لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
قدیم ترین آثار زبان ایران
مورخان اسلامی نوشتهاند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانهای بیش نیست. اما آنچه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیمترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما میباشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمتهای قدیم اوستا که غالب آنها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریاییهای هند نزدیک بدان زبان کتابهای دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نمودهاند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر میشده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتابها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبههایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهمترین آنها کتیبهی بهستان (= بیستون) میباشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبههای سنگی و سفالی مینماییم :
1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشیام» و نیز مجسمهای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»
2- کتیبهی بیستون
این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در درهی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشتهها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامههای گوناگون دیده میشوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستادهاند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبهی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبهای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصهی این نوشتهها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنهی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان میباشد. این کتیبه مهمترین ِکتیبههای هخامنشی است و از روی این نوشتهها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن میگردد.
3- کتیبهی تخت جمشید
در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنهی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خواندهاند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات بر طبق کتیبههایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازهی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبهی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده میشده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همهی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان مادهی «آبادان» و بیرونی شمرده میشد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبهی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده میشود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.
دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشتهاند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست مینماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشهی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنانکه خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل میشوند.
عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچکتری بوده است در ضلع شمالی صفهی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتابکده» پنداشتهاند، در فرهنگها «تجر» بر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
قدیم ترین آثار زبان ایران
مورخان اسلامی نوشتهاند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانهای بیش نیست. اما آنچه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیمترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما میباشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمتهای قدیم اوستا که غالب آنها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریاییهای هند نزدیک بدان زبان کتابهای دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نمودهاند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر میشده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتابها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبههایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهمترین آنها کتیبهی بهستان (= بیستون) میباشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبههای سنگی و سفالی مینماییم :
1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشیام» و نیز مجسمهای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»
2- کتیبهی بیستون
این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در درهی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشتهها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامههای گوناگون دیده میشوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستادهاند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبهی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبهای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصهی این نوشتهها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنهی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان میباشد. این کتیبه مهمترین ِکتیبههای هخامنشی است و از روی این نوشتهها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن میگردد.
3- کتیبهی تخت جمشید
در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنهی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خواندهاند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات بر طبق کتیبههایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازهی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبهی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده میشده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همهی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان مادهی «آبادان» و بیرونی شمرده میشد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبهی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده میشود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.
دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشتهاند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست مینماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشهی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنانکه خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل میشوند.
عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچکتری بوده است در ضلع شمالی صفهی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتابکده» پنداشتهاند، در فرهنگها «تجر» بر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
موضوع مقاله: بررسی نقش عشق در آثار سهراب سپهری
مقدمه:
وقتی که منصور حلاج را روانه چوبه دار می ساختند در راه درویشی از وی گفت که عشق چیست؟ گقت: امروز بینی و پس فردا بینی ، امروزم بکشند و دوم جسم بسوزانند و سوم خاکستر جسم بر باد دهند ، در راه که می رفت با بند گران می خرامید و نعره زنان می گفت : حق ، حق . حق تا به زیر دار بردند ، بوسه بر دار زد و گفت: معراج مردان عشق است.
تعریف لغوی عشق:
1-به حد افراط دوست داشتن
2-دوستی مفرط ، محبت تام درگذشتن از حد دوستی ،گویند که آن مأخوذ از عشق است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند . چون بر درختی پیچید ، آن را خشک کند . همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود ، صاحبش را خشک و زرد کند .
3-اسم است از مصدر ((عشق و عشق)) و آن به معنی افراط است در حب از روی عفاف یا فسق و از جهت روانشناسی : یکی از عواطف است که مرکب می باشد از تمایلات جسمانی و حس جمال ، حس اجتماعی ، تعجب ، عزت نفس و غیره .
تعریف عرفانی عشق (در اصطلاح عرفان و تصوف):
1-عشق به معبود حقیقی ، اساس و بنیاد هستی بر عشق نهاده شده و جنب و جوشی که سراسر وجود را فرا گرفته به همین مناسبت است پس کمال واقعی را در عشق باید جستجو کرد .
2-عشق آخرین پایة محبت است و فرط محبت را عشق می نامند و می گویند : عشق آتشی است که در دل آدمی افروخته می شود و بر اثر افروختگی آن ، آنچه جز دوست است ، سوخته گردد . همجنین گفته اند: که عشق دریایی است پر از درد و رنج ، دیگر گوید : عشق سوزش و کشته شدن است .
