لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
یکی از مباحث مهم در مدیریت مالی اندازه گیری و کاربرد هزینه سرمایه شرکت می باشد که معمولاً در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری و هم چنین راههای مختلف تامین مالی به عنوان اصل مهم تلقی می شود.
برای محاسبه سرمایه شرکت ابتدا بایستی راههای مختلف کسب مانع مالی را بشناسیم .
تامین مالی به اشکال مختلف صورت می پذیرد :
استقراض
صدور سهام
انباشت کردن سود شرکت
اما به طور کلی 2 نوع است :
کوتاه مدت
بلند مدت
استقراض از بانک در قالب وام های بانکی
انتشار اوراض قرضه
انتشار سهام ممتاز
انتشار سهام عادی جدید
سود انباشته
تامین مالی کوتاه مدت
نام روش
مزایا
معایب
اعتبار تجاری (نسیه)
1) سهولت دسترسی
2) نداشتن هزینه
3) عدم سخت گیری طلبکاران
- از دست رفتن تخفیف نقدی
- کاهش درجه اعتباری واحد اقتصادی
وام بانکی
- استفاده از خدمات بانکها
- امکان باز پرداخت قبل از قرضه جدید
- لزوم داشتن سرمایه کافی و نقدینگی
اوراق تجاری کوتاه مدت
- نداشتن وثیقه
- تامین مالی از طریق اوراق قرضه جدید
- صرفاً توسط واحدهای اقتصادی معتبر قابل اجرا است
تامین مالی از طریق وثیقه گذاری
- دسترسی به وجه نقد
- وثیقه گذاری مستلزم تحمل هزینه های اضافی است
وام های موسسات مالی
- در صورت عدم امکان استفاده وام بانکها
- سود تضمین شده بیشتر از وام
تامین مالی بلند مدت :
اوراق قرضه : با در آمد ثابت است . خریدار قرضه به عنوان طلبکاران شرکت محسوب می شوند .
مزایای تامین مالی از طریق بدهی :
ارزانترین روش تامین مالی است .
باعث مشارکت دیگران در اداره و کنترل شرکت نمی شود .
برای شرکت مسیر مالیاتی ایجاد می کند .
در شرایط تورمی به علت ثابت بودن بهره آن ، بهره واقعی که شرکت می پردازد کاهش می یابد .
معایب :
اوراق قرضه با ایجاد اهرام مالی باعث افزایش ریسک مالی شرکت می شود .
در صورت عدم توانایی شرکت در پرداخت به موقع اصل و بهره ، می تواند منجر بروز ورشکستگی شرکت شود .
به علت افزایش ریسک با استفاده از بدهی ، بازدهی مورد انتظار سهام داران عادل و ممتاز افزایش می یابد که هزینه پنهان نامیدهمی شود .
طریقه محاسبه ارزش اوراق قرضه
Vn : ارزش سر رسیدی
I : بهره
2) سهام ممتاز : سهام داران ممتاز در دریافت سود سهم خود از دارایی ، بعد از دارندگان قرضه قرار می گیرند و نسبت به سهام داران عادی اولویت دارند .
مزایا :
برای شرکت ریسک ورشکستگی ندارد .
شرکت می تواند سود سهام ممتاز را به تاخیز اندازد که این عمل باعث انعطاف پذیری حالی برای شرکت می شود .
باعث تقسیم حق رای و کنترل شرکت نمی شود .
ارزان تر از سهام عادی است .
بدون سر رسید است . منبع تامین مالی دائمی است .
معایب :
هزینه سرمایه سهام ممتاز گران تر از اوراق قرضه است .
سهام ممتاز برای شرکت اهرم مالی و در نتیجه ریسک مالی را افزایش می دهند .
