لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فیزیک، علم شناختن قانونهای عمومی و کلی حاکم بر رفتار ماده و انرژی است. کوششهای پیگیر فیزیکدانان در این راه سبب کشف بسیاری از قانونهای اساسی، بیان نظریهها و آشنایی با بعضی پدیدههای طبیعی شده است. هر چند این موفقیتها در برابر حجم ناشناختهها، اندک است، ولی تلاش همه جانبه و پرشتاب دانشمندان، امید بسیار آفریده که انسان میتواند رازهای هستی را دریابد.
انسان در یکی دوقرن اخیر، با بهرهگیری از روش علمی و ابزارهای دقیق توانسته است در هر یک از شاخههای علم، به ویژه فیزیک دنیای روشن و شناخته شده خود را وسعت بخشد. در این مدت با دنیای بینهایت کوچک آشنا شده، به درون اتم راه یافته، انواع نیروهای بنیادی طبیعت را شناخته، الکترون و ویژگیهای آن را دریافته و طیف گسترده امواج الکترومغناطیسی را کشف کرده است.
فیزیک که تا اواخر قرن نوزدهم مباحث مکانیک، گرما، نور، صوت، الکتریسیته را شامل میشد، اکنون در اوایل قرن بیستو یکم در اشتراک با سایر علوم( مانند شیمی، زیستشناسی و …) روزبهروز گستردهتر و عمیقتر شده و بیش از 30 موضوع و مبحث مهم را دربرگرفته است (در دانشنامه فیزیک تعداد شاخههای فیزیک را 33 شاخه معرفی کرده است).
فناوری
فناوری، چگونگی استفاده از علم، ابزار، راه و روش برای انجام دادن کارها و برآوردن نیازهاست. به عبارت دیگر فناوری، به کارگیری آگاهیهای انسان برای تغییر در محیط به منظور رفع نیازهاست. بنابراین،
اگر علم را فرایند شناخت طبیعت تعریف کنیم، فناوری، فرایند انجام دادن کارها خواهد بود.
در گذشته گرچه انسان به برخی از قانونهای طبیعی دست یافته بود، ولی علم و عمل کمتر اثر متقابل در یکدیگر داشتند. دانشمندان راه خود را میپیمودند و صنعتگران و ابزارکاران به راه خود میرفتند تا آن که عصر جدید آغاز شد و تمدنی به وجود آمد که همه چیز را در راه مصالح زندگی انسان و توانایی او به کار گرفت.
در سال 1662 میلادی " جامعه سلطنتی لندن " تاسیس شد و هدف خود را ارتقای علوم مربوط به امور و پدیدههای طبیعی و هنرهای مفید از طریق آزمایش و تجربه به نفع "ابنای بشر" انتخاب کرد، چهار سال بعد فرهنگستان برای هر چه بیشتر به ثمر رساندن تحقیقات علمی در زندگی انسان، کوشیدند و از این بابت حقوق دولتی دریافت میکردند.1
در سال 1853 موزه علوم لندن با نام " هیئت معتمدین دایره علم وهنر و موزه ملی علم و صنعت " گشایش یافت. اما نزدیکتر شدن علم و صنعت سبب شد که در سال 1882 بخشهای گوناگون این مؤسسه درهم ادغام شود و سازمان جدیدی با نام "دایره علوم کاربردی وفناوری" تأسیس شود.
نقش فیزیک در فناوری
علم، کوششی در جهت دانایی و فناوری تلاشی در جهت توانایی است. این هر دو اثر متقابل درهم داشتهاند. دانش سبب شده که ابزارها و روشها کامل شوند و ابزارها نیز دقت انسان را در اندازهگیریها و رسیدن به نتایج علمی بیشتر کرده است.
اکنون بسیاری از موضوعها ومباحث فیزیک پیامدهای کاربردی داشته و در عمل در فناوریها مؤثر بوده است. فناوریهای ارتباطات، فناوریهای حمل و نقل( خشکی، دریایی، هوایی و فضایی)، فناوریهای تولید( کشاورزی- صنعتی)، فناوریهای استخراج انواع معادن و فناوریهای ساختمان و انواع ماشینها و فناوریهای آموزشی به دانش مکانیک، الکتریسیته، الکترومغناطیسی، ترمودینامیک و فیزیک هستهای، نورشناسی، فیزیک بهداشت و فیزیک پزشکی و … وابسته است.
