لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دروغگو دشمن خداست
چه کسی مایل است هفتاد هزار ملک او را نفرین کنند؟
یکی از گناهانی که در قرآن، روایات و اخبار به دست آمده از معصومین (علیه السلام) به کبیره بودنش تصریح شده «دروغ» است.
دروغگو دشمن خداست. این جمله یکی از آن جملاتی است که اغلب ما از کوچکی آن را می شنویم و به زشتی کار آن پی می بریم. داستان چوپانی که برای خوشگذرانی دروغ می گوید و سرانجام به عاقبتی بد گرفتار می آید، یکی از آن داستان هایی است که تمام مردم ایران آن را شنیده اند؛ اما آیا واقعا آن را درک کرده اند؟
از امام حسن عسگری (علیه السلام) روایت است که «تمام بدی ها در حجره ای قفل شده است و کلید گشودن آن دروغ است»
یا در جایی دیگر از حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت است که «مومن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید، هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد»
و شکی نیست که گناهی که عقوبتش به این حد باشد از کبائر (گناهان کبیره) است.
قرآن مجید و دروغ :
خداوند در سوره نحل آیه 117 می فرماید:
«جز این نیست که می بافند دروغ را، کسانی که ایمان نیاورده اند و تصدیق نکرده اند نشانه های خداوند را» یعنی دروغگو به آیات خدا ایمان ندارد. »
یا در سوره زمر می فرماید:
«به درستی که خداوند راهنمایی و لطف نمی فرماید درباره کسی که دروغگو و بسیار ناسپاس نسبت به منعم حقیقی است»
آیات وارده در بزرگی گناه دروغ، شدت عقوبت، مفاسد و زیان های پیامدش فراوان است که به اختصار به ذکر آنها می پردازیم.
1- دروغ، فسق است (دروغ و دروغگو فاسق است)
2- دروغ، قول زور است چنانچه در قرآن سوره حج/ آیه 31 آمده که ازبت پرستی و قول زور (دروغ) بپرهیزید
3- دروغگو ایمان ندارد
4- از حضرت امام باقر (علیه السلام) است که دروغ تمامش اثم و گناه است
5- دروغگو مورد خشم و لعنت خداست
6- دروغگو روسیاه است. (پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموند: از دروغ بپرهیزید زیرا که روی دروغگو سیاه است)
7- بوی گند دروغ. دروغگو به واسطه دروغ، بوی دهانش در قیامت گندیده است.
حکایتی از کتاب «حبیب السیر» در مورد دروغ است که شنیدنش خالی از بهره نیست:
نقل است که سلطان حسین میرزای بایقرا که پادشاه خراسان و زابلستان بود، امیر حسین ابیوردی را به ایلچی گری نزد سلطان یعقوب میرزا، پادشاه آذربایجان و عراق فرستاد و هدایای بسیار با او همراه نمود و چند جلد کتاب که از آن جلمه کتاب کلیات جامی است که در آن وقت تازه و مرغوب بود، امر کرد به او داده همراه ببرد. کتابدار سهوا عوض کلیات جامی کتاب «فتوحات مکی» را به او داد و امیرحسین بدون بررسی، کتاب ها را برداشته و با سایر هدایا به حضور سلطان یعقوب وارد شد. سلطان تفقد بسیار از او نمود و گفت: «در این مسافت بعید، زحمت بسیار دیده ای و ملول گشته ای» امیرحسین گفت: در راه مصاحبی داشتم و آن کتاب کلیات جامی است که برای شما هدیه آورده ام و در هر منزل به واسطه مطالعه او رفع ملال از من می شد به آن مانوس می شدم. سلطان از وفور اشتیاق به کتاب مزبور گفت: بگو بروند و کتاب را بیاورند. امیرحسین فرستاد و آوردند و چون گشودند معلوم شد که کلیات جامی نیست بلکه فتوحات مکی است و دروغ امیرحسین که گفت در راه مطالعه می کردم، ظاهر گردید. سلطان گفت: آیا خجالت نکشیدی از گفتن چنین دروغی؟!
