لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
هالید نقره
مفاهیم پایه
هالیدهای نقره گروهی از ترکیبات هستند که از پیوند اتمهای نقره با اتمهای گروه هالوژن تشکیل میشود. این مواد در برابر نور و اشعه حساسیت زیادی از خود نشان میدهند. بنابراین از مواد در تهیه تصاویر فتوگرافی و رادیوگرافی استفاده می شود.
خصوصیات فیزیکی هالید نقره
هالیدهای نقره در ظاهر مانند نمکهای دیگر به رنگ سفید یا زرد کمرنگ دیده میشود و پیوند بین آنها از نوع یونی میباشد. پس نیروی الکتریکی بین آنها باعث حفظ وضعیت آنها در ساختار سه بعدی منظم کریستال میشود.
خصوصیات شیمیایی هالید نقره
کریستال هالید نقره خالص نسبتا پایدار است و به سادگی تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد اما در شرایط معینی با استفاده از مواد شیمیایی که به عنوان دهنده الکترون عمل میکنند و اصطلاحا به آنها مواد احیا کننده (کاهنده) میگویند میتوان هالیدهای نقره را احیا کرد.
اثر تابش بر روی هالیدهای نقره
هنگامی که فوتونی در کریستال جذب میشود در این حالت فوتونهای تابشی به هالیدها مثل یون برمید برخورد کرده و باعث آزاد شدن الکترون میشود. که این الکترون در مدت زمان کوتاه درون کریستال حرکت کرده و در دام الکترونی با انرژی پایین و نزدیک به سطح کریستال به نام نقطه حساس قرار میگیرند. نقطه حساس در اثر ناخالصسازی مصنوعی کریستالهای هالید نقره در حین ساخت ایجاد میشود. پس از جذب الکترونها در نقطه حساس یونهای مثبت نقرهای که پیوند آنها در شبکه بر اثر برخورد فوتون از بین رفته به سمت نقطه حساس کشیده میشود.
هر کدام از این یونهای مثبت یک الکترون موجود در نقطه حساس را جذب کرده و به اتم نقره فلزی تبدیل میشود. این اتمهای نقره جهت ظاهر شدن کریستال بسیار ناچیزند. اما باعث اثرپذیری شدید سایر کریستالهای تابش شده در برابر مواد احیاکننده میشود. هالیدهای نقره به نور حساسیت دارند. ولی نقرههای فلزی هیچ حساسیتی به نور ندارند و نسبت به نور ، کدر هستند. بر این اساس قسمتهای تیره تصویر رادیوگرافی توسط نقره فلزی ساخته میشود.
نحوه ساخت هالیدهای نقره
هالیدهای نقره نتیجه واکنش شیمیایی نیترات نقره و یک هالید قلیایی مانند برمید پتاسیم میباشند. این مرحله به عنوان قسمتی از مرحله تولید امولسیون فیلمهای اشعه ایکس در کارخانه مربوط میشود.
مواد مورد نیاز در رآکتورهای هسته ای
دیدکلی
خواص فیزیکی مواد ، اهمیت ویژهای در کاربرد آنها در راکتورهای هستهای دارد. خواصی چون استحکام ، سختی ، قابلیت کششی ، نقطه ذوب ، نقطه جوش ، چگالی و رسانندگی گرمایی همه مواردی هستند که در انتخاب ماده برای اجزای مختلف راکتور ، دارای اهمیت میباشد.
سوخت راکتور
اورانیوم
متداول ترین ماده سوخت برای راکتورهای هستهای اورانیوم است، که میتواند به صورت خالص ، یعنی اورانیوم فلزی و یا به صورت ترکیب مثل اکسید اورانیوم و یا کربور اورانیوم بکار برود. اورانیوم ، فلز نسبتا نرم و قابل کششی است که در دمای بالا به آسانی در هوا و آب اکسید میشود. نقطه ذوب آن 1133 درجه سانتیگراد است.
پلوتونیوم
چون فلز پلوتونیوم تا رسیدن به نقطه ذوب 640 درجه سانتیگراد دارای تعداد زیادی فاز بلوری است، سوخت مناسبی برای راکتور نمیباشد. به عنوان سوخت راکتور ، پلوتونیوم را به صورت ، PUO2 بکار میبرند. نقطه ذوب این ترکیب 2400 درجه سانتیگراد است.
