لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
ادیان قدیم در عربستان
پیش از آن که دعوت اسلام در عربستان آغاز شود و در نتیجه مساعی حضرت رسول و مجاهدین اولیه تمام قبایل عرب تحت یک لواء درآیند و تابع یک حکم و پیرو یک رشته آیین و آداب متحد شوند ، افراد هر قبیله اخلاق و آداب و دین مخصوصی داشتند و هر یک محکوم امر و پیرو فرمان و مقتضای رأی رئیس خود بودند .
با (نگاهی به وضع جغرافیایی عربستان پر واضح است )که این سرزمین وسیع غیر از یکی دو نقطه هیچ مرکز مساعدی ندارد که یا به علت حاصلخیزی و یا ثروت معدنی یا علتی دیگر مردم را به خود جلب نماید و بالنتیجه در آن، بلاد آباد بزرگ و اجتماعات مفصل به وجود آید بلکه برخلاف وسعت بی پایان شبه جزیره و سختی آب و هوا و ندرت آب و مواد معیشت علاوه بر آن که طبعاً از عدد جمعیت می کاهد ، آنها را هم که تصادف تاریخ به چنین سرزمین نامساعدی انداخته باشد ، پیوسته به حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر مجبور می سازد و مابین قبایل مختلفه بیابانها و اراضی لم یزرع غیر قابل عبور چنان فاصله می شود که گویی هر کدام از ایشان در جزیره ای از جزایر بعیده اقیانوس بی کرانی ساکنند و از حال یکدیگر بی خبر .
این کیفیت هیچ وقت نمی گذاشته است که جمیع ساکنین عربستان با وجود کمی عده همه گرد یکدیگر جمع آیند و به اصطلاح امروز تشکیل ملتی واحد دهند چه ملت از جماعتی تشکیل می شود که منافع مادی و معنوی مشترک داشته باشند و یک رشته آداب قومی واحد که آن نیز نتیجه سالها زیستن با یکدیگر است ، ایشان را به هم مرتبط سازد و نسبت به هم پیوسته و متحد نگاه دارد .
گذشته از اینکه این مقتضی در عربستان وجود نداشته ، خلاف آن یعنی تنافر قبایبل از یکدیگر و اختلاف اخلاق و آداب و ادیان همیشه حکمفرما بوده و هیچ وقت هم از لحاظ مادی و نظر جلب نفع عربستان و مساکن آن لیاقت آن را نداشته است که دول جهانگیر خارجی با منفعت جویان داخلی ، خود را به تسخیر سراسر آن به زحمت بیندازند و اساساً این کار با وسایل ناقص قدیم و وضع جغرافیایی ناسازگار عربستان در آن ایام امکان پذیر نبود .
اگر چه پیغمبر اسلام با شمشیر و موعظه حسنه و وعد وعید قلوب جمیع قبایل عرب را تابع یک ایمان کرده و همه از این نظر سالک مسلکی واحد شده اند اما همین که آن شور و جوش اولی رو به آرامش گذاشته و مصالح دنیایی ایمان قلبی را مغلوب کرده عربستان به همان حالت اول برگشته و بدویت که تنها معیشت مقتضی این قبیل اقالیم است به قوت سابق عود کرده و همان تعصب جاهلیت و تفرق و تشتت احیا شده است و امروز نیز عربستان با وجود سلطنتهای اسمی و نظارت دولت مقتدر خارجی و وسایل تمدن جدید از این لحاظ چندان با قرون قبل از اسلام فرق نکرده .
به همین ملاحظات در میان قبایل عربستان تحقیق تمدن و آداب قومی مفصل و دین و آیینی شایسته اعتنا از جهات عقلانی و فکری بی مورد و خارج از موضوع است فقط چنانکه در سایقاً هم گفتیم وضع جغرافیایی عربستان که تقریباً در همه جای آن یکسان بوده است که بعضی از آنها مثل مهمان نوازی و وفای به عهد و کرم و جوانمردی و رشادت پسندیده و بعضی دیگر مثل کینه جویی و دزدی و غارتگری و زنده در خاک کردن دختران که از شدت غیرت عرب ناشی شده نکوهیده است .
