم است و جاهل است (1) .بعضى گفته‏اند یکى از معانى کلمه «امت‏» خلقت است و«امى‏» یعنى کسى که بر خلقت و حالت اولیه که بى‏سوادى است باقى است و به شعرى از «اعشى‏» استناد شده است (2) ، و به‏هر حال، چه مشتق از «ام‏» باشد و چه از «امت‏» ، و «امت‏» به هر معنى باشد، معنى این کلمه درس ناخوانده است.

2 - اهل ام القرى.

طرفداران این نظر این کلمه‏را منسوب به «ام القرى‏» یعنى مکه دانسته‏اند.در سوره انعام آیه‏92 از مکه به «ام القرى‏» تعبیر شده است: و لتنذر ام القرى و من حولها.

براى اینکه تو به مکه و آنان که در اطراف‏مکه هستند اعلام خطر کنى.

این احتمال نیز از قدیم الایام در کتب تفسیر آمده‏است(3) و در چندین حدیث از

.............................................................. 1.مفردات راغب، ذیل کلمه «ام‏» .و مجمع البیان، ذیل آیه 78 بقره. 2.مجمع البیان، ذیل آیه 78 بقره. 3.مجمع البیان، ذیل آیه 75 آل عمران‏و آیه 156 اعراف، و تفسیر امام فخر رازى، ذیل آیه 75 از سوره اعراف.

صفحه : 230

احادیث‏شیعه این احتمال تایید شده است هرچند خود این حدیثها معتبر شناخته نشده است و گفته شده ریشه اسرائیلى دارد (1) .

این احتمال به‏ادله‏اى رد شده است (2) : یکى اینکه کلمه «ام القرى‏» اسم خاص نیست وبر مکه به عنوان یک صفت عام نه یک اسم خاص اطلاق شده است.ام القرى یعنى مرکز قریه‏ها.هر نقطه‏اى که مرکز قریه‏هایى‏باشد ام القرى خوانده مى‏شود.از آیه دیگر از قرآن که در سوره قصص آیه 59آمده است معلوم مى‏شود که این کلمه عنوان وصفى دارد نه اسمى: و ما کان ربک مهلک القرى حتى یبعث فى امها رسولا.

پروردگار تو چنین‏نیست که مردم قریه‏هایى را هلاک کند مگر آنکه قبلا پیامبرى در مرکزآن قریه‏ها بفرستد و حجت را بر آنها تمام کند.

معلوم‏مى‏شود در زبان قرآن هر نقطه‏اى که مرکز یک منطقه باشد ام القراى‏آن منطقه است (3) .

دیگر اینکه‏این کلمه در قرآن به کسانى اطلاق شده است که مکى نبوده‏اند.در سوره‏آل عمران آیه 20 مى‏فرماید: و قل للذین اوتوا الکتاب و الامیین ء اسلمتم.

بگو به‏اهل کتاب و به امیین(اعراب غیر یهودى و نصرانى)آیا تسلیم خدا شدید؟ پس معلوم مى‏شود در عرف آن روز و در زمان قرآن به‏همه اعرابى که پیرو یک کتاب آسمانى نبودند «امیین‏» گفته مى‏شده است.

بالاتر اینکه این کلمه حتى به عوام یهود که سواد ومعلوماتى نداشتند با اینکه

.............................................................. 1.مجله آستان قدس، شماره 2. 2.همان ماخذ. 3.در یکى از روایاتى که وارد شده کلمه «امى‏» منسوب‏به ام القرى یعنى مکه است، تایید شده که این کلمه وصف عام است نه اسم خاص، زیرا مى‏گوید: «و انما سمى الامى‏لانه کان من اهل مکة و مکة من امهات القرى‏» یعنى پیغمبر از آن جهت‏«امى‏» خوانده شده است که از اهل مکه است و مکه یکى از ام القرى‏هاست.

صفحه : 231

اهل کتاب شمرده مى‏شدند نیز اطلاق شده است، چنانکه درسوره بقره آیه 78 مى‏فرماید: و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی.

بعضى از فرزندان اسرائیل امى هستند، از کتاب خود اطلاعى ندارند مگریک سلسله خیالات و اوهام.

بدیهى است‏یهودیانى که قرآن آنان را «امى‏» خوانده‏است، اهل مکه نبوده‏اند، غالبا ساکن مدینه و اطراف مدینه بوده‏اند.

سوم اینکه اگر کلمه‏اى‏منسوب به ام القرى باشد طبق قاعده ادبى باید به جاى «امى‏» ، «قروى‏»گفته شود، زیرا طبق قاعده باب نسبت در علم صرف، در نسبت به مضاف و مضاف‏الیه، خاصه آنجا که مضاف، کلمه «اب‏» یا «ام‏» یا «ابن‏» یا «بنت‏» باشد به مضاف الیه نسبت داده مى‏شود نه به مضاف، چنانکه درنسبت به ابوطالب، ابو حنیفه، بنى تمیم طالبى، حنفى، تمیمى گفته مى‏شود.