نقش فیزیک در فناوریهای آموزشی
بسیاری از شاخههای فیزیک به طور مستقیم و غیرمستقیم در تولید تجهیزات ورسانههای آموزشی و روشهای آن مؤثر است. به طور اصولی هرگونه یادگیری از طریق حواس و در ارتباط با محیط صورت میگیرد و علم فیزیک توانسته است توانایی حواس مارا بسیار افزایش دهد و ما رانه تنها به اطراف خود بلکه به زمانها و مکانهای ناپیدا و دور نیز پیوند دهد. در این نوشته به بخشی از اثرهای فیزیک در آموزش و پرورش اشاره میکنیم.
1. نور و وسایل نوری: مبحث نور یکی از شاخههای فیزیک است که در آن از ماهیت و رنگ نور، رفتارهای نور و نیز چشم و دستگاههای نوری بحث میشود. بعضی از دستگاههای نوری که به منزله تجهیزات آموزشی به کار میروند، عبارتاند از: عدسیها و میکروسکپ برای دیدن اشیای ریز،دوربین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 84
موضوع :
تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل
( به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون )
خلاصه
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.
در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل. که به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- با گروه کنترل انجام گردید، چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین 191 دانش آموز دختر مقطع دبیرستان، 30 دانشآموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل 15 دانش آموز بود.
پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
پس از نمرهگذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی میتواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی) پرسشنامه مذکور میباشد. بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنیها داشته است. اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل میتوان گفت، با توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونیتر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.
همچنین در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای پژوهش با استفاده از «ضریب همبستگی پیرسون» به دست آمد. این نتایج نشانگر آن است که بین سلامت روان و شیوه مقابلهای و بین منبع کنترل و شیوه مقابلهای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین متغیر (سلامت روان و منبع کنترل) ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. یافتههای جانبی این پژوهش نشانگر رابطه معنادار بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانشآموزان با سلامت روان و شیوه مقابلهای آنان میباشد.
مشاهدات کیفی نیز در طول جلسات دوره آموزشی با نتایج کمی حاصل از دادهها مطابقت و هماهنگی دارد. بطوریکه آزمودنیهایی که در طول جلسات فعالیت گروهی بیشتری داشتند، انگیزه و تمایل بیشتری جهت شرکت در این دوره آموزشی داشتند، نظم گروهی بیشتری را رعایت مینمودند. در انجام تمرینات و فعالیتهای عملی علاقمندی و انگیزة بیشتری نشان می دادند، توجه و دقت کافی نسبت به مطالب و محتویات آموزشی داشتند و خواهان تداوم این دوره آموزشی در طول سال تحصیلی بودند، در میزان نمرات سلامت عمومی و منبع کنترل آنان کاهش بیشتری ایجاد شده است. در واقع میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی در مورد این آزمودنیها منجر به افزایش سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل آنان شده است. بدین ترتیب مشاهدات کیفی دال بر تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی میباشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
ارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت
چکیده:
بعد از ارزیابی تعداد زیادی از برنامه های یکپارچه تکنولوژی در دانشگاه هاو مدارس مناطق مختلف ، مشخص شد که وجود تکنولوژی تضمین کننده استفاده از آن در کلاس درس نمی باشد. البته مدلها و فرضیه های مختلفی تلاش کرده اند تا عوامل دخیل در پذیرش تکنولوژیرا توضیح دهند مدلها و فرضیه ها بر عوامل مرتبط با تکنولوژی تکیه کر ده اند . بر مبنای باز بینی نوشته ها ،ما یک مدل جدید برای پذیرش تکنولوژی را فرض کرده ایم شامل ایدئولوژی آموزش و پرورش بعنوان یک عامل خارجی است. ما سعی کردایم مدلی را ایجاد کنیم که با توجه به اطلاعات گرد آوری شده از پرسشنامه های کامل شده بوسیله 320 معلم قبل از خدمت مطابق با مدل فرضی باشد .متغیرهای مورد استفاده از مراحل تحلیل مدل بخشهای از مدل اصلی پذیرش تکنولوزی وشش ایدئولوژی آموزشی مختلف هستند. نتایج نشان دادند که مدل جدید ،با مدل فرض شده مطابقت دارد. بنابراین نتایج نشان می دهد که ایدئولوژی های مختلف آموزشی ممکن است اثرات متفاوت روی پذیرش تکنولوزی توسط معامان داشته باشند.