توریوم
به جز در چند راکتور با خنک کننده گازی دما - بالا ، توریوم تاکنون به عنوان سوخت راکتور کاربرد زیادی نداشته است. نقطه ذوب فلزات توریوم خالص حدود 1700 درجه سانتیگراد است. به علت پایداری بهتر ، این عنصر برتر از اورانیوم است. اما ما به صورت خالص به عنوان سوخت بکار نمیرود. بلکه ان را به صورت دی اکسید توریوم ThO2 کربوتریوم ThC2 بکار میبرند.
کند کنندهها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
هالید نقره
مفاهیم پایه
هالیدهای نقره گروهی از ترکیبات هستند که از پیوند اتمهای نقره با اتمهای گروه هالوژن تشکیل میشود. این مواد در برابر نور و اشعه حساسیت زیادی از خود نشان میدهند. بنابراین از مواد در تهیه تصاویر فتوگرافی و رادیوگرافی استفاده می شود.
خصوصیات فیزیکی هالید نقره
هالیدهای نقره در ظاهر مانند نمکهای دیگر به رنگ سفید یا زرد کمرنگ دیده میشود و پیوند بین آنها از نوع یونی میباشد. پس نیروی الکتریکی بین آنها باعث حفظ وضعیت آنها در ساختار سه بعدی منظم کریستال میشود.
خصوصیات شیمیایی هالید نقره
کریستال هالید نقره خالص نسبتا پایدار است و به سادگی تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد اما در شرایط معینی با استفاده از مواد شیمیایی که به عنوان دهنده الکترون عمل میکنند و اصطلاحا به آنها مواد احیا کننده (کاهنده) میگویند میتوان هالیدهای نقره را احیا کرد.
اثر تابش بر روی هالیدهای نقره
هنگامی که فوتونی در کریستال جذب میشود در این حالت فوتونهای تابشی به هالیدها مثل یون برمید برخورد کرده و باعث آزاد شدن الکترون میشود. که این الکترون در مدت زمان کوتاه درون کریستال حرکت کرده و در دام الکترونی با انرژی پایین و نزدیک به سطح کریستال به نام نقطه حساس قرار میگیرند. نقطه حساس در اثر ناخالصسازی مصنوعی کریستالهای هالید نقره در حین ساخت ایجاد میشود. پس از جذب الکترونها در نقطه حساس یونهای مثبت نقرهای که پیوند آنها در شبکه بر اثر برخورد فوتون از بین رفته به سمت نقطه حساس کشیده میشود.
هر کدام از این یونهای مثبت یک الکترون موجود در نقطه حساس را جذب کرده و به اتم نقره فلزی تبدیل میشود. این اتمهای نقره جهت ظاهر شدن کریستال بسیار ناچیزند. اما باعث اثرپذیری شدید سایر کریستالهای تابش شده در برابر مواد احیاکننده میشود. هالیدهای نقره به نور حساسیت دارند. ولی نقرههای فلزی هیچ حساسیتی به نور ندارند و نسبت به نور ، کدر هستند. بر این اساس قسمتهای تیره تصویر رادیوگرافی توسط نقره فلزی ساخته میشود.
نحوه ساخت هالیدهای نقره
هالیدهای نقره نتیجه واکنش شیمیایی نیترات نقره و یک هالید قلیایی مانند برمید پتاسیم میباشند. این مرحله به عنوان قسمتی از مرحله تولید امولسیون فیلمهای اشعه ایکس در کارخانه مربوط میشود.
مواد مورد نیاز در رآکتورهای هسته ای
دیدکلی
خواص فیزیکی مواد ، اهمیت ویژهای در کاربرد آنها در راکتورهای هستهای دارد. خواصی چون استحکام ، سختی ، قابلیت کششی ، نقطه ذوب ، نقطه جوش ، چگالی و رسانندگی گرمایی همه مواردی هستند که در انتخاب ماده برای اجزای مختلف راکتور ، دارای اهمیت میباشد.
سوخت راکتور
اورانیوم
متداول ترین ماده سوخت برای راکتورهای هستهای اورانیوم است، که میتواند به صورت خالص ، یعنی اورانیوم فلزی و یا به صورت ترکیب مثل اکسید اورانیوم و یا کربور اورانیوم بکار برود. اورانیوم ، فلز نسبتا نرم و قابل کششی است که در دمای بالا به آسانی در هوا و آب اکسید میشود. نقطه ذوب آن 1133 درجه سانتیگراد است.