ابیوردی خجالت زده نتوانست جواب بگوید و با شرمندگی از بارگاه خارج و بدون توقف به سمت خراسان حرکت کرد و برای گرفتن جواب نامه سلطان نتوانست صبر نماید. می گفت در این وقت که دروغم فاش شد میل داشتم مرده بودم و آن پیشامد را نمی دیدم.
حدیثی از حضرت صادق (علیه السلام) است که «از مجازات دروغگو آن است که خداوند، فراموشی را بر او مسلط می گرداند»(وسائل الشیعه)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فمنیسم و سیاست
مقدمه
اندیشه فمنیسم در واقع همان جنبش زنان است و ریشههاى آن به دوران روشنگرى اروپا و بیدارى این قاره از خواب قرون وسطایى مىرسد، اما ایدههاى انقلاب کبیر فرانسه (1) زمینهساز جدى و واقعى شکلگیرى نخستین نطفههاى جنبش فمنیستى است; آنجا که ایده حقوق بشر براى نخستین بار به شکل مدون و البته بیشتر در رابطه با حقوق مردان فرمول بندى شده بود. آنچه که فرانسه در دهه 90 قرن هجدهم به صورت شرکت فعال زنان در جنبش انقلابى و سپس تاسیس انجمنهاى سیاسى ویژه زنان شاهد آن بوده، به مرور ریشههاى خود را به سراسر اروپا گستراند. (2)
«جنبش آزادى زنان» مهمترین روایت فمنیستى در جامعه معاصر غرب است. البته خود این عنوان نیز نشان دهنده زمینه سیاسى ظهور آن و کلیدى براى درک بعضى از تفاوتهاى آن با اشکال پیشین فمنیسم است. فمنیستهاى اولیه از «حقوق» و «برابرى» زن سخن مىگفتند، اما در دهه 60 میلادى «ستم» و «آزادى» در فعالیتهاى سیاسى چپنو، (3) کلماتى کلیدى به شمار مىرفت. با افزایش جنبشهاى آزادى بخش; از قبیل جنبش آزادى بخش سپاهان، جهان سوم و...، فمنیسم جدید، به ناگزیر عنوان «جنبش آزادى بخش زنان» را براى خود برگزید که این تغییر نام بازتاب تحولى مهم در دورنماى سیاسى فمنیسم معاصر، ایجاد کرد. (4)
تعریف فمنیسم
فمنیسم لغتى فرانسوى است که به آنچه در قرن 19 در امریکا، تحت عنوان «جنبش زنان» معروف بود، اطلاق مىشد. جنبش زنان مجموعه متنوعى از گروههایى بود که هر یک به نحوى در «پیش برد» موقعیت زنان تلاش مىکردند. (5)
فرهنگ علوم سیاسى فمنیسم را این گونه معرفى مىکند:
«دفاع و جانبدارى از حقوق زنان و عقیده به برابرى زن و مرد در زمینههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و مبارزه در راه وصول به این برابرى.» (6) از نظر تاریخى، در دهه 1980 میلادى فمنیسم به عنوان یک لغت، معانى متفاوتى را پیدا کرد. در این دوره حامیان نقش اجتماعى زنان که از حقوق آنان به عنوان یک موجود مستقل نیز دفاع مىکردند «فمنیست» نام گرفتند. اما طى سالهاى گذشته با تحول در نقشهاى اجتماعى و فردى زنان، تحولاتى نیز در بیان و معرفى فمنیسم ایجاد شده است، تا اندازهاى که نمىتوان قالب واحدى را از این تعاریف استخراج نمود. از جمله این تعاریف عبارتند از:
«آرین ایچ» نویسنده امریکایى معتقد است: فمنیسم از یک سو یک لقب پوچ و سبکسرانه به نظر مىرسد و از سوى دیگر به منزله نوعى اخلاق - روششناسى و یا یک طریقه پیچیده تفکر و عمل درباره شرایط زندگىهاست.