در میان قبایلی که با متمدنین مجاور همسایگی و رفت و آمد داشتند و یا آن که از این ملل تجاوز و مسافرین و مبلغینی به مساکن ایشان راه یافته بودند ، آداب و عقاید و آرائی نفوذ یافته بود مقتبس از این ملل خارجی و عرب بتدریج آنها را مورد احترام و پرستش خود قرار داده بودند . چنانکه جمعی از عرب به دین صائبین یعنی آیین ستاره پرستان قدیم کلده و بابل و گروهی به کیش زردشتی و جماعتی به مذاهب یهود و عیسوی آشنا شده بودند، لیکن اغلب قبایل به همان درجه بت پرستی که در مرحله دیانت پست ترین درجات است باقی بودند و از هر قبیله بت مخصوصی داشتند که از چوب یا فلز یا سنگ یا عاج می ساختند و آن را در نقطه ای می گذاشتند و جمیع افراد آن قبیله به زیارت و پرستش آن می رفتند ، چنانکه ودّ بت قبیله کلب در محل دومة الجندل قرار داشت و سواع بت قبیله هذیل و یغوث بت قبیله مذحج و نسر ( کرگس) بت ذوالکلاع در یمن و یعوق بت قبیله همدان و لات بت بنب ثقیف در طائف بود .
بت مخصوص قریش غزّی و منات بت دو قبیله اوس و خزرج و هبل بزرگترین اصنام این قبایل را در خانه کعبه جا داده بودند و کعبه قبل از ظهور اسلام بزرگترین بتخانه عربستان و زیارتگاه و مطاف بت پرستان عرب زده است .
از آداب مخصوص عرب که قسمتی از آنها هم از آداب عبرانیان مقتبس است و اسلام نیز آنها را باقی گذارده عدم ازدواج با محارم و زن پدر و حج خانه کعبه و احرام و عمره و طواف و سعی و رمی جمره و غسل و ختان و بریدن دست دزد و نذر و قربانی و غیره است . برخلاف این آداب اسلام به شدت زنده در خاک کردن دختران و بسیاری دیگر از آداب زشت و تعصبهای جاهلیت را نهی نموده است .
مکه علاوه بر آن که بتخانه بزرگ و زیارتگاه و مقصد حجاج عرب بود به علت وقوع آن بر محل تقاطع چندین راه کاروانی مم همیشه قوافلی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
قدیم ترین آثار زبان ایران
مورخان اسلامی نوشتهاند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانهای بیش نیست. اما آنچه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیمترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما میباشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمتهای قدیم اوستا که غالب آنها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریاییهای هند نزدیک بدان زبان کتابهای دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نمودهاند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر میشده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتابها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبههایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهمترین آنها کتیبهی بهستان (= بیستون) میباشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبههای سنگی و سفالی مینماییم :
1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشیام» و نیز مجسمهای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»
2- کتیبهی بیستون
این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در درهی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشتهها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامههای گوناگون دیده میشوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستادهاند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبهی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبهای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصهی این نوشتهها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنهی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان میباشد. این کتیبه مهمترین ِکتیبههای هخامنشی است و از روی این نوشتهها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن میگردد.
3- کتیبهی تخت جمشید
در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنهی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خواندهاند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات بر طبق کتیبههایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازهی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبهی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده میشده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همهی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان مادهی «آبادان» و بیرونی شمرده میشد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبهی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده میشود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.
دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشتهاند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست مینماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشهی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنانکه خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل میشوند.
عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچکتری بوده است در ضلع شمالی صفهی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتابکده» پنداشتهاند، در فرهنگها «تجر» بر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
قدیم ترین آثار زبان ایران
مورخان اسلامی نوشتهاند نخستین کسی که به زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود و معلوم است که این سخن افسانهای بیش نیست. اما آنچه تا امروز از روی آثار صحیح و تاریخی به دست آمده است قدیمترین کلامی از زبان ایرانی که در دست ما میباشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است که در سرودهای دینی «گاثه» مندرج است و بعد از آن قسمتهای قدیم اوستا که غالب آنها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه به زبانی است که آریاییهای هند نزدیک بدان زبان کتابهای دینی و ادبی قدیم خود را تألیف و نظم نمودهاند، نام کتاب زردشت چنان که گذشت «اوپستاک» بود و گاهی از آن کتاب به عبارت «دَین» تعبیر میشده است. مخصوصا در کتاب پهلوی «بندهش» به جای اوستا همه جا «دین» آمده است و خط اوستایی را هم بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین و در «دینکرت» و سایر کتابها هرجا که گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبههایی است که از هخامنشیان باقی مانده است که مهمترین آنها کتیبهی بهستان (= بیستون) میباشد و ما اینک اشاراتی به مجموع کتیبههای سنگی و سفالی مینماییم :
1- در شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است به خط میخی که : «من، کورش، پادشاه هخامنشیام» و نیز مجسمهای از زیر خاک در 1307 به اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده و بر آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»
2- کتیبهی بیستون
این نوشته بر تخته سنگی بزرگ در درهی کوچکی از کوه معروف به بیستون (بغستان) از طرف «داریوش» کنده شده است، و در زیر نبشتهها صورت داریوش است که پای خود را بر زبر مردی که بر زمین به پشت درافتاده است نهاده و کمان در دست دارد و پیشروی او نه نفر از طاغیان بریسمان بسته با جامههای گوناگون دیده میشوند و بر بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است و پشت سر داریوش دو تن از بزرگان ایستادهاند. داریوش در این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبهی بزرگ به خط میخی و به زبان فارسی قدیم، عیلامی و بابلی در دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبهای کوچک به زبان فارسی و عیلامی در صد و پنجاه کلمه. خلاصهی این نوشتهها شرح فتوحات داریوش و فرو نشاندن فتنهی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» و داستان نه تن از طاغیان میباشد. این کتیبه مهمترین ِکتیبههای هخامنشی است و از روی این نوشتهها قسمت بزرگی از تاریخ هخامنشی روشن میگردد.
3- کتیبهی تخت جمشید
در وادی مرودشت که رود «کور» از میانش جاری است، در دامنهی کوه رحمت، پشت به مشرق و روی مغرب بر کمر کوه چند کاخ و عمارت بزرگ بوده است، و شهری هم - که به اغلب احتمالات «پارس» نام داشته و پیش از شهر «سْتَخْرْ» و بعد از شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است و یونانیان آن را «پرس پولیس» خواندهاند - در پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات بر طبق کتیبههایی که از داریوش و خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن چه پیشاپیش پله و دروازهی ورود به مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی و بر طبق کتیبهی درب بزرگ به صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده میشده است و جایگاه پذیرایی فرستادگان و بار دادن همهی رعایای شاهنشاهی هخامنشی بوده؛ دیگر «اَپَدانَهْ» نام داشت ظاهرا از همان مادهی «آبادان» و بیرونی شمرده میشد، قصر دیگر در دست چپ «اَپَدانَه» واقع است نام «صد ستون» داشته است و این نام در کتیبهی پهلوی «شاپور سکانشاه» که روزی در این عمارت فرود آمده است دیده میشود و به جای خود از آن کتیبه گفتگو خواهد شد.
دیگر کاخ «هَدِشْ» یا «هَدیشْ» به یاء مجهول بر وزن «مَنشْ» نام داشت و در سوی جنوبی اپدانه واقع بود، چنین پنداشتهاند که این کاخ اندرونی شاهنشاهی و حرم سرای بوده است و این حدس به دلایلی درست مینماید چه شاید واژه ی «هَدیش» اصل و ریشهی «خدیش» باشد، که به زبان دری کدبانو، خاتون بزرگ و رسمی را گویند و چنانکه خواهیم دید حرف «خ» و «ه» در زبان فارسی به یکدیگر بدل میشوند.
