لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هسته سلول
هسته محل ذخیره اطلاعات ژنتیکی و مرکز کنترل یوکاریوتی است. محتویات هسته در یوکاریوتها توسط غشای هسته احاطه شده است و اندامکی به نام هسته را بوجود آورده است. ولی چون سلولهای پروکاریوتی فاقد غشای هسته هستند بدون هسته محسوب می شوند.
اطلاعات اولیه
هسته در سال 1831 توسط Robert Brown در سلولهای اپیدرمی تعلبیان کشف شد و به عنوان بخشی متراکم، پایدار و موجود در همه سلولها در نظر گرفته شد. هسته یک ساختار فشرده با پیچ و تابهای زیادی را داراست و با پروتئین همراه می باشد. به چنین مجموعه فشرده ای همراه با پروتئین، کروماتین می گویند. هسته واجد غشای دو لایه ای موسوم به پوشش هسته ای است و در این پوشش حفره ها یا روزنه هایی موسوم به منفذ پیچیده هسته ای است که از طریق آنها عمل تبادل مواد بین هسته و سیتوپلاسم انجام می گیرد. برای بررسی ساختمان عمومی هسته می توان از میکروسکوپ الکترونی استفاده کرد.
شکل و محل و تعداد هسته در سلولها
هسته در بیشتر سلولها کروی با بیضوی است. در سلولهای پارانشیمی بالغ گیاهان عدسی شکل، در سلولهای عضلانی مخطط جانوران و سلولهای پروکامبیومی گیاهان استوانه ای شکل، در سلولهای آبکش بالغ و سلولهای انگل زده چند بخشی است. در عده ای از سلولهای هسته چند بخشی است. مثل گویچه های سفید خون چند هسته ای و یا سلولهای استئوکلاست (استخوان خوار). در بیشتر سلولها هسته در مرکز قرار دارد. در سلولهای گیاهی به علت رشد واکوئلها، هسته در کنار غشا قرار می گیرد و در سلولهای عضلانی مخطط هسته در بخشهای کناری قرار دارد.
در جلبک استابولاریا هسته در بخش ریزوئیدی (ریشه نما) با مجاور با آن قرار دارد. اغلب سلولها دارای یک هسته هستند. با وجود این برخی جانداران ابتدایی ویا سلولهای جانداران پیشرفته بیش از یک هسته دارند. برای مثال حدود 20 درصد از سلولهای کبدی و یا عده زیادی از سلولهای ریشه قارچها دو هسته ای هستند. سلولهای عضلانی مخطط ساختمان سنوسیتی دارند یعنی در یک سیتوپلاسم مشترک چندین هسته پراکنده است. این سلولها ابتدا یک هسته ای بوده اند که به دلیل تقسیمات مکرر هسته بودن آنکه سیتوپلاسم تقسیم شود به حالت سنوسیتی درامده اند.
نسبت حجم هسته به حجم سیتوپلاسم را نسبت نوکلئوپلاسمی می گویند. این نسبت برای سلولهایی که در یک مرحله رشد و در شرایط مشابه باشند ثابت است.
هسته شامل پوشش هسته ای، شیره هسته، اسکلت هسته ای، کروماتین و بالاخره هستک می باشد.
پوشش هسته ای
اطراف هسته سلولهای یوکاریوتی را پوشش هسته ای شامل غشای بیرونی، غشای درونی، فضای بین دو غشا و منافذ هسته ای پوشانیده است.
غشای بیرونی
از دو لایه فسفولیپیدی و پروتئینهای پراکنده در بین آنها تشکیل شده است که شباهت زیادی به غشای شبکه آندوپلاسمی دارد و در سطح آن ریبوزومها قرار گرفته اند.بخشهایی از غشای بیرونی با شبکه آندوپلاسمی دانه دار ، پیوستگی دارد و منشا غشای هسته نیز از شبکه آندوپلاسمی دانه دار است.
فضای بین دو غشا
فضای بین دو غشای یا فضای دور هسته ای فضایی به وسعت 60 تا 100 آنگستروم است که وسعت آن در همه جای پوشش هسته ای یکنواخت نیست. در برخی نواحی وسیع تر و در محل منافذ با سوراخهای هسته ای که دو غشا پوشش هسته ای بهم می رسند وسعت فضای دور هسته ای به صفر می رسد.