3 - مشرکین عرب‏که تابع کتاب آسمانى نبودند.

این نظریه نیز ازقدیم الایام میان مفسران وجود داشته است.در مجمع البیان ذیل آیه 20سوره آل عمران که «امیین‏» در مقابل «اهل کتاب‏» قرار گرفته است(و قل للذین اوتوالکتاب و الامیین)، این نظر را به صحابى و مفسر بزرگ عبد الله بن عباس نسبت مى‏دهد و در ذیل آیه 78 از سوره بقره‏از ابو عبیده نقل مى‏کند، و از ذیل آیه 75 آل عمران بر مى‏آید که خود طبرسى همین معنى را در مفهوم آن آیه انتخاب کرده است.

زمخشرى درکشاف نیز این آیه و آیه 75 آل عمران را همین طور تفسیر کرده است.

فخر رازى این احتمال را در ذیل آیه 78 بقره وآیه 20 آل عمران نقل مى‏کند.

ولى حقیقت این است که‏این معنى، یک معنى جداگانه غیر از معنى اول نیست، یعنى چنین‏نیست که هر مردمى که پیرو یک کتاب آسمانى نباشند به آنها «امى‏» گفته شود هرچند آن مردم تحصیلکرده و باسواد باشند.این کلمه به مشرکین عرب از آن جهت اطلاق شده است که مردمى بى‏سواد بوده‏اند.آنچه‏مناط استعمال این کلمه درباره مشرکین عرب است نا آشنایى آنها به خواندن و نوشتن بوده نه پیروى نکردن

صفحه : 232

آنها از یکى از کتب آسمانى.لهذا آنجا که این کلمه‏به صورت جمع آمده و به مشرکین عرب اطلاق شده است این احتمال ذکر شده، اما آنجا که مفرد آمده است و بر رسول‏اکرم اطلاق شده است احدى از مفسران نگفته که مقصود این است که آن حضرت پیرو یکى از کتابهاى آسمانى نبوده‏است.در آنجا بیش از دو احتمال به میان نیامده است: یکى ناآشنا بودن آن حضرت با خط، دیگر اهل مکه بودن، و چون احتمال‏دوم به ادله قاطعى که گفتیم مردود است، پس قطعا آن حضرت از آن جهت «امى‏» خوانده شده است که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است.

در اینجا احتمال چهارمى در مفهوم این کلمه داده مى‏شودو آن این است که این کلمه به معنى ناآشنایى با متون کتابهاى مقدس باشد.این احتمال همان است که آقاى دکترسید عبد اللطیف از پیش خود اختراع کرده و احیانا آن را با معنى سومى که ذکر کردیم‏و از مفسران قدیم نقل کردیم، خلط کرده است.مشار الیه مى‏گوید: «کلمات «امى‏» و «امیون‏» در قرآن در چند جاى مختلف‏به کار رفته است، اما همیشه و همه جا فقط یک معنى از آن مستفاد مى‏شود.کلمه «امى‏» در لغت اصلا به معنى کودک‏نوزادى است که از بطن مادر متولد مى‏شود و با اشاره به همین حالت‏حیات و زندگى است که کلمه «امى‏» را با معنى ضمن آن به معنى‏کسى که نمى‏تواند بخواند و بنویسد تعبیر کرده‏اند.کلمه «امى‏» همجنین به معنى کسى است که در «ام القرى‏» زندگى‏مى‏کرده است.ام القرى یعنى مادر شهرها، شهر پایتخت و عمده، و این صفتى بود که اعراب زمان پیغمبر براى شهر مکه‏قائل بودند.بنابراین کسى که اهل مکه بود «امى‏» نیز نامیده مى‏شد.

یک مورد استعمال دیگر کلمه «امى‏» براى کسى است که‏با متنهاى قدیم سامى آشنایى نداشته است و از پیروان دیانت‏یهود یا دین مسیح که در قرآن به عنوان «اهل الکتاب‏» نامیده‏شده‏اند، نبوده است.در قرآن کلمه «امیون‏» براى اعراب پیش از اسلام که کتاب مقدسى نداشته‏اند و پیرو تورات و انجیل‏هم نبوده‏اند، به کار رفته است و در مقابل کلمه «اهل الکتاب‏» قرار مى‏گرفته است.

در حالى که براى کلمه‏«امى‏» اینهمه معانى مختلف وجود دارد معلوم نیست چرا مفسران‏و مترجمان قرآن، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، فقط معنى ابتدایى یعنى نوزاد چشم‏و گوش بسته را گرفته‏اند و آن را به بى‏سواد و جاهل تعبیر کرده‏اند و در نتیجه اهل مکه پیش‏از اسلام را نیز امیون یا گروهى بى‏سواد معرفى کرده‏اند؟!»(1)

.............................................................. 1.نشریه کانون سردفتران،شماره آبان ماه 1344، نقل از نشریه آموزش و پرورش شماره شهریور 1344.