نقش عشق در زبان شعر و اندیشه شاعر:
شعر مهم ترین نمونه و بارز ترین عنصر از عناصر فرهنگی و ادبی ایران بوده و دیر زمانی است که شاعران در مرکزیت جایگاه فرهنگ ایران قرار داشته اند .
شورانگیزی شعرو دلبستگی شاعران به این مقوله از هنر طبایع و ذوق های مختلفی را برانگیخته تا شعر را یکی از مشغله های اندیشه خود سازند . عشق یکی ار مایه های اصلی و مهم شکل گیری و قوام دهنده شعر است که می توان گفت در ذات هر انسانی نهفته است و چه بسا از طبع هر ذوق حساس نیز بر می خیزد . عشق آن موهبت الهی است که فقط به انسان هدیه گشته است .
فرشته عشق نداند که چیست ، قصه مخوان
بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز
«حافظ»
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
«مولوی»
عشق در شعر سهراب سپهری
سپهری مانند بسیاری از یزرگان اب و هنر پس از مرگ بیشترین مخاطبان خود را یافته است . سهراب سپهری از آن افراد بود و قابلیت آن را داشت که به تدریج و به آرامی جایگاه خود را بیابد . زیراراههای هنر را کشف کرده بود و آنها راپیش رو داشت . هنری که سپهری در جستجوی رسیدن به آن بود و فضایی را که اوبا عناصر طبیعت و اندیشه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
موضوع مقاله: بررسی نقش عشق در آثار سهراب سپهری
مقدمه:
وقتی که منصور حلاج را روانه چوبه دار می ساختند در راه درویشی از وی گفت که عشق چیست؟ گقت: امروز بینی و پس فردا بینی ، امروزم بکشند و دوم جسم بسوزانند و سوم خاکستر جسم بر باد دهند ، در راه که می رفت با بند گران می خرامید و نعره زنان می گفت : حق ، حق . حق تا به زیر دار بردند ، بوسه بر دار زد و گفت: معراج مردان عشق است.
تعریف لغوی عشق:
1-به حد افراط دوست داشتن
2-دوستی مفرط ، محبت تام درگذشتن از حد دوستی ،گویند که آن مأخوذ از عشق است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند . چون بر درختی پیچید ، آن را خشک کند . همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود ، صاحبش را خشک و زرد کند .
3-اسم است از مصدر ((عشق و عشق)) و آن به معنی افراط است در حب از روی عفاف یا فسق و از جهت روانشناسی : یکی از عواطف است که مرکب می باشد از تمایلات جسمانی و حس جمال ، حس اجتماعی ، تعجب ، عزت نفس و غیره .
تعریف عرفانی عشق (در اصطلاح عرفان و تصوف):
1-عشق به معبود حقیقی ، اساس و بنیاد هستی بر عشق نهاده شده و جنب و جوشی که سراسر وجود را فرا گرفته به همین مناسبت است پس کمال واقعی را در عشق باید جستجو کرد .
2-عشق آخرین پایة محبت است و فرط محبت را عشق می نامند و می گویند : عشق آتشی است که در دل آدمی افروخته می شود و بر اثر افروختگی آن ، آنچه جز دوست است ، سوخته گردد . همجنین گفته اند: که عشق دریایی است پر از درد و رنج ، دیگر گوید : عشق سوزش و کشته شدن است .
نقش عشق در زبان شعر و اندیشه شاعر:
شعر مهم ترین نمونه و بارز ترین عنصر از عناصر فرهنگی و ادبی ایران بوده و دیر زمانی است که شاعران در مرکزیت جایگاه فرهنگ ایران قرار داشته اند .
شورانگیزی شعرو دلبستگی شاعران به این مقوله از هنر طبایع و ذوق های مختلفی را برانگیخته تا شعر را یکی از مشغله های اندیشه خود سازند . عشق یکی ار مایه های اصلی و مهم شکل گیری و قوام دهنده شعر است که می توان گفت در ذات هر انسانی نهفته است و چه بسا از طبع هر ذوق حساس نیز بر می خیزد . عشق آن موهبت الهی است که فقط به انسان هدیه گشته است .