واژه های کلیدی:ایدئولوژی های آموزشی ،پذیرش تکنولوژی ،انطباق تکنولوژی ،آموزش معلم
مقدمه:
با ظهور سریع تکنولوژی در دهه های گذشته تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)در شرکتهای مدرن جدید همراه با دولتهای که زمینه لازم را فراهم کردند یک فرا ساختار تخصصی را ایجاد کردند .علاوه بر این تغییرات سریع در جنبه های مختلف جامعه ،آموزش و پرورشبصورت یک هنر مرسوم باقی مانده است .(پرکنیز1992ص3)براساس گفته استورمن تغییرات تکنولوژی که جامعه را تحت تاثیر قرار دادهاند ،عمدتا سیستمهای آموزشی را بدون تغییر قرار دادهاند . از آنجایی که کاربران مهم بوده ونقش عمده ای در بهینه سازی تکنولوژی دارند عواملی که استفاده از این تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهند برای محققان از اهمیت خاص بر خوردار است این بدان خاطر است که مبدرت وجود تکنولوژی در کلاس درس تضمین کننده استفاده از آن تکنولوژی است. معلمان علاقه چندانی به ترکیب تکنولوزی در آموزش خود ندارند مگر اینکه آنها قبول کنند که تکنولوژی را احساس می کنند و چه عواملی باعث عدم بکار گیری آن میشود.
پذیرش تکنولوژی:
عموما پذیرفته شده است که معامهن امروزی از تکنولوژی آموزشی بنحو گستردهای بهره برداری می کنند .بنابراین ضعف در بکار گیری یا پذیرش تکنولوژی یک مسئله مهم است .از این نظر لازم است که وازه "پذیرش تکنولوژی"را برای تعیین عوامل اثر گذار براستفاده حقیقی از تکنولوژی آموزشی در محیط کلاس تعریف کنیم.
دیویسی ،باگوزی و وارث (1989)عوامل خاص تاثیرگذار بر پذیرش تکنولوژی را در مدل پذیرش تکنولوژی خود نشان تعریف کردند . (TAM )TAM.از تئوری رفتاری مشتق شده است ویک مدل کاملا شناخته شده است .که پس از پذیرش آن پیشرفته های قابل ملاحظه ای کرد .برای مشخص شدن استفاده از تکنولوژی عوامل متعددی به TAMاضافه شده است . با این حال فقط برخی عوامل باقی مانده اند که تاثیر عمدهای بر استفاده از تکنولوژی دارند برای درک صحیح مدل TAMلازم است تا تئوری های تایید کننده آن مشخص گردند . یکی از این تئوری ها ی رفتاری فرضیه شناخت اجتماعی (SCT)است . فرضیه SCTسه عامل متقابل فرد ؛رفتار و محیط را مشخص می کند.و روابط بین آنها را توضیح می دهد . بر اساس این تقابل عوامل فردی و محیطی رفتار را تحط تاثیر قرار می دهند و بالعکس. SCT دو کانال مختلف نتیجه مورد انتظار و خود اثری را برای دو عامل فرد و رفتار مشخص کرده است بر اساس این فرضیه افراد قبل از انجام کاری دو سوال را از خود می پرسند "آیا من می توانم آن را انجام دهم؟"و"آیا من باید آن را انجام دهم؟"اگر آنها بر این باور باشند که قادر به انجام آن رفتار هستند ونیز اگر آنها نتایج خوبی بعد از انجام آن بدست آورند آنها به احتمال زیاد آنرا انجام می دهند . البته مدل SCT نشان میدهد که چگونه دو عامل اصلی نتیجه مورد انتظار و خود اثری که بر رفتار اثر می گذارند عوامل گرایشی هستند که همچنان نا مشخص مانده اند . در سال 1975فیش بین وآژن با توجه به عوامل گرایشی در رفتار تئوری عملکرد استدلالی (TRA)را ایجاد کردند.TRAگرایش رفتاری را به عنوان معیار توجه فرد به انجام یک رفتار خاص معرفی کرد و پیش بینی اولیه از رفتار واقعی را نشان داد. بنابراین مطابق با TRAخود اثری و نتیجه مورد انتظار مستقیما بر روی رفتار واقعی تاثیری ندارد و تنها گرایش رفتاری را تحت تاثیر قرار می دهند در سال 1988مدلTRAاصلاح شد و تئوری به تئوری رفتار طراحی شده(TPB)تغییر کرد .براساس TPB؛رفتار به ندرت بوسیله گرایش رفتاری تحت تاثیر قرار می گیرد و در عوض گرایش رفتاری بوسیله اهداف نُرم شده و کنترل رفتاری دریافت شده و گرایش به سمت رفتار تحت تاثیر قرار می گیرد .