صفحه : 233

اولا، از قدیمترین ایام، مفسران اسلامى کلمه «امى‏»و «امیون‏» را سه جور تفسیر کرده‏اند و لا اقل احتمالات سه گانه‏اى درباره آن ذکر کرده‏اند.مفسران اسلامى برخلاف ادعاى آقاى دکتر سید عبد اللطیف فقط به یک معنى نچسبیده‏اند.

ثانیا، هیچ کس‏نگفته است که کلمه «امى‏» به معنى نوزاد چشم و گوش بسته است که‏معنى ضمنى آن کسى باشد که نمى‏تواند بخواند و بنویسد.این کلمه اساسا در موردنوزاد به کار نمى‏رود، در مورد بزرگسالى به کار مى‏رود که از لحاظ فن خواندن و نوشتن به حالتى است که از مادر زاده شده‏است، به اصطلاح علماى منطق مفهوم «عدم و ملکه‏» دارد.منطقیین اسلامى همواره این کلمه را به‏عنوان یکى از مثالهاى عدم و ملکه در کتب منطق ذکر مى‏کرده‏اند.

ثالثا، اینکه مى‏گوید یکى از معانى این کلمه این‏بوده که با متنهاى قدیم سامى آشنایى نداشته باشد، صحیح نیست.آنچه از اقوال قدماى مفسرین و اهل لغت استفاده مى‏شوداین است که این کلمه در حالت جمع(امیین)به مشرکین عرب گفته مى‏شده است در مقابل اهل کتاب، به این علت که‏غالبا مشرکین عرب بى‏سواد بودند، و ظاهرا این عنوان تحقیر آمیز را یهودیان و مسیحیان به آنها داده بودند.

ممکن نیست مردمى فقط‏به خاطر اینکه با زبان و کتاب مخصوصى آشنایى ندارند ولى به زبان‏خودشان بخوانند و بنویسند به آنها «امیین‏» گفته شود، زیرا به هر حال ریشه این کلمه‏بنا بر این تفسیر نیز کلمه «ام‏» یا «امت‏» است و مفهوم باقى بودن به حالت اولى و مادرزادى را مى‏رساند.

و اما علت اینکه این‏کلمه از ریشه ام القرى شناخته نشده است با اینکه به صورت احتمال‏همواره آن را ذکر مى‏کرده‏اند، اشکالات فراوانى است که در این معنى وجود داشته است و قبلا بیان شد.

پس تعجب‏این دانشمند هندى بیجاست.



خرید و دانلود دانلود مقاله  آیات قرآن و امى بودن پیامبر


دانلود مقاله بررسی آیات و احادیث در گلستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

موضوع تحقیق :

بررسی آیات و احادیث در گلستان

منبع :

گلستان سعدی

به تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی

مقدمه

سعدی، شاعر بزرگ و نویسندة گران قدر ایران اثر مشهور خود گلستان را در بهار سال 656 هـ . ق تصنیف کرد بزودی آوازة این کتاب در همه جا پیچید خاص و عام آن را به مطالعه گرفتند و پسندیدند و قرنهاست در سراسر قلمرو زبان فارسی و بسیاری از کشورهای اسلامی و غیره آن را بدرس می خوانند. با آنکه اسلوب بیان گلستان یکی از مظاهر زیبایی آن است که در ترجمه محفوظ نمی ماند این کتاب به زبانهای مختلف جهان بارها ترجمه شده است. چندان که شاید بتوان گفت تعداد آن ترجمه ها و پژوهشها در دیگر زبانها بیش از چاپها و تحقیقاتی است که از گلستان و دربارة گلستان به زبان فارسی صورت گرفته و انتشار یافته است. نثر گلستان ساده و طبیعی و حتی گاهی نزدیک به زبان محاوره است و بسیاری از جمله های موزون و مسجع لطیف است یکی از امتیازات بارز گلستان سعدی این است که اوضاع اجتماعی عصر سعدی در گلستان متجلی شده است آنچه در گلستان بیش از هر چیز جلب نظر می کند تجربه های فراوان سعدی در زندگانی است حشر و نشر سعدی با انواع اشخاص و تأمل در رفتار و خلقیات آنان موجب آمده که در گلستان از طبقات مختلف مردم سخن رود. در این تحقیق به بررسی آیات و احادیث و همچنین جمله ها و اشعار عربی در گلستان پرداخته شده است و برای هر یک از آیات و احادیث شاهدی نظیر یک بیت شعر یا جمله آورده شده است به امید آنکه تحقیق ارائه شده مورد توجه استاد گرامی واقع شود.