فرشته عشق نداند که چیست ، قصه مخوان
بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز
«حافظ»
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد
«مولوی»
عشق در شعر سهراب سپهری
سپهری مانند بسیاری از یزرگان اب و هنر پس از مرگ بیشترین مخاطبان خود را یافته است . سهراب سپهری از آن افراد بود و قابلیت آن را داشت که به تدریج و به آرامی جایگاه خود را بیابد . زیراراههای هنر را کشف کرده بود و آنها راپیش رو داشت . هنری که سپهری در جستجوی رسیدن به آن بود و فضایی را که اوبا عناصر طبیعت و اندیشه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
چکیده:موضوع بحث انگیز روند افزایشی ضایعات مواد غذایی، یکی از چالشهای جدی اکثر کشورها به ویژه، کشورهای در حال توسعه است، سیاستمداران و اندیشمندان مجامع علمی در جهان سوم درصدد برآمده اند برای کاهش ضایعات محصولات کشاورزی در مراحل کاشت، داشت و برداشت و مراحل توزیع و مصرف چاره اندیشی کنند. بر همین اساس ضرورت دارد به خط مشی سیاست کلان، راهکارهای عملی و اجرایی جهت جلوگیری از ضایعات از جانب دولت و نیز بالا بردن سطح آگاهی عمومی در کاهش ضایعات اهمیت داده شود. در این مقاله همچنین مسایل مبتلا به مراحل کاشت، داشت و برداشت و نیز مرحله مصرف، تاثیر ضایعات در قیمت غذایی کشور، اثر فرسودگی ماشینهای کشاورزی در افزایش ضایعات، حمایت از کشاورزان در جهت افزایش بهره وری، اصلاح نظام خرید تضمینی، بسته بندی، خود کفایی در غلات در افق ده ساله، سهم کشاورزی در عوامل تولید ملی و ارزش تولید در اقتصاد ملی تجزیه و تحلیل شده است. در بخش دیگری از مقاله برنامه کنار گذاری کشت محصول (Set aside)، سیاستهای کاهش هزینه مبادله (Transaction cost)، کاهش یارانه بعضی از محصولات غذایی، بکارگیری مناسب خرید تضمینی، افزایش کیفیت بسته بندی، کاهش ضایعات از طریق بازاریابی مناسب (کارایی سیستم بازاریابی و ضایعات در سیستم بازاریابی) و نقش مجموعه فعالیت های بازاریابی، وظیفه متخصصین بازاریابی و پرهیز از دور باطل تولیدات نامناسب، نقش بازاریابی نامناسب و در افزایش ضایعات مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به اهمیت استراتژیک بخش کشاورزی در ارزش تولید ناخالص کشور و ارزش صادرات غیر نفتی و اشتغال کشور کاهش ضایعات می تواند علاوه بر افزایش عملکرد محصولات زراعی و باغی، در ایجاد اشتغال، توسعه صادرات غیر نفتی و ایجاد امنیت غذایی از اهمیت بالایی برخوردار است.لغات کلیدی: کاهش ضایعات، امنیت غذایی، اصلاح نظام خرید تضمینی، برنامه کنار گذاری کاهش هزینه مبادله، کیفیت بسته بندی، بازاریابی مناسب مقدمه:یکی از سیاستهای جدی دولتها در امر امنیت غذایی، کاهش ضایعات غذایی است و از طرف دیگر سازمان FAO راههایی را برای جلوگیری از ضایعات مواد غذایی به مسئولان کشاورزی و تأمین کنندگان موادغذایی دولتهای عضو، ارائه داده است.موضوع با اهمیتی که دولتمردان هر کشوری باید درنظر بگیرند تعیین خط مشی کلان در رابطه با کاهش ضایعات می باشد و بعد از تعیین خط مشی و سیاست کلان بایستی مسئولیتها و وظایف، سازمانهای خصوصی و دولتی مشخص و تعیین شود. در این راستا باید دو راه حل در نظر گرفته شود. راه حل اول مربوط به بالا بردن سطح آگاهی عمومی در کاهش ضایعات از طریق روشهای جلوگیری از ضایعات می باشد. البته این راه حل در روند درازمدت ثمردهی خواهد داشت. راه حل دوم مربوط به تدوین سیاستها از طرف دولتها می باشد. اجرای این سیاستهای بعد از تدوین اثرگذاری سریعتری در کاهش ضایعات خواهد داشت. بطور مثال کاهش سوبسید نان از طرف دولت می تواند سریعاً بر مصرف نان تأثیر گذارد.تأکید بر دو راه حل فوق به علت افزایش جمعیت و کاهش منابع طبیعی، امکانات و منابع محدود می باشد و پاسخگویی به نیاز غذایی افراد بتدریج از جانب مسئولان دولتی مشکل می شود، غذا و امنیت غذایی نه تنها وجه اقتصادی – اجتماعی دارد، بلکه به تازگی چهره سیاسی گرفته و به عنوان ابزار سیاسی مورد استفاده کشورهای صنعتی قرار می گیرد.با توجه به شرایط فعلی اقتصاد و کاهش درآمد ارزی در کشور باید، از امکانات استفاده بیشتری کرد، تا تولیدات را افزایش داد و از بند واردات رها شد و نهایتاً از هدر رفتن ارز جلوگیری کرد.در این مقاله هدف بر این است، اهمیت جلوگیری از ضایعات بیشتر شکافته شود و نیز روشهای اقتصادی جلوگیری از ضایعات مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرارگیرد و در پایان پیشنهادات و نتایج ارائه خواهد گشت.