غشای داخلی
غشایی زیستی به ضخامت حدود 60 تا 70 آنگستروم، شبیه غشای شبکه آندوپلاسمی و فاقد ریبوزوم است. غشای داخلی با واسطه پروتئینهای لامینایی با کروماتین ارتباط دارد.
منافذ غشای هسته
در پوشش هسته ای ساختمانهای پروتئینی فعال و ویژه ای به اسم منافذ هسته ای وجود دارد. وجود این منافذ بوسیله هرتویگ در سال 1876 برای اولین بار پیش بینی شد. قطر منافذ به اندازه ای است که به مولکولهای پروتئین ، انواع RNA ها و حتی زیر واحدهای ریبوزومی اجازه عبور می دهد. پروتئینهای سیتوپلاسمی که وارد هسته می شوند از جمله پروتئینهای هستونی دارای یک بخش نشانه هستند که به کمک آن از بازگشت آنها به سیتوپلاسم جلوگیری می شود. منافذ هسته ای عبور یونهای منفی را تسهیل می کنند.
منافذ هسته ای ساختمانهای دائمی و پایدار نیستند و متناسب با نیاز سلول ایجاد یا ناپدید می شوند. در سلولهای با فعالیت متابولیکی بالا که مبادله مواد بین هسته و سیتوپلاسم زیاد است تعداد منافذ هسته نیز زیاد است و در سلولهایی که تبادلات هسته و سیتوپلاسم کم است تعداد منافذ کاهش می یابد. هر منفذ بوسیله مجموعه ای از ذرات متراکم احاطه شده است. این ساختمان های پروتئینی را بر روی هم مجموعه منفذی یا منفذ پیچیده هسته ای می نامند که شامل بخشهای زیر است.
یک حلقه یا آنولوس که از 8 پروتئین گرانولی کناری تشکیل شده است و در سطح سیتوزولی قرار دارد.
یک حلقه یا آنولوس که این هم از 8 پروتئین گرانولی کناری تشکیل شده است و در سطح نوکلئوپلاسمی قرار دارد.
کانال مرکزی یا درپوش که این کانال محل عبور مواد می باشد و در مرکز منفذ قرار دارد.
منفذ از ترکیباتی به نام Annular Material پر شده و به سمت نوکلئوپلاسم (شیره هسته)و سیتوپلاسم بیرون زده است.
شیره هسته(نوکلئوپلاسم یا کاریولنف)
شیره هسته مایعی است که درون هسته را پرکرده است و از نظر کلی شبیه سیتوزول و کمی متراکم تر از آن با PH اسیدی است شیره هسته یا ماتریکس هسته حاوی آب 10 درصد از کل پروتئینهای هسته ای ، 30 درصد از کل RNA و 2 تا 5 درصد از کل فسفولیپیدهای هسته ای را شامل می شود. مقدار کمی لیپید و نیز مقداری گلوسیدهای (قندها) موثر در تشکیل نوکلئوتید مثل ریبوز و دزوکسی ریبوز در آن وجود دارند.
یونهای موجود در شیره هسته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعریف بافت مارپیچ:
1-1 طرح های مارپیچی :
بافت مارپیچ : اساساً یک مفهوم ساده در بافت چوب(برای مثال آنچه که در بیرون کنده درخت دیده می شود.) است که خطهای اطراف آن در یک پیچیدگی موازی با محور هستند.
حتی مشاهدات تصادفی زیادی نشانه های مارپیچی را در حرکت شکافهای اطراف درختان پیرمرده، یا اطراف تیرهایی که خوب آفتاب خورده و پخش اند، دیرکهای حصار و مانند اینها نشان می دهد.
هنوز مسائل فنی بسیاری در استفاده از چوبهای خمیده و قوس دار، الوارهای اره شده و روکشهای ساخته شده از درختان دارای بافت مارپیچ اتفاق می افتد که برخی دانشمندان چوب(چوب شناسان) نظر داده اند که تنها نقص بزرگ جدی در رشد درختزارهای سوزنی برگ است (deuilliers 1974, Banks 1953, 1969 Rault and marsh 1952)
نقص های فنی که برای استفاده الوار از نظر بافت مارپیچ روی می دهد اخیراً دلایل عمده ای هستند که توجه موضوعات نوشته شده بسیاری را جلب کرده اند، اما همچنین کارگران بسیاری راههای متفاوت در اینکه چگونه ممکن است بافت چوب از محور مشخص خود منحرف شود دیده بودند. آنها مشاهدات دیگری از ویژگی چوب بدست آوردند (اغلب دارای ارزش بالا)، از قبیل بافتهای بهم وابسته و بافت موج دار و روی دادهای کالبد شناسانه و تشریحی در راههای یکسان، پس بنابراین به عنوان قسمتی از پدیده های خارق العاده مشابه دانسته شده است.