-«کریس ونیرون» جامعه شناس انگلیسى، در بیان خود از فمنیسم آن را واژهاى سیاسى معرفى مىکند که در جهت تغییر روابط موجود قدرت میان زن و مرد حرکت مىکند. - از دید «بل هوکس» فمنیسم محصول یک تعهد سیاسى - اقتصادى و اجتماعى است که سعى دارد تسلط جنسى، سیاسى و نژادى را نابود کرده و جامعهاى را بازسازى کند که در آن رشد شخصى فرد به منافع امپریالیسم، توسعهطلبى اقتصادى و تمایلات مادى از جمعیتبستگى دارد
با نگرشى دقیق به این تعاریف، به این نکته واقف خواهیم شد که فمنیسم تنها یک رویکرد عملى یا اجتماعى واحد نیست و به همین دلیل است که امروزه فمنیسم به شاخههاى متعددى از جمله لیبرال، مارکسیست، سوسیال، رادیکال، روانکاو، و فرامدرن تقسیم مىشود. (7)
با این بیان پس از گذرى کوتاه بر دیدگاههاى فمنیستى به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا بین فمنیسم، اندیشه سیاسى، رویکرد سیاسى و سیاست، ارتباطى وجود دارد یا خیر؟
لیبرال فمنیسم: فلسفه لیبرالى (8) با رشد سرمایه دارى ظهور کرد و با اعتقاد به تساوى ذاتى انسانها، خواستار دموکراسى و آزادىهاى سیاسى شد. این نوع تفکر، شرایط زندگى را براى زنان و مردان دچار تغییراتى کرد که زن بورژوا (9) علیه سلطنتسنتى مردان در خانه بهپاخاست همانطور که مردان ساختار سیاسى موجود را رد کردند . از این رو در سال 1700 مرى آستل این سؤالها را مطرح مىکند: «اگر حاکمیت مطلق در یک کشور ضرورى نیست، پس چرا در خانواده لازم است؟ و اگر در خانواده ضرورى است، چرا در کشور نباشد؟ اگر همه انسانها آزاد به دنیا مىآیند، پس چرا همه زنان باید برده به دنیا بیایند و هستى آنها در شرایط بردگى کامل، تابع اراده نامعلوم و دلخواه مردان باشد؟»
لیبرال فمنیستها در قرن هجدهم - براى اثبات برابرى حقوق زن و مرد تلاش زیادى کردند. در قرن نوزدهم خواستار برابرى حقوق زنان تحت لواى قانون شدند و سرانجام در قرن بیستم، خواهان انجام اصلاحات گوناگون اجتماعى جهت تضمین و امکانات برابر براى زنان شدند. (10)
همانطور که در ابتدا ذکر شد، این نحوه نگرش، پایههاى تفکر خود را بر اساس تساوى انسانها(مردان و زنان) استوار کرده است. این نحوه تفکر سعى کرد تا سایه اصلى خود را بر قوانین و حقوق بیفکند تا در نتیجه آن و در سایه قوانین، موارد تبعیض نسبتبه زنان کاهش یافته و زنان نیز از حقوقى مشابه مردان برخوردار شوند. این برخوردارى از حقوق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عملکرد بذر
متوسط عملکرد بذرحدود 300کیلوگرم درهکتارمی باشد البته بهترین مناطق تولیدکننده ی بذر مقدار عملکردشان به 600 کیلوگرم می رسد .
وزندانه
وزن هزار دانه خربزه بذری 25گرم است .
کدوتنبل،کدو زردوکدو سبز
کدو تابستانی
کدوزمستانی
کدویزرد
کدوتخمی
کدوسبز
منشاو انواع
گونه های کدو ازمناطق خشک آمریکای مرکزی گرفته شدهاین گونه ها در حال حاضردرسطح وسیعی از دنیا ودر مناطقگرم و خشک کشت می شوند . این گونه هادرمناطقگرم مرطوب کمتر اهمیتدارند. اما به عنوان محصول تابستانه درمناطق معتدله دنیا کاشته می شوند. علاوه برمحصولات زراعی کولتیوارهای مناسب کوکوربیتاپیپو درشمال اروپا وجود دارد که به عنوان محصول گلخانه ایمی باشند .