عمارت دیگر «تَجَر» است و آن کاخ کوچکتری بوده است در ضلع شمالی صفهی تخت جمشید که آن را قصر زمستانی یا «آفتابکده» پنداشتهاند، در فرهنگها «تجر» بر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
از دوران قدیم، مردم به مرگ در اثر موج انفجار یک موشک اتمی فکر میکردند، اما خطرات دیگری نیز در این باره وجود دارد. یک بمب اتمی با انفجارش مطمئناً کسانی را که در نزدیکی آن قرار دارند از بین خواهد برد. مرگ و صدماتی جدی به سبب اثرات حرارتی بمب ایجاد میشود که میتواند سوختگیهای درجه سوم را شش تا هشت مایل دورتر و سوختگیهای درجه اول را برای کسانی که 10 تا 12 مایل دورتر از یک انفجار یک مگاتنی قرار دارند، ایجاد کند.
اما مرگ و میر بیشتری بوسیلة تشعشعات حاصله از بمب اتمی و بیشتر بوسیلة دو زمان بالای تشعشع حمل شده در مسیر باد، به صورت ریزش اتمی، حاصل میشود.
برای محافظت از خودتان در برابر تشعشع و ریزش اتمی شما به یک پناهگاه ریزش اتمی نیاز دارید.
و برای محافظت از خودتان در برابر موج انفجار بمب شما به یک پناهگاه ضد انفجار، نیاز دارید.
پناهگاههای ضد موج انفجار معمولاً از عمق بیشتری نسبت به پناهگاههای ریزش اتمی برخوردارند و دارای درها و دریچههای ضد انفجاری مقاوم و محکمی هستند و برای مقاومت در برابر فشارهای بیشتر طراحی شدهاند. اگر شما در منطقهای که میتواند به علت اهمیت استراتژیکش یک نقطه صفر (محل انفجار) باشد، یا نزدیک به چنین منطقهای زندگی میکنید، در این صورت با داشتن یک پناهگاه ضد موج انفجار آسودهتر خواهید بود. هر چند که برای اکثر ما یک پناهگاه ریزش اتمی نیز مناسب
است.
حال باز هم به توصیف ریزش اتمی میپردازیم:
به تعبیر ساده، ریزش اتمی، گردو غبار اتمی است در هنگامی که یک انفجار اتمی گرد و غبار (رادیواکتیوی ایجاد شده بوسیلة بمب) را مایلها در هوا پخش میکند.
گرد و غبارهای سنگین ریزش میکنند و در مسیر موج انفجار فرود میآیند و hot zone ها یا مناطقی را ایجاد میکنند که در آنها خطر تشعشع بیرونی، اثرات انفجار اتمی احساس میشود.
همچنان که گفته شد، مردمی که در این مناطق زندگی میکنند به پناهگاههایی در زیر زمین یا پناهگاههای ریزش اتمی برای اجتناب از مرگ یا بیماریهای جدیای که از مصمومیت تابش برایشان ایجاد میشود. احتیاج دارند. بطوریکه در یک معاوضة هستهای بین هند و پاکستان، ریزش اتمی در پاکستان، هند و مناطق از چنین اتفاق افتاد(کره، ژاپن و دیگر قسمتهای آسیای شرقی نیز از ریزش اتمی صدمه دیدند، البته صدمات آنها کمتر از مناطقی بود که مستقیماً و بلافاصله در مسیر موج انفجار قرار داشتند.)
اگر یک معاوضة هستهای در آسیای مرکزی، شبه جزیرة کره یا هند بوجود بیاید، هیچ ریزش اتمی سنگینی به امریکا نخواهد رسید اما ذرات سبکتر بوسیلة باد هزاران مایل دورتر حمل میشوند و ممکن است روزها یا حتی هفتهها بعد در سطح زمین جمع شوند.
این ذرات میتوانند یک هفته یا کمی بعد از انفجارهای اولیه به ساحل شرقی امریکا برسند.
بعضی نقاط میتوانند در اثر یک تندباد با شرایط غالب آبو هوایی از ریزش اتمی به طور کامل تهی شوند. اخبار خوب برای ما این است که ایزوتروپان رادیواکتیو کاهش مییابند و رادیواکتیویته آنها در طی زمان نسبتاً کم شود.