پلوتونیوم
چون فلز پلوتونیوم تا رسیدن به نقطه ذوب 640 درجه سانتیگراد دارای تعداد زیادی فاز بلوری است، سوخت مناسبی برای راکتور نمیباشد. به عنوان سوخت راکتور ، پلوتونیوم را به صورت ، PUO2 بکار میبرند. نقطه ذوب این ترکیب 2400 درجه سانتیگراد است.
توریوم
به جز در چند راکتور با خنک کننده گازی دما - بالا ، توریوم تاکنون به عنوان سوخت راکتور کاربرد زیادی نداشته است. نقطه ذوب فلزات توریوم خالص حدود 1700 درجه سانتیگراد است. به علت پایداری بهتر ، این عنصر برتر از اورانیوم است. اما ما به صورت خالص به عنوان سوخت بکار نمیرود. بلکه ان را به صورت دی اکسید توریوم ThO2 کربوتریوم ThC2 بکار میبرند.
کند کنندهها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
عناصر و اصطلاحات و مدارهای کوانتومی
مقدمه :
در این بخش میخواهیم درباره اصطلاحات و عناصری که در طراحی الگوریتمهای کوانتومی لازم هستند، صحبت کنیم اصطلاحاتی چون کیوبیت، ثبتکنندهها، اعمال کنترل شده حالتهای پایه محاسباتی و … برخی از این عناصر معادلهای کلاسیکی دارند ولی برخی دیگر مختص جهان کوانتومی بوده و معادل کلاسیکی ندارند.
2-1. بیتهای کوانتومی و ثبتکنندهها «Quantum Bit’s and Registers»
bit مفهومی اساسی در فنآوری و علم اطلاعات است فلذا بیتهای کوانتومی که از این به بعد آنها را کیوبیت خواهیم نامید یکی از پایههای اساسی Q.C. است. در واقع کیوبیت یک شیء ریاضی با خصوصیتی معین است به بیان دقیقتر یک کیوبیت عبارت از یک بردار واحد در فضای ضرب داخلی دو بعدی است که میتوانیم آنرا به صورت {10> 11>} نمایش دهیم. همواره علاقمند هستیم این مفهوم ریاضی را با یک خاصیت فیزیکی قابل لمس نماییم :
فرض کنیم S یک کمیت دوبعدی از یک سیستم کوانتومی با حالتهای متعامد 01> و 11> باشد که این حالتها میتوانند پایههای طبیعی بسط دهنده این سیستم باشند آنگاه یک کیوبیت عبارت است از حالت کوانتومی 1Ø> که :
راههای زیادی برای حقیقت بخشیدن به مفهوم فوق وجود دارد میتوان حالت 10> را حالت پایه الکترون در اتم هیدروژن و 11> را اولین حالت برانگیخته در نظر گرفت و یا یک سیستم اسپینی که دو حالت اسپین بالا را 10> و اسپین پایین را با 11> نمایش دهیم
تفاوت اساسی بین کلاسیکی و بیت کوانتومی در آن است که یک بیت کلاسیکی یا در حالت 10> است و یا در حالت 11> در حالی که یک کیوبیت میتواند هر بر هم نهی خطی از حالتهای 10> و 11> را بپذیرد بنابراین میتواند در تعداد غیر قابل شمارشی از حالتها قرار داشته باشد. مفهوم این جمله آن است که ظاهراً میتوان اطلاعات فوقالعاده زیادی حتی به صورت نامحدود در یک بیت کوانتومی با انتخاب مطالب α و β جای داد اما عملاً ثابت شده است که بیت کوانتومی میتواند فقط در برخی حالتهای محدود قرار داشته باشد مثلاً یک کیوبیت TRINE کیوبیتی است که فقط یکی از سه حالت و و یا را به خود بگیرد.