در داخلاین گروه زمینه ی تغییر پذیری کولتیوارها وجود دارد اما طبقه بندیمربوط به آن یک کلید بسیارمفید برایاین انواع می باشد . اسامیعمومیمشابه به طور مکرر مورداستفاده قرارمی گیرد. برای گونه های مختلف و اسامی عمومی امریکایی و انگلیسی مثل اسکواش (کدوی تنبل )، پومپکین (کدوی زرد) مارو ( کدومسمایی) که به نحوی ناصحیح و متناقص برایمیوه های همدیگر بهکار می رود . جنسهاییکه درفوقلیست شدودر این جا مورد توجه است همگی در یک گروه قرار دارند .
توصیف کولتیوار کدو تنبل ، کدو زرد و کدو مسمائی
گرده افشانی آزاد یا هیبرید F1
فصل و نوع استفاده : میوه نارس میوه ی رسیده یا برای ذخیره و انبار کردن
حالت رویشی : رونده ، بوته ای ، خصوصیات برگ .
بخش بیرونی میوه ، شکل میوه ، اندازه میوه ، رنگ پوست ، دو رنگ بودن ، نوارهای بافت پوست ، برجستگی ردیف های روی پوست ، مشخصات داخلی میوه ، رنگ بخش گوشتی ، رنگ و اندازه نسبی ، پوشش مرکزی مقاومت به بیماری های خاص مثل گونه های فوزاریم .
تغذیه
گونه های کوکوریپتا تحمل نسبی به شرایط اسیدی خاک دارند و در خاکهای با اسیدیته 5/5 تا 8/6 به طور موفقیت آمیزی محصول می دهند . با این حال این گیاهان به کاربرد تا 30 تن کودهای آلی که در طی آماده سازی زمین مصرف می شود عکس العمل نشان می دهند برای محصولات حساس می تان از کودهای غیرآلی استفاده کرد نسبت مطولبی از N:P:K نسبت به 1:2:2 می باشد که با افزایش کودهای دامی از مقدار این مواد کم می شود . بیشتر تولید کننده های بذر کدو کود سرک را به نسبت 1:1:1 به میزان 60 کیلوگرم در هکتار به کار می برند . زمان کاربرد کود سرک در مرحله ای است که اولین میوه ها شروع به رسیدن می کنند . خاکهایی که وضعیت مناسبی از نظر فسفر و پتاس دارند فقط از کود سرک ازتی استفاده می شود کود سرک عملا در جایی مهم است که آبشویی اتفاق می افتد .
کاشت
سه روش کاشت در تولید زراعی این گیاهان وجود دارد شامل : کاشت خطی با جویچه های کم عمق ، کاشت بر روی سطح پشته ها یا لبه پشته ها . سیسم کاشت بستگی به سیستم آبیاری و چگونگی زهکشی خاک دارد . زیرا این گیاهان در خاکهای غرقابی موفقیت چندانی ندارند . روش های کاشت روی پشته و لبه پشته از نظر مشکلاتی که برای کارکردن به وسیله ماشین الات به وجود می آورند سیستم های پرهزینه ای هستند .
تراکم نهایی گیاهان به نوع کدو از نظر تیپ رشد بستگی دارد ف تیپ رشد ممکن است رونده باشد و یا بوته ای . فاصله ردیف ها 90 سانتی متر تا 5/3متر است و بر اساس جثه ی گیاه و روش کاشت ردیف ها با عرض کمتر نیز استفاده می شود . زمانی که گیاه رشد بوته ای داشته و جثه آن کوچک است عرض ردیف ها بیشتر می شود و زمانی که گیاه رشد رونده داشته باشد فاصله گیاهان بر روی ردیف معمولا فاصله ها بین ردیف ها هماهنگ می شود . در جایی که تولید محصول کاملا مکانیزه است یعنی اگر دستگاه ها با فاصله ی ردیف بیشتری کار می کنند فاصله بوته ها روی هر ردیف کمتر می شود . میزان کاشت 2 تا 4 کیلوگرم در هکتار می باشد که به تراکم مورد نیاز گیاه بستگی دارد . کاشت معمول این است که در هر نقطه ای که بذر کاری می شود 3 بذرکاشته شود و بعد از سبز شدن این بذرها فقط یک گیاه باقی بماند .