در این مفهوم کلی از مجموعه انحراف های بافت، هر مارپیچی ساده تنها یک عضو است، که می تواند تخته های اره شده تقریباً کم ارزش را ارائه دهد، یا ارزش آن را به طور فوق العاده بالا ببرد. در نتیجه جنگلبانان، کالبد شناسان چوب، ژنتیک شناسان، و فیزیولوژی دان ها (متخصصین فیزیولوژی) همه برای یافتن علت این الگوها و طرح های بافت و در نتیجه اغلب رخدادها در مطالعه ی ظاهر «انحراف ها» تحریک شده اند، کار آنها ترقی بزرگی کرده است.
این نتایج در قسمتهای دیگر ارائه خواهد شد، اما پرسش اساسی هنوز باقی مانده که چگونه بافت مارپیچ ممکن است مشخص باشد. چه توجیهی برای در برداشتن این چنین پدیده های خارق العاده همچون بافت های موج دار در این مقوله ی اساسی است؟ براستی ما باید همچنین، داشته های دیگران را سوال کنیم.
(priestlevn945- vite1967). که آیا همه پیشنهادهای ظاهراً مساوی مارپیچ های ساده در ساقه انواع گوناگون درخت شبیه هستند یا اینکه یک شکلی تنها اختلاف معنایی را در بر دارد. در این قسمت این سوالها ما را به رسیدن در یک پاسخ قطعی هدایت نخواهد کرد، اما تنها تلاش می کند که نمونه های خیالی، تزئینی بافت که در چوب با آنها مواجه می شویم در دانسته های مارپیچی ما شرکت کند. در طول دوره آشکار می شود که یک مارپیچ (درجه اول) ساده یا به تعبیر دیگر مارپیچی که کاملاً در هدایتش سازگار است و در سراسر ساقه در شرایط عادی، کم است.
جایی که مارپیچ های ساده توصیف شده بودند به سطح مقطع کنده درخت بر می گردد. با این همه مارپیچ های ساده به عنوان یک هدف آغازی برای بررسی جزئیات مناسب تر خواهند بود.
مارپیچ ساده (درجه اول):
یک مارپیچ از لحاظ ضخامت معین در دوره ی هدایتش از چرخش و زاویه آن با محور استوانه ای که آن را احاطه کرده اند تعریف می شود.
1-1-1-1 جهت مارپیچ :
آن کاربرد رایج است که جهت مارپیچ گونه را بطوریکه بافت مارپیچ چپگرد (LH) بودند تعریف می کند هنگامی که در انتهای بالای محور قطب جغرافیایی از یک درخت اره شده، مشاهده شود که انحراف به چپ است. و بافت مارپیچ راست گرد هنگامی که انحراف به راست است. در مفهوم مشابه بافت چپ و زاویه راست بیان هایی هستند که درجه انحراف را توصیف می کنند.
بعضی نویسنده ها نیز حروف Z,S را برای جهت بافتها به کار برده اند، مخصوصاً برای نشان دادن جهت یابی بافت سلولی در مطالعات تشریحی، جهت حرکت مایل در نمونه های استفاده شده دیگر، بر شیب غیر مستقیم چپ و راست اشاره می کند.
نظریه های بیشمار دیگری در توصیف جهت مارپیچ ها به کار رفته اند.