اشعار و جمله های

عربی

بَلَغَ العُلی بِکَمالِهِ کَشَفَ الدّجی بِجَمالِهِ

حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ صَلُّوَ عَلَیهِ وَ آلِه

بواسطه کمال خود به بلند پایگی رسید به نور جمال خویش تاریکی را برطرف کرد همه خوبیها و صفات او نیکوست بر او و خاندانش درود باد

شاهد: در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله

قَدِّمِ الخُروُجَ قَبلَ الْوُلُوج

بیرون آمدن را بر داخل شدن مقدم بدار در هر کاری

شاهد : مردیت بیازمای وانگه زن کن

از نابینایان که تا جای نبینند پای ننهد

اذا ایَئِسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ کَسِنَّورِ مَغْلُوبٍ یَصُولُ عَلَی الکَلْبِ

هر گاه آدمی ناامید شود زبان دارازی می کند چنانچه گربه شکست خورده نیز به سگ حمله آرد.

شاهد : هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید

اَقَلُّ جِبالِ الاَرْضِ طُورٌ و اِنَّهُ لَاَ عْظَمُ عِنْدَ اللَّهَ قَدْراً وَ مَنْزِلاً



خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی آیات و احادیث در گلستان


تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر آیات سوره طارق

چنانکه همه می دانند و می دانیم قرآن کریم و اهل البیت( علیهم السلام) دو میراث گرانبهایی است که رسول اکرم برای راهنمای امت خویش در میان آنان به ودیعه نهاده اند ، ولی متاسفانه این دو میراث گرانبها نزد همه فِـرَق اسلامی به یک میزان مورد توجه قرار نگرفته است. برادران اهل سنت به کتاب خدا توسل جسته و فرزندان و جانشینان به حق رسول مکرم اسلام را به فراموشی سپرده اند، و ما شیعیان  به ائمه اطهار متوسل شده و آنچنان که شایسته است به کتاب و کلام خدا توجه نداریم ؛ و اتحاد اسلامی میسر نخواهد شد مگر چنگ انداختن به این دو حبل المتین. از اینرو در نظر داریم با سال نو، راهی نو را آغاز کنیم و به صورت منظم در هر هفته تفسیر آیاتی از کلام الله مجید را براساس تفاسیر معروف شیعه و با نگاهی به تفاسیر اهل تسنن ارائه نمائیم تا بدین وسیله قرائت قرآن کریم ، لزوم تفکر، تعمق و فراگیری تفاسیر آن را بعنوان ارزشی مغفول مانده احیاء کنیم.

  بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

وَ السَماءِ وَ الطّارق1 وَ ما أدریکَ مَا الطارقُ2 اَلنَّجمُ الثاقِبُ3 إن کُلَّ نَفسٍ لمّا علَیها حافظٌ 4 فَلیَنظُر الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ5 خُلِقَ مِن ماءٍ دافق6 یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ7 إنَّه عَلی رَجعِهِ لَقادرٌ8 یَومَ تُبلیَ السَرائِرُ9 فَمالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلا ناصِرٍ 10 وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجع 11 وَ الأرض ذاتِ الصَّدع 12 إنَّهُ لَقَولٌ فَصلٌ 13 وَ ما هُوَ بِالهَزلِ 14 إنَّهُم یَکیدوُنَ کَیداً 15 وَ أکیدُ کَیداً 16 فَمَهِّلِ الکافرینَ أمهِلهُم رُوَیداً17.

 این سوره در"مکه" نازل شده و دارای 17 آیه می باشد.

 محتوای سوره " طارق":

مطالب این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:

1- محور معاد و رستاخیز.

2- محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.

ولی در آغاز بعد از سوگندهای اندیشه آفرینی، اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.

بعد برای اثبات معاد به زندگی نخستین و بدو پیدرایش انسان از آب نطفه اشاره فرموده، نتیجه گیری می کند:

خداوندی که قادر است او را از چنین آب بی ارزش و ناچیزی بیافریند، توانایی بر بازگشت مجدد او را دارد. در مرحله بعد به بعضی از ویژگی های روز رستاخیز، اشاره کرده، سپس با ذکر سوگندهای متعدد و پرمعنایی اهمیت قرآن را گوشزد می نماید و سرانجام سوره را با تهدید کفار ختم می نماید.

 تفسیر:

ای انسان بنگر از چه آفریده شده ای؟!

این سوره نیز همچون بسیاری دیگر از سوره های جزء آخر قرآن، با سوگندهای زیبا و اندیشه برانگیزی آغاز می شود. سوگندهائی که مقدمه ای است برای بیان یک واقعیت بزرگ:

والسماء والطارق: سوگند به آسمان و کوبنده شب.

و ما أدریک ماالطارق: و تو نمی دانی کوبندن شب چیست؟!

النجم الثاقب: ستاره ای بلند و درخشان و شکافنده تاریکیها.