گرده افشانی
هر گونه از کدو در داخل خودش دگرگشن است ، با این حال عدم سازگاریدر بین بعضی ز این گونه ها وجود دارد در تولید بذر منظور این است که دگرگشنی به اندازه مناسب و با کیفیت خوب بین انواعی که درکنار هم قرار دارند انجام شود .
برداشت
به طور کلی کدو تنبل ، کدو زرد و کدو مسمایی برای بذرهایشان 16 هفته بعداز شکوفایی پرچم ها برداشت می شوند که در این مرحله پوست تغییر رنگ داده و پینه بسته و محکم است . انواع سبز به زرد نارنجی تغییر رنگ می دهند و انواع زرد طلایی به رنگ زردکاهی تغیر رنگ می دهند یک محصولا گردن خمیده کدو تنبل که اماده برداشت می باشد در شکل 12-9 نشان دده شده است .
در سطح وسیع میوه های برداشت شده در ردیف هایی قرار داده می شوند و سپس به وسیله خرد کننده ها و بذرگیرهای متحرک ا زمزرعه خارج می شوند . دستگاه برداشت مارپیچی که محصول کدوئیان را برداشت و خرد م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خطبه عقد و مهریه
مشهور آن است که خواستگارى و خطبه عقد بوسیله ابوطالبعموى رسول خدا(صلى الله علیه و آله)انجام گردید و پذیرش وقبول آن نیز از سوى عمرو بن اسد-عموى خدیجه-صورت گرفت.
و در برابر این گفتار مشهور،اقوال دیگرى نیز وجود دارد...
مانند اینکه خطبه عقد بوسیله حمزة بن عبد المطلب یا دیگرىاز عموهاى آنحضرت انجام شد...
و یا اینکه پدر خدیجه-خویلد بن اسد-و یا پسر عموىخدیجه ورقة بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانوىمحترمه را به عقد رسول خدا درآورد...
و بلکه در پارهاى از روایات گفتار نابجاى دیگرى نیز نقلشده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابى داده و او را مست کرد.
و او در حال مستى این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادىبازگشت و از جریان مطلع گردید بناى مخالفتبا این ازدواج راگذارده و بالاخره با وساطت و پا در میانى برخى از نزدیکان بهازدواج مزبور تن داده و آنرا پذیرفت... که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهدهدار شدهکه ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات براى شما انتخاب کرده ونقل مىکنیم که پس از ذکر چند روایتبدین مضمونمىگوید:
«و قال محمد بن عمر:فهذا کله عندنا غلط و وهم،و الثبتعندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلد بن اسدمات قبل الفجار،و ان عمها عمرو بن اسد زوجها رسولالله-صلى الله علیه و آله-» (1) .
یعنى:محمد بن عمر گفته است که تمامى این روایات درنزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما ودانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنى خویلد بن اسد پیش ازجنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمرو بن اسد او را بهازدواج رسول خدا(ص)درآورد...
و نظیر همین عبارت از واقدى نقل شده (2) و هم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازىبذکر آنها نیست... (3)
یک اشتباه تاریخى دیگر
و نیز در پارهاى از روایاتى که در مورد این ازدواج فرخندهرسیده ظاهرا یک اشتباه دیگرى نیز رخ داده که بجاى عموىخدیجه-یعنى عمرو بن اسد-ورقة بن نوفل بن اسد(بعنوان عموىخدیجه)آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل،خلافمشهور است از نظر نسبى هم اشتباه است.
زیرا ورقة بن نوفل پسر عموى خدیجه است،نه عموىخدیجه...
و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیثبوده کهچون نام عموى خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقة بن نوفل همشهرتى افسانهاى داشته،آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و بهاینصورت درآوردهاند.
خطبه عقد
مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینى درکتاب شریف کافى با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را کهبوسیله ابو طالب ایراد شده نقل کردهاند که متن آن طبق روایتشیخ صدوق(ره)اینگونه است:
«الحمد لله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل،و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شىء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحنفیه،ثم ان ابن اخى محمد بن عبد الله بن عبد المطلبلا یوزن برجل من قریش الا رجح،و لا یقاس باحد منهمالا عظم عنه،و ان کان فى المال قل،فان المال رزق حائلو ظل زائل،و له فى خدیجه رغبة و لها فیه رغبة،و الصداقما سالتم عاجله و آجله،و له خطر عظیم و شان رفیع و لسانشافع جسیم». (4)
یعنى:سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم وذریه اسماعیل قرار داد،و براى ما خانه مقدسى را که مقصودحاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گردآید بنا فرمود،و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرارداد.