انعکاس اشکال آشکار چنین کاری بدون چرخش بازوها و انحراف مچ ها انجام می شود، در مطبوعات آلمانی با عبارات (Sonnig) و (widersonnig) زیاد مواجه می شویم. معنای آنها «با خورشید » و «در برابر خورشید » است و بنابراین (در نیمکره شمالی) آنها به ترتیب به بافت مارپیچ چپ گرد (LH) و راستگرد (RH) منعکس می شوند. عبارات انگلیسی جهت حرکت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت به صورت مشابه به کاربرده شده نظریه مشاهده ساقه از بالا است که پایین می آید، و (1939 Misr) خاطرنشان کرد که این شاید ناشی از سیستم استفاده شده باشد که برش رشته های پیچانده شده را توصیف می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعریف بافت مارپیچ:
1-1 طرح های مارپیچی :
بافت مارپیچ : اساساً یک مفهوم ساده در بافت چوب(برای مثال آنچه که در بیرون کنده درخت دیده می شود.) است که خطهای اطراف آن در یک پیچیدگی موازی با محور هستند.
حتی مشاهدات تصادفی زیادی نشانه های مارپیچی را در حرکت شکافهای اطراف درختان پیرمرده، یا اطراف تیرهایی که خوب آفتاب خورده و پخش اند، دیرکهای حصار و مانند اینها نشان می دهد.
هنوز مسائل فنی بسیاری در استفاده از چوبهای خمیده و قوس دار، الوارهای اره شده و روکشهای ساخته شده از درختان دارای بافت مارپیچ اتفاق می افتد که برخی دانشمندان چوب(چوب شناسان) نظر داده اند که تنها نقص بزرگ جدی در رشد درختزارهای سوزنی برگ است (deuilliers 1974, Banks 1953, 1969 Rault and marsh 1952)
نقص های فنی که برای استفاده الوار از نظر بافت مارپیچ روی می دهد اخیراً دلایل عمده ای هستند که توجه موضوعات نوشته شده بسیاری را جلب کرده اند، اما همچنین کارگران بسیاری راههای متفاوت در اینکه چگونه ممکن است بافت چوب از محور مشخص خود منحرف شود دیده بودند. آنها مشاهدات دیگری از ویژگی چوب بدست آوردند (اغلب دارای ارزش بالا)، از قبیل بافتهای بهم وابسته و بافت موج دار و روی دادهای کالبد شناسانه و تشریحی در راههای یکسان، پس بنابراین به عنوان قسمتی از پدیده های خارق العاده مشابه دانسته شده است.
در این مفهوم کلی از مجموعه انحراف های بافت، هر مارپیچی ساده تنها یک عضو است، که می تواند تخته های اره شده تقریباً کم ارزش را ارائه دهد، یا ارزش آن را به طور فوق العاده بالا ببرد. در نتیجه جنگلبانان، کالبد شناسان چوب، ژنتیک شناسان، و فیزیولوژی دان ها (متخصصین فیزیولوژی) همه برای یافتن علت این الگوها و طرح های بافت و در نتیجه اغلب رخدادها در مطالعه ی ظاهر «انحراف ها» تحریک شده اند، کار آنها ترقی بزرگی کرده است.
این نتایج در قسمتهای دیگر ارائه خواهد شد، اما پرسش اساسی هنوز باقی مانده که چگونه بافت مارپیچ ممکن است مشخص باشد. چه توجیهی برای در برداشتن این چنین پدیده های خارق العاده همچون بافت های موج دار در این مقوله ی اساسی است؟ براستی ما باید همچنین، داشته های دیگران را سوال کنیم.
(priestlevn945- vite1967). که آیا همه پیشنهادهای ظاهراً مساوی مارپیچ های ساده در ساقه انواع گوناگون درخت شبیه هستند یا اینکه یک شکلی تنها اختلاف معنایی را در بر دارد. در این قسمت این سوالها ما را به رسیدن در یک پاسخ قطعی هدایت نخواهد کرد، اما تنها تلاش می کند که نمونه های خیالی، تزئینی بافت که در چوب با آنها مواجه می شویم در دانسته های مارپیچی ما شرکت کند. در طول دوره آشکار می شود که یک مارپیچ (درجه اول) ساده یا به تعبیر دیگر مارپیچی که کاملاً در هدایتش سازگار است و در سراسر ساقه در شرایط عادی، کم است.
جایی که مارپیچ های ساده توصیف شده بودند به سطح مقطع کنده درخت بر می گردد. با این همه مارپیچ های ساده به عنوان یک هدف آغازی برای بررسی جزئیات مناسب تر خواهند بود.
مارپیچ ساده (درجه اول):
یک مارپیچ از لحاظ ضخامت معین در دوره ی هدایتش از چرخش و زاویه آن با محور استوانه ای که آن را احاطه کرده اند تعریف می شود.