طریقه محاسبه :
dp : سود سهام ممتاز
r : نرخ بازده مورد انتظار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موتورهای شش زمانه
مقدمه
عملیات سیکل های مختلف بیشتر موتورهای احتراق داخلی فعلی، دارای یک طرح رایج است به این صورت که انفجار در یک سیلندر پس از تراکم انجام می شود. نتیجه ان است که انبساط گاز مستقیما روی پیستون اثر گذاشته (کار انجام می دهد) و میل لنگ را 180 درجه بچرخاند.
با توجه به طراحی فنی و مکانیکی، موتور شش زمانه همانند موتورهای احتراق داخلی می باشد. اگر چه سیکل ترمودینامیکی و یک سر سیلندر اصلاح شده همراه دو اتاق اضافی ان را به کلی متمایز می کند. یک محفظه ی احتراق و یک محفظه ی تراکم( گرمکن هوا) هر دو از سیلندر جدا هستند. احتراق درون سیلندر رخ نمی دهد اما در محفظه ی احتراق کمکی هم فوری روی پیستون اثر نمی گذارد و زمان ان از 180 درجه ی چرخش میل لنگ، در زمان انفجار(کار) جدا می باشد.
محفظه ی احتراق به طور کلی توسط محفظه ی گرمکن احاطه شده است. با تبادل گرما از طریق دیواره های محفظه ی احتراق که با محفظه ی گرمکن در ارتباط است، فشار محفظه ی گرمکن افزایش می یابد و قدرت مکملی برای کار تولید می شود.
مزایای موتور شش زمانه:
· رسیدن به راندمان حرارتی % 50 (%30برای موتورهای احتراق داخلی فعلی)
· کاهش مصرف سوخت با بیش از %40
· کاهش الودگی حرارتی، صوتی، شیمیایی
· دو کورس مفید کار در طی شش کورس
· پاشش مستقیم و بهینه ی سوخت احتراق در هر سرعتی از خودرو
· سوخت چند گانه
در خودروهای با موتور شش زمانه شاهد کاهش چشمگیر مصرف سوخت و انتشار الودگی خواهیم بود.
طراحی و عملکرد
در سیکل شش زمانه، دو محفظه ی اضافی اجازه می دهند هشت فرایند که نتایج یک سیکل کامل است همزمان عمل کنند یعنی در یک لحظه دو فرایند همزمان رخ میدهد : دو سیکل چهار فرایندی برای هر کدام از سیکل ها،یک سیکل احتراق داخلی و یک سیکل احتراق خارجی. نمودار پیوستگی هشت فرایند را در سیکل شش زمانه نشان می دهد.
اولین سیکل چهار فرایندی احتراق خارجی.
فرایند1 :مکش هوای خالص درون سیلندر(فرایند دینامیکی)
فرایند 2: تراکم هوای خالص در محفظه ی گرمکن(فرایند دینامیکی)
فرایند3 : نگه داشتن فشار هوای خالص در محفظه ی بسته جایی که بیشترین تبادل گرما با دیواره های محفظه ی احتراق رخ می دهد(فرایند استاتیک چون مستقیما روی میل لنگ اثر نمی گذارد.) دمای هوا بالا می رود.
فرایند4 : انبساط هوای فوق داغ درون سیلندر، که کار انجام می دهد.(فرایند دینامیک). طی این سیکل چهار فرایندی، هوای خالص هرگز در تماس مستقیم با سوخت و شمع نمی باشد.
دومین سیکل چهار فرایندی که احتراق داخلی می باشد.
فرایند5: تراکم مجدد هوای خالص گرم درون محفظه ی احتراق(فرایند دینامیک)
فرایند6 : تزریق سوخت و احتراق در محفظه ی احتراق، بدون تاثیر مستقیم روی میل لنگ (فرایند استاتیک)
فرایند7 : گازهای احتراق منبسط می شوند و کار انجام می شود. (فرایند دینامیک)
فرایند8: تخلیه گازهای احتراق (فرایند دینامیک) در طی این چهار فرایند، هوا مستقیما با منبع گرما (سوخت) تماس دارد.