آثار ضایعات محصولات کشاورزی بر جنبه های مختلف اقتصادی:با توجه به اینکه نیمی از برخی محصولات کشاورزی کشورمان، در فاصله بین مراحل کاشت تا برداشت، از چرخه مصرف خارج می شود و این در حالیست که نیم باقی مانده نیز که در سفره خانوار مصرف می شوند، غالباً بدلیل اختلاط با محصولات نامرغوب، اطمینان خاطر برای مصرف کنندگان فراهم نمی سازد.امنیت غذایی که سنگ بنای جامعه ای توسعه یافته و عنصر اصلی سلامت روانی و جسمانی است، هر روزه در کشورهای در حال توسعه مورد تهدید قرار می گیرد.این تهدید، هنگامی عمیقتر می شود که بدانیم اکثریت جمعیت این جوامع را کودکان و جوانان تشکیل می دهند و با این ترتیب با تهدید سلامت آنان، بخش عمده ای از تولید ناخالص داخلی در معرض خطر خواهد بود.در عین حال کمبود تجهیزات و فرسودگی ماشین آلات کشاورزی نیز در برداشت و فرآوری محصولات که نتیجه آن ضایعات بالای محصولات کشاورزی می باشد، خلل وارد ساخته و به بخش دیگر تولید ناخالص داخلی ضربه وارد می سازد.تحقیقات نشان می دهد از مجموع 165 میلیون هکتار اراضی کشور حدود 37 میلیون هکتار (4/22 درصد) مستعد هستند که تنها از 6/18 میلیون هکتار، آنهم از 50 تا 60 درصد ظرفیت برداشتشان استفاده می شود.حمایت از کشاورزان در جهت افزایش بهره وری محصول و نیز اصلاح نظام خرید تضمینی محصولات اساسی کشاورزی و بهبود بسته بندی محصولات کشاورزی از جمله راههای کاهش ضایعات مواد غذایی و محصولات کشاورزی به شمار می رود.در زیربخش زراعت، آنچه که بیش از هر چیز مورد توجه بوده وابستگی کشور در محصولات استراتژیک مانند گندم، برنج، ذرت و دانه های روغنی می باشد. براین اساس و با توجه به اینکه طرحهای متعددی در راستای قطع وابستگی به محصولات یاد شده تهیه گردیده است. بر مبنای این طرح ها پیش بینی شده است که در طرح خودکفایی گندم یک افق زمانی ده ساله (پایان سال 1390) میزان تولید گندم به 5/16 میلیون تن افزایش یابد و نیز طرح خودکفایی برنج در افق ده ساله، میزان تولید این محصول را از 6/1 میلیون تن فعلی به 4/2 میلیون تن در افق طرح خواهد رساند و طرح افزایش تولید ذرت نیز در همان افق زمانی درصدد افزایش تولید ذرت مورد نیاز کشور از 2/1 میلیون تن به 8/2 میلیون تن درسال انتهایی طرح است. لزوم خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک در عرصه جهان کنونی که غذا بعنوان یک اسلحه و اهرم در دست برخی از قدرتها بشمار می رود و تأمین امنیت غذایی در کشور از اهم ضروریات محسوب می شود که در این راستا، کاهش ضایعات، یکی از عوامل مهم در افزایش تولید و کاهش واردات محسوب می گردد. از سوی دیگر با توجه به اینکه سهم سرمایه گذاری انجام شده در بخش کشاورزی، پنج درصد