طارق از ماده " طرق" به معنی کوبیده است، و راه را از این جهت" طریق" گویند که با پای رهروان کوبیده می شود  و" مِطرَقَه" به معنی چکش است که برای کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود. و از آن جا که درهای خانه ها را به هنگام شب می بندند و کسی که شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد. به اشخاصی که در شب وارد می شوند" طارق" گویند.

حضرت علی علیه السلام در خطبه 224 نهج البلاغه، درباره " اشعث بن قیس" منافق، که شب هنگام به درخانه آن حضرت آمد و حلوای شیرینی با خود آورده بود که به پندار خام خویش قلب علی علیه السلام را به خود متوجه سازد تا در ماجرائی به نفع او حکم کند، می فرماید:

" وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی وعائها."

ترجمه:

و از این شگفت انگیزتر، داستان کسی است که شب هنگام، در خانه را کوبید و بر ما وارد شد، در حالی که ظرف سرپوشیده پر از حلوای لذیذ با خود آورده بود.

در آیه دوم، برای بیان عظمت مطلب، واژه و ما أدریک آمده است.

و در آیه سوم، قرآن خودش، طارق را تفسیر کرده و می فرماید: النجم الثاقب.

این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانی است که بر آسمان ظاهر می شود و بقدری بلند است که گوئی می خواهد سقف آسمان را سوراخ کند. و نورش به قدری خیره کننده است که تاریکی ها را می شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق 21 ص


تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر آیات سوره طارق

چنانکه همه می دانند و می دانیم قرآن کریم و اهل البیت( علیهم السلام) دو میراث گرانبهایی است که رسول اکرم برای راهنمای امت خویش در میان آنان به ودیعه نهاده اند ، ولی متاسفانه این دو میراث گرانبها نزد همه فِـرَق اسلامی به یک میزان مورد توجه قرار نگرفته است. برادران اهل سنت به کتاب خدا توسل جسته و فرزندان و جانشینان به حق رسول مکرم اسلام را به فراموشی سپرده اند، و ما شیعیان  به ائمه اطهار متوسل شده و آنچنان که شایسته است به کتاب و کلام خدا توجه نداریم ؛ و اتحاد اسلامی میسر نخواهد شد مگر چنگ انداختن به این دو حبل المتین. از اینرو در نظر داریم با سال نو، راهی نو را آغاز کنیم و به صورت منظم در هر هفته تفسیر آیاتی از کلام الله مجید را براساس تفاسیر معروف شیعه و با نگاهی به تفاسیر اهل تسنن ارائه نمائیم تا بدین وسیله قرائت قرآن کریم ، لزوم تفکر، تعمق و فراگیری تفاسیر آن را بعنوان ارزشی مغفول مانده احیاء کنیم.

  بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

وَ السَماءِ وَ الطّارق1 وَ ما أدریکَ مَا الطارقُ2 اَلنَّجمُ الثاقِبُ3 إن کُلَّ نَفسٍ لمّا علَیها حافظٌ 4 فَلیَنظُر الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ5 خُلِقَ مِن ماءٍ دافق6 یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ7 إنَّه عَلی رَجعِهِ لَقادرٌ8 یَومَ تُبلیَ السَرائِرُ9 فَمالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلا ناصِرٍ 10 وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجع 11 وَ الأرض ذاتِ الصَّدع 12 إنَّهُ لَقَولٌ فَصلٌ 13 وَ ما هُوَ بِالهَزلِ 14 إنَّهُم یَکیدوُنَ کَیداً 15 وَ أکیدُ کَیداً 16 فَمَهِّلِ الکافرینَ أمهِلهُم رُوَیداً17.

 این سوره در"مکه" نازل شده و دارای 17 آیه می باشد.

 محتوای سوره " طارق":

مطالب این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:

1- محور معاد و رستاخیز.

2- محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.

ولی در آغاز بعد از سوگندهای اندیشه آفرینی، اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.

بعد برای اثبات معاد به زندگی نخستین و بدو پیدرایش انسان از آب نطفه اشاره فرموده، نتیجه گیری می کند:

خداوندی که قادر است او را از چنین آب بی ارزش و ناچیزی بیافریند، توانایی بر بازگشت مجدد او را دارد. در مرحله بعد به بعضی از ویژگی های روز رستاخیز، اشاره کرده، سپس با ذکر سوگندهای متعدد و پرمعنایی اهمیت قرآن را گوشزد می نماید و سرانجام سوره را با تهدید کفار ختم می نماید.

 تفسیر:

ای انسان بنگر از چه آفریده شده ای؟!

این سوره نیز همچون بسیاری دیگر از سوره های جزء آخر قرآن، با سوگندهای زیبا و اندیشه برانگیزی آغاز می شود. سوگندهائی که مقدمه ای است برای بیان یک واقعیت بزرگ:

والسماء والطارق: سوگند به آسمان و کوبنده شب.

و ما أدریک ماالطارق: و تو نمی دانی کوبندن شب چیست؟!