سر سیلندر دو محفظه و چهار سوپاپ که دو تای ان متداول هستند،(برای مکش و تخلیه). دو سوپاپ دیگر از مواد پایدار حرارت دادن مخصوص کارسنگین ساخته شده. سوپاپها در طی مرحله احتراق و گرم کردن هوا می توانند تحت فشار محفظه ها باز شوند. روی هر دو سوپاپ یک پیستون نصب شده که فشار روی سوپاپ ها را خنثی میکند.در سیکل شش زمانه، سرعت میل بادامک یک سوم میل لنگ است.
دیواره های محفظه ی احتراق هنگامی که موتور روشن است، سوزان هستند. محفظه ی گرم کن هوا، محفظه ی احتراق را احاطه کرده است. ضخامت کم دیواره اجازه تبادل حرارت با محفظه ی گرم کن را می دهد. محفظه ی گرم کن هوا از سر سیلندر عایق شده برای اینکه اتلاف حرارتی کاهش یابد.(برای معرفی ساده تر موتور، جز ئیات طرح توضیح داده نشده است.)
تمام گرمای محفظه ی احتراق به محفظه ی گرمکن منتقل می شود. کار به دو مرحله تقسیم می شود، که نتیجه ی ان فشار کمتر روی پیستون و نرمی بهتر عملکرد میشود. زمانی که محفظه ی احتراق از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
غیبت
غیبت در لغت به معنی حضور نداشت یک فرد در یک مکان خاص است.[۱] به عنوان مثال، دانشآموزان باید مطابق برنامهٔ درسیشان در کلاسهای مدرسه حاضر باشند، و عدم حضور آنها در کلاس غیبت نام میگیرد.
همچنین غیبت کردن به معنی نقل بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است. [۲] زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام میگیرد.[۳]
از دید اسلام، غیبت کردن به معنای اخیر آن، گناه شمرده میشود
غیبت و راههای درمان آن
نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترک این گناه و گناه شنیدن غیبت است.
این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اکله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:
نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی که از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."
مرض اکله، دردی است که وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می کند. منظور حدیث این است که همان طور که وقتی مرض اکله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت کردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.
معنای غیبت
فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که:
" هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است."
همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."
روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.
اشکال مختلف غیبت
نکته قابل توجه اینکه غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، چنان که عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی."
از روایات درک می شود که افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا کردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید که قصد، برملا کردن نقص است که این افشاگری را حرام می کند مگر این که اصل مورد از مواردی باشد که اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت که خود معصیت کننده هم نمی تواند اظهار کند.
حتی اگر مومن نسبت به برملا کردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا کردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید.
حرمت غیبت اجماعی است
حرمت غیبت اجماعی و بلکه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است که امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم که اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملکوتی آن همان است که در سوره مبارکه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را بخورد، در حالی که مردار است...؟!"
از آن جا که غیبت کننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی که بدن مردم را پاره می کند- در قیامت صورت ملکوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد.
در روایت آمده است که رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتکاب زنا سنگسار نمود. یکی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ کشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بکنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟
پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است.
عذاب برای غیبت کننده
در برخی روایات هم آمده است که در روز قیامت غیبت کننده گوشت خود را می خورد.
مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می کند که در ضمن موعظه های خود به نوف البکالی فرمود:"...از غیبت دوری کن، زیرا غیبت نان و خورش سگهای آتش است. ای نوف! دروغگوست کسی که فکر می کند حلال زاده است در حالی که گوشت های مردم را با غیبت کردن می خورد." در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) آمده است که :" کسی که فرد مسلمانی را غیبت کند، روزه اش باطل گردد و وضویش شکسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود که از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد، به طوری که اهل قیامت از بوی او در عذاب خواهند بود."
همچنین انس بن مالک به نقل از رسول خدا(ص) می گوید:" در شب معراج بر قومی گذر کردم که روی خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟
گفت: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند و آبروی مردم را می بردند."