میتوانیم حالت 1Ø> را با استفاده از نمایش هندسی کره بلوخ (Bloch sphere) مناسبتر بنویسیم چون همانگونه که در شکل آمده میتوانیم 2-1 را به صورت زیر بنویسیم :
(2)
که در آن ، ، اعداد حقیقی هستند. عامل فازی مشاهدهپذیر فیزیکی نیست و لذا میتوان آنرا حذف کرد و لذا :
2-2 : اندازهگیری کیوبیت ها : qubit measuerment
یکی از مشکلات کیوبیتها این است که تمامی آنچه که وارد یک کیوبیت میشود، لزوماً همان خارج نمیشود. درکل ، برای یک حالت نامعین از یک کیوبیت تک قابل تشخیص نیست و آن توسط یک اندازهگیری تصویری کاملاً امکانپذیر نیست. فیزیک کوانتومی قواعد دقیقی مبنی بر چگونگی استخراج اطلاعات استخراج اطلاعات از یک حالت کوانتومی ناشناس دهد. خروجی هر اندازهگیری تصویری از یک کیلوبیت ، باید با عبارت کلاسیکی فرمولبندی شود. دقیقتر، میتوان از هر اندازهگیری تصویری یک کیلوبیت، فقط یک بیت کلاسیکی از اطلاعات را تهیه کرد. بنابراین با وجود اینکه یک ارتباطی بین حالتهای کوانتومی ممکن از یک کیوبیت منفرد وجود دارد، ولی این حالتها نمیتوانند از همدیگر تشخیص داده شوند. هیچ اندازهگیری نمی تواند بیشتر ازیک بیت از اطلاعات را از دوکیوبیت داده شده، استخراج بکند. ازدیدگاه اطلاعات، از یک کیوبیت میتوان توسط یک اندازهگیری تصویری دقیق، همان مقدار از اطلاعات کلاسیکی را به اندازه یک بیت کلاسیکی دریافت کرد، حقی دیگر به طور نامحدودی بسیاری از حالتهای بالقوه را داشته باشد.
2-3 : تحول کیوبیت (Qubit evolution) :
هر تحول کوانتومی یک کیوبیت یا هر عمل کوانتومی روی یک کیوبیت توسط یک ماتریس کیانی معین میشود :
(4)
که هر حالت کوانتومی را به حالت تبدیل میکند.
بعنوان مثال، تحول داده شده توسط ماتریس هادامارد (Hadamard)
(5)
که چرخش هادامارد نامیده میشود، حالتهای >10 ، >11 ، >10 و >1 را بصورت زیر تبدیل میکند :
که درآن تبدیل یافته هادامارد حالتهای پایه هستند.
همچنین تبدیل هادامارد را میتوان به صورت نگاشتی ازحالتهای پایه نوشت :
(7)
پایة >}17 ، > 10{ = پایة استاندارد یا پایه محاسباتی نامیده میشود، پایههای دوتایی یا پایههای هادامارد و یا پایههای فوریه نامیده میشود. میتوان دید که با بکاربردن H میتوانیم بین پایههای استاندارد و پایههای دوتایی ارتباط برقرار کنیم(معادلات 2-6). از تعریف H واضح است که H2=I . همچنین پایههایی را میتوان در نظر گرفت که پایههای قطبش نامیده میشوند وتوسط 8 تعریف میشوند :
(8)
که از اهمیت خاصی برخوردارند.
اگرحالتهای 0>1 ، 11> نسبت به حالتهای پایه استاندارد اندازهگیری شوند. هر دو خروجی – 0 و 1- را با احتمال یکسان 2/1 بدست میآیند. عمل H روی حالتهای پایه استاندارد را میتوان همانند پرتاب یک سکه در نظر گرفت. مثلاً اگر روی شیر سکه به طرف ناظر باشد احتمال اینکه پس از پرتاب شیر یا خط بیاید 2/1 است.
2-4 : ثبتکنندههای کوانتومی (Quantum Registers)
برای معرفی ثبتکنندههای کوانتومی مناسب است با ثبت کننده دوکیوبیتی شروع کنیم.
2-4-1 : ثبتکننده دو کیوبیتی
حاصلضرب تانسوری دوکیوبیت را یک ثبتکنندة دو کیوبیتی مینامیم. فضای هیلبرت متناظر با آن H4 میباشد.
معمولاً پایههای استاندارد در فضایH4 بصورت زیر نمایش داده میشوند :
(9)
بنابراین فرم عمومی یک ثبتکننده دو کیوبیتی برابر است با :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
عناصر و اصطلاحات و مدارهای کوانتومی
مقدمه :
در این بخش میخواهیم درباره اصطلاحات و عناصری که در طراحی الگوریتمهای کوانتومی لازم هستند، صحبت کنیم اصطلاحاتی چون کیوبیت، ثبتکنندهها، اعمال کنترل شده حالتهای پایه محاسباتی و … برخی از این عناصر معادلهای کلاسیکی دارند ولی برخی دیگر مختص جهان کوانتومی بوده و معادل کلاسیکی ندارند.