سپس برادر زادهام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردىاست که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از اوبرتر است،و به هیچیک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزوناست،و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته درحال دگرگونى و بىثباتى و همچون سایهاى رفتنى است،و اونسبتبه خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است،و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است،و محمد راداستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.
و در کتاب شریف کافى اینگونه است که پس از این خطبهعموى خدیجه خواستبعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولى بهلکنت زبان دچار شد و نتوانست،از اینرو خدیجه خود بسخنآمده گفت:
عموجان:اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستىولى در اختیار انتخاب من خود شایستهتر از دیگرانهستم،و اینک اى محمد من خود را به همسرى تو درمىآورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مالخودم خواهد بود،اکنون به عموى خود(ابوطالب)
دستور ده تا شترى نحر کرده و ولیمهاى ترتیب دهد وبنزد همسر خود آى!
ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص)رابهمسرى خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خودضمانت کرد!
برخى از قریشیان با تعجب گفت:شگفتا!که زنانمهریه مردان را بعهده گیرند؟!
ابوطالب سختبخشم آمده روى پاى خود ایستاد وگفت: آرى اگر مردى همانند برادر زاده من باشد زنان باگرانبهاترین مهریه خود خواهانشان مىشوند و اگرهمانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواجنمىشوند!
و در روایتخرائج راوندى است که چون خطبه عقدبپایان رسید و-محمد صلى الله علیه و آله-برخاست تابهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه بهآنحضرت عرض کرد:
«...الى بیتک فبیتى بیتک و انا جاریتک». (5)
یعنى:بسوى خانه خود بیا که خانه من خانه تو است ومن هم کنیز توام!
و از کتاب المنتقى کازرونى نقل شده که چون مراسم عقدبپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد التشادىبخود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض کرد:
«...یا محمد مر عمک ابا طالب ینحر بکرة من بکراتکو اطعم الناس على الباب و هلم فقل (6) مع اهلک،فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص)فقال مع اهله خدیجه». (7) یعنى اى محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانى ازشترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنارخاندانت چاشت را به استراحتبگذران،و ابوطالب اینکار راکرد و رسول خدا(ص)بنزد خدیجه آمده و در کنار او بهاستراحت روزانه پرداخت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
خطبه عقد و مهریه
مشهور آن است که خواستگارى و خطبه عقد بوسیله ابوطالبعموى رسول خدا(صلى الله علیه و آله)انجام گردید و پذیرش وقبول آن نیز از سوى عمرو بن اسد-عموى خدیجه-صورت گرفت.
و در برابر این گفتار مشهور،اقوال دیگرى نیز وجود دارد...
مانند اینکه خطبه عقد بوسیله حمزة بن عبد المطلب یا دیگرىاز عموهاى آنحضرت انجام شد...
و یا اینکه پدر خدیجه-خویلد بن اسد-و یا پسر عموىخدیجه ورقة بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانوىمحترمه را به عقد رسول خدا درآورد...
و بلکه در پارهاى از روایات گفتار نابجاى دیگرى نیز نقلشده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابى داده و او را مست کرد.
و او در حال مستى این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادىبازگشت و از جریان مطلع گردید بناى مخالفتبا این ازدواج راگذارده و بالاخره با وساطت و پا در میانى برخى از نزدیکان بهازدواج مزبور تن داده و آنرا پذیرفت... که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهدهدار شدهکه ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات براى شما انتخاب کرده ونقل مىکنیم که پس از ذکر چند روایتبدین مضمونمىگوید:
«و قال محمد بن عمر:فهذا کله عندنا غلط و وهم،و الثبتعندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلد بن اسدمات قبل الفجار،و ان عمها عمرو بن اسد زوجها رسولالله-صلى الله علیه و آله-» (1) .