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عنوان تحقیق :
آئین کار نگهداری و ترابری گوجه فرنگی
در سردخانه
فهرست مطالب
هدف و دامنه کاربرد
آماده سازی گوجه فرنگی
بسته بندی
بارگیری در وسایل ترابری مجهز به تجهیزات سرمازا یا سردخانه
شرایط بهینه در طی ترابری با وسایل نقلیه مجهز به تجهیزات
عملیاتی که باید طی نگهداری و در پایان آن و همچنین در وسایل ترابری انجام شود
آئین کار نگهداری و ترابری گوجه فرنگی در سردخانه
1 - هدف و دامنه کاربرد
هدف از تدوین این استاندارد ارائه روش برداشت و عملیاتی است که باید به منظور حفظ کیفیت و جلوگیری از فساد گوجه فرنگی انجام گیرد .
این روش در مورد گوجه فرنگی هائی که به مصرف فرآیند صنعتی میرسند کاربرد ندارد .
2- آماده سازی گوجه فرنگی
2-1- برداشت : گوجه فرهنگی باید در هوای خشک برداشت شود .
2-1-2- میزان رسیده بودن گوجه فرنگی در هنگام برداشت بستگی به عوامل زیر دارد:
- مقصد ترابری
- مدت ترابری
- شرایط ترابری
- مورد یا موارد مصرف
- مدت مورد نظر برای نگهداری
- زمان مورد نظر برای عرضه به بازار
2-1-3- رنگ گوجه فرنگی مهمترین ضابطه برای تعیین زمان برداشت میباشد ( رجوع شود به جدول شماره 1)
2-1-4- بلافاصله بعد از برداشت ( حداکثر در طی 12 ساعت ) باید گوجه فرنگی را مشروطه , بسته بندی , ارسال و یا در سردخانه نگهداری نمود .
2-2- کیفیت : گوجه فرنگی هایی که برای ترابری و نگهداری به مدت کوتاهی در نظر گرفته شدهاند باید دارای ویژگیهای مندرج در استانداردهای مربوطه و نیاز بازار باشند .
- گوجه فرنگیها باید سالم و تمیز , دارای سفتی مناسب با درجه رسیده بودن و عاری از رطوبت اضافی سطحی بوده و از نظر اندازه طبقه بندی و از لحاظ دما مشروطه شوند.
- وجود دم روی میوه اختیاری است و الزامأ شرطی برای ترابری و نگهداری در سردخانه نمیباشد . اطمینان از یکنواختی رنگ و میزان رسیده بودن گوجه فرنگیها در یک بهر اهمیت داشته و دامنه نوسان رنگ میوه نباید بیش از دو درجه از تفاوت رنگ جدول یک تجاوز کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
روابط قوا در جمهورى اسلامى ایران
روابط قوا در جمهورى اسلامى ایران برخلاف تمامى کشورهاى دنیا به گونه اى خاص تنظیم شده است. هر چند که به ظاهر به صورت تفکیک نسبى قوا تلقى مى شود، لیکن این روابط از ویژگى هاى خاصى برخوردار است که به خوبى آن را از سایر رژیم ها متمایز مى سازد.(4)
مفهوم تفکیک قوا در مقابل «وحدت قوا»(5) به کار مى رود. این تفکیک موجب پدیدارى سازمان هاى حاکم عدیده تخصصى مى گردد که هر کدام به انجام وظیفه خاص خود مشغول اند و هیچ یک از قوا حق انجام وظیفه قواى دیگر را ندارد. سنخیت قواى حاکم، هم چنین اقتضا مى کند که هر یک از قوا، بدون برترى و دخالت یکى در قلمرو اختیارات دیگرى، کار خود را انجام دهد و هیچ یک از قوا حق سؤال، استیضاح، عزل و انحلال یکدیگر را نداشته باشد. این چنین استقلالى را اصطلاحاً «تفکیک مطلق قوا»(6) مى گویند.