1-1-1-1 جهت مارپیچ :
آن کاربرد رایج است که جهت مارپیچ گونه را بطوریکه بافت مارپیچ چپگرد (LH) بودند تعریف می کند هنگامی که در انتهای بالای محور قطب جغرافیایی از یک درخت اره شده، مشاهده شود که انحراف به چپ است. و بافت مارپیچ راست گرد هنگامی که انحراف به راست است. در مفهوم مشابه بافت چپ و زاویه راست بیان هایی هستند که درجه انحراف را توصیف می کنند.
بعضی نویسنده ها نیز حروف Z,S را برای جهت بافتها به کار برده اند، مخصوصاً برای نشان دادن جهت یابی بافت سلولی در مطالعات تشریحی، جهت حرکت مایل در نمونه های استفاده شده دیگر، بر شیب غیر مستقیم چپ و راست اشاره می کند.
نظریه های بیشمار دیگری در توصیف جهت مارپیچ ها به کار رفته اند.
انعکاس اشکال آشکار چنین کاری بدون چرخش بازوها و انحراف مچ ها انجام می شود، در مطبوعات آلمانی با عبارات (Sonnig) و (widersonnig) زیاد مواجه می شویم. معنای آنها «با خورشید » و «در برابر خورشید » است و بنابراین (در نیمکره شمالی) آنها به ترتیب به بافت مارپیچ چپ گرد (LH) و راستگرد (RH) منعکس می شوند. عبارات انگلیسی جهت حرکت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت به صورت مشابه به کاربرده شده نظریه مشاهده ساقه از بالا است که پایین می آید، و (1939 Misr) خاطرنشان کرد که این شاید ناشی از سیستم استفاده شده باشد که برش رشته های پیچانده شده را توصیف می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نابرابری ارث زن و مرد
مقدمه :
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است.
● در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم:
۱) یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است.
۲) این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن. درآنجا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این دوره اززندگی زن را دارا شود.
۳) حقیقت این است که در عصر نزولآیات ارث بر مسلمانان، هیچ زمینهای برایطرح حقوق زن وجود نداشت. مسلمانانی کهدر انتظار نزول آیات الهی پیرامون مسایلزندگی بودند، برخی همان کسانی بودند که تازمانی پیش زن را جزو دارایی مرد برمیشمردند و هیچ گاه تصور نمیکردند کهاسلام برای زن سهمی از ارث قرار دهد. رسول اکرمصلی الله علیه وآله که آگاهترین فرد بهرویدادها و افکار زمان خود بود، خوبمیدانست که طرح مسایل حقوقی زنان درآن دوره، باواکنش رو به رو خواهدشد.ازدیدگاه مردمان آن روزگار، زن موجودیضعیف است که حتی اگر بخواهد از مزیتیبرخوردار شود باید امتیازش ازمرد کمترباشد. تصور این که زن در یکی از حقوقخانوادگی یا اجتماعی هم تراز مرد شود واقعافاجعه آفرین بود. از این رو بایست هر حکمیبه نفع زن به تصویب میرسد، به گونهایزیرکانه بیان شود که نه زن از چیزی محرومماند، نه مرد در مقابل آن به واکنش و ستیزواداشته شود. موضوع ارث از آن نمونه احکام بود کهبسیار دقیق و زیرکانه مطرح شد و شاید بتوانچنین استنباط کرد که در آن عصر به آسانیکسی از مردان انحصار طلب به ژرفای آن - کهبه نفع زن طرحریزی شده بود.- پینبرد تا درمقابلش جبههگیری کند.