النجم الثاقب: ستاره ای بلند و درخشان و شکافنده تاریکیها.

طارق از ماده " طرق" به معنی کوبیده است، و راه را از این جهت" طریق" گویند که با پای رهروان کوبیده می شود  و" مِطرَقَه" به معنی چکش است که برای کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود. و از آن جا که درهای خانه ها را به هنگام شب می بندند و کسی که شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد. به اشخاصی که در شب وارد می شوند" طارق" گویند.

حضرت علی علیه السلام در خطبه 224 نهج البلاغه، درباره " اشعث بن قیس" منافق، که شب هنگام به درخانه آن حضرت آمد و حلوای شیرینی با خود آورده بود که به پندار خام خویش قلب علی علیه السلام را به خود متوجه سازد تا در ماجرائی به نفع او حکم کند، می فرماید:

" وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی وعائها."

ترجمه:

و از این شگفت انگیزتر، داستان کسی است که شب هنگام، در خانه را کوبید و بر ما وارد شد، در حالی که ظرف سرپوشیده پر از حلوای لذیذ با خود آورده بود.

در آیه دوم، برای بیان عظمت مطلب، واژه و ما أدریک آمده است.

و در آیه سوم، قرآن خودش، طارق را تفسیر کرده و می فرماید: النجم الثاقب.

این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانی است که بر آسمان ظاهر می شود و بقدری بلند است که گوئی می خواهد سقف آسمان را سوراخ کند. و نورش به قدری خیره کننده است که تاریکی ها را می شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر آیات سوره طارق 21 ص


تحقیق درباره سیماى مسجد کوفه در آیینه‏ى آیات و روایات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

سیماى مسجد کوفه در آیینه‏ى آیات و روایات

آیات فراوانى از قرآن کریم به مسجد کوفه مربوط مى‏شود که به شمارى از آنها اشاره مى‏شود :

الف )وَ اصنَعِ الفُلکِ بِاَعیُنِنا وَ وَحینا

خداوند به حضرت نوح وحى فرمود:کشتى را به یارى ما در حضور ما و به فرمان ما بساز.امام صادق فرمود:حضرت نوح فرمود:حضرت نوح نجار بود او نخستین کسى است که کشتى ساخت، او 950 سال قوم خود را ارشاد و هدایت کرد، آنها همه‏اش او را مسخره کردند، پس از خدا خواست که احدى از آنها را روى زمین باقى نگذارد. خدا به او وحى کرد که کشتى را بسازد.

فَعَمِلَ نُوحٌ سَفیَنتهُ فى مسجِد الکلُوفةِ بِیَدِهِ، فَاتى بِالخَشَبِ مِن بُعدٍ حَتّى فَرَغَ مِنها.

حضرت نوح کشتى را با دست خود در مسجد کوفه ساخت و تخته‏ها را از راه‏هاى دور آورد تا کار ساختن کشتى به اتمام رسید.ب )حَتّى اِذا جاءَ اَمرُنا وَ فارَ التّنّوُرُ:تا هنگامى که فرمان ما فرا رسید و از تنور آب جوشید.امیرمؤمنان در ضمن شمارش ویژگى‏هاى مسجد کوفه فرمود:

فیهِ نَجَرَ نوُحٌ سَفینَنَةُ، و فیهِ فارَ التّنّورُ، و بهِ کانَ بَیتُ نوُحٍ و مَسجِدُهُ، وَ فى زاویَتهِ الیُمنى فارَ التّنّوُرُ.

حضرت نوح کشتى‏اش را آن جا ساخت، از تنور نیز همان جا آب جوشید. خانه‏ى نوح و محل عبادت او نیز آن جا بود. در زاویه‏ى راست آن آب از تنور جوشید.امام باقر نیز در این رابطه فرمود :

مسجدُ کوُفانَ فیهِ فارَ التّنّورُ، نُجِرَتِ السَّفینةُ، و هُوَ سُرَّةُ بابِلَ وَ مَجمَعُ الاَنبیاءِ.

در مسجد کوفه از تنور آب جوشید کشتى آن جا ساخته شد، آنجا ناف بابل و محل اجتماع پیامبران است. امام باقر در حدیث دیگر با تفصیل بیشترى فرمود:

مَسجِدُ کوُفانَ رَوضَةٌ مِن ریاضِ الجَنّة، صلّى فیهِ الفُ نَبىٍّ وَ سَبعوُنَ نَبیّاً، وَ مَیمَنَتُهُ رَحمَةٌ و مَیسرِتُهُ مَکرٌ، فیهِ عَصا موسُى و شَجَرةُ یَقطینَ و خاتَمُ سُلیمانَ، و مِنهُ فارَ التّنّوُرُ و نَجَرتِ السَّفینَةُ و هِىَ صُرَّةُ بابِلَ و مَجمَعُ الانبَیاءِ.