نظریه تفکیک مطلق قوا، در جریان تحولات تاریخى دست خوش تغییراتى شده است که دیگر نمى توان استقلال در مفهوم آن را چندان مشاهده کرد. خطر بالقوه و بالفعلى که از ناحیه قوه مجریه و زمام دارى آن ناشى مى شود، هم قواى دیگر را تحت الشعاع «ریاست گرایى»(7) اجرایى قرار مى دهد و هم این که آزادى و امنیت فردى را تهدید مى کند.(8) دلیل این مطلب این است که در اکثر کشورهاى دنیا در بحث ارتباط متقابل قوا، قوه مجریه مشمول بیش ترین نظارت ها از سوى دو قوه دیگر قرار مى گیرد.
قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، در تدوین قواى سه گانه، علاوه بر ضرورت همکارى قوا، براى تأمین اهداف کلى نظام از اندیشه مذکور به دور نبوده و مراتبى از ارتباط متقابل، توأم بانظارت و مسئولیت بین قواى حاکم را پیش بینى کرده است. در اصل 57 قانون اساسى ضمن برشمرن قواى سه گانه، مقرر مى دارد که این قوا مستقل از یکدیگرند. آن گاه در اصل 58 و 59 اِعمال قوه مقننه را منحصر به مصوبات مجلس شوراى اسلامى و در مسائل مهم از طریق همه پرسى و مراجعه مستقیم به آراى عمومى بیان داشته است. هم چنین در اصل 60 قانون اساسى، اِعمال قوه مجریه به استثناى برخى از آن که مستقیماً به عهده رهبرى قرار دارد، صرفاً از طریق رئیس جمهور و وزرا اجرا مى شود و در نهایت این که اِعمال قوه قضاییه (اصل 61) را نیز فقط به عهده دادگاه هاى دادگسترى قرار داده که باید براساس موازین اسلامى تشکیل و به حل و فصل دعاوى و ... بپردازد، اما نویسندگان قانون اساسى در سال 1358 در همان اصل 57 قانون اساسى، ضمن بیان استقلال قوا آورده بودند که : «... روابط بین قواى سه گانه توسط رئیس جمهور برقرار مى گردد.» و نیزدر اصل 113 قانون اساسى آمده بوده: «... مسئولیت اجراى قانون اساسى و تنظیم روابط قواى سه گانه و ریاست قوه مجریه جز در امورى که برعهده رهبرى است، به عهده رئیس جمهور است».
بنابراین، طبق این اصول، رئیس جمهور هماهنگ کننده قواى سه گانه کشور بود، لیکن پس از بازنگرى قانون اساسى در سال 1368 و با سپرى کردن یک دهه تجربه عملى در کارهاى اجرایى، قضایى و تقنینى وضعف هایى که در قانون اساسى وجود داشت، شوراى بازنگرى قانون اساسى به فرمان امام خمینى(ره) در تاریخ 1368/2/4 تشکیل گردید و در آن در خصوص روابط قوا نیز نکاتى مورد توجه و تصویب قرار گرفت.
در قانون اساسى 68 بعد از بازنگرى، ضمن این که مسئولیت تنظیم روابط بین قواى سه گانه را از رئیس جمهور گرفته و به شخص رهبر واگذار کرده است، در اصل 57 آمده است:
«... قوه مقننه، مجریه و قضاییه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت برطبق اصول قانون اساسى اعمال مى گردند.» هم چنین در اصل 110 قانون اساسى، ضمن برشمردن وظایف و اختیارات رهبر، در بند 7 همین اصل یکى از وظایف رهبر را «حل اختلاف و تنظیم روابط قواى سه گانه» متذکر شده است و در اصل 113 نیز این مسئولیت را از رئیس جمهور سلب کرده است.