سرانجام در سال 1989،دیویس ،ب ا گوزیوورث و مدلی تحت نام "مدل پذیرش تکنولوژی" "TMA"را معرفی کردند که شامل برخی عوامل شاخص تاثیر گذار بر استفاده از تکنولوژی بود . همانند TRAمدل TAMتوضیح می دهد که چگونه یک عامل اولیه گرایش رفتاری به استفاده بر کاربرد و اتمی سیستم تاثیر مشابه باTAMتوضیح می دهد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آموزش خانواده
امروزه ما شاهد تحولات حیرت آور جوامع انسانی در ابعاد مختلف هستیم که باعث شده فرزندان ما خارج از تصمیم و اراده ما تربیت بشوند. ابزارهای ارتباطی امروزه به گونه ای هستند که در بطن زندگی ما قرار گرفته اند و ناخواسته تربیت را به سویی سوق می دهند که ممکن است چیزی غیر از فرهنگ خودی باشد.
● اهمیت آموزش خانواده
امروزه ما شاهد تحولات حیرت آور جوامع انسانی در ابعاد مختلف هستیم که باعث شده فرزندان ما خارج از تصمیم و اراده ما تربیت بشوند. ابزارهای ارتباطی امروزه به گونه ای هستند که در بطن زندگی ما قرار گرفته اند و ناخواسته تربیت را به سویی سوق می دهند که ممکن است چیزی غیر از فرهنگ خودی باشد. به عنوان مثال فرزندان ما هر روز تلویزیون تماشا می کنند.و برنامه های مختلفی را می بینند و بدون دخالت ما از آنها متاثر می شوند. و به رویا می روند.
همچنین گسترش ابزارهای موسیقی و ویدئویی امروزه فرزندان مارا در شرایط پیچیده تربیتی قرار می دهد. خصوصا گسترش روز افزون اینترنت چالش های فرهنگ خودی و بیگانه را به میان کشیده است. علاوه بر آنها گسترش و پیچید گی روز افزون ارتباطات جمعی و وجود پدید اعتیاد با اشکال مختلف آن فرزندان ما را بشدت مورد تهدید قرار می دهد. باید به این موارد کنجکاوی و ماجراجویی ذاتی کودکان و نوجوان را هم افزود. برای همین ما باید احساس مسئولیت زیادی را مد نظر قرار دهیم. و اگر ما آگاهانه و فعالانه حرکت نکنیم شاهد بحرانهای روحی و روانی زیادی در فرزندانمان خواهیم شد. و حتّی امکان بحرانهای شدید تری مثل بحران هویت ملی و غیره.
گویا مکانیسم تکاملی جوامع انسانی در ابعاد ذهنی و اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و تکنولوژی و غیره، به سوی تضعیف نقش اولیاء به پیش می رود واین می تواند برای ما هشدار دهنده باشد. و از طرفی دیگر بنظر میرسد که فاصله بین اولیاء و فرزندان از لحاظ اطلاعات روز در حال تشدید است برای همین آموزش اولیاء را برای شناخت نیات فرزندان و برای حفظ موقعیت و مقبولیت خود نزد آنها ضروری می سازد. در پی وجود چنین واقعیت ها و مسائل بسیار دیگری است که ما باید آموزش خانواده را جدی بگیریم .آن را از لحاظ کمی و کیفی گسترش بدهیم و اقدامات و برنامه های موثری را مد نظر قرار دهیم . تا بتوانیم اولیای آگاه و کارآمد در تربیت فرزندان جامعه اسلامی داشته باشیم.
● خانواده را به دو دسته کلی تقسیم می کنند.
الف) خانواده متعادل
▪ خانواده متعادل دارای ویژگیهای زیر است:
ثبات فیزیکی و مکانی دارد ـ رشد و پویایی و آگاهی دارد ـ بر آن مدیریت و قانون و کنترل حاکم است ـ اعضا از لحاظ عاطفی و عقلی ارتباط مثبت با هم دارند
ب) خانواده نامتعادل.
خانواده نامتعادل
خانواده نامتعادل خانواده ای است که اعضای آن به علل مختلف نمی توانند تقش های خود را در خانواده به خوبی ایفا نمایند و اعضای آن احساس آرامش و امنیت و رضایت مندی ندارند. و پویایی و رشد آنها دچار اختلال شده است.