 مسجد کوفه باغى از باغهاى بهشت است، هزار و هفتاد پیامبر در آن نماز گزارده، سمت راست آن رحمت و سمت چپ آن نیرنگ مى‏باشد.

 عصاى حضرت موسى، درخت کدوى حضرت یونس و انگشترىِ حضرت سلیمان در آن است.تنور از آن جا جوشید، کشتى در آن جا ساخته شد. آن جا قلّه‏ى شرف بابل و خیمه‏ى اجتماع پیامبران است.بر اساس روایات این تنور همان تنور حضرت آدم بود که بعدها به حضرت نوح منتقل شد و محل فعلى آن در شمت راست کسى است که از باب کنده وارد مسجد شود.

ج )و قیلَ یا ارضُ ابلَعى ماءَکِ:

سر انجام گفته شد: اى زمین اب خود را فرو بر.امام صادق  در تفسیر این آیه‏ى شریفه فرمود:هنگامى که کشتى نوح به وسط مسجد کوفه رسید خدا به زمین فرمان داد که آب خودش را فرو ببرد.

فَبَلَعَت ماءَها مِن مَسجِدِ الکُوفَةِ، کَما بَدَءَ الماءُ مِنهُ .

پس زمین آب خودش را از مسجد کوفه فرو برد، چنان که در آغاز نیز از همان جا شروع شده بود.

د)و جَعَلنَا ابنَ مَریَمَ و اُمَّهُ آیَةً و آوَیناهُما اِلى رَبوَةٍ ذاتِ قرارٍ و مَعینٍ

ما عسیى بن مریم و مادرش را آیت و نشانه‏اى قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعى که داراى امنیت و آب جارى بود، جاى دادیم..امیرمؤمنان در تفسیر این آیه‏ى شریفه فرمودند :

الرّبوةُ: الکوفَةُ، و القرارُ: المسَجِدُ، و المعَینُ: الفُراتُ.

منظور از (رَبوة )مکان مرتفع(کوفه)، مقصود از »القَرارُ« )محل امن و آسایش(مسجد کوفه)، و هدف از (معین )آب روان و خوش گوار همان( فرات) مى‏باشد

مسجد کوفه از منظر پیشوایان

در مورد ویژگى‏هاى مسجد کوفه از دیدگاه آیات قرآن به همین مقدار بسنده کرده، فضایل برجسته‏ى آن را از منظر احادیث وارده از پیشوایان معصوم به صورت فشرده در این جا مى‏آوریم و یاد آور مى‏شویم که نقل همه‏ى احادیث وارده در این صفحات نمى‏گنجد.پیشواى پروا پیشگان، امیرمؤمنانمى‏فرماید:

اربعَعةٌ مِن قُصُور الجنّةِ فى الدُّنیا: المسجِدُ الحرامُ و مسجدُ الرّسوُلِ و مسجدُ بیتِ المقدِسِ و مسجِدُ الکوفَةِ.

چهار قصر از قصرهاى بهشتى در دنیاست: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النّبى، 3) مسجد اقصى، 4) مسجد کوفه.

در حدیث دیگرى به هنگام شمارش قصرهاى چهارگانه فرمود:

و مسجِدُ الکُوفَةِ و هُوَ قُبَّةُ الاِسلامِ.

و مسجد کوفه که آن «قبة الاسلام» است.تعبیر (قبة الاسلام) را رسول اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) در مورد حرم مطهر سالار شهیدان، و جناب سلمان در مورد کوفه به کار برده بودند.امام صادق فرمود:مسافر در چهار جا مى‏تواند نمازش را کامل بخواندک1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه، 4) حرم امام حسین . امام صادق فرمود:اعتکاف روانیست به جز درمسجدى که امام عادل در آن جا نماز جماعت اقامه کرده باشد. در مسجد کوفه، در مسجد بصره، در مسجد النبى و مسجد الحرام اعتکاف مانع ندارد. امیرمؤمنان  فرمود :

لا تُشدُّ الرّرحالُ الّا الى ثلاثَةِ مَساجِدَ:

المَسجدُ الحرامُ، و مسجِدُ رسوُلِ اللهِ (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) و مسجدُ الکوفَةِ.

بار و بنه‏ى سفر بسته نمى‏شود، جز با به سه مسجد: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبى، 3) مسجد کوفه.فخر الساجدین، زین العابدین، امام سجاد ( از مدینه منوره، صرفا به قصد نماز گزاردن در مسجد کوفه آمد، چهار رکعت نماز گزارد، آنگاه بر مرکب خود سوار شده، راهى مدینه گردید.امام باقر  فرمود:

لو یَعلَمُ النّاسُ ما فى مسجِدِ الکُوفَةِ، لا عَدّوُا لهُ الزّادَ و الرَّواحِلَ من مَکانٍ بَعیدٍ .