مساله ارث زن درحالی مطرح گردید که درمیان مردم عربهرگاه مردی میمرد، فرزندان، زن پدر خود رابه ارث دراختیار میگرفتند و با وی ازدواجمیکردند یا او را به عقد دیگری در میآوردندو مهریه او را مانند دیگر اموال، میان خودقسمت میکردند. این پدیده زشتسبب شدکه آیهای از قرآن (سوره نساء، آیه ۲۲) آنان رااز این کار بازدارد و رفته رفته بدانها تفهیمشود که زن همانند مرد دارای حقوقی استکه باید محترم شمرده شود. با نزول آیه ارث «فللذکر مثل حظالانثیین» (نساء، آیه ۱۷۶) گفتگوها بالا گرفت.چون برطبق آن آیه، زن نیز از ارث بهرهمیبرد، اگرچه به مقدار نصف مرد. لطافت آیهارث یکی درآن بود که در ابتدا از حق مردسخن میگفت ولی در اصل نخست اعتراف بهحق زن داشت. آیه نمی فرمود: «ای زنان،ارث شما نصف ارث مردان است.» بلکهفرموده است: «ای مردان! ارث وبهره شما دوبرابر بهره زنان است.» این تعبیر در حقیقتمیزان در ارث را حق زن قرار میدهد. زیرابرای تعیین مقدار ارث مرد، وی باید نخستبه حق زن اعتراف کند و آنگاه به همراه دوبرابر آن برای خود طلب نماید. بر طبق مفادآیه، نخستباید «بهره زن» مشخص وپرداخته شود و آنگاه نصیب مرد خود به خودمعلوم میشود.این موضوع مانند آن است کهبخواهند دوازده سیب را میان یک دختر ویک پسر تقسیم کنند. به پسر میگویند:سیبها باید طوری تقسیم شود که شما دوبرابر سهمیه دختر برداری.
پس وی نخستباید سیبها را به سه قسمت مساوی تقسیمکند و پس از اعتراف به حق دختر و تقدیمیک سهم آن به وی، دو برابر آن را برای خودبردارد. تا همین جا مرد دلخوش از دو برابر بودنسهمیه خود است و چندان اعتراضی به حکمندارد و زن محروم گذشته نیز از این که بااحترام، بخشی ازارث به وی تعلق گرفتهخرسند است. با این تقسیم - به طور مثال -ازدوازده میلیون تومان پول که از پدری بهتنها دختر و پسرش ارث برسد، چهار میلیونسهم دختر میشود و هشت میلیون سهمپسر. این به ظاهر پایان تقسیم ارث میانپسر و دختر (مرد و زن) است ولی در حقیقتکار به پایان نرسیده است. زن در هنگام تقسیم ارث، نصف بهره مردرا به دست آورده است ولی از طرفی از سویخداوند میان زن و مرد احکامی مقرر شدهاست که این کاستی برای زن جبران میشودو چه بسا سهمیه او بیشتر از مرد میگردد.زیرا با طرح چند وظیفه بر مرد، او موظف بهپرداخت مخارجی است که زن عهده دار آننیست.
● برخی از آنها بدین قرار است:
۱) پرداخت مخارج خانواده (همسر،فرزندان و پدر و مادر). زن در این مرحله وظیفهای ندارد و مردعهده دار تامین مخارج است و در صورتنیاز، مرد است که باید نیاز آنان را برآورد.
۲) پرداخت دیه. هرگاه فرزندان (دختر یا پسر) به سببانجام کاری به پرداخت دیه محکوم شوند، درحقیقت مرد است که باید این دیه را بپردازدنه زن. هرگاه فامیل هم ناچار به پرداخت دیهشوند، مردان فامیل عهده دار پرداخت آنجریمهاند نه زنان.
۳) پرداخت مهریه. در هنگام خواستگاری و ازدواج، مرد استکه به زن مهریه میدهد نه به عکس.
۴) مخارج کار خانه و شیردادن به بچهها. مرد وظیفه دارد که در صورت تقاضای زن،نسبتبه انجام کار خانه و شیردادن به اطفال،به وی مزد دهد و حال آن که در انجام کارهایمرد، لازم نیست زن چیزی به مرد بپردازد.
۵) و غیره. با توجه به احکام نامبرده، آنچه مرد درارث به دست آورده در حقیقتبیشتر بهمصرف زن میرسد و گاه بهره واقعی او ازنصف ارث هم کمتر میشود. بنابراین بایدسهمیه زن و مرد در این موضوع را به حقوقو در آمد تعبیر کنیم. زن حقوق کمتری از مرددارد ولی در واقع در آمد وی مساوی با او یا بیشتراز وی است. افزون بر همه اینها، زن ناچارنیستحاصلدسترنجخود در بیرون خانه را به مصرفخانه برساند. آنچه او کسب میکند - در خانهباشد یا بیرون - به خود او تعلق دارد; در حالیکه مرد حاصل کار خود را - به دلیل حقوقی کهبر عهده اوست - به خانه میآورد و به مصرفخانوادهاش میرساند
نابرابری ارث زن و مرد
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟»
عدم تبیین برخی از احکام و حدود الهیدرباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجبپنداری شده است که در نظام آفرینش، به زنستم شده است. وجود برخی از آیات و روایات برای بسیاریاز بانوان پرسشانگیز است; از جمله این که: «چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟» ....
موضوع این نوشته، بررسی مساله ارث زناست که بر طبق آیه ۱۱ سوره نساء «للذکرمثل حظالانثیین»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است. در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سهمساله هستیم: ۱ - یکی از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کماطلاعی و گاه بیاطلاعی از احکام و مسایلحقوقی است. موضوع ارث از آن نمونهمسایلی است که حقیقت آن باچیزی که زنانمیپندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچهما در این گفتار دنبال میکنیم، ارث زن بیشاز مرد یا مساوی با مرد است. حال آن که درنگاه سطحی، تصور میشود که ارث زن نصفارث مرد است. ۲ - این مساله هم از امور روشن اجتماعیو حقوقی است که انتظار «تساوی حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظاری بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگیهای مخصوص بهخود و دارای دو نوع طبیعت و امکاناتهستندو هیچ یک از آن دو نمیتواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگری بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جاییاست که بین دو شیء با امکانات کاملامساوی، فرق گذاشته شود. قرآن چنینتبعیضی را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن.
در آن جا که از بهره زن و مرد سخنمیگوید، میفرماید: برای هریک از زن و مردحاصل دسترنجشان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن»(نساء آیه ۳۲) در ثواب اخروی آنان نیز میفرماید: هریکاز زن و مرد مؤمن که کاری شایسته کردهباشند، به طور کامل پاداش خود را دریافتخواهند کرد. اما از طرفی این حقیقت از امور پذیرفتهعلمی و تجربی است که توان بدنی مرد بیشتراز زن و نیروی عاطفی زن به مراتب بیشتر ازمرد است. بارداری و شیردهی ویژه زن استو مرد راهی برای دستیابی بدان ندارد و بهطور طبیعی نمیتواند امتیازات این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
فهرست عناوین
مقدمه
تاریخچه
اهداف سیستم
Top chart
نقش های موجود در سیستم
فرایند سیستم
تشخیص محیط عملیاتی
ارتباط با محیط خارج
ارتباط میان موجودیتها
Tableموجودیتها
نمودار ERD
وابستگی های تابعی وFDDمربوط به مواد اولیه
ساده سازی FDDِمواد اولیه
وابستگی های تابعی وFDDمربوط به دستگاه
ساده سازی FDD دستگاه
وابستگی های تابعی و FDDمربوط به محصول
ساده سازی FDD محصول
نرمالسازی FD مواد اولیه
نرمالسازیFDدستگاه
نرمالسازیFD محصول
مقدمه:
با توجه به پذیرش سیستم تولید به عنوان موضوع پروژه بعد از مشورت با اعضای گروه سیستم تولید کارخانه ی گرجی را جهت بررسی انتخاب کردیم با توجه به وسعت کارخانه و تنوع محصولات و جهت انتخاب موضوع واحد و جلوگیری از پراکنده شدن موضوع سیستم تولید بیسکویت به عنوان اصلی ترین محصول کارخانه مورد بررسی قرار گرفت.
تاریخچه:
شرکت گرجی در سال 1340 تاسیس گردیده است در ان زمان این کارخانه تنها دارای یک خط تولید بوده که فقط تعداد محدودی بیسکویت را تولید کرده است اما به تدریج و با افزایش اعتبار در سطح رقبای داخلی و استقبال عمومی از محصولات این شرکت خطوط تولید افزایش پیدا کرده و امروزه با 3 خط تولید بیسکویت و همچنین سالنهای تولید شکلات،ویفر، اسنک مشغول تولید ارزنده ای در کشور می باشد هم اینک این شرکت در خط تولید در حدود 380 پرسنل فعال دارد که در حدود 15 از این افراد به عنوان مسئول فنی در حال فعالیت هستند و کارکنان به صورت شیفت های 8 ساعته در طول شبانه روز مشغول به تولید می باشند همچنین این شرکت در حال تولید شکلات صبحانه به صورت ازمایشی است.