2-1. بیتهای کوانتومی و ثبتکنندهها «Quantum Bit’s and Registers»
bit مفهومی اساسی در فنآوری و علم اطلاعات است فلذا بیتهای کوانتومی که از این به بعد آنها را کیوبیت خواهیم نامید یکی از پایههای اساسی Q.C. است. در واقع کیوبیت یک شیء ریاضی با خصوصیتی معین است به بیان دقیقتر یک کیوبیت عبارت از یک بردار واحد در فضای ضرب داخلی دو بعدی است که میتوانیم آنرا به صورت {10> 11>} نمایش دهیم. همواره علاقمند هستیم این مفهوم ریاضی را با یک خاصیت فیزیکی قابل لمس نماییم :
فرض کنیم S یک کمیت دوبعدی از یک سیستم کوانتومی با حالتهای متعامد 01> و 11> باشد که این حالتها میتوانند پایههای طبیعی بسط دهنده این سیستم باشند آنگاه یک کیوبیت عبارت است از حالت کوانتومی 1Ø> که :
راههای زیادی برای حقیقت بخشیدن به مفهوم فوق وجود دارد میتوان حالت 10> را حالت پایه الکترون در اتم هیدروژن و 11> را اولین حالت برانگیخته در نظر گرفت و یا یک سیستم اسپینی که دو حالت اسپین بالا را 10> و اسپین پایین را با 11> نمایش دهیم
تفاوت اساسی بین کلاسیکی و بیت کوانتومی در آن است که یک بیت کلاسیکی یا در حالت 10> است و یا در حالت 11> در حالی که یک کیوبیت میتواند هر بر هم نهی خطی از حالتهای 10> و 11> را بپذیرد بنابراین میتواند در تعداد غیر قابل شمارشی از حالتها قرار داشته باشد. مفهوم این جمله آن است که ظاهراً میتوان اطلاعات فوقالعاده زیادی حتی به صورت نامحدود در یک بیت کوانتومی با انتخاب مطالب α و β جای داد اما عملاً ثابت شده است که بیت کوانتومی میتواند فقط در برخی حالتهای محدود قرار داشته باشد مثلاً یک کیوبیت TRINE کیوبیتی است که فقط یکی از سه حالت و و یا را به خود بگیرد.
میتوانیم حالت 1Ø> را با استفاده از نمایش هندسی کره بلوخ (Bloch sphere) مناسبتر بنویسیم چون همانگونه که در شکل آمده میتوانیم 2-1 را به صورت زیر بنویسیم :
(2)
که در آن ، ، اعداد حقیقی هستند. عامل فازی مشاهدهپذیر فیزیکی نیست و لذا میتوان آنرا حذف کرد و لذا :
2-2 : اندازهگیری کیوبیت ها : qubit measuerment
یکی از مشکلات کیوبیتها این است که تمامی آنچه که وارد یک کیوبیت میشود، لزوماً همان خارج نمیشود. درکل ، برای یک حالت نامعین از یک کیوبیت تک قابل تشخیص نیست و آن توسط یک اندازهگیری تصویری کاملاً امکانپذیر نیست. فیزیک کوانتومی قواعد دقیقی مبنی بر چگونگی استخراج اطلاعات استخراج اطلاعات از یک حالت کوانتومی ناشناس دهد. خروجی هر اندازهگیری تصویری از یک کیلوبیت ، باید با عبارت کلاسیکی فرمولبندی شود. دقیقتر، میتوان از هر اندازهگیری تصویری یک کیلوبیت، فقط یک بیت کلاسیکی از اطلاعات را تهیه کرد. بنابراین با وجود اینکه یک ارتباطی بین حالتهای کوانتومی ممکن از یک کیوبیت منفرد وجود دارد، ولی این حالتها نمیتوانند از همدیگر تشخیص داده شوند. هیچ اندازهگیری نمی تواند بیشتر ازیک بیت از اطلاعات را از دوکیوبیت داده شده، استخراج بکند. ازدیدگاه اطلاعات، از یک کیوبیت میتوان توسط یک اندازهگیری تصویری دقیق، همان مقدار از اطلاعات کلاسیکی را به اندازه یک بیت کلاسیکی دریافت کرد، حقی دیگر به طور نامحدودی بسیاری از حالتهای بالقوه را داشته باشد.