اگر مردم فضائل مسجد کوفه را مى‏دانستند از راه‏هاى دور زاد و راحله فراهم کرده به سوى آن مى‏شتافتند.امیرمؤمنان در این رابطه فرمود :

و انَّ مسجِدکُم هذا لَاحَدُ المَساجِدِ الَاربَعَةِ الّتى اختارِها اللّهُ لاَهِلها .

این مسجد شما (مسجد کوفه) یکى از چهار مسجدى است که خداوند آنها را براى اهل‏شان برگزیده است.و در آخرین فراز از همین حدیث فرمود:آن را هرگز فرو نگذارید، با نماز گزاران در آن به خداوهد تقرب بجویید، براى بر آورده شدن نیازهاى خود به آنجا روى بیاورید. آگر مردمان مى‏دانستند که چه برکتى در آن هست از همه‏ى اقطار زمین به سوى آن مى‏شتافتند، اگر چه با سینه خیز رفتن بر روى برف‏ها باشد.یکى از اصحاب به محضر امیرمؤمنان آمده عرضه داشت: من زاد و توشه برگرفتم، مرکبى تهیه کردم، کارهایم را ردیف نمودم، عازم بیت المقدس هستم.امیرمؤمنان فرمود: توشه‏ات را برگیر، مرکب‏ات را بفروش، از این مسجد هرگز جدا مشو، که این مسجد یکى از چهار مساجد برگزیده است.و در فرازى از آن حدیث فرمود:

و یُحشَرُ مِنهُ یَومَ القِیامَةِ سَبعوُنَ الفاً لا عَلَیهِم حِسابٌ و لا عَذابٌ.

در روز رستاخیز 70000 نفر از این مسجد بر انگیخته مى‏شوند که بر آنها حساب و و عقابى نیست.امیرمؤمنان در فراز دیگرى از این حدیث مى‏فرماید:

و فیهِ ثَلاثُ اَعیُنٍ یَزهَرنَ... عَینٌ مِن لَبَنٍ، و عَینٌ مِن دُهنٍ، و عَینٌ مِن ماءٍ.

در مسجد کوفه سه چشمه برق مى‏زند...چشمه‏اى از شیر، چشمه‏اى از روغن، و چشمه‏اى از آب.علامه‏ى مجلسى در توضیح این حدیث مى‏فرماید: این چشمه‏ها از دیده ما پنهان است تا در زمان حضرت قائم )علیه‏السلام( پدیدار شوند.آن گاه امیرمؤمنان دست بر سینه نهاده فرمود :

ما دَعا فیهِ مَکروُب بِمسألَةٍ فى حاجتَةٍ مِنَ الحَوائِجِ الّا اَجابَهُ اللهُ و فَرَّجَ عنَنهُ کُربَتَهُ.

هیچ غم زده‏اى در این مسجد حاجتى از حوائج خود را از خدا مسألت نمى‏کند جز این که خداوند او را حاجت روا مى‏کند و اندوه‏اش را مى‏زداید.امام صادق در این رابطه فرمود:هر کس حاجتى دارد آهنگ مسجد کوفه کند، وضوى پاکیزه سازد، دو رکعت نماز، در هر رکعت سوره‏هاى: حمد، فلق، ناس، توحید، حجر، نصر، اعلى و قدر بخواند، تا از نماز فارغ شود، حاجت‏اش به یارى پروردگار بر آورده شود.امام صادق  در فرازى از حدیثى فرمود:

نِعمَ المسجِدُ الکوُفَةِ، صَلّى فیهِ اَلفُ نَبِىٍّ و اَلفُ وَصِىٍّ.

مسجد کوفه چه مسجد زیبائى است هزار پیامبر و هزار وصى پیامبر در آن نماز گزار بوده‏اند.امام صادق  فرمود:در شب مواج جبرئیل به پیامبر اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) عرض کرد:این جا نماز گاه پدرت آدم و عبادتگاه پیامبران است، در اینجا فرود آى و نماز بگزار. پس آن حضرت فرود آمد و نماز گزارد، آن گاه به سوى آسمان معراج نمود.امام صادق به صراحت فرمودند: مسجد کوفه از مسجد بیت المقدس  برتر است.و در همین رابطه فرمود:

لو یَعلَم النّاسُ مِن فضلِلهِ ما اعلَمَ، لا زدَ حَملوُا عَلَیهِ.

اگر مردم از فضیلت مسجد کوفه مى‏دانستند آن چه را که من مى‏دانم در آن جا ازدحام مى‏کردند.جبریل امین در شب معراج به رسول اکرم (صلّى‏اللهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) عرضه داشت:

مسجِدٌ مبارَکٌ کثیرُ الخیر، عظیمُ البَرَکةِ، اختارَهُ اللّهُ لاَهِلِه و هُوَ یَشفَعُ لَهُم یومَ القیامَةِ.



خرید و دانلود تحقیق درباره سیماى مسجد کوفه در آیینه‏ى آیات و روایات