بنابراین یک ذره از ریزش اتمی که دو روز بعد از انفجار روی کره فرود میآید خطر آن به اندازه ریزشی است که در ساعت اولیه فرود میآید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
از دوران قدیم، مردم به مرگ در اثر موج انفجار یک موشک اتمی فکر میکردند، اما خطرات دیگری نیز در این باره وجود دارد. یک بمب اتمی با انفجارش مطمئناً کسانی را که در نزدیکی آن قرار دارند از بین خواهد برد. مرگ و صدماتی جدی به سبب اثرات حرارتی بمب ایجاد میشود که میتواند سوختگیهای درجه سوم را شش تا هشت مایل دورتر و سوختگیهای درجه اول را برای کسانی که 10 تا 12 مایل دورتر از یک انفجار یک مگاتنی قرار دارند، ایجاد کند.
اما مرگ و میر بیشتری بوسیلة تشعشعات حاصله از بمب اتمی و بیشتر بوسیلة دو زمان بالای تشعشع حمل شده در مسیر باد، به صورت ریزش اتمی، حاصل میشود.
برای محافظت از خودتان در برابر تشعشع و ریزش اتمی شما به یک پناهگاه ریزش اتمی نیاز دارید.
و برای محافظت از خودتان در برابر موج انفجار بمب شما به یک پناهگاه ضد انفجار، نیاز دارید.
پناهگاههای ضد موج انفجار معمولاً از عمق بیشتری نسبت به پناهگاههای ریزش اتمی برخوردارند و دارای درها و دریچههای ضد انفجاری مقاوم و محکمی هستند و برای مقاومت در برابر فشارهای بیشتر طراحی شدهاند. اگر شما در منطقهای که میتواند به علت اهمیت استراتژیکش یک نقطه صفر (محل انفجار) باشد، یا نزدیک به چنین منطقهای زندگی میکنید، در این صورت با داشتن یک پناهگاه ضد موج انفجار آسودهتر خواهید بود. هر چند که برای اکثر ما یک پناهگاه ریزش اتمی نیز مناسب
است.
حال باز هم به توصیف ریزش اتمی میپردازیم:
به تعبیر ساده، ریزش اتمی، گردو غبار اتمی است در هنگامی که یک انفجار اتمی گرد و غبار (رادیواکتیوی ایجاد شده بوسیلة بمب) را مایلها در هوا پخش میکند.
گرد و غبارهای سنگین ریزش میکنند و در مسیر موج انفجار فرود میآیند و hot zone ها یا مناطقی را ایجاد میکنند که در آنها خطر تشعشع بیرونی، اثرات انفجار اتمی احساس میشود.
همچنان که گفته شد، مردمی که در این مناطق زندگی میکنند به پناهگاههایی در زیر زمین یا پناهگاههای ریزش اتمی برای اجتناب از مرگ یا بیماریهای جدیای که از مصمومیت تابش برایشان ایجاد میشود. احتیاج دارند. بطوریکه در یک معاوضة هستهای بین هند و پاکستان، ریزش اتمی در پاکستان، هند و مناطق از چنین اتفاق افتاد(کره، ژاپن و دیگر قسمتهای آسیای شرقی نیز از ریزش اتمی صدمه دیدند، البته صدمات آنها کمتر از مناطقی بود که مستقیماً و بلافاصله در مسیر موج انفجار قرار داشتند.)
اگر یک معاوضة هستهای در آسیای مرکزی، شبه جزیرة کره یا هند بوجود بیاید، هیچ ریزش اتمی سنگینی به امریکا نخواهد رسید اما ذرات سبکتر بوسیلة باد هزاران مایل دورتر حمل میشوند و ممکن است روزها یا حتی هفتهها بعد در سطح زمین جمع شوند.
این ذرات میتوانند یک هفته یا کمی بعد از انفجارهای اولیه به ساحل شرقی امریکا برسند.
بعضی نقاط میتوانند در اثر یک تندباد با شرایط غالب آبو هوایی از ریزش اتمی به طور کامل تهی شوند. اخبار خوب برای ما این است که ایزوتروپان رادیواکتیو کاهش مییابند و رادیواکتیویته آنها در طی زمان نسبتاً کم شود.
بنابراین یک ذره از ریزش اتمی که دو روز بعد از انفجار روی کره فرود میآید خطر آن به اندازه ریزشی است که در ساعت اولیه فرود میآید.