2-3 : تحول کیوبیت (Qubit evolution) :
هر تحول کوانتومی یک کیوبیت یا هر عمل کوانتومی روی یک کیوبیت توسط یک ماتریس کیانی معین میشود :
(4)
که هر حالت کوانتومی را به حالت تبدیل میکند.
بعنوان مثال، تحول داده شده توسط ماتریس هادامارد (Hadamard)
(5)
که چرخش هادامارد نامیده میشود، حالتهای >10 ، >11 ، >10 و >1 را بصورت زیر تبدیل میکند :
که درآن تبدیل یافته هادامارد حالتهای پایه هستند.
همچنین تبدیل هادامارد را میتوان به صورت نگاشتی ازحالتهای پایه نوشت :
(7)
پایة >}17 ، > 10{ = پایة استاندارد یا پایه محاسباتی نامیده میشود، پایههای دوتایی یا پایههای هادامارد و یا پایههای فوریه نامیده میشود. میتوان دید که با بکاربردن H میتوانیم بین پایههای استاندارد و پایههای دوتایی ارتباط برقرار کنیم(معادلات 2-6). از تعریف H واضح است که H2=I . همچنین پایههایی را میتوان در نظر گرفت که پایههای قطبش نامیده میشوند وتوسط 8 تعریف میشوند :
(8)
که از اهمیت خاصی برخوردارند.
اگرحالتهای 0>1 ، 11> نسبت به حالتهای پایه استاندارد اندازهگیری شوند. هر دو خروجی – 0 و 1- را با احتمال یکسان 2/1 بدست میآیند. عمل H روی حالتهای پایه استاندارد را میتوان همانند پرتاب یک سکه در نظر گرفت. مثلاً اگر روی شیر سکه به طرف ناظر باشد احتمال اینکه پس از پرتاب شیر یا خط بیاید 2/1 است.
2-4 : ثبتکنندههای کوانتومی (Quantum Registers)
برای معرفی ثبتکنندههای کوانتومی مناسب است با ثبت کننده دوکیوبیتی شروع کنیم.
2-4-1 : ثبتکننده دو کیوبیتی
حاصلضرب تانسوری دوکیوبیت را یک ثبتکنندة دو کیوبیتی مینامیم. فضای هیلبرت متناظر با آن H4 میباشد.
معمولاً پایههای استاندارد در فضایH4 بصورت زیر نمایش داده میشوند :
(9)
بنابراین فرم عمومی یک ثبتکننده دو کیوبیتی برابر است با :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
عوامل موثر بر تجمع نیترات در سبزیها
خاک یکی از مهم منابع پایه است که به عنوان بستر اصلی کشت گیاه و نیز محیطی منحصر به فرد برای انواع حیات محسوب می شود. انسان اگرچه در مسیر تکاملی خود با دستیابی به فناوری های نوین، پیشرفت های سریع و شگفت انگیزی را به ارمغان آورده است ولی متاسفانه آثار سو آن بتدریج با بروز اختلال و دگرگونی در شرایط تعادلی و متعارف منابع پایه، بویژه خاک و آب همراه گردیده که موجب پدیدار شدن انواع ناهنجاریها و بحران های زیست محیطی شده است .از این رو اکنون بیش از هر زمان دیگر، برگزیدن سیاستهای سازگار و راه حل هایی برای عرضه مواد غذایی در پاسخگویی به تقاضای روز افزون جمعیت و در مسیری هماهنگ با ملاحظات زیست محیطی، احساس می شود .
● علل تجمع نیترات در سبزیهای میوه ای :
در بیشتر گونه های گیاهی منجمله گوجه فرنگی ریشه ، ساقه ، برگ ها ، توانایی احیای نیترات را دارند. میزان احیاء بستگی به نوع گیاه، میزان نیترات، سن گیاه و شرایط محیطی دارند. وقتی غلظت نیترات پائین باشد، بخش عمده آن در درون ریشه احیاء می گردد. با افزایش میزان نیترات، ظرفیت احیای نیترات در ریشه ها کاهش یافته و بخشی از نیتروژن کل به صورت نیترات به ساقه ها منتقل می شود.