در نظام اسلامى هرگاه سخن از تفکیک قوا یا روابط قوا به میان مى آید، به دلیل جلوگیرى از تمرکز نامشروع و فساد برانگیز قدرت است؛ زیرا که ممکن است، انسانى که شایستگى هاى لازم و توانایى هاى منطبق بر معیارهاى اسلامى را دارا مى باشد، در رأس تمامى قوا و نهادهاى جامعه اسلامى قرار بگیرد و هیچ گونه مفسده اى هم به دنبال نداشته باشد، هم چنین براساس اعتقادات شیعى، ائمه(ع) در حکومت اسلامى، حاکمان مطلق و بدون قید و شرطى بودند که تنها براساس تکلیف شرعى و الهى اداره جامعه را به عهده مى گرفتند و این امر منافاتى با تفویض امر اداره قسمتى از حکومت به دیگران نخواهد داشت و لذا است که امام (ع)، ضمن این که ریاست و فرماندهى کل قواى نظامى را به عهده داشت، ولى در عین حال نصب و عزل استانداران و فرمانروایان ولایات گوناگون را خود شخصاً انجام مى داد، هم زمان در مسجد هم به امر قضاوت مى پرداخت.(9)
پس باتوجه به این که امروزه، به علل گسترش ارتباطات و افزایش جمعیت و ... چاره اى جز تقسیم وظایف وجود ندارد، وقتى سه قوه و ارگان از یکدیگر مشخص و متمایز شدند، مسئله دیگر، روابط قواى مزبور است. به عقیده منتسکیو، چگونگى این روابط، تأثیر زیادى در تأمین آزادى دارد. از این جهت منتسکیو قائل به دو اختیار مى شود، اختیار تصمیم گیرى و اختیار مانع شدن از اجراى آن، منتسکیو مى گوید باید هر قوه بتواند در قلمرو اختصاصى خود تصمیم بگیرد، ولى قواى دیگر نیز باید بتوانند به وسایلى از اجراى آن جلوگیرى کنند، چنان که مثلاً قوه مقننه قانون را تصویب مى کند (اختیار تصمیم گیرى) اما قوه مجریه نیز مى تواند در مواردى از توشیح واجراى آن جلوگیرى کند (اختیار مانع شدن و متوقف ساختن)(10). بر همین مبنا است که قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران پس از پذیرش مهم ترین اصل خود، یعنى اصل ولایت مطلقه فقیه عادل و جامع الشرایط که عامه مردم قبول ولایت او را بر خود لازم و واجب شمرده اند، نقطه پیوند و اتصال قواى حاکم درجمهورى اسلامى ایران را ولى فقیه و رهبر دانسته و اعمال حاکمیت قواى مزبور را صرفاً براساس نظر و نظارت رهبر مشروع و قانونى مى داند.(11)
بنابراین، از آن جایى که رهبر در نظام اسلامى داراى ویژگى هاى خاص است، لذا نظارت رهبرى باعث مى شود که کسى از کارگزاران نظام قدرت سوء استفاده از مقام و مسئولیت خود را نداشته باشد، به خصوص اصل 111 قانون اساسى مکانیزم خاصى براى جلوگیرى از انحراف رهبرى پیش بینى کرده است که بیش از پیش براطمینان مردم در خصوص عدم سوء استفاده از قدرت و تمرکز آن مى افزاید و ما در این جا به بخشى از این روابط و نظارت اشاره مى کنیم:
الف) نظارت قوه مقننه بر قوه مجریه
قوه مقننه به شیوه هاى گوناگون برکار قوه مجریه نظارت دارد:
1 - طبق اصل 131، صلاحیت و رسمیت وزرا منوطبه رأى اعتمادازمجلس است؛
2 - مسئولیت قوه مجریه در برابر قوه مقننه (سؤال، استیضاح) اصل 122 ، 134و 137.
به این ترتیب که هر نماینده مى تواند یک وزیر و 14 نمایندگان هم رئیس جمهور را مورد سؤال قرار دهند و هم چنین ده نفر از نمایندگان، هیئت وزیران یا یکى از وزیران و 13 نمایندگان ، رئیس جمهور را مى توانند مورد استیضاح قرار دهند؛