▪ خانواده نامتعادل خود تقسیماتی دارد.که عبارتند از:
۱) خانواده گسسته:
خانواده گسسته خانواده ای است که اعضای آن با اینکه در کنار هم زندگی می کنند اما ارتباط و مناسبات درستی بین اعضا وجود ندارد. که خود تقسیماتی دارد که عبارتند از:
الف) خانواده قطبی .(پدر سالار - مادر سالار - فرزند سالار)
خانواده های قطبی به خانواده هایی می گویند که قدرت در خانواده توسط یک فرد خاص اعمال می شود و بقیه تحت تسلط او هستند.
ب) خانواده آشفته یا بی سامان .
خانواده ای که در آن قانونمندی و مدیریت و ارتباط صحیح بین اعضا به طور موثری آسیب دیده است. مانند خانواده قطبی.
ج) خانواده بی عاطفه.
خانواده ای که در آن عاطفه و محبت و همدلی وجود ندارد. در یک خانواده متعادل باید عقل و خرد همراه با عاطفه حاکم باشد و این دو بدن دیگری وظایف خانواده را تکمیل نمی کند.
۲)خانواده گسیخته.
خانواده ای است که اعضا ارتباط کمی با هم دارند و یا اصلا ارتباط آنها از هم بکلی قطع شده است. مثل
خانواده نا پیوسته.
خانواده ای است که زن یا شوهر به علل ناسازگاری بدون صدور حکم قانونی در کنار هم زندگی نمی کنند. و در بلاتکلیفی بسر می برند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
چکیده :
امروزه ، فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام های آموزشی پیشرفته حرف اول را میزنند ، اما پایه و اساس این حرف ها بر یافته های علمی به ویژه ، یافته های علوم تربیتی ، روان شناسی رشد ، دانش و هنر آموزش مبتنی است .
بنابراین نباید فراموش کنیم هر کجا که می خواهیم از فناوری های گوناگون در آموزش استفاده کنیم ، دانش و هنر آموزش مقدم بر فناوری است . در حقیقت فناوری آموزش باید در خدمت آموزش باشد نه به عکس ، در عین حال یادآوری این نکته ضروری است که بدون فناوری های اطلاعاتی و ارتباط به روز ، تغییر و تحول اساسی در شیوه ها ، نگرش ها و مهارت های آموزشی مناسب با عصردانایی رخ نخواهد داد . بنابراین ، تاثیر متقابل یافته های علمی بر فناوری و قابلیت ها و توانایی های فناوری در به کار گیری یافته های علمی انکار ناپذیر است . و فناوری های اطلاعات و ارتباطات با علم تعلیم و تربیت در آموزش های مبتنی بر خود - رهبری ، تفکر انتقادی و پرورش خرد ورزی همسویی و سازگاری بیشتری دارند .
مقدمه :
کاربرد فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات ، تغییرات شگفت انگیزی در فرآورده های و فعالیت های کار و زندگی مردم به وجود آورده است فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی به سرعت ساختار اجتماعی و شیوه های زندگی مردم را در جهان تغییر میدهند و برای ایجاد «جامعه اطلاعاتی » که در آن تولید دانش ، علمی هدف است ، رو به گسترش اند .
اگر در هر دوره از تاریخ بشری قدرت و برتری را به یکی از ویژگیهای خاص آن دوره تعبیر کنیم . ویژگی خاص عصر اطلاعات که آن را از سایر دوره های متمایز میسازد ، تولید و عرضه اطلاعات است . بنابراین ملاک قدرت و برتری کشور ها میزان تولید اطلاعات و سهولت دسترسی سریع و گسترده افراد به اطلاعات صحیح است .
در چنین جامعه ای شرط بقا مجهز شدن به ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی جدید است ، در غیر این صورت راهی جز وابستگی شدید نخواهیم یافت . جوامع دنیا راهی جز قبول و پذیرش فناوری های نو ندارند بنابراین ، باید در این زمینه به تدابیر و تدارکات لازم مجهز شوند ، به ویژه در بخش آموزش و پرورش که محور اصلی این تغییرات است .
مفهوم فناوری :
واژه فناوری در دنیای صنعت و بازرگانی موجب الهام زیادی شده است . فناوری آموزشی از آن هم ابهام انگیزتر است . بسیاری فناوری را به مفهوم دانش و اطلاعات در نظر می گیرند و عده ای آن را چنان بسط میدهند و مفهومی می دانند که همه ابعاد نظام آموزشی را شامل میشود . برخی نیز از مفهوم فناوری در کی علمی دارند .