به همین ترتیب در ساقه ها نیز ظرفیت احیای نیترات محدود و مازاد نیترات مخصوصاً تحت شرایطی که کود نیتروژنی زیادی مصرف شده باشد، به برگها منتقل می گردد. با توجه به اینکه برگها به عنوان منبع تولید کننده عمل می کنند در مرحله زایشی، رشد رویشی کاهش یافته و تولید مواد هیدروکربنه که برای احیای نیترات لازم است، کاهش یافته. بنابراین ظرفیت احیای نیترات در برگها به هنگام مرحله زایشی کاهش می یابد. به علت پر تحرک بودن نیترات مخصوصاً هنگامی که مصرف کودهای نیتروژنی ( به شکل نیترات ) بالا باشد ( فراتر از نیاز گیاه ) گیاه توانایی احیای مقدار اضافی نیترات را نخواهد داشت.
در مرحله زایشی ( تشکیل میوه ) میوه ها به عنوان مصرف کننده مواد تولید شده در برگها ( Sink ) عمل می کنند و چون قدرت جذب بالایی دارند مواد مصرفی منجمله نیترات را از منبع ( Source ) به طرف خود با سرعت می کشند . چنانچه تحت این شرایط نیترات احیاء شده وجود داشته باشد، وارد میوه شده و در آنجا تجمع می یابد.
از طرف دیگر کربن موجود در میوه بیشتر صرف فرایند تنفس شــده و مـــیوه برای احیای نـــیــترات نمی تواند از این مــــواد هــــیدروکربنه اسـتفاده کند و کلاً ظرفیت مــحدودی برای احیای نـــیترات در میوه ها همانند سایر اندامهای گیاه وجود دارد ( ممکن است در این مرحله هورمونها هم نقش مهمی داشته باشند ). از طرف دیگردر برگهای کاملاً بالغ، میزان فعالیت نیترات ردکتاز بسیار اندک است در نتیجه میزان نیترات در برگها افزایش می یابد. این در حالی است که فعالیت نیترات ردکتاز در سلولهای در حال رشد نواحی انتهایی ریشه زیاد است و غلظت آن به سوی بخشهای بالاتر به سرعت کاهش می یابد. حدود ۶۰ درصد نیتریفیکاسیون در سیتوپلاسم ( توسط آنزیم نیترات رداکتاز ) در ۲۴ ساعت اول اتفاق می افتد و در کلروپلاست های ریشه نیترات احیاء می گردد.
به طور کلی تجمع نیترات با فتوسنتز رابطه معکوس دارد هر عاملی مـیزان فـــتوسنتز در گیاه را کاهش دهد، سبب افزایش غلظت نیترات در گیاه خواهد شد. با توجه به اینکه فرایند آمین سازی ( تبدیل نیترات به عامل آمینی جهت سنتز پروتئین ) در گیاه، انرژی خواه است ( به ATP نیاز است ) بنابراین هر عاملی نظیر استرس های محیطی که باعث تضعیف گیاه شود، به تجمع نیترات کمک می کند.
در یک گیاه میزان نیترات در بین بافتهای مختلف متفاوت است، نیترات معمولاً در برگها، ریشه و ساقه به بیشترین مقدار دیده می شود و به ندرت مشکل تجمع نیترات در گل و میوه و یا سبزی های میوه ای مطرح می باشد. با این وجود در برخی شرایط تجمع آن در سبزی های میوه ای هم مشاهده می شود. تاثیر تغذیه متعادل در کاهش تجمع نیترات در میوه گوجه فرنگی نیز گزارش شده است.
در آزمایشهایی که در تایلند بر روی تجمع نیترات در میوه آناناس صورت گرفت به این نتیجه رسیدند که دلیل عمده تجمع نیترات در میوه کاهش فعالیت آنزیم ردکتاز در احیای نیترات است. در این تحقیقات مشخص شد که فعالیت این آنزیم به عناصر غذایی مختلفی ( مولیبدن ، منیزیم ، آهن و ... ) وابسته است.
بنابراین یکی از اثرات سوء کمبود مولیبدن در گیاه تجمع نیترات است ( آنزیم نیترات ردکتاز از ۲ بخش تشکیل شده است که عنصر مولیبدن در هر ۲ بخش وجود دارد برای مولیبدن پیوند H+ را عنصر نیتروژن مهیا می کند ).
Chongpraditnum و همکاران پیشنهاد کرده اند که محلول پاشی مولیبدن می تواند از تجمع نیترات در میوه بکاهد. در مورد بادمجان نیز موارد مشابه ای با مصرف مولیبدن مشاهده شده است. در ضمن گزارش شده است که