یعنى:محمد بن عمر گفته است که تمامى این روایات درنزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما ودانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنى خویلد بن اسد پیش ازجنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمرو بن اسد او را بهازدواج رسول خدا(ص)درآورد...
و نظیر همین عبارت از واقدى نقل شده (2) و هم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازىبذکر آنها نیست... (3)
یک اشتباه تاریخى دیگر
و نیز در پارهاى از روایاتى که در مورد این ازدواج فرخندهرسیده ظاهرا یک اشتباه دیگرى نیز رخ داده که بجاى عموىخدیجه-یعنى عمرو بن اسد-ورقة بن نوفل بن اسد(بعنوان عموىخدیجه)آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل،خلافمشهور است از نظر نسبى هم اشتباه است.
زیرا ورقة بن نوفل پسر عموى خدیجه است،نه عموىخدیجه...
و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیثبوده کهچون نام عموى خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقة بن نوفل همشهرتى افسانهاى داشته،آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و بهاینصورت درآوردهاند.
خطبه عقد
مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینى درکتاب شریف کافى با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را کهبوسیله ابو طالب ایراد شده نقل کردهاند که متن آن طبق روایتشیخ صدوق(ره)اینگونه است:
«الحمد لله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل،و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شىء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحنفیه،ثم ان ابن اخى محمد بن عبد الله بن عبد المطلبلا یوزن برجل من قریش الا رجح،و لا یقاس باحد منهمالا عظم عنه،و ان کان فى المال قل،فان المال رزق حائلو ظل زائل،و له فى خدیجه رغبة و لها فیه رغبة،و الصداقما سالتم عاجله و آجله،و له خطر عظیم و شان رفیع و لسانشافع جسیم». (4)
یعنى:سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم وذریه اسماعیل قرار داد،و براى ما خانه مقدسى را که مقصودحاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گردآید بنا فرمود،و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرارداد.
سپس برادر زادهام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردىاست که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از اوبرتر است،و به هیچیک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزوناست،و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته درحال دگرگونى و بىثباتى و همچون سایهاى رفتنى است،و اونسبتبه خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است،و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است،و محمد راداستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.
و در کتاب شریف کافى اینگونه است که پس از این خطبهعموى خدیجه خواستبعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولى بهلکنت زبان دچار شد و نتوانست،از اینرو خدیجه خود بسخنآمده گفت:
عموجان:اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستىولى در اختیار انتخاب من خود شایستهتر از دیگرانهستم،و اینک اى محمد من خود را به همسرى تو درمىآورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مالخودم خواهد بود،اکنون به عموى خود(ابوطالب)
دستور ده تا شترى نحر کرده و ولیمهاى ترتیب دهد وبنزد همسر خود آى!
ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص)رابهمسرى خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خودضمانت کرد!
برخى از قریشیان با تعجب گفت:شگفتا!که زنانمهریه مردان را بعهده گیرند؟!
ابوطالب سختبخشم آمده روى پاى خود ایستاد وگفت: آرى اگر مردى همانند برادر زاده من باشد زنان باگرانبهاترین مهریه خود خواهانشان مىشوند و اگرهمانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواجنمىشوند!
و در روایتخرائج راوندى است که چون خطبه عقدبپایان رسید و-محمد صلى الله علیه و آله-برخاست تابهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه بهآنحضرت عرض کرد:
«...الى بیتک فبیتى بیتک و انا جاریتک». (5)
یعنى:بسوى خانه خود بیا که خانه من خانه تو است ومن هم کنیز توام!
و از کتاب المنتقى کازرونى نقل شده که چون مراسم عقدبپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد التشادىبخود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض کرد:
«...یا محمد مر عمک ابا طالب ینحر بکرة من بکراتکو اطعم الناس على الباب و هلم فقل (6) مع اهلک،فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص)فقال مع اهله خدیجه». (7) یعنى اى محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانى ازشترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنارخاندانت چاشت را به استراحتبگذران،و ابوطالب اینکار راکرد و رسول خدا(ص)بنزد خدیجه آمده و در کنار او بهاستراحت روزانه پرداخت.